🏴 «ما مظلومین همیشه تاریخ، محرومان و پابرهنگانیم. ما غیر از خدا کسی را نداریم و اگر هزار بار قطعه قطعه شویم، دست از مبارزه با ظالم بر نمیداریم.»
امام خمینی، ۲۹ تیر ۱۳۶۷
#المعمدانی
@gharare_andishe
.
راز این دست مهربان چیست؟ و این دست اینهمه مهربانی و عطوفت را از کجا آورده است؟
در نظر اول شاید این پرسش بیوجه باشد اما اگر قدری به دستان خود نگاه کنیم، شاید دیگر از کنار این پرسش به آسانی عبور نکنیم.
این پرسش زمانی سهمگینتر و دشوارتر میشود که این مهربانی را در وسعت مردم ببینیم.
و دشوارتر میشود وقتی که این دست در جهانی مهربانی بورزد که دستها برای سلطه و کینه پرورش مییابند.
در جهان ما کم نبودهاند کسانی که در اندیشه مهربانی و خدمت به خلق بودهاند اما چه بسیار از اینان که به رضاخانها بدل شدهاند.
براستی چگونه میشود راهی را طی کرد که در عاقبت از ما یک دست مهربان بماند؟
از قضا این مهربان ترین دست کوبنده ترین دست تاریخ معاصر ماست. دستی که خود را برای شکستن دست سفاک ترین رژیم این تاریخ یعنی اسرائیل آماده کرده بود.
و عجیب است این مهربانترین، غضبناک ترین بر این جرثومه فساد است.
درود بر خمینی کبیر(ره) که راه پرورش حاج قاسم ها را در جهان ما گشود و الا سیاست غرب با ژست صلح و دوستی و رفاه ملتها دنیای ما را از رضاخانها پر میکرد.
قدس همچون فدک در صدر اسلام نشانی است بر سیاست دینی و هرکس این نشانه را درنیابد اسیر اسلام اموی میشود و منافقانه دست ناپاکی میشود در تجاوز به حقوق خلق.
همانگونه که غصب فدک با غصب ولایت یگانه بود، غصب قدس با حاکمیت اسلام که حاکمیت کسانی است که اشدا علی الکفار رحما بینهم است یگانه است. و اگرچه مسأله قدس در عداد مسائل سیاست خارجی جمهوری اسلامی است اما دست حاج قاسم به ما نشان داد؛ آنکس که قدس را در نیابد به سیاست حقیقی اسلام که خدمت به خلق است راهی ندارد.
.
غزه کجاست؟
قصه ساده است، سرزمینی را محاصره کردهاند برای مرگ تا در محاصره او را تمام کنند. او را بشکنند با هزاران تجهیز، حتی کنار مردمان مبارز او جاسوسانه قرار میگیرند تا مقاومت را از مردمان بگیرند تا در سردی و بیرمقی کمکم قصه او تمام شود. سادهتر اینکه مقابل چشمان جهانی که لحظه لحظه همه چیز رصد میشود، چنان چنبره ای زدهاند که جرأت حمایت از آن سرزمین نماند.
قصه به همین سادگی، سنگین است و ناباورانه. یک طرف غولهای رسانه ای و جاسوسی و نظامی، یک طرف مردمی در محاصره که با مرگ زندگی میکنند، با مرگ به دنیا میآیند و گویی زمان برای آنان ایستاده است.
حال در میانه جایی که میخواهد آن را در بن بست نگه دارد و او را به فرسودگی و مرگ بکشاند، گویی این سرزمین راهی برای خود گشوده است؛ راهی که مرگ را به زندگی و حیات مبدل کرده و حضور در آینده را برای او رقم زده است. آنچنان که دیگر نام این سرزمین در میانه آتش و خون به قدس رسیده و مقدس شده است. این سرزمین راه شهادت را برای خود میگشاید. راهی که در طلبی برای او گشوده گشته و مرگ و فرسودگی و کشته شدن را به حیات مبدل میکند.
