به مناسبت سالروز شهادت #حاج_قاسم_سلیمانی
بانگ تشویش را که سر دادند
بام ها یک به یک خبر دادند
زهر را دست خونجگر دادند
فیض عشاق را سحر دادند
خبر آمد..،قد "ولی" تا شد
تن سردار ارباً اربا شد
از رکاب تو تا نگین افتاد
در دلم هُرمی آتشین افتاد
بر جبین سپاه چین افتاد
گرچه دست تو بر زمین افتاد
با همین حال "بازِ طیّاری"
به اباالفضل که علمداری
@hosenih
شیر آوردگاه..،یالت سوخت
تربت ِکربلایِ شالت سوخت
چشم های علی خصالت سوخت
اوّل فاطمیّه بالت سوخت
غیرت مادری نشان دادی
مثل زهرا در آتش افتادی
پای دادی رکاب حفظ شود
مشک دادی که آب حفظ شود
جان سپردی حجاب حفظ شود
تا که این انقلاب حفظ شود
رفتنات بانی تداوم ماست
خونِ تو مُهرِ "گامِ دُوُّم" ماست
پر گشودن عجیب فرجامی است
این شهادت نماد خوشنامی است
بانیِ پختگی هر خامی است
علّتِ انسجام اسلامی است
از یمن تا دمشق سربازیم
سوی دَّجالِ کفر می تازیم
باده ی ما قوام می خواهد
لب ما شُربِ جام می خواهد
زخم ما التیام می خواهد
رهبرم انتقام می خواهد
مستِ از باده ایم..،سیّد علی
همه آماده ایم سیّد علی
زنگ ما زنگ استقامت بود
مشق ما شاهراه عزت بود
کاغذش برگه ی وصیّت بود
آب،بابای ما "شهادت" بود
بهر مُردن همیشه تکمیلیم
ما شهادت طلبترین ایلیم
چشمهساریم..،رود می گیریم
از بلندی فرود می گیریم
خواب را از سعود می گیریم
انتقام از یهود می گیریم
شک نداریم اینکه صددرصد
کاخ هاشان حسینیه گردد
ما از این بعد ماجرا داریم
ذوالفقار جهاد را داریم
قصد کشتار اشقیا داریم
در "تلاویو" نقشه ها داریم...
سر درِ آن..،بزرگ..،می خوانی:
شهرِ سردار دِل؛سلیمانی
@hosenih
ظلمتِ در اتاقِ تو سخت است
آه!سردار!!! داغ تو سخت است
یاد این اتفاق تو سخت است
گرچه داغ فراق تو سخت است
شُکر..،دستی به زلف تو نرسید
خنجری روی حنجرت ندوید
بی حیایی تو را که پیر نکرد
خنجر قاتل تو دیر نکرد
نیزه ای در پر تو گیر نکرد
بر تن درهمت حصیر نکرد
مادر خویش را صدا نزدی
خودمانیم دست و پا نزدی
شاعر: #بردیا_محمدی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
#زبان_حال_امیرالمومنین_ع
شهر مدینه زندگی ام را نظر زد
شاخ گل امید من را با تبر زد
کشتی امید علی پهلو نگیری
از این علی دلشکسته رو نگیری
@hosenih
این روزها تنها حبیبی ای حبیبه
کمتر بکن با من غریبی ای حبیبه
این رنج ها و غصه ها تقدیر من شد
من را حلالم کن غمت تقصیر من شد
هر جا نشستی لاله ای مانده عزیزم
از تو فقط یک هاله ای مانده عزیزم
این درب خانه کار دستم داد زهرا
یک میخ در آخر شکستم داد زهرا
آخر گذار روبهان در بیشه افتاد
با ضربه ی پا از تو بار شیشه افتاد
آه ای کبوتر بال و پر دادی برایم
من یک سپر دادم پسر دادی برایم
تو بابت من حرف بد خوردی عزیزم
شرمنده پای من لگد خوردی عزیزم
من التماست میکنم شاید بمانی
جان علی عجل وفاتی را نخوانی
اصلا بیا تو جسم حیدر را کفن کن
رخت عزای مرتضا یت را به تن کن
با حال بد باز احترامم می کنی تو
در این محل تنها سلامم می کنی تو
من ماندم و کوه غم و قلب کبابم
داماد پیغمبر؛سلام بی جوابم
این خانه ی مثل خرابه کشته من را
لبخندهای این صحابه کشته من را
@hosenih
پهلو به پهلو خفتنت سوزاند من را
فضه خذینی گفتنت سوزاند من را
حالا بمان و خوش به حالم کن عزیزم
شرمنده ام خانوم حلالم کن عزیزم
شاعر: #سیدحسین_صمدی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به مناسبت سالروز شهادت #حاج_قاسم_سلیمانی
