eitaa logo
❤️کانال عشق
318 دنبال‌کننده
15.6هزار عکس
12.7هزار ویدیو
99 فایل
الله کانالی عمومی بافرهنگ معنوی خاصان ان شاالله اللهم عجل لولیک الفرج ❤️🍎عشق یعنی : به ؛ خدای حسین رسیدن خدای حسین راداشتن خدای حسین راچشیدن خدای حسین رابه ادراک نشستن و... ♥️ارتباط با ادمین خادم عزیزان دل @eshgh_14
مشاهده در ایتا
دانلود
خلاصۀ سخنرانی سرکار خانم لطفی‌آذر در شهر تهران شب نوزدهم رمضان 1439 مجلس علما (قسمت سوم) صاحب التحقیق در ادامه به مواردی اشاره کرده است: اولاً ، صفت اصلی و ذاتی کلّ وجود است؛ اصلاً حیات، مساوی است با فعلیت وجود و قوای آن و حیات در هرچیز که وجود دارد، تجلی کرده است. ثانیاً مبدأ حیات، از خدای حیّ قیّوم است و همان‌گونه که نور وجود در تمام هستی از اوست، نور حیات نیز در تمام مراحل جماد، نبات، حیوان، و ملائکه حضور دارد و هر موجود، به قدر سعۀ وجودش، بهره‌ای از حیات دارد. معلوم می‌شود زنده، کسی است که هرچه در وجودش دارد، به مظهریت رسیده باشد؛ وگرنه زنده نیست. چنان‌که نطفه تا استعدادش در داشتن چشم و گوش و دست و پا به ظهور نرسد و با بدن کامل به دنیا نیاید، یک بشر زنده محسوب نمی‌شود. ثالثاً این وجود و حیات، ملازم یعنی همان حضور و احاطه بر شیء است. به بیان دیگر، حقیقت علم عبارت است از مقدار سعۀ حیات و این، علم حضوری برای هریک از مراتب وجود و حیات است. مثلاً یک گیاه اگر به قوای خود علم حضوری نداشته باشد یعنی طبق ساختار وجودش آب و نور را جذب نکند، بالقوّه می‌ماند و از بذر به گیاهی سالم و رشدکرده تبدیل نمی‌شود. چنین گیاهی مرده است و حیات نباتی ندارد. ما نیز اگر گرسنگی و تشنگی را نفهمیم و نتوانیم این نیازها را رفع کنیم، سیر و سیراب نمی‌شویم و از این درجۀ حیات، محروم می‌مانیم. یا اگر به حسّ لامسه علم نداشته باشیم، آتش که در دستمان بیفتد، نمی‌فهمیم و می‌گذاریم دستمان بسوزد. به طور کلی وقتی به قوای خود آگاه نباشیم، دنبال فعلیتشان نمی‌رویم و کر و کور و... می‌مانیم. درواقع تمام موجودات، ظهور علم خدا و اسماء او هستند؛ علمی که در ذات خدا، فعلیت محض است و در موجودات با حرکت از قوّه به فعلیت، حیات آنان را می‌سازد. پس زندگی مساوی علم و آگاهی است، چه مادی باشد، چه معنوی؛ و هرچه علم در کسی اشتداد پیدا کند، حیات و وجودش قوی و وسیع می‌شود و هرکس عالم‌تر باشد، زنده‌تر است. اما در بین موجودات، انسان از همه ممتاز است؛ چون علمش محدود به خیال و ماده نیست و تمام الهی به او تعلیم شده است. جمیع علم هستی در اقیانوس وجود انسان، جمع شده و حیات او وسیع و جامع همۀ مراتب است؛ چون استعدادها و قوایش بی‌نهایت است تا خداگونه شدن. تقریباً همۀ انسان‌ها قوای حیوانی خود را به فعلیت رسانده‌اند و با دفع ضررها و جلب منافع این رتبه، حیات حیوانی دارند. اما کو حیات انسانی؟ که علم خاص یا همان است. چقدر به قوای معنوی و روحانی خود، آگاهی دارند؟ به همان اندازه زنده‌اند؛ و هرچه از ادراک وجودشان جاهل باشند، به همان اندازه مرده‌اند. فردا همه حتی جهنمیان، بهشت خود را می‌بینند؛ چون استعداد وجود و حیات همه، خلیفةاللّهی بوده است. اما کسانی که این استعداد را را ظهور نداده‌اند، نمی‌توانند از آن بهشت بهره‌مند شوند. ما همین امروز که بعد از عمری حیات انسانی و اوصاف الهی را شناخته‌ایم، نمی‌توانیم در عالمش برویم؛ بس که از آن فاصله گرفته‌ایم. آن‌وقت فردا چطور می‌توانیم وارد بهشت اسماء خدا شویم؟ فقط نشانمان می‌دهند و ما می‌خوریم که: "يا لَيْتَني كُنْتُ تُراباً" [2]؛ ای‌کاش خاک بودم و استعداد انسانی نداشتم، چون حیات خاکی‌ام کاملاً به فعلیت رسیده است! .......... [2] سورۀ نبأ، آیۀ 40. ادامه دارد... @Lotfiiazar
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم خلاصۀ سخنرانی سرکار خانم لطفی‌آذر در شهر تهران شب بیست و یکم رمضان 1439 علم انسانی (قسمت اول) دانستیم ، مساوی و ظهور وجود است و هرجا نور وجود پرتو انداخته، نور علم هم هست. هرکه علمش بیشتر، زنده‌تر و حیاتش کامل‌تر و هرکه علمش کمتر، حیاتش کمتر و ناقص‌تر. گفتیم انسان علاوه بر قوای جسمانی، قوای روحانی نیز دارد که اگر آن‌ها را به علم شهودی و حضوری نشناسد، رشد و حیات انسانی نخواهد داشت. این علم، سه رتبه دارد: آیۀ محکم که نفس و معرفت مبدأ و معاد است، فریضۀ عادل که اصلاح و تعدیل قواست و سنّت قائم که روش و آیین برای عموم و برای همیشه است. سایر علوم، اضافی هستند و تنها اگر بر پایۀ این سه علم باشند، مفیدند؛ وگرنه سودی ندارند. این علم، همان است که خدا به انسان تعلیم داده و نورش را در هرکس بخواهد، می‌اندازد. همان وجود است که از گنج مخفی حق به ظهور رسیده و در قالب نازل مادی آمده که آمادۀ پذیرش آن است. این علم قطعاً با صعود همراه است و می‌تواند انسان را از عالم اسفل به عالم احسن برساند. پس اگر موجب صعود نشود، عین جهل است؛ چه علم روز باشد که کافر و منافق هم دارند و وجودشان سعه ندارد، چه علم دین باشد که با هوای نفس، حجاب اکبر شود! علم ذهنی، صورتی از معلوم واقعی است که در ذهن می‌آید و خواص معلوم را ندارد. مثل اینکه شناخت آتش در ذهن، ما را نمی‌سوزاند یا علم ذهنی به آب، چیزی را تر نمی‌کند. اما در علم حضوری و شهودی یا همان معرفت، عین معلوم در وجود فرد حاضر می‌شود و آثار عینی می‌گذارد. پس حتماً او را از مرحلۀ حیوانی به حیات روحانی و ربّانی می‌رساند. غایت این نوع علم، رسیدن به نفس مطمئنّه است که ندای "ادْخُلي جَنَّتي"[1] می‌شنود. اما اگر نرسد، یا نفس امّاره می‌شود که به محض مرگ، در جهنم است، یا نفس لوّامه می‌شود که به شهود خدا نرسیده و باید برزخ‌ها طی کند. این همان