eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
32.3هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.5هزار ویدیو
810 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
. ورود کاروان به کربلا نموده منزل به کنج صحرا قافله ی عزیز زهرا خیمه و خرگه نموده برپا قافله ی عزیز زهرا رسیده زینب از ره پر از تلاطم طواف خیمه اش همه چو ماه و انجم عزیز زهرا زکربلای پر بلا اعوذ بالله ... برادرانت غیور و مردند غصه مخور خواهر خوبم بر صف اعدا مرد نبردند غصه مخور خواهر خوبم حبیب و جون و عون و اصحاب وفادار اکبر و قاسم و ابوالفضل علمدار خواهر خوبم زکربلای پر بلا اعوذ بالله .... ساقی لشکر میر و دلاور برس به حال دل زینب خیمه بپاکن برای خواهر برس به حال دل زینب علم بگیر و بین خیمه ها گذر کن رجز بخوان و از حرم دفع خطر کن اخا ابا الفضل زکربلای پر بلا اعوذ بالله شعر‌و‌سبک: .............. علیه السلام دلم گرفته چه بی شکیبه به خاطر من بیا برگرد میا به کوفه که پر فریبه به خاطر من بیا برگرد تمام شهر کوفه پر شده ز کینه چه آتشی غمت حسین زده به سینه پسر عمو جان میا عزیز فاطمه پسر عموجان ..... اگر که آیی شوی تو مضطر به خاطر من بیا برگرد شوی زکینه به خون شناور به خاطر من بیا برگرد از این محل به آن محل خانه به خانه به کوچه های کوفه گشته ام روانه پسر عموجان میا عزیز فاطمه پسر عموجان ..... نمانده راهی در این زمانه به خاطر من بیا برگرد عدو گرفته تو را نشانه به خاطر من بیا برگرد میا حسین من به خاطر سه ساله که از جفای کعب نی شود چو لاله پسر عموجان میا عزیز فاطمه پسر عموجان شعر‌و‌سبک: ........ سلام الله علیها در این خرابه شدم پریشان بیا پدر که بی قرارم دلم گرفته کجایی ای جان بیا پدر که بی قرارم بیا ببین پدر شدم شبیه زهرا رخم کبود و مو سپید و قامتم تا کجایی بابا یا ابتا یاابتا حسین مظلوم ...... خوش آمدی ای سر بریده خون ز رخت چرا چکیده سرت شکسته رگت دریده خون ز رخت چرا چکیده چه ظالمی به کودکی کرده یتیمم ز دوری ات پدر ببین حال وخیمم عزیز زهرا یا ابتا یاابتا حسین مظلوم ....... محاسن تو شده پر از خون الهی که برات بمیرم دو چشم نازت شده پریشون الهی که برات بمیرم پی ات دویده ام پدر به دشت و هامون شکسته پر رسیده ام به کنج ویرون عزیز زهرا یاابتا یا ابتا حسین مظلوم شعر‌ و‌سبک: ............. . طفلان حضرت زینب سلام الله علیها دو پور جعفر دو سبط احمد دلاوران کوی زینب دو نور سرمد عون و محمد دلاوران کوی زینب نوبتشان رسیده و غرق نیازند به ذکر یاحسین و در سوز و گدازند عزیز زهرا حسین من حسین من حسین مظلوم ..... برادر من عزیز طاها دار و ندار من فدایت بده اجازه به حق زهرا دار و ندار من فدایت مزن تو دست رد به سینه ای برادر به حق مادرم،حسین، به جان خواهر عزیز زهرا حسین من حسین من حسین مظلوم ...... یکی به رزم و یکی رجز خوان بیارید آیینه و قرآن به اذن دایی راهی میدان بیارید آیینه و قرآن امیری یا حسین شده ذکر دمادم ذکر همه عالمیان آدم و خاتم عزیز زهرا حسین من حسین من حسین مظلوم شعر‌و‌سبک: ............ . بن الحسن علیه السلام دگر ندارم طاقت دوری دست مرا رها کن عمه نمی توانم کنم صبوری دست مرا رها کن عمه یکی به دشنه دیگری به نیزه و تیر عمو فتاده بر زمین عدو شده شیر عمو حسین جان عمو حسین عمو حسین عمو حسین جان ....... در این کشاکش به رمز ایمان حامی آخر تو هستم به کنج گودال عموحسین جان حامی آخر تو هستم اگر که کودکم ولی به شور واحساس نمودم اقتدا به سرداری عباس عمو حسین جان عمو حسین عمو حسین عمو حسین جان ...... ندارم از کین هراس و باکی عمو ببین غرق نیازم نبینی هرگز ز من تباکی عمو ببین غرق نیازم من از قفس پریده ام به عشق جانان به قرب حق رسیده ام عموحسین جان عمو حسین جان عمو حسین عمو حسین عمو حسین جان شعر‌و‌سبک: ........... . بن الحسن علیه السلام برس به دادم بران فرس را عموی خوب و نازنینم ز پشت مرکب فتادم از پا عموی خوب و نازنینم ببین که قد کشیده ام زجور اعدا شدم شبیه اکبر تو اربا اربا عمو حسین جان عمو حسین عمو حسین عمو حسین جان .... رسیده وقت وداع آخر معطلم نکن عموجان به حق بابا به اشک مادر معطلم نکن عمو جان نظر نما به چشم تر عموی خوبم ببین وصیت پدر عموی خوبم عمو حسین جان عمو حسین عمو حسین عمو حسین جان ....... به نوجوانی یه لشکرم من کجایی ای ازرق شامی چو شیر میدان دلاورم من کجایی ای ازرق شامی بیا حریف تو منم عدوی نامرد بیا که گردنت زنم عدوی نامرد هزار ماشا الله عمو حسین عمو حسین عمو حسین جان 👇
. پیکارم ببین من ارثیه از شیر جمل دارم ببین. من واسه عموم جونمو می زارم ببین پیکارم ببین بزار تا که برم التماس مو ببین تو از چشم ترم بزار تا که برم واسه عموم بدم سرم بزار تا که برم دلخونم ببین ببین عمو مو افتاده از روی صدر زین ببین عمو حسینم و شده نقش. زمین دلخونم ببین غریب عمو حسین.    غریب عمو حسین غریب عمو حسین. عمو حسین عمو حسین عمه تیرو‌ ببین بین لشگره کفتار ا تنها شیرو ببین روی تنش  جای ضربه ی شمشیر رو بین عمه تیرو‌ ببین عموم تنها شده بی رمق افتاده بالا سرش غوغا شده سره غارت پیکرش ببین دعوا شده عمو تنها شده زخماش شدیده دیگه از زنده موندن عمو جون نا‌ امیده به زیره تیغ و تیرو نیزه ها  ناپدیده زخماش شدیده غریب عمو حسین. غریب عمو حسین. غریب عمو حسین. عمو حسین. عمو حسین چقد نیزه زدن چقد نیزه زدن که خودشون خسته شدن چقدنیزه زدن جا نداره دیگه بدن چقد نیزه زدن دیگه بریدم و توشیب گودا ل وقتی که عمو مو.  دیدم و به سمتش با تمومه سر عتم‌ دویدم و دیگه بریدم و تو شیر نر داری اگه نیستش علی اکبر هنوز. پسر داری سپرت اگه افتاده هنوز سپر داری تو شیر نر. داری غرب. عمو حسین. غریب عمو حسین غریب عمو. حسین. عمو حسین عمو حسین ✍ محرم. 1404 .👇
. توی کوفه قیامت و غوغاس همگی پستن و نمک نشناس دارن آماده میشن از الان واسه ی کشتن تو و عباس واسه جنگیدن ، همه آماده ن همه جا قول کُشتنت رو به هم دادن قسمت میدم ، که نیا برگرد گذراشون شلوغه و پُره از نامرد یا اباعبدالله ، کوفه میا کوفیا نانجیبن ای آقا به تو رحمی نمی کُنن اینجا نگرونم که پیکرت بی سر روی خاکا بمونه توو صحرا حرمت اینجا ، میشه آواره کشیدن نقشه واسه ی سره شیرخواره تن مجروحت ، میشه تیر بارون زیر شمشیر و دشنه می مونی توو میدون یا اباعبدالله ، کوفه میا کوفیا عقده ای و بیمارن همه دنبال کُشت و کُشتارن نگرون رقیه ساداتم همه اهل اذیت آزارن می کِشن آتیش ، به دل خیمه ت میبینم اون روز و که میشه حرم غارت سر تو وقتی ، می‌ره روو نیزه میرسه غارت حرم به یه مشت هرزه یا اباعبدالله ، کوفه میا ✍ ......................... روز دوم نفسم داره میرسه روو لب یه نگاه کن به غربت زینب خاک این جا به ما نمیسازه توی محمل رقیه کرده تب یه نگاهی کن ، به غریبی مون بگو اینجا چه جائیه