🔶 آنچه درپي مي آيد، گوشه اي است بس ناچيز از خاطره «حاج عباس شَمَص»، كه در آخرين ساعات قبل از #اسارت، با آنها همكلام بوده است. این خاطرات حاصل حضور چند سالۀ برادر مجاهد و پرتلاش #حمید_داودآبادی - صاحب تصویر سمت راست - در مناطق اشغالی ، #لبنان و #سوریه می باشد. با هم می شنویم :
💘
💘
🔵 از وقتي كه آن چهار نفر آمده اند، دلشوره عجيبي دارم .اولش از آمدنشان خيلي خوشحال شدم، ولي هنگامي كه شنيدم ميخواهند به بيروت بروند، حالت عجيبي بهم دست داده است. يكي دوباربيشتر با #حاج_احمد برخورد نداشته ام، ولي با جذابيتي كه او دارد، ناخواسته در دلم محبت خاصي نسبت به او مي يابم. چهره مصمم و با ابهتي دارد. اصلاً ترس و هراس در وجودش راه ندارد. اگر جلويش بگويند انجام اين كار خطر دارد، تبسمي ميكند و خيلي جدي ميگويد:«خب خطر دارد كه دارد.» همين. به همين سادگي.
⚫ همه درخانه #سيد_عباس_موسوي (دبيركل سابق حزب االله لبنان كه چند سال بعد در يك عمليات تروريستي، توسط هليكوپترهاي اسرائيلي، به همراه زن و فرزند خردسالش به شهادت رسيد.) جمع ميشويم. خانه سيد درطبقه سوم يكي از كوچه هاي #بعلبك، در سينه كش تپه قرار دارد. وقتي #حاج_احمد ميگويد كه عازم بيروت هستند، چهره همه دگرگون ميشود. شوخي نيست. بيروت تحت اشغال صهيونيست هاست. آن مناطقي هم كه به اصطلاح در دست آنها نيست، زير نظر
نيروهاي #فالانژيست مسيحي است. #حاج_احمد را به كناري ميكشم. بدجوري هول كرده ام. وقتي ميخواهم سعي كنم كاملاً فارسي صحبت كنم، زبانم گير ميكند. اصرارش ميكنم، وضعيت #بيروت را كه براي او شرح ميدهم، خودش بهتر از من با وضعيت آنجا آشناست. ميگويد «به دليل مسدود
بودن راه اصلي #بعلبك به #بيروت، قصد دارند از جاده #طرابلس، از طرف #شمال و منطقه #جونيه وارد
#بيروت شوند. برايش توضيح ميدهم كه كل آن منطقه مسيحي نشين و تحت سلطه حزب كتائب ماروني هاست. ولي او فقط تبسمي تحويلم ميدهد. عزمشان را جزم كرده اند كه بروند. #حاجي ميگويد كه بايد براي كسب اطلاعات هرچه بيشتراز وضعيت #بيروت، وارد آنجا شوند. ميروند كه لباسهايشان را عوض كنند و با ظاهري عادي و شخصي حركت كنند.
🔸
🔸
◻ به سراغ #سيد_عباس_موسوی ( صاحب تصویر سمت راست ) مي روم و از او مي خواهم كه جلوي آنها را بگيرد. خواستۀ او هم كاري از پيش نمي برد. #حاج_احمد خيلي در كارش #جدي است . براي او حرف از خطر زدن #مسخره است. همينطور ايستاده ام و نگاهش مي كنم.سعي مي كنم وقتي چشمم به چشمش ميافتد، قيافه ام را ناراحتِ ناراحت نشان بدهم و بفهمانم كه خواهش ميكنم نرويد #خطر دارد بابا، خطر. مي روند پايين . حوزه علميه خواهران كه در طبقه پايين قرار دارد،تعطيل است . لباسهايي را كه
برايشان فراهم مي شود، به آنجا مي برند تا بپوشند، و مي پوشند. دقايقي بعد برميگردند بالا.
ايستاده ام كنار سيد عباس، دوباره به او مي گويم: «سيد شما يك كاري بكنيد.» ولي حاج_احمد با
همان #جديت ميگويد: «مثلاً چه كاري؟ ما ديگر عازم هستيم،خداحافظ.»
◼ دستم را كه به طرفش دراز مي كنم، سريع دست مي دهد. دستش را مي فشارم . ناگهان چشمم ميافتد
به پاهاي #حاج_احمد، يكدفعه خنده ام ميگيرد، #حاجي تعجب مي كند، رد نگاهم را مي گيرد كه ميافتد روي پوتين هاي مشكي كه در پاهايش خودنمايي مي كنند. سعي ميكنم بخندم. دست برشانه اش مي زنم، به اين اميد كه خودماني تر شويم. به او مي گويم: «باز هم ميگويم نرويد، ولي حالا
كه مي خواهيد برويد، آخر پوتين نظامي كه با لباس شخصي جور درنمي آيد.» خودش هم خنده اش مي گيرد. مي پرسد كه «بايد چه كار كنم» . يكي از بچه ها را مي فرستم كه يك جفت كفش كتاني اسپرت مي آورد. حاجي پوتين هايش رادرمي آورد و كفشها را مي پوشد. به پايش مي خورد. بندهايش را
#محكم مي كند وپاهايش را مي كوبد زمين.
