تحویلم بگیر
گفتند هرکس تا دم این در میاید..
هرکس که باشد پاک از آن در میاید!
باید مرا امشب ببخشی نه نیاور!
اینکارهای سخت از تو برمیاید
از اول شب منتظر بودی بیایم
گفتی اگر دیر آمده آخر میاید
موی سپیدم را ببین نزدیک مرگم
از مرگ خود گفتن به من دیگر میاید
باور نمیکردم که تحویلم بگیری
مولا مگر به دیدن نوکر میاید؟!
این سنگ بی قیمت فقط از برکت تو..
آمد به جایی که فقط گوهر میاید
ما مرد و زن ها نوکران اهل بیتیم
اینجا فقط فضه فقط قنبر میاید
خوب و بد ما را علی امشب خریده
خیر علی حتی به خشک و تر میاید
نام علی بر لب بیار و در نجف باش
هی در بزن! هی در بزن! حیدر میاید
العفو یارب بالحسین العفو العفو
گفتم حسین و باز حرف سر میاید
از گوشه گودال پاشو شمر آمد
دارد ته گودال با خنجر میاید
با خنجرش هی میزند روی لبانت
دارد صدای ناله ی مادر میاید
ذبح تو کار چند ضربه پشت هم بود
هی ضربه ها از قبل محکمتر میامد
قتل تو قتل صبر بود ای داد بیداد
هرکس تورا با شیوه ای نو زجر میداد
سید پوریا هاشمی
#سید_پوریا_هاشمی #شعر_آیینی #شعر_روضه #شعر_مذهبی #شعر_مناجات
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
ماه رحمت
جمله ای از نور روی طاق عرش افتاده است
میزبان هم بحر مهمانان خود آماده است
جان ما آماده یک مستی جانانه شد
روزه داران لحظه دیدار صاحبخانه شد
باز هم شکر پشت این در دیده عشاق تر
ما به او مشتاق بودیم و او به ما مشتاق تر
السلام ای ماه من ماه خدا ماه کریم
دست خالی امدم با دعوت شاه کریم
برگه های بخشش ما را که امضا کرده اند
یا علی گویان در میخانه را وا کرده اند
من خجالت میکشم چون پیشواز آمد علی
باز هم پیش خدا بهر گدا رو زد علی
سفره را که چید مادر غصه ها شد برطرف
چیست شیرینی روزه حَبِ انگور نجف
خاک پای بوترابم نوکر مولا حسن
آخر سالی غبار از دل تکاندم با حسن
ای که میگویی به رویت قفل درها بسته است
کربلا رفتن به امضای حسن وابسته است
تشنه لب بوده حسین و تشنه لب بوده حسن
با همین سوز جگر با ناله میفرموده حسن
هیچ روزی سختر از روز عاشورا نشد
کربلا غوغا شد اما آب دست و پا نشد
گریه کردم گرچه افطاری که خوردم زهر بود
من فدای تشنه ای که در کنار نهر بود
روضه عطشان شدن را تشنه میفهمد فقط
داغ حلق پاره اش را دشنه میفهمد فقط
تا ته حلقوم او خون گلو رفته چقدر
در دهان خشک او نیزه فرو رفته چقدر
شاعر؟؟؟
#شعر_آیینی #شعر_روضه #شعر_مذهبی #شعر_مناجات #شعر_مناجات_با_خدا
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
آب حیات
رهرو آن است، که هر صبح براتش بدهند
با نسیم سحری، آب حیاتش بدهند
هر شب احیا کند، آنکه بچِشَد طعمِ سحر
هر سحر، از سفرِ هجر نجاتش بدهند
ای خوش آن عمرِ گرانمایه که با یار گذشت
ای خوش آن بنده که از یار صفاتش بدهند
مژده ی وصل، همان اذنِ ملاقاتِ علی است
کز جمال ازلی، جلوهی ذاتش بدهند
چشمِ عاشق، دمِ مرگش به علی باز شود
هر که با اوست، نجات از عرصاتش بدهند
دیده چون بست ز اغیار، به جانان برسد
دیدهی دیگری اندر ظلماتش بدهند
چارده نورِ الهی، همه صف میبندند
یک شبه، پاسخِ کلِ زحماتش بدهند
چون رسد وقتِ سؤالاتِ نکیر و منکر
همه پاسخ به زبانِ کلماتش بدهند
بادهی آب بقا روزی هر کس نشود
ای خوش آن مست که جام حسناتش بدهند
بهترین روزی ما نوکریِ ارباب است
عبد را خوبتر از صوم و صلاتش بدهند
با بلا خو نکند، جز مدد کرب و بلا
هر که را با غمِ دلبر درجاتش بدهند
هر که شد زندگی اَش، وقفِ اباعبدالله
شهد شیرین شهادت به مماتش بدهند
زائرِ کرب و بلا، لال نمیرد هرگز
پاسخِ ذکرِ حسین از نغماتش بدهند
تشنهی بادهی ارباب نمانَد عطشان
خودشان جرعهای، از آب فراتش بدهند
گریه بر بی کفنِ کرب و بلا هر که کند
بِالله از گریهی در حشر نجاتش بدهند
با وجودیکه هزاران صدمه دید حسین
باز با سنگ جواب صدماتش بدهند
لطمه زد زینب کبری بخودش در گودال
از چه با خنده جواب لطماتش بدهند
محمود ژولیده
#شعر_آیینی #شعر_روضه #شعر_مذهبی #شعر_مناجات #شعر_مناجات_با_خدا
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
الهی و ربی
بار ما را حی داور می کِشد
قبل توبه، خط به دفتر می کِشد
دست ما خالی است، او دستش پُر است
از گداها ناز، بهتر می کشد
با همین طغیانگری و سرکشی
بنده اش را پُشت این در می کشد
قیمتم را گریه بالا می برد
ارزشم را غم فراتر می کشد
غفلت از تاریکی آن قبر تنگ
گوش ما را روز آخر می کشد
هرچه دارم از غبار چادر است
جورِ من را باز، مادر می کشد
روزی ام از دسترنج فاطمه است
آنکه رنج از دست نوکر می کشد
در کنار چاه، با اشکش علی
آب، را از نهر کوثر می کشد
چون یتیمانش به ما هم می رسد
نیمه شب مولا به ما سر می کشد
با همین آلودگی رفتم نجف!