غزه راه کربلا در پیش گرفته و به کربلا نزدیک گشته است. اینجاست که کشته میشود ولی زنده است و تمام نمیشود. آنجاست که غم میتواند قلب او را از سینه بیرون بکِشد ولی نمیتواند او را بکُشد. آنجاست که بمبها هزاران برابر توان او بر سرش آوار میشود، زانوانش را خم میکند اما سرش را نه؛
و این است راز اینکه فلسطین پیروز خواهد شد....
#قدس
#المعمدانی
#فلسطین
@gharare_andishe
کاش به تو میتوانستم بگویم حال او خوب است، فکری به حال ما بکن.
کاش میتوانستم بگویم چقدر غبطه ی بر دست گرفتن علی اصغرم را میخورم.
کاش به تو میتوانستم بگویم در ماورای این برد و باختها، این خونها و این ویرانیها، فقط فتح است.
در سرخی این خونها، نور روییده است.
تو فکری به حال من، به حال خودت، به حال این ظلمتکده ی جهان بکن.
#غزه
#المعمدانی
🖊#آیه
@gharare_andishe
در راهی به سر میبریم که گویی مرز میان زندگی و مرگ فراموش شدهاست و شاید غزهیِ تنهایِ در خونغلتانِ امروز، یاد آور این مرز باشد.
در دنیایی که هر روز و هر دقیقه، تکنولوژیها و مسیرهای رفاه برای زندگی روزمره هموارتر میشوند و زندگیِ پر رنگ و لعاب در شئونات مختلف با قدرت هرچه تمامتر ظاهر میشود، چه بسا بودن ما در بیروحترین حالت خود جاری است، آنجا که بر قلب انسانها گرد مرگ پاشیدهشده و نیستی بر زندگی سبقت گرفته اما انسانها به زعم خود به ساختن زندگی مشغولاند و به قول شاعر معاصر بر بساطی که بساطی نیست، زندگی خود را بنا کردهاند، حال آنکه در نقطهای دیگر نبض حیات در حد اعلای خود به تپش افتاده است و شاید اغراق نباشد اگر بگوییم آن چشمان خیره ماندهی کودکان غزه نه تنها مرگ و نیستی نیست که خود زندگیست، موجیست سهمگین بر روح بیرمق و زندگی سرمازدهی ما، تا شاید اشکی از ما سرازیر شود و در مرگ و نیستی آنها، زندگی و حیات را بیابیم و به حال خود فکری کنیم...شاید...
#غزه
#المعدانی
✍#زهرا_رجایی
@gharare_andishe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در گلو خشکیده بغض کربلا، این بار
امتحان تشنگیها با فلسطین است
موجها دستی برآوردند و میگویند
آب را بستند؟ دریا با فلسطین است
#غزه
#فلسطین
@gharare_andishe
معنای مفاهیم چه زیر و زبر میشود!
گاه شیعه هستی و انگلیسی
و در کنار صهیونیست خود را قرار میدهی
و گاه سنی هستی و اهل غزه و
کربلایی میایستی...
#غزه
#فلسطین
@gharare_andishe
ابر قهرمان نیستند؛
بیاحساس نیستند...
فقط یاد گرفتهاند در دهان مرگ، امید را زندگی کنند.
سوگواریم؛ ولی مقتدرانه.
«نصر من الله و فتح قریب»
میتوان صدای بانوانِ مظلوم ِمقتدر بود؛
در کتاب حوض خون میگوید وقتی بمباران شد، همه به فضای سبز شهر پناه آوردند. مردها هم ترسیده بودند، چه برسد به بچهها!!!
و در آن میان بانویی متوجه بهت و ترس و اندوه کودکان شد؛ جلوی چشم همه، رفت و روی تاب نشست و شروع کرد به بازی... بلند خندیدن و شوخی کردن.
کمکم بچهها آمدند و صدای خندهشان فضای خون و وحشت را کمی آرام کرد.
