.
مظلومیت مردم یمن، صدای سرباز انگلیسی را درآورد:
قسم خوردهام از کشورم دفاع کنم اما قسم نخوردهام
بخشی از یک دولت فاسد باشم که از تروریسم حمایت کرده و آنها [عربستان سعودی] را تسلیح میکند!
https://eitaa.com/ebratha_ir/60876
#جنگ
.
6.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلام دوستان✋
شاید خیلی از شما بزرگوارن در #جنگ دفاع #مقدس نبودید و اگر بودید #یادتون نیست ولی #خواهران زیادی هم ممکنه باشند و از جنگ و #جبهه و شهدا چیزای زیادی #یادشونه
خودم اونموقع #هشت سالم بود
البته وقتی #داداشم برای اخرین بار ب #جبهه رفت و #عملیات سختی داشت 😔
برادرم فرمانده #لشکرجعفرطیار بود کسانی ک یادشونه #عملیاتها و ایثار جوانان عزیزمونو
#کربلای4
عملیاتی ک با #شکست روبرو شد و خیلی زیاد #شهید داد #برادرم یکی از #شهدای_کربلای4
13سال #مفقودالاثر شد بعد سیزده سال جنازه اوردن 😔
فیلمی بدست #برادر بزرگم رسیده که تمام امروز منو اجیام و #داداشام بدجور ناراحت متاثر کرد مخصوصا بچه هامونو ک تا حالا صدای #دایی_عمو شونو نشنیده بودن خودمم صداشو فراموش کرده بودم #امروز برامون انگار #حسین تازه #شهید شده و داریم فیلمشو نگاه میکنیم 😭😭
#دلنوشته_ارسالی_کاربر_عزیز👆
『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
🍃💧 🌾 #کربلای۴ قصه ناتمام تاریخ ماست. قصه ناگفته ها وبغض های تا ابد در گلو خفته… کربلای۴ جغرافیای یک
┄┄❁﷽❁┅┄
۳دی سالروز #عملیات کربلای۴
🍃🍂🍃🍂🌱🌴
به خاطرهگویی سه تن از غواصان عملیات #کربلای 4 اختصاص یافت، با یکی از این #غواصان به نام «کریم مطهری» فرمانده گردان #غواصی گردان #جعفرطیار از لشکر انصارالحسین(ع) #همدان به گفتوگو درباره نقش #غواصان در دفاع مقدس و بازخوانی خاطرات عملیات #کربلای4 پرداختیم.
🌾🌾🌾🕊🕊🕊🕊🕊
#آقای_مطهری_ابتدا_کمی_از_خودتان_برایمان_بگویید.
💢من کریم #مطهری مؤید، اهل #همدان و متولد سال 43 هستم.
💧💧💧💧💧
#چطوروارد_جریان_انقلاب_و_جنگ_شدید؟
💢دایی، پدر و برادرم از #فعالان انقلاب بودند، من هم که آن زمان (سال 57) نوجوان بودم، از همان اوایل عضو #کمیته انقلاب اسلامی و بعد وارد گروههای #حزباللهی شدم. علاوه بر این مدت زیادی در دبیرستان با شهید #چیتسازیان همکلاس بودم و شبها به همراه ایشان به عنوان نیروی کمکی به #سپاه میرفتیم.
بعد از #فرمان تشکیل بسیج (در 5 آذر سال 58) نیز من به همراه شهید امیر #ایلگلی که پسر داییم
بود، از نخستین #نفراتی بودیم که به #عضویت گروههای بسیج در #همدان درآمدیم. آن زمان مسئول بسیج گروه ما شهید حسن #مرادیان بود.
پس از شروع #جنگ خیلی از دوستانم از جمله پسرداییم جزو نخستین #نیروهایی بودند که از #همدان به جبهه رفتند؛ اتفاقاً همان زمانموضوع درگیری با گروهکها پیش آمد و ما درگیر حل و فصل آن شدیم؛ در نتیجه اواخر سال #60 توانستم در جبهه جنگ حضور بیابم.