ای پسندیده ی خدا، سردار
مالک اشتر ولا ، سردار
جز شهادت نبود لایق تو
ای براه ولی فدا، سردار
داغ تو خونجگر کند ما را
خون تو زنده تر کند ما را
تازه بیدار تر شدیم، آری
خون مظلوم اثر کند ما را
گر چه این قلب رهبرم خون شد
همت انتقام افزون شد
بلکه با خون حاج قاسم ها
فتنه های دگر دگرگون شد
@hosenih
ای بنازم به استقامتشان
میدمد لاله ها ز قامتشان
بخدا بر مشام جان آید
عطر پیروزی از قيامتشان
رهبر و مقتدایمان فرمود
نبرد خصم زین جنایت سود
عزمها را کنید اينك جزم
که زمان فرج بیاید زود
رفت با خون مالک اشتر
اقتدار نظام، بالاتر
به ولایت قسم، ألا قاسم
بی تو تنها نماند این رهبر
يارِ سردار کو به کو مهدی
کیست "من ينتظر " ابو مهدی
به يقين لحظه ی شهادتشان
با تو گشتند روبرو مهدی
حاج قاسم که کربلایی شد
آسمان نیز نینوایی شد
شهدا را گرفت در آغوش
که بسر دوره ی جدایی شد
ای علمدار جبهه ی اسلام
ای به وقت نیازها، اقدام
نزد زهرا به فاطمیه شدی
با علمدار کربلا اکرام
@hosenih
آنکه فرمان شام هجرت داد
نیمه ی شب، طلوع فجرت داد
ای امیر مدافعان حرم
موسم زینبيه أجرت داد
ایکه معشوق، هم کلامت باد
جان ما نذر انتقامت باد
سر سردار و زانوی ارباب
سرِ آقایمان سلامت باد
ای دلت غرق حضرت معبود
عهد ما انتقام سیلی بود
رفتی اما به رجعتت بر گرد
باز همراه مهدی موعود
شاعر: #محمود_ژولیده
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_کوچه_بنی_هاشم
دو راهزن، دو حرامی، دو پست بی تقوا
شدند مانع و بستند راه زهرا را
یکی از آن دو نفر آمد و لجاجت کرد
سرِ قباله به خیرالنسا جسارت کرد
@hosenih
نمک به زخم دلش بین کوچه پاشیدند
به اشک مادر ما آن دو رذل، خندیدند
همین که بر رخ گل، ضرب تازیانه نشست
به خشت کوچه چنان خورد، بار شیشه شکست
دلیل دارد اگر ضربه سخت و سنگین بود
عفیفه بود و سرش بین کوچه پایین بود
همان جراحت سختی که داشت از مسمار
دوباره تازه شد آن دم که خورد بر دیوار
به روی خاک نشست و سرش زمین افتاد
به پیش چشم حسن بود و ناله سر می داد
زمین و عرش برین پر غبار شد ای وای
دو چشم مادر سادات تار شد ای وای
شکست قد حسن با نظر به ابرویش
همین که دید رخش را سفید شد مویش
@hosenih
فلک به سوی زمین رو به سرنگونی بود
میان دست حسن، گوشوار خونی بود
رساند مادر خود را به خانه و دق کرد
از آن به بعد فقط کنج خانه هق هق کرد
شاعر: #محمدجواد_شیرازی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شهید #حاج_قاسم_سلیمانی
حافظانه ای برای سردار دل ها حاج قاسم سلیمانی
آن که وقت سحر از غصه نجاتش دادند
خوش به حالش که چنین آب حیاتش دادند
بهر دیدار خدا بال و پرش بگشودند
عاشقی بود که اینگونه براتش دادند
@hosenih
شاه شیرین دهنان ساقی شکر شکنان
لحظه ی آخر از آن شاخه نباتش دادند
آنقدر عاشق ارباب دو عالم بوده ست
تا که دستور به فیض عتباتش دادند
ماه کنعانی ما را به تماشا بردند
از کرامات خدایی برکاتش دادند
او ملک بوده و فردوس برین جایش بود
حقش این بود که نور و نفحاتش دادند
عرش آراسته و عود به مجمر کردند
قدسیان آمده اند و درجاتش دادند
@hosenih
محتشم ها همگی نیک ستودند او را
مثل نُقل و شکر انبوه صفاتش دادند
سال ها تشنه ی دیدار جمالش بودند
برده اند آخر و شهد صلواتش دادند
شاعر: #علی_کفشگر
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شهید #حاج_قاسم_سلیمانی
🌷آن شب جمعه ساعت یک و بیست...