◻ مي روم جلو كه #خداحافظي كنم. دست هايم را بر شانه هايش مي گذارم . #بغض گلويم را مي گيرد. براي آخرين بار مي گويم: «بازهم مي گويم نرويد، ولي حالا كه داريد مي رويد، خدا پشت وپناهتان، خيلي مواظب باشيد...به اين «دركها» نميشود اطمينان كرد.» و مي روند. دو سه ماشين #پاترول كه نيروهاي
مسلح #الدرك داخل آن هستند، آنها را اسكورت ميكنند. ديگر از نظرها دورمي شوند.
... ادامه در پست بعدی ⏪
Eitaa.com/yousof_e_moghavemat
📷 شهید #سید_عباس_موسوی ؛ اولین رئیس تشکیلات حزب الله لبنان که جزو آخرین نفراتی بودند که چند ساعت قبل از #اسارت حاج احمد متوسلیان در کنار ایشان بودند...
http://Eitaa.com/yousof_e_moghavemat
#پنهان_کاری 😎
⛔️گوشه اي از #خيانت هاي #هاشمي_رفسنجاني:⛔️
🔯 وقتي #اسارت يکي از برترين فرماندهان جنگ تحميلي ارزشي براي #رفسنجاني ملعون ندارد! 🔯
🔶 جناب آقاي #رفسنجاني، طي سالهاي ۶۹،۶۷،۶۵،۶۴،۶۱و۷۵ براي آزادي دهها #گروگان آمريکايي، انگليسي، فرانسوي، آلماني و... واسطه و ميانجي شدند؛ حتّي براي يک بار هم که شده – تأکيد مي شود حتّي براي يک بار- آزادي گروگانهاي غربي را مشروط به آزادي ۴ گروگان ايراني نکردند!!! ايشان بارها ادّعا کرده اند که به خاطر ملاحظات انسان دوستانه، در آزادسازي گروگانهاي غربي کمک کرده اند. آيا از نظر ايشان، #حاج_احمد_متوسّليان و همراهانش و خانواده هاي آنان جزو انسانها به شمار نمي آيند!؟ چرا اين ملاحظات انسان دوستانه فقط شامل حال گروگانهاي غربي مي شود!؟
⚠ نکته جالب آنکه نه تنها در يادداشت هاي روزانه تيرماه ۱۳۶۱ جناب آقاي #هاشمي اثري از ماجراي ربوده شدن #حاج_احمد_متوسّليان و همراهانش ديده نمي شود؛ بلکه تا پايان سال ۱۳۶۱ نيز حتّي براي يک بار هم که شده هيچ اشاره اي به ماجراي #ربوده شدن آنها نمي کنند! حتّي تا مدّتها پس از پايان سال ۱۳۶۱ نيز اثري از #احمد_متوسّليان در يادداشت هاي روزانه ايشان ديده نمي شود!
⬅بد نيست با هم نگاهي به يادداشت هاي روزانه جناب #رفسنجاني بعد از ۱۴ تير ۱۳۶۱ بيندازيم:
۳شنبه ۱۵ تير ۱۳۶۱: افطار را در مجلس بودم و شب به خانه آمدم.
۵شنبه ۱۷ تير ۱۳۶۱: افطار مجلس، آش و تخم مرغ و کره و مربّا و ميوه بود.
شنبه ۱۹ تير ۱۳۶۱: بچّه ها، عفّت و مهدي را با لباس در آب ]استخر خانه[ انداختند.
۳شنبه ۲۲ تير ۱۳۶۱: با کمک پاسدارها، جوجه کباب درست کرديم و با هم افطار کرديم.
۲شنبه ۲۸ تير ۱۳۶۱: دندان درد شديد آزارم مي داد. خبر مهمّي نداشتيم.
۵شنبه ۷ مرداد ۱۳۶۱: شب، جمعي از فاميل مهمان ما بودند.
۳شنبه ۹ شهريور ۱۳۶۱: بچّه ها براي تفريح، همراه بچّه هاي عمويشان بيرون رفتند.
جمعه ۱۹ شهريور ۱۳۶۱: ياسر با شوخي ضربه اي به دستم زد که مجروح شد؛ مي خواست مرا غفلتاً در استخر بيندازد.
جمعه ۲۶ شهريور ۱۳۶۱: صبح يکي از همشهري هايمان آمد و مقداري پسته تازه و شيريني آورد... عصر با اينکه سرد بود، شنا کردم.
۵شنبه ۸ مهر ۱۳۶۱: ظهر بچّه ها به مدرسه و فائزه به اسب سواري رفته بود.
۲شنبه ۶ دي ۱۳۶۱: شام، کوفته برنجي و شلغم داشتيم.