وقتی غم بزرگ است، چارهای نیست.
باید بزرگ شویم البته در آغوش هم..
#غزه
#المعمدانی
🖊#راضیه_رحیمی
@gharare_andishe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"انت مش احسن من الحسن والحسين: پسرم، خون تو رنگین تر از حسن و حسین نیست. آنها را هم کشتند و ذبح کردند. خدا به همراهت پسرم...
آه غزه
متنهایی که در چند روز اخیر از غزه منتشر میشد، سراسر لبریز از احساس لطیفی بود که قلب انسان را فشار میداد و ناخودآگاه اشکش جاری میشد. اما یک چیز آن کم بود و همین که حس میکردم چیزی کم دارد، مانع قلم زدنم میشد اما وجودم را درگیر خود میکرد.
آری ربط غزه و انقلاب اسلامی متنها کم بود. انقلاب اسلامی سراسر احساس است که با خرد گره خورده و بیکرانگی آن را رقم زده است. گویی موجود زنده است و مدام فرزندانی از او متولد میشود. فرزندانی که چون مادر زنده هستند و در حال تولد خلق صحنههایی که از شدت عظمتش حیرت وجود انسان را فرا میگیرد.
غزه یکی از فرزندان انقلاب اسلامی است که پا به پای مادر آمده است تا وقتش فرا رسد و چه زیبا آن وقت او را فراگرفت که همه ی چشمها را متوجه خود کرد. اگر انسانیتی هر چند ته ماندهاش باشد، غیرممکن است ندای غزه را نشنود و اشکی از اعماق قلبش جاری نشود.
غزه، راهی است که آغاز شده و حال ماییم و ندایی از غزه؛ آیا میتوانیم لبیک گویانش باشیم؟
#غزه
🖋#معمای_هستی
@gharare_andishe
«بسیجی عاشق کربلاست و کربلا را تو مپندار که شهری در میان شهرها و نامی است در میان نامها. نه، کربلا حریم حق است و هیچکس را جز یاران امام حسین "علیه السلام" راهی به سوی حقیقت نیست».
*شهید آوینی*
با انقلاب اسلامی واژهای چون بسیجی متولد شد و با انقلاب اسلامی بزرگ شد به گونهای که مرز نشناخت و هرکس به دنبال حقیقت بود، لباس بسیجی او را در برگرفت و در حریم حق راه یافت.
کربلا منحصر به سال ٦١هجری نمیباشد بلکه چون با حقیقت مواجه شده است، بیکرانگی یافته و فقط کافیست تشنهی حقیقت باشی تا کربلا تو را متناسب تاریخ در برگیرد. از این روست که در حریم حق راه مییابی و بوی یار را استشمام میکنی.
آنچه در غزه در حال رخ دادن است، کربلایی را به ظهور رسانده که کودک، زن و مرد را با خود همراه کرده و چنان استقامتی به ایشان عطا کرده که با گرسنگی و تشنگی و درد به ادامه ی مسیر میاندیشد و اینکه یک لحظه پایش سست نشود بلکه با هر قطره خونی که به زمین میچکد، بسیجی بودنش متجلی میشود و در قطار انقلاب سوار میشود و سرعتش را افزون میکند.
#غزه
🖋#معمای_هستی
@gharare_andishe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این دختر بچه از جنگ چه میداند؟ چه میفهمد؟
اما انگار بیش از من و تو میفهمد! انگار در نگاهش به مادری که این گونه ضجه میزند، دعوت به آرامش است که «مادر این راهی که آغاز کردهایم و از سر گرفتیم، تا آخرش برویم. لازمه ی راهمان این مظلومیت هاست.»
انگار کربلا به وجه دیگری ظهور کرده و ندای امام در گوشم نجوا می شود. انگار طلب اين دختر بچه، آرام گرفتن در دل چنین راهی است زیرا افتخاری چنین نصیب هرکسی نمیشود. آری قابلیت لازم است.
