eitaa logo
دوتا کافی نیست
52.1هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
1.3هزار ویدیو
31 فایل
کانالی برای دریافت اخبار مهم و نکات ناب در زمینه فرزندآوری، خانواده و جمعیت (دوتا کافی نیست، برگزیده دومین رویداد جایزه ملی جمعیت در بخش رسانه) ارتباط با مدیر @dotakafinist3 تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/3841589734Cc5157c1c6e
مشاهده در ایتا
دانلود
دوتا کافی نیست
#تجربه_من ۵۸۱ #مادری #فرزندآوری #بارداری_خداخواسته #سختیها سرگذشت من جز شگفت انگیز ترین سرگذشته
از تجربه ۵۸۱ بخواین که بگن فاصله بچه ها رو، جنسیتشون رو، رزق وروزی که آوردن با اومدنشون، یکم جزئی تر بگن برامون... راستش گردان کوچک خانه ما، متشکل از دو نیروی خانم تازه نفس و سه افسر ارشد کار کشته گارد سلطنتی منزل هستن. فاصلشون هم بحمدالله یک سال، خیلی دیر می‌شد یک سال ونیم هست که بنده از فیض شیردهی و بارداری جانمونم. از برکاتشون اگه بخوام بگم در واقع ما روزی خور بچه ها هستیم به واسطه وجود این فرشته ها، لحظه ای نیست که برکت بخونه ما سرازیر نباشه. الان منظورم این نیست که پای گوسفند از یخچالمون زده بیرون یا لباس ابریشمی تنمونه یا زیر بار طلاهایی که بهمون آویزونه، آرتروز گردن گرفته باشیم که به حمد الله به لطف این فرشته ها، هیچ گشنه نموندیم یا محتاج لباس و وسایل دیگران نبودیم.. درحال حاضر هم همکف ساختمان مادرشوهرم زندگی می‌کنیم. خیلی هم پیش اومده بیکاری بوده، تغییر شغل بوده، بیماری بوده اما همش به یمن وجود این طفل معصوم ها گذشته و تبدیل به احسن برامون شده اما اون چیزی که برای نفس هر انسانی به نظرم واجب تر از هر چیزی هست، خوراک و پوشاک نیست که اونهم سرجای خود بسیار مهمه. اما اون چیزی که انسان سازه و باعث رشد انسانها میشه از خودگذشتگی و از دنیا گذشتگیه.... وقتی منی که تا قبل از بچه دار شدن، مواظب بودم یه سانت از لباسم لک نشه، چروک نشه الان یه جوجه میشینه کنارم با یه لبخند دلربا دست آغشته به روغن خوشمزه ماکارونی رو می‌زنه به لباسمو و من سکته نمیکنم... وقتی منی که توی برنامه هر روزم خواب بعداز ظهر یکی از برنامه های ترک ناشدنی هر روزم بود و الان پیش میاد تو ۴۸ ساعت ۸ ساعت خواب کامل نرم. منی که اگه بخودم بود دلم می‌خواست یه بوفه ی ۲ متر در ۴ متر داشته با‌شم و نصفه وقت هر روزم صرف گردگیریش بشه اما الان بجاش تو خونه مون هر یه وجب با خونه سازی و خاله بازی مین گذاری شده... وقتی مهمان میاد بهش پک نجات غریق میدم متشکل از جلیقه و چکمه بلکه از فرط آب بازی بچه ها غرق نشن... خب خیلی پیشرفت بزرگی کردم. وقتی یهو مواجه میشم با صحنه ای که یه فرشته به جای مدادرنگی هاش جعبه لوازم آرایش چندصد هزار تومنی مو مالیده به لباسهاش و داره رسیه خنده میره و جیغ نزنم خب یعنی بزرگ شدم. این از برکت بچه داری اگه تعلق نداشته باشم به این دنیایی که به زودی قرار ترکش کنم، خیلی خوشحال کننده است. نه که الان من آدم آهنیم، اما بلاخره این بچه‌ها همیشه تو این سن نمی مونن، اون وقت انقدر مثل خونه مادربزرگ هامون، خونه هامون تمیز و مرتب و منظم بشه که دلمون تنگ میشه برای این بی نظمی های ظاهری. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
هدیه الهی... ✨ فرزند یك هدیه خدایی است. قرآن راجع به فرزند(وهب) گفته هبه كردن، فرزند تصادف نیست غیر از تخم هندوانه است كه هندوانه می‌شود ✨ و لذا قبل از آمدن آن كلمه بشارت می‌گویند «وَلَقَدْ جَاءَتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِیمَ بِالْبُشْرَى» هود/۶۹ به ابراهیم بشارت دادیم یعنی خداوند وقتی می‌خواهد به ابراهیم بچه بدهد می‌گوید كه به تو تبریك می‌گویم ✨ «یَا زَكَرِیَّا إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلَامٍ اسْمُهُ یَحْیَى» مریم/۷ «أَنَّ اللَّهَ یُبَشِّرُكَ بِیَحْیَى» آل عمران/۳۹ لقب‌هایی كه راجع به بچه هست همه‌اش بشارت است پس بچه هدیه است و آمدنش بشارت است. کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
تکلیف جمعیتی یک معلم... 👈 مقام معظم رهبری: "تلاش برای افزایش نسل و جوان شدن نیروی انسانی کشور و حمایت از خانواده، یکی از ضروری‌ترین فرائض مسئولان و آحاد مردم است. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