🔯 همانگونه که ملاحظه مي شود، جناب آقاي #هاشمي در يادداشت هاي روزانه اش، در حالي که از ذکر جزئي ترين و بي اهمّيّت ترين مسائل نيز غفلت نمي ورزد؛ امّا از ذکر خبر مهم رُبايش #فرمانده_قهرمان عمليّات فتح المبين و عمليّات الي بيت المقدّس (آزادسازي خرمشهر) در روز ۱۴ تير ۱۳۶۱، خودداري مي کند و براي او و همراهانش، حتّي به اندازه يک شام #کوفته_برنجي و #شلغم نيز اهمّيّت قائل نمي شود!!!
آيا ملّت مسلمان ايران باور مي کنند که اين مسئله از روي فراموشي و غفلت بوده است!؟ آيا انجام ندادن هيچ اقدام عملي براي آزادسازي #احمد_متوسّليان و همراهانش – در برابر گروگانهاي غربي – را بايد مسئله اي کاملاً تصادفي و از سر غفلت حساب کرد!؟
👈 منبع: برگرفته از کتاب " #راز قطعنامه " _ صص ۲۱۴،۲۱۳و۲۱۵
✌️پي نوشت: البته بماند که این نامرد براي آزادسازي #حاج_احمد_متوسّليان و همراهانش کاري که نکرد هيچ، بلکه چندين فرصت طلايي براي آزادي ايشان را هم از بين برد.
👊
👊 👊 لعنت خدا بر قوم ظالم و کافر
👇
#چهار_دیپلمات_ایرانی
#چهار_دیپلمات_ربوده_شده_ایرانی
#چهار_دیپلمات
#جاویدالاثر_حاج_احمد_متوسلیان
#حاج_احمد
Eitaa.com/yousof_e_moghavemat
#شهید_علی_اکبر_حاجی_پور
🍃
🍃.🍃
🍃.🍃.🍃
#سالروز_شهادت
❣
❣
🔲 خلاصه ای از #زندگینامه_شهید :
.
سال ۱۳۳۰ در #آذرشهر #تبریز دیده به جهان گشود. در پی خاتمۀ تحصیلات متوسطه به سال ۱۳۵۰ به استخدام ارتش درآمد. پس از طی دوران آموزشی به عنوان درجه دار کادر، مأمور به خدمت در لشکر گارد شد. با اوج گیری مبارزات مردمی در آذر سال ۱۳۵۷ ، خود را از ارتش بازخرید کرد و به #صفوت_ملت پیوست.
پس از پیروزی #انقلاب_اسلامی ، #حاجی_پور در مرداد سال ۱۳۵۸ به عضویت #سپاه_پاسداران تهران درآمد و به هنگام غائله آفرینی عناصر ضدانقلاب در #کردستان ، روانۀ جبهه های رزم با شبه نظامیان مزدور رژیم بعث شد. در پی تهاجم ارتش عراق به خاک ایران، به تهران بازگشت و بلافاصله روانۀ جبهه های #خوزستان شد. در نبردهای دشت آزادگان، خصوصاً در جریان دفاع از #سوسنگرد ، او از زمرۀ نیروهای مؤثر این جبهه بود. در پی تشکیل #تیپ۲۷_محمد_رسول_الله (ص) در اسفند ۱۳۶۰ به جمع نیروهای این تیپ ملحق شد و #احمد_متوسلیان که تحت تأثیر وی قرار گرفته بود، رسماً او را به سمت #فرماندهی_گردان_عمار_یاسر منصوب کرد.
#حاجی_پور و #گردان_عمار در نبردهای #فتح_المبین و #الی_بیت_المقدس حضوری موفق داشتند. در مرحلهی اول عملیات الی #بیت_المقدس به شدت مجروح شد.
در پی تجاوز #اسرائیل به #لبنان ، او نیز از جمله #فرماندهان_شاخص نیروهای اعزامی ایران در قالب #قوای_محمد_رسول_الله (ص) بود. وی طی مدت حضور در مناطق عملیاتی #سوریه و #لبنان ،به همراه #حاج_احمد_متوسلیان ، کاظم رستگار، مرتضی سلمان طرقی، قاسم دهقان و چند تن دیگر، یک رشته #مأموریت_شناسایی موفق از #مواضع_ارتش_اسرائیل در مناطق #بقاع و #جولان انجام داد.
پس از #اسارت #متوسلیان ، حاجی پور نیز به همراه دیگر یاران خود به ایران بازگشت و با سمت #فرمانده_گردان_عمار_تیپ_۲۷ جهت شرکت در مرحلهی سوم #عملیات_رمضان ، عازم #جبهه_جنوب گردید. در همین مرحله از نبرد، به شدت مجروح شد؛ امّا پس از چند روز از بیمارستان گریخت و بار دیگر در #خط_مقدم حضور یافت و با سمت #فرمانده یکی از محورهای عملیاتی #تیپ۲۷ انجام وظیفه کرد.
در پی ارتقای #تیپ۲۷ به سطح #لشکر ، پس از نبردهای #والفجر_مقدماتی و #والفجر_۱ ، به دستور #همت ، رسماً به #فرماندهی_تیپ_یکم_عمار از #لشکر_۲۷_محمد_رسول_الله (ص) منصوب شد. سرانجام در ۱۴ آبان سال ۱۳۶۲ طی مرحلۀ سوم عملیات کوهستانی #والفجر_۴ ، بر اثر اصابت تیر مستقیم تانک دشمن به #شهادت رسید.
