eitaa logo
امام حسین ع
18.7هزار دنبال‌کننده
398 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. گل در آتش خانه شد ویرانه و گلخانه ام آتش گرفت شمع چشمم سوخت و پروانه ام آتش گرفت بوی عطر سیب آمد از میان شعله ها بر زمین افتاد گل ، ریحانه ام آتش گرفت تا به روی شانه ام زینب سر خود را گذاشت ناگهان احساس کردم شانه ام آتش گرفت در عزای فاطمه ویرانه شد کاشانه ام قبل ویران گشتنش کاشانه ام آتش گرفت از لسان فاطمه بنویس روی برگ گل شاخ و برگم سوخت و دُردانه ام آتش گرفت خانه ی بی فاطمه ویرانسرایی بیش نیست در فراق روی او ویرانه ام آتش گرفت از دل آئينه ام خون می چکد «یاسر» ببین جام دل بشکسته و پیمانه ام آتش گرفت ** «یاسر»✍ .
. ، زینت بانوی مسلمان ------------- سلام ای فاطمه بانوی هستی که نورت برتر از خورشید و ماه است تو زهرایی سراسر نور - ای نور حجابت روشنی ها را گواه است‌ حجاب آئينه دار رویش عشق حجاب آئينه دار هرچه خوبی تمام صبح روشن در حجاب است نباشد این تجلی را غروبی تو ای زن گوهر لطف خدایی بپوشان گوهر خود را ز هر چشم مجو جای دگر خورشید خود را به سوی آسمان داری اگر چشم تو ای زن باغبان لاله هایی مده از کف گل مطلوب خود را حجاب از تو کرامت آفریده رعایت کن حجاب خوب خود را صیانت کن تو ای زن از حجابت که زن را سنگر ایمان حجاب است بیا بشنو تو بانوی مسلمان پیام صاحب قرآن حجاب است حجاب آری - حجاب این دُر ایمان به زهرا می رساند بانوان را به پیش چشم تو می آورد عشق افق های جهان بی کران را بپو‌شان خویش را با چادر ای گل که چادر برترین نوع حجاب است الا بانوی در چادر ، گل نور ز تو جاری به هستی عطر ناب است به سر داری اگر چادر - در این راه تو درس از زینب و زهرا گرفتی تو بر دل نوری از ایمان نشاندی تو بر سر سایه ی طوبا گرفتی ** محمود تاری «یاسر»✍ .
. مولا علی (ع) کنار بستر حضرت زهرا (س) ----------- ترک من خسته ی نالان مکن اشک مرا گوهر غلتان مکن صبر و قرار من دلخون مبر باز مرا بی سر و سامان مکن روز مرا تیره تر از این مخواه شام مرا ، شام غریبان مکن بر جگرم آتش هجران مپاش چشم مرا چشمه ی جوشان مکن جمع جگر سوختگان را ز غم شعله مینداز و پریشان مکن با من دلخسته بگو داغ خود درد دل خویش تو پنهان مکن چهره ی نیلی تو مپوشان ز من شعله ور این آتش سوزان مکن کلبه ی احزان شده کاشانه ام ترک من و کلبه ی احزان مکن من همه دردم ز غمت فاطمه درد مرا نیز دو چندان مکن ساحل دریای دل مرتضی موج مزن ، این همه توفان مکن این تن گلگون شده از تیغ غم وین دل ویران شده ویران مکن «یاسرم» و با دل خون آمدم ای دل من روی به بُحران مکن *** «یاسر»✍ .
. .... باید نوشت ای تو ماه بی مزار و ای بهشت بی بدیل بر ضریحی که نداری بسته چشمانم دخیل تا که رویت ارغوانی گشت و چشمانت کبود در خروش آمد فرات و در تلاطم رود نیل پاره ی قلب پیمبر - فاطمه - بعد از پدر دید از امت فراوان رنج با عمر قلیل زیر بار حرف حق ، دشمن نرفت و فاطمه هرچه آورد از برای غاصب حقش دلیل گشته اند ابلیس تا بال ملک را بشکنند در دل تاریخ داریم آدمی از این قبیل ماجرای پشت در ، آتش ، لگد ، این است این بیت زهرا قتلگاه و محسن اش اول قتیل روی برگ لاله های سرخ می باید نوشت در میان آتش افتاده ست فرزند خلیل داستان هجمه بر بیت خدا را بشنوید محو شد آنجا سپاه ابرهه با هرچه پیل گشت «یاسر» عبرت آموز از برای دیگران هر که شد خصم ولایت می شود آخر ذلیل ** «یاسر»✍ .
