🍃 اندیشه های ناب آیت الله #مطهری
⬅️ این عبرت تاریخ است...
✅ حادثه ی #کربلا را همین دو عامل به وجود آوردند. #مردم_جاهل و نادان که ابزار دست "ابن زیادها" قرار گرفتند و این نکته ای است که ما می بینیم خود #امام_حسین_ع آن را بیان فرموده است، ائمه ی ما نیز آن را بیان کرده اند، این #واقعه مایه ی #عبرت_و_درس است.
✅ اگر ما #خیال بکنیم #مردمی که در #کربلا جمع شدند امام #حسین علیه السلام را کشتند به خدا و پیغمبر و قرآن #اعتقاد نداشتند و یک مردم #کافر بی اعتقادی بوده اند( توده شان را عرض می کنم نه سرانشان را) #اشتباه کرده ایم، #گمراه شده ایم و از این حادثه نمی توانیم #پند بگیریم. حتی اگر ما #خیال بکنیم این #مردم نسبت به #علی و آل علی بی اعتقاد بودند بازهم #اشتباه کرده ایم. اگر مردم #شام بودند این یک جور بود مردم شام به خدا و پیغمبر و قرآن #اعتقاد داشتند ولی #علی و آل علی را #نمی شناختند اما #مردم_کوفه می شناختند، این #شهادت معاصرین عصر امام حسین علیه السلام است که همه می گفتند #دل مردم با توست. #تاریخ می نویسد وقتی مُسلم در کوفه در #مجمع مردم #نامه امام حسین علیه السلام را می خواند، این #مردم گفتند #سخنان آقاست و های های گریستند و اشک ریختند. در عین حال #منافقین از همین مردم #لشکری علیه امام حسین به وجود آوردند. این #عبرت تاریخ است.(پانزده گفتار صص۱۳۵_۱۳۴)
⬅️ حقیقت وطن ندارد...
✅ به قول #اقبال_پاکستانی " ملت پرستی، خود نوعی #توحش است"؛ #احساسات_ملی تا آن جا که جنبه ی #مثبت داشته باشد و #نتیجه اش #خدمت به هم وطنان باشد قابل #توجه است. ولی آن جا که جنبه ی #منفی به خود می گیرد و موجب #تبعیض در #قضاوت، در دیدن و ندیدن خوبی ها و بدی ها، و در #جانب_داری_ها می شود #ضداخلاق و #ضدانسانیت است؛
✅ توجه داریم که #منطق عالی تری از منطق احساسات ملی و #ناسیونالیستی وجود دارد که طبق آن منطق، #علم و #فلسفه و #دین فوق مرحله ی #احساسات است.
✅ احساسات #قومی و غرورهای #ملی در هر کجا #مطلوب باشد در #جستجوهای علمی و فلسفی و دینی #مطلوب نیست. یک مسئله علمی و یک نظریه ی فلسفی یا یک حقیقت دینی را هرگز به دلیل اینکه ملی و #وطنی است نمی توان پذیرفت، هم چنان که به #بهانه اینکه بیگانه و #اجنبی است نمی توان #نادیده گرفت و #رد کرد.
✅ #راست گفته آن که گفته است: "علم و دین و فلسفه #وطن ندارد همه جایی و #همگانی است"، هم چنان که #رجال علم و #رجال دین و #رجال فلسفه نیز #وطن ندارند، #جهانی می باشند، به همه جهان #تعلق دارند، همه جا #وطن آن هاست و همه ی جهانیان، #هم_وطن آن ها هستند.( کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران)
📚 تابلوهای خطر
📩 سمیّه خیرزاده اردکان
@zarrhbin
🔘دوست داشتن، از عشق برتر است.⁉️
✅ #دوست_داشتن از #عشق برتر است. عشق، یک جوشش کور است، و پیوندی از سر نابینایی. اما دوست داشتن، #پیوندی خودآگاه و از روی بصیرت روشن و زلال.
✅ #عشق بیشتر از #غریزه آب می خورد؛ و هر چه از غریزه سر زند، بی ارزش است. و #دوست_داشتن از #روح طلوع می کند، و تا هر جا که یک روح ارتفاع دارد، دوست داشتن نیز، همگام با آن اوج می یابد.
✅ #عشق با شناسنامه بی ارتباط نیست، و گذر فصل ها و عبور سال ها بر آن اثر می گذارد. اما #دوست_داشتن، در ورای سن و زمان و مزاج، زندگی می کند، و بر آشیانه ی بلندش روز و #روزگار را دستی نیست.
