#علمدار 🚩
🌸
🍃
🌸
🔶 سخنانی از زبان #سردار_سعید_قاسمی در مورد #احمد_متوسلیان و #محمدابراهیم_همت :
... #اسارت حیرت انگیز #حاج_احمد ، کمر مرا هم مثل خیلی از بچه ها شکست. در آن روزها واقعاً احساس_پوچی می کردم. #احمد برای آدم هایی مثل من، خیلی بیشتر و بالاتر از یک #فرمانده_ارشد بود. شخصیت این مرد استثنایی، درست مثل یک #منشور بود. منشور را دیده ای که چطور بعد از انعکاس نور در آن، طیف های رنگی متفاوتی را از خودش ساطع می کند؟.... #احمد هم برای ما همین حکم را داشت. نور جلال خدا را می گرفت و طیف وسیعی از رنگ ها را به ما می داد. او هم برای ما #حکم_پدر را داشت، هم #معلم و #مربی ، هم #دوست و #برادر ، هم #مرشد و #اسوه .
به همین دلیل، حس می کردم دیگر بدون حاجی [ #متوسلیان ] چیزی نیستم و در حال حاضر، فقط یک نفر می تواند #علمدار ما باشد و بیاید #عَلَم احمد را بردارد و آن هم #همت است. البته این واقعیت را هم باید صادقانه اعتراف کنم؛ تا آن وقت، خداوکیلی آدم هایی مثل من، #همّت را در آن حد و قواره نمی دیدند که بتواند جای خالی #احمد را پر کند. شاید تا پیش از آن ماجرا، خود #همت هم در بضاعت شخصی اش نمی دید که روزی از راه برسد که او بیاید و عَلَم #احمد را بردارد و به دوش بکشد. چه اینکه طی #عملیات_رمضان ، خودش به کرّات این موضوع را در جلسات ستادی و حتی سخنرانی های توجیهی برای نیروهای تیپ به زبان آورده بود.
در هر حال، این مشیّت خداست که امور عالم را تدبیر می کند و همین مشیّت هم هست که اقتضا می کند یک #ولی برود، تا #ولی بعدی بیاید و #علمدار امرِ حق شود.
📓 برگرفته از کتاب #ضربت_متقابل ، صفحه ۸۱ و ۸۲
Eitaa.com/yousof_e_moghavemat
#طرح_مربع
👆خاکریز خاطرات ۸۶
🌸 تا حالا رفیقی داشتی که حاضر باشه اینجوری برات جون بده؟😢
#رفاقت #دوست #ایثار #گذشت_و_فداکاری #بی_تفاوت_نبودن
@yousof_e_moghavemat
کاش می شد
حال خوب را ،
لبخند زیبا را،
بعضی #دوست داشتن ها را ،
خشک کرد..
لای کتاب گذاشت
و نگهشان داشت...
#سردار_دلها
#شهید_قاسم_سلیمانی
@yousof_e_moghavemat
گر #مُخيّر بكنندم به #قيامت
كه چه خواهي
#دوست ما را
وهمه #نعمت #فردوس شما را
#دوستی های بی ریای هشت سال #دفاع_مقدس
@yousof_e_moghavemat
#علمدار 🚩
🌸
🍃
🌸
🔶 سخنانی از زبان #سردار_سعید_قاسمی در مورد #احمد_متوسلیان و #محمدابراهیم_همت :
... #اسارت حیرت انگیز #حاج_احمد ، کمر مرا هم مثل خیلی از بچه ها شکست. در آن روزها واقعاً احساس_پوچی می کردم. #احمد برای آدم هایی مثل من، خیلی بیشتر و بالاتر از یک #فرمانده_ارشد بود. شخصیت این مرد استثنایی، درست مثل یک #منشور بود. منشور را دیده ای که چطور بعد از انعکاس نور در آن، طیف های رنگی متفاوتی را از خودش ساطع می کند؟.... #احمد هم برای ما همین حکم را داشت. نور جلال خدا را می گرفت و طیف وسیعی از رنگ ها را به ما می داد. او هم برای ما #حکم_پدر را داشت، هم #معلم و #مربی ، هم #دوست و #برادر ، هم #مرشد و #اسوه .
به همین دلیل، حس می کردم دیگر بدون حاجی [ #متوسلیان ] چیزی نیستم و در حال حاضر، فقط یک نفر می تواند #علمدار ما باشد و بیاید #عَلَم احمد را بردارد و آن هم #همت است. البته این واقعیت را هم باید صادقانه اعتراف کنم؛ تا آن وقت، خداوکیلی آدم هایی مثل من، #همّت را در آن حد و قواره نمی دیدند که بتواند جای خالی #احمد را پر کند. شاید تا پیش از آن ماجرا، خود #همت هم در بضاعت شخصی اش نمی دید که روزی از راه برسد که او بیاید و عَلَم #احمد را بردارد و به دوش بکشد. چه اینکه طی #عملیات_رمضان ، خودش به کرّات این موضوع را در جلسات ستادی و حتی سخنرانی های توجیهی برای نیروهای تیپ به زبان آورده بود.
در هر حال، این مشیّت خداست که امور عالم را تدبیر می کند و همین مشیّت هم هست که اقتضا می کند یک #ولی برود، تا #ولی بعدی بیاید و #علمدار امرِ حق شود.
📓 برگرفته از کتاب #ضربت_متقابل ، صفحه ۸۱ و ۸۲
#باز_نشر
@yousof_e_moghavemat
شهید نوید🌱🕊
(روایتی از زندگی شهید مدافع
حرم نوید صفری)
📔روایتی است از یک زندگی که روز های گرم تیرماه سال هزار و سیصد و شصت و پنج آغاز می شود و آنگاه با مرورخاطرات فراموش نشدنی زندگی سراسر خیر و برکت او از زبان #خانواده، #دوست و #همسر شهید نوید صفری، اشک روی کلمات قلم مرضیه اعتمادی سر می خورد...✨🌿
از قامت آرزو های آسمانی جوان هم نسل و هم روزگارخودمان فرو می ریزد و در دل صحرای بوکمال #سوریه به فرجامی متفاوت خواهد رسید...🍃
درست همانطور که او خواسته بود بی سر و بی سامان....
✍🏻نویسنده:مرضیه اعتمادی
▫️ناشر:شهید کاظمی
▫️قالب کتاب:زندگینامه
📖تعداد صفحات:۲۰۸ صفحه
💳قیمت ۶۰ هزارتومان
#معرفی_کتاب
#کتاب_خوب
#کتاب_شهدایی
#کتاب_بخوانیم
@yousof_e_moghavemat