👌«فرزند بیشتر، زندگی شیرین تر» کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
📌جاهلیت مدرن... این طور نیست که آدم‌هایی که به دستگاه شیطان می‌روند، معاهداتی نداشته باشند؛ ... شیطان حرف‌های پیچیده و سنگینی را به آنها القا می‌کند و آن‌ها هم می‌پذیرند و درکشان از جهان و انسان و آینده بشریت، متناسب با دستگاه شیطان سامان می‌یابد . «يُهْلِكَ الْحَرْثَ وَ النَّسْلَ»(بقره/۲۰۵) ... یک نمونه دیگر هلاک نسل این است که این‌ها در سال، میلیون‌ها جنین را در رحم مادر سقط می‌کنند؛ امن‌ترین نقطه‌ای که خدا برای آدم درست کرده است، رحم مادر است، ولی آن‌ها جنین را در آن‌جا قطعه قطعه می‌کنند و بعد هم با زباله‌های بیمارستانی ... این از آن زنده به گور کردن دختران در دوران جاهلیت بدتر است. نکته عجیب تر هم این است که می آیند و برایش توجیه های علمی از علوم زیستی و علوم اجتماعی می آورند و می گویند این کار خوب است. (٩٩/٠٧/٠٧) کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فراخوان رویداد ملی ⚜ «هم‌افزایی گروه‌های تبلیغی تخصصی ازدواج و خانواده» ▪️ تشکل فراگیر تبلیغ گروهی طلاب با همکاری معاونت جوانان وزارت ورزش و جوانان برگزار می‌کند. ❇️ ارائه طرح های تخصصی مسأله محور مبتنی بر ظرفیت های دینی و سنت های ایرانی 📚 عرصه‌ها 1⃣ ازدواج و همسان گزینی 2⃣ تشکیل و تحکیم خانواده 3⃣ جمعیت و فرزندآوری ⏳ مهلت ارسال طرح ۱۰ آذرماه ۱۴۰۱ 💠 افتتاحیه رویداد آذرماه ۱۴۰۱ - شهر مقدس قم 📝 اطلاعات بیشتر و شرکت در رویداد 🆔 @hamahang2 🌐 www.daawat.ir 🔵 💢 https://eitaa.com/joinchat/1039335441C7554da3598 💢
۵۸۲ من متولد ۷۴ هستم و همسرم ۷۳، بهمن سال ۹۳ عقد کردیم و دی ماه ۹۴ رفتیم خونه خودمون، من و همسرم بصورت کاملا سنتی با هم ازدواج کردیم و ناشناس هستن. هردو خانواده کاملا مذهبی هستن، خودم دو برادر دارم و خواهر ندارم. همسرمم هم یک خواهر و دو برادر دارند، البته برادر شوهر کوچیکم ۷ سالش هست، موقع خواستگاری من، مادرشوهرم باردار بودن😊 یعنی مادرشوهرم در سن ۴۰ سالگی باردار بودن، اونم درحالی که یک نوه دختری ۳ ساله داشتن البته به اصرار خود بچه هاشون باردار شده بودن. شوهر من و خواهر شوهرم از بس که گفته بودن خوب اونا هم دوست داشتن و یکی دیگه آوردن، خیلی دوست داشتن که دختر باشه اما قسمت نبود. خیلی خوبه الان خواهرزاده بزرگتر از دایی هست😁 البته اینم بگم که توی خانواده همسرم و خودم اصلا بد نمیدونن که کسی با سن بالا یا با داشتن عروس و داماد باردار بشه، شکر خدا اینم یک نعمتی هست🤲 پدرمادرهای ما در زمانی بودن که شعار "فرزند کمتر زندگی بهتر" بود، زندگی می کردند، برای همین هر کدوم ۳تا بچه دارن نهایتا اونم با فاصله الان خواهرشوهرم ۵ سال بزرگتر از همسرم هست و برادرشوهر بعدیم ۷ سال کوچیک تر از همسرم و این آخری هم که خیلی. مادرشوهرم می‌گفتن وقتی من بچه دومم رو باردار شده بودم با فاصله ۵ سال، خیلی رفتار و حرفهای بد شنیدم. در حالی که زمان پدرمادرِ، پدرمادرهامون، با اون شرایط سختِ اون موقع ها، کمش ۱۰ تا فرزند داشتن، الان مادرشوهرم اینا ۸ خواهر😍 و دو برادر هستند و مامان خودم ۵ خواهر 😍 و ۵ برادر هستن تازه یک چندتا هم سقط شدن و یکی بدنیا اومده و بعد چهل روز مرده 😢😩 خوب بگذریم از خودم غافل شدم، آخه من زمان قدیما رو خیلی دوست دارم☺️ خودم یک سال بعد یعنی سال ۹۵ اقدام کردیم برای بارداری و شش ماه بعدش باردار شدم. سال ۹۶ خدا به ما یک پسر سالم خوشگل داد و از اونجایی که من و همسرم خیلی بچه دوست داریم و عقیدمون این بود که نباید بین بچه ها فاصله زیاد باشه، برای بارداری بعد اقدام کردم درحالی که هنوز پسرم شیر می‌خورد و یک سالش نشده بود. ما دوست داشتیم که پسرمون تنها نباشه و براش یک همبازی بیاریم. و مهر ۹۸ دخترم بدنیا اومد خدارشکر صحیح و سالم و من خیلی خوشحال بودم چون خودم خواهر ندارم، دوست دارم دختر زیاد داشته باشم 😅 خداروشکر من بارداری سخت و زایمان سخت ندارم و ازین بابت خدارو شکر می‌کنم🤲 همون ویار تا چهارماهگی رو دارم اونم نه خیلی شدید. فقط بعد از زایمان هام، من بشدت ضربه روحی میخورم و افسردگی می‌گیرم. مخصوصا سر بچه سومم که خیلی خودم و همسرم اذیت شدیم. بله درسته من دوباره باردار شدم اونم در حالی که دخترم هنوز شیر می‌خورد و هنوز یک سال نداشت... خودم نمی‌دونستم و فکر نمی‌کردیم، آخه قصدش رو نداشتیم. اما خدا برای ما چیز دیگه ای رقم زده بود، بله من درحالی که دوتا بچه کوچیک و پوشکی داشتم، دوباره باردار بودم دوماهم بود که متوجه شدم. خیلی حالم بد بود، رفتم تست دادم که تستم مثبت بود. نمیدونستم بخندم یا گریه کنم، من بچه دوست داشتم خیلی اما الان فکرش رو نمی‌کردم😁😭اما خدا خواسته باردار شده بودم .