eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.3هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
315 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسکه بر «ألله» با قدرت توکل میکند پیش پایش کوه احساس تزلزل میکند ماه کنج چادرش آرام میگیرد پناه بر لبش لبخندی از دلدادگی گل میکند @hosenih رونمایی کرده از نام دلارایَش پدر میرسد هر کس به توصیفش تأمل میکند زینب(س) است و لحظهٔ تفسیر ایثارش مدام «عقل» کم می آورد؛ فکرِ تکامل میکند «صبر» پای مکتبش حاضر شده ست و باز هم پیش از وارد شدن قدری تعلل میکند دختر کعبه قنوتش فرق دارد با همه دستهایش را برای بندگی پل میکند حضرت أم البنین(س) بعد از خدا و فاطمه(س) در تمام کارها بر او توسل میکند وای بر آنکه به او دل داده اما سالهاست در فدایی اش شدن دارد تغافل میکند @hosenih خواندمش أمّ المصائب! در کنار این لقب معنیِ غم! غصه و ماتم تنزّل میکند این دل بیچاره یک عمر است حسّ غربتِ دوری از صحن و سرایش را تحمل میکند! شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
صدا از عرش می آید بخوان ای دل که یا زینب قدم بر خاک بنهاده عزیز مصطفا زینب جلالش جلوه دارد از جلال مرتضا زینب پس از خیرالنسا او هم بود خیرالنسا زینب امیرالمومنین را زینت هر دو جهان باشد جلال پنج تن از جلوه ی زینب عیان باشد بشارت ده دو عالم را که نور عالمین آمد شبیه حضرت زهرا به احمد نور عین آمد ببین زینب ولی گویا یل بدر و حنین آمد عقیله ، عالمه ، نور دو چشمان حسین آمد به روی قلبش از اول نشان عاشقی خورده همان اول به لبخندی دل ارباب را برده @hosenih بخوان زینب ولی در او ببین آیات کوثر را ببین زینب ببین خوشحالی هر دو برادر را بخوان زینب ببین هر دم گل لبخند مادر را ببین بر دل غم اما روی لب لبخند حیدر را بخوان زینب ببین او آیه آیه پنج تن باشد که او جان نبی جان علی جان حسن باشد سرا پا نور ، نور حی سبحان آمده امشب ببین نور آمده ، قدر آمد ، انسان آمده امشب ببین قرآن به روی دست قرآن آمده امشب علی را زینت و بر فاطمه جان آمده امشب ملک هر صبح و هر شب آستان بوس درش باشد به مدح او همین کافی که زهرا مادرش باشد ز صبر و بردباری اش دهان صبر وامانده ز وصف او عقول عاقلان دهر جا مانده به حیرت در مقاماتش همه ارض و سما مانده برایش تا ابد در چشم عالم گریه ها مانده طلوع غم میان طالع این دختر افتاده که زینب آمد اما ، فاطمه در بستر افتاده @hosenih دگر دنیا نخواهد دید مانند و نظیر او ببین در شام و کوفه خطبه های بی نظیر او به ظاهر او اسیر خصم اما خصم اسیر او جهان قربان زینب گردد و نعم الامیر او پس از عباس پرچم را به دوش خود برد زینب بسی سوغات تا شهر مدینه آورد زینب کنار نام زینب اشک هم‌ همواره جا دارد که او بر دیده اشک از ماجرای کربلا دارد تنی بر روی خاک افتاده ، سر بر نیزه ها دارد چه تصویر عجیبی از ذبیحا بالقفا دارد زنی که سایه اش را مرد همسایه نمی دیده میان کوچه های شام و کوفه او چه ها دیده شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به مناسبت ۶ جمادی الاولی سالروز شهادت جناب در ظاهرشان یار پیمبر بودند در باطن شان دشمن حیدر بودند آن غنچه ی ۶ ماهه نمی شد پر پر...!!! آنروز اگر «حمزه» و « جعفر» بودند شاعر: @dobeity_robaey