مست ایوانم، دلم پر می کشد
هر شب جمعه علی هم کربلاست
اشک هایش را به پیکر می کشد
کربلا سرتاسرش بغض علی است
شمر تا گودال، لشکر می کشد
تشنه ماند ارباب و پیش مادرش
قاتل او، آب را سر می کشد
لااقل ده یازده تا ضربه زد
آنکه خنجر را به حنجر می کشد
یک نفر دنبال آن پیراهن است
تیرها را طور دیگر می کشد
اینطرف آقا نفس دارد هنوز
آنطرف نامرد، معجر می کشد
رضا دین پرور
#رضا_دین_پرور #شعر_آیینی #شعر_روضه #شعر_مذهبی #شعر_مناجات
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
چشمهی فیض کبریا
چشمهی فیض کبریا اشک است
لطف ربانی خدا اشک است
سینه لبریز نابسامانیست
سر و سامان سینهها اشک است
خنده ما را نمیدهد تسکین
مرهم زخمهای ما اشک است
تا بجوشد ز شعر، نورِ اثر
بهترین چاره ای خدا اشک است
چه کنم با جهان دلتنگی
مرگ آیینه را دوا اشک است
بر خلاف نگاه بعضیها
شکل آرامش و دعا اشک است
آی مردم! جواب تاریکی
خلوت روشن بقا اشک است
مصطفی کارگر
#شعر_آیینی #شعر_روضه #شعر_مذهبی #شعر_مناجات #شعر_مناجات_با_خدا
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
العفو
چقدر ترک مِی و باده و ساغر بکنم
نیمه شب آمده ام تا که لبی تر بکنم
کثرت معصیتم را به رخ من نکشید
آمدم چشمه ی جان را پُرِ کوثر بکنم
گریه ام خنده ندارد بگذارید فقط...
دل آلوده به این اشک، مطهر بکنم
مثل آن ابر سفیدی که سیه شد ز گناه
گریه بر حال خودم چند برابر بکنم
خانه ی آرزویم ریخته... ویرانه شده!
آمدم گوشه ی ویرانه ی خود سر بکنم
باغ اعمال مرا آتش عصیان سوزاند
باز بیچاره شدم ... کاش که باور بکنم
رو به هر کس که زدم، روی مرا زد به زمین
کاش می شد که فقط خواهش مادر بکنم
هر دری را که زدم بسته شد و خسته شدم!
کاش در بین نجف، خستگی ام در بکنم
تشنه ام، تشنه ی دیدار اباعبدالله
سوختم یاد لب تشنه ی دلبر بکنم
تشنه بود، آب برای پسرش خواست حسین
گفت ناچار شدم رو سوی لشکر بکنم
تیزی تیرِ سه پر، بر جگر بابا خورد
گفت با آه کفن بر تن اصغر بکنم
متحیّر بروم سوی حرم یا نروم!
من چه توصیفی از این غنچه ی پرپر بکنم
قبر او را بکَنم پُشت حرم یا نکَنم!
مادرش را چه کنم؟ چاره ی حنجر بکنم...
رضا دین پرور
#رضا_دین_پرور #شعر_آیینی #شعر_روضه #شعر_مذهبی #شعر_مناجات
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
الهی و ربی
حمد شایسته ی ربّی است که نامحدود است
او که هر جا که بر آن می نگری موجود است
گرچه دیر آمدم و عمر هدر شد اما
بخشش صاحب این خانه، همیشه زود است
آخر کبر، تباهی است، گواهش این بس
پشه ای قاتل خودکامگیِ نمرود است
دل اگر نشکند و اشک مهیا نشود
توبه و ذکر و دعا بی ثمر و بی سود است
آخر سال، همه خانه تکانی کردند
دل من مانده که بدجور غبارآلود است
برسانید مرا زود به ایوان نجف
طفلِ آواره کنار پدرش خشنود است
بارها با مددش پا شدم از روی زمین
در همه زندگی ام لطف علی مشهود است
کاش تا هست زمان، کرب و بلایی بشوم
که اجل پشت سرم هست و زمان محدود است
روزه و ذکر و مناجات بهانه است رفیق
گریه بر تشنه لبِ کرب و بلا مقصود است
دید زینب بدن زخمی و بی جان حسین...