🤲 خیلی سخت بود، شروع کردم پسرم رو از پوشک گرفتن، آخه با بدنیا اومدن نی نی جدید می‌شدن سه تا بچه که باید پوشک بشن اونم با اون گرونی پوشک. خداروشکر به لطف خودش گذشت، سخت بود اما خدا خودش کمک می‌کنه. تا اینکه پسرم تیر ۱۴۰۰ بدنیا اومد و الان یک سال و نیمش هست. خیلی خوشحالم ازین که سه فرزند دارم و خدا رو شکر می‌کنم. راستش رو بخواین دوست داشتم یکی دیگه بازم خداخواسته بهم می‌داد، آخه آدم اگه به خودش باشه، هی میگه خونه نداریم، ماشین نداریم، وسع مالی مون نمی‌رسه، تربیتش رو چیکار کنم توی این زمانه و خیلی چیزای دیگه که خودتون می‌دونید...... خیلی خوب هست که فاصله بین بچه هام کم هست، خیلی با هم بازی می‌کنن و خوشحال هستن اینکه همدیگر رو دارن. وقتی به پسرم که نزدیک ۵ سالش هست میگم دوست داری یک نی نی دیگه بیاریم میگه اره دوتا باشن😍😁 👈 ادامه در پست بعدی کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۵۸۲ دخترمم که ۳ سالش هست میگه یک زهرا سادات بیاریم 😁 خیلی دوست دارم حداقل یک ۳ یا ۴تا دختر دیگه خدا بهم بده. حتی پسر کوچیکمم که یک سال‌ونیمش هست وقتی تلویزیون بچه کوچیک نشون میده، میگه نی نی😊 انشاالله قصد دارم که برای چهارمی و پنجمی اقدام کنم پشت سرهم به امید خدا🤲 آخه دخترم خیلی تنهاست و خیلی بچه دوست داره وقتی من بچه شیر میدم اونم عروسکش رو میاره و شیر میده، وقتی من بچه می خوابونم اونم عروسکش رو می خوابونه، حتی وقتی پوشک داداشش رو عوض می‌کنم، اونم از پوشک های داداش برمی داره و عروسکش رو پوشک می‌کنه. خلاصه نگم براتون که تو خونه ما رقابت خیلی زیاده، از غذا خوردن گرفته تا چیزای دیگه، خیلی خوب و شیرین هست من خیلی بچه دوست دارم. اینم بگم که ما شهرستان زندگی می‌کنیم و از خانوادهامون دور هستیم، فقط سالی دوبار میریم مشهد ۱۳ روز فروردین و یک ماه تابستان و توی این شرایط من سه فرزند آوردم به لطف خدا🤲 خانواده هامون ما رو تشویق می‌کنن که بچه بیارید، مادرشوهرم میگن ما نیاوردیم، اشتباه کردیم شما بیارید و مامانم میگن که ما که نتونستیم بیاریم و نیاوردیم، شما بیارید، البته با فاصله مناسب ... خیلی خوشحالم که با کانال شما آشنا شدم بیشتر انگیزه گرفتم برای بچه های بیشتر😉🤪 من خیلی دوست دارم همیشه میگم خدا توان بده چرا که نه، به همسرم میگم حیفت نمیاد بچه به این فهمیدگی و باهوشی کم داشته باشی، همسرم میگه اعتماد به نفست رو برم😆 من همیشه همه رو تشویق می‌کنم و وقتی ازم می‌پرسن که خودت دوست داشتی بچه پشت سرهم؟ میگم اره خودم خواستم😁 در ضمن من خانه دار هستم و تحصیلات عالی ندارم ولی همه هنر و کار بلدم، از خیاطی گرفته تا شیرینی پزی و دوخت پرده و بافتنی و قلاب بافی و کاردستی ................. و خیلی چیزای دیگه😅🤪 لطف خداست اینا همش مال اونه که به من داده تا بتونم از پس خودم و زندگیم بربیام🤲 ممنون از کانال خوبتون که به مادران ایران انگیزه میده تا فرزندان شیعه ی بیشتر داشته باشن. به امید خدا انشاالله هر کس که در آرزوی فرزندی هست خدا بهش بده 🤲 ونسل همه ماها رو عاقبت بخیر و سربلند کنه🤲🤲🤲 الهی آمین. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گفتم: «محسن جان! دیر میای بچه‌ها نگرانتن». لبخندی زد و غیرتمند گفت: «هر چی من بیشتر کار کنم، نتانیاهو کمتر خواب راحت به چشمش میاد؛ پس اجازه بده بیشتر کار کنم».  معنای این حرفش را زمانی فهمیدم که شهید شد؛ وقتی که نتانیاهو توئیت زد و برای یهودی‌ها شنبه خوبی را آرزو کرد. از شنبه آرام در اسرائیل گفت؛ از شنبه بعد از محسن فخری‌زاده». 🔹خاطرات همسر شهید ✨ هفتم آذر ماه سالگرد شهادت دانشمند هسته ای شهید محسن فخری زاده گرامی باد. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
