#متن_روضه_حضرت_رقیه
▪️▪️▪️▪️▪️▪️
تا قافله اتراق کرد،یه نازدانه،که تو این نقل نوشتن فاطمه بنت الحسین،که بعضی هام گفتند که این همون رقیه بود،از سایه ی بوته ی خاری استفاده کرد؛رفت زیر سایه ی این خار،آنقده خسته بود،تشنه بود،گرسنه بود ،خوابش برد ….” اگه اینجوری بخوای بیقراری کنی،من خودم بیقراره روضه ی این نازدانه ام ….” اجازه بدین امروز همه گریه کنن ” عقبی ها ،بیرونی ها ،شهدا گریه کنن …” خوابش برد ، قافله حرکت کرد ، این دختر جاموند …”
گوش بده !قافله که حرکت کرد،،،عقیله ی بنی هاشم خبردار شد این ناز دانه جامونده ،صدا زد “یا قوم ! بالله !*شمارا به خدا قدری صبرکنید*افتقدت ابنت الاخ الحسین”
▪️جگرگوشه ی حسینم جامونده …” حواست اینجاست یا نه ؟ چنان ناله ای زد ، راوی میگه من شنیدم ؛ دستور دادن قافله توقف کنه ،گفتم الان از ناله ی زینب آسمون و زمین به هم میریزه ….” دونفر مامورشدن این بچه رو برگردونن ؛یکی من بودم و یکی زجر بن قیس …. *آروم باش …..*
من با زجر،یا زجر بن قیس ،برگشتم عقب قافله،از دور داشتم می دیدم حالت این دختر رو ؛ دیدم دست روی سر گذاشته ، هی تو بیابونا به سمت راست و چپ نگاه می کنه، بچه ی گم شده دیدی یا نه؟
▪️بشنو” می دونی کیارو صدا میزد ؟! اولین کسی که صدا میزد عموجانش بود ، هی میگفت : یا عماه … ! یا عمتاه … ! یا اماه …” ازدور داشتم می دیدم ؛ هی به سمت چپ و راست فرار میکرد ، هی می نشست رو زمین پاهاشو نگاه می کرد …” چقدر خار تو این پاها رفته بود،نمیدونم!!! تا زجربن قیس بهش رسید چنان با تازیانه …… آی حسین ……
🔹اینم مال شهیدامون ،انشاالله تو حرم این نازدونه بریم عرض ادب کنیم ؛ اولین سوالی که من دارم اینه :بگم خانوم پاهات خوب شده یا نه ؟ این دختر حسینه ، از کربلا تا اینجا دایم کتک خورده ،طعنه و ناسزا شنیده ، یه جمله ای گفت،من واسطه شدم،گفتم صبر کن ،ملاحظه کن ،یتیمه ….” اجازه ندادم دیگه بیش ازاین اذیتش کنه . این دختر به من اعتماد کرد ،فرمود :من دختر پیغمبرم ،بهش بگو :اگه میخوای منم بکشی بکش ؛اما فقط یه بار دیگه بذار عمه مو ببینم …. آی حسین …
بابا آتیش زدن به خیمه هامون
تار می بینه دیگه نگامون
نمونده گوشواره برامون بابا باباجون
کجایی بابا ؟
سرتو روی نیزه دیدم ….
دنبال نیزه می دویدم ….
اما به تو من نرسیدم ….
کجایی بابا ؟
بابا داری با خود هزار نشونه
لبت به رنگ ارغوونه
نگو که کار خیزرونه
کجایی بابا ؟
بابا امون از این زخمای کاری
خون از لب تو شده جاری
کی سنگ زده بر لب قاری؟
بابای خوبم ….
سرت رو نیزه روبروم بود
اما یه بغضی تو گلوم بود
گلوتو نیزه ها بوسیدن
اما یه بوسه آرزوم بود
*ناله بزن اگه میخوای دلت آروم بگیره ،هر چی تو این مسیر کتکشون میزدن،طعنه و ناسزا بهشون میگفتن ،این نازدانه ها فقط سر بریده رو میدیدن ، فقط می گفتن حسین…
#روضه_حضرت_رقیه
❣﷽❣
🔳 #سینه_زنی_حضرت_رقیه_س
🔳 #سبک دامن کشان رفتی
گـفتـی مـیـری بـابـا(سـفـر برمی گردی۳)
هیچ وقت نـگـفتی که(با سربر میگردی۳)
بـمیرم چـی آوردن سـرت بـابـا
الـهی بـمـیره دخـتـرت بابا
سـرت بـابـا،سـرت بـابـا
مـن از طـنـاب و سـلسـلـه(مـی تـرسـم بـابـا۳)
از شمر و زجـر و حـرمـله(مـی تـرسـم بـابـا۳)
🔳من الذی ایتمنی(ابتاه حسین۳)
حـالا کـه بـرگـشتـی(بـبـیـن پـر نـدارم۳)
گـوشـواره و خـلخاـل و مـعـجـر نـدارم
بـبیـن پـر نـدارم بـبیـن پـر نـدارم
بابا یـک نـیـمه شـب گـم شـدم تـو راه
بـابـاخـوابـم بـرد زیـر نـور مـاه
مـیـون راه،میوون راه
یـهـو سـواری رسـیـد( پـریـدم زخـواب۳)
چنان مـوهـامـو کـشـیـد(پـریـدم زخـواب۳)
🔳من الذی ایتمنی(ابتاه حسین۳)
بـابـا عـمـوم رفـتـه(بـرام آب بـیاره۳)
پـس کـی عـمـو مـیـاد( دلـم بـیقـراره۳)
عـمـوم بـرگـرده پـامـو نـشـون مـیـدم
مـوهـامـو گـوشـامـو نـشـون مـیـدم
نـشـون مـیـدم نـشـون مـیـدم
عـمـوم ابـوالـفـضل کـجـاسـت(شـکـایـت کـنـم۳)
کـربـلا کـوفـه شـام بـراش(حـکـایـت کـنـم۳)
🔳من الذی ایتمنی(ابتاه حسین۳)
.