ته گودالِ بلا، بین سنان مفقود است
تشنه لب رفت به گودال و یقین دارم که
خونِ جاری ز تنش بر عطشش افزوده است
گیسویش هست معطر به شمیم مادر
شمر بس کن، مبر آخر سوی آن گیسو دست
محمد جواد شیرازی
#شعر_آیینی #شعر_روضه #شعر_مذهبی #شعر_مناجات #شعر_مناجات_با_خدا
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
خدای من
از در لطفت مرا جواب نکردی
شکر خدایا مرا خراب نکردی
از سر جهلم تو را مواخذه کردم
گرچه تو هرگز به من عتاب نکردی
گاه دعایم نشد اگر که اجابت
مصلحتم بوده مستجاب نکردی
میشد از اول بریزی آبرویم را
دست نگه داشتی شتاب نکردی
مطمئنم که به غیر مشرک و کافر
هیچ گنهکار را عذاب نکردی
کل خطاهام را شمردم و دیدم
اکثر جرم مرا حساب نکردی
باب شهادت دوباره باز شد اما
حیف مرا باز انتخاب نکردی
طرد نکن یا حسین نوکر خود را
قلب مرا بشکنی ثواب نکردی
تشنه به نهر فرات رفتی اباالفضل
هیچ ولی اعتنا به آب نکردی
تا ابد ای حرمله تو خیر نبینی
رحم به شش ماهه رباب نکردی
آرش براری
#آرش_براری #شعر_آیینی #شعر_روضه #شعر_مذهبی #شعر_مناجات
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
الهی لا تودّبنی
پر از اندوه هجران است اوقاتی که من دارم
چه سنگین است این بار مجازاتی که من دارم
طلای قلب من آخر بدل از آب در آمد
عوض شد عاقبت با هر گنه ، ذاتی که من دارم
الهی لا تودّبنی ، مرا رسوا نکن در شهر
که می خندند مردم بر مکافاتی که من دارم
به من گفتی بیا شبها چراغ اشک روشن کن
دلم روشن شده حالا ز مشکاتی که من دارم
مرا آورده ای پای دعاهای شبانگاهت
خودت دادی به من حال مناجاتی که من دارم
سحر شد ، در دل سجّاده ام دیدم که حسرت داشت
تمام عالم از وقت ملاقاتی که من دارم
مناجات امیرالمومنین ، ایوان طلا و من
ندارد عالم این کنج خراباتی که من دارم
نجف هر سال من با تو قرار آشتی دارم
نگیری از دلم ای عشق ! میقاتی که من دارم
محسن ناصحی
#شعر_آیینی #شعر_روضه #شعر_مذهبی #شعر_مناجات #شعر_مناجات_با_خدا
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
رئوف و رحیمی
مگیر فرصت بارانی نگاهم را
مگر که پاک کنم نامهی سیاهم را
جز اعتراف ببین آه در بساطم نیست
ولی تو میخری آیینهوار آهم را
گناهکارم و روزی که بازخواست کنی
به گردن کرمت مینهم گناهم را
برای آتش جرمم شفیع خواهم کرد
همین دو قطره مناجات گاهگاهم را
قسم به عفو تو هرگز خطا نمیکردم
چنانچه غیر تو میدید اشتباهم را
چنان رئوف و رحیمی که من طمع دارم
صواب ثبت کنی کردهی تباهم را
بگیر تنگ در آغوش مهربانی خود
مگیر از منِ بیکس پناهگاهم را
علی سلیمیان
#شعر_آیینی #شعر_روضه #شعر_مذهبی #شعر_مناجات #شعر_مناجات_با_خدا
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
آقای من
گم کرده است راه و به سامان نمی رسد
آن دل که بر ارادت خوبان نمی رسد
دست توسلی که ندارد یقین وصل
هرگز به پای بوسی جانان نمی رسدبهتر بود که هیزم دوزخ شود فقط
آن منبری که عطر تو از آن نمی رسد
پلکی بزن که بر سر این شهر سوخته
بی اذن چشم های تو باران نمی رسد
در این هوای برزخی آخر الزمان
دل مرده ایم و بی تو به ما جان نمی رسد
چشمی سفید تا نشود در فراق یار
از یوسفش نسیم به کنعان نمی رسد
یک مصرع است مرهم این انتظارها
دنیا تو را ندیده به پایان نمی رسد
حسن کردی
#حسن_کردی #شعر_آیینی #شعر_فراق_امام_زمان #شعر_مذهبی #شعر_مناجات_اهل_بیت
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
آغشته ی عصیان
از سر هم نفسی بادونفس آلوده
گشتم آغشته ی عصیان و سپس آلوده
مرغ باغ ملکوتم که به مرداب گناه
پر و بالم شده چون بال مگس آلوده
این گنه چیست که یک قطره ای از آن کافیست
تا شود از اثرش رود اَرس آلوده
قالی مسجد اگر فرش فقیهان نشود
شود از پا خور هر ناکس و کس آلوده
روز محشر که فقط گوهر خالص طلبند
ره به جایی نبرد خِیر هوس آلوده
مقصدم نور علی نور بود اما حیف
محمل آلوده،من آلوده،فرس آلوده
گر بنا هست نگاهت سوی پاکان باشد
چه کند بی نظرِ چشم تو پس آلوده؟
