eitaa logo
گلچین شعر
14.1هزار دنبال‌کننده
773 عکس
268 ویدیو
11 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
خواندم دروغ از چشمهای راستگویت وقتی که برگشتی نیاوردم به رویت یک روز و یک شب دست کم در بسترم ماند آه از تو حتی باوفاتر بود بویت در خاطراتت سخت غرقم کرد هر شب یک یادگار ساده قدر تار مویت غم، شهریاری ساخت از مردی دهاتی کاری که حالا کرده با من آرزویت در آن دل دیوانه آن دیوانگی مُرد حتی اگر یک روز برگردد به سویت عيب است عاشق باشی و اشکی نریزی ای چهره‌ی غمگین من! کو آبرویت؟ @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به خاک پای مظلوم‌ترین آقای عالم علی : آن که ندیده هیچ میدانی شکستش را ولی نامرد ها در خانه اش بستند دستش را دهان صبر وا مانده است از صبر جوانمردی که دیده روزگاری درب خیبر ناز شستش را نگاهش کرد خاموش آتش نمرود را ، اما در این آتش علی از دست خواهد داد هستش را به اسم دین درِ آن خانه ای را می‌زنند آتش که اسلام از درِ آن خانه دارد چفت و بستش را از اسلامِ پس از سوزاندن این در چه خواهد ماند؟! تصور کن ، خرابه خانه ای بعد از نشستش را اگر اسلام این باشد که این ها مدعی هستند الهی که خدا ویران نماید پای بستش را! @denj_tanhaii @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چو کوه بی تو خمیدم چو آه فرسودم به غیر سایه ی مهرت دمی نیاسودم جهان اگر چه بریزد به کام مهجورم بدون چشم تو اما غریب و محدودم خراب و شعله نشینم به معبد مویت به جز دو بافه ی حسرت نمانده از دودم دلم دو چکه کبوتر، سرم دو خط آهو تو ضامنم بشوی من عزیز معبودم سریر سرمد هشتم شهنشهِ جانها به حشمتت دو جهانم ز فقر بزدودم نفس کشیدمت از غنچه های نشکفته فقط به بوی تو دل را همیشه آلودم اگرچه می برَدم دم به دم به سوی فنا به موج موی تو بستم گره گره رودم به ماهِ روی تو هر کس دمید، پاینده ست به کهکشان تو این ابر اشک افزودم گشوده پنجره ای سوی معبد چشمت مرا، که جز به هوایت همیشه مسدودم @golchine_sher
و کلْمه بود و جهان در مسیر تکوین بود و دوست داشتن آن کلْمه‌ی نخستین بود و عشق، روشنی کائنات بود و هنوز چراغَ‌های کواکب، تمام پایین بود خدا امانت خود را به آدمی بخشید که بار عشق برای فرشته سنگین بود و زندگانی و مرگ آمدند و گفته نشد کزین دو، حادثه‌ی اولی، کدامین بود؟ اگر نبود، به جز پیش پا نمی‌دیدیم همیشه عشق، همان دیده‌ی جهان‌بین بود به عشق از غم و شادی کسی نمی‌گیرد که هرچه کرد، پسندیده و به آیین بود اگر که عشق نمی‌بود، داستان حیات چگونه قابل توجیه و شرح و تبیین بود؟ و آمدیم که عاشق شویم و درگذریم که راز زندگی و مرگ آدمی، این بود @golchine_sher
به کار من هزاران حیله کردی به چشم خسته ی من میله کردی ! برای اینکه خود پروانه باشی تو بر تنهایی من پیله کردی ! @golchine_sher