اومدیم مهمون شنیدم داداش ، اینو از مادر توی مقتل میشه تن بی سرت پرپر یا اباعبدالله غریب آقا ای عزیز دلم بیا برگرد میشه در حقمون جفا برگرد تو رو میگیره از من این صحرا نشده تا سرت جدا برگرد دیگه بعد از این ، میشم آواره می‌ره بالای نیزه ها ، سر شیرخواره نکنه داداش ، توو بیابونا بگیرن دور و برم و همه نامردا یا اباعبدالله غریب آقا جلوی چشم خواهرت داداش می‌ره روو نیزه ها سرت داداش واسه ی غارتت توی گودال می ریزن روی پیکرت داداش بدن زخمیت ، میشه صد پاره دیگه بعد از تو خواهرت میشه بیچاره به زن و بچه ت ، همه می خندن راهمون و میونه این ، کوفه می بندن یا اباعبدالله ، غریب آقا ............. مثه زندونه کنج ویروونه بخدا دخترت پریشونه حال و روزم نداره تعریفی همه جای تنم رد خونه روز و شب بابا ، زدنم سیلی شده با ضرب دستشون ، صورتم نیلی داره میسوزه ، تن تب دارم تو که رفتی یه عده ای ،دادن آزارم یا اباعبدالله ، بابای من تا که اسم تورو می آوردم همه جا تازیوونه می خوردم روزی صد دفعه چادرم له شد زیر پای یهودی ها مُردم به من و عمه ، زدن حرف بد تا زمین خوردم همگی ، شدن از روم رد عمو عباسم ، اگه پیشم بود نمیذاشت پیکرم بسوزه میون دود یا ابا عبدالله ، بابای من توی بازار شامی ها رفتم توی بزم حرومی ها رفتم منو از روی نیزه ها دیدی با چه وضعی توو کوچه ها رفتم منو توو انزار ، میزدن با سنگ همگی روی معجرم ،میزدن هِی چنگ شده بابایی ،بدنم زخمی شده بابایی همه جای تنم زخمی یا اباعبدالله ، بابای من ................ به فدای غمای تو زینب بی قراره برای تو زینب بخدا غربت تو مظلومم می رسونه جونمو روی لب بده رخصت تا ، پسرای من توو دل معرکه مثه علی اکبرشن قسمت میدم ، یه نگاشون کن واسه ی عاقبت به خیری دعاشون کن یا اباعبدالله غریب آقا مثه بارونه اشک چشماشون پُره از التماسه حرفاشون آرزوشونه که فدائیت شن یکمی راه بیا تو باهاشون با دوتا دستات ، گره و وا کُن مثه تو خواهرت غریبه مدارا کن واسه ی یاریـ ، ـه تو آمادن بخدا از طفولیت ، به تو دل دادن یا اباعبدالله غریب آقا بذا داغه حسن نشه تکرار نبینن زینب و توی انزار نمی‌بینم یه روز خوش دیگه میشه سهمم اذیت و آزار توو بیابونا ، میشم آواره میکشن چادر از سره ، منه بیچاره دست و پاهای ، منو می بندن وسط کوچه ها بِهِم ، همه می خندن یا اباعبدالله غریب آقا ✍ ............... . یه نگاهی کن عمه توو گودال عمو افتاده گوشه ای بی حال نفسش روی لب رسید عمه داره جون میده بین این جنجال اومدن سمتش ، همه با نیزه روی هر نقطه از تنش شده جا نیزه بخدا عمه ، داره دیر میشه زیر شمشیر و دشنه ها داره پیر میشه یا اباعبدالله عموی من ببین عمه چجوری  با کینه داره شمر روی سینه می شینه توی دستش گرفته موهاشو بی حیا حالشو نمی بینه میزنن ضربه ، همه با نیت میشن آماده عده ای واسه ی غارت شبس و خولی ، اومدن با هم چی میخان این دوتا از این بدن درهم یا اباعبدالله عموی من ببین عمه عموی تنهامو بخدا ول کن این دو دستامو باید عمه برم برا یاری تا کنم راضی دله بابامو نمیتونم من ، بشینم آروم بزنن عده ای عمو رو جلوی روم سپرش میشم، توو دله گودال نمی ذارم عمورو تنها توی جنجال یا اباعبدالله عموی من ✍ ....................... .👇