فقط از کرب و بلا فیض سلامش مانده
گشته این دیده بیمار، زبس آلوده
__
کربلا فیض عظیم است نظر می خواهد
راهپیمایی این جادّه سر می خواهد
کار هرکس نبود طفل به مسلخ بردن
این فقط کار حسین است جگر می خواهد
حسین قربانچه
#حسین_قربانچه #شعر_آیینی #شعر_روضه #شعر_مذهبی #شعر_مناجات
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
غرق پشیمانی
کاش یک شب بین دریای تو طوفانی شوم
آمدم در ساحلت غرق پشیمانی شوم
اشکهایم را درآور ... یا بغل کن یا بزن
حاضرم با گریه هایم آبْ درمانی شوم
بر سرم دستی بکش، دستم به جایی بند نیست
تا به کی باید به دست نفس، زندانی شوم
من فقط دلواپس این آبروی رفته ام
کاش من هم پاک، قبل از روز پایانی شوم
از همه آلوده تر، این بنده ی آلوده است
زیر ایوان نجف باید که بارانی شوم
تشنه ی شش گوشه ام، از کربلا جا مانده ام
قسمتم کن زائر شاه خراسانی شوم
جای باب الحطه رفتم توبه کردم با حسین
تا ز باب القبله اش مشغول دربانی شوم
پیش چشم مادر او سر بریدن وقت بُرد
من فدای آن مصیبت های طولانی شوم
دور آن شش گوشه، زهرا گریه کرده با رباب
تا اسیر آنهمه اشک و پریشانی شوم
گفت حلق اصغر و جانش بقربانت حسین
گر نشد من بین گودال تو قربانی شوم
پشت خیمه قبر من را کنده ای یا اصغرت؟
کاش می شد وارد آن قبر، پنهانی شوم
دستهای خالی ام گهواره جنبان علی است
وای اگر در کوفه محو نیزه گردانی شوم
رضا دین پرور
#رضا_دین_پرور #شعر_آیینی #شعر_روضه #شعر_مذهبی #شعر_مناجات
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
خدای من
قلم به دست گرفتم خدا خدا بنویسم
به اعتراف نشستم که از خطا بنویسم
چگونه نام خودم را میان آن همه عاشق
که میزنند تو را نیمه شب صدا بنویسم
امان ز ساعت اقرار من به محضر قاضی
چگونه از گنه و شکل ماجرا بنویسم
دگر ز بار گناهان خویش خسته شدم من
فقط بگو که کدامین گناه را بنویسم
به یوم تبلی سرائر که نیست پرده ستری
چگونه من ز گناهان در خفا بنویسم
میان نامه اعمال خود به حال پشیمان
ز خبط و معصیت و جور و از جفا بنویسم
بدا به حال منی که ز دست خیر ندیدم
چگونه از ید بی فیض و بی عطا بنویسم
بدا به حال منی که چو بد دهان شده بودم
میان آن همه زشتی ز ناسزا بنویسیم
چگونه از گنه گوش خویش پرده گشایم
چقدر من ز شنیدار ناروا بنویسم
چگونه شرم نیاید مرا که نوبت چشم است
چگونه از گنه چشم بیحیا بنویسم
تمام دلخوشی من زیارت شه تشنهست
امیدوار شوم تا ز کربلا بنویسیم
تمام دلخوشی من همین دو قطره اشک است
دو قطره اشک ز داغ سر جدا بنویسم
مگر نه اینکه ببرند از گلو سر مذبوح
چگونه آخر شعرم من از قفا بنویسم
سید محسن حبیب اله پور
#سید_محسن_حبیب_اله_پور #شعر_آیینی #شعر_روضه #شعر_مذهبی #شعر_مناجات
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا مجیر
ما بر درت شدیم پناهنده یا مجیر
هستیم از حضور تو شرمنده یا مجیر
ما را مکن جواب تعٰالَیْت یا کریم
ما را ببخش مِهر فروزنده یا مجیر
تنهایم ای شفیق، تعٰالَیْت یا رفیق
هستی انیس و مونس هر بنده یا مجیر
از ما بگیر دست ، فقیرانه آمدیم
هستی غنیّ و مغنی و بخشنده یا مجیر
ما را نگاه دار ز آفات یا حفیظ
دل را کن از حضور خود آکنده یا مجیر
بستم به لطف و جود تو امّید یا رَجٰا
سائل به سفره ات نظر افکنده یا مجیر
یا نُور ، کارنامه ام از معصیت پر است
باشد چراغ عفو تو تابنده یا مجیر
آری بدم ولی به سرای تو آمدم
بر گریه ام دوباره بزن خنده یا مجیر
ما را به آن شهید سر از تن جدا ببخش
هستیم با محبت او زنده یا مجیر
امیر رضا فرجوند
#امیر_رضا_فرجوند #شعر_آیینی #شعر_روضه #شعر_مذهبی #شعر_مناجات
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
الهی العفو
هر لباس کهنه قبل از سال نو پشت در است
سائل این خانه اما کهنه کارش بهتر است
آی صاحبخانه پس کی نونوارم می کنی؟
پیش خوبانت اگر رسوا شوم درد سر است
سفره آماده است، اما میهمان آماده نیست
آه باران بهاری! چشم خشکم نوبر است