. عرضِ نیاز ، شعری برای خود ........ تو مولایی ، منم نوکر ، ببین این نوکر خود را مینداز از نظر مولا غلام کمتر خود را کبوتر بودم و بالی نکردم باز جز اینجا که تنها در هوای تو گشودم من پر خود را نباید جز به درگاه تو ریزد اشک چشمانم که وقف روضه هایت کرده ام چشم تر خود را فرات و دجله آوردم به سمت کربلای تو بیا ای تشنه لب تر کن از آنها حنجر خود را ازین جایی که سر بنهاده ام ، سر بر ندارم من به درگه نه ، نهادم زیر پای تو سر خود را تو دنیای منی ، عقبای من ، بنوشته ام این را نخواهم داد حتّیٰ لحظه ای من باور خود را امید من تویی مولا ، چه در دنیا ، چه در عقبا نمودم واگذار لطف هایت محشر خود را به زینت بخشی نامت ندیدم نام دیگر را به نامت زین جهت کردم مزیّن دفتر خود را به نوکرهای فرزندش عنایت می کند زهرا نصیبم کن کرامت های ناب مادر خود را ز بار معصیت آشفته حالم ، خوب می دانی چه گویم من چه گویم شرح حال مضطر خود را برای آن که دریابی غلام بی قرارت را پُر از عطر غمت کردم هم اینک بستر خود را بیا دریاب در این لحظه های واپسین ما را بیا تا بگذرانم لحظه های آخر خود را همیشه شوق دیدار تو را دارم در این عالم مکن محروم ازین افتاده نوکر محضر خود را به پایت سوختم آقا چو شمعی در غمت ، حالا به سویت می فرستم آتشین خاکستر خود را منم "یاسر" اگر شعرم قبول خاطرت افتاد بیا دریاب اینک شاعر بی یاور خود را oo "یاسر"✍ .
. به مناسبت شهادت مظلومانه هم وطنانمان در حرم مطهر احمد بن موسی ( ) علیه السلام به دست اغتشاشگران مزدور استکبار جهانخوار --------- پسر موسی جعفر حرمت گلگون است وَ چهل روز دل آینه ها در خون است چلچراغ دل ما آتش روشن دارد لاله از خون شهیدان تو شیون دارد می دهی نور تو بر محفل ما شاهچراغ دل ما را ببری کرب و بلا شاهچراغ حَرمت نور شهیدان خدا را دارد رنگ و بویی ز غم کرب و بلا را دارد ما چهل روز به دل داغ شهیدان داریم روی گلدسته ی دل آتش سوزان داریم ما در این باغ خزان لاله ی پرپر دیدیم کودکی غرق به خون در بر مادر دیدیم ناله و شیون و فریاد فزون بود اینجا پسری مثل پدر غرق بخون بود اینجا تیر دشمن به تن دوست نشست ای یاران حُرمت این حَرم از کینه شکست ای یاران خصم ما آن که چنین جلوه به برجامش داد قتل عام دگری بود که انجامش داد رهبر ما که به راهش سر و جان بفشانیم آنچه فرمان بدهد ، گوش بر آن فرمانیم ما وفادارترین پیرو رهبر باشیم همه در راه شهیدان دلاور باشیم تهی از رحم و مروت دل دشمن باشد غرق آشوب ازو ملت و میهن باشد آنچه کردند در این مرحله هتاکی بود چادر مادری آغشته بخون ، خاکی بود چادر خاکی او بُرد مرا در یثرب که چه کردند درآن کوچه چها در یثرب چه بگویم که حسن بود و عزیز طاها دست ظالم صفتی خورد بروی زهرا همسر شیر خدا ، ظلم منافق ای وای ضربت سیلی و رخسار شقایق ای وای بعد ازین شعله ی غم را بپذیرد زهرا از علی شوهر خود روی بگیرد زهرا راز آن چیست چنین صورت خود پوشیدن بر علی سخت بود چهره ی نیلی دیدن ** حاج محمود تاری «یاسر»✍ ١۴ آذر ١۴٠١ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. |⇦•بسترت را جمع کن از خانه.. و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ حاج محمدرضا غلامرضازاده ●•┄༻↷◈↶༺┄•● بسترت را جمع کن از خانه، بیماری بس است زیر چشمت گود افتاده است، پس زاری بس است از همان روزی که تو تب کرده ای تب کرده ام خوب شو خوبم کنی سه ماه بیماری بس است تو به فکر گریه ای من هم به فکر گریه ام این تبسم کردن از روی ناچاری بس است لاله، لاله، لاله، لاله، لاله، لاله .. تا به کی؟ جای خالی در لباست نیست گل کاری بس است من مرتب میکنم این خانه ات را تو فقط لحظه ای هم دست از دیوار برداری بس است *برا بی بی بلند بلند گریه کنید .. آخه تو مدینه کسی براش گریه نمیکنه .. خدا میدونه وقتی مجلس بی بی رو پر رونق میگیرید دل بچه هاش شاد میشه .. خدا رو شکر بچه شیعه ها جای ما بلند بلند گریه میکنن .. آخه بچه هاش پیراهن های عربی رو به دهان گرفته بودن آروم آروم گریه میکردن .. نمیدونم مریض بدحال داشتی یا نه !!.. طولِ درمانش وقتی زیاد میشه هی نگران میشی .. اجازه بدید زبان حال بگم: زینب صدا میزد داداشم حسین، مادرمون چرا خوب نمیشه ..* ای‌شکسته بال پس کی استراحت میکنی هر زمان که‌پا شدم دیدم‌تو بیداری، بس است این‌طرفداری از من کار دستت داده است بعد ازاین کاری مکن دیگر طرفداری بس است وقت کردی یک کفن هم بعد پیرهن بباف زندگی‌کردن برای من بس است، آری بس است باشد امشب میروم پیش خدا رو میزنم بسترت را جمع کن از خانه بیماری بس است شاعر : علی اکبر لطیفیان چندین بار وقت ملاقات گرفتن شیخ عباس قمی میفرماید اومدن پیش امیرالمومنین(ع)، علی(ع) برو از فاطمه(س) اجازه بگیر ما لحظاتی در خدمتش باشیم، اومد پیش فاطمه(س) بی بی اینا اجازه میخوان نگاه کرد به مولا صدا زد علی(ع) جان خانه، خانۀ تو هست منم همسرتم .. اگه تو بخوای من حرفی ندارم .. این نامردا اومدن تو خانه هر کاری کردن دیدن بی‌بی روشو برمیگردونه و نگاه بهشون نمیکنه .. میخوام بگم نانجیبا اینجا اجازه گرفتن اما مدتی قبل .. بمیرم برا اون ساعتی که بدون اجازه وارد خانه شدن .. خانه رو به آتش کشیدن .. مادر ما امد پشت در خانه اما اون حرامی چنان با لگد به در زد .. یا زهرا .. ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. قبر تو باشد مروه صفای من خانه سعی صفا و مروه كنم غریبانه گفتم بمان اما به پیش من نماندی تو ماه شبم دیدی به چه روزم نشاندی تو ای فاطمه جانم ** شفا گرفتی آخر ای یار بیمارم من بی طرفدارم ای تنها طرفدارم از داغ تو دریای چشمم گشته طوفانی ای وای اگر عمرم شود بعد از تو طولانی ای فاطمه جانم ** چشم انتظات زینب با چشم تر مانده بیا بسوی خانه ای پشت در مانده همچون پرستو پر كشیدی رفتی از لانه خانه خرابم كرده ای ای صاحب خانه ای فاطمه جانم ** ای شمع خانه از چه افتادی از سوسو بعد از تو می گیرم من سر بر سر زانو ای یار هجده ساله ام كردی ز غم پیرم در خانه ی آتش زده من بی تو می میرم ای فاطمه جانم شاعر : سید محسن حسینی✍ .👇
امام حسین ع
. #نوحه_سنتی #حضرت_زهرا #زبان_حال_مولا_علی قبر تو باشد مروه صفای من خانه سعی صفا و مروه كنم غری
. قبر زهرایم صفا و، مروه طفلان یتیمم سعی می باید کنم من ،این صفا و مروه را *** هم دلم برا زهرام تنگ میشه و باید خودم رو به مزار مخفیش برسونم و راز دل بگم، و هم باید سریع بخانه برگردم ، تا وقتی حسین بیدار میشه و بهانه ی مادرش رو میگیره، کنارش باشم و دلداریش بِدم و باهم در فراق زهرا گریه کنیم. .