علمی است که طلبش بر همه واجب است [2] و «ز گهواره تا گور» باید در جستجوی آن بود. در طلب این علم است که اگر کسی بمیرد، شهید از دنیا رفته است و ملائکه بر او نازل می‌شوند و تا بهشت، همراهی‌اش می‌کنند. حضرت علی(علیه‌السلام) در حکمت 147 نهج‌البلاغه می‌فرماید: "النَّاسُ ثَلَاثَةٌ؛ فَعَالِمٌ رَبَّانِيٌّ وَ مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِيلِ نَجَاةٍ وَ هَمَجٌ رَعَاعٌ." مردم سه دسته‌اند: عالم ربّانی، متعلّمی که در راه نجات است و پشه‌های دست‌خوشِ باد که سرگردان‌اند! عالِم، کسی است که سیر و سلوک کرده، تمام استعدادها و قوّه‌هایش را به فعلیت رسانده و با رهایی از اسارت بُعد بشری، به وجود الهی و اوصاف حق‌تعالی متخلّق شده است. او عین صفات حق شده و به علم حق، داناست و عوامل هلاک و نجات نفس را عیناً یافته است. متعلّم هم کسی است که در طلب علم است و البته صعود و سلوک دارد، نه اینکه فقط علوم مقدماتی دین را بخواند و بداند. مانند حضرت موسی که از خضر خواست با علمش او را رشد دهد [3] و خضر، عالم ربّانی بود. عالِم حتماً باید دستگیری کند و راه ببرد؛ وگرنه عالِم نیست. متعلّم هم مساوی است با تبعیت. ما در دنیا یا باید تحت سرپرستی کسی باشیم و او نیازهایمان را تأمین کند یا خودمان دست به کار شویم و نیازهایمان را برطرف کنیم، وگرنه می‌میریم. در عالم معنا نیز اگر عالِم نیستیم و به قدری از بُعد بشری رها نشده‌ایم که بتوانیم پیوسته با اسماء الهی ارتباط برقرار کنیم، باید متعلّم باشیم و دست به دامن عالِمی شویم که پیوسته اسماء الهی را به جانمان بنوشاند. اگر غیر از این باشد و در وادی علم نباشیم، مرده‌ایم! پس چرا به این وضع، تن داده‌ایم؟ چرا عمرمان را فقط برای علوم و آگاهی‌های دنیا و روزی‌های مادی صرف می‌کنیم و هرچه می‌خواهیم، دنبالش می‌رویم؟ اما برای عالم معنا می‌گوییم وقت نداریم، گرفتاریم و تبعیت و دنباله‌روی برایمان سخت است! .......... [1] سورۀ فجر، آیۀ 30 : در بهشتم وارد شو. [2] الكافی، ج1، ص30 ؛ بحارالأنوار، ج1، ص173 و ص186 ؛ الإرشاد، ج1، صص230-231. [3] سورۀ کهف، آیۀ 66. ادامه دارد... @Lotfiiazar
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم خلاصۀ سخنرانی سرکار خانم لطفی‌آذر در شهر تهران شب بیست و سوم رمضان 1439 تأثیر عالِم (قسمت اول) آخرین شب قدر است و ما مهمان داریم. امشب ملائکه می‌آیند و درِ همۀ ما را می‌زنند تا وارد شوند و این خانه را که متعلق به خداست، به صاحبش برگردانند. اما اگر فکر و دلمان ذره‌ای در جای دیگر باشد، از آن برمی‌گردند. فرض کنید شخص بسیار مهم و صاحب کمالاتی قرار است مهمان خانه‌مان شود. چه می‌کنیم؟ غیر از اینکه نه تنها خانه را مرتب و تمیز می‌کنیم و می‌کوشیم فضا از همه نظر در آرامش باشد، بلکه از فرزندانمان هم می‌خواهیم آرام باشند و سر و صدا نکنند. امشب نیز اگر داریم که مهمان می‌آید، آرام باشیم و لااقل این چند ساعت را از تعلقات خالی شویم. تجرد و بی‌توجهی به اطراف را یاد بگیریم و تمرین کنیم. این‌قدر حواسمان به گرما و سرما و شلوغی نباشد. یک امشب را به چشم و گوش و ذهن و زبانمان بگوییم: ساکت! مهمان امشب، برای همه می‌آید و به ویژه اگر دل خالی و آماده ببیند، در آن نزول اجلال می‌کند. اگر ساکت باشیم، می‌توانیم هرچه ضعف و بی‌ارادگی و هرچه خواست و میل نازل داریم، در مقابلش بگذاریم تا او همه را به قدرت، اراده، عقل و عشق متعالی تبدیل کند. قدر این شب و قدرِ آمدن خود به این مجالس را بدانیم و خالی و با یقین بنشینیم؛ وگرنه بی یقین، بهره‌ای نمی‌بریم. در آمده است که حضرت عرضه داشت: «خدایا، من برای هر خیری که به سویم بفرستی، فقیرم.» [1] خدا پیوسته خیرات را نازل می‌کند؛ اما ظرف خالی می‌خواهد تا آن را بگیرد و از حضور خدا پر شود. فقیر یعنی از خودش هیچ نداشته باشد و خود را نه صاحب مال و مقام ببیند، نه صاحب و کمال و نه صاحب و ایمان. بداند که هرچه هست، از خداست و او همواره در برابر خدا هیچ است. خیرات الهی تنها به این‌گونه افراد اصابت می‌کند. ولی ما اغلب پر می‌آییم و در مقابل خدا، کلی شأن و دارایی و پیش‌زمینه برای خود داریم. یعنی با چتر، زیر باران خیرات می‌رویم! در شب‌های قبل، از علم گفتیم که مساوی و ظهور وجود است و در رتبۀ انسان شامل سه بُعد « نفس و مبدأ و معاد»، «شناخت عوامل هلاک و نجات و اصلاح و تعدیل نفس» و «شناخت احکام » می‌شود. این علم، همان علم انسانی است که دل را برای قبول در سیر صعود و مظهریت آن، آماده می‌کند. از این لحاظ، انسان‌ها را سه دسته معرفی کردیم: - عالِم یعنی کسی که با علم کامل، تمام استعدادهایش را به ظهور رسانده و می‌تواند در نفس و قلب دیگران کار کند و با ظهور استعدادهایشان، آن‌ها را عروج دهد. - متعلّم یعنی کسی که نفس و قلب خود را به عالِم سپرده تا با تبعیت از او، استعدادهایش به ظهور رسد. - کسی که نه عالِم است، نه متعلّم؛ و همچون خس و خاشاک، به هر بادی تغییر جهت می‌دهد. .......... [1] سورۀ قصص، آیۀ 24: "...رَبِّ إِنِّي لِما أَنْزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقيرٌ". ادامه دارد... @Lotfiiazar
خلاصۀ سخنرانی سرکار خانم لطفی‌آذر در شهر مشهد 12 ذی‌القعده 1439 دریای درون (قسمت چهارم) اما واقعاً مگر خدا کیست؟ او که بیرون از ما نیست! هر کار می‌کنیم، ببینیم وجود خودمان راضی است؟ راضی هم نبود، لااقل ببینیم آرام است یا اضطراب و آشوب دارد؟ این همان رابطۀ ما با خداست؛ سر خودمان که نمی‌توانیم کلاه بگذاریم! ما فکر می‌کنیم اگر دیگران آرام شوند، ما هم آرام می‌شویم؛ اما این‌طور نیست و صرف‌نظر از خدا، هر آرامشی کاذب و زودگذر است. چون دیگران با توجه به منافعشان تغییر می‌کنند؛ امروز هم راضی شوند، فردا ناراضی‌اند و برعکس. پس چطور می‌توانیم قلب خود را با آن‌ها تنظیم کنیم؟ حال آنکه این نگرانی‌های بیرونی موجب می‌شود کل زندگی ما در مجادله و دنبال نقشه و حیله برای راضی کردن دیگران بگذرد؛ بدون اینکه بخواهیم رضایت خدا و وجود خود را جلب کنیم. خلاصه آنکه محرّک زندگی ما، خودبینی و دیگربینی شده و هنوز چشممان به این و آن است. این یک نگاه کلی است که آن را به اشتباه گرفته‌ایم و بر خود حاکم کرده‌ایم؛ اگر درستش کنیم، جزئیات زندگی‌مان نیز خودبه‌خود جایشان را پیدا می‌کنند. یعنی اگر اصول را بشناسیم و بچشیم، فروع هم سر جایشان می‌نشینند. راهش چیست؟ این ایام، ولادت امام است و بهترین فرصت حرکت. و امام مثل ما نیست که جشن بخواهد. تبریک ، این است که با تولد هرسالۀ امام، تک‌تک ما دوباره متولد شویم. ما که هر لحظه و هر روز تولد نداریم و عالم درونمان عوض نمی‌شود. لااقل سال به سال متولد شویم و حیات و زیستن حقیقی را یاد بگیریم. وگرنه طبق روایت حضرت عیسی، هرگز به عالم وارد نمی‌شویم و طعم وحدت را نمی‌چشیم [4]. ملکوت، همان وجود آرام ماست. درست است که در بطن موج است؛ اما از آن جدا نیست. آب، ناپیداست؛ اما ناموجود نیست. حتی در زیر بزرگ‌ترین امواج، آب به آرامی جریان دارد. تفقّه یعنی در عمق وجودمان برویم و ببینیم آرام است. آن‌وقت می‌فهمیم تمام سروصداها و شلوغی‌ها عارضی و توهم‌اند؛ می‌آیند و می‌روند. پس دیگر نه از امواج می‌ترسیم، نه نگرانشان می‌شویم و نه برایشان نقشه می‌کشیم که چه کنیم تا باب میلمان شوند. اما اگر آرامش ملکوت را نبینیم، هر اتفاقی در دنیا و عالم ماده بیفتد، ما را نگران می‌کند و مثل موج، بالا و پایین می‌شویم. اتفاقات و دگرگونی‌ها ذاتی دنیاست؛ اما ذاتی ما این نیست. ذات ما وجود ناپیدا و عمیقمان است که هیچ حدّی ندارد. ملکوتِ بی‌ابتدا و بی‌انتهاست که نه درگیر زمان و مکان است، نه سنّ و سال دارد و پیر می‌شود، نه تغییر می‌پذیرد. رتبۀ خلیفةاللّهی و بیانگر ابدیت ماست که با نظرِ این و آن، زندگی نمی‌کند و هیچ چیز تکانش نمی‌دهد. ملکوت، جای خاصی نیست که مرزی داشته باشد و پاسپورت و ویزا بخواهد یا لازم باشد پشت درش بنشینیم و در صف بمانیم. همین جا فراسوی بُعد سطحی ما و فراسوی امواج خروشان دنیاست؛ با ما و در درون ماست و همواره بر همه چیزمان حضور و نظارت دارد. نه قضاوت می‌کند، نه نفرت می‌گیرد؛ عین عشق است. ظاهربین نیست و فقط از منظر عشق می‌بیند. پس همه چیز را آن‌طور که هستند، می‌بیند؛ نه آن‌طور که در امواج، بالا و پایین می‌شوند. .......... [4] شرح اصول كافی، ملاّصدرا، ج1، ص361: "لَنْ يَلِجَ مَلَكُوتَ السّمَوَاتِ، مَنْ لَمْ يُولَدْ مَرّتَيْنِ". ادامه دارد... @Lotfiiazar