#زبانحال_حضرت_رقیه
#پنجم_صفر
من از لگد بدم میاد
از حرف بد بدم میاد
از اونکه هی تو صورتم
سیلی میزد بدم میاد
من از طناب بدم میاد
از اضطراب بدم میاد
از اونی که نداد بهم
یه ذره آب بدم میاد
از خیزرون بدم میاد
از ساربون بدم میاد
از اونکه مارو با چشاش
میداد نشون بدم میاد
من از غذا بدم میاد
از دشمنا بدم میاد
از این روزا که میگذره
هی بی بابا بدم میاد
از آبله بدم میاد
از حرمله بدم میاد
از قاتل بابام حسین،
که سنگ دله بدم میاد
از مرد مست بدم میاد
از زجر پست بدم میاد
از اونی که سیلی زد و..
دستام و بست بدم میاد
از میخونه بدم میاد
از ویرونه بدم میاد
از اونکه با خندش مارو
میسوزونه بدم میاد
از جیغ و داد بدم میاد
از زخم حاد بدم میاد
از اون که عمه مو میزد
خیلی زیاد بدم میاد
من از شرور بدم میاد
از حرف زور بدم میاد
از اونکه برد سر تو رو..
توی تنور، بدم میاد
از جام می بدم میاد
از طبل و نی بدم میاد
از اونکه رأس بابامو
زد روی نی بدم میاد
من از سبو بدم میاد
از سُرخْ مو بدم میاد
از اونکه زَد ما رو پیشه
سر عمو، بدم میاد
من از شراب بدم میاد
از تب و تاب بدم میاد
از اونی که سر تو رو..
کرده خضاب بدم میاد
#مجتبی_دسترنج_ملتمس✍
#شب_سوم_محرم
#شب_سوم_محرم
#زمزمه_حضرت_رقیه
.👇👇
roze.mp3
6.41M
#زمزمه #حضرت_رقیه(س)
من از لگد بدم میاد..
مداح: #حسین_عینی_فرد🎤
#مجتبی_دسترنج_ملتمس ✍
#زمزمه_حضرت_رقیه
.
#زمینه
#زمزمه
#شهادت_امام_حسن
#حاج_رضا_یعقوبیان
#سبک_من_دربدر_عشق_اباالفضل_وحسینم
ای نور دل فاطمه و حیدر کرار
دردانه ی زهرا نوه ی احمد مختار
در گلشن هستی،تو گل ولایی
در سپهر عصمت،تو شمس هدایی
مظلوم حسن جان۴
آقای جوانان بهشتی تویی مولی
نازد به تو در هر دو جهان حضرت طاها
هستی گل زهرا،خورشید مدینه
مادر تو باشد،یاس بی قرینه
مظلوم حسن جان۴
در جود و کرامت چو تو کس نیست نظیرت
امشب نظری کن تو بر این عبد فقیرت
ای شمس هدایت،زینت بقیعی
تو در صف محشر،بر شیعه شفیعی
مظلوم حسن جان۴
جانم به فدای تو و آن تربت پاکت
در آرزویم سر بگذارم روی خاکت
جانم به فدایت،در خانه غریبی
کم گشته توانت،بی صبر و شکیبی
مظلوم حسن جان۴
در مقتل شیعه شده این گونه روایت
شد قاتل تو همسر بی شرم و حیایت
از کینه ی همسر،شد جان تو بر لب
آمد به کنارت،خواهر تو زینب
مظلوم حسن جان۴
بر کام تو دنیا همه دم رنج و محن ریخت
رنج و غم تو خون شد و در بین لگن ریخت
با دست حسین شد،غسل بدن تو
با گریه نموده،مولی کفن تو
مظلوم حسن جان۴
تشییع جنازه شده ای روز حسن جان
با ناله و با گریه و با سوز حسن جان
آن دشمن بی دین،بی جرم و بهانه
زد بر تن و تابوت،با تیر نشانه
مظلوم حسن جان۴
(سبک: چو گیسوی تو من در پیچ و تابم)
#امام_حسن
.
.