. |⇦•آماده شید برایِ عزای مادر.. و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه اجرا شده پنج‌شنبه۲۵آذر۱۴۰۰ _ حاج محمد رضا طاهری ●•┄༻↷◈↶༺┄•● آماده شید برایِ عزای مادر دعوت شدیم شبایِ عزایِ مادر باز فاطمیه، باز آتیش و دود باز شرمِ علی از رویِ کبود .. « وای مادرم .. وای مادرم .. » اُفتاده بود نفسِ علی تو آتیش هیچ کس نبود که بریزه آب رو آتیش از بغضِ علی، بی غیرتِ پست با ضربۀ پا، پهلو رو شکست « وای مادرم .. وای مادرم .. » تا بسته شده، تویِ خونه دستِ حیدر دیدن شکست تویِ کوچه دستِ مادر با ضربِ قلاف، افتاد رو زمین مولای همه، شد خونه نشین .. « وای مادرم .. وای مادرم .. » چند وقته که، ساکتِ و سر به زیرِ از شوهرش تویِ خونه رو میگیره از خواب میپره، هر شب حسنش فریاد میزنه نامرد نزنش .. « وای مادرم .. وای مادرم .. » شرم و حیا خدا میدونه نداشتن تا خورد زمین پا رو چادرش گذاشتن سیلی که زدن گوشواره شکست چشماش نمیدید رو خاکا نشست « وای مادرم .. وای مادرم .. » آتیشی که میسوزونه یاسِ ما رو تو کربلا میسوزونه بچه ها رو امروز دم در، با کینه میان فردا به خدا، رو سینه میان « وای یا حسین .. وای یا حسین .. » ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_1362252856.mp3
3.95M
🎤 ◼️خدا مادرم را کجا میبرند ◾️ گمانم برای شفا میبرند ▪️کجا میبرند ۹ یه تابوت رو دوش یه مرد غریب ۲ یه مردی که بی فاطمه است بی حبیب یه دختر که باور نداره هنوز هنوز داره میخونه امن یجیب یه دختر که باور نداره هنوز هنوز داره میخونه امن یجیب واویلا ازغم کبابه علی ۲ واویلا بی صبر و تابه علی ۲ واویلا شد خونه بی فاطمه واویلا خونه خرابه علی ۲ ◼️خدا مادرم را کجا میبرند ۲ ◾️گمانم برای شفا میبرند ۲ ▪️کجا میبرن ۹ یه تابوت رو دوش یه مرد غریب یه مردی که بی فاطمه است بی حبیب ۲ یه دختر که باور نداره هنوز هنوز داره میخونه امن یجیب واویلا ازغم کبابه علی واویلا بی صبر و تابه علی ۲ واویلا شد خونه بی فاطمه واویلا خونه خرابه علی ۲ قرار این نبود زود بری از خونه شبونه غریبونه مخفیونه ۲ من از حالا باید یه مادر بشم ۲ تو چهار سالگی کی میگه آسونه ۲ واویلا بی مادرم بی کسم علی ۲ واویلا تا اوج غم میرسم واویلا بی جونم و بی رمق واویلا به اشک بابا قسم واویلا از غم کبابه علی واویلا بی صبر و تابه علی واویلاشد خونه بی فاطمه ◼️خدا مادرم را کجا میبرند ◾️گمانم برای شفا میبرند ▪️کجا میبرند ۶ شب آخری گفتی تو گوش من بشم مادر هم حسین هم حسن یکیشون مدینه میشه بی حرم ۲ یکی کربلایی و بی کفن ۲ واویلا عصر عطش کربلا واویلا غوغا میشه قتلگاه ۲ واویلا زینب داره میبینه واویلا سر میره رو نیزه ها ◼️صل الله علی الباکین ▪️علی الحسین .