آن شب جمعه ساعت یک و بیست
جغد آمد قرارمان را برد
سردی دی به انجماد رسید
شهر خشکش زد و زمین پژمرد
مانده بودیم غرق بهت خبر
کاش تکذیب می رسید از راه
اشکها بیصدا که باریدند
شعله زد در جگر غمی جانکاه
@hosenih
آن شب جمعه ساعت یک و بیست
گویی افتاد بر زمان آتش
غلیانی شگرف در دل بود
چون غم خاص قصهی آرش
آن شب جمعه ساعت یک و بیست
وقت اسطورههای فردا شد
مرد میدان عاشقی پر زد
راز افسانه ها هویدا شد
رد دیوی پلید پیدا بود
گل سرخی شکفته پرپر شد
گرچه ققنوسمان در آتش رفت
وقت ققنوس های دیگر شد
آن شب جمعه ساعت یک و بیست
دست و انگشتری به خاک افتاد
روضه کربلا زبانه کشید
در دل کشور حسینآباد
داغ،کم کم مسیر خشم گرفت
راه فریاد مرگ بر دشمن
راه ایستاده ایم تا آخر
راه جانم فدای تو میهن
داغ، کم کم مسیر خشم گرفت
بچهها یکشبه بزرگ شدند
عده ای این وسط مضطربِ
خندههاشان کنار گرگ شدند
گرده از زخم نارفیق پر است
بگذریم از کنارشان به سکوت
آن شب جمعه ساعت یک و بیست
آدمیت دوید سمت سقوط
نالههامان اگرچه بسیارند
داغ سردار اگرچه بی حد است
با شهادت دوباره زنده شدیم
قلبمان داده با ولایت دست
@hosenih
نام تو با شهید معرکه شد
میتپد در تمام حنجرهها
خون مظلوم آورد به خروش
قلب دنیای خواب غمزده را
هر شب جمعه ساعت یک و بیست
وقت صبّار بودن است و شکور
زود میآیی کنار ما سردار
که زیادند مژدههای ظهور
شاعر: #زهرا_آراسته_نیا
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شهید #حاج_قاسم_سلیمانی
شبِِ دلگیر پر مخاطره بود
آسمان بغض بی امانی داشت
گوییا در تبلور مهتاب
شام غم قصد روضه خوانی داشت
نیمه شب بود آرزویش را
لابلای قنوت نجوا کرد
یاد کل مدافعان حرم
شبنم اشک خود هویدا کرد
@hosenih
لرزه افکند بر شیاطین با
رجز حیدری و فاطمی اش
دشمن از سایه اش هراسان بود
چه رسد از جدال قاسمی اش
لرزه انداخت بر تن عدوان
یل و اسطوره ی شجاعت بود
با تمام رشادتش سردار
در پی جرعه ی شهادت بود
شوق رفتن میان چشمش بود
ذکر زینب به روی لبهایش
اشهدش را که خواند هدیه گرفت
گل سرخی ز دست مولایش
گوییا در وداع آخر او
شهدا آمدند استقبال
قتلگاهش گریز روضه ی سخت
در هیاهوی شیب یک گودال
بین آن هجمه های آتش و دود
دست سردار تا ز تن افتاد
یاد سقای تشنه لب آنجا
در کنار برادرش جان داد
خودمانیم لحظه ی اخر
نزْدِ خواهر که دست و پا نزده
تن او نیزه زار دشت نشد
مادر خویش را صدا نزده
@hosenih
خودمانیم لحظه ی آخر
خم نشد از غم کسی پشتش
یا به یغما نرفت اموالش
مانده انگشترش به انگشتش
او علمدار رهبرش بودو
پشت رهبر خمید از غم او
انقلابی به پاشد از سردار
بعد از آن ماجرای ماتم او
شاعر: #مجید_مراد_زاده
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شهید #حاج_قاسم_سلیمانی
تا گِرا دادند و در وجدان و ایمان جا زدند
پای قتلِ قطعیِ سردارمان امضا زدند
عده ای پست نفوذي؛ با تبسم در نقاب
بر تمام زحمتش ناجور پشت پا زدند
@hosenih
خانهٔ ایرانمان را داد دستِ امنیت
تیشه را نامردها بر مرهم ِ غم ها زدند
مردِ رو در رو شدن با او نبودند عاقبت
تیرشان را بزدلان از آن سرِ دنیا زدند
شد مواجه بیهوا با کینهٔ پهبادها
آتشی بر پیکرِ عشق عزیزِ ما زدند
زیر نور ماه دستش شد جدا از پیکرش
حضرت عباس(ع) را هم سخت بی پروا زدند
@hosenih
رفت و از داغش ستونِ خیمهٔ دلها شکست
پس گریز روضه هایش را به تاسوعا زدند
ساعت از یک رد شد و رزق شهادت را گرفت
در همین ساعت دقیقاً حاج قاسم را زدند!
