#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
#حضرت_زینب_س_اربعین
باز شور تو در سرم افتاد
اشک از چشم مضطرم افتاد
خود به خود تشنه میشوم زیرا
تشنه بر خاک، دلبرم افتاد
دل من بیهوا هوایی شد
با نگاه شما خدایی شد
این دل بی قرار آلوده
نالهای کرد و کربلایی شد
گوش من پر شد از صدای کسی
در نمیآید از کسی نفسی
قافله آمده مهیا شو
همتی کن به کاروان برسی
خواهری خسته، دل غمین آمد
صاحب نطق آتشین آمد
کاروان آمد و قیامت شد
محشر عالم اربعین آمد
از شترها تمام افتادند
مثل صیدی به دام افتادند
بین گرما و خاک تفدیده
روی قبر امام افتادند
هر کسی روی قبر دلبر خود
برسر خاک مینهد سر خود
آه از آن لحظهای که خواهرها
یاد کردند از برادر خود
شور محشر دوباره بر پا شد
لب زینب به روضهها وا شد
ای برادر بلند شو از جا
تا بگویم به تو چه با ما شد
من کیام زینب ستم سوزم
کشتهی داغهای آنروزم
گرچه قلبم شکسته شد اما
زینبم سربلند و پیروزم
کوفه رفتم ولی علی بودم
غرق ذکر سینجلی بودم
بین نامحرمان که جایم نیست
بین نامحرمان ولی بودم
ابرخونبار کاروان بودم
من علمدار کاروان بودم
زینب و چند کودک زخمی
من پرستار کاروان بودم
گریه کردم تمام خندیدند
پای رأس امام خندیدند
گفتم این سر، سر حسین من است
بی حیاها مدام خندیدند
خواهرت را به شام میبردند
بین آن ازدحام میبردند
پسرت را به تازیانهشان
با غضب چون غلام میبردند
کس نکرده به ما وفا هرگز
بینشان صحبت از خدا هرگز
همه را میبرم ز یاد اما
ستم نیزهدار را هرگز
بی وضو دست بر سرت میزد
پنجه بر موی اطهرت میزد
تیشه میزد به ریشهی قلبم
دخترت را برابرت میزد
همه را با تو رو به رو می کرد
نیزه را در گلو فرو می کرد
سر عباس را زمین می زد
دختر تو عمو عمو می کرد
کشتهی دور از وطن! برخیز
عشق من! پاره پیرهن! برخیز
پیکر بین بوریا مانده
بهرت آوردهام کفن برخیز
ابر غم روی ماه میافتاد
دخترت بین راه میافتاد
جسم تو در خیال من دائم
بین آن قتلگاه میافتاد
اربعین کربلا چه حالی بود
عطر زهرا در آن حوالی بود
همه بودند دور قبر حسین
حیف جای رقیه خالی بود
روی خود را به لطمه آزردند
بر سر هر مزار پژمردند
بعد از آن بانوان اهل حرم
عمه را سوی علقمه بردند
نَفَسِ پاک و پُر اثر زینب
نافله خوان هر سحر زینب
قد خود نه، که قد دشمن را
خم نموده است تا کمر زینب
✍ #مجتبی_شکریان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_اربعین
...من در پی هر کودک تنها دویدم
بعد از تو یک روزِ خوش از دنیا ندیدم
آتشْ پرستار تن سجاد بود و ...
کار همه اهل حرم فریاد بود و ...