‍ . دوباره دلم غرق ماتم شده به یاد مدینه پر از غم شده بسوزد دل من همه حاصل من گل مصطفی۲ تو نور دل و جان پیغمبری تو همسنگر و یاور حیدری تویی هست حیدر شفیعه به محشر گل مصطفی۲ پس از مصطفی خون شد از کین دلت شرر زد عدو بر همه حاصلت عدو ظالمانه زد آتش به خانه گل مصطفی۲ دلت را پس از احمد آزرده اند در خانه ات هیزم آورده اند عدو در مدینه شرر زد به سینه گل مصطفی۲ در خانه ات وا شده با لگد تو را پیش چشمان حیدر بزد الا هست مولی فتادی تو از پا گل مصطفی۲ رسیده به گوش همه این خبر فتاده گل مصطفی پشت در شده غنچه پرپر زدی ناله مادر گل مصطفی۲ علی پشت در ناله ات را شنید ز روی تو زهرا خجالت کشید الا یاس پرپر ببین اشک حیدر گل مصطفی۲ عدو از ره کین به جای کمک تو را پیش چشم علی زد کتک بزد تازیانه تو را بی بهانه گل مصطفی۲ علی در کنار تو جان بر لب است به فکر تو و ناله ی زینب است بود دیده گریان کنار تو نالان گل مصطفی۲ ...................................... . تو رفتی و خون شد دل همسرت عزیز تو زینب نشسته برت الا ای گل من شکسته دل من مرو فاطمه۲ گلم فاطمه غم نصیبم شده از این غصه ها کم شکیبم شده گل پرپر من مرو از بر من مرو فاطمه۲ ز داغ تو زهرا قدم خم شده نصیبم پس از تو فقط غم شده مه قد کمانم شده کم توانم مرو فاطمه۲ شرر زد غم داغ تو بر دلم بسوزانده سوز غمت حاصلم گل کوکب من نگر زینب من مرو فاطمه۲ تو شمعی و من همچو پروانه ام ببین خانه ام گشته غمخانه ام الا بود و هستم تو رفتی ز دستم مرو فاطمه۲ کنار تو گرید حسین و حسن شده زینب تو اسیر محن دلم پر شرر شد علی خونجگر شد مرو فاطمه۲ چه سازم بدون تو یا فاطمه به لب باشدم بعد تو زمزمه گل یاس چیده شدی تو شهیده مرو فاطمه۲ (سبک: خدا مادرم را کجا میبرند ) اجرا به سبکی دیگر 👇 ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. (حضرت زهرا س) ‏(۲ آمدن حضرت زهرا س بر سر قبر پیغمبر) پس از تو در سقیفه،چو نامردان نشستند پدرجان نانجیبان،همه از تو گسستند مدد یا رسول الله۲ میان خانه ی من،دو دستش را ببستند به پیش چشم حیدر،مرا پهلو شکستند مدد یا رسول الله۲ پس از تو ای پدرجان،زدند آتش به خانه مرا از ظلم و کینه،زدند با تازیانه مدد یا رسول الله۲ ز ضرب کین دشمن،به پشت در فتادم پدرجان محسنم را،به راه حق بدادم مدد یا رسول الله۲ نگر تاب و تب من،بود جان بر لب من برای حال مادر،بسوزد زینب من مدد یا رسول الله۲ به حال من پدرجان،بنالد نور عینم حسن نور دو چشمم،بگرید با حسینم مدد یا رسول الله۲ .👇