eitaa logo
دوتا کافی نیست
50هزار دنبال‌کننده
9هزار عکس
1.7هزار ویدیو
35 فایل
کانالی برای دریافت اخبار مهم و نکات ناب در زمینه فرزندآوری، خانواده و جمعیت (دوتا کافی نیست، برگزیده دومین رویداد جایزه ملی جمعیت در بخش رسانه) ارتباط با مدیر @dotakafinist3 تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/3841589734Cc5157c1c6e
مشاهده در ایتا
دانلود
به لطف خدا چند روزی هست که گل پسرم آقا محمد جمع خانوادمون شیرین‌تر کرده😍😍 سزارین چهارم سن ۳۸ سالگی زایمان سومم بسیار سخت بود ولی سزارین چهارم به فضل خدا عالی 👌 از روز سوم سر درس و مشقای بچه ها بودم. من واقعا لطف خدا رو توی این زایمان دیدم. "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 https://eitaa.com/dotakafinist https://eitaa.com/dotakafinist
۱۱۵۴ بنده متولد سال ۶۴ هستم، سال ۸۲ با پسر عموم که ۲ سال از خودم بزرگتر بود و هر دو از سادات هستیم، ازدواج کردم. چون اوایل ازدواج تو خونه پدرهمسرم زندگی می‌کردیم، فکر بچه نبودیم و تصمیم داشتیم هر وقت خونه خودمون رفتیم به بچه فکر کنیم. گذشت و بعد از ۲ سال یه سوییت کوچک ساختیم و رفتیم به حساب تو خونه خودمون و ما برای بچه دار شدن اقدام کردیم و برخلاف تصورمون همون ماه اول باردار شدم چون اطرافیان و دوست و آشناها میگفتن چند سال جلوگیری کردی به این زودی باردار نمیشی. اون زمان تو شهر ما دکتر زنان و زایمان نبود و باید به شهرهای هم جوار که تقریبا دور بود برای چکاپ میرفتیم ولی چون ماشین نداشتیم و هزینه رفت و برگشت زیاد میشد من تا ماه هفتم اصلا دکتر نرفتم و ماه هفتم با یک تیر دو نشون زدم و رفتم به شهر تا هم از سلامتیش مطلع بشم و هم از جنسیتش بالاخره بعداز ۹ ماه انتظار دخترخوشگلم سال ۸۴ به دنیا اومد😍 واقعا راسته که میگن دختر برکت میاره چون با اومدن دخترم مشکلاتی که بین منو و همسرم بود برطرف شد و خونه مون که نیمه ساز بود تکمیل کردیم و دخترم که ۴ ساله شد، ماشین خریدیم و خدا رو شکر زندگیمون روز به روز بهتر شد. وقتی ماشین خریدیم به همسرم گفتم ما که خداروشکر الان اوضاع مالی مون بهتر شده، پس بیا برای بچه دوم اقدام کنیم اونم استقبال کرد و دوباره مثل دفعه اول خیلی زود باردار شدم و بابت این مسئله که بدون دوا دکتر و انتظار باردار میشدم خدا رو شکر میکردم🤲 ولی من بر خلاف بعضی از دوستان که میگن دختر داشتیم و رژیم پسرزایی می‌گرفتیم هیچ رژیمی نگرفتم و همه چیزو سپردم به خدا و.... تو این بارداری هم مثل دفعه اول یکبار فقط رفتم سونو و دکتر گفت بچه سالمه و پسر... خیلی خوشحال شدم چون همسرم دلش خیلی پسر میخواست🥰 سال ۹۰ پسرم دنیا اومد که نذر کرده بودم اگه پسر باشه اسم امام حسین علیه السلام بذارم روش و اسمشو سیدحسین گذاشتم. وقتی پسرم ۵ ساله شد من دوباره به همسرم گفتم بریم تو فکر سومی😜چون خودم خیلی بچه دوست دارم ولی همسرم مخالفت کرد. اون موقع ۳۰ سالم بود گفتم دیگه چند سال دیگه سنم میره بالا و احتمال بارداری کم میشه و اونم میگفت که همین دوتا بسه و هیچ جوره راضی نمی‌شد. تا اینکه بنده یک سال پیش با کانال دوتا کافی نیست آشنا شدم و لینکشو به