. 🏴سبک پنجم محرم الحرام ۱۴۰۴ حضرت عبدالله ابن حسن علیه السلام 🏴بند اول رسیده وقتش عمه،راهیه قتلگاهم میرم کمک کنم به،عموی بی پناهم موندن برا من عمه،عذابه و نفس گیر عمومو میزنن با،نیزه و تیغ و شمشیر زیاده عده شون عمه،یه عده سنگ آوردن یه عده پیرمردم که،عصا تو جنگ آوردن اگه بشه دیر،میدونم عمه،خنجر میارن چجور ببینم،که خنجرو رو،حنجر میذارن عمو حسینم 🏴بند دوم آی نانجیب بیا و،از مادرش حیا کن شمشیرتو بیار و،دست منو جدا کن آی نانجیب بیا و،نزن با تیر عمومو جای تنش بیا و،هدف بگیر گلومو برای من،همین بسه،تو مقتلش بمیرم برای من،همین بسه،تو بغلش بمیرم با خون گرفتم،وضو که هستم،آماده حالا عمو حلالم،بکن که میرم،من پیشه بابا عمو حسینم ۱۴۰۴/۰۲/۲۶ ✍️🎵کربلایی امیرحسین سلطانی 👇
. خداببین چه خبره عموی من یه نفره ولی یه لشگر حسود به سمتش حمله می بره مگه من میذارم که بمونه تنها غریب افتاده تو لشگر نامردا خدایی رسمش نیس توی غوغای خون من توخیمه باشم عمو توی میدون عمه بذار منم رهاشم توآغوش عمو فداشم ازشهدای کربلا شم نیگانکن به سن وسالم کسی تو دنیا نیس مثالم می خوام عزیز مجتبی شم حسین حسین غریب مادر خداببین چه خبره عموی من یه نفره ولی یه لشکر اومده به فکر بردن سره مگه من مردم که زارو بی حال باشه مثل قاسم زیر نعلا پامال باشه خدایی رسمش نیس بین جنجال باشه بالبای تشنه توی گودال باشه اگه دیگه پسر نداره اگه دیگه سپر نداره دست وبراش سپر می کنم بادست خالی اومدم تا بگیره دستمو عموجون ازش دفع خطر می کنم حسین حسین غریب مادر خداببین چه خبره عموی من یه نفره ولی یه قطره آبم کسی براش نمی بره بالبای تشنه افتاده تو صحرا همه دورش کردن جلوچشم زهرا مهر مادر آب و پسرش لب تشنه می خوره جای آب لب خشکش دشنه الهی که هیچ پیرمردی جلو چشای خونوادش پانکشه به روی زمین الهی هیچ اهل نبردی بالب تشنه روی خاکاکشته نشه به روی زمین حسین حسین غریب مادر ✍ 👇👇👇
. عمه گودال و ببین که عموی بی پناهم شده نقش روو زمین عمه دستامو نگیر نفسش بریده زیر دست و پاها شده پیر روو سرش ، ریختن همه قتلگاهش نفس گیر شده غرقه خون ، افتاده و بین گودال زمینگیر شده هرکسی با یه نیتی ، می‌ذاره پا روی تنش هجوم آوردن همگی ، برای مُثله کردنش وای ، عموی غریب عموی غریب عموی غریب این چه طرز کشتنه هرکسی که میرسه داره یه ضربه میزنه این چه سر بریدنه باید عمه جان برم که وقت یاریه منه شلوغه ، دور و برش دارن از هر طرف میزنن سنان با ، خولی و زجر پیرهنش رو دارن می کَنن نشسته روی سینه شمر ، داره سرش رو می بُره باید که کاری بکنم ، منو گرفته دلهره وای ، عموی غریب عموی غریب عموی غریب قتلگاه قیامته دیگه جونم روو لب اومد توو هجوم غارته داره می لرزه تنم عمه منتظر به راهه منه بابا حسنم باید رفت ، توو قتلگاه تا نگن یار نداره عمو رها کن ، دست منو چشم به راهه یه یاره عمو باید نذارم که سرش ، جدا بشه از بدنش فدای غربتش بشه ، الهی ابن الحسنش وای ، عموی غریب عموی غریب عموی غریب ✍ .👇
. دلم به سنّ کودکی، گشته مدهوش تو شد قتلگاهم ای عمو، بین آغوش تو حرمله زد تیر، بر گلوی من خون حلقم شد، آبروی من آه و واویلا... دستم جدا شد ای عمو، به فدای سرت جانم به قربانِ تو و اکبر و اصغرت اَناَ عبدالله، انتَ ثارُالله جان فدایت یا، ابی عبدالله آه و واویلا... .👇