📚 با اندکی تلخیص از کتاب ارزشمند #همپای_صاعقه
#شادی_روح_شهدا_صلوات
@yousof_e_moghavemat
#علمدار 🚩
🌸
🍃
🌸
🔶 سخنانی از زبان #سردار_سعید_قاسمی در مورد #احمد_متوسلیان و #محمدابراهیم_همت :
... #اسارت حیرت انگیز #حاج_احمد ، کمر مرا هم مثل خیلی از بچه ها شکست. در آن روزها واقعاً احساس_پوچی می کردم. #احمد برای آدم هایی مثل من، خیلی بیشتر و بالاتر از یک #فرمانده_ارشد بود. شخصیت این مرد استثنایی، درست مثل یک #منشور بود. منشور را دیده ای که چطور بعد از انعکاس نور در آن، طیف های رنگی متفاوتی را از خودش ساطع می کند؟.... #احمد هم برای ما همین حکم را داشت. نور جلال خدا را می گرفت و طیف وسیعی از رنگ ها را به ما می داد. او هم برای ما #حکم_پدر را داشت، هم #معلم و #مربی ، هم #دوست و #برادر ، هم #مرشد و #اسوه .
به همین دلیل، حس می کردم دیگر بدون حاجی [ #متوسلیان ] چیزی نیستم و در حال حاضر، فقط یک نفر می تواند #علمدار ما باشد و بیاید #عَلَم احمد را بردارد و آن هم #همت است. البته این واقعیت را هم باید صادقانه اعتراف کنم؛ تا آن وقت، خداوکیلی آدم هایی مثل من، #همّت را در آن حد و قواره نمی دیدند که بتواند جای خالی #احمد را پر کند. شاید تا پیش از آن ماجرا، خود #همت هم در بضاعت شخصی اش نمی دید که روزی از راه برسد که او بیاید و عَلَم #احمد را بردارد و به دوش بکشد. چه اینکه طی #عملیات_رمضان ، خودش به کرّات این موضوع را در جلسات ستادی و حتی سخنرانی های توجیهی برای نیروهای تیپ به زبان آورده بود.
در هر حال، این مشیّت خداست که امور عالم را تدبیر می کند و همین مشیّت هم هست که اقتضا می کند یک #ولی برود، تا #ولی بعدی بیاید و #علمدار امرِ حق شود.
📓 برگرفته از کتاب #ضربت_متقابل ، صفحه ۸۱ و ۸۲
Eitaa.com/yousof_e_moghavemat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚩📣📢
🎞 سالروز #اسارت چهار دیپلمات ایرانی در ۱۴ تیر ۱۳۶۱ در لبنان گرامی باد...
#حاج_احمد_متوسلیان : فرمانده #لشکر_۲۷_محمد_رسول_الله (ص)
تقی رستگار مقدم: راننده و مسئول آموزش و تاکتیک لشکر
سید محسن موسوی : کاردار سفارت ایران در لبنان
کاظم اخوان : عکاس و خبرنگار جمهوری اسلامی ایران
Eitaa.com/yousof_e_moghavemat
🔰آخوند واقعی
🌾خبر رسید که #ضدانقلاب با حمله💥 به روستایی نزدیک سنندج، دکتر جهاد سازندگی را به #اسارت برده است. صبح اول وقت راه افتادیم.
🌾مصطفی، #عمامه به سر، اما با بند حمایل و یک نوار فشنگ تیر بار💥 دور کمر #قوت_قلب همه بود. پیش مرگ های کرد که در کنار ما با دشمن می جنگیدند، چپ چپ به #مصطفی نگاه می کردند👀
🌾باور نمی کردند او اهل #رزم و درگیری باشد همان صبح زود، ضد انقلاب دکتر را به #شهادت رسانده بود🌷 امادرگیری تاعصر ادامه داشت، وقت برگشتن، پیش مرگ ها تحت تاثیر #شجاعت مصطفی، ول کن او نبودند.
🌾یکی از آنها بلند، طوری که همه بشنوند گفت :
- اینو می گن #آخوند، اینو می گن آخوند! مصطفی می خندید. دستی کشید به سبیل های تا بناگوش آن کاک مسلح و گفت : اینو میگن #سبیل. اینو می گن سبیل😄
#شهید_مصطفی_ردانی_پور
@yousof_e_moghavemat
#سپاه_محمد_ص_می_آید 🚩
💘
💫
💦
...آخرین تصویر به جامانده از سردار شگفتی ساز و دشمن شکار سپاه اسلام
#جاویدالاثر_حاج_احمد_متوسلیان ❤
☆
☆
✍ سردار #شهید_حاج_ابراهیم_همت یادداشتی پشت این عکس با این مضمون نوشته است:
لبنان، بین بعلبک (شهر شیعه نشین لبنان) و مرز سوریه - لبنان (دره بِقاع یا دره جِنِتا)
چند ساعت پس از این عکس، احمد سردار رشید اسلام در راه بیروت به #اسارت فالانژیستها درآمد.