شاعر: #مرضیه_عاطفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حُسینیه)
به مناسبت سالروز شهادت #شهید_وحید_زمانی_نیا محافظ #حاج_قاسم_سلیمانی
یک عمر از غمهای زینب آب گشتی
پای دفاعِ از حرم بی تاب گشتی
آخر شبِ جمعه گرفتی اذن ِدیدار
همراه مادر زائر ِ ارباب گشتی
شاعر: #قاسم_نعمتی
@dobeity_robaey
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حُسینیه)
شهید #حاج_قاسم_سلیمانی
یک عمر شهید بود و دل باخته بود
بردشمن و نفس خویشتن تاخته بود
از پیکر سوخته، نبودش باکی
او سوخته ای بود که خودساخته بود
شاعر: #علی_انسانی
@dobeity_robaey
شهید #حاج_قاسم_سلیمانی
شبی که ظلمت آن، چشم را شرر می زد
نهیب حادثه بر قلب، نیشتر می زد
شبی که فتنه به هر گوشه پای میکوبید
به رغم اهل دعا خنده تا سحر می زد
کسی ز دوده ی احلی من العسل برخواست
چنان خلیل به بت های شب تبر می زد
مرید نام علی بود و عاشق زهرا
برای یاری دین در دل خطر می زد
@hosenih
چنان فرشته ی آمین نوید نصرت داشت...
به هر زمان و مکان حرفی از سفر می زد
ستاره ی سحری بود جان نثاری کرد
که بعد رفتن او آفتاب سر می زد
همیشه در دل خود حسرت شهادت داشت
نثار خون عزیزش چقدر برکت داشت
سلاح از نفس افتاده اش دعایش بود
جواز نصرت او سوز ربنایش بود
حضور ساده ی او در جدال اهل نفاق
دلیل سینه ی پر مهر و باصفایش بود
خروش جنگ که قدری بلند تر می شد
طنین دلخوشی بچه ها صدایش بود
گره ز کار به یک یاحسین وا میکرد
طلسم برتری جنگ ردپایش بود
محاصرات نَبِل، انحصار الزهرا
در انتظار حضور گره گشایش بود
غریب بود به هر کشوری که راهی شد
غریب بود و خداوند آشنایش بود
سلوک بندگی خویش را به پایان برد
خلوص و عشق در این راه رهنمایش بود
قسم به خاتم خونین که بود در دستش
گرفته بود ابالفضل نام ور، دستش
به رقص آمده مانند بید در باران
چنان تلاطم شعر سپید در باران
جوانه بود و به تدبیرِ باغبانی پیر
شکوفه زد همه عشق و امید در باران
از آسمان و زمین تیر بود می بارید
و این درخت جوان قد کشید در باران
کمال یافت و شد مأمن کبوتر ها
به پیروی ز هزاران شهید در باران
نهیب او به جفاپیشه گان تماشا داشت
چو رعد و برق مهیب و شدید در باران
شبیه سایه ی مردی که می رود به بهشت
ادامه داشت که شد ناپدید در باران
@hosenih
صدای فتنه، سحرگاه جمعه تا برخواست
شمیم عطر شهادت وزید در باران
دو چشم گریه در این داغ سهم دنیا شد
سحر که رفتن او را شنید در باران
در آن حوالی، رنگین کمان خون دیده است
مسافری که به مقصد رسید در باران
نوشته اند به دیوار کهنه ی بغداد
غروب تلخ تو هرگز نمی رود از یاد
شاعر: حجت الاسلام #سیدروح_الله_موید
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🌷 تقدیم به #شهید_حسین_پور_جعفری
یار دیرین سردار شهید #حاج_قاسم_سلیمانی
همیشه همسفر و همقطار او بودی
در اوج شادی و ماتم کنار او بودی
به گرد شمع وجودش شبیه پروانه
همیشه بالزنان در مدار او بودی
@hosenih
چه جذبهای دلتان را به هم گره زده بود؟
که عاشقانه چهل سال یار او بودی
چنان یکی شده بودید در حجاب دو تن
که او قرار تو و تو قرار او بودی
همیشه سنگ صبور و پناه خستگیاش
همیشه همنفس و رازدار او بودی
اگر جدا به سفر رفت بیقرار تو بود
و لحظه لحظه تو چشمانتظار او بودی
رفیق معرکهی زخمهای پیدرپی
انیس دغدغهی بیشمار او بودی
@hosenih
شهادت آمد و از شاخه چیدتان باهم
تو آخرین گل آلالهزار او بودی
هنوز مثل گذشته کنار او هستی
همیشه شمع بلند مزار او هستی
شاعر: #علی_سلیمیان
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شهید #حاج_قاسم_سلیمانی
فانی نمیشود عشق، اکنون ادامه دارد...