🌱🌱🌱🌱🌱🌱
#چطورشدکه_به_سراغ_غواصی_رفتید؟
💢پس از رفتن به #جبهه، به مدت حدود چهار سال جزو نیروهای اطلاعات عملیات بودم. قاعدتاً بچههای #اطلاعات عملیات به دلیل ماهیت کاریشان، همه کارها را از شنا تا خنثی کردن مینها را بلد بودند و #نیروهایی ورزیده میشدند.
در آن دوران، شهید #چیتسازیان به عنوان فرمانده ستاد عملیات مشخص شده بود که کار #نیروسازی و کادرسازی لشکر و همچنین تأمین گردانهارا بر عهده داشت.
تابستان سال #65 بود که حاج مهدی کیانی، فرمانده لشکر، از #شهید چیتسازیان خواست تا یک نفر را برای فرماندهی #غواصان لشکر #انصارالحسین(ع)معرفی کند و شهریور ماه همان سال (65) بود که ایشان من را معرفی کردند.
🌿🌿🌿🌿🌿🌿
#درکدام_عملیاتهای_غواصی_کردید؟
💢در بدو ورود به جمع #غواصان لشکر #انصارالحسین(ع) پیوستم و 10- 15 روز بعد، درعملیات جزیره #مجنون در20 شهریور 65 شرکت داشتم و پس از آن هم در #عملیاتهای دیگر به #غواصی ادامه دادم.
🕊🕊🕊🕊🕊
#دورههای_غواصی_راکجا_گذراندید؟
💢ما آموزش #کلاسیک به آن معنا نداشتیم؛ بلکه به دلیل اینکه دائم در جزیره بودیم، خود به خود بچههای #اطلاعات عملیات، #غواص شده بودند.
از سوی دیگر آقای #جامبزرگ را به عنوان مربی مشخص کرده و برای آموزش دورههای تکمیلی #غواصی به شمال فرستاده بودند که ایشان پس از بازگشت در #جزیره آموزشهای خاص #غواصی هم به ما داد.
🌾🌾🌾🌾🌾
#در_چندعملیات_به_عنوان_غواص_حضور_داشتید؟
💢به عنوان غواص در دو عملیات جزیره مجنون و #کربلای4 حضور یافتم و پس از آن هم در #عملیاتهای دیگر با بچههای #غواص شرکت میکردم، اما دیگر #غواصی نمیکردم.
#ادامــــــه_دارد......
🌾🕊
#تنهــاکانالشهـدایکربلای٤👇
@Karbala_1365
قرار بود نیروها با #قایق بیایند و علاوه بر پشتیبانی از ما، خطهای بعدی را بشکنند. بعد از گرفتن خط اول و دوم، به خط سوم رسیدیم. آنقدر خوب پیشروی کرده بودیم که روی خط سوم، شهید مسعود مرادی کهپسری سبزه رو و حدوداً 17، 18 ساله بود به تنهایی رفت و حدود 60، 70 عراقی را به تنهایی کشت. روز بعد، وقتی نیروهای ما اسیر شدند، شهید مرادی را دیدند که به #شهادت رسیده و کنارش انبوهی از #کشتههای نیروهای عراقی ریخته شده است؛ عراقیها او را با سیم #خفه کرده بودند و همگی دور پیکر وی حلقه زده بودند و هل هله میکردند. حتی اسرا دیدند که روی گرفتن #اسلحه او بین #عراقیها دعوا شده بود.
ما خط را #شکستیم و طبق قرار از پیش تعیین شده،آماده شدیم و علامت دادیم؛ اما یگانی که قرار بود به #امالرصاص» بیاید و به ما بپیوندد، نتوانست خود را به ما برساند.
🌾🌾🌾🌾
#شمادقیقاًدرکدام_منطقه_عملیات_غواصی_راانجام_دادید؟
💢ما در #منطقهای میان #ام_الرصاص» و #جزیره_مینو» بودیم. لازم به ذکر است که «#ام_الرصاص» مثل سدی جلوی کارون قرار دارد. #عراقیها در «ام الرصاص» و از مواضع خود، قایقهای ما را که کنار کارون ایستاده بودند به رگبار بسته بودند.
