eitaa logo
قرار اندیشه
259 دنبال‌کننده
466 عکس
191 ویدیو
3 فایل
✦؛﷽✦ 🍀چیزهای زیادی برای دیدن هست، ولی چه وقت می‌توان دید؟ قرار اندیشه، محفلی است برای دیدن‌های ساده و گفتن‌های بی‌پیرایه تا لابلای قلم‌زدن‌ها خود را بیابیم و تحقق خود را رقم زنیم... راه ارتباط: @ta_ghaf @Rrajaee
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام بر اصحاب کهف آن هنگام که چشمانشان به معجزه‌ی حق منور شد و دیدند و نوشیدند سلام بر آغاز مرگ بر آن زمانی که سایه‌ی پناه هم رخت برمی‌بندد سلام بر بیداران عالم که شلاق هوشیاری بر گرده‌شان است و ایستاده دست عجز بالا گرفته اند و هوشیارانه معجزه طلب می‌کنند و طلب می‌کنند سلام بر چشمان باز این دیار و رنج دیدنشان سلام بر بی‌پناهان عالم و سلام بر تمامی آنان که جانانه مسلمان زمان شدند و تسلیم تقدیر که خستگی بی‌نهایتشان و غم بی پایانشان و فراغ هزاران ساله‌اشان آنان را به خواب نزد و سرکشانه بنای کهف خودساخته ننهادند و سلام بر کهف غایب این زمان ✍ @gharare_andishe
. جمهوری اسلامی مظلوم. این عبارتی است که این روزها باحضور در جلسات دوستانه مدام از ذهنم عبور می‌کند. کسانی که همه بودنشان جمهوری اسلامی است، این روزها مشغول نقد و تحلیل وضعیت فعلی هستند و با ژست‌های طرفداری از مردم و سخن مردم، مسائل پیش آمده را برسر این مظلوم می‌ریزند و دست آخر هم همه باهم دوستانه از جلسه بیرون می‌روند و یک نفر هم نیست که شرمسار باشد چرا که مقصر مشخص شده است. همه ما خوبیم و جمهوری اسلامی مسبب مشکلات. گویی هیچ‌کدام از ما مسئولیتی نداشته و نداریم که یکبار بگوییم آری ما شرمسار این وضعیت اقتصاد و فرهنگ و سیاستیم. حاج قاسم یادت بخیر که چهره تو‌چهره شرمساری بود و همه چیز را برعهده خود می دانستی. آنقدر که یکبار کسی نگاه تو را چند ثانیه هم ندید و سرت همیشه پایین بود در مقابل مردم در مقابل امام و شهدا و در مقابل آقا که هیچ شاید آقا یکبار هم چشمان تو را ندیده بود. خدایا بحق حاج قاسم ما را از این همه تبختر و غرور بیرون بکش... ؟ @soha_sima
🔹جلسه متن خوانی و گفتگو پیرامون کتاب "سرآغاز کار هنری" هایدگر 🔹شنبه ٣٠ مهر ١٤٠١ 🔹ساعت ١٥ @gharare_andishe
در زمانه ای به سر می‌بریم که گویی آدمی طریق زنده‌گی را گم کرده است! امور، روابط، مناسبات، خود، دیگری، آن‌چنان جدی انگاشته می‌شوند که جا برای زندگی نیست. آدمی گویی همه امور خود و حتی خود را آن‌چنان جدی می‌انگارد که مرز بین مهم و غیر مهم در نظر او گم می‌شود و این‌گونه شاید این خود اوست که گم می‌شود. شاید بتوان گفت این امر ناشی از این است که نظام جدید زمانه بر قوانین ریاضی استوار می‌گردد و ماهیت قوانین جامعه با قوانین ریاضی یکسان انگاشته می‌شود. دو بعلاوه دو حتماً و همیشه مساوی چهار است و چنین قانونی گویی آنقدر خدشه ناپذیر و جدی است که می‌تواند منشأ قانون‌گذاری روابط انسانی و قانونی جامعه گردد، اما در برابر آن، گزاره های انسانی علاوه بر تصدیق عقل، گویی نیاز به موافقت دارد. آزادگی بشر که طريقة راه بردن او در زندگی و حیات است، وقتی در سیطره نظام جدید و نسبت جدید آدمی با خود قرار می‌گیرد، انگار حقی می‌شود در کنار باقی حقوق