به مناسبت ۶ جمادی الاولی سالروز شهادت جناب شد مدینه غرق در شور و نوا واجعفراه شد امیرالمومنین صاحب عزا واجعفراه گه به حیدر گه به زهرا تسلیت گوید نبی که علمدار سپاهش شد فدا واجعفراه آسمانی ها همه با گریه اش گریان شدند بی برادر شد علی مرتضی واجعفراه @hosenih تا به مسجد گفت پیغمبر که جعفر کشته شد ناله زد مولا که شد پشتم دوتا واجعفراه این خبر را کاش دیگر از پیمبر نشنود جعفر طیار شد دستش جدا واجعفراه کاش جعفر در مدینه بود تا بعد از نبی اینقدر تنها نمی شد مرتضی واجعفراه کاش جعفر بود تا دیگر نمی آمد به گوش ناله زهرا میان شعله ها واجعفراه کاش جعفر بود وا می کرد در آن ازدحام ریسمان از گردن شیر خدا واجعفراه @hosenih کاش جعفر بود تا سیلی نمی خورد از کسی دخت پیغمبر میان کوچه ها واجعفراه بین مقتل هم صدا میزد غریب کربلا ای عمو ای کاش بودی کربلا واجعفراه دست و پا میزد حسین و خواهرش بر سرزنان ناله میزد از جگر واحمزتا واجعفراه شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
محکومیت اهانت امام جمعه آزادشهر به خاندان عصمت و طهارت نه از سگ بی قلاده بر می آید نه اینکه ز اهل باده بر می آید توهین به مقام قدسي آل الله تنها ز حرامزاده بر می آید شاعر: @dobeity_robaey
صعودت بود، هجده سالِ نوری در زمین بودن عروجِ عرش یعنی با امیرالمومنین بودن غبارِ ردّ پایت آسمان را نقشه‌ی راه است نخی از چادرت می‌گوید از حبلُ‌المَتین بودن @hosenih بگو از خاطراتِ قدسی‌ات؛ از دفترِ لولاک بگو از سال‌های با خدایت همنشین بودن بگو از رازِ زهرا بودنت؛ از زینتُ‌اللّهی بگو یعنی رکابِ آفرینش را نگین بودن نمی‌فهمیم حتی معنی پایین‌‌ترین‌ها را چگونه شأن تو می‌گوید از بالاترین بودن هوای هم‌نشینت هر دَم از فردوس می‌گوید گلِ سجّاده‌ات از رازِ فردوس‌آفرین بودن که می‌گوید پس از ختمِ رُسُل وحی از زمین پَر زد بگو از روزها هم‌صحبتِ روح‌الامین بودن بخند ای دلخوشی‌های علی آیاتِ لبخندت نمی‌آید به نورِ چهره‌ات اندوهگین بودن @hosenih خروشِ رودِ اشکت راهِ اقیانوس را حفظ است شکایت می‌کند از پشتِ سدّ آستین بودن قنوتِ خسته‌ات عَجّل وفاتی می‌برد بالا گریزان است مرغِ عرش، از روی زمین بودن شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هرچند درک فاطمه برتر ز فهم ماست در حشر از عذاب خدا شیعه اش رهاست روشن ترین تجلی دنیایی دعاست وقتی که کعبه دامنش از دست ما جداست زهرا به جای ما به دعا ایستاده است توحید نام دیگر این خانواده است @hosenih آن کس که قدر او زده تقدیر را ورق خیرش همیشه حایل «من شر ما خلق» با هر نماز نافله اش می‌دمد شفق از نور آمده است و بنی آدم از علق بالاترین ستاره‌ی افلاک فاطمه است رکن نخست و محور لولاک فاطمه است زهرا نبود سوره‌ی کوثر نداشتیم نوری میان ظلمت محشر نداشتیم حیدر نداشتیم و پیمبر نداشتیم در آفرینش اسوه‌ی مادر نداشتیم با اینکه نیست ذات خداوند را بدل زهرا دلیل خلق جهان بود از ازل قرآن ناطق است ولی در حجاب راز «حتی تورمت قدماها» ست در نماز پیچیده در قنوت شبش ناز با نیاز دستش فقط به سمت خدا می‌شود دراز وقتی غذای خانه‌ی او دیر می‌شود صد سفره از بهشت سرازیر می‌شود @hosenih هم شأن شانه های بلندش فلک نبود در مالکیت فدکش نیز شک نبود ای قوم این که پاسخ نان و نمک نبود مزد دعای خیر هجوم و کتک نبود با نیت کمک به عزاداری اش روید هیزم نه! با گلاب به دلداری اش روید شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
