eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
270 دنبال‌کننده
19.1هزار عکس
3.3هزار ویدیو
43 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸 🍃 🌺 💓 ۱۰ اسفند ۱۳۶۲ سالروز دلاور و با اخلاص ۲۷_محمد_رسول_الله (ص) مسئول دسته در تولد ۱۳۴۵ ، تهران در خانوادۀ بسیار متفاوتی بزرگ شد. در در هم شد. تانک های بعثی، از روی پیکر پاکش رد شده بودند مزار: قـطعـه ۲۶ ، ردیف ۹۲ ، شماره ۴۷ برادر صیغه ای تو می دونید یعنی چی!!!؟ تا حالا اسم «صیغۀ برادری تو جبهه با یکی خوندن» شنیدین!!!؟ یعنی که سه شرط رو به همدیگه تعهد میدید... ۱- عیادت ۲- زیارت ۳- شفاعت ✅ ✅ «حاج حمیدرضا فرزاد» با این بزرگوار، خوانده بودند. این ، برادر صیغه ای «حاج حمید رضا فرزاد» هستند. ۲۷_محمد_رسول_الله http://Eitta.com/yousof_e_moghavemat
🔴 چرا ، به شکستن دژ محدود شد؟ دو محور داشت: ۱- محور پاسگاه زید و ۲- هورالعظیم. روی محور زید ارتش عمل می کرد و محور هور را هم که تلاش اصلی برای ۲۷_محمد_رسول_الله (ص) به فرماندهی سردار رشید اسلام بود. متأسفانه نیروهای ارتشی در محور زید نتوانستند به اهداف خود برسند و ماند محور هور و شکستن خط . به همین خاطر کل عملیات در یک زمین کوچک به مساحتِ ۲ کیلومتر در ۲ کیلومتر خلاصه شد؛ در . دشمن از طریق محاسبۀ دقیق و اطلاعات کامل، این را فهمیده بود که تنها راهکار ایران در خشکی همین راه است؛ شکستن خط مساوی بود با سرنگونی ↘ سرلشکر ؛ فرمانده قدرقدرت لشکر مخوف سپاه سوم ارتش عراق که با تمام امکانات و تجهیزات در مقابل و نیروهایش ایستاد. یعنی باید گفت دوئل این دو مرد بود... به نحوی که خود ماهر عبدالرشید شخصاً به خط مقدم می آید و هدایت عملیات را به عهده می گیرد!!! چون می داند ۲۷ همیشه لشکری بوده و این لشکر، است!!!!!!! چندبار به حمله می کند ولی این دروازه باز نمی شود که نمی شود!!! عاقبت عملیات، محدود به حفظ می شود و بعد از صرف یک لشکر نیرو ، خود نیز با سرافرازی و در اوج مظلومیت به می رسد...🌹🌹🌹 ✅ 🚩 🍃 ۲۲ اسفند ٬ گرامی باد...🍃 . . . http://Eitta.com/yousof_e_moghavemat
🔴 #عملیات_بدر 🔴 🚩 🍃 اسفند ۱۳۶۳ #عملیات_بدر #جزیره_مجنون بچه های اطلاعات - عملیات #لشکر_۲۷_محمد_رسول_الله (ص) وقتی که همه رفته اند و جزیره به یک متروکه تبدیل شده است. 📷 منبع تصویر: آلبوم عکسهای رزمنده باوفا و با اخلاص «حاج حمیدرضا فرزاد ( دو نفر عقب-سمت راست) » #لشکر۲۷ #فرماندهان_لشکر_۲۷ #دفاع_مقدس #شهدا #شهیدان #شهدای_لشکر_۲۷_محمد_رسول_الله #شادی_روح_شهدا_صلوات http://Eitta.com/yousof_e_moghavemat