. (ع) خرابه نشینی برازنده نیست لباسای پارم واسه خنده نیست بابا خیزرونم شکست از غمت یزید از لبای تو شرمنده نیست تورو پس گرفتم با اشک چشام کمم که بیایی زیادی برام شاید شکر نعمت زیادت کنه خدا... سربریده قشنگه بابام منت گذاشتی رو سر ما ای بهترین بابای دنیا پانداشتی با سر رسیدی به اینجا بند دوم یه سر از تو برگشته خیلی کمه رگای بریده ت چقد درهمه می خواستم به مردم نشونت بدم یه وقتی رسیدی که خوابن همه بگو روی نیزه چه جور بردنت نمی رفت سر تو ، به زور بردنت خبر داری بزم شراب بردنم شنیدم به کنج تنور بردنت دستامو رو گوشم گذاشتم شرمندم گوشواره نداشتم تا بودی پامو تو خرابه نزاشتم ✍ ............... . (ع) با امّید رسیدن عزیزای تو یه چیزی شنیدن عزیزای تو خجالت کشیدم که گفتم بیای بیابون ندیدن عزیزای تو سر و کارت افتاد به ابن زیاد تنوری که داغه سرت رو میخواد عبای اضافه به همرات بیار لباست رو بردن ، به کارت میاد مرام این مردم عجیبه هیشکی نیست جز ام حبیبه بیچاره اونی که تو کوفه غریبه بند دوم یه روز پا به پای علم می رسن چشامون به دیدار ، با غم میرسن تو دروازه ی کوفه می بینمت سرامون رو نیزه به هم می رسن می ریم پیش چشمای لشگر به نی به هم می رسیم باز ولی سر به نی غرور ابالفضل شکسته میشه سرا رو می بندن با معجر به نی هیجده هزار تا نیره دیدم‌ شرمندن رگهای بریدم حرف کنیزی ...نه ! شاید بد شنیدم ........... . زدی خیمه اما دلم ریخت به هم منم خواهرت ، درد و به کی بگم ؟ یه حسی بهم میگه عصر دهم تو رو نیزه دارا می گیرن ازم زدی خیمه و بیقرارم حسین کسی رو به جز تو ندارم حسین روی نیزه ها میری باید دیگه سرت رو خرابه بیارم حسین میشه واسه اون که حزینه مارو برگردونی مدینه دل نداره زینب به سوگت بشینه بند دوم تو میری و بار سفر با منه که حرف دل تو فقط رفتنه چقد خیمه دوره به نهر فرات امید ربابت به برگشتنه اگه میشه برگرد که پرپر نشی که شمری نیاد و تو بی سر نشی اگه میشه برگرد که خوبه برات که پاسوز این چندتا خواهر نشی حرمله سه شعبه آورده برگرد تا شیش ماهه ت نمرده کسی دخترهاتو اسارت نبرده .............. . (س) چه اصراری داره نیارن به روش عزاداره زینب با بغض گلوش یکی مثل مادر با پهلوی زخم یکی دست بریده شبیه عموش نشسته تو خیمه می میره حرم زیر بازوهاشو می گیره حرم‌ دوتا بچه داده غمش اینه که حسین سر به زیر داره میره حرم وقت خیرات لشکرش شد نوبت علی اصغرش شد خنجر کندی بیقراره سرش شد چقد بی کسی دست و بالت رو بست علی رو آوردی غرورت شکست نباید بخندن به اشکای تو کسی رو نداری دو تا تحفه هست تو آه غریبی توو غربت نکش برای لب ما تو منت نکش دو تا بچه خیلی کمن واسه تو شدن پاره پاره خجالت نکش نشه اسیر غصه هاشی شکسته تر از این نباشی نبینم روزی رو که از من جداشی ........... . (ع) همه با وضو قتلگاه اومدن نکشته تو رو فکر پیراهنن سپر میشم اما توونم کمه نفس تازه کن تا منو می زنن لباسش رو از روی جسمش نکن یه کم با ادب باش آهای بد دهن همه نیزه ها رو به جون می خرم حسن تا که زنده ست حسینو نزن بیچاره عمه دل نداره تیر از این سینه دربیاره آب میاره واست اگه شمر بزاره بند دوم لباساتو بردن تا خوارت کنن می خوان بعد کشتن چیکارت کنن دو تا نیزه بس بود برا کشتنت نیازی نبود نیزه زارت کنن نموند اسبی که از تنت رد نشد رو جسم تو کم رفت و آمد نشد یه گهواره ی نرم رو سینه ت داری برای علی اصغرت بد نشد رو چشمای نازت نشست خون ندیده بودمت پریشون سینه ت تاراج پای شمره عموجون ......... . (ع) تو جنگیدی امروز به یاد جمل تو رو قدخمیده می گیرم بغل مبارک باشه تازه دوماد من روی نیزه ها میری ماه عسل یکی اومد و چنگ به موهات کشید تو