لطف کن چوبم بزن، ردّم کنی دق می کنم
آبرویم ریخت پیش هر که این دور و بر است
خاک ویرانم ولی حتماً به دردت میخورم
آنکه بُرده سود، از خاک خرابه زرگر است
آنقدر بخشیده ای خشم تو یادم رفته است
آنچه غفلت دارم از آن، ترس روز محشر است
نفس، عمری بندگی های مرا در بند کرد
نفس را در هم شکستن، کار شاه خیبر است
زودتر پرونده ی ما را بده دست علی
حاصل صوم و صلات روزه داران حیدر است
زیر ایوان طلایش، قبله سرگردان شده
حرف انگور نجف در سجده مستی آور است
بسکه محتاجم علی را با حسن دادم قسم
چون گره را باز کردن، کار سبط اکبر است
سفره ی شب های قدرم را حسن انداخته
او که در دست کریمش، رزق سال نوکر است
عاقبت روزی بقیعش مثل مشهد می شود
گرچه حالا چشم ها از غربت آنجا تر است
یا مجیر و یا مجیر و یا مجیر و یا مجیر
آنکه از آتش فراری داده من را مادر است
مادر ما را زدند و دست مولا بسته بود
آه حیدر از همان میخی است که روی در است
زینبش با آه و ناله گفت ای همسایه ها
اینکه می سوزد در آتش، دختر پیغمبر است
فاطمه با خنجری کُند از حسینش دل برید
حنجرش آتش گرفت اما صدا بی جوهر است
خیمه اش در شعله و در شعله دامن سوخته
دختری که سوخته دستش به روی معجر است
پیش مادر سر جدا شد، سر در آورد از تنور
شانه زد زهرا بر آن مویی که پُر، خاکستر است
رضا دین پرور
#رضا_دین_پرور #شعر_آیینی #شعر_روضه #شعر_مذهبی #شعر_مناجات
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
عبد ضعیف
عبد ضعیف، تابِ قهر و تشر ندارد
جز آستانِ ربّش، جایی دگر ندارد
بنده رسیده اما با کوله بار خالی
نزد رئوس الأشهاد، جز چشم تر ندارد
بیچاره تر کسی از این تحبسُ الدعا نیست
درد است که دعایم دیگر اثر ندارد
لطفی مرا کشانده بر آستان توبه
این لطف از کجا بود؟! روحم خبر ندارد
حُسن توکلم بر دست دعای زهراست
گرچه محبی از من آلوده تر ندارد
خیر و صلاح طفلِ خورده زمینِ خود را
هرگز شبیه مادر، کس در نظر ندارد
شب زنده دار بودن، کار علی و زهراست
جز اقتدا به عشقش، عاشق هنر ندارد
آقایی علی را هر سائلی چشیده
او از گناهکاران هم چشم برندارد
مستیِ ناب، از چیست؟ انگور مرقد او
حتی درخت فردوس، چون آن ثمر ندارد
راه نجات یعنی کرب و بلا، زیارت
قلبم جز آن حوالی شوق سفر ندارد
فیض سحر تماما از گریه بر حسین است
بی فیضِ ذکر روضه، فیضی سحر ندارد
زهرا رسیده نزد جسم حسینش اما
جسم عزیز زهرا، ای وای سر ندارد
محمد جواد شیرازی
#شعر_آیینی #شعر_روضه #شعر_مذهبی #شعر_مناجات #شعر_مناجات_با_خدا
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا ولی الله
هم سفره ی دردیم و ز درمان خبری نیست
همسایه ی اشکیم و ز باران خبری نیست
روز سیه و شام غم و هق هق بسیار
با گریه نوشتیم ز جانان خبری نیست
جانم به لبم آمد و عمرم به سر آمد
ما بی سر و سامان و ز سامان خبری نیست
خاموشم و دل سردم و دلگیرم و درگیر
درگیر گناهیم و ز ایمان خبری نیست
ای شاهد اعمال من ای حاضر ناظر
ما توبه شکستیم و ز جبران خبری نیست
از روز ازل دل به تو دادیم و تو دیدی
پیمانه شکستیم و ز پیمان خبری نیست
قرآن سر طاقچه را خاک گرفته
افسوس در این شهر ز قرآن خبری نیست
در باغ ریا میوه ی تزویر ثمر داد
افسوس و صد افسوس ز عرفان خبری نیست
آواره و درمانده و بیچاره نوشتیم
با این دل شرمنده ز سلطان خبری نیست
عبدالحقیر مرادی
#شعر_آیینی #شعر_فراق_امام_زمان #شعر_مذهبی #شعر_مناجات_اهل_بیت #عبدالحقیر_مرادی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
آقای ما
آقای ما بیا و دعا کن برای ما
جز تو نمیرسد به کسی این صدای ما
ما تحبس الدعا شده از فرط غفلتیم
یاربنا بگو گل زهرا به جای ما
ما غایبیم و حاضر عالم فقط تویی
ای اوج التماس دل مبتلای ما
بستم دخیل گریه به شبهای جمکران
بشنو صدای گریه و این های های ما
یابن الحسن پناه تمام غریب ها
بنگر به استغاثه و ذکر و دعای ما
در ندبه های هفته به هفته به نام تو
آغاز می شود همه ی روضه های ما
شبهای جمعه `زائر” جدت اگر شدی