✅ آقا کاشف به عمل اومده که این خانواده محترم، هم خونه دارن، هم ماشین، الحمدلله اوضاع مالی شون خوبه....😂😂 مجری شبکه من و تو چقدر نگران شون بود.😅 👈 الغرض پیام دیگری که از این تصویر دریافت میشه اینه که صرفا براساس یک عکس، قضاوت نکنیم.😎😎 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
خدمت به جامعه... شما اگر بتوانید این بچه‌ها را تربیت کنید به طوری که از اول بار بیایند به اینکه خدا خواه باشند، توجه به خدا داشته باشند، شما اگر عبودیت الله را و پیوند با خدا را به این بچه‌ها تزریق کنید، بچه‌ها زود قبول می‌کنند امر را، اگر عبودیت خدا را به اینها و تربیت الهی را و آنکه هر چه هست از اوست به اینها القا کنید، و آنها بپذیرند، خدمت کردید به این جامعه؛ بعدها دسترنجهای شما ارزشمند خواهند شد. و اگر خدای نخواسته بر خلاف این باشد به این امانت، خدای نخواسته هر کس کرده باشد خیانت کرده است. و این غیر از همه خیانتهاست. خیانت به انسان است؛ خیانت به اسلام است؛ خیانت به عبودیت الله است. (۱۰/۱۱/۵۹) کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
۵۸۳ بنده ۲۹ سالمه. تو یه خانواده ۷ نفره بدنیا اومدم. با پدر و مادرم ۹ تاییم. ۳ تا خواهر، ۴ تا برادر، که من از همه شون بزرگترم. اسفند ۹۵ ازدواج کردم با کسی که همدیگرو دوس داشتیم، شوهرم تا الآن که ۶ سال از ازدواجمون میگذره، عاشقمه، منم همیشه ته دلم خوشحال بودم از اینکه همچین کسی عاشقمه. خلاصه کنم ۱۱ ماه بعد از ازدواجمون باردار شدم، یه پسر خوشگل و باهوش اومد تو زندگیمون. (همزمان معلم پیش دبستانی بودم) مستاجریم با حقوق ۷۰۰ هزارتومن تا سال ۹۹ داشتیم زندگی می‌کردیم. هیشکی باور نمی‌کرد. من که دیدم از پیش دبستانی آبی گرم نمیشه، نشستم برای آزمون استخدامی درس خوندم رشته مشاوره. خدا خواست من نفر اول شدم و فرآیند استخدام با موفقیت طی شد و الآن سال دومِ تدریسمه.😍😍 پسرم انقدرررر بهم وابسته بود که کتابو برمی داشتم بخونم، پرتش می‌کرد و گریه می‌کرد، منم کتابو می ذاشتم کنار. باباش دو ساعت شبا می‌بردش خونه عموش و دوستاش تا من درس بخونم.😘 خلاصه پسرم دوسال و نیمش بود که دوباره به خواست خودمون، باردار شدم یه بارداری فوق العاده سخت و اینکه مدرسه هم می‌رفتم و یه زایمان طبیعیِ فوق العاددددده سخت تر طوری که به پرستارار گفتم نذارین بمیرم.😅 اونا هم بهم روحیه می‌دادن، اما وقتی بچمو بغلم دادن تمام سختیش یادم رفت، این بارم یه پسر زیبا و باهوشِ دیگه نصیبمون شد که الآن ۹ ماهشه به اسمِ آقا عرفان. اولی هم آقا سبحان😍 از اول مهر دوباره دردسرهام شروع شد، چون محل تدریسم ۴۵ دقیقه با خونه ام فاصله داره مجبورم بچه ها رو ببرم بذارم پیش مادرم، اونجا هوا سردتره و بچه هام مریض میشن، یه بار خوب میشن، دوباره مریض... اگه بگم شبا خواب ندارم شاید اغراق نباشه. روزها هم از بس خونه رو بهم می‌ریزن دوبار جارو می‌زنم و شب همونطور مثل اولش میشه 🙄🤣 ولی وقتی پیشم خوابن و نگاشون می‌کنم، انگار دنیا مال خودمه‌. راستی من شبا قبل از خواب همیشه از بچه ام عذرخواهی می‌کنم اگه احیانا در طول روز یه دادی بزنم سرش. اونم میگه مامانی تو هم منو ببخش😊😍😘😘 انقدر خسته می‌شم که هر شب با این جمله می‌خوابم که یعنی میشه من الآن برم بخوابم!!! ولی با این وجود دوس دارم بازم از این فرشته ها بدنیا بیارم اما از اونجایی که تا ۵ سال پیمانی هستم، منتظرم بچه ام ۴سالش بشه که دوباره اقدام کنیم برا بارداری بعدی. چون حقوقم دوسوم میشه تو مرخصی. با بچه یه ماهه رفتم کلاس تا امسال که بازم دارم می‌برمش پیش مادرم، شرایط واقعا سخته کاش برا خانم هایی که قراردادشون پیمانیه هم، مرخصی کامل با حقوق کامل بود که بدون دغدغه فرزندان بیشتری می‌آوردن و ۹ ماه اول رو پیش فرزندشون می‌بودن. اگه رسمی بشم ان شاء الله حقوقم کامله. تو این دو سالی که رفتم سرکار و از برکت فرزند دوم😍 هم وام ۴۰ تومنی رو گرفتیم، هم ماشین پارس تیوفایو😍،که البته حوالش رو فروختم، چون نتونستم بخرمش و با پولی که داشتم یه پراید تمیز خریدیم، یه خونه ویلایی رهن کردیم. شوهرم هم برا اینکه کار گیرش نمیاد و نمی‌خواد جای دور بره با حقوق سه میلیون و هفتصد داره همینجا کار می‌کنه فداش بشم.❤❤ مادران عزیز من دوس دارم ۶تا بچه بیارم اگه خداوند منو لایق مادری برای فرشته های دیگش بدونه. شما هم اگه خانه دار هستین که کارتون راحت تره به حرف آقا گوش کنید و برای ایران، شیر بچه شیعه بدنیا بیارید تا دنیا بیفته دست بچه های ما. بجای اینکه دستِ یه مشت داعشی که روز بروز بیشتر بچه میارن باشه. برام دعا کنید. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
