eitaa logo
گلچین شعر
13.8هزار دنبال‌کننده
748 عکس
260 ویدیو
10 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
با آینه، سنگ اگر گلاویز نبود دنیای بشر چنین غم انگیز نبود کشتار زنان و کودکان معصوم این گونه به چشم خلق ناچیز نبود @golchine_sher
پر از شمیم تو گشته غروب وقت اذان هوای مسجد و منبر گرفته از تو نشان جهان مرده ما جان تازه می طلبد بیا به خاطر مادر نماز عشق بخوان @golchine_sher
چشم، مخصوص تماشاست اگر بگذارند و تماشای تو زیباست، اگر بگذارند من از اظهار نظرهای دلم فهمیدم عشق هم صاحب فتواست اگر بگذارند دلِ دُرنایی من! این همه بیهوده مگرد خانه ی دوست همین جاست، اگر بگذارند سند عقل، مُشاع است اگر بگذارند عشق اما فقط از ماست، اگر بگذارند غضب آلوده نگاهم مکنید ای مردم دل من مال شماهاست، اگر بگذارند @golchine_sher
حق دارد این دل بعد تو ماتم بگیرد وقتی نباشی جای خنده غم بگیرد اصلا کسی را من نمیخواهم به جایت آغوش تو باید مرا محکم بگیرد بوسه دهی از گرمی گل بوسه هایت باران شرم از چشمِ من نم نم بگیرد پلکی بزن این تشنه ی وصلِ لبانت کام دل از آن چشمه ی زمزم بگیرد خورشید من با گرمی اَت نگذار هرگز برگ گل رخسار من شبنم بگیرد آسودگی میخواهم و آرامش ای عشق.. بگذار دستانت مرا محکم بگیرد.. @golchine_sher
از درد فراق بی‌قرار است دلم پیوسته در انتظار یار است دلم با ندبه و اشک، چشم‌ها می‌‌گویند در حسرت دیدار بهار است دلم @golchine_sher
صدا صدای تو باشد هوار لازم نیست برای بودن با تو قرار  لازم نیست ... غزل چه دور شد از آسمان چشمانت ؛ به لطف پنجره دیگر حصار لازم نیست ... چنان مقابل تیر نگاه تسلیمم که صید دام تو هستم شکار لازم نیست ... اگرچه عشق نهفته به شعر شاعر ها ولی برای تو دیگر شعار لازم نیست ! پس از تو زخم جنون میکُشد مرا یک دَم پس از تو واژه ساعت شمار لازم نیست ... قلم ز خون من انقدر سرخ بنویسد ؛ که استعاره به رنگ انار لازم نیست ... @golchine_sher
می زند بر هم بساطِ عشرتِ این خانه را با چه رو؟ هر روز غم ، یاد از دلِ من می کُند @golchine_sher
گاهی میان دیده و دل جنگ می شود ! گاهی غزل ، برای تو دلتنگ می شود "گاهی دو کوچه، فاصله ی خانه های ماست اما همین دو کوچه ، دو فرسنگ می شود" گاهی برای رفتن تو ، گریه می کنم هق هق ، ترانه و ... نفس ، آهنگ می شود گاهی تمام هر چه که اسمش غرور بود می ریزد و نتیجه ی آن ، ننگ می شود گاهی میان خلوت افکار خسته ام شیطان به دست تیره ی تو رنگ می شود !!! از اینکه عاشقانه تو را می پرستم و ... ، از اینکه ظالمانه ، ... دلت سنگ می شود ، از اینکه باز هم دل من را ربوده ای ، گاهی دلم برای "خودم" ... تنگ می شود @golchine_sher
برگی به باد التماس می کرد از مادرش جدا نشود ... آن پاییز طلایی فریبی بیش نبود! @golchine_sher
از شوق تماشای شب چشم تو سرشار آیینه به دست آمده‌ام بر سر بازار هر غنچه به چشم من دلتنگ جز این نیست یادآوری خاطره‌ی بوسه‌ی دیدار روزی که شکست آینه با گریه چه می‌گفت دیوار به آیینه و آیینه به دیوار کشتم دل خود را که نبینم دگری را یک لحظه عزادارم و یک عمر وفادار !   چون رود که مجبور به پیمودن خویش است آزاد و گرفتارم _ آزاد و گرفتار ای موج پر از شور که بر سنگ سرت خورد برخیز فدای سرت، انگار نه انگار تا لحظه‌ی بوسیدن او فاصله‌ای نیست ای مرگ، به قدر نفسی دست نگه‌دار @golchine_sher
مادر که تاب دوری ما را نداشته این بار رفته است و مرا جا گذاشته دلتنگ می کند دل بی طاقت مرا دیدار تازه ای که به فردا گذاشته! از خانه رفته مادر ودرگوشه گوشه اش ردِّ هزار خاطره را جا گذاشته یک عمر زندگانی، از او روی طاقچه یک قاب عکس خاطره تنها گذاشته! مادرهمان کسی است که باروزگار سخت از ابتدا بنای مدارا گذاشته هرلحظه سوخته است وهزاران چراغ را درجاده های تیره دنیا گذاشته راحت بخواب مادر خوبم، سر تو را امشب خدا به دامن زهرا(س) گذاشته! @golchine_sher