از دردِ کعب نی، یکی فریاد میزد
او سوی مقتل میدوید و داد میزد
دستی به رخسار سهساله قاب گردید
سیلی به گوش کودکانت باب گردید
دیدم سکینه رو به سوی علقمه داشت
"بنگر عموجان حال ما را" زمزمه داشت
بار غمت بر شانهها تا شام بردم
سنگ از عدوی مرتضی، از بام خوردم
بزم شراب و خیزران و رأس در طشت
طفل سهساله و خرابه، یادِ آن دشت
یک یادگارت در خرابه ماندْ، بی من
اما به زودی در کنارش میرسم من
درکوفه هم برحال ما رحمی نکردند
بر آل پاک مصطفی رحمی نکردند
محزون شدم اما اسیر غم نگشتم
غم روی غم دیدم ولیکن خم نگشتم
من هرچه دیدم غیر زیبایی ندیدم
از قتلگاه تو به عرش حقّ رسیدم
✍ #وحید_دکامین
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حماسه_ی_اربعین_حسینی_ع
#حضرت_زینب_س_اربعین
بايد نشست و از برکاتى چنين نوشت
تا روز حشر از حسناتى چنين نوشت
از کشتى وسيع نجاتى چنين نوشت
از شور بهتر از عرفاتى چنين نوشت
بر گردن جهان تشيع چه دِيْنى است
اين شور بىمقايسه حج حسينى است
کى ديده است جمعيتى اينچنين، بگو
شور و شعور و تربيتى اينچنين، بگو
يک مکتب و اهميتى اينچنين، بگو
کى ديده است تسليتى اينچنين، بگو
پاى پياده در دل صحرا به شوق کيست؟
گر خوانمش قيامت دنيا بعيد نيست
اين رستخيز عام که درسى حماسى است
يک مکتب مجرب انسانشناسى است
رزمايش بزرگ عبادى سياسى است
اين کار ريشهایست، پيامش اساسى است
بىسابقهترين تجمع روى زمين شده است
حالا مدال وحدت ما اربعين شده است
اين اربعين همايشى از اتحاد ماست
يک پرده از نمايش يومالجهاد ماست
مقياسى از تلاطم مردم نهاد ماست
اين اربعين نشانهاى از اعتقاد ماست
ما سالهاست عاشق يک بىکفن شديم
تأثير عاشقى است که دور از وطن شديم
وقت وصال مىطلبد دل به جاده زد
موکب به موکب از لب پیمانه باده زد
بايد در اين مسير قدم بىاراده زد
بوسه به روى تاول پاى پياده زد
عاشقشدن وسيلهی آوارهبودن است
آوارگى نتيجهی بيچارهبودن است
مردم دلى به سوى قرن مىبرند آه
جانهاى مست را سوى تن مىبرند آه
سر را براى کشتهشدن مىبرند آه
دنبال خويش بچه و زن مىبرند آه
شکر خدا که غذاى فراوان رساندهاند
زوار شاه تشنه که تشنه نماندهاند
پاى پُر آبله غم مرهم نداشتند
چيزى براى طى سفر کم نداشتند
زنهاى اين پيادهروى غم نداشتند
يک لحظه ترس در دل خود هم نداشتند
يک لحظه چادر از سر يک زن جدا نشد
يک گوشواره دردسر گوشها نشد
بعد از حسين جوشش مکتب شروع شد
خونش که ريخت، گريهی هرشب شروع شد
در بين دختران حرم تب شروع شد
يک اربعين رسالت زينب شروع شد
گرچه به روى ناقهی عريان سوار شد
حيدر شد و همه سخنش ذوالفقار شد
مرثيه را به وادى کوفه رساند و رفت
او سنگ خورد؛ ولى خطبه خواند و رفت
در بين کوچه چادر خود را تکاند و رفت
ابن زياد را سر جايش نشاند و رفت
کاخ يزيد را به سر او خراب کرد
او يکتنه به جاى همه انقلاب کرد
✍ #محمدجواد_پرچمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_اربعین
یک اربعین چو کاسهی خون، هر دو دیده شد
یک اربعین سرت به سر نیزه دیده شد
یادم نمیرود که در اینجا چه دیدهام
گلهای باغ فاطمه با خنده چیده شد
ای همسفر! ز رنج سفر این قدر بدان
از داغ غصههای تو زینب خمیده شد
ای گوشوار عرش برین! بهر گوشوار
گوش تمام دخترکانت دریده شد
هر وقت بین ره به زمین خورد کودکی
آنجا صدای گریهی زهرا شنیده شد
سربسته گویمت که مپرس از سه سالهات
درگوشهی خرابه یتیمت شهیده شد
در چار فرسخ است اگر حد تربتت
چون زیر نعل جسم تو هرسو کشیده شد
زینب کجا و کوچه و بازار بردهها
رنگ از رخ تمام اسیران پریده شد
✍ #محمود_اسدی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_اربعین
از فراق من و دلدار چهل روز گذشت
از شب آخر دیدار چهل روز گذشت
از همان شب که زن و بچهی دلخونت را
من شدم قافله سالار، چهل روز گذشت
از شبی تلخ که همراه یتیمان بودم
وسط شعله گرفتار، چهل روز گذشت
از شب شام غریبان که زمین میافتاد
پسرت با تن تبدار، چهل روز گذشت
از غروبی که تنت زیر سم مرکب رفت
من شدم بی کس و بی یار، چهل روز گذشت
از غروبی که دو تا دخترکانت مردند
پشت یک بوتهای از خار، چهل روز گذشت
من که یک روز جدا از تو شدم، پژمردم
باورم نیست که این بار چهل روز گذشت
تو خودت از سر نی خوب تماشا کردی
که چه بر زینب غمخوار چهل روز گذشت
✍ #محمود_مربوبی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
#محاوره
نه باورم نمیشه که اومدم
باور نمیکنم مسافر شدم
اگه که خوابم، منو بیدار نکن
چه خوبه خوابِ اینکه زائر شدم
خوبا همه جمعن و من بینشون
یعنی که این بدم سعادت داره
من؟! اربعین؟! راه نجف کربلا؟!