انسانی که جایی دارد و قوانینی برای خود دارد و گویا این آزادی و انسان است که رمقی ندارد، طوری که در قوانین و مناسبات جدی جامعه بشری، باید انسانی رام و مطیع یا نهایتاً پرخاشگر و مخرب شد. اما گویی زبان زنده‌گی در زبان ریاضی خلاصه نمی‌شود؛ زبانی صمیمی و لطیف است که با امید و آزادی او نسبت دارد. این زبان است که مهم و غیرمهم زندگی را در نظر آدمی در جای خود می‌نشاند. شاید این‌گونه جدی های واقعی طور دیگری در نظر آدمی نمایان شوند و او راه به زنده‌گی می‌بَرد و این وجود انسانی است که برای او نمایان می‌شود. @gharare_andishe
برای رسیدن، هر روز پای بر زمین می‌نهیم؛ رازی که شاید کمتر توجه می‌کنیم... آری دیدار دوست را پای بر نفس زمین‌گیر زدن باید! ساده اندیشی است اما همراهی با رازها آنجا که زنجیر روزمرگی قدمها را اسیر کرده... ✍ @gharare_andishe
بیاییم به نحوی دیگری نگاه کنیم، دعا کردن به صرف اینکه روزی برایم سرازیر شود، در نهایتِ جانِ یک انسان نیست؛ آدمی در نسبت با دیگران خودش را پیدا می‌کند، معنا می‌کند. جان‌ها وصل به یکدیگرند جهانی که در آن زندگی می‌کنیم، جهانیست که همه ما باهم هستیم پس آدمی وقتی دعا می‌کند، برای حلقه متصل به جان خودش دعا کرده و قطعاً بر او و عالم هم بی اثر نخواهد ماند. برای دیگری دعا کردیم، گویا برای خود دعا کردیم،خودی که در وصلِ به همه جان ها و روح هاست خود و دیگری را که یکی ببینی...اثر جور دیگر خواهد شد... ✍ @gharare_andishe
ایرانِ عزیز وطنِ هزار غم‌دیده.... آیا زمانی می‌شود که جان را وقتی با ارزش بدانیم که در راه تو نذر شود یا مسئولیت ساختنت را بر دوش خود بینیم؟ کِی بشود تا برایت مادری کنیم... @gharare_andishe
پیکر بی جانت را دیدم بانو....پیکر بی جانت را مظلومانه،  نقش بر زمین بسته ، دیدم بانو...! ای به ردای عفت پیچیده شده...آغشته به خون! آخر بگو...به کدامین گناه؟ به کدامین گناه کشته شدی؟؟ این روزها در تلاطم کدام  اندیشه بودی بانو؟ می‌خواهم برایت فریاد بزنم  !! برای تویی که زن بودی...برای تویی که خودِ زندگی بودی...برای تویی که تا سر حد آزادگی رفتی! کاش کودکی در خانه چشم به راهت نمانده باشد.....کاش داغی بر دل  مادری ننشانده باشی!! آه..! دنیا ! اوف برتو! چه بر سر مردمانت آمده؟؟ که پهنه ات این‌گونه جولانگاه شیاطین شده؟! بانوی مظلوم من! زبان باز کن و بگو... این روزها در تلاطم کدام اندیشه بودی؟ که پاداشت...شهادت به وقتِ زیارت بود! ✍           @gharare_andishe
اصولا این صحنه ها را نمی‌توانم ببینم ولی نمی‌دانم چه روح و حیاتی در این عکس نهفته که همزمان با غمِ مظلومیت شهادتشان آرامش و لبخندی از امید و گرمایی نوید بخش از خون قرمزی که جاری شده است، قلبم را نوازش می‌کند و همچنان خیره به تصویر مانده ام گویا عهدی را در نهانِ آدمی زنده می‌کند... ✍ @gharare_andishe