مادر اذن تو شرط این افتخار است
اجازه میدهی؟ ...
#غزه
🖋#معمای_هستی
@gharare_andishe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روزها میگذرد و شبها نیز
هوا ابریست و ابرها خون بار
و آسمانِ سرزمین پیامبران، بیتاب از رفت و شد ملائکه،
البته در ایام الله های زمین، ملائکه شوق در آغوش کشیدن انسان را دارند و در حیرت عظمت وجود انسان پر از شعف حضورند...
این روزها آنها متحیر کودکانِ آدمند که مشق عشق و ایثار میکنند. کودکانی که شهادت قصه ی هر دم شان است و بازیهایشان شهادت و آن را خیرترین خیر میبینند و گویا همنوا با شهدای تاریخ و چون شهید حججی میخوانند:
«هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده ی عالم دوام ما»
کودکانی که شیرمردان و شیرزنان تاریخ خویش اند، آری شیربچههای غزه،
چنان ایستادهاند و جام شهادت را مطالبه میکنند که شهادت جویان جبهه مقاومت، خویشتن خویش را در وجودشان مییابند...
اشکهای طلب، جان را میسوزاند و خونها در جوش و خروش است برای ریخته شدن...
در این عالم چه خبر است!؟
روزهایی نظر عاشقان و آزادی خواهان به مهرداد عزيز الهی ها، محمدحسین فهمیده ها و بهنام محمدی ها و بابک سرمدی ها بود و... میاندیشیدند که این نوجوانان نورسته چه دیدند و پای چه ایستادند؟ و در نجوای تاریخ صدای قاسم بن الحسن علیه السلام چه کرد با جان شان؟ ...
امروز گویا خونها، همه در هم آمیخته شده و نوای علیاصغرها و رقیه ها و عبدالله ها و قاسم ها، زمین و آسمان ها را بیتاب فرجی از جنس فرج آل الله کرده است و نسلی در حال قد کشیدن هستند تا گامی دیگر به سمت فرج و ظهور آن یار غائب از نظرها را فراهم آورند ...
#غزه
#طوفان_الاقصی
#شیربچهها
🖊#در_انتظار_خورشید
@gharare_andishe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای احمدِ عصرِ ما!
بگو باز هم بگو
محکم و استوار
آن قاتلِ غاصب را دعوت کن به مسلخِ عشق،
آری تو خالقِ لحظه ی وصلی
آن وصلِ بی هجران،
آن وصلِ اصل
جانهای عاشق، به سجده ی «بیایید بیایید» تو افتادند، تو ای شیر پسر مکتب حاج قاسم، آری تو سرِّ جانِ اویی، اگر او در غربت و تنهایی با مرگ خونین خویش معاشقه میکند، تو باید که چنین محکم و مستانه او را بخوانی
آری احمدِ جانِ ما!
همه زبان و شعر شو
چون همه ی شهدای تاریخ!
و باز هم بخوان که "ثبت است بر جریده ی عالم دوام ما"
آری تو نسلی از نور در ادامه خویش داری
آری تو معنای خلقتی و ترجمه ی آیه ی "اِنی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمونَ"
ای احمد! ای قلبِ تپنده ی انسانیت!
بخوان آن درد پیچیده در سینه ی مردم ات را که امروز همه اش غیرت و مردانگی شده،
بخوان از جانهای پاکبازِ کنده شده
از دنیا و هرچه رنگِ تعلق پذیرد،
بگو برای اسیران و گمگشتگان دنیا ... تو بگو تا شاید قلبهای یخ زده و چشمهای خیره شده به دنیا به خود آید،
آخ!!!!
احمد! ای نوایِ نایِ نی! آخر بشر، گم کرده ی خویش را نیز گم کرده است و درد فراقی دارد، اما کو نی ای که چون تو عاشقانه بنوازد برای او و نینوایی بودنش را به او نشان دهد...