#اربعین
#زمینه_مهدوی
بند1⃣
زمینه ساز ظهوریم با قدمهامون
مینویسه از عشقش باز قلمهامون
ذکر العجل مهدی رو علمهامون
اربعین، نهضت خون خداست
اربعین، جلوه ای از کربلاست
اربعین، خار چشم دشمناست
بعد زیارت نجف
همه به سمت کربلا
ذکر لب پیر و جوون، مهدی بیا
العجل العجل العجل یا مهدی
بند2⃣
دل بریدیم از دنیا، از همه سیریم
از فراق آقامون خیلی دلگیریم
با نوای یا مهدی تا حرم میریم
کربلا، وعده گاه انبیاست
کربلا، سرپناه اولیاست
کربلا، نور راه عاشقاست
حسینیا با هر نفس
به کوری یزیدیا
تو هر قدم باهم میگن
مهدی بیا
العجل العجل العجل یا مهدی
بند3⃣
نذر ظهور مهدی خون رگهامون
جون میدیم همه یک روز پای رؤیامون
تا بپیچه تو عالم اسم آقامون
العجل، چشم به راهش کربلاست
العجل، دنیا با ما هم صداست
العجل، بهترین ذکر و دعاست
توی مسیر اربعین
نوشته شد با اشک ما
به حق تربت حسین
مهدی بیا
العجل العجل العجل یا مهدی
شعر و سبک: #محسن_احمدیان
انجمن تکیه نوکری مشهد
.👇
4_5796545011516441452.ogg
245.3K
رحلت پیامبر(ص)وشهادت امام حسن(ع)
وقت عزایتیشدی،،ای شیعه گل نوایه
گِی قاره بزم غمده،،آماده اول بُکایه
بزم عزاقوروب گون،،رخت عزاگیوب آی
حیدرجنانداآغلور،،،زهرادیلینده لایلای
گاهی دیوربابام وای،،گاهی دیوربالام وای
هراوخشامادینده،،،لرزه سالورسمایه
پیغمبرگرامی،،،گوزیومدی بوجهاندان
نوحه سسی اوجالدی،،
هرپیروهرجواندان
جَبریله اهل معنا،،،آیریلدی دلستاندان
بزم عزاقوروبدی،،،عشق اهلی مصطفایه
بیرآیریغم ائدوبدی،،قلب بتولی مغموم
زهریله مجتبانی،،جعده ائدوبدی مسموم
جان وئردی ئوزائوینده،،دوم امام مظلوم
گوردی اوحالی زینب،،غرق اولدی آه ووایه
احمدغمینده اولدی،،ماتمســـــــــرا
مدینه
اولدی حسن غمینده،،،غرق عزا مدینه
ایلوربوغمده الآن،،،آه ونــــــوا
مدینه
آغلورحسین مظلوم،،،آلام مجتبایه
استادطالبی
#ترکی
♦السلام علیک یا اباعبدالله الحسین (ع)♦
1_1712761649 (1).mp3
1.18M
مهدی عبادی:
زبانحال حضرت زینب کبری علیها السلام در شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام
(آهنگ اوغول علی آغلاما یات)
◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️
اوزون هرایه یتیش آنا
جان ویرور حسن اوغلون
سالوب ایاقدان اونی جفا
جان ویرور حسن اوغلون
ایو اولوب عزاخانه/آغلارام یانا یانه
✅✅✅✅✅✅✅✅✅
دولوبدی قان طشته آنا
صبریمی آلوب الدن
آنا دوداقیندا قان دوروب
زینبی سالوب دیلدن
اولوبدی وردی گوزل آدون
سالماز آدیوی دیلدن
اوقدری قالمور گوزون یوما
جان ویرور حسن اوغلون
✅✅✅✅✅✅✅✅✅✅
بلایه دوشدی بوگون حسن
زهر کینه دن یاندی
بیزه دیمور قاتلین آدین
غمدن هامّی حیراندی
قانی آخوب کوینگینه
یوزگوزی بوتون قاندی
ایله سیزیلدیر یانا یانا
جان ویرور حسن اوغلون
✅✅✅✅✅✅✅✅✅✅
بونون بو مظلومیتی
عالمه ایدر تأثیر
بهشتیدن گل مدینیه
ایلمه آنا تأخیر
سویی گوروم قانه دونه
ویردی رنگینه تغییر
اوجالدی عرشه آنا نوا
جان ویرور حسن اوغلون
✅✅✅✅✅✅✅✅✅✅
اورک دولوب دردو غصّه دن
یانموری دیلیم بیجا
گوزوم قاباقینده جان ویرور
شور حشر اولوب برپا
منه دیور آغلاما باجی
وار قاباقدا عاشورا
غمیم آنا گلموری سایا
جان ویرور حسن اوغلون
✅✅✅✅✅✅✅✅✅✅
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
التماس دعای فرج
الاحقر مهدی
♦السلام علیک یا اباعبدالله الحسین (ع)♦
.