⁉️ منظور از اینکه در عالم امام باشیم، چیست؟ 🔑 برای اینکه معنی عالم را بفهمیم، یک مثال ملموس می‌زنیم. وقتی خبر ورود به کشور منتشر شد، همه آن را باور کردیم. کنار آمدن با این شرایط، قواعد جدیدی می‌خواست و آن تعریف جدیدی از بود که همهٔ رفتارها و رفت‌وآمدهای ما را تحت تأثیر قرار می‌داد. ما نیز چنان خطر را به خود نزدیک دیدیم که بی چون و چرا به این قواعد سخت تن دادیم. یکی دو روز نگذشت که برایمان ملکه شد؛ تا جایی که می‌توان گفت: سبک زندگی‌مان تغییر کرد. دیگر لازم نبود کسی حواسش به ما باشد یا تذکر بدهد. بدون هیچ عامل و ناظر بیرونی، فرم جدید بهداشت را رعایت می‌کردیم. حتی لازم نبود به این قضیه فکر کنیم، یا حواسمان باشد و خود را مجبور به شستن دست‌ها کنیم؛ بلکه در هر حالی این ترس و احساس در دلمان بود و ناخودآگاه مراقب بودیم. این یعنی ما در عالم کرونا بودیم! کسی هم که در است، آن‌قدر او را شناخته و نیازش را به او درک کرده که وجود امام را برای خود و بلکه هستی، ضروری می‌داند. پس بدون اینکه کسی به او بگوید، همیشه به یاد امام است. بدون اینکه نظر دیگران برایش مهم باشد، می‌خواهد شبیه او شود. بدون اینکه به خود تلقین کند یا مفاهیم را تذکر دهد، در هر میدان دنبال نظر امام می‌گردد و وظیفه‌ای را که امام از او می‌خواهد، انجام می‌دهد. خلاصه بدون اینکه خود را به تکلّف بیندازد یا نقشه و برنامه بچیند، هرلحظه با امام است و در هوای او نفس می‌کشد. یعنی حال و هوایش، فکر و ذکرش، سکوت و نگاهش، حرف و عملش، همه حول شمع وجود اوست و نمی‌تواند لحظه‌ای از او غافل شود. در عالم هرچیز بودن، به همین معناست. دیگر به خودمان بستگی دارد که در چه عالمی زندگی کنیم؛ عالم و امام و معارف یا عالم و کرونا و فراز و نشیب‌های گذرای روزمره. برگرفته از @Lotfiiazar
🍃 سلام بر سلام بر خدای بهار 🍃 همان خدایی که یخ‌زدگی را پایان می‌دهد و بساط رویش و برپا می‌کند؛ 🍃 همان خدایی که می‌باراند و زمین مرده را می‌بخشد؛ 🍃 همان خدایی که طراوت را نمایان می‌سازد؛ 🍃 خدایی حاکم و هادی که شکوفایی را به همهٔ هستی هدیه کرده و اگر طبیعت را چنین اداره می‌کند، را نیز که برایش برترین است، رها نکرده.‌‌ 🍃❤️ 🍃 خدای بهار می‌دانم که هستی و هدایتم کرده‌ای، می‌دانم تنها و بی‌سامان نیستم و می‌دانم برای من هرلحظه می‌باری و من باید هرلحظه شکوفه دهم. 🍃 یاری‌ام کن این خدا‌دانی به خدا‌خواهی تبدیل شود؛ که اگر بخواهمت، آشکاری آن‌وقت من هم بهاری می‌شوم و نه یک روز و یک ماه و یک فصل، که در همهٔ صحنه‌های زندگی، باران عشقت را می‌یابم و با هر قطره‌اش گل می‌دهم؛ گل‌هایی به رنگ و شور و نشاط، به رنگ و صداقت و طراوت؛ گل‌هایی به رنگ تو. ساز دلمان کیست؟ @Lotfiiazar