👌«ما کوثریم و کم نمی شویم» کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۵۸۴ من متولد ۶۵ هستم، وقتی راهنمایی بودم پدر و مادرمو از دست دادم، روزهای اول که کارم فقط شده بود گریه، حتی به دوستم گفتم من دیگه مدرسه هم نمیام ولی خدا کمک کرد دیپلم گرفتم و بلافاصله وارد دانشگاه شدم. یه روز از دانشگاه میومدم با یه خانمه آشنا شدم و سر صحبت رو باز کردیم، من گفتم دانشجو هستم ولی هزینه دانشگاه رو نمی تونم پرداخت کنم اونم گفت اتفاقا ما هم دنبال یه خانم می‌گشتیم یه کاری هست واسه کمیته امداد، می‌خوایم شروع کنیم. خلاصه شمارمو گرفت، من هنوز امید نداشتم که برام کاری کنه، یه روز گوشیم زنگ خورد همون خانم بود. گفت فردا بیا واسه گزینش، چقدر خوشحال بودم. خداروشکر تو گزینش هم موفق شدم کارمون شروع شد. دخترهای دبیرستان که تحت پوشش بودند می‌آوردند اردو، ما هم مسئول هر گروه بودیم اونجا خدا خیلی ها رو بهم نشون داد که وضع بدی داشتند و من به زندگی خودم امیدوار شدم حتی یادمه یه دختر خانمه کباب تو کیفش قایم کرده بود تا ببره واسه مامانش میگفت مامانم تا حالا از اینا نخورده... دوسال تابستون اونجا مشغول بودم، خیلی روزهای خوب و به یاد ماندنی داشتیم و دوستان زیادی پیدا کرده بودم، کار تموم شد من بیکار شدم در همان حین برای من خواستگار پیدا می‌شد ولی به خاطر شرایطی که داشتم قبول نمی‌کردند. یکی از همون دوستان توی فرهنگسرا مسئول مهد بود، به من پیشنهاد کار داد و من باکمال میل قبول کردم، تو همون مهد مادرشوهرم منو دیده و از رفتارم با بچه ها خوشش اومده بود خلاصه یه صبح پنج شنبه همسر جان ما اومد تو فرهنگسرا، باهم آشنا شدیم و تو مهد صحبت کردیم، جالب برام این بود که برای همسرم نبود پدرو مادرم ملاک انتخاب نبود برخلاف بقیه خواستگارها... ما سال ۸۹ رفتیم زیر یه سقف و در کمال ناباوری در سال ۹۰ خونه خریدیم، خوب یادمه ۱۸ میلیون بیشتر نداشتیم حتی بهمون می‌خندیدند، میگفتیم با این پول خونه می‌خوایم بخریم ولی خدا برامون جور کرد حدود دو سالی از ازدواج گذاشته بود، خدا بهمون بچه نداده بود کلی آزمایش دادیم به این رسیدند همسرم واریکوسل دارند و باید عمل بشن، خیلی همسرم اذیت شد یه روز که رفته بودیم بخیه های همسرم رو بکشیم گفتم تا اینجا که اومدیم یه تست بارداری هم بدیم که مسئول آزمایشگاه گفت خانم مبارک باشه بارداری... به همسرم گفتم برو ببین خانمه چی میگه، گفت شما بابا و مامان شدید یعنی قبل از اینکه همسرم عمل کنه من باردار بودم 😂😂😂😂جالب تر اینکه بعدش حالت تهوع گرفتم و کل نه ماه من درحال بالا آوردن بودم، بعد از نه ماه دخترم بدنیا اومد و شد شیرینی زندگی ما...😍 وقتی دخترم سه ساله بودم با همسرم تصمیم گرفتیم که عضو جدیدی به خونه مون اضافه کنیم با تغییر سبک غذای من، در عرض شش ماه بادار شدم و گل پسرم بدنیا اومد.😘 بچه های من تو نوازدی خیلی آرام هستند خودشون می‌خوابیدند اینم از الطاف الهی بود چون کسی را نداشتم که بیاد کمکم کنه... پسرم رو از بیمارستان آورده بودیم، دخترم میگفت مال منه، کسی بهش دست نزده 😂😂😂 مادرشوهرم عصبانی می‌شد، می‌گفت کشتیش بچه رو... دخترم خیلی زود با داداشش کنار اومد ولی بچه سومم که بدنیا اومد، پسرم خیلی اذیت شد، می‌گفتند افسردگی بعداز زایمان گرفته 😐😅 تازگیا دختر کوچکم یک سال و نیمه شده، باهم بهتر شدند. ما ماشین نداریم، اما خیلی بیشتر از بقیه مسافرت میریم و اصلا سخت نمی‌گیریم امسال با بچه هامون رفتیم کربلا با اینکه دخترم یک سال و دو ماهش بود. البته همسرم و دوستان خوبم همیشه کمک حال من بودند. من به این معتقدم که اگه زن و شوهر باهم خوب باشند و خانم اقتدار همسرش رو حفظ کنه، حتما بچه های خوبی کنارشون رشد می‌کنند، ما وظیفه مونو انجام میدیم، هدایت دست خداست. ان شاالله همه مون عاقبت به خیر بشیم و خدا به ما هم یه دو قلو دختر و پسر بده تا پسرم از تنهایی دربیاد😍😍😍😍😍 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