#واحد
#نوحه #حضرت_رقیه
#آروم_آروم
☑️ بند اول
آروم آروم آروم
میخوابه رو دوش سقا
آیینه ی دله زهرا«س»
با یک اشاره
تا وا میشه دستش
از رو انگشتای بی بی
میریزه روزیه عالم
برکت میباره
کرامتش بی بدیله
خادمه خونش جبرییله
واسه به خدا رسیدن
شده نام زیباش وسیله
نفسی لکِ الفدا
ای کوثره خدا
دردانه ی حسین«ع»
خاتون کربلا
☑️بند دوم
کجایی ای بابا
ببینی چشای خونم
ببینی که پریشونم
بابای خوبم
کجابودی وقتی
از روی ناقه افتادم
هزار دفه من جون دادم
بابای خوبم
دله زارم توو اضطرابه
یه لحظه شم رنج و عذابه
بیا هنوز تا من نمردم
بیا یه سر امشب خرابه
نفسی لکِ الفدا
ای کوثره خدا
دردانه ی حسین«ع»
خاتون کربلا
☑️بند سوم
نبودی بابایی
ببینی خوردم سیلی
گونه هام و شده نیلی
بابایی جونم
نبودی بابایی
بی بهونه و بی حد
یه حرومی منو میزد
بابایی جونم
میزدنم وحشیونه
بی محابا و بی بهونه
زدن تا دیدن یتیمم
سیلی و مشت و تازیونه
نفسی لکِ الفدا
ای کوثره خدا
دردانه ی حسین«ع»
خاتون کربلا
#شب_سوم_محرم #پنجم_صفر
#مجید_مرادزاده
.👇
#_روضه_جانسوز_ویژه #_شب_جمعه _روضه حضرت زهرا سلام الله علیها گریز روضه سیدالشهدا علیه السلام
🎤#استاد حجت الاسلام میرزامحمدی
السلام علیک ایتها الصدیقه الشهیده
اشک بر زهرا حیاتم می دهد
از غم دوزخ نجاتم می دهد
اشک بر زهرا، دهد بوی بهشت
می کند ترسیم خط سرنوشت
اشک بر زهرا برد دل را بقیع
می کشاند رشته ام را تا بقیع
*سادات ، اخه مادرتون همینجا گریه می کرد انقده زیر آفتاب ناله میزد" امیرالمومنین یه سایبان برا خانمش درست کرد؛ این صورت نباید زیر آفتاب بمانه. این صورتی که برا ملائکه نور افشانی می کنه تا علی زنده ست نباید زیر آفتاب بمونه ....."
آخ دلم یه جایی رفت ... من فدای اون بچه های حسین که صورت هاشون زیر آفتاب اونقده سوخته بود .... آگه امام زمان اشاره نمی کرد من نمی تونستم بگم فرمود: سُبِيَ اَهلُکَ کَالعَبِيدِ ...*
برده ها رو میدونی چه جور می بردن؟!! *صُفِدُوا بِالحَديِدِ* یعنی آگه همه سواره بودن، آگه همه سایبان و محمل داشتند اما اینا بر شتران بی محمل و جحاز *تَلفَحُ وُجُوهَهُم حَرُّ الهاجِراتِ * آخ صورت هاشون اونقده سوخته بود حسین ...... *
ان شاالله وعدمون حرم نازدانه حسین ، حالا تو خود،حدیث مفصل بخوان ازین مجمل این صورتی که زیر آفتاب سوخته آگه سیلی بهش بخوره چی میشه،آگه تازیانه و کعب نی بزنن .....
آی حسین ....
هرکه با زهراست احساس سخاوت میکند
*در عین نداری انقده سخاوت داشت حتی وقتی پیغمبر سلمانو فرستاد دره خونش گردنبدشو به سلمان داد،بچه هاش چیزی نداشتند بخورند اما هر کی در خونش اومده دست خالی برنگشته، امشب بگو مادر ،مادرانه یه چیزی تو کاسه ی گدایی ما بریز .....*
اصلا رسم این خانواده اینه در عین نداری فضل و بخشش شون بیشتره آخه پسرشم وقتی تو گودال بود.....بگم ..." نذاشت ساربان دست خالی برگرده، آخ دست پر برگشت هم انگشتو برد،هم انگشترو....
حسین
🎤#حجت_الاسلام_میرزامحمدی
🥀
3813-attachment-روضه-شام،اسارت-و-مجلس-یزید-_-گریز-حضرت-زهرا-سلام-الله-علیها-_-میرزامحمدی.mp3
853.7K
#روضه_شام
اسارت و مجلس یزید استاد میرزامحمدی
"اطلب منک ثلاثة اشیا" سه تا شیء گران بها من از تو طلب دارم ، نه اینکه فقط همین سه تا رو از ما به غارت بردید ، نه ، در بین اشیاء غارتی قسمتیش رو زین العابدین تحویل گرفت ، قسمتی شم من باید تحویل بگیرم ؛
اولین امانتی اینه "عمامةجدی رسول الله" ان شاالله وعده ی هممون حرم زینب کبری ، اونجا بخونیم این روضه رو ، یزید!یه عمامه ای رو سر برادرم بود ، عمامه ی جدم پیغمبر بود ، من ندیدم ولی به من گفتن اخنس ملعون اونو به غارت برده،،،،
دومین شی ای که از ما به غارت بردی اونقده برام عزیزه که پنجاه سال این یادگار مادرم نزد من امانت بود ، "قمیص اَخُ الحسین " پیراهن برادرم حسینه .... الله کبر ، کدوم پیرهن ، همون پیرهنی که امام صادق فرمود : بیش از 120 جای تیر و تیغ و نیزه و شمشیر بر این پیرهن بود .... اما فاطمیه ست سومیش رو بگم و بنشینم ،فیض آمادست ....