همسرم فرستادم، واقعا تحت تاثیر تجربه ها و پیامهای گروه قرار گرفت و راضی شد که سومین بچه رو بیاریم😍 وقتی اقدام کردیم فکر نمیکردم به این راحتی باردار بشم چون پسرم ۱۴ سالش بود و خودم ۳۹ سالم بود ولی خواست خدا بود که خیلی زود باردار بشم و تا ۵ ماهگی به هیچ کس نگفتم که باردارم چون میدونستم مورد تمسخر قرار میگیرم 😔 و همین هم شد. وقتی به دوست و آشناها میگفتم همه میگفتن تو پیری یادت اومده یا میگفتن دخترت ۱۸ سالشه الان باید نوه بزرگ کنی، یا میگفتن تو این سن یه بچه عقب افتاده میاری😔 تو هفته ۱۴ بارداری که سونو ان تی رفتم دکتر گفتن بچه سالمه ولی چون سن تون بالا هست یه آزمایش غربالگری بده تو آزمایش غربالگری که هنوز جوابشو دارم گفتن احتمال سندروم داون وجود داره و باید آزمایش آمینوسنتز بدی، منم که شب و روزم گریه شده بود 😢😢 چون در مورد آمینوسنتز شنیده بودم که احتمال سقط بچه وجود داره و.... ولی من تسلیم نشدم و آزمایش ندادم👍👍 فقط نذر و نیاز کردم و از خدا خواستم که بهم بچه سالم بده و بعداز ۹‌ماه انتظار سخت و پر استرس اسفند ۱۴۰۳ خدا یه پسر سالم و دوست داشتنی بهم داد که اسمشو سیدرضا گذاشتم و الان که پسرم دوماهشه هرروز خدا رو بابت این دسته گل هزاران مرتبه شکر میکنم🤲🤲 خواهر و برادرش که اوایل بارداری مخالف بودن و با من دعوا میکردن الان عاشقش هستن و همین بچه فضای خونه مون رو گرم کرده❤️ ان شاءالله به امید خدا، پسرم دو سالش بشه میخوام برم فکر چهارمین بچه😊 هم نسل شیعه و سادات رو زیاد کنم هم یه همبازی به پسرم بیارم چون با خواهرو برادرش فاصله‌ سنیش زیاده که ان شاءالله ایندفعه دختر باشه و جنسمون جور بشه😊 در آخر از کانال خوبتون تشکر میکنم 🙏از دوستانم میخوام گول آزمایشات غربالگری رو نخورید و برای فرزندان منم دعا کنید که خدا حفظشون کنه و یار واقعی امام زمان باشن🤲🤲🤲 "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 https://eitaa.com/dotakafinist https://eitaa.com/dotakafinist
۱۱۶۳ متولد ۵۸ هستم و در سال ۷۹ در ۲۱ سالگی با همسرم عقد کردیم، سال ۸۰ ازدواج کردیم و سال ۸۱ پسر عزیزم به دنیا اومد. فرزند اولم خیلی سریع و بی دردسر به دنیا اومد و در اون سال‌ها فکر نمی‌کردم که در آینده دچار چه مشکل بزرگی در فرزندآوری بشوم. در دهه ۸۰ قرار داشتیم و تبلیغات زیادی برای کاهش فرزندآوری در جریان بود و من هم به شدت معتقد بودم که دو فرزند برای خانواده کافی است. تا سال ۸۷ که تصمیم گرفتیم فرزند دوممون رو به دنیا بیاریم و من در مرکز سونوگرافی وقتی که متوجه شدم فرزند دومم دختر هست، خیلی خوشحال شدم.😍 چون که قصد نداشتم بیش از دو فرزند داشته باشم. از شدت خوشحالی با تلفن کارتی که در همان نزدیک بود، با همسرم تماس گرفتم و گفتم که بچه دختر هست. خلاصه همه چیز خوب بود و دخترم به سن دو سالگی رسید. من هم که قصدی برای فرزنددار شدن نداشتم تمام وسایل و لباسهای نوزادی او رو به خیریه‌ها و کسانی که نیاز داشتند، اهدا کردم. و حتی تصمیم گرفتیم که برای جلوگیری از فرزند بعدی وازکتومی انجام بدیم. همسرم در کلاس‌های وازکتومی شرکت کرد و خدا را هزاران مرتبه شکر می‌کنم که به دلایلی از این کار منصرف شد، من هم مخالفت نکردم و تمام این سال‌ها رو که سال‌های طلایی بچه‌دار شدنم بود با ترس از فرزنددار شدن که بزرگترین نعمت و هدیه‌ای بود که خداوند می‌تونست در اون سال‌ها بهم بده گذروندم. من از نعمتی که خدا ممکن بود بهم بده در ترس و واهمه و اضطراب بودم.