جون دادی و عمه زینب خمید ببخشید که اسبا لگد کردنت امانت به بابات شکسته رسید برگشتی اما پاره پاره پسر از دست دادم دوباره دلم برای داغ تو جا نداره بند دوم عمو رو صدا کردی جونم فدات یه وقتی رسیدم که بسته ست چشات کشیده میشه پای تو رو زمین عسل گفتنت دردسر شد برات عمو تا رسید پیش نعشت نشست به جای حنا خون به موی تو بست عبایی ندارم کفن شه برات تکون دادمت استخونات شکست میره چشمای تو سیاهی پاخورده ترین توو سپاهی پاک کردم چشماتو به شوق نگاهی ........... .👇
. .. بند اول مهدوی بند دوم سربند مهدوی محرمی اگه علت اشک چشماتم              اگه باعث غیبتت هستم ببین راه خیمَت پر از چاهه            نزار که بیفتم، بگیر دستم میدونی آقا چی ازت میخوام         نگاهی که جدّت به حُر کرده به بیراهه رفتم نگاهی کن         که قلبم به سمت تو برگرده تو شاه کریمی   تویی بهتر از هر رفیق صمیمی تو شاه کریمی چرا توی کوه و بیابون مقیمی تو شاه کریمی یه عمره که با درد شیعه سهیمی تو شاه کریمی ولی خود اسیر بلای عظیمی شده عمریه آقا......نصیب تو نامردی دعا روی لب داریم... الهی که برگردی اللهم عجل لولیک الفرج..... 🌸🌸 رسیده محرم، غریب آقام            بازم پلک چشم تو مجروحه بیا لحظه ای بین جمع ما            مجالس بدون تو بی روحه گرفتی کجا مجلس روضه         تو باید باشی روضه خون ما الهی به حقّ دل  ِخونِت          ظهور تو دیگه بشه امضا      تو صاحب عزایی شدم مهمون هیئت تو، کجایی تو صاحب عزایی بازم روز و شب زائر کربلایی تو صاحب عزایی هزار ساله مضطر؛ توی روضه هایی تو صاحب عزایی دعا می کنم دیگه آقا بیایی چقد گریه و ناله.... توی روضه ها کردی دعا روی لب داریم... الهی که برگردی اللهم عجل لولیک الفرج..... 🌸🌸 با حضرت نجمه مادر حضرت عبدالله بن حسن علیهم السلام.... بمیرم برای دلت نجمه شدی تو بازم غرق اشک و آه هنوز داغ قاسم تو سینت بود شدی تو عزادار عبدالله نبودی ببینی همین که دید عموشو میون یه مشت قاتل دوید سمت گودال و دستش رو گذاشت بین تیغ و عمو؛ حائل توو مقتل واویلا یه دستش جدا شد با شمشیر اعداء توو مقتل واویلا یه تیر بین سینش نشس بی محابا توو گودال واویلا جونش رو فدا کرد برا شاه تنها توو گودال واویلا شده کشته رو دامن ماه زهرا تو آغوش اربابش.... زده دست و پا ای وای حسین وقت جون دادن...گرفته عزا ای وای اللهم عجل لولیک الفرج..... 🌸🌸 الهی که نجمه نببینی تو تن کودکت رو توی گودال کنار حسینم تن پاکش زیر پای مرکب میشه پامال توو گودال به قاسم تأسّی کرد زیر دست و پا قد کشید طفلت ولی نجمه جان، کن خدا رو شکر تو رو بین دشمن ندید طفلت واویلا واویلا سر طفل تو هم جدا میشه اینجا واویلا واویلا میمونه سه روز پیکرش بین صحرا واویلا واویلا دو ماهت رو می بینی بر روی نی ها واویلا واویلا جلو چشمته دائم از بغض اعداء یه بار میگی قاسم جان... یه بار میگی عبدالله ببینید به روی نی ... با دشمن شدم همراه اللهم عجل لولیک الفرج.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