▪️حالا دیگر تنها شدی و تا آخر عمر چشم انتظار دیدار دوباره‌‌ی مادرت خواهی بود... شاید ندانی اما بزرگ که شوی حتما خواهی فهمید، خون پاک و اصیل مادرت، حرکت می‌سازد و حقیقت را بر زبان‌ها جاری می‌کند... خواهی دید، خون مادرت، راه‌ می‌گشاید و بن‌بست‌ها را درمی‌نوردد... خواهی دانست، خون مادرت، نور می‌تاباند و ظلمت‌های انباشته بر قلب‌ها و دل‌ها را می‌زداید تا شاید چشمی باز شود و عزم و اراده‌ای در وجود ما ریشه کند... خواهی دانست، این خون مادر توست که تقدیر تاریخ را تغییر می‌دهد و جسم بی‌جان اوست که به ما جان می‌بخشد ... خواهی دانست که حضور بی‌ریا و مادرانه‌ی مادر توست که او را لایق شهادت و لقای حق می‌کند و شهادتش راهی برای جمهوری اسلامی متولد می‌کند و گردبادهای توسعه‌نیافتگی را از سر او می‌گذراند، نه حضور متبخترانه‌ی روشن‌فکرمأبان که بر تخت بی‌عملی نشسته‌اند و بار هیچ کاری را بر دوش نمی‌کشند و راه را در نظریه پردازی‌های انتزاعی خود پی می‌گیرند... خواهی دانست، رد خون مادرت، ایران را «وطن»، می‌کند، انسان‌های گرفتارِ دوقطبی‌هایِ متوهمانه را، «مردم» می‌نماید و «زندگی» را در شریان‌ها جاری می‌کند... @gharare_andishe
🔹اگر خانه ویران شود من همچنان با سوال پررنگ خانه‌ام کجاست و تمنایِ خانه، در آپارتمانِ نقلی‌َم در شهری وسیع ماندم. بی آنکه حتی دیگر بستری از جنس ساختن و صنعت که زمانی به وضوح جای خالی خانه را نشانم داد وجود داشته باشد. من شبانه روزم را در خانه می‌گذراندم و از در و دیوارهایش سوال می‌پرسیدم. گاهی با خشم و گاهی سرشار از مهر و البته التماس. از عمر این درماندگی در خانه خیلی نگذشته بود که خودم را در برابر قفل های شکسته و درِ نیمه بازِ خانه دیدم. تا به خودم آمدم دیگر اثری از خانه برایم وجود نداشت. هر آن چیزی که بود در چشم برهم زدنی دود شد و به هوا رفت. دیگر از در سوالی نداشتم. دیگر فقط محل رفت و آمدم نبود. در عوض چشمانم به آن خیره مانده بود. بدون پلک زدن. "الان یکی پرت میشه داخل" "الان یکی پرت میشه داخل" "الان...." آن در و دیوار هایی که حفاظی برای امنیتم بودند کارایی خود را از دست دادند. دیگر کوچه با داخل خانه هیچ تفاوتی نداشت. شاید تنها فرقش حفاظت در برابر گرما و سرما و در دسترس بودن وسایل گذراندن زندگی بود. و حتی اینکه به طور مطلق داخل خانه بودم هم استدلال محکم اطرافیانم برایِ ترک کردن آن شهر و خانه بود. برایِ اینکه بخواهم در خانه بمانم باید حتما راهی به بیرون پیدا می‌کردم. در خانه ماندن، برایِ در خانه‌ای بودن، کافی نبود. از ارسال گزارش‌م به کلانتری هم خیلی نگذشته بود که بی‌هنگام مرا خواستند و در آنجا عکس همسایه‌ی دیوار به دیوارمان در دستانم خشک شد. تیر آخر را همسایه زد. نزدیک ترین. و دیگر برایِ در این خانه ماندن یک روز هم زیاد بود. از خانه فقط یک ویرانه باقی ماند. @gharare_andishe
🔹زمانی برای درنگ به راستی پیام رهبری در مورد حادثه تروریستی حرم شاهچراغ، چقدر ما را مورد خطاب قرار می‌دهد! آیا زمانی برای تأمل قرار دادیم؟ "ولیّ زمان" با ما صحبت دارند، درخواست می‌کنند، آیا شنیدیم که زمان جان دادن مان هم برسد؟ یا با نگاه گذرایی عبور کردیم و مثل بقیه حرفها نشنیدیم؟! خطاب در جملات فریاد "هل من ناصر ینصرنی" عاشورا را گوشزد می‌کند. فعالان عرصه فکر! فعالان عرصه تبلیغ! آحاد مردم! آیا ما مورد خطاب نیستیم؟ آیا زمان منحصراً فوروارد مطالب به پایان نرسیده؟ آیا بستری برای تفکر مهیا نشده؟ چقدر خوب می‌شد که از عملکرد سطحی و دل خوشی هایش فاصله بگیریم و به عمق کار بنگریم و حرکتی را آغاز کنیم. مهم است که کجا ایستاده ایم و چگونه به ماجرا نگاه می‌کنیم. احساساتی که با خرد همراه نباشد، تخلیه روانی است و باز تکرار است و تکرار؛ از سطحی نگری عبور کنیم و با تأمل و درنگ همدیگر را به عمق مطلب دعوت کنیم تا راه برای مسئله تبیین که این‌گونه رهبر معظم انقلاب اسلامی آن را کار فوری نام نهادند، باز شود. تحول از پایین و آحاد مردم شروع می‌شود. @gharare_andishe
وَ سُقْمِى لَايَشْفِيهِ إِلّا طِبُّكَ، وَ غَمِّى لَايُزِيلُهُ إِلّا قُرْبُكَ، وَ جُرْحِى لَايُبْرِئُهُ إِلّا صَفْحُكَ، وَ رَيْنُ قَلْبِى لَايَجْلُوهُ إِلّا عَفْوُكَ، وَ وَسْوَاسُ صَدْرِى لَايُزِيحُهُ إِلّا أَمْرُكَ... بیماری‌ام را جز درمانت شفا ندهد و غمم را جز مقام قربت برطرف نسازد و زخمم را جز چشم‌پوشی‌ات التیام ندهد و آلودگی دلم را جز گذشت تو صیقل ندهد و وسواس سینه‌ام را جز فرمانت از میان نبرد، ای نهایت آرزوی آرزومندان. *مناجات خمس عشر* @gharare_andishe
مگر همراه سختی، آسانی نیست؟! پس آیا می‌توان این‌گونه تعبیر کرد که همراه تلخی برای صبر، آن هم صبر برای یک افق بلند، شیرینی خود را همراه تلخی اش دارد؟ اصلا معنای حقیقی صبر چیست؟ معنایی فارغ از مفاهیم مرسوم! این روزها در انتظار واژه ها باید نشست تا معنای حقیقی خود را نمایان کنند... ✍ @gharare_andishe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
... اگر رسم بر این است كه صبر را جز در برابر رنج نمی بخشند و رضای او نیز در صبر است، پس این سرِ ما و تیغِ جفای تو... *فتح خون* @gharare_andishe
گاهی باید مُرد و به تماشای جهان نشست، آزادِ آزاد تا ببینی چقدر با هیاهویی که به پا کرده، انسان را می‌گویم، بی‌پناه شده! چه سادهِ پیچیده در زمین و هم به بازی گرفته شده؛ شاید هم این هیاهو فریاد بی‌پناهی اش است به دنبال پناهی است تا شاید دستی، دلی، زبانی به فریادش برسد کاش برسد... @gharare_andishe
سلام به آرمان سلام به رویش انقلاب سلام به شهید نمی‌دانم به جز ذکر "علی"، چه وردی خواندی که این‌گونه رسیدن به آرمان هایت را انتخاب کردی؟ شجاعت، شهامت، غیرت، ایمان و آخر یقینی که تو به آن رسیدی، تنها راه رسیدن به حقیقت همین است... در کدام کلاس درس خوانده ای که بودن را برایت این‌گونه روایت می‌کند و تو خوب تعلیم دیده ای؛ مرحبا انسانیت تنها رمز و تفصیل "بودن آدمی" است و جز از راه مکتب حسینی نمی‌توان گذر کرد. چقدر آدم های اهل فکر باید تفکر کنند که چطور می‌توان این بودن را تفسیر کرد. بودنی که وجود را به صحنه می آورد. باطل با تمام هیبت تو خالی که دارد، در نسبت با حق نابود است و این واژه ها با استقامت همچون تویی قدرت در کنار هم بودن را پیدا می‌کنند. نور که به صحنه بیاید جایی برای ظلمت نیست. می‌دانم، اما دانستن تا یافتن، فاصله ای است میان زمین تا آسمان که تنها شهید می‌تواند با شهود طی کند. شهید با تمام وجود می‌یابد تنها حق باقیست. شهید، نور حق را به صحنه می آورد چون خود شاهد است و شهود دو روایت گر نمی‌خواهد؛ فقط حق است که خود را می‌خواهد این‌گونه روایت کند... اما برای راوی بازی تو مهم است تا انتخابت کند... مرحبا به بازی‌ای که کردی و انتخابت کردند برای یافتن و رسیدن به آرمان هایت شهودت مبارک @gharare_andishe