😳 الان هر لحظه که به اون روزها فکر می‌کنم غمگین و عصبانی میشم و بیشتر از هر چیز از این ناراحتم که چرا کسی نبود که من رو هدایت بکنه و ترس از فرزند سوم رو در من از بین ببره؟ چرا هیچکس بهم نمی‌گفت که فرزند سوم اون هیولایی که شما فکر می‌کنید نیست. حتی اگر اشاره‌ای به این موضوع می‌شد من برای یک بار هم که شده به داشتن فرزند بیشتر فکر می‌کردم. تا سال ۹١ که حضرت آقا فرمودند سیاست تهدید نسل، سیاست غلطی بوده و در همون سال‌ها در سخنرانی‌های مختلف چند بار خانواده‌ها رو به داشتن فرزندان بیشتر تشویق کردند، نمی‌دونم چرا فکر کردن من به داشتن فرزند سوم (به خاطر تابوی بزرگی که در ذهن داشتم)، اینقدر طول کشید؟ تا سال ۹۴ برای داشتن فرزند سوم فکر می‌کردم.😔 هرچند که زمان زیادی رو از دست دادیم ولی به لطف خدا بلاخره تصمیمم رو گرفتم و ائمه به تصمیم درست هدایتم کردند. 😊 سال ۹۴ در حالی که پسرم ۱۳ سال و دخترم ۷ سال داشت، و من خودم ۳۴ ساله بودم، تصمیم به بارداری گرفتم ولی حالا با سد دیگه‌ای مواجه شده بودم که نظر مخالف همسرم بود. یک سال طول کشید تا همسرم رو متقاعد کنم که صاحب فرزند سوم بشیم.😅 باز هم خدا را شکر می‌کنم که خدا کمکم کرد و به دل همسرم انداخت که صاحب فرزند بشیم. اون سالها خیلی به پزشکای مختلفی مراجعه کردم آزمایش‌های زیادی انجام دادم، بسیاری از پزشکان مخالف بودند، می‌گفتند چرا می‌خوای بچه‌دار بشی؟ تو که یه دختر و یه پسر داری. اون زمان داشتن فرزند سوم هنوز قبح داشت. اما من با پافشاری خیلی زیاد هر طور شده بود با لطف خدا و ائمه صاحب فرزند سومم شدم. بعد از دوبار سقط کردن و کلی بالا و پایین، بالاخره در سال ۹۶ دختر کوچولوی خوشگلم به دنیا اومد. که تمام انرژی و شور و عشق به زندگی و طراوت این روزهای خانواده مون رو مدیون او هستیم. الان گاهی به همسرم میگم زندگی بدون دختر کوچولومونو تصور کن حتی حاضر نیست یک لحظه به زندگی بدون او فکر کنه. ادامه 👇 "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 https://eitaa.com/dotakafinist https://eitaa.com/dotakafinist
۱۱۶۳ اما اینجا بود که اشتباه بعدیم رو انجام دادم یکی از اقوام همون روزهای اول تولد دخترم گفت بلافاصله فرزند چهارمت به دنیا بیار. خدا خیرش بده که اینو بهم گفت. اما من توسط دکترم به اشتباه از دفعات سزارین ترسونده شده بودم و حاضر نشدم به فرزند چهارم فکر کنم. تا سه سال پیش، وقتی متوجه عمق فاجعه جمعیتی ایران شدم.