😘 😃 🍃 💓 ۲۴ اسفند ۱۳۶۳ سالروز شیر لشکر خط شکن (ص) همرزم وفادار و یار و یاور چهارمین فرماندۀ دلاور ۲۷_محمد_رسول_الله (ص) سردار شجاع و سلحشور سپاه اسلام ✅ ❤ ❤✔❤ متولد اول اردیبهشت ۱۳۳۶ ، اعزام به خدمت سربازی پس از اخذ دیپلم در سال ۱۳۵۵ ترک پادگان به دستور (ره) و پیوستن به صف انقلابیون عضویت در در بهار ۱۳۵۸ عزیمت به کردستان به صورت داوطلبانه در سال ۱۳۵۹ پیوستن به و انتصاب به فرماندهی اطلاعات - عملیات انتصاب به مسئولیت واحد اطلاعات - عملیات ۲۷_محمد_رسول_الله (ص) به دستور در بهمن ۱۳۶۰ مجروحیت در عملیات شرکت فعال و مؤثر در عملیات هایی همچون؛ ، ، ، ، ، ، ، انتصاب مجدد به فرماندهی اطلاعات - عملیات ۲۷ پس از جدایی به دستور در عملیات فرماندهی ۲۷محمدرسول_الله (ص) در اواخر اسفند ۱۳۶۲ پس از شهادت در عملیات ، روز ۲۴ اسفند ۱۳۶۳ ، با اصابت ترکش خمپاره به سر مبارکش 🚩 🌹 🍃 🌷 ۲۷ ۲۷ ۲۷_محمد_رسول_الله (ص) ۲۷_محمد_رسول_الله ۲۷ @yousof_e_moghavemat
🌸 🍃 ✅ 💫 ۲۵ اسفند ۱۳۶۳ سالروز سردار دلیر و شجاع سپاه اسلام فرماندۀ ایثارگر و فداکار ۳۱_عاشورا 🌷 ✔ ✔▪✔ ولادت ۱۳۳۳ ، رشد و تربیت در یک خانواده مذهبی و از دست دادن مادر در همان اوان کودکی ورود به مبارزات سیاسی در دوران دبیرستان با شهادت برادرش توسط دژخیمان ساواک اخذ دیپلم، ورود به و ادامه تحصیل در رشته تحت تعقیب شدید ساواک ارسال برادرش به خارج از کشور جهت ورود اسلحه برای مسلح کردن مبارزین علیه شاه فرار از پادگان به دستور حضرت امام و زندگی مخفیانه به عضویت درآمدن در بعد از پیروزی انقلاب سازماندهی و تأسیس تصدی امر دادستانی دادگاه انقلاب ارومیه بنا به ضرورت انتصاب به ریاست شهرداری ارومیه به مدت ۹ ماه همزمان با خدمت در همزمان شدن ازدواج و آغاز جنگ تحمیلی خدمات ارزشمند و ارزنده در ارومیه مسئولیت فرماندهی عملیات و پاکسازی منطقه شمال غرب از لوث وجود ضدانقلاب و وابستگان رژیم منحوط و ساقط شده پهلوی عزیمت به جبهه جنوب و معاونت ۸_نجف_اشرف در عملیات شرکت در عملیات با همین سمت و جراحت از ناحیه چشم و کمر فرماندهی ۳۱_عاشورا در عملیات بزرگ و عملیات مسلم ابن عقیل، والفجر مقدماتی، والفجر یک، دو، سه و چهار و خیبر شهادت برادرش ( معاون خودش ) در عملیات خیبر حماسه آفرینی قهرمانانه و تصرف و مقاومت جانانه در دفع پاتک های طاقت فرسای دشمن : ، شرق دجله ، ✅ . . 👈 ادامه دارد... 🔶 🔸 🔶 ۳۱_عاشورا http://Eitta.com/yousof_e_moghavemat
🍃 🌷 ✅ 🌸 👈 بعد از چهار بار حملۀ ناکام جهت باز شدن محور به نَشوه، در هشتم اسفند به «گردان حمزه» به فرماندهی دستور می دهد که امشب هرطور شده باید اینجا باز شود. غروب روز هشتم اسفند ۱۳۶۲ گردان از نقطه رهایی حرکت کرد، خودش را به کانال طلسم شدۀ ۳۰ متری ( به عرض ۳۰ متر و به عمق ۵ متر پر از آب ) رساند و در آنجا با استفاده از پل های متحرک یونولیتی، باید از عرض کانال می‌گذشت و خود را به دشت غرب کانال می رساند. قطعات پل های شناور هم