سومین چیزی که تو باید به ما پس بدی ، اصلا آگه این نزد تو باشه من به غیرت زینبیم بر میخوره ، میدونی چیه ؟؟ "مقنعة امی فاطمه" فهمیدی چی گفتم ؟ من از شما می پرسم این مقنعه و معجرو از کجا آورده بودن؟؟؟ ان شاالله که از سر زن ها ربوده نشده باشه،،،،
روضه اول ماه صفر
حجت الاسلام میرزا محمدی
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا بَقِیَّهَ اللَّهِ فی اَرْضِهِ
اَلسَّلامُ عَلَیْكَ حینَ تَقُومُ
اَلسَّلامُ عَلَیْكَ حینَ تَقْعُدُ
اَلسَّلامُ عَلَیْكَ حینَ تُصَلّى وَ تَقْنُتُ
الان کجای عالم شرف حضور داری اقاجان ... کجا داری نماز میخوانی ... کجا داری گریه می کنی ... کجای عالم داری برای ما دعا می کنی ... کجای عالم داری برا ما استغفار می کنی ؟؟؟ اونی که ما گریه کنا می فهمیم اینه ،الان تو کوفه با عمه جانت زینب داری همراهی می کنی ... بعضی ها فرمودن وقتی قافله رو از کوفه بردن تا وقتی که تو کوفه بودن یه عده ازین 84 زن و بچه که بعضی هاشونم بنی هاشمی نبودن تو کوفه فامیل داشتن . سکینه ی بنت الحسین دید بعضی ها اومدن بعضی ازاین اسرا رو از قافله جدا کردن عمه جان اینا کجا دارن میرن؟ فرمود عزیز برادرم اینا اینجا فامیل دارن ازین به بعد دیگه با ما نمیان ... " نه نمیان ،اینجا خونه دارن اینجا کس و کار دارن ..."(خیلی دله این نازدانه ابی عبدالله شکست) عرضه داشت عمه جان مگه ما تو کوفه کس و کاری نداریم ؟(الله اکبر) یه نگاهی کرد؛ دید از این به بعد لباس هاشونو رفتن عوض کردن" این بچه هایی که از گرسنگی و تشنگی رنگ به چهره نداشتن دیگه آب و غذا بهشون دادن ... یعنی از اینجا به بعد فقط بنی هاشم تو قافله ی اسرا هستن ..." کجا دارن میرن ؟اینا رو دارن میبرن شام بلا ..." همونایی که 40 سال کینه ی امیرالمومنین و به دلاشون داشتن ..." آقا جان الان کجای عالمی ؟ از زبان خود شما روضه ی اسارت عمه جان تو بخوانیم" اون روضه ای که خودت فرمودی من خون گریه می کنم ..."روضه ای که امام زمان خون گریه کنه حیفه من و تو گریه نکنیم ..."
عمه ی من نائب الحیدر است
سیدالنساء پس از مادر است
عمه ی من سفیر خون خداست
هم دم هجده سر از تن جداست
عمه ی من اوست که در قافله
نشسته آورده به جا نافله ...
عمه ی من بر سر بازارها
دیده ز اهل ستم آزارها
این بی بی کسی هست که 56 سال آفتاب سایه اش رو ندیده بود ؛ این خانمی که 56 سال تا کربلا که بیاد، تاریخ نوشته هیچ چشمی قد و قامتشو ندیده"" این خانمیه که وقتی حرم پیغمبر میخواست بره ، امیرالمومنین و حسنین دورش و می گرفتن ،شبانه به زیارت پیغمبر میرفت" امیرالمومنین قنبر رو میفرستاد برو چراغ های حرم رو کمتر کن ..." یه روز امام مجتبی پرسید بابا ما که زیارت میخوایم بریم روز میریم بدون هرگونه تشریفات" اما چرا زینب خواهرم که میخواد بره شب می بریمش با این همه تشریفات ؟ فرمود همه ی اینا به خاطر اینه مبادا کسی قد و قامتشو ببینه ...." حالا این خانم محاصره شده بین نامحرما ...." این زینب و آوردن تو کوچه و بازار کوفه دارن میگردونن .... یه جمله فقط" این خانمو آوردن تو مجلس شراب ...."
آی حسین ......
عمه ی من اسوه ی ایوب بود
شاهد قرآن و لب و چوب بود
هرچه صدا زد مزن ظالم که او مادر ندارد ....
هر چی گفت نزن بچه هاش دارن می بینن " نتیجه ای نگرفت
آخر به طعنه گفت بزن ،خوب میزنی ...
ظالم به بوسه گاه نبی چوب میزنی ....