😔 دوباره پیش همون دکتر رفتم و ازش برای داشتن فرزند چهارم سوال کردم، دکتر گفت مشکلی در زمینه سزارین وجود نداره. اوایل خیلی خوشحال شده بودم و با خوشحالی به همسرم گفتم که تصمیم گرفتم دوباره بچه‌دار بشم همسرم این سری چند برابر سری پیش مقاومت کردند. البته بالاخره خیلی به سختی راضی شدند این جلب رضایت یک سال دیگر از وقت من را صرف کرد، اینجا من ۴۴ سال سن داشتم و با کلی دوا و درمان و آزمایش‌های مختلف، رژیم‌های مختلف و درمان‌های سنتی، ۲ سال هست که تمام تلاشمو دارم می‌کنم برای بچه‌دار شدن و تقریباً تمام هم و غمم برای داشتن فرزند چهارم هست. چون خودم هم از لحاظ روحیه ای خیلی خیلی به داشتن فرزند کوچک علاقه دارم. هر جایی کوچولویی می‌بینم، ناخودآگاه شروع می‌کنم به قربون صدقه رفتن🥰 و آه می‌کشم.🥲 به قدری این موضوع برایم مهم است که هر نذر و نیازی که بوده، کردم تا اگر خدا صلاح بدونه من رو دوباره مادر بکنه اما نمیشه که نمیشه. منی که تا چند وقت پیش فکر می‌کردم سه فرزند برام کافیه، الان به هر دری می‌زنم و جوابی نمی‌گیرم. از یک طرف می‌دونم که خدا صلاح من رو بهتر می‌دونه و از طرف دیگه فرزنددار شدن و وظیفه‌ای که در قبال آینده ایران دارم، تمام ذهن من را مشغول کرده. هر کس را که می‌بینم و زمانی برای صحبت باهاش دارم، برای داشتن فرزندان بیشتر تشویق می‌کنم ولی خودم هیچ امیدی برای فرزنددار شدنم باقی نمونده. طی این دو سال هم دوبار سقط داشتم و ذخیره تخمدانم خیلی پایینه. از همه شما مومنان دعا برای همه مادرانی که از این نعمت بزرگ محروم شدند، تقاضا می‌کنم و همینطور برای خودم که اگر به مصلحت باشه صاحب فرزند چهارم بشم. هر شب از خدا به خاطر سه فرزند صالحی که بهم داده تشکر می‌کنم و نیز از خدا به خاطر سال‌هایی که از دست دادم استغفار می‌کنم اما ظاهراً دیگه فایده‌ای نداره. غم سنگین تمام وقت‌هایی رو که سوزوندم و نابود کردم همیشه با خودم حمل خواهم کرد و اینکه در این بحران قطعی پیری جمعیت و کاهش فرزندآوری نتونستم کار شایان توجهی برای مملکت امام زمانم انجام بدم. تو رو خدا شمایی که هنوز زمان دارید، تردید نکنید که پشیمانی از دست دادن فرصت، زجر بزرگی به دنبال داره.😔 "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 https://eitaa.com/dotakafinist https://eitaa.com/dotakafinist
۱۱۶۴ سال ۷۶ خواستگاری داشتم که تا مرحله عقد پیش رفتیم ولی از آنجایی که که خداوند متعال پشت و پناه همه است و به صلاح بندگانش، بهتر از همه مطلع است اون ازدواج صورت نگرفت و سالی سخت به ظاهر برای خانواده من شد. تا اینکه شاهزاده من با اسب سفید از راه رسید درست ۲۷ سال پیش یعنی مرداد ماه ۱۳۷۷... برای روزی که قرار بود اولین بار با هم صحبت کنیم و نظراتمون رو با هم درمیون بذاریم خیلی فکر کرده بودم و یه لیست بلند بالا از سؤالات رو آماده کرده بودم اما با تعجب فراوان، هرچه همسرم میگفتن، همه با لیست من مطابقت داشت یعنی اونقدر نظراتمون یکی بود که تنها کلامی که من در اون جلسه گفتم (منم موافقم) بود... شب میلاد با سعادت امام حسن عسکری علیه السلام جشن عقد گرفتیم، اون هم به سادگی اما با صفاترین شکل ممکن. از همون شب عقدمون که با شوخی شروع شد، فهمیدم کل زندگی شوخی ای بیش نیست و اگر توکل باشد همه مشکلات حل شدنی است. یک سال گذشت و دوباره برحسب اتفاق، جشن عروسیمان را در شب میلاد امام حسن عسکری علیه السلام برگزار کردیم و زندگی مشترک مون رو در خانه ای کوچک و نقلی و اجاره ای، اما خاطره انگیز آغاز