✅ #عشق، در هر رنگی و سطحی، با زیبایی محسوس، در نهان یا آشکار، رابطه دارد. امّا #دوست_داشتن، چنان در روح غرق است و گیج و #جذب زیبایی های روح، که زیبایی های محسوس را به گونه یی دیگر می بیند. #عشق، طوفانی و متلاطم و بوقلمون صفت است؛ امّا #دوست_داشتن، آرام و استوار و پروقار و سرشار از #نجابت.
✅ #عشق، با دوری و نزدیکی در نوسان است. اگر دوری به طول انجامد، #ضعیف می شود؛ اگر تماس یابد، به ابتذال می کشد؛ و تنها با بیم و امید و تزلزل و اضطراب و "دیدار و پرهیز" امّا #دوست_داشتن، با این حالت #ناآشناست؛ دنیایش، دنیای دیگری است.
✅ #عشق، جوششی یک جانبه است. به #معشوق نمی اندیشد که کیست؟ یک "خودجوش ذاتی" است؛ و از این رو همیشه #اشتباه می کند، و در انتخاب به سختی می لغزد و یا همواره یک جانبه می ماند. امّا #دوست_داشتن، در روشنایی ریشه می بندد و در زیر نور، #سبز می شود و رشد می کند؛ و از این رو است که همواره پس از #آشنایی پدید می آید.
✅ #عشق، جنون است؛ و جنون چیزی جز خرابی و پریشانیِ "فهمیدن" و "اندیشیدن" نیست. امّا #دوست_داشتن، در اوج #معراجش، از سرحد #عقل فراتر می رود، و فهمیدن و اندیشیدن را از زمین می کَند، و با خود به قله ی بلند #اشراق می برد.
✅ #عشق زیبایی های دل خواه را در #معشوق می آفریند؛ و #دوست_داشتن، زیبایی های دلخواه را در #دوست می بیند و می یابد.
✅ #عشق یک #فریب بزرگ و قوی است و #دوست_داشتن، یک #صداقت راستین و صمیمی، بی انتها و مطلق.
✅ #عشق در دریا #غرق شدن است؛ و #دوست_داشتن، در دریا #شنا کردن. عشق بینایی را می گیرد و دوست داشتن می دهد. #عشق، خشن است و شدید و در عین حال ناپایدار و #نامطمئن و #دوست_داشتن، لطیف است و نرم و در عین حال پایدار و سرشار #اطمینان.
✅ #عشق همواره با شک آلوده است؛ و #دوست_داشتن، سراپا یقین است و شک ناپذیر. از عشق، هر چه بیشتر می نوشیم، سیراب تر می شویم؛ و از دوست داشتن، هرچه بیشتر تشنه تر. عشق هر چه دیرتر می پاید، کهنه تر می شود؛ و دوست داشتن، نوتر.
✅ #عشق، نیرویی است در عاشق، که او را به معشوق می کشاند؛ و #دوست_داشتن، جاذبه یی است در دوست، که دوست را به دوست می برد. عشق، تملک معشوق است؛ و دوست داشتن تشنگی #محو شدن در دوست.
✅ #عشق، معشوق را مجهول و گمنام می خواهد، تا در انحصار او بماند؛ زیرا عشق جلوه ای از خودخواهی و روح تاجرانه یا جانورانه ی آدمی است؛ و چون خود به بدی خود آگاه است، آن را که در دیگری می بیند از او بیزار می شود و #کینه بر می گیرد. امّا #دوست_داشتن، دوست را محبوب و #عزیز می خواهد؛ و می خواهد که همه ی دل ها، آن چه را او از #دوست در خود دارد، داشته باشند. که دوست داشتن، جلوه ای از روح خدایی و فطرت #اهورایی آدمی است؛ و چون خود به #قداست ماورایی خود بیناست، آن را در دیگری می بیند، دیگری را نیز دوست می دارد، و با خود آشنا و #خویشاوند می یابد.
@zarrhbin
👇👇👇👇
🍃 اندیشههای ناب...
💠تراز مقبولیت در جمهوری اسلامی...⁉️
✅ باید در راهِ #خدا باشیم، ولو بگویند مرگ بر ما. البته با این #مردم بیدارِ آگاهِ رشد یافته، دیگر نوبت به مرگ بر ما نمیرسد.