اگرچه خلق مرا از تو بر حذر دارند از اشتیاق من و چشم تو خبر دارند در قفس بگشایید تا نشان بدهم پرندگان قفس نیز بال و پر دارند نسیم! منتظر کیستی به راه بیفت! هزار قاصدک اینجا سر سفر دارند گمان مکن دل آتشفشانم از سنگ است که قله‌های جهان قلب شعله‌ور دارند عجیب نیست اگر دشمن خودم باشم درخت‌ها همه در آستین تبر دارند @golchine_sher
اقرار می‌کنم که در این‌جا بدون تو حتّی برای آه‌کشیدن، هوا کم است @golchine_sher
زائری بارانی ام،آقا، به دادم می رسی؟ بی پناهم،خسته ام،تنها،به دادم می رسی؟ گرچه آهو نیستم اما پر از دلتنگی ام ضامن چشمان آهوها! به دادم می رسی؟ از کبوترها که می پرسم نشانم می دهند گنبد و گلدسته هایت را،به دادم می رسی؟ ماهی افتاده بر خاکم،لبالب تشنگی پهنه ی آبی ترین دریا! به دادم می رسی؟ ماه نورانی شب های سیاه عمر من ! ماه من،ای ماه من! آیا به دادم می رسی؟ من دخیل التماسم را به چشمت بسته ام هشتمین دردانه ی زهرا! به دادم می رسی؟ باز هم مشهد،مسافرها،هیاهوی حرم یک نفر فریاد زد،آقا...به دادم می رسی؟ @golchine_sher
هدایت شده از رباعیات نوروز
گلچینی از زیباترین اشعار تک بیتی و رباعی👌✨ Join-https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
هدایت شده از رباعی_تک بیت
با سحر دو چشمان تو آرام شدم بی آب و بدون دانه در دام شدم ای عشق! شبیه مرد چوپانی که در دستِ تو مثل برّه ای رام شدم @robaiiyat_takbait
ای باغچه ی یاسَمَنم صبح بخیر گنجشکَکِ در ناروَنم صبح بخیر لُر ،کُرد ،بلوچ، مازَنی ،ترکمنی ای مردم خوب وطنم صبح بخیر @golchine_sher
بگذار پای عشق بمانم از این به بعد دل را به صاحبش برسانم از این به بعد یک عمر پای عقل نشستم ولی مخواه خود را به نیستی بکشانم از این به بعد هر بار رازی از تو شنیدم دلم شکست بهتر که چیزی از تو ندانم از این به بعد وقتی که مثل قبل به من خیره نیستی حرف تو را چگونه بخوانم از این به بعد در جاده‌ای که مرگ در آن راهزن شده است بیهوده خویش را نَدَوانم از این به بعد ای غم به فکر غربت امروز من مباش لبریز عشق اوست جهانم از این به بعد @golchine_sher
همسایه ی آه و دختر پاییزم از دلهره ی نماندنت لبریزم خالی شده از نبودِ تو آغوشم از چشم به جایِ اشک خون میریزم @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در باغ اگر که صحبت پیوند کاج نیست اهل رفاقت است، ولی اهل باج نیست در جمع منفعت طلبان هرکه بی ثمر شایسته ی نشستن بر تخت و تاج نیست کاجیم و اوج شهرت ما سبز بودن است اما نگاه کور شما را علاج نیست بی راهه رفته اید و به منزل نمی رسد صد کاروان شعر شما، تا سراج نیست تا ریزه خوار سفره ی اهل کرامتیم ما را به نان کنگره ها احتیاج نیست @golchine_sher
دلم شمع است و می سازد ، شبِ ویرانه را روشن برای جمعِ مشتاقان ، فضای خانه را روشن مگو مجنون چرا سر می گذارد دامنِ صحرا که جوشِ ناله خواهد کرد، دلِ دیوانه را روشن و مستانِ شبانگاهی ز تاریکی نمی ترسند چراغِ باده می سازد رهِ میخانه را روشن قدح نوشی به میخانه که رندان را کند سرمست دلِ شب چون چراغی می کند کاشانه را روشن و آن عشقی که مجنون را کشاند جانبِ صحرا به وقتِ شعله ور سازد ، همه ویرانه را روشن چو آن باده که افتاده ز جوششهای پی در پی زلالِ جلوه اش هر شب کند پیمانه را روشن می و میخانه را گر چه دو بار آورده ام ، اما به یک ساغر چو( شایق) می کنم میخانه را روشن @golchine_sher
گر من فدای جان تو گردم دریغ نیست بسیار سر که در سر مِهر و وفا رَود @golchine_sher
جان من یک بار دیگر هم نگاهم کن برو برکه‌ای خشکیده‌ام لبریز ماهم کن برو پشت خواهم کرد بعد از تو به هر راهی که هست لااقل برگرد اینجا رو به راهم کن برو دین خود را باختم ، با این تمنا سوختم یک بغل را آخرین سهم گناهم کن برو شانه‌هایت را گرفتی از من اما لطف کن تکه ی پیراهنت را تکیه گاهم کن برو بارها هم گفته بودم دوستت دارم ولی گوش خود را خالی از هر اشتباهم کن برو @golchine_sher
این درد نبودنت اگر ناچیز است پس کاسه‌ی صبر ما چرا لبریز است؟ تو نیستی و بهار هم اینجا نیست بی‌تو همه فصل‌های ما پاییز است @golchine_sher