این قصه ی پایان رسیده ابتدا هم داشت این خانه ی تاریک روزی سرصدا هم داشت این زن که حالا پوستی بر استخوان ماندست هر نیمه شب در سجده اش یاربنا هم داشت @hosenih این حیدری که دیر شبها میرود خانه.. یک روز بین خانه اش مشکل گشا هم داشت خونابه های گوش بانو خوب میدانند این گوش پاره گوشواری از طلا هم داشت یاللعجب اوباش زهرا را چه بد کشتند! در کوچه ای که خانم آنجا آشنا هم داشت! ثانی لگد میزد بقیه کیف میکردند نامردِ کوچه دوستانی بی حیا هم داشت در روی زهرا ماند در را هم لگد کردند تو فکر کن آن لحظه بار شیشه را هم داشت! مردان نمیفهمند،بهتر که نمیفهمند.. اوضاع زهرا پشت در (فضه بیا) هم داشت @hosenih یک سیلی معروف و صدها سیلی پنهان.. بین شلوغی ضربه هایی بی هوا هم داشت مولا عبا انداخت بررویش ولی زهرا.. ‌یک چادر افتاده زیر دست و پا هم داشت.. شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
محکومیت اهانت امام جمعه آزادشهر به خاندان عصمت و طهارت دلیلی روشن و متقن ندارد ثوابی قدرِ یک ارزن ندارد نمازِ بی علی(ع) عصیانِ محض است اذان ِ بی علی(ع) گفتن ندارد! شاعر: @dobeity_robaey
دخیل عشق را هر کس به پای یار می بندد یقیناً راه دل را بر روی اغیار می بندد طریقِ "وصل" را بی زخم رفتن از محالات است چه خوشبخت است آن که بر کف پا خار می بندد برای دلبَری از شمع،پروانه پرش را داد... که عاشق هرچه را در چنته دارد،کار می بندد پِی تهذیب نَفسَت باش،تا صاحب نَفَس گردی بدون گردگیری،آینه زنگار می بندد @hosenih تمام اعتبار نام "مجنون" بسته بر "لیلا"ست اگر دلداده نام خویش بر دلدار می بندد اگر دنبال دریایی،ز چشمه سار خواهش کن... ضرر کرده است آن که دل به آب‌انبار می بندد دلیل ناله ی نیمه شبی،آهِ سحرگاهی است سحر بارِ خودش را مومنِ بیدار می بندد کمال چشم ها در رفت و آمد کردن "اشک" است "عمارت" گر شود "متروکه‌خانه" ،تار می بندد ولایت یک عدد دارد که آن هم مُختص مولاست کسی اُمّید بر صفرِ پس از اعشار می بندد!؟ فدای مادری که هر خمیرِ پخت نانش را به دیوار تنورِ "جار ثُمَّ الدّار" می بندد "بیا آقا بیا آقا"..،چه تکرارِ پر از دردی... دل شیعه چه طرفی را از این تکرار می بندد! تو گیر افتاده ای در کوچه ای که مادرت افتاد مسیر بازگشتت را در و دیوار می بندد @hosenih برای مادرت این روزها روضه بخوان آقا بخوان روضه که دارد مادر تو بار می بندد ▪️ ▪️ علی آن دستمال زردِ جنگِ خویش را حالا به روی زخم بال خانمی تب‌دار می بندد کسی که ربّنای او تعادل بخشِ عالم بود قنوت خویش را این روزها دشوار می بندد حَسن یک چند روزی می شود..