بأبی المستضعف الغریبیا ثارالله ... یا اباعبدالله ...
نَسئَلُک اَلّلهُمَ و نَدعُوک بِاسمِکَ العَظیمِ الاَعظَم الاَعَزِ العَجَّلِ الاَکرَم به عظمت و مصیبت عمه جان امام زمان حضرت زینب سلام الله علیها تو را میخوانیم یا الله ...
سلام و تسلیت خالصانه ما را اصاعه به محضر نورانیش برسان
اصاعه اقا و مولا و ولی نعمتمان را دعا گوی ما قرار بده
به دعای مستجابش حسن عاقبت بخیری به همه ما کرم فرما ....
4_5866130031536768328.mp3
1.44M
#روضه
ورود اسرا به شام
حجت الاسلام والمسلمین میرزامحمدی
.
|⇦•اگر چه نوکری نکردم...
#روضه_شب_جمعه به نَفسِ کربلایی سیدمهدی حسینی
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
اگر چه نوکری نکردم
هوایِ کربلاتُ کردم
یه بار دیگه بگو بیامُ
دوباره دورِ تو بگردم
از این زمونه سیر شدم
یه برات امضاء کن
حالا که سر به زیر شدم
یه برات امضاء کن
تو روضه ی تو پیر شدم
یه برات امضاء کن
تو دنیا آروزم زیارتِ آقامِ
هر کی کربلا نره ناکامِ
حَرَمِت قشنگ ترین رؤیامِ
ای آقا....
*شب جمعه، شب زیارتیِ سید الشهداء، کاشکی با امام زمان صدایِ مادرمون رو می شنیدیم،کاشکی با آقامون صدای مادرِ قد خمیده مون رو می شنیدیم،عرش رو بهم ریخته،هی به سینه می کوبه...: "بُنَيَّ! قَتَلوكَ، ذَبَحوکَ، وَ مِنَ الماءِ مَنَعوکَ"
بذار یه مقدمه بسازم،یهو نبرمت اون جایی که امام زمان مثل ابر بهار باریده...لحظه هایِ آخر،لحظه های احتضار،امیرالمؤمنین همه رو ساکت کرد،اما هر کاری کرد دید حسین داره گریه میکنه،اونقدر گریه کرده،چشماش مجروح شده،صدا زد:باباجان! هیچ روزی مانند مصیبتِ تو نیست،مگر روزی که جدم پیغمبر از دنیا رفت...
آقا دید حسین آرام نمیگیره،صدا زد:بیا جلو حسین جان! با این دستایِ بی رمقش اشکای حسین رو پاک کرد،یادش اومد پیغمبر خیلی به صدای امام حسین حساس بود،یادِ شبِ آخری افتاد که زهرا گفت: علی جان! خیلی مراقبِ حسینم باش...
دید حسین آرام نمی گیره،دستش رو بلند کرد،گذاشت رو قلبِ سیدالشهداء،حسین جان! خدا صبرت بده..میگن: فرزند هرکاری بزرگترش کنه یاد میگیره،دست که افتاد رو قلبِ سیدالشهداء،آقا آرام شد....
کربلا که رسید،هرچی خواست زینب رو آروم کنه،وداعِ آخر دید حسین رو رها نمیکنه،دستش رو بلند کرد،گذاشت رو قلب زینب،زینب آرام شد،اهل خیمه دارن عمه جانِ رو می بینن،برو خدا به همرات،برو دعایِ مادرم پشتِ سرت،اهل خیمه میگن: زینب آروم شد،اما لحظاتی گذشت،دیدن خانوم از خیمه اومد بیرون،چادرش رو به کمرش بست،از بالایِ تل سرازیر شد،دید دورِ گودال حلقه زدن...*
خاک به سَرِ من
از غم حسین شکست کَمَرِ من
زدنش جلویِ چشایِ تَرِ من
خاک به سَرِ من
مادرش صدا می زد:پسرِ من
تشنگی کشید و سوخت جِگرِ من
نا نداشت،سقا نداشت
برایِ دست و پا زدن
تو قتلگاه جا نداشت
جون نداشت،سامون نداشت
طاقتِ زخمشُ گرگِ بیابون نداشت
*هر کجا نشستی صدا بزن:حسین.....
ــــــــــــــــــ
#روضه_امام_حسین
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#کربلایی_سید_مهدی_حسینی
.
@babolharam_net.mp3
10.81M
|⇦•اگر چه نوکری نکردم...
#روضه به نَفسِ کربلایی سیدمهدی حسینی
.
#زمینه
#فراق_کربلا
#اربعین
#احسان_نرگسی
کیه که این روزا دلش تنگ تو نیس/هر کیو دیدم این روزا دلواپسه
نه... دیگه کاری از کسی ساخته نیس/مگه یه کربلا به دادم برسه
تو قولت قوله/تو رو می شناسم/مگه میشه رو از من برگردونی
خودم اینجا و/دلم مشایه/دلم می گیره با این سرگردونی
سرگردونم
منو به آغوشت برگردونم
دوری با حرفه مگه آقا جونم
آقا جونم ابی عبدالله حسین
................