#حاج_احمد_متوسلیان
#لشکر_محمد_رسول_اللهﷺ
#چهار_دیپلمات_ربوده_شده
#چهار_دیپلمات
@yousof_e_moghavemat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥نوجوانی که غیرتش، زن خبرنگار را مجبور به حفظ #حجاب کرد؛
#مهدی_طحانیان
#دفاع_مقدس
#اسارت
#غیرت
#حجاب
@yousof_e_moghavemat
#علمدار 🚩
🌸
🍃
🌸
🔶 سخنانی از زبان #سردار_سعید_قاسمی در مورد #احمد_متوسلیان و #محمدابراهیم_همت :
✔
... #اسارت حیرت انگیز #حاج_احمد ، کمر مرا هم مثل خیلی از بچه ها شکست. در آن روزها واقعاً احساس پوچی می کردم. احمد برای آدم هایی مثل من، خیلی بیشتر و بالاتر از یک فرمانده ارشد بود. شخصیت این مرد استثنایی، درست مثل یک منشور بود. منشور را دیده ای که چطور بعد از انعکاس نور در آن، طیف های رنگی متفاوتی را از خودش ساطع می کند؟....
#احمد هم برای ما همین حکم را داشت. نور جلال خدا را می گرفت و طیف وسیعی از رنگ ها را به ما می داد. او هم برای ما حکم پدر را داشت، هم معلم و مربی ، هم دوست و برادر ، هم مرشد و اسوه .
به همین دلیل، حس می کردم دیگر بدون حاجی [ #متوسلیان ] چیزی نیستم و در حال حاضر، فقط یک نفر می تواند علمدار ما باشد و بیاید عَلَم احمد را بردارد و آن هم #همت است. البته این واقعیت را هم باید صادقانه اعتراف کنم؛ تا آن وقت، خداوکیلی آدم هایی مثل من، همّت را در آن حد و قواره نمی دیدند که بتواند جای خالی احمد را پر کند. شاید تا پیش از آن ماجرا، خود همت هم در بضاعت شخصی اش نمی دید که روزی از راه برسد که او بیاید و عَلَم احمد را بردارد و به دوش بکشد. چه اینکه طی #عملیات_رمضان ، خودش به کرّات این موضوع را در جلسات ستادی و حتی سخنرانی های توجیهی برای نیروهای تیپ به زبان آورده بود.
🚩
در هر حال، این مشیّت خداست که امور عالم را تدبیر می کند و همین مشیّت هم هست که اقتضا می کند یک ولی برود، تا ولی بعدی بیاید و علمدار امرِ حق شود.
♡
☆
📓 برگرفته از کتاب ارزشمند #ضربت_متقابل ، صفحه ۸۱ و ۸۲ به نگارش گلعلی بابایی.
🤗
❤
📸 شناسنامه عکس: تابستان ۱۳۶۰، روانسر، منطقه سراب (استان کرمانشاه)
از راست: (عباس حاجی زاده، #حاج_همت ، #حاج_احمد_متوسلیان 😍🥰
#شهید_حاج_محمد_ابراهیم_همت
#جاویدالاثر_حاج_احمد_متوسلیان
@yousof_e_moghavemat
#علمدار 🚩
🌸
🍃
🌸
🔶 سخنانی از زبان #سردار_سعید_قاسمی در مورد #احمد_متوسلیان و #محمدابراهیم_همت :
✔
... #اسارت حیرت انگیز #حاج_احمد ، کمر مرا هم مثل خیلی از بچه ها شکست. در آن روزها واقعاً احساس پوچی می کردم. احمد برای آدم هایی مثل من، خیلی بیشتر و بالاتر از یک فرمانده ارشد بود. شخصیت این مرد استثنایی، درست مثل یک منشور بود. منشور را دیده ای که چطور بعد از انعکاس نور در آن، طیف های رنگی متفاوتی را از خودش ساطع می کند؟....
#احمد هم برای ما همین حکم را داشت. نور جلال خدا را می گرفت و طیف وسیعی از رنگ ها را به ما می داد. او هم برای ما حکم پدر را داشت، هم معلم و مربی ، هم دوست و برادر ، هم مرشد و اسوه .
به همین دلیل، حس می کردم دیگر بدون حاجی [ #متوسلیان ] چیزی نیستم و در حال حاضر، فقط یک نفر می تواند علمدار ما باشد و بیاید عَلَم احمد را بردارد و آن هم #همت است. البته این واقعیت را هم باید صادقانه اعتراف کنم؛ تا آن وقت، خداوکیلی آدم هایی مثل من، همّت را در آن حد و قواره نمی دیدند که بتواند جای خالی احمد را پر کند. شاید تا پیش از آن ماجرا، خود همت هم در بضاعت شخصی اش نمی دید که روزی از راه برسد که او بیاید و عَلَم احمد را بردارد و به دوش بکشد. چه اینکه طی #عملیات_رمضان ، خودش به کرّات این موضوع را در جلسات ستادی و حتی سخنرانی های توجیهی برای نیروهای تیپ به زبان آورده بود.
🚩
در هر حال، این مشیّت خداست که امور عالم را تدبیر می کند و همین مشیّت هم هست که اقتضا می کند یک ولی برود، تا ولی بعدی بیاید و علمدار امرِ حق شود.