وقتی محبت آمد... می‌فرمودند: درست است که زن باید از شوهرش اطاعت کند، ولی این هنر مرد است که همسرش را مطیع خود قرار دهد و راه اصلی آن فقط و فقط محبت ورزیدن و نیکوئی کردن است. مرد باید کاری کند همسرش به معنای حقیقی کلمه عاشق او باشد و آنقدر محبت کند و در این محبت صادقانه باشد که قلب همسرش را مالک شود. وقتی محبت آمد، اطاعت و تبعیت هم به دنبال آن خواهد آمد و همسر در همه‌ی مشکلات با شوهرش همراهی می‌کند و خواست خود را بر خواسته‌ی او منطبق می‌نماید و در عمل با شوهرش مخالفت نمی‌ورزد؛ چنانکه راه اصلی وادار کردن فرزندان به اطاعت نیز محبت و احترام به ایشان است (نقل از فرزند ایشان). 📚 نور مجرد ۲، ص ۶۵۶ کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
اگه ایران آمریکا رو ببره.... 👈 چه می کنه این فوتبال... 😂😂 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
از همان جا برگشتم... در مقطعی برای امرار معاش برای دانش آموزان دبیرستانی تدریس خصوصی داشت، اما رها کرد. گفتم چرا رها کردی؟ گفت بعضی خانواده ها آداب شرعی را رعایت نمی کنند. بعد خاطره ای تعریف کرد.گفت آخرین روزی که برای تدریس رفتم مادر نوجوانی که به او درس می دادم بدحجاب بود. مدتی پشت در ایستادم تا خودش را بپوشاند، اما بی تفاوت بود. گفتم لااقل یک چادر بیاورید، من خودم را بپوشانم! از همان جا برگشتم./دوست دوران دانشجویی ✅ حواسش بود.... به زندگی شخصی دانشجوها به شدت اهمیت می‌داد. دوستی داشتم که موقع ازدواج، به مشکل مالی برخورد. استاد کمکش کرد تا زندگی‌اش را شروع کند. گفته بود هروقت داشتی، برگردان. آن بنده خدا هم ماهیانه مبلغی را برمی‌گرداند. همیشه نگران شغل و آینده دانشجوها بود. اگر می‌دید دانشجویی سال قبل فارغ‌التحصیل شده، ولی هنوز شغل ندارد، برایش شغلی پیدا می‌کرد یا در پروژه‌های خود، از او استفاده می‌کرد. این نگرانی همیشه در ذهنش بود. دانشجوهایی که با دکتر پروژه‌ داشتند، می‌گفتند امکان نداشت دکتر سر ماه فراموش کند حق‌الزحمه ما را بدهد. حواسش بود اگر یکی از بچه‌ها متأهل است و درآمدی ندارد، به او کمک کند./شاگرد شهید ✅ راه گم کردی... خیلی وقت‌ها که بر اثر فشار فعالیت‌ها شب دیر به منزل می‌آمد، به شوخی می‌گفتم: «راه گم کردی! چه عجب این طرفا!» متواضعانه می‌گفت شرمندم. رعایت اهل منزل را زیاد می‌کرد. خیلی مقید بود که در مناسبت‌ها حتماً هدیه‌ای برای اعضای خانواده بگیرد؛ حتی اگر یک شاخه گل بود. با بچه‌ها بسیار دوست بود. دوستی صمیمی و واقعی و تا حد امکان زمانی را به آنها اختصاص می‌داد. بچه‌ها به این وقت شبانه عادت کرده بودند. وقتی ساعت مقرر می‌رسید، دخترم بهانه حضورش را می‌گرفت. با پسرم محسن بازی‌هاي مردانه می‌کرد؛ بدون این که ملاحظه بچگی یا توان جسمی او را بکند. به جد کشتی می‌گرفت و این مایه غرور محسن بود./ همسر شهيد ✨ هشتم آذر ماه سالگرد شهادت دانشمند هسته ای شهید مجید شهریاری گرامی باد. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
وام ٢٠٠ میلیونی مسکن رو دریافت کردیم. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۵۸۵ من و شوهرم زمانی که باهم ازدواج کردیم، هیچی از خودمون نداشتیم، جز یه حقوق ساده که اون موقع زیر ۴۰۰ بود. من ۱۸ سالم بود و همسرم ۲۳ اما از همون اول دلم می‌خواست بچه بیارم اما بشرطی که در کنارش خودم هم رشد و پیشرفت کنم و غافل نشم از خودم، چون دوست نداشتم دچار روزمرگی باشم. دیدم راه سختی در پیش دارم و دیگران زیاد ناامید می‌کردن، می‌گفتن نمیتونی و نمیشه ولی من گوشم بدهکار نبود، گفتم می‌تونم و میشه، چون خدا رو دارم و خدا خانوما رو جوری آفریده که توانایی هاشون بالاست و من باید الگوی خوبی برای اطرافیانم باشم که بدونن میشه با تلاش به خواسته هامون برسیم. پس شروع کردم به نوشتن اهدافم و برنامه ریزی برای آینده و میدونستم تو راه سختی