🍃🌺 شمایید پیام‌آور و حتی اگر من در امواج تاریکی گم شده باشم و تمامگر و حتی اگر من زیبایی‌های الستی‌ام را از یاد برده باشم 🍃🌺 هر سال در روز طلوعتان دوباره می‌تابید و می‌بارید چنان‌که هر روز و هر لحظه جاری هستید و نفَس‌های مِهر و روشنی را در جان‌ها می‌دمید و به تمام بود و نبود، می‌بخشید. 🍃🌺 ای آسمان و زمین سایهٔ خدا بر سر خلق به شورِ آمدنتان شادیم و به مهربانی‌تان مستدام بر ما بتاب ای نور عالم‌تاب (صلی‌الله‌علیه‌وآله) 📱@Lotfiiazar 🌐 hamgaman-institute.ir
هدایت شده از ⚜ بزم اندیشه ⚜
🍃❤️ دختر کریم موسی‌بن‌جعفر(ع) خواهر باوفای امام رضا(ع) ریحانۀ دل شاهچراغ آمدی و قلب ایران به نامت زده شد. نبض فطرتمان به دستان باسخاوتت افتاد و قلبمان به عشق گنبد طلایی‌ات تپیدن گرفت. عرشیان به غبطه خوردند و این کویر شوریده تا ، بین‌الحرمین عاشقان شد. تو بودی و آیینۀ علم پدر؛ دختر بودی و دختر بودن را برایمان معنا کردی. تو دختر کویر نبودی؛ ولی برای دل‌های کویری، چشمۀ شدی و جوشیدی. تو بانوی تمام دختران این زمینی سلام ما به روح بلندت ای عمۀ سادات خوش آمدی. 🍃❤️ (سلام‌الله‌علیها) 📱@Lotfiiazar 🌐 hamgaman-institute.ir
📋 سخنرانی سرکار خانم لطفی‌آذر خلاصۀ جلسۀ 21 23 لذّت فعل خدا بدون نیست. مسلماً در درک حکمت‌های فراوانی نهفته است که ما با بررسی و می‌توانیم به بخشی از این دلایل برسیم: هر موجودی می‌داند برای ادامۀ خود باید چه چیزهایی را و چه چیزهایی را کند. اما اگر از جاذبه‌ها لذت نبرد، اصلاً به سمت آن نمی‌رود. پس ادامۀ حیاتش... متن کامل در لینک زیر: hamgaman-institute.ir/خلاصه-دروس/moharam/لذت @Lotfiiazar
🍃❤️ دختر کریم موسی‌بن‌جعفر(ع) خواهر باوفای امام رضا(ع) ریحانۀ دل شاهچراغ آمدی و قلب ایران به نامت زده شد. نبض فطرتمان به دستان باسخاوتت افتاد و قلبمان به عشق گنبد طلایی‌ات تپیدن گرفت. عرشیان به غبطه خوردند و این کویر شوریده تا ، بین‌الحرمین عاشقان شد. تو بودی و آیینۀ علم پدر؛ دختر بودی و دختر بودن را برایمان معنا کردی. تو دختر کویر نبودی؛ ولی برای دل‌های کویری، چشمۀ شدی و جوشیدی. تو بانوی تمام دختران این زمینی سلام ما به روح بلندت ای عمۀ سادات خوش آمدی. 🍃❤️ (سلام‌الله‌علیها) https://eitaa.com/eshgh14
✦‎࿐჻ᭂ 🍃🌸🍃჻ᭂ࿐✦ دختر کریم موسی‌بن‌جعفر(ع) خواهر باوفای امام رضا(ع) ریحانۀ دل شاهچراغ آمدی و قلب ایران به نامت زده شد. نبض فطرتمان به دستان باسخاوتت افتاد و قلبمان به عشق گنبد طلایی‌ات تپیدن گرفت. عرشیان به غبطه خوردند و این کویر شوریده تا ، بین‌الحرمین عاشقان شد. تو بودی و آیینۀ علم پدر؛ دختر بودی و دختر بودن را برایمان معنا کردی. تو دختر کویر نبودی؛ ولی برای دل‌های کویری، چشمۀ شدی و جوشیدی. تو بانوی تمام دختران این زمینی سلام ما به روح بلندت ای عمۀ سادات خوش آمدی. به مناسبت (سلام‌الله‌علیها) @ketabezendagi ✦‎࿐჻ᭂ 🍃🌸🍃჻ᭂ࿐✦ https://eitaa.com/eshgh14