کردیم. هر دو درس می خواندیم. من پیش دانشگاهی و همسرم حوزه. البته من هم چون قصد ادامه تحصیل در حوزه را داشتم. درسم را رها کردم و سال بعد به حوزه رفتم. سال بعد به قم مهاجرت کردیم تا از فیوضات علمای قم بهره مند شویم. در قم ادامه تحصیل دادیم و در همین سالها نیز درگیر ماجرای بچه دارشدن بودیم، بعد از ۷ سال، لطف خداوند و توجهات ائمه اطهار شامل حالمان شد و فرزندم (آقا محمدحسن) متولد شد. و چه شور و شوق و ذوقی داشتیم. بعد از سه سال دوباره نظر لطف خداوند و ائمه شامل حالمان شد و فرزند دومم (نفیسه خانم) متولد شد. و چه بگویم از عشق پدر و دختری... دوباره بعد از سه سال با ذوق و شوق باردار شدم امااااا در ماه سوم بارداری سقط شد. بعد از گذشت یک سال دوباره نظر لطف خداوند و ائمه بر ما ارزانی شد و فرزند سوم (آقامحمدهادی) متولد شد و اولین بار بود که هنگام تولد، فرزندم را می دیدم و لمسش می کردم، چون قبلی‌ها در حالت بی هوشی من متولد می‌شدند و چه بگویم از این حس جدید .‌‌‌.. هنوز سومین فرزندم، یک ساله نشده بود که در نهایت تعجب فهمیدم باردار هستم و فرزند چهارم فاطمه خانم متولد شد. این فرزند چهارم هدیه ای ویژه بود در برابر احترام به بزرگتر (مادرشوهرم)، البته کلا بچه دار شدن مان بعد از ۷ سال هم به خاطر دعای بزرگترها بود بخصوص پدرشوهرم... زمانی که بچه نداشتیم، هیچ چیز از لحاظ مادی نداشتیم ولی از زمانی که بچه دار شدیم، الحمدلله خداوند نعماتش را بر ما نازل فرمود: خانه دارشدیم، ماشین دارشدیم، کربلا رفتیم آن هم در اربعین همه باهم و الحمدلله هر روز زندگیمان گرم‌ تر می شد. ادامه 👇 "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 https://eitaa.com/dotakafinist https://eitaa.com/dotakafinist
۱۱۶۴ من و همسرم بعد از بچه چهارم، خیلی دوست داشتیم بچه پنجم رو هم داشته باشیم(اولا به خاطر امر رهبری و سربازی امام زمان، ثانیا ازدیاد نسل شیعه و البته برای دل خودمون☺️) اما متأسفانه قسمت مون نمی شد. در همون ایام پسر بزرگمون هم با اینکه سنش کم بود از ما تقاضای ازدواج کرد، ایشون طلبه هستند و تقاضاشون بجا بود (ولی متأسفانه فرهنگ غلطی در جامعه رواج داره که ازدواج باید حتما در سن بالا باشه، بعد از تکمیل تحصیلات و رفتن به سربازی و...) ما هم ابتدا جا خوردیم و چون هنوز اوایل تحصیل شون بود کمی مخالفت کردیم اما ایشون ما رو قانع کردن و پس از یک سال بعد از تماس های مکررِ ناموفق و حتی همراه با نیش و کنایه، بالاخره به لطف الهی و توجهات امام رضا(علیه السلام) با خانواده ی خوبی آشنا شدیم و پسرم ازدواج کردند. روز عقدشون دعا کردم خدا به همه ی آرزومندان فرزند، اولاد صالح و سالم عطا کند. بعد از یک ماه متوجه شدم در نهایت ناباوری که باردار هستم، چون دکترها گفته بودند بعد از ۴بار سزارین، دیگه نباید باردار بشم. وقتی به همسرم گفتم، ایشون گفتند برای بچه دار شدن نذر کرده بودند و شکر خدا، نذرشون قبول شده بود و ما خیلی خوشحال شدیم. تازه وقتی به بچه های دیگه مون هم گفتیم، خیلی ذوق زدند و خوشحال شدند، چون واقعا بچه ی کوچیک دوست دارن. بالاخره بعد از ۸سال در حالی‌که ۴۲ساله