احمد جان! باز بگو که بشریت تو را سخت منتظر بود... و آن یارِمنتظَر که برق حضورش در چشمانت میدرخشید، هر دم در انتظار تو بود...
#طوفان_الاقصی
#شیربچه_ها
#غزه
🖊#در_انتظار_خورشید
@gharare_andishe
49.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
نمیدانم ای مادر در چه تقدیری قرار گرفتی که خود را در این صحنه یافتی...
در جهان امروز که فرزندانمان یکی پس از دیگری بی ثمر و پوچ در فضای مجازی روزگار میگذرانند تا شاید بر اثر کرونا یا سرطان یا... به زیر خاک بروند و ما نمیدانیم چرا برایشان اشک میریزیم، ما پدران و مادران غبطه این اشک تو را میخوریم...
آری تو توانستی فرزندت را تا بهشت بدرقه کنی و نگذاری جهان پر از اوهام ما فرزندت را نفله کند.
#ببینید
🎥...بهشت خوبان...
#غرهی_مادر
@soha_sima
هدایت شده از اشاره های ناخوانا
هزار جور میشود که قصه را نگاه کرد
سپیدِ صبح دید یا که نه
روایت از شب سیاه کرد
روایتی ز وحشت و خرابی و هزار کشته می شود نوشت و گفت و داد زد
و آه و ناله کرد:
که وای وضعیت خراب هست و بد
و نا امید شد وَ گفت:
تمام شد دگر
تمام
شکست خورده ایم و آه
رسید قصه مان به سر
و میشود نگاه کرد جور دیگری
به شرط آنکه شست چشم را و دید
که نه،
خدا قرار داده است
مقدرات را
طور دیگری
بیا نگاه کن ببین
ببین هزار باره قصه های دردمند فتح را
ببین چه غزه شاعرانه گشته است
تو گو حوالت زمانه گشته است
و عرش سمت قدس
گمان کنم روانه گشته است
و سنگ ها برای دشمن خدا
به حکم ما رمیت اذ رمیت
درون مشت پیر یا جوان، وَ یا که کودکی
شدست هر کدام موشکی
ببین چه سنگ های غزه شاعرانه اند
چه بت شکن شدند و چه پیمبرانه اند
ببین چطور قدس باز قبله گشته است
چه حج دیگری رقم زده خدا
که حاجیان غزه رجم میکنند غاصبینِ قدس را
بیا ببین خلیل را
که بچه هاش را در این مسیر میکند فدا
خلیل غزه گرچه در میان خون و آتش ست
ولی تمام قد در این بهشت لاله ها خوش ست
ببین که مادران برای کودکان
به جنگ با سراب صهیونیسم رفته اند
و هاجرانه محض جست و جوی آب سعی می کنند
چقدر با صفاست مروه و صفایشان
و این مسیر فاطمی و زینبی ست
عجب شبی ست
عجیب قدری است قدر درک ناشده
ز آسمان هزار درب وا شده
نزول کرده اند پشت هم ملایکه،
و روح
ببین که ایستاده اند مادرانِ استوار همچو کوه
چه با شکوه
و رو به سوی قدس
قیام می کنند
به ملایکه سلام می کنند
خبر دهید بزمی است
میان کربلای غزه بزم عاشقانه است
چقدر قصه هاش فاتحانه است
ولی کجاند راویان فتح او؟!
کجاست مرتضای قصه هاش؟!
گمان کنم جواب آن، من و توایم و هر کدام یک روایتیم
بیا روایت خودت ز غزه باش
و بذر عشق را میان مردمان به قدر خود بپاش
آبان/۱۴۰۲
@esharenakhana
قرار اندیشه
هان !!چه میگویی؟؟
پایت در کدام سرزمین و سرت در کدام آسمان بلند است که اینگونه محکم ایستادهای
و همه چیز را در فتح میبینی؟؟
تو کجا را نظاره گری که پیروزی نزدیک است؟
روی هر کلمهات هزار هزار کتاب بنویسند هم جا دارد؛؛
تو چه دیدهای که در عنفوان کودکی اینگونه سخن میگویی!