♡
☆
📓 برگرفته از کتاب ارزشمند #ضربت_متقابل ، صفحه ۸۱ و ۸۲ به نگارش گلعلی بابایی.
🤗
❤
📸 شناسنامه عکس: تابستان ۱۳۶۰، روانسر، منطقه سراب (استان کرمانشاه)
از راست: (عباس حاجی زاده، #حاج_همت ، #حاج_احمد_متوسلیان 😍🥰
#شهید_حاج_محمد_ابراهیم_همت
#جاویدالاثر_حاج_احمد_متوسلیان
#باز_نشر
@yousof_e_moghavemat
نکته عکس، آب دادن به اسیر بعثی نیست. اون که وظیفه شرعی بچه های حیدر کراره. نکته، یخ توی آبه.
#اسارت
#جبهه
#رزمندگان
#دفاع_مقدس
@yousof_e_moghavemat
#علمدار 🚩
🌸
🍃
🌸
🔶 سخنانی از زبان #سردار_سعید_قاسمی در مورد #احمد_متوسلیان و #محمدابراهیم_همت :
✔
... #اسارت حیرت انگیز #حاج_احمد ، کمر مرا هم مثل خیلی از بچه ها شکست. در آن روزها واقعاً احساس پوچی می کردم. احمد برای آدم هایی مثل من، خیلی بیشتر و بالاتر از یک فرمانده ارشد بود. شخصیت این مرد استثنایی، درست مثل یک منشور بود. منشور را دیده ای که چطور بعد از انعکاس نور در آن، طیف های رنگی متفاوتی را از خودش ساطع می کند؟....
#احمد هم برای ما همین حکم را داشت. نور جلال خدا را می گرفت و طیف وسیعی از رنگ ها را به ما می داد. او هم برای ما حکم پدر را داشت، هم معلم و مربی ، هم دوست و برادر ، هم مرشد و اسوه .
به همین دلیل، حس می کردم دیگر بدون حاجی [ #متوسلیان ] چیزی نیستم و در حال حاضر، فقط یک نفر می تواند علمدار ما باشد و بیاید عَلَم احمد را بردارد و آن هم #همت است. البته این واقعیت را هم باید صادقانه اعتراف کنم؛ تا آن وقت، خداوکیلی آدم هایی مثل من، همّت را در آن حد و قواره نمی دیدند که بتواند جای خالی احمد را پر کند. شاید تا پیش از آن ماجرا، خود همت هم در بضاعت شخصی اش نمی دید که روزی از راه برسد که او بیاید و عَلَم احمد را بردارد و به دوش بکشد. چه اینکه طی #عملیات_رمضان ، خودش به کرّات این موضوع را در جلسات ستادی و حتی سخنرانی های توجیهی برای نیروهای تیپ به زبان آورده بود.
🚩
در هر حال، این مشیّت خداست که امور عالم را تدبیر می کند و همین مشیّت هم هست که اقتضا می کند یک ولی برود، تا ولی بعدی بیاید و علمدار امرِ حق شود.
♡
☆
📓 برگرفته از کتاب ارزشمند #ضربت_متقابل ، صفحه ۸۱ و ۸۲ به نگارش گلعلی بابایی.
🤗
❤
📸 شناسنامه عکس: تابستان ۱۳۶۰، روانسر، منطقه سراب (استان کرمانشاه)
از راست: (عباس حاجی زاده، #حاج_همت ، #حاج_احمد_متوسلیان 😍🥰
#شهید_حاج_محمد_ابراهیم_همت
#جاویدالاثر_حاج_احمد_متوسلیان
#باز_نشر
@yousof_e_moghavemat
میدونی چارتا اسیر ،اونجا داریم؟
توی چنگ صهیونیستا،داداشی؟
چاتا #شیر،چارتا #دلاور،مثه #کوه
همون همرزمای #همت ،داداشی
میدونی سخته #اسارت کشیدن؟
توی دست صهیونیستا ،داداشی؟
بخشی از شعر سبز داداشی؛سعید معتمدی-وبلاگ الوار فکر
#free_4_diplomats
#اللهم_فک_کل_اسیر
#حاج_احمد_متوسلیان
#تقی_رستگار_مقدم
#کاظم_اخوان
#سید_محسن_موسوی
#قدس_خرمشهر_دیگر_میشود
@yousof_e_moghavemat
میدونی چارتا اسیر ،اونجا داریم؟
توی چنگ صهیونیستا،داداشی؟
چاتا #شیر،چارتا #دلاور،مثه #کوه
همون همرزمای #همت ،داداشی
میدونی سخته #اسارت کشیدن؟
توی دست صهیونیستا ،داداشی؟
بخشی از شعر سبز داداشی؛سعید معتمدی-وبلاگ الوار فکر
#free_4_diplomats
#اللهم_فک_کل_اسیر
#حاج_احمد_متوسلیان
#تقی_رستگار_مقدم
#کاظم_اخوان
#سید_محسن_موسوی
#قدس_خرمشهر_دیگر_میشود
#باز_نشر
@yousof_e_moghavemat
🌴شرح عملیات بیت المقدس2
✳️ عملیات #بیت_المقدس ۲ با رمز یا زهرا (س) در محور ارتفاع قمیش - سلیمانیه به صورت گسترده در تاریخ ۲۵/۱۰/۱۳۶۶ به فرماندهی سپاه انجام شد.