،هنگامِ دَقُّ الباب دو چشمان ترش را بر روی مسمار می بندد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آن امیری که رسیده شأن ربّانی به او شد پناهنده دلم از هر پریشانی به او اهل کفران است هر کس دل بریده از علی داده دست دوستی هر اهل ایمانی به او چون یکی هستند مولا و نبی! هنگام وحی: گوییا نازل شده آیات قرآنی به او در حریم حیدر کرار جنت را ببین داده حق جلّ جلال اللَّه چه ایوانی به او “کاش با ساقی حسابم صاف می شد سال هاست او به من جامی بدهکار است و من جانی به او” مالک ‌‌و مقداد و سلمان و ابوذر خاک پاش ملتمس بودند در دنیا چه مردانی به او آه طوفان حوادث رنگ نیلی زد به یاس از غم زهرا رسیده چشم بارانی به او روضه ها شد باز وقتی یار خود را غسل داد زخم بازو گفت آن شب راز پنهانی به او... شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تشنه منم حضرت دریا علی پست منم عالی و اعلا علی مست منم ساقی دلها علی ذکر هر آنکس که بود با علی لعن علی عدوک یا علی @hosenih سینه ما وسعت دریا شده عشق تو در گوشه دل جا شد هرنفسم ذکر تو مولا شده دم علی و بازدمم با علی لعن علی عدوک یا علی هر که نشد باعلی آدم نشد حاتم بی لطف تو حاتم نشد جز تو کسی وصی خاتم نشد سرمگو از لب طاها علی لعن علی عدوک یا علی بردل ما عشق تو پر شور باد چشم بد از مجلس تو دور باد دیده ی منکران تو کور باد کار غلامی تو با ما علی لعن علی عدوک یا علی لعن به دشمنان اوواجب است آنچه به دشمنان او غالب اسنت عشق علی بن ابیطالب است دربه در عشقم و لیلا علی لعن علی عدوک یا علی هرکه محبت تو درسینه کاشت بر سخن م نقطه صحت گذاشت نطفه دشمنانت ایراد داشت دشمن انم که نشد با علی لعن علی عدوک یا علی @hosenih صحن تو در دیده ماجنت است سایه تو بر سر ما رحمت است لعنت بر دشمن تو نعمت است ذکر لبم همیشه هرجا علی لعن علی عدوک یا علی شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سجاده ی خویش را که وا می کردی تا آخر شب خدا خدا می کردی اما درِ خانه ی تو را سوزاندند آن ها که برایشان دعا می کردی شاعر: @dobeity_robaey
محکومیت اهانت امام جمعه آزادشهر به خاندان عصمت و طهارت من علی را دوست دارم آنکه مولای همه ست من نجف را می پسندم آنچه رویای همه ست لعنت حق بر همان هایی که با حقّ دشمنند با امیر خیبر و با شیر خندق دشمنند لعنت حق بر همان گرگیج و دار و دسته اش گرگ پیر بی شرف شیطان شده دلبسته اش !!! آن کسی که فکر کرده لقمه اش بوده حلال !!! عصمت مولای ما را می برد زیر سوال @hosenih دامن ناپاک مادر علّت این حرف هاست اینچنین مُهمل سرودن کار بدخواه خداست آن کسی که دشمن اولاد زهرا و علی ست بنده ی شیطان شده او بنده ی الله نیست لعنت حق بر سقیفه پایه ی هر اختلاف امّت احمد مسیرش رفت سمت انحراف هر کسی می داند این را که خلافت با علی ست ذکر تسبیحات کعبه یا علی و یا علی ست عقل ها درمانده از توصیف قدر عصمتش مقتدر باشد علی در اوج مظلومیّتش آیه ی تطهیر در شان علی و آل اوست رشته ی منظومه ی شمسی نخی از شال اوست گرد و خاک پای او سرچشمه ی آب حیات بردن نام امیرالمومنین راه نجات فاطمه افتاد پشت در که حیدر پا شود با وجود فاطمه کی مرتضی تنها شود فاطمیه می رسد اهل سقیفه می رسند فرقه ی دلبسته ی آن سه خلیفه می رسند!! اهل عالَم مادر ما را همین ها کشته اند در میان کوچه یار مرتضی را کشته اند یاس بود و چهره اش را رنگ نیلی می زدند با لگد ، با تازیانه ، یا که سیلی می زدند کی برادر می شود آنکس که مادر می کشد!؟ مادرش را پیش چشمان برادر می کشد؟!! قصّه ی ما قصّه ی افسوس و باز افسوس نیست درد ما چیزی به غیر از کشتن ناموس نیست مادر ما بود آن بانو که پهلویش شکست هستی ما بود آن مادر که بازویش شکست کربلا هم آمدند و میخ آن در تیر شد در میان چشم سقای حرم جاگیر شد خنجر اهل سقیفه داخل گودال رفت مرتضای کربلا در قتلگاه از حال رفت @hosenih مطمئن هستم که روزی التیامش می رسد منتقم با پرچم صبح قیامش می رسد آی مزدوران بدگوی امیرالمومنین چارده قرن است این پرچم نیفتاده زمین خواب هستید و علی سرحلقه ی بیدارهاست خاک شیعه زاده ایران پُر از عمّارهاست دست بردار از لجاجت با علی همراه شو بس کن این جهل مرکّب بس کن و اصلاح شو شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
یافاطمه، ای مَلَک ارادتمندت ای باغ بهشتِ علوی لبخندت ای‌کاش که باشیم و ببینیم آن‌روز ... با آن« ۲ نفر» چه می کند فرزندت شاعر: @dobeity_robaey
محکومیت اهانت امام جمعه آزادشهر به خاندان عصمت و طهارت فاطمه ذکرِ کثیر است، کجا تکراریست فاطمیه نه عبوریست که فیضی جاریست کارِ شیعه بخدا فاطمیون را یاریست ِزدنِ فاطمه برنامه‌ ی استکباریست هر زمانی به طریقی دلِ ما می‌شکنند گاه در پشت در و گه ز جفا می‌شکنند @hosenih تا که کمرنگ شود فاطمیه در اَذهان قصه ای طرح شود با سخنی از شیطان تا فراموش شود روضه ی زهرا هر آن غافل از اینکه خدا داده به شیعه برهان ما همه عبد حسین و حسن و زهرائیم دشمنِ آل علی را همه دشمن هائیم دشمنِ پست پیِ توطئه ی افزون است هر که صبِ علی و آل کند ملعون است "شیعه ی انگلیسی، سُنیِ آمریکائی" دلشان خواسته ناخواسته با صهیون است آن ابوجهل که با نام امامِ جمعه است حذفِ او لازم الاجرا و رهِ او بن بست کارِ ما یاریِ زهراست، قسم بر زهرا یارِ این قافله مولاست، قسم بر زهرا پرچم فاطمه بالاست، قسم بر زهرا راهِ ما راه تولاست، قسم بر زهرا این تولا و تبرا هنرِ زهرائیست پیروی از رهِ زهرا و علی غوغائیست وای، نورِ ازلی مادر ما سیلی خورد در حمایت ز ولی مادر ما سیلی خورد چه غریب است علی مادر ما سیلی خورد آه، با صوت جلی مادر ما سیلی خورد فاطمه با دلِ بشکسته هزینه پرداخت بخدا با جگرِ خسته هزینه پرداخت @hosenih چند بار آن مهِ اَسرار ز پا افتاده گاه با سیلیِ کفار ز پا افتاده گاه از تیزیِ مسمار ز پا افتاده گاه بینِ در و دیوار ز پا افتاده چه بلائی به سرِ مادر سادات آمد که به مسجد به صدا جای مناجات آمد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
عالم فدای خاک کف پای فاطمه قربانِ "بعلها و بَنیها"ی فاطمه خورشید و ماه، محو تماشای فاطمه تنها علی ست گوهر همتای فاطمه بی فاطمه، علی لقبش مرتضی نبود زهرا اگر نبود، رسول خدا نبود شب، انعکاس کوچکی از رنگ چادرش درمانده اند آینه ها از تصورش تدبیر، سر نهاده به پای تدبّرش کوثر شده کثیر برای تکاثرش هفت آسمان چو نقطه ای از «هَل أتی» او نازل شده ست سوره انسان برای او @hosenih چشم فلک به گردش دستاس خانه اش جنّ و ملک، گدای درِ آستانه اش اخلاص، محو بندگی خالصانه اش یک شهر، وامدار دعای شبانه اش قوم یهود، معجزه ها دیده اند از او مردان کور نیز حیا دیده اند از او با نام او صحیفه خلقت گشوده شد زیباترین سرود نجابت