اینگونه حق میبینی؟
حقی که ما بعد از دهه هایی که از عمرمان هم گذشته، هنوز شاید لمسش نکردهایم....
تو ای کودک فلسطینی!!
سراسر شور و شوق حیات
هستی و من با نگاه به تو از این
زندگی پوسیده ی روزمره ی خودم بیرون می آیم و در هوای تو نفس تازه میکنم.
در حیاتی که تو هستی!
من قرآن را به زعم تو فهم میکنم
و تویی که آيه را بر قلبم نازل میکنی..
تو کجایی که من یک عمر در به در لحظهاي از این حال تو بودهام... تو کجایی که من تو را میبینم و با تو خدا برایم ظهور میکند...
چه میگویید! چه می شنوید!
در این آوارها چه میبينيد!
و خدایی که به زبان شما جاریست...و قرآني که دوباره نازل شد بر قلب تک تک شما
و کربلایی که دوباره نه، بلکه صدباره اتفاق افتاد... و راهی که از کربلا شروع شود، پایانی ندارد..
با من سخن بگو
..باز هم سخن بگو
که آنچه را تو میبینی،
من فقط احساس میکنم...
تو بگو که من هم با بالهای تو کمی پرواز کنم... و کمی از این باتلاق مرده ی خودم فاصله بگیرم...
تو از اوج برایم بگو... بالهایت را باز کن...
پرواز را نشانم بده...
#غزه
✍#مهدیهسادات_فیاض
@gharare_andishe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چقدر حرف دارد!
چقدر ناگفته دارد...
میبینی دوستِ من؟
خون شهید
اقتدارش
مقاومتش...
دل بریدنش از همه چیز و همه کس
و دل سپردنش تنها به حضرت حق؛
چگونه سیل بیداری مردم جهان را به همراه داشته است...
نمیدانم چرا ما باید برای غزه دل بسوزانیم...!
غزهای که بیدارتر و هوشیارتر از هر وقت دیگر است؛
رهاتر و آزاده تر.
از آن وقتی که طوفان به پاشد
طوفان غزه...
تمام غبارهای این چندین سالِ مان را از مقابل دیدگانمان زدوده است
دقت کردهای دوست من؟
کلام امام زندهتر شده برای آن قلبی که درگیر روزمرگی ها بوده است!
و کربلایی که دیگر تنها نمیدانیاش
بلکه آرام آرام درکش کردهای و جانت چشیده است
آیه های قرآن هم همینگونه گردیده است،
زنده است و گویی همین اکنون بر قلب پیامبر نازل گردیده است.
آری
نزول قرآن برایمان دوباره رقم خوردهست
بر آن قلب نورانی! نورِ پیامبر رحمانی...
پیامبری که کنون کودکانی،
چون او در غزه کلامی حق بر زبان جاری نمودست.
و تو تاریخ را کنون در نزد خود زنده میابیاش
میچشی و بی تابش شوی
میسوزی و بزرگ میشوی در این بزمی که حق برپا کرده است.
این روزها بایست دوباره قرآن را خواند،
دوباره تاریخ خواند
دوباره دفاع مقدس و رشادتها را خواند
چون کنون بهتر از هر وقت دیگر آن را خواهی چشید و خواهی یافت...
#غزه
✍#بیداری
@gharare_andishe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این بار قصه از سی سال پیش نیست،
این بار دیگر رخداد افسانه یا نایاب نیست... این بار حقایق، حجت را بر عالم و آدم تمام کرده است...
این بار دیگر نتوان ندید و بهانهها آورد... جز آن دلی که هنوز به رؤیت حق هموار نیست...
غزه در خون خویش غلطان است
دادگاه بزرگ وجدان است
...