🍂🍂🍂🍂🍂
#خاطره_خاصی_ازعملیات_کربلای4 _دارید؟
💢در یکی از قایقهای نیروهای ما، حاج ستار ابراهیمی حضور داشت که توانست با #قایق از خط عبور کند و به سمت نیروهای خود که در سمت چپ ما قرار داشتند، برود. اتفاقاً در همان عملیات برادرش که کنارش بود، همانجا به #شهادت رسید. به هرحال حاج ستار ابراهیمی بعد از درگیری، شنا میکند به سوی یک کشتی شکسته میرود و دو روز آنجا ماند.
در این دو روز هر بار نیروهای عراقی برای دستگیری وی به سمت کشتی شکسته میروند، حاج ستار ابراهیمی با آنها درگیرمیشود و نمیگذارد او را اسیر کنند. آن زمان ما دوست مداحی داشتیم به نام سعید بادامی که فرمانده یکی از #گردانها بود، خلاصه سعید بادامی، بلندگویی در دست گرفت و پشت بلندگو دعای #کمیل خواند و در دعا مرتب میگفت «یا ستار، یا ستار» و چون اسم حاج #ابراهیمی هم ستار بود، در میان نوحه به او گفت «امشب به سراغت میآییم». حاج ستار ابراهیمی را نجات دادند که بعداًدر #کربلای5 به شهادت رسید.
✨✨✨✨
#آیامیدانستیدعملیات_لو_رفته_است؟
💢خیر؛ اما در هر #جنگ و عملیاتی، هم ما و هم نیروهای دشمن همیشه آمادگی حمله از سوی طرف مقابل را دارند. به عنوان نمونه، در #والفجر5، وقتی عملیات انجام و منطقه تصرف شد، دیدیم که دشمن با اینکه از عملیات بیخبر بود، اما برای مقابله احتمالی 7توپ چهار لول را آماده و خود را مجهز کرده بود.
قبلاً هم ذکر کردم؛ هر #عملیاتی برای خود قاعده مشخصی دارد؛ همانطور که ما برای شناسایی میرفتیم، دشمن هم برای بررسی منطقه به مواضع ما میآمد. مثلاً ما در مناطق غربی از ارتفاعات برای دیدهبانی و در جنوب از دکل به رصد منطقه میپرداختیم. در کنار تمام اینها، ستون پنجم دشمن نیز همیشه فعال بود و هر دو طرف نیز مرتب هواپیمای شناسایی به منطقه طرف مقابل میفرستادند.
در موضوع لو رفتن عملیات سه قاعده از جمله زمان، مکان وطرح #عملیات وجود دارد؛ هر وقت هر سه به دست طرف مقابل برسد، میتوان گفت عملیات #لو رفته؛ اما هیچ جا چنین چیزی پیش نیامده است.
حتی وفیق #السامرایی، رییس بخش ایران در استخبارات حکومت بعث #عراق که بعدها کتابی درباره کل عملیاتهای وقوع یافته مینویسد و به تحلیل آنها میپردازد، درباره #کربلای4 به چنین چیزی اشاره نمیکند. البته آنها متوجه تحرکات ما در #خرمشهر شده بودند، اما زمان شروع عملیات را نمیدانستند.
آن شب به محض شروع درگیری،هواپیماهای #عراقی منور زدند و منطقه روشن شد، بعد بمبهای خود را روی کارون و کنار #رودخانه ریختند و پشتیبانی قطع شد.
به عقیده من اگر قایقهای ما میتوانستند عبور کنند و بیایند ما در #کربلای4 پیروز میشدیم. قایقها نیامدند و ما نتوانستیم #امالرصاص را بگیریم و این باعث شد ما #غواصان) که به خط دشمن رفته و چیزی حدود 1000 متر فضا را آماده کرده بودیم، با شکست مواجه شویم.
🌿🌿🌿🌿
#حمله_درخشکی_وبا_لباس_غواصی_سخت_نبود؟
💢لباس #غواصی به قطر نیم سانت از اسفنج فشرده تشکیل شده است؛ اگر بعد از خروج از آب و طلوع آفتاب آن را از بدن در نیاورید، آنقدر خشک میشود و به بدن میچسبدکه پوست را میکند.در آن عملیات #کربلای4) ما به نیروهای خودی گفتیم لباسهای ما را به همراه خود بیاورند تا وقتی صبح شد، بپوشیم وآماده #عملیات بعدی شویم که این اتفاق نیفتاد..