با این مردم باید چنان #روشن حركت كرد كه نوبت به آنجا نرسد. برای اینكه هرجا گفتند مرگ بر ما معلوم میشود كه یا ما اشتباه رفتیم كه ما #حقمان است؛
یا نه، اشتباه نرفتیم، اما نتوانستیم حق را به آنها بفهمانیم؛ آنوقت باز هم #حقمان است. ما باید سعی كنیم هم #اشتباه نرویم و هم #حق را به مردم بفهمانیم.
📚حزب جمهوری اسلامی، ص۲۴۶
✍ #شهید_دکتر_بهشتی
@zarrhbin
📜 اندیشه های ناب...
✅ بعضیها #انقلابیگری را باتندروی و خشونتِ کلام و رفتار #اشتباه گرفتهاند.
✍ #دکتر_سیدمحمد_خاتمی
@zarrhbin
👆👆
_مرد دیگری از رانش به شدت خون جاری بود .مردان دیگر هم همدیگر را به سختی و با هر وسیلهای که دم دستشان بود ، میزدند. ناگهان صدای #شلیک دو گلوله بلند شد و همه دست از دعوا کشیدند.
⚜گابریلا بود که با تفنگش شلیک کرده بود. با توقف دعوا ، چند نفر به طرف مردان زخمی رفتند . در آن محدوده نه از #پلیس خبری بود و نه از #بیمارستان . مردم گفتند نزدیکترین درمانگاه چهل کیلومتر با آنجا فاصله دارد. دیدم پروفسور پاپلی دارد به آن مرد زخمی کمک میکند و سعی دارد جلو خونریزیاش را بگیرد.
مرد مجروح ، تنومند و بسیار قوی بود ، اما به سختی نفس میکشید و خون زیادی از او رفته بود .
دکتر پاپلی به من گفت به او بگویم خوب میشود و ما میرویم برایش کمک میآوریم. نزدیکترین پزشک با ما چهل کیلومتر فاصله داشت. گابریلا گفت :" در اینجا دعوا ، شکم پارهکردن و آدم کشتن یک چیز عادی است. بیایید برویم بقیهی ناهارمان برا بخوریم. مردم این منطقه به اینگونه امور عادت دارند. خودشان به این مرد کمک و مسئله را حل میکنند."
⚜سرانجام سروکلهی یک زن میانسال خیلی زیبایی پیدا شد . او به چند نفر گفت مردان زخمی را داخل کلبهای ببرند. مردها مثل سربازی که از دستور فرماندهشان اطاعت کنند ، فرمان آن زن را اجرا کردند.
گابریلا گفت :" ان زن رئیس محله است و #نفوذ زیادی دارد." کمکم فهمیدیم که آنجا یک محلهی بدنام و کازینو برای تمام منطقه است. مردانی که آنجا بودند یا مشتری آن زنان هستند و یا محافظ و باجگیر محله . یکی از مردانی که زخمی شده بود ، در قمار #تقلب کرده بود . او آدم بانفوذی بود و دوستانی در منطقه داشت . گابریلا با زنی که رئیس آن محله بود ، دوست بود. وقتی همدیگر را دیدند به گرمی احوال هم را پرسیدند . زن به گابریلا گفت :" تو اینجا هستی و پیش من نیامدی؟" گابریلا گفت :" چند استاد دانشگاه مهمانم هستند" زن به قیافههای ما نگاهی انداخت و گفت :" این آدمها اینجا چهکار میکنند؟ آنها را از اینجا ببر!" او ادامه داد :" این مرد که شکمش پاره شده و دارد میمیرد ، رئیس یک گروه خطرناک در منطقه است . تا چند لحظهی دیگر طرفدارانش به اینجا میریزند و معلوم نیست چه اتفاقی بیفتد!" این را گفت و با دست از گابریلا خداحافظی کرد و وارد کلبهای شد که مردان مجروح را به آنجا برده بودند."
⚜گابریلا گفت :" به سرعت سوار شوید ! باید برویم ! حداقلش این است که چون ماشین در منطقه کم است ، بخواهند از ماشین من برای بردن این مرد پیش دکتر استفاده کنند ." میخواستیم ناهار نخورده سوار شویم و برویم. گابریلا پشت فرمان بود.