بودم و مادرشوهر هم شده بودم و عروس داشتم، باردار شدم و اصلا از اینکه این خبر رو بقیه بفهمند خجالتی نداشتم. اتفاقا نظرم این بود که اگر بقیه بفهمند خودش نوعی تبلیغ و ترویج فرزندآوری هست (و واقعا همین طور هم بود. چون بعد از به دنیا اومدن بچه ی ما، مادر عروسمون هم فرزند دار شدن، با اینکه هم عروس داشتن و هم داماد) بالاخره پس از گذراندن دوران سخت اما شیرین بارداری، در روز تولد امام جواد (علیه السلام) خدای مهربون به ما دختر کوچولوی نازی هدیه داد که اسمش رو گذاشتیم رقیه خانم که الان یک ساله هست و واقعا زندگیمون رو شیرین و با برکت کرده... ناگفته نماند که در همین اثنا، در آزمون استخدام آموزش پرورش هم قبول شدم و در حال بارداری به شغل شریف معلمی مشغول بودم. همین جا از همسرم، محمد عزیزم تشکر میکنم بابت این همه سال یاری و مودت و رحمتش و عذر خواهم بابت قصورهایم... ان شاءالله که بچه هامون از سربازای ویژه ی امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) باشند 🌸🌸🌸🌸🌸 "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 https://eitaa.com/dotakafinist https://eitaa.com/dotakafinist
6.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نقش دهه شصتی ها در عبور از بحران جمعیت به روایت آمار و ارقام... 🔹دهه شصتی ها در سن ۳۵ سال به بالا هستند. لذا فرصت فرزندآوری برای مادران دهه شصتی رو به اتمام است، در حالی که ۲۸ درصد تولدهای ما برای این گروه سنی است. اگر سن دهه شصتی ها برای فرزندآوری بگذرد، دیگر قابل جبران نخواهد بود، چرا که جمعیت دهه هشتادی ها ۵۰ درصد کاهش می یابد و ناگهان با کاهش شدید میزان باروری مواجه خواهیم شد. 🔹️حدود دو میلیون و صد هزار مجرد دهه شصتی داریم که یک میلیون و چهارصد هزار نفر مجرد و ۷۰۰ هزار نفر کسانی هستند که یا همسرشان را از دست داده اند و یا طلاق گرفته اند. باید برای تشویق به ازدواج آنها تسهیلات و مشوق هایی تدارک ببینیم. "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 https://eitaa.com/dotakafinist https://eitaa.com/dotakafinist
۱۱۷۱ من یه مادر دهه پنجاهی هستم. من تحصیلاتم را تا کارشناسی ادامه دادم و بعد از گرفتن لیسانس، ازدواج کردم و چون همسرم راضی به اشتغال من نبود، قبول کردم و سرکار نرفتم. دوسال بعد ازدواج خداوند دخترم رو به ما عطا کرد اما یک‌ماه زودتر از موعد به دنیا اومد و مجبور شدیم ۱۰ روز در بیمارستان بستری باشه تا زردی از بین بره که اگه اطلاعات و علم الان و داشتم هرگز نمیذاشتم بستری بشه و هر روز از طفل معصوم خون بگیرن و بچه معصوم ضعیف و بی جون بشه خیلی روزهای سختی بود منم کمک حالی نداشتم؛ بالاخره ترخیص شدیم اما به خاطر اینکه در محیط بیمارستان موندیم و من هم تقویت نشدم و نتونستم استراحت کنم، شیرم کم شد و بچه هم ضعیف... بگذریم؛ چون با توجه به آموزش‌ها و تبلیغات اون دوره فکر میکردم فقط تا ۳۵ سالگی وقت بارداری دارم، بدون توجه به اینکه خودم رو تقویت کنم دوباره باردار شدم و خداوند پسرم رو ۳ سال بعد به ما عطا کرد. این‌بار مشکل اینجا بود که در طی بارداری وزن نمی‌گرفت و با وزن کم بدنیا