رؤیاهام انگار که حقیقت داره
حقیقته میخام بیام کنارت؟
با اینکه بیشتر شبیه خواب شده
نمیدونی وقتی که راهی شدم
پشتْسر من چه دلایی آب شده
خودت بگو حالا به غیر روضه
کجا برن از کربلا جاموندهها
سلام اول من و قبول کن
از طرف تموم جاموندهها
هر چی توقع تو از من کمه
رو دوشم التماسْ دعا زیاده
شاه دو عالم! کرمت رو برم
دور و برت چقد گدا زیاده
یه شب توی یکی از این موکبا
انگاری روحم از بدن جدا شد
آخه تو آسمون، کبوتر دیدم
یهو دلم تنگ امام رضا شد
نمیدونم کی و کجا از آقا
دوای زخم سینهمو گرفتم
فقط اینو میدونم آخر امسال
برات اربعینمو گرفتم
حالا میخوام یه سر برم زیارت
به نیت آقای مهربونم
میرم توی گودال قتلگاه و
روضهی یابن شبیبو میخونم
یابن شبیب! جدمو سر بریدن
جدمو با شمشیر و دشنه کشتن
ذبیح و قبل کشتن آبش میدن
یابن شبیب! جدمو تشنه کشتن
یابن شبیب! مدینه تکرار شد و
دنیا روی سرامون آوار شد و
فقط یه حرف میزنم و رد میشم
ناموسمون راهی بازار شد و....
✍ #محمدعلي_بيابانی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حماسه_ی_اربعین_حسینی_ع
#زیارت_اربعین
بدون چون و بدون چرا... نمیماندند
شبيه رود، شبيه صبا، نمیماندند
چه کربلاست که عالم بههوش میآيد
پس از شنيدن چاووشها نمیماندند
به التماس... به خواهش... به هر چه که میشد
خلاصه قافله میرفت جا نمیماندند
چقدر با سر زانو به کربلا رفتند
از اشتياق حرم روى پا نمیماندند
فروختند النگوى نوعروسان را
قديم معطل اين چيزها نمیماندند
شب زيارتى اربعين، دهاتىها
به احترام تو در روستا نمیماندند
فقط دو مرتبه بايد به کربلا بروى
بدين طريق بفهمى چرا نمیماندند
::
خدا نبود اگر اين "حسين، حسين" نبود
و بندگان خدا باخدا نمیماندند
✍ #علی_اکبر_لطیفیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_زمان_عج_مناجات_اربعین
مجنونترين آوارهی روي زمينم
آوارهی كرب و بلا در اربعينم
ديگر نخواهم داشت در دل آرزويی
امروز اگر مهدی زهرا را ببينم
آقا كجاي شهر هستي تا بيايم
قدری به پای روضههای تو نشينم
با گريه كردن بر غريبی تو آقا
امروز كامل میشود اركان دينم
اي كاش ميشد تا كه همچون جاده من نيز
از خاك پايت هرقدم بوسه بچينم
اي وای كه از راه آمد اربعين و
از غصهی زينب نمردم، شرمگينم
✍ #محمدعلی_بیابانی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_اربعین
زود بر انگشتر صحرا نگین انداختند
چون عقیق سرخ خود را بر زمین انداختند
مثل بارانی که مشتاق است خاک تشنه را
از فراز ناقهها خود را چنین انداختند
پس به یاد اکبر و عباس روی قبرها
خویشتن را از یسار و از یمین انداختند
روی قبر کوچک عباس جای مادرش
خویش را با ذکر یا امالبنین انداختند
خاک را بر سر زدند و سر به خاک آنقدر که
روی پیشانی دشتِ تشنه چین انداختند
اربعین شد که پس از نام رقیّه در کتب
اکثر مقتلنویسان نقطهچین انداختند...