در این شرایط دکترپاپلی گفت :" #فرار ما از منطقه اشتباه است!" گابریلا صدا میزد "سوار شو!" و دکتر به گابریلا میگفت :" بیا پایین!" دکتر گفت :" اولا از نظر انسانی باید به این مردها کمک کنیم . دوما اگر این مرد در منطقه صاحب دوستانی است ، در نهایت جلوِ ما را میگیرند و با زور میخواهند او را تا محلی که دکتر و دارو هست برسانیم." گابریلا سر وصدا کرد که "دکتر سوار شو!" ما همه از استاد خواهش کردیم سوار شود. دکتر سوار شد و گابریلا پدال گاز را تا انتها فشار داد. دکتر گفت :" من مطمئن هستم که رفتن ما در این شرایط از این منطقه #اشتباه است . باید به آن مرد کمک میکردیم!" گابریلا گفت :" در هر صورت آن مرد میمیرد!" دکتر گفت :" آن مرد به سادگی نخواهد مُرد . زخمهایش خیلی عمیق نبود ."
⚜حدود پانصدمتر دور شده بودیم. شنهای ساحلی به صورت باتلاق درآمده بود و چالهها مانع آن بود که ماشین با سرعت حرکت کند. ناگهان یک گروه پانزدهنفره با چوب و چماق و دشنه ، هفتتیر و تفنگ در مقابل ما سبز شدند. آنها دوستان آنمرد زخمی بودند که به کمک او میرفتند. چندنفرشان جلوِ ما را گرفتند و با تهدید اسلحه خواستند که پیاده شویم.
خودشان سوار شدند و به محل دعوا رفتند. گابریلا حتی جرات نکرد از اسلحهاش استفاده کند . بدون شک ، هرگونه مقاومتی به کشته شدنمان میانجامید ؛ زیرا آن آدمهای خشن ، بسیار خشمگین و عصبانی بودند و تعدادشان هم زیاد بود . تازه هنوز عدهای داشتند بعد از آنها میآمدند .ما بدون ماشین پیاده به طرف پلاژها برگشتیم.
⚜دکتر پاپلی گفت :" طوری با این آدمها صحبت کنید که بفهمند ما دوست آنها هستیم و میخواستیم به دوست زخمیشان کمک کنیم ." گابریلا گفت :" هرچه سریعتر خودت را به محل دعوا برسان .به آنها بگو ما برای کمک آوردن راه افتادیم ، ماشینت را از آنها بگیر و آنمرد را به هرکجا که میگویند ببر! و گرنه بیماشین میشویم معلوم نیست آنها ماشینت را پس بدهند یا نه!" از دور معلوم بود که دعوا ادامه دارد. گابریلا شروع به دویدن کرد . ما هم پشت سرش میدویدیم . بزن بزن بود و دو دسته با چوب و قمه و اسحلهی گرم به جان هم افتاده بودند.
#ادامهدارد...
📚شازده حمام ، جلد چهارم
✍ #دکتر_محمدحسین_پاپلییزدی
@zarrhb
⚖️ بازدید سرزده رئیس کل دادگستری استان از دادسرای شهرستان مهریز/ هماهنگی شعب و رفع فشار کاری پایان ماه ضروری است
🖋 رئیس کل دادگستری استان یزد در بازدید سرزده از دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان مهریز، با اشاره به اینکه نباید به بهانه تعدیل آمار، ارجاع و یا ارسال پرونده در روزهای پایانی ماه متوقف شود ، اظهار داشت: این اقدام باعث تراکم ورودی پروندهها در ابتدای ماه و بازماندن دفاتر در این روزها از سایر وظایف در نتیجه کندی روند رسیدگی میشود.
📎 طهماسبی عدم توازن در توزیع کار را یکی از عوامل اطاله دادرسی برشمرد و گفت: نباید به گونه ای عمل کرد که روزهای اول ماه دفاتر صرفا مشغول ثبت پرونده و در روزهای اخر ماه صرفا مشغول کسر پرونده باشد و کارهای اصلی به چند روز میانی ماه خلاصه شود چرا که با این وصف عملکرد دفاتر و به تبع آن شعب از حیث کیفی تزلزل پیدا می کند.
🖇 وی با بیان اینکه گلایه اکثر مراجعین در ملاقاتهای حضوری نسبت به آرایی است که در پایان ماه صادره شده است افزود: این موضوع نشان میدهد که فشار کاری در ایام پایانی ماه گاهی میتواند منجر به بروز #اشتباه از سوی همکاران قضایی شود.
✍ انتظار است حجت الاسلام طهماسبی مدیرکل دادگستری استان حضوری در دادسرای اردکان و روند پرونده ها و همچنین گفتگویی با مردم داشته باشند.
@zarrhbin🕊