می دونم اونی که میخواستی نشدم/یه فرصت دیگه بده بهم آقا
نگو قراره از حرم جا بمونیم/نگو فقط جای ما نیس توو کربلا
میدونم اوجِ /مرامی آقا/می دونم رومو می گیری اینبارم
منو هر جوری/میشه دعوت کن/من هر چی هم باشم باز دوست دارم
دوست دارم
از همین جا رو ضریت سر میذارم
بازم از دوری تو خون می بارم
دوست دارم
آقا جونم ابی عبدالله حسین
👇
.
|⇦•این تشت غرق خون...
#روضه و #زمزمه و توسل به کریم اهل بیت امامحسنمجتبی علیه السلام اجرا شده به نفس حاج محمد طاهری
●━━━━━━───────
این تشت غرق خون دق داده خواهرو
چرا ازم می خوای چادر مادرو
باز اشکای چشات شبیه رود شده
داداش! صورت تو مثه مادر کبود شده
این دم آخری به یاد صورت کبود مادری
این دم آخری ۰به یاد آتیش اون دیوار و دری
قاتل تو نه زهر و ناسزا بود
نه کینه ی زن بی حیا بود
هر کی ندونه خواهرت می دونه
قاتل تو سیلی بی هوا بود
«وای مادرم مادرم مادرم..»
درد غریبی تو شده قاتلم
برای تشییعت شور میزنه دلم
*اولین تشییع جنازه ی در اهل بیته، هیچ بدنی رو تشییع نکردن، بدن پیغمبر،بدن حضرت زهرا، بدن امیرالمومنینم که فقط امام حسن و امام حسین غریبانه بردن..دل زینب شور میزنه...*
الهی تیر بارون نشه تنت حسن
الهی خون نیاد از کفنت حسن
اصلا به این اسم،حساسه حضرت زینب،
حرف کفن اومد
راستی! دیگه کفن نداره خواهرت
تو رو خدا بگو
چی کار کنم واسه تنِ برادرت
راستی یه پیرهن، داده مادر اما
بعیده اونم به تنش بزارند
تو تشیع تو تیر آوردند اما
واسه حسینت اسب ها رو میارند
* امام حسن حق داشت فرمود"لایوم کیومک یا اباعبدالله" اگر اینجا بدن رو تیر بارون کردن، اما هنوز ابی عبدالله هست، عباس هست، عباس نگاه کرد دیدقاسم داره نگاه میکنه، اومد شمشیر بکشه ابی عبدالله اومد بغلش کرد فرمود: حسنم وصیت کرده قطره ٔخونی ریخته نشه صبر کن جنگتو بزار برا کربلا..
اما اون لحظه ی آخر که حسین رو سنگ بارون میکردن یه نفرنبود همه شهدا رو زمین افتاده بودن فقط یه خواهری از مسیرخیمه تا تل زینبیه هی به سرو سینه میزنه هی صدا میزنه واحسینا ....
یه لحظه ای اومد، حضرت زینب دید نانجیب رو سینه ی برادر نشسته، انگار یادش افتاد لحظه ای رو که حسينش توي كودكي روي سینه ی پیغمبر بود لذا صدا زد : " صَلّیٰ عَلَیْکَ مَلیکُ السَّماء، هَذا حسَینٌ بِالعَراء، مُرَمَّلٌ بالدِّماء، مُقَطَّعُ الأعضَاء مَسْلوبُ الْعِمامَةِ وَالرِداءمجزوز الرأس من القفا .."
ــــــــــــــــــ
#شهادت_امام_حسن
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#هفتم_صفر
#حاج_محمد_طاهری
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
حاج محمد رضا طاهری_صفر1401 -زمزمه - این تشت غرق خون - محمد رضا طاهری-1667707640.mp3
20.37M
.
|⇦•ای جان جهان...
#قسمت_ اول #روضه و توسل به کریم اهل بیت امامحسن مجتبی علیه السلام اجرا شده به نفس حاجمحمد رضا بذری
●━━━━━━───────
“السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا أَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ وَ مَوْضِعَ الرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفَ الْمَلائِکَةِ”
ای جان جهان، جهانِ جان ادرکنی
قیوم زمین و آسمان، ادرکنی
ای زنده کننده ی مسیحا الغوث
یا مهدیِ صاحب الزمان ادرکنی
یا بن الحسن!...
تا شود راضی ز اعمالم خدا گفتم حسن
مادرش بر سینه زد! آرام تا گفتم حسن
خود گرسنه ماند و سگ را با غذایش سیر کرد
هر کسی گفت از کَرَم، گفت از سَخا، گفتم حسن
یا کریم و یا ربِ وقتِ مناجاتم شده
من هم از سوز جگر وقت دعا گفتم حسن
ناامیدِ کوچه ها کِی ناامیدم می کند؟
زود حل شد مشکل من هر کجا گفتم حسن
نام او را می برم زهرا تفضّل می کند
تا بگیرد فاطمه دستِ مرا گفتم حسن
در شلوغیِ حرم ناله زدم ای بی حرم !