#ادامــــــه_دارد....
راوی :#کریم_مطهری_فرمانده_گردان #غواصی_جعفرطیار_استان_همدان
🌾🕊
#تنهــاکانالشهـدایکربلای٤👇
@Karbala_1365
『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
🌸🍃 خاطره ای از #عملیاتوالفجرمقدماتی. تقدیم به همه رهروان راه شهدای والامقام👇👇👇
🍃
#پروازبیپر
باتوکل به حضرت جانان ،
می کنم فارغ از تمام قیود ،
شرح بی بال و پر پریدن را ،
راز بی هر دو پا دویدن را !
آری، آری، درست می شنوید ،
گرچه باور نمودنش سخت است،
دیده ام من ولی به دیدهی سر،
دیدهام خود به کنج یک #معبر،
پای سرکردن و دویدن را ،
بی پر و بال پر کشیدن را .
می کنم شرح قصّهی #پرواز ،
قصّه نه ،یک حقیقت پرراز ،
قصّهای واقعی ز یک اعجاز،
اوج ایثار در کمال نیاز .
روزگاری که خاک میهنمان ،
بود پامال اسب اهرمنان ،
بودم آن روز یک #بسیجی من،
یک سیاهی لشکر ایمان .
لشکرم بود نامش #عاشورا ،
نام گردانم #حضرتقاسم ،
رستهام بود آرپی جی زن ،
جامهی #عشق داشتم بر تن .
مدتی بود منتظر بودیم ،
گوش بر زنگ و دست برشمشیر ،
می گذشتند روزها پی هم ،
همچنان ابرهای روی کویر ،
ماه #بهمن رسیده بود از ره ،
سال هم بود سال شصت و یکم ،
دههی فجر بود و فتح و ظفر ،
موسم انفجار نور هدا ،
موسم اقتدار حزبالله ،
موسم اقتدا به ثارالله .
روز فردای حمله ی #والفجر ،
در فراسوی رمل زار چمو ،
فکّه و خال و #تپّهیدوقلو ،
* باز #فکه و باز بغض گلو *
هدف آن سوی مرزخاکی بود ،
پاسگاهی به نام طاوسیه ،
هدفی کز چهار طرف آن را ،
مین و فوگاز مثل یک دایه ،
کرده بودند احاطه اش کامل .
به دلیلی که گفتنش سخت است
سعی الحاق ناتمام آمد ،
فتح کامل نگشت و ناقص ماند .
و مسخّر نشد تمام هدف .
لاجرم بهر دفع پاتک خصم ،
می گرفتیم سنگری باید ،
سنگری محکم و مناسب حال،
به موازات اقتضای نبرد .
بود موجود یک کانال آنجا ،
گر چه کم عمق و تنگ و آلوده ،
جان پناهی نبود غیر از آن ،
لاجرم داخلش شدیم همه مان
همزمان با زوال تاریکی ،
کرد #دشمن شروع پاتک را ،
حجم سنگین #آتش دشمن ،
شخم می زد حوالی ما را .
آنچنان بود شدت آتش ،
کز هوا رمل و ماسه می بارید ،
و...کانال رفته رفته پر می شد .
آتش هرلحظه بیشتر می شد ،
و ... توان دفاع ما کمتر ،
همزمان زیر آتشی سنگین ،
هیکل تانکها نمایان شد .
واقعا #جنگ مشت و سندان بود .
زیر طوفان آتش دشمن ،
می شد هرلحظه نوگلی پرپر ،
گرچه تا عاشقی زمین می خورد ،
عزمها جزم می شدند . امّا ،
موشک و خرج آرپی جی ها ،
همچنین تیر تیربار و کلاش ،
همه در حال ته کشیدن بود .
دم به دم عرصه تنگتر می شد ،
خبری هم نبود از عقبه ،
جز عقب رفتن هیچ چاره نبود ،
تاکتیکی اگر چه اجباری ،
گر چه آن نیز بود خیلی سخت ،
سه طرف هم که بود دست عدو
راههای مواصلاتی هم ،
به تمامی قُرُق و ممنوعه ،
سازمان نظام رزمی هم ،
درهم و برهم و بسی نم بود .