أشهد أن لا اله الله... أشهد أنّ محمد رسول الله.. أشهد أنّ علیا ولیّ الله ... و سلام بر اسلام!!!... و سلام بر مسلمانیِ دوباره ام...سه باره ام...و صد باره ام!! این که قلم به دست گرفته و می‌نویسم، نشان از آن نیست که حرفی جدید می‌خواهم بگویم و یا علمی را به رخ می‌خواهم بکشم... نه؛ فقط آمده ام حالم را تورق کنم..و بنویسم برای زن...زندگی...آزادی!!! .. این روزها که قرار بود به زور حجاب!!! که وجهی از مسلمانیمان هست را نداشته باشیم.. قلبم بیش از پیش مشتاقِ این حکم شده... و در ذهنم تکرار می‌شود! و هر روز نه، بلکه هر ساعت دوباره مسلمان می‌شوم!! احساس کردم چقدر مشتاقم به این حکم، که تا الآن این‌همه متوجهش نبودم! مثل هوا که حواسمان نیست که هست!همین که جایی بمانیم بدون هوای تازه؛؛ نفسمان که بند بیاید، می‌فهمیم که چقدر مؤثر و مهم بوده و هست!! داشتم با خودم فکر می‌کردم که اگر زبانم لال، دیگر صدای اذانی از مسجدی بلند نشود..و من طنین اشهد اَنَّ علیّا ولیُ الله را نشنوم..تلخ ترین مرگ را به تجربه نشسته ام.. آری..این مسلمانی حیاتیست معرکه!!بی نظیر...و نبودش..نبود ماست!!و جایی که آن نباشد، ..من "زندگی "را نمی‌فهمم!!! چهل روز است که مویرگهای تنم هم جریان انقلاب را در درونش می‌فهمد!...و مانند تشنه به آبی تشنه ی اسلام آوردنم شده ام.. هر ثانیه برای خودم تلقین می‌خوانم..! که اشهدان لا اله الله..... و زندگی !!!در وجودم جاری می‌شود... الحمدلله...الحمدلله..الحمدلله.. که تو هستی. ای همه ی هستی!!! ای معرکه ی بی نظیر!!ای خدای آزاده! الحمدلله که در قلوب مایی !!!و نفس با تو جریان می‌یابد!!! همه ی زندگی ام.. من دوباره با قلبی مطمئن تر...به سوی تو می آیم... من "زن "را با لطافت تو می‌فهمم!! نه با شومی جماعت هرزه اندیش! اوجِ مهر ..محبت ..مادری... من "زن"را این‌گونه می‌خواهم...این‌گونه فهم می‌کنم نه فقط صِرفِ ولنگاری!!!نه فقط بازیچه ی دست و بیگاری!!! پس در وجودم نازل شو! بیش از پیش! فرود آ!! که زندگی با همه ی زیبایی اش...یک آنش هم بی تو!! یعنی دست و پا زدن در گرداب سیاهِ تعفن و ترس و وحشت !! اشهد ان لا اله الله... هر بار که می‌گویم، انگار قلبم اطرافش پوسته می اندازد.. و می‌شکند هر آنچه غیر از تو دورش را گرفته...میشکفد و قلبم جوانه می‌زند..‌ قسم به خودت.... که تنها راه نجات و" آزادی" و آزادگی تویی! و شرافت است معنای" آزادی".. که حسین علیه السلام فرمود: اگر دین ندارید، لااقل آزاده باشید!! و او بود که با خونش معنا کرد "آزادگی"را! من عاشقانه سر بر دامنت می‌گذارم..که ایمان بیاورم...به زن، زندگی، آزادی!! همه ی دارایی ام را به پیش آوردم..همه اش پشیزی نیست به درگاهت!!! من را بپذیر.. @gharare_andishe
«نحن کهف لمن اِلتجا الینا» ما پناهگاهیم برای هرکس که به ما پناه آورد .. «امام حسنِ عسکری» @gharare_andishe