قدم گذاشتم پس باید سخت و قوی باشم☺️ تو سن ۲۱ سالگی و ۲۳ و ۲۶ و ۳۰ سالگی چهار تا بچه آوردم سه تا اول دختر و آخری پسر. اما در کنارش درس تو حوزه و دانشگاه رو ادامه دادم با تمام سختی هاش و تونستم ارشد از حوزه و دانشگاه بگیرم و سه ساله معلم شدم اما در کنارش کارای فرهنگی و پاره وقت هم انجام میدم و برا کنکور دکتری شرکت کردم. طی این مدت خیلی سختی کشیدم مثل بقیه مادرا هم واسه اینکه شهر غریب بودم و دور از خانواده ام، هم اینکه درآمدمون کم بود. نمی‌تونستم کمک کار بگیرم. ولی خیلی سعی کردم خودم یه شغل و درآمدی دست و پا کنم قبل معلمی و حتی کار فرهنگی هم انجام بدم که هم به جامعه و هم خانواده ام خدمت کنم. پس برا خودم برنامه چیدم، یه برنامه رسیدگی به خانواده و یه برنامه تحصیلی و فرهنگی برای رشد خودم و خانواده ام و یه برنامه اقتصادی هم گذاشته بودم. شب و روز تلاش کردم و سعی کردم زمانی که بقیه اتلاف وقت می‌کنن، من بیکار نباشم، صبح زود، نصف شب ها و بیشتر وقتام و در هر زمانی، از برنامه های آینده ام غفلت نکنم. 😊 البته شوهرم هم حمایت کردند و بچه ها از همون اول مسئولیت پذیر بار اومده بودن و همه همکاری داشتن و پشتم بودن و از اونجایی که خدا روزی رسونه با تولد هر فرزند کلی تو زندگی مون برکت جاری می‌شد. موقع تولد فرزند اول، خونه خریدیم، فرزند دومم ماشین، فرزند سومم یه زمین تونستیم بخریم و فرزند چهارم سرمایه گذاری های دیگه ... جالبیش اینجا بود که فرزند پنجم که باردار شدم، بازم همون رزق و روزی ها سرازیر شد به زندگی مون، فقط قسمتم این بود بچه نموند و آسمونی شد، میخوام بگم حتی اگه یه فرزندی رو هم باردار شدید و از دست دادید، بازم خدا به خاطر اون بچه به زندگی تون برکت میده 😊 خلاصه اینکه از اونجایی که کمال گرا بودم سعی کردم کم نیارم و از اهدافم غفلت نکنم شروع کردم به ادامه تحصیل و درس خوندن و در کنارش کارای فرهنگی و اقتصادی .... البته چون من هر روز تو همه کارام برنامه داشتم هیچ وقت دچار یاس و افسردگی نشدم چون حتی برای ریز ترین کارها برنامه خودم رو داشتم مثل ورزش و رسیدگی به سلامتی و تفریح، جوری که بقیه میگن بهت نمیاد ۴ تا بچه داشته باشی و هر کدوم از فامیل که مخالف بچه بوده الان منو مثال می‌زنن، میگن فاطمه تونست پس ما هم میتونیم بچه زیاد بیاریم کنار کارمون😉 و خداروشکر تونستم به بچه ها هم این برنامه ریزی یاد بدم و اونا هم از همون بچگی یادگرفتن وقتشون رو تلف نکنن و تا الان، هم اخلاقی هم تحصیلی، مورد تعریف اطرافیان بودن و خودشون هم سعی می‌کنن تلاش کنن برا پیشرفت شون مثلا در کنار درساشون، هم حفظ قرآن و هم دو تا زبان انگلیسی و اسپانیایی رو میخونن با سن کم و هم اینکه کارای هنری رو انجام میدن. دخترام با اینکه کوچیکن ولی تا حدودی آشپزی و خونه داری رو بلد شدن در کنار درس و تفریحشون.. یه دونه پسر دارم که دو سالشه که اونم برا آینده اش کلی برنامه دارم😄 همه اطرافیان بهم میگن چطوری تونستی این همه کار همزمان پیش ببری من فقط بهشون میگم با برنامه ریزی و تلاش و توکل و توقع نداشتن و چشم به انتظار کسی نبودن😊 الانم قصدم اینه حداقل ۷ تا بچه بیارم و دل رهبر عزیزمون رو شاد کنم ..چون ۴ تا رو سزارین شدم، می‌خوام برام دعا کنید که بتونم. می‌خوام بگم هر کی این نوشته رو میخونه بهش پیشنهاد بدم خواهشا برا خودش و فرزندانش برنامه ریزی داشته باشه و تو زندگی هدف گذاری کنه، حتی برا کوچکترین کارا و ناامید نباشه و بدونه خواستن توانستن است. موفق باشید. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
✨✨ اَلسلام عَلی زینَب الصّبور✨✨ اگر عباس علمدار صف کرب و بلاست از ازل تا به ابد پرچم زینب بالاست مادری کرد برای سه امامش زینب پس ولایت به پرستاری او پا برجاست بهترین خوبترین خواهر دنیا آمد حضرت فاطمه ی دیگر دنیا آمد 🌺🍃میلاد پر برکت عقیله بنی هاشم حضرت زینب سلام الله علیها مبارک باد. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
دوتا کافی نیست
#تجربه_من ۵۸۵ #فرزندآوری #رزاقیت_خداوند #برنامه_ریزی #تحصیل #اشتغال من و شوهرم زمانی که باهم از