مُهری بزن به تذکره کربلای ما
محمد قاجار زائر
#شعر_آیینی #شعر_فراق_امام_زمان #شعر_مذهبی #شعر_مناجات_اهل_بیت #محمد_قاجار_زائر
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
ولایت مولا
شکر حق که مادرزاد بندگان یکتاییم
با ولایت مولا ، عبد کوی طاهاییم
افتخار ما این است ما اسیر مولاییم
از ازل گرفتار ساربان زهراییم
ما همه عنان دار ناقه عروس او
با سرود `من مثلی” جمله خاک بوس او
سر فراز هر قومیم سربزیر دلداریم
از عروس و داماد آسمان نشان داریم
در عروسی اش دعوت با تمام حضاریم
حرمت عروسش را تا ابد نگهداریم
ما غلام زهراییم عبد حیدر کرار
جان ،به رسم تبریک است نذر احمد مختار
شرح حال این زوجین سوره های قرآنی
ذکر و وصف این هر دو آیه های رحمانی
حمد و مدح زیباشان خطبه های طولانی
جایگاه والاشان غرفه های رضوانی
حاصل همین تزویج یازده امام دین
مهرشان کمال دین فعلشان پیام دین
حجت خدا حیدر عصمت خدا زهرا
لنگر زمین حیدر لنگر سما زهرا
محور فلک حیدر محور کسا زهرا
صاحب جزا حیدر شافع جزا زهرا
هردو مظهر توحید هردو مظهر کوثر
هردو کفو هم یعنی هردو محو یکدیگر
صوت خطبه خوان این عقد آسمانی را
بشنو با صدای هو نغمه نهانی را
خوش به غمزه میخواند بانوی جنانی را
این چنین روایت شد عقد جاودانی را
گفته حق: وکیلم من؟ گفت فاطمه بله
بر شما دلیلم من؟ گفت فاطمه بله
این عروس و این داماد عاشقند و دلداده
شد اثاث این بانو یک جهیزیه ،ساده
ظرف و چادر و معجر یک حصیر و سجاده
ذوالفقار مولا و یک غلاف آماده
بی سپر علی آمد چون سپر نمیخواهد
او مدافعی غیر از پشت در نمیخواهد
بهر نو عروسان است فعل فاطمه مصداق
عطر این خبر پیچید در تمامی آفاق
در شب عروسی هم فاطمه کند انفاق
داده بر محبانش درس برترین اخلاق
فاطمه به یک سائل داد بهترین رختش
با دو کهنه پیراهن رفت خانه بختش
حرف کهنه پیراهن گر چه ماجرا دارد
لا اقل به مقدار یک گریز جا دارد
ذکر کهنه پیراهن یاد کربلا دارد
دستباف مادر هم جای بوسه ها دارد
نیزه کی دهد بوی بوسه های مادر را
زخمه میکشد روی بوسه های خواهر را
محمود ژولیده
#شعر_ازدواج_امام_علی_و_حضرت_زهرا #شعر_ایینی #شعر_مذهبی #محمود_ژولیده
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
دو آیینه
نبی نشاند دو آیینه را برابر هم
شدند این دو چنین چهرهی مکرر هم
چگونه مرد و زنی نوع غایی از هر دو
علی و فاطمه هستند شکل دیگر هم
علی ز فاطمه آغاز و فاطمه ز علی
مقیدند به هم این دو اند مصدر هم
کدام از این دو شرافت به آن دگر دارد
کدام از این دو نبودند گاه رهبر هم
امام و مرشد و پیر و بزرگ یکدیگر
امیر و راضی و مرضیه اند و حیدر هم
وقوف و طائف و قربانیان هم هستند
منا و کعبهی یکدیگرند و مشعر هم
چه یافت میشود آیا در این دو اقیانوس
در عمق این دو ندیدیم غیر گوهر هم
نجف زیارت زهرا مدینه طوف علی
که عاشقان جهان می زیند در بر هم
سید محمد حسین حسینی
#سید_محمد_حسین_حسینی #شعر_آیینی #شعر_ازدواج_امام_علی_و_حضرت_زهرا #شعر_مذهبی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
روشنی محشر
دیده ام جلوه ای از روشنی محشر را
سحری نور دل فاطمه و حیدر را
ببرید آینه و جام و می و ساغر را
ریخت ساقی به کفم جرعه ای از کوثر را
آب پاشی شده از اشک ملائک در عرش
چه قیامت شده دور و بر زهرا در فرش
جبرئیل آمده تا باز کند پر اینجا
موقع خندهء داماد پیمبر اینجا
لوح از عالم بالاست و جوهر اینجا
خطبه خوان گشته خود خالق و محضر اینجا
نُقل لبهای محمد، مَرَج البحرین است
آیهء لوء لوء و مرجان، دم حور العین است
متن وحی است علی و دو جهان حاشیه اش
چه عروسی است که گفتند همه حوریه اش
ماسوی الله بود از صدقه جاریه اش
از گل یاس بهشت است گل پوشیه اش
مرتضی عاشق اشک سحر فاطمه است
همهء روزی خلق از نظر فاطمه است
دل مجنون گذری از دل لیلا دارد
پس اگر ناز کند باز تماشا دارد
سجدهء شکر علی اینهمه معنا دارد
چونکه با فاطمه اش خیر دو دنیا دارد
مثل دو زائر هم که ز حرم می آیند
دوش بر دوش همند و چه بهم می آیند