لیلا ادامه دارد، مجنون ادامه دارد...
@hosenih
با یک نگاهِ دلبر، دل را زِ دست دادن،
در عشق، تا ابد این، قانون ادامه دارد...
عاشق اگر بمیری، فریادِ روشنِ عشق
حتی زِ خاکِ جسمِ، مدفون ادامه دارد...
...کشتارِ آدمیّت، سلّاخیِ حقیقت
در سِیرِ صبح و شامِ، گردون ادامه دارد...
با چشمِ دل نظر کن، از خونِ سرخِ یاران
بعد از چهارده قرن، جیحون ادامه دارد...
@hosenih
پاشید بر جهان تا، ثابت کند به دنیا
کشتید، گرچه ما را، این خون ادامه دارد...
شاعر: #عادل_حسین_قربان
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حُسینیه)
شهید #حاج_قاسم_سلیمانی
دلهای بخواب خفته طوفانی شد
چشمان غبار دیده بارانی شد
چون خون شهید در رگ ما جوشید
ایران همه قاسمِ سلیمانی شد
شاعر: #محمود_ژولیده
@dobeity_robaey
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حُسینیه)
شهید #حاج_قاسم_سلیمانی
بر صفحهی روزگار نامش باقیست
اندیشه و راه ناتمامش باقیست
فرماندهی قدس بود پس تا روزِ
آزادی قدس انتقامش باقیست
شاعر: #علی_سلیمیان
@dobeity_robaey
#طلیعه_فاطمیه
#حاج_قاسم_سلیمانی
باز پیچیده به یادِ دستِ تو
بوی نذری توی ذهن کوچه ها
دود اسفندِ عزای مادری
راه را نزدیک کرده تا خدا
پای کار هیئت یا فاطمه است
هرکسی از عشقِ تو بو برده است
نوکری شد سهمِ آن که قُرصی از
نان برکت آفرینت خورده است
@hosenih
با نوای یاحسین ویا حسن
چایِ این بزمِ عزا را دَم کنیم
قطره ی اشکی که میریزد ز چشم
با همان از غصه ی دل کَم کنیم.
در غیابت روضه خوان ها آمدند
راستی از خانه ی کرمان بگو
فاطمیه روضه های خانگی
از خودت از چشم پُرباران بگو
مردمان ساده ی راهِ توایم
با کلافی در دل بازارها
حاج قاسم،درد دل آورده ایم
سوختیم از آتشِ آزارها
نیستی حاجی ولی این را بدان
روز را با یادِ تو شب میکنیم
هر چه باشد در بساط این روزها
ما به یادت نذر زینب میکنیم
کشوری زانو بغل کرد از غمت
جمعه ی دی سینه سوز و تیره بود
چشمِ گُنگِ ما به قابِ این خبر
چند روزی از تحیر خیره بود
@hosenih
کارِ جامِ شوکران را کرد ورفت
بامدادی که تو را از ما گرفت.
مکر آن اهریمنانِ کینه توز
تیر شد در قلبِ ملت جا گرفت...
یک طرف نام تو را بر حجله ای
سویِ دیگر رویِ دیواری زدند
پادگانها هم به پاسِ خونِ تو
ساعت یک،زنگ بیداری زدند......