سروده شد نوری که در لسان خدایش ستوده شد از قبلِ آفریده شدن آزموده شد هر واژه ی زیارت او، چاره ساز ما تسبیح اوست مهر قبول نماز ما سرِّ نهفته در دل تکبیر، فاطمه شأن نزول آیه ی تطهیر، فاطمه همچون علی شجاع تر از شیر، فاطمه گرچه نبرده دست به شمشیر، فاطمه جنگیده در برابر صد مرد، پشت در هی شعله پشت شعله و هی درد، پشت در این در، حسابش از همه ی خانه ها جداست این در محل آمد و رفت فرشته هاست با دستهای پاک نبی، خوب آشناست یک میخ آن شریف تر از خانه ی خداست بازار دین فروشی تاریخ، داغ شد آتش به در زبانه زد و میخ داغ شد درها که وا شوند به دیوار می رسند دیوار اگر نشد به تنِ یار می رسند غم ها به قلب حیدر کرار می رسند یک روز هم به گوش علمدار می رسند عباس، اشک ریختنش فرق می‌کند از کوچه طرز رد شدنش، فرق می کند تا رفت سوی علقمه یک کوچه باز شد بی جنگ و بی مقدمه یک کوچه باز شد در آن خروش و همهمه یک کوچه باز شد گویا برای فاطمه یک کوچه باز شد اینجا ولی به جای لگد، تیر می‌زدند جای غلاف، با خودِ شمشیر می‌زدند @hosenih میخواست پیش پای برادر بایستد در پیش چشم خسته خواهر بایستد سر راست کرد، حداقل سر بایستد آخر توان نداشت که بهتر بایستد یک عمر ایستاده به زینب سلام کرد دستش به سینه بود و به او احترام کرد می‌خواست آب را برساند ولی نشد شرمنده ی رباب نماند، ولی نشد خود را کشید تا بتواند، ولی نشد خود را به خیمه ها بکشاند ولی نشد تا برد نامِ فاطمه را مادرش رسید قبل از حسین، فاطمه بالا سرش رسید شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در نمازت گریه کردی شد بنای غم درست "آه"گفتی..،شد نوایِ ناله یِ ماتم درست گونه ی تو لمس کرد اشک نمازِ صبح را شد از آن پس رویِ هر برگِ‌گُلی شبنم درست قطره ای از اشک تو وقت مناجاتت چکید بر زمین افتاد..،شد سرچشمه ی زمزم درست @hosenih ای که در شرح تو آمد سوره ی "کوثر" پدید شد از اَعطینایِ شأن‌ات آیه ای محکم درست در حدیث قدسی "لولاک" پی بُردیم ما تو همانی که به اذنش می شود آدم درست نقش تو افتاد بر روی رکابِ احمدی با نگینی فاطمی شد حلقه ی خاتم درست ذات تو ذاتاً "ولیُّ‌الله"سازی می کند... مصطفی جای خودش..،شد مرتضیات هم درست تو پناهِ عالمی..،دیدیم در روز کساء با تو شد ضعفِ تنِ پیغمبر اکرم درست حضرت حق حیدرش را یکّه و تنها که دید بر تو رو زد..،شد برای مرتضی همدم درست دامنت را می تکانی در میان خانه ات از غبارش می شود آسیّه و مریم درست چادرت را پهن کردی بر سرِ اهلِ بُکاء در حسینیّه شد از هر تارِ آن پرچم درست @hosenih یک گره آورده بودم تا حسین‌ات وا کند تا قسم دادم به تو..،شد آن گره دَر ‌دَم درست ▪️ ▪️ ای که باران نیز در مَسحِ "رُخ"اَت محرم نبود... پس چگونه خورد بر آن،دستِ نامحرم..،درست! شکل زخمی را که میخِ در به پهلویت کِشید می کند تا روزِ غُسل‌ات پُرسشی مبهم درست شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