توسط ۴۰ نفر از نیروهای گردان میثم به جلو حمل می شد. از روی که دژ پایین آمدیم، وارد معبر شدیم. به یک باره دشمن شروع کرد به تیراندازی. سریع با «دستواره» تماس گرفت و شرایط را توضیح داد. دشمن متوجه شده بود که ما می خواهیم چکار کنیم! ما باید پل های شناور یونولیتی را روی آب می انداختیم و از عرض کانال عبور می کردیم. هم با چه جسارتی به بچه های مهندسی کمک می کرد تا این پل ها هرچه زودتر روی عرض کانال نصب شوند. تیر و ترکش بود که بر سرمان ریخته می شد. اوضاع به شدت وخیم بود. به محض اینکه کسی بلند می شد، تیر دوشکا بهش اصابت می کرد. کار نصب پل ها که تمام شد، ناگهان خشکمان زد. دیدیم ۱۰ متر پل کم آورده ایم. تازه فهمیدیم که به علت مجروحیت حاملان پل ها، تعدادی از پل ها جامانده است. دشمن وقتی متوجه سردرگمی ما شد، شدت آتش خود را بیشتر کرد و نقطه به نقطه پشت کانال را می کوبید و هر لحظه به تلفات ما اضافه می شد. همینطور که داشتم صحبت می کردم، یک دفعه تیری از کنارم گذشت و به وسط سینۀ اصابت کرد. رو به آسمان کرد و به پشت افتاد. در حالیکه خون از دهانش به بیرون شتک می زد، زیر لب زمزمه کرد: انا لله و انا اليه راجعون . در همان حال رو کرد به من و در شرایطی که به سختی قادر به صحبت بود، گفت: «اگر می توانی مرا عقب ببر.» دو طرف پاچه هایش را گرفتیم و او را عقب کشیدیم. یک مقدار که عقب آمدیم، دیدم خونی که توی گلوی جمع شده، راه نفسش را گرفته و دارد خِرخِر می کند. در گوشش را خواندم. سر که بلند کردم، تمام کرده بود.🌷 ✅ 💫 📚 منبع کپشن: با اختصار و تخلیص از کتاب ارزشمند و باشکوه 📄 . . ۲۷_محمد_رسول_الله ۲۷ ۲۷ http://Eitta.com/yousof_e_moghavemat
🌸 🌸 ↘ ( قسمت دوم ) 🔵 مقارن ساعت ۱۰ صبح روز یکشنبه اول فروردین ۱۳۶۱ ، بار دیگر ، فرماندهان سه گردان ، و را به قرارگاه فرعی نصر۲ احضار کرد تا برای آخرین بار، آنان را نسبت به جزئیات مأموریت فوق العاده خطیرشان توجیه کند. از آنچه در این دیدار معنوی میان و ، و گذشت، هیچ نمی دانیم. مقارن ساعت ۳ بعدازظهر، نیروهای گردان حبیب، سوار بر نفربرها، به محل تجمع منتقل شدند. در آنجا ، طی سخنانی کوتاه، سرخط های اصلی مأموریت محوله به گردان حبیب را برای نیروهای این گردان شرح داد و پس از توجیه کامل آنها، همگی سوار بر نفربرها، روانۀ خط اول شدند. فرماندهان گردان های سلمان و حمزه نیز، یگان های خود را توجیه و پشت خط مقدم مستقر کرده بودند. ساعت ۷ بعدازظهر، «گردان حبیب» به دامنۀ محور «بِلِتا» رسید و رزمندگان پس از ادای نماز مغرب و عشاء، مشتاق و ملتهب، به انتظار صدور دستور پیشروی نشستند. ساعت ۱۰:۳۰ شب، صدای پرصلابت از بیسیم قرارگاه شنیده شد که به رزم آوران حبیب، و دو گردان حمزه و سلمان، دستور آغاز پیشروی را اعلام