*وقت.وقت عقب نشینی بود*
راه برگشت آن همه نیرو ،
کوره راهی به نام معبر بود ،
معبری تنگ ، معبری کم عرض ،
معبری زیر پای خصم شقی ،
معبر از خالها گذر میکرد ،
تنگه ای پر ز تپّهی #رمل ،
روی هر تپّه نیز یک #سنگر ،
روی هر سنگری دو.سه . سرباز ،
دست بر ماشهی #مسلسل خود ،
* گوئیاجشن خالکوبان بود*
رسم هم بود گوئیا اینکه ،
هرکه قصد گذر کند از خال ،
ابتدا خالکوبیش بکنند .
* جای باران گلوله می بارید *
#توپ . #خمپاره . #کاتیوشا ،
آرپیجی یازده . پلامینیا ،
آرپیجی هفت . #دوشکا . #شیلیکا .
آتش تانکها هم از دو طرف ،
متمرکز شدند بر معبر ،
شد جهنّم به پای در واقع ،
هولوکاست حقیقی آنجا بود .
آشیان داشتند بی پروا ،
آل اُخدود گوئیا آنجا ،
خال را نیز فرض کن گودال ،
از برای شرارت آنها .
ناگهان در شلوغی معبر ،
بالگردی ز دور پیدا شد ،
آمد و آمد و سپس چرخید ،
کرد چندین راکت حوالهی ما ،
ازقضایک #راکت به جایی خورد،
که سه مجروح بود در آنجا ،
هر سه از ترکهای لشکر ما ،
* گشت آن گوشه محشر صغرا *
هر دوپای بسیجیای شیدا ،
گشت از پیکرش جدا در جا ،
رفت از هوش اندکی آن یل ،
تا به هوش آمد ابتدا از ما ،
طلب آب کرد با اصرار ،
داشت آب حکم کیمیا آنجا ،
بود خالی تمام قمقمه ها .
چند لحظه به فکر رفت فرو ،
بعد هم با تبسمی صوری ،
دستها را به دیدگان مالید .
ناگهان داد زد برادر ها ،
نیست امدادگر مگر اینجا ؟
آن طرف یک بسیجی نورس ،
که خود از فرط زخم و بدحالی ،
چرخ می زد به دورخود درخاک
غرق در خون و تشنه و خسته ،
* از قضا آب داشت #قمقمهاش *
چون شنید التماس همرزمش ،
باکمال مناعت طبعش ،
همه را از کرم به او بخشید ،
* لب خود نیز تر نکرد حتی *
لحظه ای آن برادر مجروح ،
زیرچشمی به #قمقمه نگریست ،
بعد چون طفلکی یتیم و غریب ،
آب را بو کشید و زار گریست .
قبل از آنی که جرعه ای بخورد ،
آب را پس زد و دوباره گریست .
و سپس باکمال خونسردی ،
خواهشی کرد از بسیجی ها ،
خواهشی که زدآتش هستی ما
گفت با آخرین رمقهایش :
ای بلاپیشگان اهل ولا ،
وی #شقایق رخان دشت بلا ،
خواهشا اینکه روی مرا ،
به سوی #کربلا بچرخانید .
سپس اینگونه کرد عرض ادب :
❣ #السلامعلیکِیازهرا❣
بعد هم پر کشید بی پروا ،
رفت بی پا به اوج قاف بقا🕊
ارسالیازشاعرویادگاردفاعمقدس
#حمیدمصطفیزاده
…❀
@Karbala_1365🌹
●➼┅═❧═┅┅───┄
#روایتگری
سال بعد از عملیات «والفجر مقدماتی»، از دل خاک فکه، پیکر #مطهر شهیدی را یافتند که #اعداد و حروف نقش بسته
بر پلاکش زنگ زده بود، ولی در جیب لباس خاکی اش برگه ای بود کوچک که نوشته هایش را با کمی دقت می شد خواند:
«بسمه تعالی. #جنگ بالا گرفته است. مجالی برای هیچ وصیتی نیست...