|⇦•چشم‌ ما منتظران... و توسل به امام زمان روحی له الفدا اجرا شده نفسِ حاج محمد رضا طاهری•✾• چشم ما منتظران از غم تو بارانی ست تا نیایی به خدا خیر در این دنیا نیست حسرت دیدن تو قلب مرا سوزانده آتشی جز غم تو در دل من برپا نیست انتظار فرجت افضل الأعمال من است که به جز دیدن تو بر لبم استدعا نیست *هرکی آوارشه بگه..* ما از این روضه به آن روضه بدنبال توأیم کار ما تا تو نیایی همه سرگردانی تا نیایی به خدا بی کس و کاریم همه *اگه اینو درک کنیم، بفهمیم تا موقعی که آقامون نیست کس و کاری نداریم، حال و روز خودمونم بهتر میشه...* بی تو ای زندگی ام، زندگی ام زیبا نیست همه جا هستی و روی سر ما سایه توست همه جا هستی و روی تو به ما پیدا نیست شب پنجم سفری سوی مدینه برویم بُعْدِ منزل نَبُوَد این سفر روحانی ست نه ضریحی و رواقی و نه گنبد، صد حیف سایه بانی به روی قبر بنی الزهرا نیست *هرچقد دلت شوق زیارت ابی عبدالله رو داره، امشب از امام حسن بگیر. بگو...* ای حسن جان دل ما شوق زیارت دارد بین آن صحن و سرایی که محرّم جا نیست *امام حسن باید اجازه بده امشب و فردا شب بتونیم برا آقازاده اش، اشک بریزم...* نظری کن که برای پسرت گریه کنیم پسری که پر از عشق است و دلش طوفانی ست از حرم آمده و خیره شد و با قاتل گفت :نانجیب عرش خدا معرکه دعوا نیست ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
|⇦•اشکمو ببین... و توسل ابن الکریم حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده نفسِ حاج محمد رضا طاهری•✾• اشکمو ببین *عمه جان! رحم به حال من کن...* بیا عمه رومو نزن زمین نگو اینقد تو خیمه ها بشین وای وای وای سایه سرم برام مثل زندون شده حرم عموم تنها مونده بذار برم وای وای وای *جزو تنها کسایی بود که داره می بینه عمو رو. یه مرتبه نگاه کرد...* نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت نه سیدالشهدا بر جدال طاقت داشت هوا ز جور مخالف چو قیرگون گردید عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید *یه مرتبه دستشو از دست عمه رها کرد. صدا زد "والله لا اُفارق عَمّی" والله قسم نمیتونم از عموم جدا بمونم....* نمیخوام بازم یتیم شم پشیمون از زندگیم شم مثه اصغر مثل قاسم میخوام که ذبح عظیم شم دوس دارم بشم بلا گردونش خودم بشم قربونش عمو غریبه دوس دارم برم توی آغوشش بابا بگم تو گوشِش عمو غریبه *عبدالله داره میدوه. دو تا نَقْله. بعضیا میگن عمه سادات دنبالش می دوید. گاهی چادر عربی زیر پای زینب... هی جلو دشمن میخورد زمین. هی صدا میزد عزیز دلم صبر کن. تو امانت برادرمی. من جواب حسینو چی بگم؟ ای وای... یه نقل هم اینه، میگن تا عبدالله دوید، همه بچه ها اومدن بدون به سمت مقتل، حضرت زینب دیگه دست از عبدالله کشید. بچه های دیگه رو حفظ کرد. چون قصد دشمن این بود، که یکجا ابی عبدالله رو با اهل خیام به شهادت برسونه. این نانجیب ها اگر که دنبال فرصت بودن، فرصت گیرشون میومد این کارو میکردن. اون روز هم پشت در، گفتن چیکار میکنی؟ فاطمه و بچه های فاطمه، گفت: فاطمه رو با اهل خونه با هم آتیش میزنم. لذا امیرالمومنین مدیریت کرد، که امامین بعد از امیرالمومنین جونشون به خطر نیفته. خودشو رسوند. یه موقعی رسید که دید نانجیب بالاسر عمو، بحر ابن کعب ملعون، بعضیا هم حرمله نانجیب رو نوشتن. شمشیر آخته، آماده رو میخواد بزنه، یه مرتبه گفت "ویلک یابن الخبیثه... اتقتل عمی؟ "میخوای جلو چشم من عمومو بکشی؟ ای فرزند زن ناپاک، مگر عبدالله مرده باشه. نانجیب شمشیر رو آورد پایین، تا حالا میگفت" یا عَمّی"، عمو رو صدا میزد. همچین که شمشیر رو آورد پایین، خورد، شمشیر استخون دستو شکست، انگار عبدالله یه جایی دیگه رو دید. یهو گفت "وا اُمّاه..." تا حالا این روضه رو فقط شنیده بود از باباش. هی میگفت: عبدالله نبودی، جلو چشمم، نانجیب با غلاف شمشیر به بازوی مادرم میزد...