کرد. ، خود پیش تر به همراه عناصر اطلاعات تیپ، مسیر ستون کشی شبانه را چند بار طی کرده بود، اما تردد یک اکیپ کوچک شناسایی کجا و حرکت یک ستون ۱۲۰۰ نفری کجا؟!! حتی اگر سر و صدای ناشی از برخورد اسلحه و تجهیزات نیروها را هم در نظر نگیریم، تنها صدای سر قدم های بلند ۱۲۰۰ نفر جفت پای پوتین پوش رزم آوران بر بستر شنی رودخانۀ فصلی، خود غوغایی به پا می کرد که در آن خاموشی ظلمانی دشت شب زده، از مسافت چند کیلومتری به خوبی شنیده می شد. 🔸 🔹 👈 ادامه دارد... 📒 منبع کپشن: کتاب خواندنی و ارزشمند ، صفحه ۸۷ ✉ ✉ ۲۷ ۲۷_محمد_رسول_الله http://Eitta.com/yousof_e_moghavemat
💎 💎 . . روز ۱۲ فروردین ۱۳۶۱ سه روز بعد از پایان پادگان نیروها در حال آماده شدن جهت بازگشت به برای مرخصی و اما اصل مطلب: نفر وسط؛ سردار عاشورایی ۲۷_محمد_رسول_الله (ص) فرماندۀ دلاور و اسطورۀ مقاومت 💌 . . 📷 تصویر ارسالی از: دوست عزیز و نازنینم «حاج حمیدرضا فرزاد» ، رزمنده با اخلاص و باصفای ۲۷ 😃 💠 💎 💠 (ص) ۲۷_محمد_رسول_الله ۲۷_محمد_رسول_الله http://Eitta.com/yousof_e_moghavemat
🌷 🌹 ⚡ 💠 ۲۲ فروردین ۱۳۶۶ عملیات سالروز پاسدار عزیز اسلام رزمندۀ از ۲۷_محمد_رسول_الله (ص) 🌜 ولادت: ۷ اردیبهشت ۱۳۴۴ محل ولادت: تبریز در شش سالگی پدرش را از دست داد و چون تک پسر خانواده بود، علاوه بر تحصیل، بار مسئولیت خانواده نیز بر عهده او افتاد و تن به کار داد و توانست خواهرانش را در ازدواج یاری دهد. او در خیابان ایران - میدان و در محله‌ای مذهبی زندگی می‌کرد. مسجد حاج آقا ضیاء آبادی "علی بن موسی الرضا علیه السلام" مأمن همیشگی‌اش بود. وی دائماً به منطقه می‌رفت. او فرمانده آر پی‌چی‌زن‌های گردان عمار در لشکر۲۷_محمد_رسول_الله صلی الله علیه و آله و سلم بود. در یکی از پایگاه های زمان جنگ، به عنوان یک سرباز معمولی کار می‌کرد. او همیشه مشغول نظافت توالت های پایگاه بود و همیشه بوی بدی بدنش را فرا می گرفت. در یک حمله هوایی در حال نظافت بود که موشکی به آنجا برخورد می‌کند و او و در زیر آوار مدفون می‌شود. بعد از بمب باران، هنگامی که امداد گران در حال جمع آوری زخمی ها و بودند، متوجه می‌شوند که بوی شدید گلابی از زیر آوار می آید. وقتی آوار را کنار می‌زدند با پیکر پاک این روبرو می‌شوند که غرق در بود. هنگامی که پیکر آن را در  _تهران در ۲۶ به خاک می‌سپارند، همیشه بوی تا چند متر اطراف مزار این احساس می‌شود و نیز سنگ قبر این همیشه نمناک می‌باشد؛ به‌طوری که اگر سنگ قبر را خشک کنید، از آن طرف سنگ از گلاب مرطوب می شود.