هر زمان رفتم به پابوسِ رضا گفتم حسن
«امام زاده ی آبادی هم حرم دارد
ولی حسن برادرِ زینب هنوز بی حرم است»
کربلایی ها همه ذکر حسین گفتند و من
با حسین بن علی در کربلا گفتم حسن
*امشب اربعینت رو از امام حسن بگیر، بگو آقاجان! هنوز اربعین من ردیف نشده، من میخوام به نیت شما قدم بردارم، برا من بنویس، ان شاء الله یه روز هم بشه پای پیاده بریم حرمِ امام حسن، قربون اون آقایی برم که بیست و پنج بار پای پیاده سفرِ حج رفت، سه بار همه ی اموالش رو به فقرا داد...*
کربلایی ها همه ذکر حسین گفتند و من
با حسین بن علی در کربلا گفتم حسن
فکر کردم در بقیع ام، گوشه ای کِز کرده ام
بی صدا مرثیه خواندم بی صدا گفتم حسن
کوچه های تنگ یک روزه حسن را پیر کرد
رد شدم با گریه از این کوچه ها گفتم حسن
#شاعر سید پوریا هاشمی
کشت مرا داغ کوثری که شکسته
خاطرهی بغضِ مادری که شکسته
حق بده هرروز زارزار کنم من
خاطرهی کوچه را چکار کنم من؟
آی کسی که سوال میکنی از من
تا به کنون دیدهای کتک بخورد زن؟!
پیش روی مادری که نورِ کهن داشت
یک نفر آمد جلو که دستِ بزن داشت
*خودِ امام حسن در عالم رویا به عبدالزهرا اون روضه خون فرمود: دنبال تاریخ مرگِ من هستی؟ تاریخ مرگ من اون روزی است که من سیلی خوردنِ مادرم زهرا رو دیدم، من اون روز جون دادم...*
غصه همین بس بوَد که شانه به شانه
دست به دیوار آمدیم به خانه
دست پلیدی به ظرفِ کوثرِ من خورد
بشکند آن دست که بر مادر من خورد
داغ زدند عاقبت دلِ پُرِ او را
با لگد انداختند چادر او را
آنکه به کوچه شکست شیشه و بارش
یک پسر هفت ساله بود کنارش
کُشت مرا آهِ سینه سوزِ حسینم
روز کسی نیست مثل روز حسینم
*صدا زد: حسین جان! هر وقت دیدی دستت رو محکم فشار دادم، بدون دیگه کارِ حسن تمام شده، ابی عبدالله کنار بستر امام حسن بود، عرق مرگ بر پیشانیِ امام حسن نشسته بود، یه وقت ابی عبدالله دید امام حسن دستش رو محکم گرفته، فهمید کار برادرش دیگه تمامه، اینجا بود که فرمود: غارت زده کسی نیست که اموالش رو به غارت ببرن، غارت زده منم که برادری مثل حسن رو از دست دادم...
فاخته فرزند معاویه ی ملعونه، میگه: یه وقت دیدم پدرم پشت هم هی میگه: " الله اکبر، الله اکبر..." گفتم: پدر چی شده؟ چه خبر شده؟ گفت: خبر رسیده حسن بن علی کشته شد... گفتم: پسرِ فاطمه جان داده تو تکبیر میگی؟ گفت: از امشب سَرِ راحت بر زمین میگذارم، خلاص شدم از دستِ حسن بن علی...
آی ناله دارا! اینجا یه جا بود فرزند زهرا جان داد، صدای تکبیر بلند شد، یه روزی هم سری کربلا به نیزه رفت صدای تکبیر بلند شد...
ــــــــــــــــــ
#امام_حسن
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#هفتم_صفر
#بیست_و_هشتم_صفر
#حاج_محمد_بذری
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
.
#قسمت_پایانی #روضه_امام_حسن علیه السلام اجرا شده به نفس حاجمحمد رضا بذری
●━━━━━━───────
گرچه جگر بین طشت و حال خراب است
کی سر من درمیان بزم شراب است
گرچه به تابوت تیر این همه خورده
پیرهنم را کسی به زور نبرده
آی ابالفضل پیش زینبمان باش
دخترِ حیدر کجا، اراذل و اوباش؟!
کاش که شمشیر بر تنم بنشیند
خواهر من را کسی اسیر نبیند
#شاعر سید پوریا هاشمی
*یه طبق خرما بود باید بین فقرا تقسیم میشد، پیغمبر به امام حسن فرمود: پسرم! صدقه بر ما حرامه... از همون کودکی یاد امام حسن مجتبی دادن...
آره والله صدقه برا آل الله حرامه، اما یه چند روی است الان تو شام دارن برای این زن و بچه صدقه میارن، هی اُم کلثوم خرماهارو از دست این بچه ها بیرون میندازه، هی میگه:" إِنَّ الصَّدَقَة عَلَیْنَا حَرَام " صدقه بر ما حرامه، ای حسین!...
ــــــــــــــــــ
#امام_حسن
#بیست_و_هشت_صفر
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#هفتم_صفر
#حاج_محمد_بذری
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