🔸اين عمليات که تا دوم بهمن همان سال به طول انجاميد درمنطقه عمومي ارتفاعات قميش و سليمانيه آغازشده بود . فرماندهي عمليات يادشده را که ازنوع تک گسترده بود، سپاه پاسداران انقلاب اسلامي به عهده داشت . درحالي که تلاش هاي ايران براي يافتن ضمانتي درجهت دستيابي به حقوق خود در مفاد #قطعنامه 598 شوراي امنيت به نتيجه اي نرسيده بود #رزمندگان سپاه اسلام برآن شدند تا ضمن يک عمليات گسترده درمنطقه اي #کوهستاني و سرد دشمن بعثي را درمنگنه اي جنگي قراردهند .
🔹دراين عمليات رسته هاي پياده، زرهي وتوپخانه ايران حضور داشتند و عراق نيز رسته هاي پياده، زرهي، کماندويي و گارد را نيز به همراه داشت . در #عمليات بيت المقدس 2 بيش از 2500 نفر از افراد دشمن کشته و يا زخمي شدند . همچنين در اين ميان 785 نفر از افراد دشمن به #اسارت نيروهاي خودي در آمدند . بر اثر اين عمليات تعداد 15 تانک و نفربر دشمن منهدم و بيش از سي تانک و نفربر و همچنين ادوات سنگين و سبک و #مهندسي دشمن نيز به غنيمت نيروهاي اسلام در آمد .
🔸اين عمليات دومين #عمليات لشکر 10 (بعد از عمليات والفجر 4) در طول هشت سال #دفاع_مقدس در منطقه غرب کشور در فصل زمستان بود،که بعضي روزهاي آن دما به 20 درجه زير صفر هم ميرسيد عقبه لشکر در اين عمليات از اهواز به سنندج و #پادگان امام علي (عليه السلام) منتقل شد و گردانها جهت #سازماندهي و آموزش به "اردوگاه قائم مابين شهر مياندوآب و مهاباد " منتقل شدند .
🔹#قرارگاه تاکتيکي لشکر در موقعيت صف "پشت ارتفاعات قشن " دائر شد و کارهاي شناسايي را شروع نمود . #نيروهاي لشکر در اين عمليات مي بايست از رودخانه قله چولان عبور مي کردند و ادامه مسير تا زير #ارتفاعات قميش که پوشيده از برف بود را ادامه ميدادند . با کمک تيم راپل پادگان امام علي (عليه السلام) تهران (تيم برادر ميرجاني) در شرايط بسيار سخت و خطرناک، و بصورت ابتکاري، با سيم بکسل و ابزارهاي لازم پلي را بر روي رودخانه خروشان نصب نمودند
🔸نظر به اينکه احداث پل به صورت ضربتي و با حد اقل امکانات صورت گرفته بود (در زير پاي دشمن) و طول آن به بيش از 200 متر ميرسيد و ارتفاع تا لبه آب رودخانه بيش از 40 متر بود جهت رعايت احتياط ظرفيت عبوري را حداکثر 10 نفر مشخص نمودند و 10 نفر 10 نفر از پل عبور مي کردند و همين مسئله باعث طولاني شدن عبور گردانها از پل مي شد .
🔹احداث اين پل باعث شد تا يکي از #يگانهاي همجوار لشکر (لشکر 31 عاشورا) جهت عبور #گردانهايش از اين پل استفاده نمايد . لشکر در اين عمليات در 2 مرحله وارد عمل شد و جمعا 11 گردان پياده و 12 گردان پشتيباني رزم وارد عمل کرد و اهداف از پيش تعيين شده را تصرف نمود و بعد از تثبيت اهداف تصرف شده،حدود يک ماه #پدآفند منطقه را به عهده داشت.
🔸از #شهداي_شاخص لشکر در اين عمليات مي توان به #شهيد اجمد آجرلو، شهيد علي اصغر صادقي، شهيد محسن درودي و شهيد محمد صادق رفعت اشاره نمود . د ر اين عمليات گردان حضرت علي اکبر (ع) با استعداد 2 گروهان نصر و فجر و دسته ويژه وظيفه تک به منتهي اليه ارتفاع قميش و نيز تامين موقعيت هاي ظفر را بعهده داشت.
🔹از شهداي شاخص گردان در اين عمليات مي توان به شهيد سرافراز مهدي عين اللهي، شهيد بزرگوار يوسفعلي جلالي، شهيد عزيز رحمن کيان، شهيد عزيز مصطفي اعتصامي و.. اشاره نمود. در طي همين عمليات بود که برادر جانباز حسين بخشي زاده قطع نخاع شده و برادر مصطفي بابايي نيز بشدت از ناحيه سر مجروح شده به افتخار جانبازي نائل آمدند.