رضا دین پرور
#رضا_دین_پرور #شعر_آیینی #شعر_ازدواج_امام_علی_و_حضرت_زهرا #شعر_مذهبی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
از تو گفتن همیشه شیرین است
دل ما را دم تو تکسین است
لطف بی حدّ و مرز تو آقا
شامل حال ما محبّین است
یکی از معجزات چشمانت
سربه راهیِ ناصرالدّین است
وقت مردن بیا به بالینم
همه ی آرزوی من این است
دل من لک زده برای حرم
نوکرت را ببین چه غمگین است
غم دوردانه ی تو را خوردم
روی پیشانی ام اگر چین است
چقدر روضه ی سرت سخت است
اوج غمنامه ی سرت این است
روی نی میرود هرز گاهی
ساعتی هم میان خورجین است
ابراهیم لآلی
#ابراهیم_لآلی #شعر_آیینی #شعر_اهل_بیت #شعر_مدح_حضرت_علی_ع #شعر_مناجات_حضرت_علی_ع
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
غرق معصیتم
غرق معصیتم و زندگی ام رو به زوال است
یک نظر کن به گدایت که دگر بی پر و بال است
بسکه دلبسته ی دنیایم و دور از توام انگار
منتظر بودن من بهر فرج امر محال است
روی این دیده ی آلوده بکش دست خودت را
چند وقتی شده که حسرت من اشک زلال است
علت دوری ام از کرببلا کوه گناه است
اصلا انگار حرم رفتن من خواب و خیال است
آمدم تا که دگر هر نفسم مال تو باشد
ای عزیز دل زهرا چه زمان وقت وصال است؟
چاره ای بهر دلِ تنگم و آوارگی ام کن
رفتن کرببلا با تو فقط اوج کمال است
وقت غارت شد و گودال پر از مردم پست است
بر سر پیروهن کهنه ی ارباب جدال است
روح اله پیدایی
#روح_اله_پیدایی #شعر_آیینی #شعر_فراق_امام_زمان #شعر_مذهبی #شعر_مناجات_اهل_بیت
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا ولی الله
هرکه عاشق می شود بی شک که حیران می شود
نیمه شب ها راهی کوه و بیابان می شود
آن طرف ، از گریه های این طرف خنده بساز
هرکسی کم گریه کرد بعداً پشیمان می شود
عاشق بیچاره را گاهی تلنگر کافی است
مثل طفلی می رود یک گوشه گریان می شود
شب برای در زدن پشتِ درِ این خانه ایم
چون گدا پشت در این خانه سلطان می شود
از فراق او فقط حرف فراقش را زدیم
عاشق اهل عمل پاره گریبان می شود
ما برایش دردسر بودیم و حق هم می دهیم
کنج عُزلت رفته و از دیده پنهان می شود
ما به هر حال هرچه باشد رعیت این خانه ایم
رعیت اهل کرم هم از کریمان می شود
ماه ما از پشت اَبرِ آسمان ها میرسد
کلبه ی احزان ما آن شب گلستان می شود
رسول عسگری
#رسول_عسگری #شعر_آیینی #شعر_فراق_امام_زمان #شعر_مذهبی #شعر_مناجات_اهل_بیت
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
از دلم خبر داری؟
تمام حاجت سالَم ، چرا نمی آیی؟
شکسته شد پَرو بالَم ، چرا نمی آیی؟
تویی مُحولِ اَحوالِ قلب بیمارم
نظاره کُن تو به حالم ، چرا نمی آیی؟
دُعایِ عَهدِ شما را همیشه می خوانم
در آرزوی وصالم ، چرا نمی آیی؟
بتاب و آن رُخ زهراییت نمایان کن
شبیه میوه کالَم ، چرا نمی آیی؟
تَصدُقت بِشوم ، از دلم خبر داری؟
تمام فکر و خیالم ، چرا نمی آیی؟
همیشه روزیِ من از دعایِ تو بوده
تو دادی رزقِ حلالم ، چرا نمی آیی؟
امام آخر شیعه بگو کجا هستی؟
همیشه بوده سوالم ، چرا نمی آیی؟
تمام ثانیه هایم غمین و دلگیر است،
دچار حُزن و مَلالَم، چرا نمی آیی؟
زمانِ ندبه جمعه ، شبیه بارانم
فقط زِ گریه بِنالَم، چرا نمی آیی؟
صدای فاطمه آید زِ گوشه ی گودال
که من شبیه به دالَم ، چرا نمی آیی؟
سوال آخر شعرم در اولین بیت است
تمام حاجت سالَم ، چرا نمی آیی؟
احسان صابریون
#احسان_صابریون #شعر_آیینی #شعر_فراق_امام_زمان #شعر_مذهبی #شعر_مناجات_اهل_بیت
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا هادیالاُمَم
ای «سُرّ مَن رَأیٰ»ی غم ما فقیرها
ای رویش امید, میان کویرها
ای خالق زیارت کلّ ذواتِ نور
ای جامعه سُرای تبارِ کبیرها
یا هادیالاُمَم ! اگر انوار تو نبود
بیراهه میشدند تمام مسیرها
منت کشیده عرش, برای جلوس تو
اما نشستهای به حصارِ حصیرها
معلوم شد, امامِ تمامِ خلایقی
تا سر گذاشتند, به پای تو شیرها
ای مظهرِ شکوهِ علی؛ چارمین علی !