دعاهایم تنها برای خویش نیست و اجابتش را تنها برای خود نمی‌خواهم. مگر می‌شود در جهانی باشی پر از انسان هایی که دوستشان داری و جانت در وصل جان هایشان است و بودِ تو با بودِ آنها معنا پیدا می‌کند و آنگاه فقط به فکر خویش باشی؟ ! استجابت دعاهایمان برای راهمان، برای هدفمان، برای همدیگر.... مستلزم صبر و انتظاریست... که پایانش ختم به نور خواهد بود ان شاالله... وقتی مسیر در شعاع نور در حرکت است، معنایش این نیست که ما اکنون در نور قرار نگرفته ایم و قرار است بعد به نهایت آن نور برسیم... بلکه انتخاب ما همان مقصدست...یعنی اکنون هم در احاطه نور قرار گرفته ایم...اما باید راهی پیمود تا به نهایتش رسید. راهی که پیمودن همان حقیقت است که حیاتش ما را زنده نگه داشته... "آرمان خواهی انسان.. مستلزم صبر بر رنج هاست؛ پس برادر خوبم، برای جانبازی در راه آرمان ها، یاد بگیر در سیاره رنج صبور ترین انسان‌ها باشی" *سید_مرتضی_آوینی* ✍ @gharare_andishe
ما ایام اللة را هم تشریفاتی کردیم اما شما با حضور بی ادعا و سراسر حیات خود به ما فهماندید آینده، مناسک یخ زده ما نیست، بلکه طلب شاعرانه شماست @gharare_andishe
در چه وضعی به سر می بریم؟ نشست بیست و ششم.mp3
26.42M
🎙 ماهیت قدرت مدرن، فروپاشی مدرن و معنای افول قدرت آمریکا 🔹مروری بر بیانات رهبر انقلاب در دیدار با دانش‌آموزان به مناسبت ۱۳ آبان 🔹 و مروری بر کتاب "وضع کنونی تفکر در ایران" 🔸 نشست بیست و ششم 📆 ۱۱ آبان ماه ۱۴۰۱ ؟ @soha_sima
🔶🔶خلاصه‌ای از بیانات مقام معظم رهبری در جمع دانش‌آموزان در ۱۳ آبان👇👇👇
♦️آمریکای منزوی در نظم جدید جهانی 🔹️ چهار دهه قبل و «بعد از خراب شدن دیوار برلین و از بین رفتن دستگاه مارکسیستی دنیا و حکومتهای سوسیالیستی، بوش گفت امروز دنیا، دنیای نظم نوین جهانی، نظم تک‌قطبی آمریکا است؛ یعنی آمریکا در رأس دنیا قرار دارد. او البتّه اشتباه میکرد؛ بد فهمیده بود. از همان بیست سال قبل، بیست و چند سال قبل تا امروز روز‌به‌روز آمریکا ضعیف‌تر شده.» ۱۴۰۱/۲/۶ شکست‌های داخلی نظام سیاسی حکمرانی آمریکا، افول انتظام اجتماعی، انحطاط مدنی، فقدان عدالت اجتماعی، نابود شدن خانواده، فساد اخلاقیِ فراگیر، فرسودگی کامل قدرت نرم آمریکا، سیاست‌های متناقض در مسائل مهم جهان مثل محیط‌زیست، خروج از پیمان‌های بین‌المللی، بدعهدی و دشمنی با کشورهای هم‌پیمان، سرکارآمدن رؤسای جمهوری مثل ترامپ و یا بایدن معلوم‌الحال، حمله طرفداران ترامپ به کنگره آمریکا، همه‌وهمه نشان‌دهنده‌ی آن است که ابرقدرتی ایالات متحده‌ی آمریکا به سر آمده است. این نشانه‌های واضح حتی نظریه‌پردازان پایان تاریخ با غلبه‌ی لیبرال دموکراسی به‌عنوان بهترین نظام سیاسی جهان، را از گفته‌های خود بازگردانده و امروز می‌گویند که "دیگر فکر نمی‌کنند جهت تاریخ هنوز هم به سمت لیبرال دموکراسی باشد. دموکراسی بسیار شکننده است." ♦️انتقال قدرت سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و علمی، از غرب به آسیا 🔸️جامعه‌شناسان شناخته شده آمریکایی به‌صراحت تأکید می‌کنند که آمریکا در مسیر سقوط قرار گرفته و افول این کشور امری حتمی و اجتناب‌ناپذیر است. از زمان جنگ ویتنام تا حادثه‌ی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، از سرعت روند و توسعه‌ی اقتصادی آمریکا کاسته شده و این کشور، اعتبار و آبروی تبلیغاتی خود را از دست داده است.  