🍃🍃مسابقه کشوری طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن 🍃🍃 🏆جوایز مسابقه به 5 نفر : 🥇 هر نفر یک میلیون تومان 🎖و یک سنگ از حرم مطهر امام حسین علیه السلام لینک مسابقه (5آذر فعال میشود) 👇: https://digiform.ir/w62987c0c ✳️سوالات از 7 جلسه اول کتاب طرح شده است : جلسه اول: https://mansurieh.com/جلسه-اول/ جلسه دوم: https://mansurieh.com/جلسه-دوم/ جلسه سوم: https://mansurieh.com/جلسه-سوم/ جلسه چهارم: https://mansurieh.com/جلسه-چهارم/ جلسه پنجم: https://mansurieh.com/جلسه-پنجم/ جلسه ششم: https://mansurieh.com/جلسه-ششم/ جلسه هفتم : https://mansurieh.com/جلسه-هفتم/ شرکت برای عموم آزاد است ❇️ سازمان بسیج اساتید و روحانیون و طلاب استان فارس ❇️ معاونت پژوهش و پایگاه مقاومت بسیج شهدای حوزه علمیه منصوریه شیراز اعلام برندگان از طریق : @Ammarmansurie
بسیج بعد از خدا امام, امیدش بسیج بود آری امام، صبح سپیدش بسیج بود این انقلابِ نور، به عالم کشیده شد این انقلابِ نور، نویدش بسیج بود راهی به جا نبرده در آن روزگار، خصم فتحِ بزرگِ جنگ، کلیدش بسیج بود هر هشت سال سفره ی عید بهار ما سبزی پر طراوت دشتش بسیج بود در گِل نشسته کشتی فتنه هزار بار تنها مهار فکر پلیدش بسیج بود دیدم نوشت مادر یک لاله روی خاک آن آخرین کلامِ شهیدش بسیج بود @golchine_sher
باران که می گیرد به هم می ریزد اعصابم تقصیر باران نیست...می گویند: بی تابم...! گاهی تو را آنقدر می خواهم به تنهایی طوری که حتی بودنم را بر نمی تابم هر صبح، بی صبحانه از خود می زنم بیرون هر شب کنار سفره، بُق کرده ست بشقابم بی تو تمام پارک های شهر را تا عصر می گردم و انگار دستی می دهد تابم شب ها که پیشم نیستی...خوابم نمی گیرد وقتی نمی بوسی مرا...با "قرص" می خوابم...! @golchine_sher
أُريدك دائماً بِقُربي إن وقع حُزن الأرض على كَتفي أميلُ إليك... می‌خواهم همیشه کنارم باشی تا اگر اندوه زمین روی شانه‌هایم افتاد به سمت تو کج شوم @golchine_sher
اشكِ مرا به نام تو پيوند مي زنند مردم چه دل خوشند كه لبخند مي زنند!   يك بوسه را به قيمت جان مي دهي مگر در مسلخ تو قيمت جان چند مي زنند؟   جانا مگر كه سيب زنخدان چانه را نرخي شبيه سيب دماوند مي زنند؟   شیرین لبی مثال تو دیدند و بعد از آن نرخي شبيه هم به لب و قند مي زنند!   "این دل شکستنی است مراعات کن گلم" اينجا مگر به چيني دل بند مي زنند؟   @golchine_sher
🍃🏴 به نیت سلامتی و ظهور امام زمان(عج) 🍃🏴 خسته و مضطر شدی هرگاه؛ یازهرا(س) بگو بسته شد وقتی به رویَت راه؛ یازهرا(س) بگو تا که مِهرش در وجودت بیشتر جاری شود با دلی از عاشقی آگاه؛ یازهرا(س) بگو در میانِ سجده حاجت کن! ولیکن پیش از- ذکرِ یا اللهُ یا ربّاه؛ یازهرا(س) بگو توبه ات تا که قبول افتد بگو: جانم حسین(ع) تا شوَد کوهِ گناهَت کاه؛ یازهرا(س) بگو با دعایش دور خواهد کرد از عصیان تو را تا نباشی لحظه ای گمراه؛ یازهرا(س) بگو دلبری کن از علی(ع) در زیرِ ایوانِ نجف هر سحر با نغمه ای دلخواه؛ یازهرا(س) بگو در میان روضه هر چه از فراق کربلا- گریه کردی و کشیدی آه؛ یازهرا(س) بگو إذنِ پابوس پسر بی واسطه با مادر است کربلا رفتی اگر گهگاه؛ یازهرا(س) بگو روی تلّ زینبیه مثل زینب(س) بیقرار... خیره بر گودالِ قتلگاه؛ یازهرا(س) بگو! @golchine_sher