🌟🌸🌟 . ما٬ شبیه به یکی از سربازان پیامبر در صدر اسلام است. "غسیل الملائکه"  به کسی می گویند که ملائکه غسلش داده‌ باشند. در تاریخ اسلام آمده که که از یاران جوان پیامبر بود، شب قبل از جنگ اُحُد ازدواج می کند و در حجله می خوابد. فردا صبح، زمانی که لشکر اسلام به سمت اُحُد حرکت می ‌کرد، برای رسیدن به سپاه بسیار عجله کرد و بنابراین نرسید که غسل کند. او در این جنگ شهید شد و ملائکه از طرف خدا آمدند و او را با آب بهشتی غسل دادند. پیکر او بوی عطر گرفته بود که بعد پیامبر بالای پیکر او آمد و از این واقعه خبر داد. شاید به همین خاطر باشد که همیشه قبر نیز خوش‌بو و عطر آگین است. به او می گویند. خیلی‌ها سر مزار ٬ نذر و نیاز می‌کنند و از خدای او، حاجت و شفاعت می‌خواهند. او معجزۀ خداست. 💎🌸💎 @yousof_e_moghavemat
💎 🌷 🌟 💡 ۲۵ فروردین ۱۳۶۲ عملیات ۱ سالروز سردار بزرگوار سپاه اسلام از ارکان اصلی ۲۷_محمد_رسول_الله (ص) از دوستان و همرزمان باوفای فرمانده مقتدر در عملیات و جانشین فرماندهی ۲۷ در عملیات فرماندۀ ۲۷_محمد_رسول_الله (ص) در عملیات و معروف به سردار ، اولین ی بود که در به رسید. متولد ۱۳۳۶ - 🌸 چگونگی شهادت 🌸 ، پس از ماه ها مجاهدت و مبارزه با دشمنان اسلام و انقلاب، سرانجام در ۱ که در منطقه عمومی انجام گرفت، پس از ابراز رشادت تمام و ایثار و حماسه، به شهادت رسید و روح بزرگوارش به ابدیت عشق پرواز کرد. یکی از همرزمانش می گوید: "دشمن در ارتفاع ۱۴۳ فکه پاتک سنگین زده بود. به هر ترتیبی بود، خود را به آن جا رساندم. رضا چراغی، عباس کریمی، اکبر زجاجی در حال شلیک آر پی چی ۶۰ بودند. دشمن پاتک سنگینی زده بود. هر چه اصرار کردم که عقب برگردند، قبول نکردند. روی ارتفاع فقط شش نفر سالم مانده بودند که می جنگیدند؛ رضا چراغی، عباس کریمی ، اکبر زجاجی و سه نفر بسیجی که سخت درگیر بودند. دشمن تصور می کرد که نیروی زیادی روی ارتفاع است. عصر که دوباره به ارتفاع رفتم، دیدم عباس کریمی و دو نفر از بسیجیان، پیکر غرقه به خون را با برانکارد حمل می کنند." روحش شاد و راهش پر رهرو باد. 🌸 ۲۷_محمد_رسول_الله ۲۷ @yousof_e_moghavemat
💕 🚩 ✅ 🌠 ، علی رغم وضعیت نامناسب جسمانی، گه گاه در جمع نیروهای گردان ها حاضر می شد و برای نیروهای در خصوص ضرورت حضور آنها در منطقه و لزوم انجام عملیات نهایی جهت سخنرانی کرد. او چنان با هیجان و گرم صحبت می کرد که بعد از صحبت هایش کسی به خود اجازه نمی داد حرفی از رفتن بزند. یکی از همان حضار در خصوص تأثیر کلام وی، با اشاره به سخنرانی در روز پنج شنبه سی ام اردیبهشت ۱۳۶۱ می گوید: ... با همان عصایی که زیر بغل داشت، آمد روی چهارپایه ایستاد و پشت میکروفن قرار گرفت. لحظه ای در سکوت، با دقت به چهره های بچه ها نگاه کرد و بعد گفت: برادران! ما وقتی که از آمدیم، قول دادیم تا را از دست دشمن نگیریم، بازنگردیم. الآن دشمن حالت انفعالی پیدا کرده است. إن شاء الله با انجام مرحلۀ بعدی این عملیات، ضربۀ محکمی به او وارد