میلاد توست, مطلع عید غدیرها
یا ایهاالعزیز ! تَصَدَّق عَلیَ الذَّلیل
عشق تو عزت است, برای حقیرها
یکبار هم به گوشهی صحنت نظر بکن
یکدم بیا به دیدن ما گوشهگیرها !
بنشین کنار سفرهی سائل تبارها
برکت بده به لقمهی نان و پنیرها
رضا قاسمی
#رضا_قاسمی #شعر_آیینی #شعر_لوادت_حضرت_هادی #شعر_مذهبی #شعر_ولادت_امام_علی_النقی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
زیر پا ماندم
زیر پا ماندم و لگد نشدم
سر به زیرم که سرو قد نشدم
نمره ی صفر هم زیادم بود
کرم توست زیر صد نشدم
وضع اعمال من بد است اما
پیش چشمت هنوز بد نشدم
هر چه کردم غلام در بند
خانه زادت الی الابد نشدم
همه جا سر زدم ولی حتی
از سر کوچه ی تو رد نشدم
بعد یک عمر لاف عشق زدن
معنی عشق را بلد نشدم
هر کسی غیر تو خدایم شد
قل هو الله را احد نشدم
خواستم تا ستاره ات باشم
ولی از چشم تو رصد نشدم
من هوادار جمله ای غیر از
جمله ی یا علی مدد نشدم
کشته ی تیغ حیدرم اما
مثل عمرو بن عبدود نشدم
روضه رفتم ولی شبیه کسی
که فدای تو می شود نشدم
محمد نجاری
#حدیث_اشک #شعر_آیینی #شعر_روضه #شعرمذهبی #محمد_نجاری
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
حسین جان
خانه ها را روضه کردی خانه ها جنت شدند
کل زحمت های ما در روضه ات رحمت شدند
بیشتر از آهوان سگ میرود با صاحبش..
بیشتر از پاک ها آلوده ها دعوت شدند
مور را اینجا سلیمان میبرد بالای قصر..
شاه با سائل سر یک سفره هم صحبت شدند
این جوانها که پی کار شما افتاده اند..
از همه دل کنده اند آماده خدمت شدند
خستگی نوکری از نوکری کمتر نبود
خواب های ما به زیر پرچمت طاعت شدند
فرش های خانه را فرش حرم کردی حسین
خاک های ساده زیر پای تو تربت شدند
آبرودار محلم کرده ای با معرفت!
جمع ذلت های من با نام تو عزت شدند
کودکان ما دویدند آنقدر در روضه ها..
تا جوانانی رشید و خوش قد و قامت شدند
این زمین روضه یک قطعه ز خاک کربلاست
روضهرفته های ما به کربلا دعوت شدند
حرصشان در آمد از یا رب و یارب گفت
نیزه بین حنجرت کردند تا راحت شدند
سید پوریا هاشمی
#سید_پوریا_هاشمی #شعر_آیینی #شعر_روضه #شعر_مناجات_سیدالشهدا #محرم_1403
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا صاحب الزمان(عج)
آن کف پایی که راهش به بیابان خورده باشد
فیضِ آن این است که خار مغیلان خورده باشد
اَلبِلاءُ لِلوِلا”..،یعنی پری که در مسیر است بیشتر باید یقیناً، تیر شیطان خورده باشد پاییوسف” چون
زلیخا” آبرو دادن ملاک است هرچه هم غم در فراقشپیر کنعان” خورده باشد سنجش میزان عاشق بودن دیوانه..،”زخم” است کاش پیشانی ما هم سنگِ طفلان خورده باشد گاه به بُن بست خوردن..،حِکمت طِیِّ طریق است رام شد آن سیل که به آببندان خورده باشد
اشک” ، روح گریهکُن را به تعالی می رساند آن نهالی سبز خواهد شد که باران خورده باشد از محالات است که روزی اشکش قطع گردد چشم آن گریهکُنی که نور قرآن خورده باشد قدر آغوش پُر از مهر پدر را درک کرده کودکی که سوزِ سرمایِ زمستان خورده باشد کاش..،”آغازِ بهارِ شیعه”..،روزی باز گردی کاش برگِ غیبت تو مُهر پایان خورده باشد می شود که مَحرم دردت شوم با هر بهانه؟! مثل خرمایی که زهرا داده..،سلمان خورده باشد بشکند دستی که غیر درب این خانه دراز است جُون شد هرکس ز دست جدِّ تو نان خورده باشد دستگیری کُن از آن نوکر که پای نامه ی آن مُهر اربابی همانندحسینجان” خورده باشد بی حیایی نیزه ای در دست در گودال می رفت وای اگر آن نیزه را آقای عطشان خورده باشد... بردیا محمدی #بردیا_محمدی #شعر_آیینی #شعر_فراق_امام_زمان #شعر_محرم_1403 #شعر_مذهبی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