۵۸۵ در مورد سوالات دوستان که پرسیده بودن چطور برنامه ریزی می کنم و برای، رسیدن به اهداف چه کار می کنم و با وجود بچه ها چطور ادامه تحصیل دادم و شاغل هستم، باید عرض کنم خدمت شما که: برای برنامه ریزی اول یه دفتر بردارن، هدف های بزرگ و بعد هدف های کوچک خودشون رو بنویسن البته هر کسی با توجه به علاقه ها و تواناییش هاش... هدفای بزرگ چیزایی که دیر تر بدست میاد و وقت و کار بیشتری براش لازمه ولی هدفهای کوچیک راحت تر و زودتر بدست میاد. بعد ساعت ها رو در طول هفته براش تقسیم کنن، البته بین برنامه ریزی ها پیش میاد که بعضی وقتا منظم نباشه و بهم بخوره ولی بازم تلاش کنن در طول روز تا یه فرصت دست میاد سریع برگردن به برنامه ای که نوشتن. بعد از نوشتن اهداف، تو هر صفحه ای یادداشت، مشخص کنن برای رسیدن به اون هدف، چه کارایی باید انجام بدن مثلا برای حفظ کردن قرآن: کلاس حفظ رفتن، گوش دادن به صوت قرآن با هندزفری هنگام انجام کارهای خونه، مباحثه با دوست قرآنی تلفنی یا حضوری یا برای خونه تمیز داشتن: جمعه ها صبح خونه تکونی منزل، تفکیک زباله ها، اهدای لباسای اضافی، تعمیر لوازم خراب خونه توسط همسر یا تعمیرکار، بسته بندی سبزی و مرتب سازی فریزر، خرید مواد غذایی مورد نیاز یا هدف سلامتی: ده دقیقه ورزش در منزل، دو روز در هفته باشگاه رفتن، عصر جمعه کوهنوردی خانوادگی، پیاده‌روی عصرانه با همسایه و... حتی اگه رسیدن به اهداف، کُند پیش بره، اشکال نداره، همین که آهسته و پیوسته باشه خوبه اما رهاش نکنن، فقط بنویسن، عمل کنن بنویسن، عمل کنن. اونقدی که ملکه ذهنشون بشه. حتی شده کم ولی ادامه دار باشه و بی هدف و بی برنامه روز رو تموم نکنن. برا اعضای خانواده هم، با کمک و مشورتشون و با توجه به علاقه و استعدادی که دارن، برنامه و اهداف مناسب رو براشون یادداشت کنن. مثلا به عنوان نمونه، من دختر بزرگم( علاقه به تسلط در هنر آشپزی و کیک پزی داره و زبان انگلیسی یاد گرفتن)، که اینا رو جز اهداف بزرگ نوشتم و هدفای کوچیک (ممتاز درسی شدن در پایه ششم ، یادگیری شنا و... ) و بعد براش کارایی که لازمه رو یاداشت کردم مثلا برای هدف یادگیری شنا ،آموزش شنا یک‌ماهه در تابستان ، یا ممتاز درسی شدن(نوشتن درس ها بعد مدرسه و مرور آخر شب. حل تمرین ریاضی با پدر. حل کتاب نمونه سوال) و برا هر کاری حتما هدف گذاری بشه و راه های رسیدن بهش انجام بدن برا تک تک اعضای خانواده حتی اگه بچه ی کوچیک دارن، برا اونم برا رسیدگی به کارهاش برا خودشون و خودش برنامه بنویسن. درسته زمان بر هست، خستگی داره، گاهی بیماری و بی حوصلگی و انرژی نداشتن داره حتی شاید ناامید هم بشین ولی باز دوباره برگردین به برنامه حتی شده برا یه هدف، چند سال طول بکشه. اونقدی این هدف گذاری و برنامه نوشتن و عمل به برنامه رو حتی دست و پا شکسته انجام بدن که ملکه ذهنشون بشه که نیاز نباشه به هر لحظه نوشتن. مثلا من در طول ۱۴ سال زندگی مشترک، در سال نهم دیگه ملکه ذهنم شد برنامه ها و نیازی نیست هر روز بنویسم. سن و سالم هم ۳۳ ساله دارم میشم. تو نگهداری بچه ها و در کنارش ادامه تحصیل و کار با وجود بچه که دوستان زیاد پرسیدن من زیاد سخت گیری نمیکنم و قانون های سخت و غیر قابل انعطاف نمی ذارم که برا خودم و بچه ها و همسرم دردسر ساز بشه و خودم مقید کنم که فقط بچه باید تو خونه بزرگ شه یا فقط حتما باید مهد بره. روزایی که همسرم وقت کنه ایشون نگه می داره، حتی شده یک ساعت یا اگه نتونه دخترای بزرگم که دارن میرن تو ۱۲ سال و ۱۰ سال تو شیفت های معکوس مدرسه، این نباشه خونه دوستم یا خونه صمیمی ترین همسایه یا گاهی مهد یا گاهی مربی تو خونه گرفتن و گاهی مرخصی گرفتن خودم و انجام غیر حضوری درس یا پاره وقت کار کردن یا مرخصی زایمان و یا گاهی با خودم می‌بردم کلاس یا محل کار.... الان که معلمم کارم ۴ روز در هفته است، وقتی هم ارشد می‌خوندم، سه روز در هفته درس داشتم، دیگران می‌تونن درس خوندن رو مجازی انجام بدن یا کارایی انجام بدن که نیاز به بیرون رفتن نباشه تا وقتی بچه ها کوچیک هستن. اگه میتونن مثلا فروشگاه یا کانال فروشگاهی آنلاین بزنن یا خیاطی در منزل یا کاری که بتونن بچه کوچیک رو هم ببرن محل کار یا هر کار دیگه ای که علاقه دارن ولی بدونن میشه با وجود بچه... کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075