تا هنوز چند قطره خونی در بدن دارم، حدیثی از امام پنجم می نویسم:
«به تو خیانت می کنند، تو مکن.
تو را #تکذیب می کنند، آرام باش.
تو را می ستایند، #فریب مخور.
تو را نکوهش می کنند، شکوه مکن.
مردم شهر از تو بد می گویند، اندوهگین مشو.
همه مردم تو را نیک می خوانند، مسرور مباش…
آنگاه از ما خواهی بود»… دیگر، نایی در بدن ندارم؛
#خاطرات_شهدا
⊰❀⊱ #تنهاکانالشهدایِکربلایِ۴
#شهدایغواص👣
…❀
@Karbala_1365🌾
●➼┅═❧═┅┅───┄
『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
#یادمان_علمیات_والفجر_هشت
#عملیاتولفجر۸
عملیات والفجر ۸ را میتوان از فتحالفتوحهای #جنگ تحمیلی خواند. این عملیات در بیستم بهمن ۱۳۶۴ شروع و در بیست و نهم #فروردین ۱۳۶۵ تمام شد. منطقه عملیاتی اروندرود، خور عبدالله و شبهجزیره فاو بود.
هدف از این عملیات ورود به #خاک عراق بهمنظور تعیینکنندگی در پایان جنگ بهشمار میرفت. گرچه به قول #سردار علایی دستگاه دیپلماسی فرصت فتح فاو را قدر نشمرد. در نتیجه این عملیات ۷۰۰ کیلومتر مربع از خاک عراق و شهر فاو به تصرف درآمد. هممرزی با کویت، تهدید امالقصر و انسداد راه ورود عراق به #خلیجفارس از دیگر دستاوردهای این عملیات بود. ۳۹ هواپیما، ۵ #هلیکوپتر، ۵۴۰ تانک و نفربر، ۲۵۰ خودرو، ۲۰توپصحرایی، ۵۵ توپ ضدهوایی و ۲ ناوچه #موشکانداز از ماشین جنگی عراق نابود شد. همچنین ایران توانست ۹۵ تانک و نفربر، ۱۸۰ خودرو، ۲۰ توپ صحرایی، ۱۲۰ توپ ضدهوایی و ۳ رادار #موشکی از عراق غنیمت بگیرد.
در عملیات والفجر ۸ فقط بر اثر حمله #شیمیایی عراق ۲۰۰۰ ایرانی شهید و ۳۰۰۰ نفر مصدوم شدند. نیروهای عراقی نیز ۲۱۰۵ اسیر و ۵۰ هزار کشته و زخمی دادند. عملیات فتح #فاو را میتوان نقطه پایان جنگ در جبهه جنوب دانست. با فتح #شبهجزیره فاو، نه منطقهای در جبهه جنوبی برای #عملیات ایران باقی مانده بود و نه تکهای عراق کاری پیش میبردند. فاو تا ماههای آخر جنگ در تصرف ایران باقی مانده بود و #عراق فقط به مدد عملیات گسترده در مناطق مختلف و استفاده از جنگافزارهای غیرقانونی #شیمیایی موفق به بازپسگیری فاو شد.
⊰❀⊱ #تنهاکانالشهدایِکربلایِ۴
#شهدایغواص👣
…❀
@Karbala_1365🌾
●➼┅═❧═┅┅───┄
#پیکریکهبعداز۱۲سالبهوطنبرگشت
#محمدرضا ۱۳ سالش بود که با دستکاری شناسنامه به جبهه کردستان رفت. بعدها خودش تعریف کرد تا رسیدن به کردستان، زیر صندلی #قطار پنهان شد، میترسید یک وقت او را برنگردانند. پایش که به جبهه رسید دیگر #ماندگار شد. برای مرخصی خیلی کم به سبزوار میآمد، اقوام میپرسیدند: #محمدرضا چرا اِینقدر جبهه میروی؟ بگذار بقیه بروند! او ناراحت میشد و با #دلخوری میگفت مگر جبهه سهمیهبندی است که هر کسی سهمیهاش را برود! ما برای #دفاع از مملکت و ناموس مان میرویم. محمدرضا ۶ سال جبهه بود تا سال ۶۵ که در #عملیات آبیخاکی #کربلای۴ در منطقه شلمچه،جزیرهماهی به شهادت رسید اما پیکرش بعد از ۱۲ سال در تاسوعای سال ۷۷ به وطن برگشت و #تشییع شد.