می آوریم و با در دست گرفتن ابتکار عمل در ، کار دشمن را تمام و را آزاد خواهیم کرد. برادران! تا به حال چندین بار از قرارگاه به تیپ ما دستور داده اند که بکشید عقب؛ ولی ما این کار را نکردیم؛ چون می دیدیم که روحیۀ شما خیلی بالاست و با آن که هر لحظه امکان دارد ارتش عراق، شما را مورد حمله گازانبری قرار بدهد، با این حال شما خوب مقاومت کنید. دشمن با این همه پاتکی که کرده، حتی نتوانسته یک قدم جلو بیاید. در شرایطی که ما قصد داریم تا چند روز دیگر را آزاد کنیم، شنیده ام بعضی ها حرف از مرخصی و تسویه زده اند. بابا! ناموس شما را برده اند! (مقصود حاجی، بود) همه چیز شما را برده اند! شما می خواهید بروید چه کار کنید؟ همۀ حیثیت ما اینجا در خطر است. شما بگذارید ما برویم با آب شط العرب وضو بگیریم و را در بخوانیم؛ بعد که برگشتیم، خودم به همه تسویه می دهم. الآن وضع ما عین زمان امام حسین علیه السلام است. است! بگذارید حقیقت ماجرا را بگویم. ما الآن دیگر نیروی تازه نفس نداریم. کل قوای ما در این زمان، فقط همین شماها هستید و دشمن هم از این مسئله اطلاع ندارد. در مرحلۀ بعدی عملیات، با استفاده از شما می خواهیم را آزاد کنیم. مطمئن باشید اگر الآن نتوانیم این کار را انجام بدهیم، هیچ وقت دیگر موفق به انجام آن نخواهیم شد... ✅ 🌷 👈 ادامه دارد...👉 . . ۲۷_محمد_رسول_الله ۲۷ @yousof_e_moghavemat
🌸 🌷 🌠 🌟 سحرگاه دوم خرداد ۱۳۶۱ سالروز یکی از سرداران دلیر و دریادل سپاه اسلام جانشین لشکر خط شکن (ص) ( ۲۷ ) 🚩 . . متولد ۱۳۳۷ ، عاشق قرآن گذراندن دوره ابتدایی و دبیرستان در اصفهان اخذ دیپلم در سال ۱۳۵۶ قبولی کنکور در همان سال پذیرفته شدن در رشته در از اولین پایه گذاران در دانشگاه شروع مبارزات سیاسی علیه رژیم فاسد و منحوط پهلوی از همان دانشگاه آشنایی با «شهید بروجردی» و «گروه توحیدی صف» جزو اعضای کمیته محافظت (ره) در عضویت در بعد از پیروزی فعالیت در دفتر هماهنگی ستاد کل همزمان با ادامه تحصیل جزو پیشگامان دانشجویان مسلمان پیرو خط امام در جریان لانۀ جاسوسی آمریکا در روز ۱۳ آبان ۵۸ عزیمت به جبهه سرپل ذهاب با دوست و همرزم وفادارش «محسن وزوایی» تا اواخر بهمن ۵۹ هدایت اطلاعاتی جبهه سرپل ذهاب در همان زمان انتصاب به فرماندهی سپاه پاسداران استان همدان در اسفند ۵۹ حضور چشمگیر در عملیات های درخشان ( ۲ و ۳ ) و مطلع الفجر تشرف به خانۀ خدا در مهر ۱۳۶۰ به همراه یاران وفادار و مخلصی همچون و عزیمت به جنوب به همراه اعضای جهت تشکیل ۲۷ به همراه و انتصاب به عنوان جانشین ۲۷_محمد_رسول_الله (ص) توسط سردار در دی ماه ۱۳۶۰ : دوم خرداد ۱۳۶۱ ، در آستانه‌ی ورود به ، در جبهۀ «نهر خَیِّن».🌹 💠 💠⚪💠 💠⚪💠⚪💠 ۲۷_محمد_رسول_الله (ص) ۲۷ ۲۷_محمد_رسول_الله (ص) @yousof_e_moghavemat