اومد. پسرم هم به خاطر زردی بستری شد. این‌بار ۱۲ روز بیمارستان موندم. زردیش هی بالا و پایین میشد الان فهمیدم در نوزادان کم وزن و یا نارس بیشتر زردی بالا میره. میشد با ترنجبین و شیرخشت دادن به نوزاد و مادر زردی کنترل بشه. بعد از یک‌سال از زایمانم دچار استخوان دردهای شدید شدم، مفاصلم درد می‌کرد و بعدها فهمیدم به این دلیل بوده که بعد زایمان استراحت نکردم و مدام در بیمارستان راه رفتم بین اتاق مادران و بخش نوزادان و بدنم در معرض سردی بوده. بچه ها که کمی بزرگتر شدن خودم دوست داشتم دوباره با وجود تمام سختی‌ها بچه دار بشم اما همسرم چشمش ترسیده بود چون در هر دو زایمان حسرت به دل بودیم که بعد زایمان زود بریم خونه و بستری نشیم و از طرفی هم سن من نزدیک ۴۰ بود؛ نمیدونم چرا رفته رفته اشتیاق من به فرزندآوری بیشتر می‌شد در حالیکه همسرم مخالف بود ولی من تمام فکر و ذکرم بچه بود. یکسال طول کشید تا همسرم رو راضی کنم؛ بعد اون ولی ناباورانه تا یکسال منتظر بودم و اتفاقی نیفتاد. تازه به فکر افتادم برم دکتر که با واکنش تند اونها روبرو شدم که دوتا داری میخوای چکار؟ ولی من هر روز اشتیاقم بیشتر می‌شد؛ اینم بگم دوست داشتم تا فرصت دارم و دیر نشده برای فرزندآوری قدمی بردارم و بعدها حسرت نخورم و برای امام زمانم کاری هرچند کوچک در حد خودم انجام داده باشم. تا اینکه بعد چندتا سونوگرافی متوجه شدم تخمدانهام ضعیفه و این طبیعیه چون ۱۰ سال بود که بارداری نداشتم و وقتی رحم باردار نشه، ضعیف میشه، میدونستم یه قرص هست که باعث تخمک گذاری میشه خودم تهیه کردم و استفاده کردم و همون ماه باردار شدم ولی فقط تا ۶ هفته رشد کرد و دیگه متوقف شد، اما خودش سقط نشد و کارم به کورتاژ کشید. بعد کورتاژ رحمم به شدت سرد شد؛ بعد این جریان به طب سنتی مراجعه کردم و با بادکش گذاشتن به مرور رحم رو گرم کردم و تغذیه رو هم رعایت کردم؛ اما خبری از بارداری نبود. یه آزمایش ذخیره تخمدان دادم که صفر بود و حتی عکس رنگی رحم که تازه فهمیدم یه مشکل مادرزادی هم داشتم به اسم رحم تکشاخ و دکتر گفت با توجه به سنت و شرایط بدنی شاید فقط با ivf بتونی بچه دار بشی. حتی به یه مرکز دولتی ivf هم رفتم که با دیدن زن و شوهرای اونجا و مشکلات عدیده ای که داشتن، منصرف شدم. ادامه 👇 "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 https://eitaa.com/dotakafinist https://eitaa.com/dotakafinist
۱۱۷۱ خوبه اینم بگم فوق تخصص ناباروری اون مرکز که مدارک منو دید، گفت با توجه به آزمایش ذخیره تخمدان و مشکل رحم، شانسی نداری و اگه بچه دار هم بشی چون رحمت کوچکه زود به دنیا میاد نارس میشه اما عجیب بود که اصلا ناامید نشدم؛ شاید اولین بار در عمرم بود که انقدر پشتکار و همت به خرج میدادم😊 این رو هم یادم رفت بگم که قبل این کورتاژ ؛ به مرکز بهداشت محله مون مراجعه میکردم برای چکاب؛ یکبار به خانم مسئول اونجا گفتم نمیدونم چرا انقدر اشتیاق به بچه دار شدن دارم و ایشون هم گفت شاید یه مسئله روحی و روانی باشه و ارجاع داد منو به روانشناس اون مرکز 😂 و ایشون هم در باب مضرات فرزند و دردسرهاش کلی باهام حرف زد. ولی حرفهاش