🔸نیروی زمینی #سپاهپاسداران به عبور از موانع طبیعی و مصنوعی بسیار سخت از قبیل کوههای #صعبالعبور پوشیده از برق رودخانه خروشان قلاچولان میادین متعدد مین، تلههای انفجاری، #سنگرهای کمین و سیمهای خاردار یورش #بیامان خود را به موضع دشمن آغاز میکنند.
#عملیات_بیت_المقدس_2
#سالروز_عملیات
#بیست_و_پنجم_دی_1366
@yousof_e_moghavemat
🌹 خاکریز خاطرات (روزهداری در اسارت)
✅ روزه گرفتن ما اکثر سربازان عراقی را که به هر نحو آنها را از توجه به خود و خدا دور کرده بودند،تعجبشان را برانگیخته بود.
🌙 یک شب، موقع سحر، مشغول سحری خوردن بودیم و داشتیم غذای شب قبل را که برای سحری نگه داشته بودیم، میخوردیم که چشم مان خورد به یکی از نگهبانان که بهت زده از پنجره چشم به ما داشت.
‼️ از فرط تعجب دست روی دست میکوبید.
❓ صبح همان روز وقتی که بچهها او را دیدند علت تعجباش را از او پرسیدند.
⁉️نگهبان عراقی با همان حالت تعجباش جواب داد: «نه! مگر میشود؟
من و امثال من در اینجا با اینکه سه وعده غذای خوب میخوریم،
آب سرد مینوشیم و سیگار میکشیم، باز هم همیشه احساس گرسنگی و ضعف میکنیم،
آن وقت چگونه امکان دارد شما در این گرمای سوزان، با این غذای کم و یک لیوان آب، بتوانید ۱۷-۱۸ ساعت طاقت بیاورید و روزه بگیرید!»
🎤 راوی آزاده: حمید عیوضیان
#دفاع_مقدس
#اسرا
#اسارت
#ماه_رمضان
#روزه
@yousof_e_moghavemat
نکته عکس، آب دادن به اسیر بعثی نیست. اون که وظیفه شرعی بچه های حیدر کراره. نکته، یخ توی آبه.
#اسارت
#جبهه
#رزمندگان
#دفاع_مقدس
@yousof_e_moghavemat
میدونی چارتا اسیر ،اونجا داریم؟
توی چنگ صهیونیستا،داداشی؟
چاتا #شیر،چارتا #دلاور،مثه #کوه
همون همرزمای #همت ،داداشی
میدونی سخته #اسارت کشیدن؟
توی دست صهیونیستا ،داداشی؟
بخشی از شعر سبز داداشی؛سعید معتمدی-وبلاگ الوار فکر
#free_4_diplomats
#اللهم_فک_کل_اسیر
#حاج_احمد_متوسلیان
#تقی_رستگار_مقدم
#کاظم_اخوان
#سید_محسن_موسوی
#قدس_خرمشهر_دیگر_میشود
#باز_نشر
@yousof_e_moghavemat
#علمدار 🚩
🌸
🍃
🌸
🔶 سخنانی از زبان #سردار_سعید_قاسمی در مورد #احمد_متوسلیان و #محمدابراهیم_همت :
... #اسارت حیرت انگیز #حاج_احمد ، کمر مرا هم مثل خیلی از بچه ها شکست. در آن روزها واقعاً احساس_پوچی می کردم. #احمد برای آدم هایی مثل من، خیلی بیشتر و بالاتر از یک #فرمانده_ارشد بود. شخصیت این مرد استثنایی، درست مثل یک #منشور بود. منشور را دیده ای که چطور بعد از انعکاس نور در آن، طیف های رنگی متفاوتی را از خودش ساطع می کند؟.... #احمد هم برای ما همین حکم را داشت. نور جلال خدا را می گرفت و طیف وسیعی از رنگ ها را به ما می داد. او هم برای ما #حکم_پدر را داشت، هم #معلم و #مربی ، هم #دوست و #برادر ، هم #مرشد و #اسوه .
به همین دلیل، حس می کردم دیگر بدون حاجی [ #متوسلیان ] چیزی نیستم و در حال حاضر، فقط یک نفر می تواند #علمدار ما باشد و بیاید #عَلَم احمد را بردارد و آن هم #همت است. البته این واقعیت را هم باید صادقانه اعتراف کنم؛ تا آن وقت، خداوکیلی آدم هایی مثل من، #همّت را در آن حد و قواره نمی دیدند که بتواند جای خالی #احمد را پر کند. شاید تا پیش از آن ماجرا، خود #همت هم در بضاعت شخصی اش نمی دید که روزی از راه برسد که او بیاید و عَلَم #احمد را بردارد و به دوش بکشد. چه اینکه طی #عملیات_رمضان ، خودش به کرّات این موضوع را در جلسات ستادی و حتی سخنرانی های توجیهی برای نیروهای تیپ به زبان آورده بود.
در هر حال، این مشیّت خداست که امور عالم را تدبیر می کند و همین مشیّت هم هست که اقتضا می کند یک #ولی برود، تا #ولی بعدی بیاید و #علمدار امرِ حق شود.
📓 برگرفته از کتاب #ضربت_متقابل ، صفحه ۸۱ و ۸۲
#باز_نشر
@yousof_e_moghavemat