اگرچه مرحمتش مرهم است و دلداری‌ست بگو طبیب نکوشد که زخم من کاری‌ست به یک نگاه سپردم دل و ندانستم که شیوه‌ تو و چشم تو مردم آزاری‌ست چگونه خانه و میخانه را تمیز دهم منی که خونِ دلِ تاک در رگم جاری‌ست هزار یوسف مصری به سکه‌ای بستان بساطِ شهر پر از دلبرانِ بازاری‌ست برای ما که پر و بال خویش را چیدیم رها شدن زِ قفس اولِ گرفتاری‌ست @golchine_sher
میهمان داشتم شبی که گذشت نمک سفره مان محبت بود تا سحر بحث و گفتگو کردیم بحث درباره ی ولایت بود وارد خطبه ی غدیر شدیم بحث بالا گرفت روی "ولی" من به معنای پیشوا دیدم او به معنای دوستی علی گفتم: اصلاً بیا مرور کنیم! همه را جمع کرد پیغمبر بعد هم آن همه جهاز شتر روی هم ریختند و شد منبر با علی رفت روی منبر و گفت: "این علی است و من پیمبر دین پس اگر دوستدار من هستید با علی دوستی کنید!" همین؟! ■ خسته بودیم هر دو، از طرفی آن همه بحث هم نتیجه نداد میهمانم که راه دوری داشت صبح، بعد از نماز، راه افتاد صبر کردم، دوساعتی که گذشت خواستم از میانه ی جاده بازگردد به سمت من، گفتم: اتفاق مهمی افتاده هرچه اصرار کرد من گفتم با تو یک صحبت مهم دارم تا که برگشت گفت: جریان چیست؟ گفتم این است: "دوستت دارم"! گفت با خشم: " از میانه ی راه بازگرداندی ام برای همین؟! نکند واقعا زده به سرت؟!" گفتم: آرام! لحظه ای بنشین خواستم این قرار بیهوده به تو ثابت کند رسول الله حاجیان را برای گفتن این برنگرداند از میانه ی راه! تازه گیرم که گفته پیغمبر با علی دوستی کنید، ولی برو تاریخ را بخوان و ببین چه گذشته ست بعد او به علی! این که بعدش چه شد نپرس از من ماجرا جانگداز خواهد شد سفره ی دل اگر که باز کنم سفره ی روضه باز خواهد شد حال دیگر برو برادرجان راه دور است و جاده ناهموار باز اگر آمدی علی آباد قدمی هم به چشم ما بگذار برو دست خدا به همراهت راستی! قبر حضرت زهرا بعد عمری هنوز هم مخفی ست از بزرگان تان بپرس چرا ؟! @golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
گلچینی از زیباترین اشعار تک بیتی و رباعی👌✨ Join-https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
38.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سیدعلی حسینی خامنه‌ای کیست؟ ▪️وقتی نظر دهها شخصیت بزرگ‌ جهان؛ ✓از سیاستمداران و رهبران کشورهای ✓از اندیشمندان و دانشمندان علوم و فنون مختلف ✓از مخالفان رهبری و حتی براندازان نظام و... را در باره رهبر انقلاب بشنوید؛ این عبارت سعدی برایتان معنایی ملموس‌تر پیدا خواهد کرد: ✨مُشک آنست که خود ببوید؛ نه آنکه عطار بگوید ❣️ فیلمی بی‌نظیر که همه ملت ایران با هر گرایش و سلیقه‌ای باید آن‌ را ببینند. ❤️ پدر مهربان امت! چقدر ناشناخته است‌...! @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مدت‌هاست به هوایِ صبح بخیر گفتن‌هایت سحرخیز شده‌ام @golchine_sher