نتونست منو مایوس کنه، هدف من ارزشمندتر بود و خواست خدا این بود. درمان‌های طب سنتی رو ادامه میدادم. شروع کردم به استفاده از داروهای تقویت تخمدان و رفع کم‌خونی و همچنین چون قبلا بهم گفته بودن شاید به خاطر کورتاژ چسبندگی داشته باشی، داروی چسبندگی هم استفاده کردم و دوباره با طبیب دیگه ای آشنا شدم که گفتن علت بیشتر ناباروریها مشکلات لگنی هست و پیش یداویکار رفتم؛لگن و نافم جا اندازی شد و در کمال ناباوری سال ۱۴۰۰ باردار شدم 😍تا پایان ۹ ماه من هنوز تو شوک بودم و باورم نمیشد. البته قبل بارداری چله شهدا برداشته بودم و هر روز ازشون میخواستم برام دعا کنن؛ و چون پیش خدا خیلی عزیزن حرفشون زمین نمیمونه😭 بله؛ خواست خدا این بود که با کمک طب سنتی به آرزوم برسم؛ در مدت بارداری تحت نظر پزشکی نبودم فقط برای سونوها میرفتم تا برام بنویسن؛ که ایکاش آزمایش غربالگری رو هم نمی‌رفتم که فقط استرس الکی داد بهم؛ به خاطر سنم ریسک سندرم داون جنین رو بالا زد و گفتن حتما باید آزمایش سل فری بدی که اگر بچه سندرم داون بود سقط کنن؛ چون مطالعه داشتم و تحقیق کرده بودم تن به این آزمایش ندادم و به این نتیجه رسیدم حتی اگه خواست خدا یه بچه معلول باشه حقی ندارم سقطش کنم و میپذیرمش و همسرم هم گفت هرچی باشه من میخوام و سقط نمی‌کنیم و این دلگرمی خوبی برام بود. درسته تا پایان بارداری ته ذهنم درگیر سندرم داون بودم اما یه مطلب مهمی هست که ایکاش بهش پرداخته بشه بخصوص وقتی زوجها برای آزمایش قبل عقد میرن و کلاس آموزشی براشون میذارن در مورد آداب انعقاد نطفه هم صحبت بشه. خیلی متاسفم که این آگاهی ها به مردم نمیرسه و حوزه علمیه کوتاهی زیادی کرده. وقتی در روایات آمده که رسول خدا به حضرت علی در این مورد توصیه داشتن دیگه جای شکی باقی نمیمونه خداوند هر چی لازم بوده برای زندگی و سلامت ما همه رو از طریق اهل بیت به ما رسونده الحمدلله... اما در مورد بارداری خودم بگم که دو ماه کندر مصرف کردم و چون سردی هم نمیخوردم اصلا ورم بارداری نداشتم و فقط ۵ کیلو اضافه وزن داشتم یعنی خودم لاغر شدم و در عوض جنین خوب وزن گرفت و اتفاقا به موقع بدنیا اومد و مشکلاتی که سر اون دوتا داشتم این‌بار نبود به لطف خدا؛ دقیقا سر چهل هفته بدنیا اومد با وزن عالی و زایمان طبیعی و راحت و حتی بعدها رفلاکس رایجی که نوزادان میگیرن هم نداشت شیردهی هم خوب و عالی... دقیقا طبق صحبت یکی از اساتید که میگفتن بچه ای که بعد ۴۰ سالگی پدر و مادر بدنیا بیاد باهوش تر میشه واقعا درسته ما داریم بعینه می‌بینیم و طبق مقاله های خارجی که میگن گلدن بی‌بی (فرزندان طلایی) اونم درسته؛ به لطف خدا و رعایت تغذیه تا الان بغیر مختصر سرماخوردگی و تب هیچ بیماری نداشته... عزیزانی که ذخیره تخمدان کمی دارن و یا وضعیت اسپرم همسرشون خوب نیست و یا یائسگی زودرس دارن؛ اینکه همش درست میشه، فقط یه کم همت میخواد و مراجعه به طبیب حاذق که اگه اراده کنن پیداش میکنن و همه چیزو از خداوند بزرگ بخوان که خودش سر راهمون قرار میده "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 https://eitaa.com/dotakafinist https://eitaa.com/dotakafinist