حضور همیشگی در ستاد پشتیبانی #جنگ
من از روزی که #محمدرضا به جبهه رفت تا آخرین روزهای جنگ را در ستاد پشتیبانی بودم. در ستاد، همراه بقیه خانمها قند میشکستم، نانهای محلی که از روستاها میآورند را بستهبندی میکردم، کلوچه میپختم. #تابستانها برای رزمندگان لباس زیر میدوختم و زمستانها هم کلاه و شال میبافتم. شبهای بلند زمستان، کیسههای پُر از کلاف کاموا را به خانه میآوردم و با خدابیامرز همسرم برای #رزمندگان کلاه و شالگردن میبافتیم. سال ۶۵ بعد از شنیدن خبر #شهادت پسرم باز هم به ستاد میرفتم. بعضیها میپرسیدند: چرا بعد از شهادت پسرت به ستاد میروی؟
با خودم گفتم
"دوستت دارم" را
به کدام پایت ببندم
که بیقرار رفتن نشود
یادم آمد ...
دل که در راه عشقِ خدا تپیدن گرفت
دنیا برایت زندان میشود ...
#جنگ
#اعزام_به_جبهه
⊰❀⊱ #تنهاکانالشهدایِکربلایِ۴
#شهدایغواص🌊🥽
…❀
@Karbala_1365🌾
●➼┅═❧═┅┅───┄
💢 میبینی ؟!؟
علی اکبرهای دفاع مقدس
برای به میدان رفتن و #شهادت
#اشک میریختند و #عاشقانه و داوطلبانه
راهی کارزار #جنگ میشدند...
.
⊰❀⊱ #تنهاکانالشهدایِکربلایِ۴
#شهدایغواص🌊🥽
…❀
@Karbala_1365🌾
●➼┅═❧═┅┅───┄
💢 میبینی ؟!؟
علی اکبرهای دفاع مقدس
برای به میدان رفتن و #شهادت
#اشک میریختند و #عاشقانه و داوطلبانه
راهی کارزار #جنگ میشدند...
.
#لشکر_ویژه_۲۵_کربلا
⊰❀⊱ #تنهاکانالشهدایِکربلایِ۴
#شهدایغواص🌊🥽
…❀
@Karbala_1365🌾
●➼┅═❧═┅┅───┄
📩 #وصیتنامهی #زیبای #سردار #شهید ملک ابراهیم زمانی ( #فریدونکنار) #جانشین #گردان #یا_رسول و #مسئول گروه #ضربت و از #رزمندگان واحد اطلاعات و #عمليات #لشکر ویژه ۲۵ #کربلا_#شهادت :#اسفند ۱۳۶۶_#خرمال :
.
🔖 خدایا، اعتراف می کنم با اینکه می دانم موقعیت من فقط در ذکر الله و تفکر در نظام آفرینش است لذا نمی دانم چرا این فرصت را به عقلم نمی دهم چرا؟ چرا در مورد زندگی فکر نمی کنم، نمی دانم. آیا می توانم معنای زندگی را درک کنم؟ به نظر من زندگی یعنی #عشق #معشوق، زندگی یعنی #ذکر، یعنی #دوست، #گریه_شب، #سجده، #رکوع، #قیام، #قرآن، #تفکر، #درد، #شهادت، #رنج، #لبیک، زندگی یعنی #جبهه، #جنگ، #کشتن_کافر برای #خدا، تکه تکه شدن برای #خدا، زندگی یعنی #فنای بقا، زندگی یعنی یاد حق، نظاره کردن به آیات حق، زندگی یعنی دادن #خون در راه حضرت دوست.
.
⊰❀⊱ #تنهاکانالشهدایِکربلایِ۴
#شهدایغواص🌊🥽
…❀
@Karbala_1365🌾
●➼┅═❧═┅┅───┄