رسید فاطمیه مادر محرم ها رسید فاطمیه چشمه سار ماتم ها رسید فاطمیه شد تولد روضه رسید مبدا تاریخ هجری غم ها @hosenih به فرش آمده عرش خدا که باشد او برای بزم عزای تو فرش مقدم ها برای داغ تو ای کوثر علی حتی بجوشد از دل هر سنگ آب زمزم ها بدون جرم و گناهی تو را چرا کشتند شده کلام خدا گوشواره ی دم ها به پیش گریه ی خورشید آسمان علی شبیه شبنم صبح است اشک عالم ها به روی زخم محبت فقط به عشق علی نمک زده ست به جای تمام مرهم ها علی ز فرط خجالت تو هم به خاطر او ز هم گرفتن رو شد وفای محرم ها @hosenih به محض دیدن هم هر دو گریه می کردند فتاده بغض غریبی به چشم همدم ها رسید ارث دو عاشق به زینب و به حسین وداع روز دهم آتش محرم ها شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/HDX13NHZiyv0fNaAjr24su
نقل زَمَخشَری ست كه روزی ابولهب یك سنگریزه جانب احمد روانه كرد ریگی - به طول و عرض نخود- در كَفَش گرفت از روی كین، نبی خدا را نشانه كرد @hosenih تبّت یدا أبی لهب از آسمان رسید فوراً لهیب خشم الهی زبانه كرد فرمود: هر دو دست وی از تن بریده باد نفرین بر آنكه این عمل ظالمانه كرد یك دست او فقط به كمین نبی نشست خشم خدا به دست دگر هم كمانه كرد با این حساب، كیفر اهل سقیفه چیست؟؟ حق كسی كه حمله بر این آستانه كرد؟ قرآن اگر هنوز می آمد چه می نوشت؟ در وصف آنكه خون به دل " اهل خانه" كرد با مصطفى نكرد در آنجا ابولهب با فاطمه هرآنچه كه اهل زمانه كرد دشمن ، تقاص لات و هبل را ازو گرفت كار علی و باغ فدك را بهانه كرد @hosenih با هر دو دست، بست و شكست و كشید و كشت جان بتول را هدف تازیانه كرد "آتش به آشیانه ی مرغی نمی زنند" نفرین بر آن كه شعله در این آشیانه كرد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای که پیش از خلقت خود امتحان پس‌ داده‌ای از ازل -آری- برای سوختن آماده‌ای "بَضعَةٌ مِنّی" شدی یعنی خودِ پیغمبری شأن تو این نیست که تنها پیمبرزاده‌ای @hosenih "بَضعَةٌ مِنّی" شدی یعنی تو هم روز اَلَست اولین فردی که فریاد "بَلَی" سرداده‌ای فوق عصمت، فوق باور، فوق درک انبیا فوق هر تعریفی و توصیف، فوق‌العاده‌ای ای که عرش از چادرت حاجت تمنا می‌کند از چه سرکردی جهان را با حصیر ساده‌ای؟ درد پهلو، زخم بازو داری اما همچنان با قنوت گریه‌هایت بر سر سجاده‌ای مادر سادات! تنها مادر سادات نه مادر دلسوز هر مرد و زن آزاده‌ای @hosenih بغض تلخی در گلوی ماست تا روز ابد از همان روزی که تو در بسترت افتاده‌ای لیلةالقدر انتظار دیدنت را می‌کشد مطلع‌الفجر تماشایی! کجای جاده‌ای؟ شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
حیدر آیینه دار زهرا بود هر نفس بی قرار زهرا بود خانه ی ساده و گلین علی جنت و نوبهار زهرا بود مرتضی پشت در که در می زد  در دلش انتظار زهرا بود در یمین و یسار عرش خدا نام حیدر کنار زهرا بود @hosenih اگر احمد دو دست او بوسید... امر پروردگار زهرا بود چشمه های کرامت حسنین همه از چشمه سار زهرا بود چرخش کائنات از اول همه گرد مدار زهرا بود نور دادن به عالم امکان کار لیل و نهار زهرا بود گفت روحی فداک یا مولا این سخن افتخار زهرا بود نام حیدر اگر به مآذنه رفت همه از اعتبار زهرا بود آنچه ما را گدای فاطمه کرد کرم بی شمار زهرا بود جنگ می کرد با سلاح سخن خطبه ها ذوالفقار زهرا بود آنچه برد آبروی اهل نفاق خطبه ی شاهکار زهرا بود ظلم می دید بی عدد که مگو غربتی در دیار زهرا بود آنچه آتش به قلب حیدر زد گریه ی زار زار زهرا بود بی علی زندگی نمی ارزد