یک آسمان احساس در قلبِ سنگر، منزل و مأوای او بود غرق فروغِ جبهه ها، سیمای او بود در حجمِ این عالم نمی گنجید نامش ایثار و عشق و عاطفه، دنیایِ او بود مهر و محبّت در نگاهش موج میزد یک آسمان احساس در سیمای او بود یک لحظه از یاد خدا غافل نمیشد شیواترین ذکر خدا در نای او بود پیوسته گفت از خاطراتِ جبهه و رزم در جایجایِ جبهه، ردّ پای او بود با شاهدِ سنگرنشینان الفتی داشت شوق شهادت بهترین رؤیای او بود! وقتیکه رهبر بر جبینش بوسه می زد زیباترین لبخند بر لبهای او بود @golchine_sher
شانه ات را دیر آوردی ســرم را بــــاد برد خشت خشت و آجر آجر پیکرم را باد برد آه ای گنجشکهای مضطرب شرمنده ام لانه ی بر شاخه هــــای لاغرم را باد برد من بلوطی پیــر بـودم پای یک کـــوه بلند نیمم آتش سوخت ، نیم دیگرم را باد برد از غزلهایم فقط خاکستری مانده بـه جا بیت های روشن و شعله ورم را باد برد با همین نیمه همین معمولی ساده بساز دیــــر کردی نیمـه ی عاشق ترم را باد برد بال کوبیدم قفس را بشکنم عمرم گذشت وا نشد بدتر از آن بـــال و پـرم را بـــاد بـرد   @golchine_sher
شرمنده ایم! عاشق و دلداده نیستیم باید قبول کرد که آماده نیستیم گیرم قسم به اسم شما کم نمی خوریم! خلوت نشین گوشه ی سجاده نیستیم گیرم پیاده راه بیفتیم سمتتان در طول سال، مرد همین جاده نیستیم! دربند شهوت سگ نفسیم و سالهاست قادر به پاره کردن قلاده نیستیم افتادگی نشان «بلوغ» و «نجابت» است طفلیم و نانجیب! که افتاده نیستیم   دل هایمان سیاه ترند از لباسمان! حاضر به مست کردن بی باده نیستیم شیطان اگر که سجده به انسان نکرد و رفت فهمیده بود مثل خودش ساده نیستیم! عمری ست زیر بیرق تان سینه می زنیم اما دریغ و درد که آزاده نیستیم   @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آشوب شرر... رفت تا پشت در و دید که در می سوزد از هجوم شب تاریک سحر می سوزد آتش کینه چنان بود که دید از نفسش در و دیوار در آشوب شرر می سوزد رفت تا آنکه به جانش بخرد آتش را خانه ی وحی الهیست اگر می سوزد پشت در بود که از ضرب در افتاد زمین مادر افتاد ولی دید پسر می سوزد میخ در بود که بر پهلوی مادر می خورد حالتی رفت که ناگفته جگر می سوزد خواست فریاد کند حنجره اش تاب نداشت واژه می سوزد و قلبم چِقَدَر می سوزد قلمم خشک شود کاش نگویم امّا هر که را مِهر علی رفت به سر می سوزد @golchine_sher
ای دوست من هنوز بر آن عهد مانده‌ام هرجا که بوده نام تو خود را رسانده‌ام هم همنشین دشمن خویشم به مهر تو هم دوست را به قهر تو از خویش رانده‌ام وقتی عیار دوست و دشمن محبت است شادم که دوستدار تو را دوست خوانده‌ام پروانه‌های دور تو شمع‌اند بین خلق آتش گرفته‌ام که به آتش کشانده‌ام از هر « نظر » به « فضل » تو اقرار می‌کنم من این دو لفظ را به دو معنا نشانده‌ام! @golchine_sher
عشق دردی است که افتاده به جانم ، چه کنم؟ چاره ای نیست که بیچاره از آنم، چه کنم؟ آبرویی است مرا پیشکش مقدم غم اشک اگر در قدم غم نچکانم، چه کنم؟ چشم امّید به خویش است و بیابان در پیش عطشم را به سرابی نرسانم، چه کنم؟ هر نفس موج بلا می برد از جای مرا تن ز گرداب به ساحل نکشانم، چه کنم؟ نقش این پرده ی تکرار همان است که بود چشم داری که در این خانه بمانم چه کنم؟ گیرم از هر رَگِ من غنچه ی زخمی روید تا که پاییز کمین کرده توانم، چه کنم؟ @golchine_sher