شاعر: #محمدحسن_جنتی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به مناسبت سالروز شهادت #حاج_قاسم_سلیمانی
شرح خبرها چی میگن
این همه غوغا شده باز
چشم یه ملت واسه چی
این همه دریا شده باز
کاشکی دروغ باشه خبر
کاشکی من از خواب بپرم
شرح خبر ها چی می گن
من که نمیشه باورم
رفته ولی شک نکنید
جبهه پر از دلاوره
مالک اشتر علی
هنوز کنار رهبره
@hosenih
آی رفقا حسینیا
وقتشه از یاس بخونیم
دور هم این روز و شبا
روضه ی عباس بخونیم
میر و علمدار سپاه
پشت و پناه حرمه
رفته سلیمانی و باز
تو دلمون محرّمه
پیکر صدپاره! پاشو
حضرت ارباب اومده
پاشو که ماه علقمه
این دفه با آب اومده
پاشو با اون دست جدا
روضه ی سقا رو بخون
وقتشه ما گریه کنیم
روضه بخونی واسه مون
دست جدات روضه شد و
گرچه دلم خونه براش
وا نشد انگشترت و
مونده عقیقش سرجاش
از توو عراق این دفه هم
تیر ستم به ما زدن
باز تویِ اون خاک بلا
مهمون و بی هوا زدن
اهل و عیال شهدا
رفتی و قلبشون شکست
گرد یتیمی دوباره
رو سر بچّه شون نشست
@hosenih
منتقم خون حسین
منتقم خون توئیم
عزّتمون از توئه و
عمریه مدیون توایم
نوبت ما شد مث تو
پا وسط خون بزنیم
تیشه به دستامونه تا
ریشه ی ظلم و بکنیم
داده ثمر تازگیا
خون تموم شهدا
میرسه از سمت حرم
وعده ی اَلقدسُ لنا
شاعر: #محسن_ناصحی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حاج_قاسم_سلیمانی
#حضرت_زهرا_س_شهادت
تکبیر ما چیره به هر ناقوس خواهد شد
این قطره ها یک روز اقیانوس خواهد شد
امروز هر کس پیرو راه سلیمانی است
فردا برای دشمنان کابوس خواهد شد
نابودی ایران تلاش دشمن است اما
بار دگر از سعی خود مایوس خواهد شد
@hosenih
ضعفی که دشمن در گمانش هم نخواهد بود
چندی دگر در لشکرش ملموس خواهد شد
سردار ما پر زد ولی دشمن بداند که
خاکستر ققنوس هم ققنوس خواهد شد
روزی که گلبانگ اذان ها یاعلی گردد
آن روز سهم عده ای افسوس خواهد شد
ما زنده ی عشقیم ما از نسل اعجازیم
در سایه ی سربند یازهرا سرافرازیم
از شهر کرمان آمد و الگوی ایران شد
با نفس خود جنگید و آخر مرد میدان شد
از بار دنیا شانه خالی کرد و حق را یافت
در لابلای لاله زار عشق پنهان شد
اخلاص و صبر و عشق را در کوله بارش ریخت
تا در مسیری ناب همراه شهیدان شد
عمار شد پای ولایت ماند در سختی
در یاری اسلام سعی او دو چندان شد
وقتی به چادر خاکی مادر توسل کرد
منّا شد و در خانه ی تطهیر سلمان شد
میثم شد و در شام دم از شاه مردان زد
سنگ عقیقش زینت دست سليمان شد
بر سینه اش وقتی مدال ذوالفقار آمد
در قلب شیعه باز حس افتخار آمد
در ناامیدی ها نظر سوی خدا داریم
در شام غم، مهر علی مرتضی داریم
از سردمهری ها نمیترسیم و دلگرمیم
در سینه ها نور حجت هشتم رضا داریم
ما داغدار مادری قامت کمان هستیم
ما شکوه از تاریخِ بعد از مصطفی داریم
بعد نبی تحریف شد رسم مسلمانی
ما خاطراتی تلخ از آن ماجرا داریم
@hosenih
بغداد و شام و کربلا درد و غم است اما
هر غصه ای داریم ما از کوچه ها داریم
محسن شهید غربتِ زهرای اطهر شد
در داغ آن ششماهه عمری ما عزاداریم
سوز دل آن قصه را دیوار می داند
عمق مصیبت را فقط مسمار می داند
شاعر: حجت الاسلام #سیدروح_الله_موید
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_شهادت
چه کسی دیده جوانی بشود خون به جگر
شود آزرده؛ نبیند دل خوش را دیگر
چه کسی دیده بیایند و به آتش بکشند
«درِ» آن خانه که هستند عزادارِ پدر
@hosenih
رسمش این نیست به قرآن که چهل مردِ شرور
با لگدهای پیاپی برسانند شرر
چه کسی دیده؟!...به والله قسم جان داده...