واشنگتن نه‌تنها رقبای دیرین خود مانند روسیه و چین را به چالش نمی‌کشد، بلکه متحدان خود را نیز می‌آزارد. فرانسه و آلمان از تشکیل ارتش مستقل اروپا سخن می‌گویند. هند و پاکستان با اشتیاق به پیمان‌های جدید مانند شانگهای می‌پیوندند. پکن و دهلی‌نو به‌عنوان رقبای سنتی به یکدیگر نزدیک می‌شوند. بلوک اقتصادی غول‌آسایی مانند «بریکس» ایجاد می‌شود. با گذشت زمان و آشکار شدن بیشتر ضعف های داخلی آمریکا و انباشت بحران‌های داخلی، التهاب در سیاست‌های خارجی آمریکا به صورت سلسله‌وار نمایان خواهد شد و «آمریکا مجبور میشود دست و پایش را از جهان جمع کند. الان آمریکایی‌ها در بسیاری از مناطق دنیا پایگاه دارند؛ در منطقه‌ی ما، در اروپا، در آسیا، پایگاه‌های نظامی با جمعیّت‌های زیاد، پولش را هم از خود آن کشور بیچاره‌ای که در آنجا پایگاه هست میگیرند؛ هزینه‌هایش را او باید تأمین کند و آمریکایی‌ها بخورند و آقایی کنند! این دیگر تمام میشود؛ دست و پای آمریکا از حضور در سراسر جهان جمع خواهد شد.» ۱۴۰۱/۸/۱۱ ♦️ جایگاه ایران در نظم جدید عالم 🔹️سخن پایانی اینکه در شرایطی که نظم جهانی در حال تغییر و آرایش منطقه‌ای و بین‌المللی جدیدی در حال شکل‌گیری است و شعار مرگ بر آمریکا در حال تحقق است، باید وظیفه خود را بشناسیم و جایگاه  شایسته ایران را در این نظم جدید محقق کنیم و به این سوالات فکر کنیم که «در این دنیای جدید ایران چه کاره است؟ ایران کجا قرار میگیرد؟ جایگاه کشور عزیز ما کجا است؟ این، آن چیزی است که باید شما روی آن فکر کنید؛ این، آن چیزی است که باید شما خودتان را برایش آماده کنید؛ این آن چیزی است که جوان ایرانی میتواند انجام بدهد. ما میتوانیم در این نظم جدید یک جایگاه برجسته‌ای داشته باشیم.» ۱۴۰۱/۸/۱۱
قرار اندیشه
♦️آمریکای منزوی در نظم جدید جهانی 🔹️ چهار دهه قبل و «بعد از خراب شدن دیوار برلین و از بین رفتن دست
🔻شاید اگر به این مهم پی ببریم که تفکر و رصد رخدادهای پیرامون، از ضروریات است و بدون فکر همواره گرفتار و اسیر عوارض بنیان‌های امور خواهیم بود و رهایی از آن عوارض و آسیب‌ها بدون وجود یافتن در مقابل آن‌ها میسر نخواهد شد. گویا فهم نظم جدید و برقراری مناسبات متفاوت از گذشته، بیش از آنکه نیازمند قوت تحلیل سیاسی باشد، نیازمند فهمِ عقل حاکم بر جریان رو به افول یا رو به صعودِ امور است که از فرد دارای خرد روشن برمی‌آید، چه بسا که با این خرد، جریان حرکت مسائل واضح می‌شود و رهایی از مسائل پراکنده و متنوع میسر. با درک نسبی بیانات مقام معظم رهبری در جمع دانش‌آموزان، نوید برقراری جهان دیگر و رخت بستن جهان آمریکایی به گوش می‌خورد. نشانه‌ها و ارجاعات ایشان به تغییرات اخیر در سطح اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و حتی فرهنگی و علمی، به تغییر موضع قدرت در آسیا، و تایید آن توسط خود متفکران و فرهیختگان غربی، نشان از آن دارد که شرایط متفاوت از روایتهای مشهور جریان‌های مختلف داخلی و خارجی وجود دارد. با این حال آمریکا در شرایط بغرنج کنونی همچون محتضر در حال احتضار برای خالی نکردن عرصه، بیشتر از پیش مستمسک راه‌ها و ابزارهایی می‌شود تا همچنان جایگاه خویش را بازیابد و چه بسا از این رو در بیانات حضرت آقا