این حقیقت، شعار زهرا بود دیدن غربت و غم مولا علت انکسار زهرا بود در دل دود و آتش نمرود مرتضی شرمسار زهرا بود کفر آتش بیار معرکه شد میخ هم ، هم جوار زهرا بود ضربه ای خورد و پشت در افتاد فضه آن لحظه یار زهرا بود آن غریبی که بسته شد دستش همه دار و ندار زهرا بود از دل کوچه تا در مسجد وسعت کارزار زهرا بود از دل کفر، برد ایمان را فقط این کار ، کار زهرا بود   بی علی رفت و با علی برگشت کار در اختیار زهرا بود آنچه در راه حق نمی لرزید قدم استوار زهرا بود @hosenih سد راه سقیفه در آن روز عزت و اقتدار زهرا بود آن سوالی که ماند بی پاسخ سنگ قبر مزار زهرا بود تا زمانی که شد دوتا فرقش مرتضی سوگوار زهرا بود آنچه بعد از سقیفه غارت رفت همه ایل و تبار زهرا بود شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شبی که ختم خواهد شد دمِ صبحش به دیداری هزاران ساعتش وَللّهِ می ارزد به بیداری سحر از تاب گیسوی‌َت به گوش باد گفتم..،گفت: عجب یاری عجب یاری عجب یاری عجب یاری منِ بی عُرضه حتی عرضِ حاجت‌هام می لنگد گره در کار خود انداختم وقت گرفتاری @hosenih چه بر می آید از دستِ من درمانده جز گریه اَقَلّاً دلخوشم با چشم هایم کرده ام کاری برای سنگ‌ِ طفلان سر کوی‌َت..،سر آوردم بیا دیوانه ات را مفتخر گردان به آزاری وبال معصیت بال عروجم را ربود از من کبوتر را قفس وِل می کند امّا به دشواری قرار از ابتدا این بود..،بارِ هجر بردارم ببین حالا چگونه شُهره‌ی شَهرَم به سرباری! گریز از ناگزیریِ فراق‌اَت کاش ممکن بود... چه چاره دارد این بیچاره ی تو غیر ناچاری شهیدان تکلم،کُشتگان نُطق معشو‌ق اند بیا تکیه بزن بر کعبه..،ذبحم کن به گفتاری اگرچه ظرف من ظرفیَّتش در حدِّ مِهرَت نیست ندیدم کاسه ام را خالی از لبخند بگذاری "خودم خاک کف پای تو هستم حضرت‌عباسی‌ ع" به قول لات‌های بامرام کوچه‌بازاری @hosenih به جز تو رو به هرکس می زدم..،رو می گرفت از من هوای این گدای رانده از هر خانه را داری به حق خانمِ‌پهلو‌شکسته خواهشاً برگرد به حقِّ ردِّ خون مانده بر تیزی مسماری ▪️ ▪️ نه تنها مادر ما سوخت..،بلکه گیر هم افتاد نه ول کن بود میخ در،نه مهلت داد دیواری شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
داغش به دل نشست و، بنیانگرِ غم ماست امسال هم دوباره، بانیِ ماتم ماست اصلا خودش از اول، هیئت نشینمان کرد عمر کمَش عزایِ، سنگین و اعظم ماست @hosenih شد روضه های زهرا(س) دارالشفای عالم گرد و غبار پرچم، دارو و مرهم ماست تا کارمان گره خورد پشت درش نشستیم دریایِ استغاثه، در اشکِ نم نم ماست والله فاطمیه هم خط قرمز ما هم تا قیام مهدی(عج)؛ خطّ مقدم ماست گفتیم دردمان را، شد مادرانه درمان شد رازدار ما و یک عمر محرم ماست در کفن و دفن و برزخ، در صبح روز محشر نامش بدون تردید، در هر دو عالم ماست @hosenih ایکاش که بگوید، بر پاسبانِ دوزخ زنجیر از دو پایش، بردار!...آدم ماست این داغ دارِ من بود، عشق علی(ع) به دل داشت گریه کن حسین(ع)و...ماهِ محرّم ماست! شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای رحمت عام یا ابا عبدالله ای ذکر مدام یا ابا عبدلله حالا که نشد حرم بیایم آقا از دور سلام یا ابا عبدلله شاعر: @dobeity_robaey