مادری را وسطِ شعله کسی دیده اگر
چه کسی دیده زنی بین فشار در و میخ
وضع حملش شود آغاز و شود کشته پسر
من ندیدم که مریضی عوض ِ حمد شفا
حاجتش مرگ شود یکسره با دیدهٔ تر
چه کسی دیده که یک خانم هجده ساله
نفَسَش بند بیاید نگران در بستر
درد دارد که همه شهر شود دشمن او
وَ نگیرد کسی از حالِ بدش هیچ خبر
@hosenih
چه کسی دیده زنی طالبِ تابوت شود
مرد خانه شود از این غم ِ سنگین مضطر
هیچکس کاش نبیند که غریب و مظلوم
بشود نیمهٔ شب خاکسپاری مادر!
شاعر: #مرضیه_عاطفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حُسینیه)
شهید #حاج_قاسم_سلیمانی
اینان ز علمدار ِ حرم می ترسند
از لشگرِ شیرانِ عجم می ترسند
ماندم چه بلایی سرشان آوردی
از دیدن تصویر ِ توهم می ترسند
شاعر: #قاسم_نعمتی
@dobeity_robaey
#امام_زمان_عج_مناجات_فاطمی
عمری که بی تو رفت یقینا حرام شد
بی تو دلم اسیر خیالات خام شد
آقا بیا که بی تو به پایان رسید عمر
آقا بیا که فرصت ما هم تمام شد
@hosenih
بیچاره آن کسی که به دور از شما مدام
با هرکسی به غیر شما همکلام شد
بدبخت آن کسی که گرفتار نفس شد
خوشبخت آن کسی که فدای امام شد
رحمت بر آن که بهر تو از نام و نان گذشت
نفرین بر آن که شیفته ی نان و نام شد
ایام فاطمیه شده، روضه خوان بخوان
آری بخوان که طاقت اشکم تمام شد
از آن دمی که مادر ما پشت در رسید
از لحظه ای که خانه پر از ازدحام شد
@hosenih
مزد رسالت نبوی خوب شد ادا
بر دختر نبی چقدَر احترام شد
این آتشی که هستِ علی را از او گرفت
تا کربلا رسید و وبال خیام شد
شاعر: #مهدی_شریفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_زمان_عج_مناجات_فاطمی
پر زند مرغ دلم همواره سوی جمکران
ذکر لب هایم شده الغوث یا صاحب زمان
ای طراوت بخش و جان پرور! بهار دلنشین!
بی تو پاییز و زمستان است کل سال مان
آفتاب عشق! تا کی پشت ابر غیبتی؟
از پس این ابر بیرون آی و رخ بنما عیان
ای قیام تو امید آخر مستضعفین
ای وجودت مظهر خشم خدا بر ظالمان
طاقت ما طاق شد، رحمی نما بر حال ما
در فراقت می چکد باران ز ابر دیدگان
@hosenih
الفتی دیرینه دارد با شهیدان، قلب من
آن جوانان به خون غلطانِ بگذشته ز جان
با نوای کاروان، سوی دیار عاشقان
با صدای نوحه ی ای لشگر صاحب زمان
رو به سوی کعبه ی دلها همه رفتند، تا
انتقام سیلی زهرا بگیرند عاشقان
یاد زین الدین و خرازی و حاج احمد بخیر
یاد حاج قاسم بخیر، آن رادمرد قهرمان
کاش من هم چون شهیدان همتی می داشتم
تا بمانم پای عهدم با ولی تا پای جان
آه یا صاحب زمان! فصل عزای مادر است
ای فدای دیده ی گریان تو جان جهان
فاطمیه شد، سحرخیز مدینه، العجل!