نیست باریکه ای غریب...ببین
غزه دیگر برای من جان است
#غزه
✍#بیداری
@gharare_andishe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عکا، شهر قلعهها و برجهای ساخت دست فلسطینیان؛
حیفا، شهر عزالدین قسام که غم آوارگی هزاران نفر را در خود دارد؛
یافا سرزمین کشت پرتغال، مرکز علم و فرهنگ و تمدن فلسطین؛
دیر یاسین، شهر قتل عام؛
اریحا، سرزمین چشمهها، شهر پرتقالهای طلایی و موز و نخل؛
بیت اللحم، محل تولد حضرت مسیح...
و "غزه هاشمی ها" که اکنون تنها همین باریکه باقی مانده؛ شهری زیر آتش که در شکوه غم زده خود، گویی یاد غوغاهای دور شهرها را در این روزهای حماسه زنده کرده و گویی رؤیاهای گمشده آن سرزمینها را میسُراید.
در آن شهرها مساجد به رستوران و باشگاه شبانه تبدیل شدند و هر اثر تاریخی که نشان از هویت فلسطین داشت، تخریب گشته است. اما اکنون گویی چشمه های خشک ناشدنی دل آوارگان و مردم مظلوم است که پایداری قدمها و دلهای اهل غزه گشته است.
غزه راه مبارزه را یافته؛ غزه دریافته است که هرقدر سلاح بر زمین گذارد و بخواهد به کنار آمدن با صهیونیست دلخوش کند، صهیونیست هر روز بیشتر پیش آمده، او را محصور کرده و حیاتش را میگیرد. در این قیام، زنان و مادران و کودکان همانقدر نقش دارند که مردان و جوانان... قیام ملتی که همه راه ها را رفته، صلح کرده، ظلم کشیده و حال قیآم کرده است. گویی در چنین راهی است که قوانینی که با بمب و آتش در پی حاکم کردن صلح هستند را میتوان شکست داد و گویی این همان زیستن در پناه حقیقت است.
"و مظلومان در پناه حقیقتاند، اگرچه ظاهر عالم بر این معنا دلالت نداشته باشد." *شهید آوینی*
#غزه
🖊#صهبا
@gharare_andishe
کاش داوودی بیاید و سپاه جالوت را در هم شکند یا که قاسمی بیاید و تار عنکبوت را بدرد و با عطایی و نگاهی از جانب حق، بازی گرگهای وحشی این ظلمتکده را کیش و مات کند.
امروز در قتلگاه جبالیا دیگر سیاست و الهیات و فلسفه، زبان به کام گرفتند و محتاج و حیران و سرگشتهی آهی از اعماق جان انسانها گشتند.
آنجا که عجز خود را در رودخانهی خون میبینند و هر آنچه از ابزار و راه زندگی مییافتند، حالا از هر وقت دیگر بی معنی تر و بیثمرتر میبینند.
شاید طلب دیگری در وجود انسان قوت بگیرد تا تمنای دستی یاریگر داشته باشد...
#جبالیا
@gharare_andishe
آسمان رحمتش را باراند
رحمت حق جاری شد؛
برخورد ابر با بار مثبت و منفی سرانجامش جریان رحمانه حق را در بردارد.
حرکت عظیم غزه، حرکت حق بر علیه باطل، برخورد حق و باطل... بارش رحمت الهی را در ظاهر و باطن عالم رقم میزند.
غزه این همه شکوه و ایستادگیاش، این همه اقتدار و مظلومیتش، این همه خونهای ریخته را...
گشایشش جهان را در آغوش میکشد
گشایشی عظیم...
در ازای هر قطره خون؛
خونِ مکتب حاج قاسم سلیمانی...
مکتبی که دل و جان و ظاهر و باطنت را به سمت حق روانه میدارد.
#طوفان_الاقصی
#غزه
✍#ایْنَ_قاصِمُ_شَوْکَهِ_الْمُعْتَدینَ
@gharare_andishe
- ناشناس.mp3
2.41M
از درد مظلومیت فلسطین به خود میتابیم اما کاش میدیدیم بطن آن وصال شور انگیزش و لقاءالله اش را....