حالا داره با عمو حرف میزنه...* ای غریب من روی خاکی خد التریب من بلند شو ای شیب الخضیب من یا مظلوم *آه! یا صاحب الزمان معذرت میخوام...* ای عموی من نزن دست و پا روبروی من سپر میخوای اینم گلوی من یا مظلوم چرا جسمت نیزه زاره یه جای سالم نداره *عمو! چه کردن با این بدن. عمو خیالت راحت...* نمیذارم تا که زنده ام رو سینه ات شمر پا بذاره سربسته میگم که روضه بازه آخه اسبا با نعل تازه میان تو گودال ای خسته با نیزه دوره ات کردن برای غارت کردن میان تو گودال ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═
|⇦•یازده برگ گل یاس... و توسل ابن الکریم حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده نفسِ حاج محمد رضا طاهری•✾• روح والای عبادت به ظهور آمده بود یا که عبدالله در جبهه نور آمده بود کربلا بود تماشاگر ماهی کز مهر یازده لیله قدرش به حضور آمده بود یازده برگ گل یاس حسن بیش نداشت که به گلزار شهادت به ظهور آمده بود یوسف دیگری از آل علی کز رخ او چشم یعقوب زمان باز به نور آمده بود باغبان در ورق چهرهٔ گرما زده اش گلشن حُسن حسن راه به مرور آمده بود صورتش صفحه برجسته قرآن کریم صحبتش ناسخ تورات و زبور آمده بود بی کلاه و کمر از خیمه چو قاسم بشتافت بس که از تاب تجلی به سرور آمده بود قتلگه طور و حسین ابن علی چون موسی به تماشای کلیم الله و طور آمده بود به طواف حرم عشق ز آغوش حرم دل ز جان شسته به شیدایی و شور آمده بود عجب از این همه مستی چو برادر را دید که چه ها بر سرش از سم ستور آمده بود *هی میگفت عمه دستمو رها کن. مگه قاسم نرفت جونشو فدای عمو کرد. چرا عبدالله باید تو خیام بمونه...؟* طفل نوخاسته برخاسته از جان و جهان آسمان زین همه غیرت به غرور آمده بود بر دل و پهلوی این عاشق و معشوق، دریغ نیزه و تیر ز نزدیک و ز دور آمده بود دست شد قطع ولی دل ز عمو، قطع نکرد طفل این طایفه یا رب چه صبور آمده بود : سید رضا مؤید *من اعتقادم اینه، حتما امام حسن کنار گودال، درِ گوش عبدالله میگفت، پسرم خوش بحالت! تونستی دفع خطر کنی از امامت. اما من تو کوچه هرکاری کردم، هی رو پنجه پا بلند شدم..* دستش از روی سرم رد شد و بر مادر خورد... *نتونستم کاری برا مادر بکنم. اگه عمه سادات اومده باشه بالا تن زینبیه، روایات اینو میگن. چون نوشتن ابی عبدالله اون لحظه های آخر دیگه جانی هم در صداش نیست، نایی نداره. اما با اشاره میگفت: زینب برگرد. برگرد خواهرم! چرا بین نامحرما اومدی؟ عبدالله رو سینه عمو افتاد. عمو آروم تو گوشش میگه *اِصْبر علی ما نزل بک.* از اینکه سرت اومده اینطوری صبر کن عزیز دلم. بابام اومده تو گودال. مادرم زهرا اومده. بابات امام حسن اومده. الان مهمان بابات میشی. من همیشه میگم سخت ترین روضه برا ابی عبدالله این بود، والله قسم حتی روضه علی اصغر سخت تر. علی پسر خودش بود اما این امانت داداششه. همچین که رو بدن عمو افتاده بود یه وقت حرمله نانجیب، دوباره یه تیر یه شعبه در کمان گذاشت. روایت نوشته گلوی عبدالله به سینه عمو دوخته شد. من سوالم از شما اینه. کسی تو این شلوغی توست عبدالله از بدن عمو جدا کنه؟ کسی که نتونست این بدنو جدا کنه. حتما وقتی اون نانجیب ها اسبا رو نعل تازه زدن، این بچه رو سینه عمو زیر نعل های اسب ها...ای حسین...* ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