فاطمیه شد، بیا و روضه ی مادر بخوان
اندکی از دست های بسته ی حیدر بگو
یا بگو از ماجرای مادر قامت کمان
ماجرای کوچه و دیوار و در را باز کن
طاقتش را داشتی قدری هم از محسن بخوان
@hosenih
بازگو کن پشت در مسمار با زهرا چه کرد؟
یا بگو از ناله های بی امان کودکان
حرف بسیار است، آقا جان، بیا حرفی بزن
بازگو بنما وصیت های زهرای جوان
گفت زهرا: پیکرم را نیمه ی شب دفن کن
تا که قبر مخفی ام از دیده ها باشد نهان
رفته رفته فاطمه مانند شمعی آب شد
پیش چشم مرتضی یک پوست ماند و استخوان
گوئیا می گفت مولا اینچنین با همسرش
راه اگر دارد بمانی، باز هم پیشم بمان
شاعر: #مهدی_شریفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
#زبان_حال_امیرالمومنین_ع
آیه و تفسیر شرحِ صدر من، بی من نرو
بهترین تقدیر شام قدر من، بی من نرو
عمر شبهای بلندم! کم شدی پای علی
شاخهء طوبای خانه! خم شدی پای علی
@hosenih
آن کسانی که فقط از مصطفی دم می زدند
بعد آتش کردن هیزم، لگد هم می زدند
شبنمِ صبح تو زیر هالهء نیلوفری است
روسری مشکی تو خونی و خاکستری است
من هزاران بار بغض غربتم را سد شدم
از کنار در که افتاد احتیاطاً رد شدم
اینهمه داغ مرا با چه مهارش می کنی
سرخی دیوار خونی را چکارش می کنی
خانه ام فصل بهاری داشت پائیزش رسید
میخ، وقت حمله بر تو با نوک تیزش رسید
بر زمین خوردی و اشک ساکنان عرش ریخت
بسترت را جمع کردی لاله روی فرش ریخت
سنگر بی سرپناهی های حیدر کوچه شد
چادر خاکی تو کهف علی در کوچه شد
باز هم مشکل گشایی کن گرفتارم نکن
نوعروس خانهء من زود عزادارم نکن
@hosenih
مثل بازوی تو درد از چند حالت می کشم
از قنوت دست لرزانت خجالت می کشم
صبر کردن بر بلایا امتحان حیدر است
اصلاً از این حرف ها هرچه نگویم بهتر است
شاعر: #رضا_دین_پرور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_مدح
#حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
همه امور جهان تحت اختیارت بود
ملک به گرد تو هر لحظه بی قرارت بود
از آن زمان که گمانم علی کنارت بود
زمین خاکی ما چشم انتظارت بود
اگرچه بر همه ی خلق برتری دارد
علی کنار تو تعریف دیگری دارد
@hosenih
قسم به بضعه منی تویی نبی را جان
شبیه سوره ی قدر است قدر تو پنهان
برای نوکری ات آفریده شد انسان
به کوثر تو خلاصه شده همه قرآن
به منسب تو کدامین رسول قائل نیست؟
بدون سوره ی کوثر کتاب کامل نیست
زمین وجب به وجب تیره و تو ماه منیر
به جز علی تو ما را کسی نباشد امیر
ندیده ایم برای سخاوت تو نظیر
گرسنه بودی و بخشیده ای غذا به فقیر
فقیر از در این خانه کی پشیمان رفت
رعیت آمده بود و شبیه شاهان رفت
@hosenih
نشسته چشم به دیوار گریه می کردی
در این سه ماه که بسیار گریه می کردی
نه از جراحت مسمار گریه می کردی
برای شهر گنه کار گریه می کردی
قنوت سبز دعایت برای مردم بود
جواب آن همه خوبی هجوم هیزم بود
شاعر: #شهریار_سنجری
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
زهرا؛ که هست، عالَمِ هستی، مُسَخرش
جانها فدایِ روحِ بلند و مُطهرش
زهرا که بود؟ آنکه زِ آغازِ خلقتش
زانو زدند، عابد و زاهد، به محضَرش
@hosenih
بانوی بیبدیل، که در طولِ روزِگار،
چون او نیافریده، خداوندِ اکبرش
جانِ تمامِ خلق، به قربانِ نسلِ او
عالَم فدایِ دامنِ اسلامپرورش
ای دل، اگر به فکرِ نجات و سعادتی
بسپر همیشه، گوشِ دل و جان، به منبرش
آتش گرفت، عرشِ خدا، لحظهای که سوخت
بیتی که بود، مادرِ سادات، محورش
باید چگونه گفت، زِ دیوار و میخ و در؟
باید سکوت کرد، که سخت است باورش
@hosenih
آتش گرفت خانه و خاموش شد، سپهر
بگذار تا نگویم از آن خانه و درش
آتش گرفت خانه و خورشید، جان سپرد
ناگاه تیره شد دو جهان، در برابرش
شاعر: #عادل_حسین_قربان
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e