آنگاه تنها برای جاماندگی خویش از آن وسعت و عظمتِ نهایی ترین حضور
خون گریه میکردیم و میسوختیم...
آنها که عزتمندانه به نهایت خویش رسیدند و ما ماندهایم با دِینی که بر گردن و باری که بر دوش داریم...
که همان هم به واسطه و مدد شهدا و امامانمان به وقوع خواهد پیوست.
فقط بدانیم که دل سوختن برای غزه نیست... برای خودمان است که مبادا سرگردان جبههای را برگزینیم که لقاء حق در آن نباشد و وصال، وصالِ با الله نباشد.
مبادا راهی که نفس خواهد را انتخاب نمایم و از آن قافله عشق جا بمانم....
که خدا نکند.
آری غزه از عشق او نوشید و لبریز شد
آسمان لبریز و زمین نیز لبریز...
و ای دوست من... بیا تا ما هم به میان رویم تا از لبریزی عشقشان و جریانِ حیاتشان لبریز شویم و جاری...
حیاتی در برگیریم و حیاتی نیز بر دیگری ببخشیم.
#شهید_آوینی
#طوفان_الاقصی
#فلسطین
✍#ایْنَ_قاصِمُ_شَوْکَهِ_الْمُعْتَدینَ
@gharare_andishe
غزه، آری کربلا گشته
اینجا کربلاست؛ اگر نه که مردم
اینچنین مقاومت نمیکردند...
#غزه
#طوفان_الاقصی
@ghatare_abdishe
زمانی که واژهی صادراتی را می شنیدم، احساس بدی وجودم را فرا میگرفت زیرا صادرات اصولأ توان کشور واردکننده را میگیرد و امید برای جوانها به ناامیدی تبدیل میشود؛ اما با "طوفان الاقصی" واژهی صادرات برایم بازخوانی شد. آری انقلاب اسلامی به گونهای در سرزمین قدس صادر شد که توان مضاعف و غیرقابل وصفی در کوی و برزنش ایجاد کرد که ظهورش در کودکانی که با نوشتن اسمهایشان بر دستها به استقبال شهادت میروند و مادرانی که چنین استقبالی را با تحسین به نظاره مینشینند، شیرزنانی که جوانان خود را تقدیم میکنند و میگویند خون فرزندم رنگینتر از خون حسن و حسین "علیهما السلام" نیست و چنین ذبح شدنی را آبیاری درختی میبینند که میوه هایش با صبر و مقاومت در هم تنیده شده است.
پدری که در چنین شرایطی به دختربچه اش قرآن میآموزد و با اینکه بمباران دختربچه را میترساند اما دوباره ميخواند به امید روزی که فرزندان شهید از دامنش تقدیم چنین انقلابی شود.
نوجوانی که با چنان آرامشی روی تخته سنگی که اطرافش ساختمانهای فروریخته و ماشینهای آتش گرفته از بمباران رژیم غاصب است؛ چنان آیات الهی را تلاوت میکند گویی که با پوست و گوشت و استخوانش، حقانیت آیات را چشیده..
نوجوانی که آنچنان شهامت از چشم هایش میبارد که انسان یاد حاج قاسم، سردار دلها میاندازد؛ بخصوص زمانی که میگويد:"بیایید، بکشید ما را، جوان های ما را بکشید، نسل بعدی متولد میشود"
به راستی چقدر این جملات شبیه جملات امام خمینی "رضوان الله علیه" رهبر فرزانه انقلاب اسلامی است که از حلقوم نوجوانی به این زیبایی به گوش دل میرسد آیا این زبان، زبان وجود نیست؟
اگر ساحت شهادت اینگونه است که زبان الکن از بیان است و اشکها بیاختیار فرو میریزد از گرمای صورتت متوجه اشکها میشوی، ساحت غیب و بطن این ظهور چیست؟
#غزه
🖊#معمای_هستی
@gharare_andishe