به پیچیدگی‌های دشمنی دشمنان اشاره می‌شود. گویا با تغییر وضع قدرت‌های سیاسی و سطح مسایل پیش‌رو بیش از پیش اهمیت تفکر که همان توجه به تقدیر در جریان و توجه به بنیاد امور است، برای ما آشکار می‌شود. بازیابی دوباره‌ی خود در افق انقلاب و تذکر به وجود نمایان‌شده در جهان انقلاب اسلامی و تذکر دوباره‌ به اجمال آن فهم جایگاه ایران در پازل نظم جدید جهانی و تفصیل هر چه بیشتر آن، تنها در سایه‌ی فکر و اندیشه در وضع وجود انسان میسر خواهد شد. ✍ @gharare_andishe
 به دنبال کسی جامانده از پرواز می گردم   مگر بیدار سازد غافلی را غافلی دیگر @gharare_andishe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گاه برای اینکه عقل و جان راهِ خود را بیابد و بتواند به نحوه بودن خود نظر کند، عزم بلندتری باید بکند. هرگاه جسم و جان ملتی هماهنگ شد، حامل علم و فرهنگ و هنر می‌گردد و حال باید دید جان ملت در گرو چه عهدی است و راز مسائل خود را در کجا باید جستجو کند؟ گویی این راز را باید در آنانی سراغ گرفت که ناظر بر صحنه هایند و شاهد بر آن شده‌اند. آنان شهادت می‌دهند بر ملت چه گذشت و در توجه به آنان است که توجه ملت بیدار می‌شود. @gharare_andishe
به لطافت بوی درخت چنار بعد از هوای بارانی، به آرامی پرواز پروانه‌ها در پهنه‌ی یک دشت در اوج مثل کبوترهای در یک عصر آفتابی شدید در اعماق قلب، آنگاه که اشکی به گرمی می‌غلتد، این چنین لطیف و آرام و در اوج و شدید می‌آید و رخ می‌نماید و پرده می‌اندازد و هنوز هم حتی... در ورای چرخ دنده‌های منظم و سخت، در رگ‌های بیمار روی تخت، نزدیک‌تر از دستگاهی که به ریه‌هایش حیات می‌دمد، هر روز ...زمان شناس تر از اتوبوس، آن‌گاه که در جلوی پای من می‌ایستد، او هست! واقعا هست! برای من سخت‌تر است این‌جا حیات را دیدن! من عادت ندارم به سرعت و خشونت ماشین‌ها! اما او و من و او که هست و این زیباست. @gharare_andishe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
و آنجا که پدر شهید روایت می‌کند: "بهتر از روح الله ها در کنار من شهید شدند"، به چه می‌اندیشد؟ و نگاهش به کدام سوی خیره است؟ روایت‌های پدر غیر از این است که قدم در راهی نهاده که خدا مقابل چشمانش گشوده است نه خودش؟! و همین گشودگی باعث شده تا جهان الهی را مقابل چشمان خود ببیند و این حضور را درک کند و آن را بفهمد، نه آنکه درگیر خویش و نفس خویش شود.... و چیزی که باعث شد مانع رؤیت آن نور الهی نباشد، تبعیت نکردن از نفس خویش است که خود را هنوز بدهکار انقلابش می‌داند و با صلابت سخن می‌گوید. و اکنون ما در کدام وادی به سر می‌بریم و فهم و درکمان در چه سمت و سویی مصرف می‌شود؟ پدر می‌داند که قاعده و سنت الهی چیست و به راهی که پسر رفته، باور دارد و می‌داند که حق او ضایع نخواهد شد...چون خونِ روح الله گواه حقانیت همان نور الهیست و هرچه خرج آن کنی، باز هم کم است! به روایت دیگر در این راه الهی، هرچه کند آدمی ... کمش بسیار و بسیارش کم است... @gharare_andishe
"ألا إنّ أبصر الأبصار ما نَفَذَ في الخير طَرْفُهُ" : آگاه باشید بیناترین دیده‌ها، دیده‌ای است که همواره در خیر بنگرد.. *نهج‌البلاغه، خطبه ١٠٤* @gharare_andishe