✍ #مجید_تال
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حماسه_ی_اربعین_حسینی_ع
#زیارت_اربعین
صحرا به صحرا، کو به کو، داريم نم نم میرويم
پشت سر هم، دم به دم، آدم به آدم میرويم
ما هر دو عالم را به اين معراج دعوت میکنيم
از اين سوى عالم اگر آن سوى عالم میرويم
راهىشدن، دريا شدن، يعنى کمال قطرهها
ما هم به راه افتادهايم و جانب يم میرويم
در شعله آتش میشويم، آتش به عالم میزنيم
هم مثل يک پروانه میسوزيم ما، هم میرويم
هم در نجف، هم کربلا، پرچم به دست زينب است
هر جا که پرچم میرود، دنبال پرچم میرويم
عيسى بن مريم، آدم، ابراهيم، موسى، نوح، هود
اين راه را پيغمبران رفتند و ما هم میرويم
ما تشنهی وصليم و دنبال سلوک وصلتيم
پس پابرهنه، تشنهلب، تا نهر علقم میرويم
بىواسطه اسماء حق در ما تجلى میکند
هر وقت تحت قبهى سلطان عالم میرويم
✍ #علی_اکبر_لطیفیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
🥀 یا اباعبدالله...
نگاه از زائرِ خود بر نداری
ز گریه نوحهای بهتر نداری
زیارتنامهی بالایِ سر را
کجا باید بخوانم؟ سر نداری
✍ #میثم_مؤمنی_نژاد
✿ اَللّهُمَّ ارْزُقنـٰا زِیٰارَۃَ الْحُسَیْن ✿
دلتنگ #زیارت_اربعین
دلم برای تو ای اربعین چه دلتنگ است
دوباره بین من و تو هزار فرسنگ است
دلم برای همان ازدحامِ پشت ضریح
که دستهای دعا با تو چنگ در چنگ است
دلم برای همان قلبها که بیرنگند
دلم برای همان چایها که پررنگ است
دلم برای همان دستههای سینهزنی
که با صدای قدمهای من هماهنگ است!
دلم برای همان آشتی، همان لبخند
در این زمانه که -دور از تو- هرطرف جنگ است...
✍ #مهدی_جهاندار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_اربعین
پس از یک چلّه مردن، جسمِ بیجانش به جان برگشت
مزارِ خویش را از دور دید، از آن جهان برگشت
پس از یک چلّه دردِ -همسفر با ساربان بودن-
به سوی کاروانسالارِ عالَم، کاروان برگشت
زنی روی مزارِ مقتلِ مکشوفه دَم میداد
به خاکِ استنادِ روضهخوانان، روضهخوان برگشت
زمین با گریه دور مقتلِ خورشید میگردید
صدای روضهی روزِ دهم آمد، زمان برگشت
زمان برگشت همراهِ طواف کُندی خنجر
همان ساعت که روی خاک، جسمِ آسمان برگشت
زمان برگشت اما غرق خونِ پاکِ ثارالله
چنان تیری که بعد از بوسهای سوی کمان برگشت
جوانتر بود، وقتی ذبحِ اعظم را منا بردند
زنی از نسل ابراهیم، پیر از امتحان برگشت
عَلم برداشت زینب یا تبر برداشت ابراهیم
که از بتخانهها با کِسوَت پیغمبران برگشت
تمام کاتبان از کشتن اسلام میگفتند
ولی با دختر حیدر ورقها ناگهان برگشت
✍ #رضا_قاسمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_زمان_عج_مناجات_اربعین
خدا کند که دلم را فدای یار کنم
به این بهانه مگر رنج را مهار کنم
مرا مجال گریز از حصار داغِ تو نیست
بگو چگونه ز دست غمت فرار کنم!
لباس پارهی یوسف به کوی ما نرسید
چه با دل پدر پیرِ بی قرار کنم!
بهار زندگیام را خَزان غفلت بُرد
نمیشود به جوانیام افتخار کنم
شکست قلب تو از فرطِ بی خیالی من
بنا نبود دلت را جریحهدار کنم
اگر جواب سلامت به دست من برسد
فراق را به همین حکم، برکنار کنم
شمیم گیسوی خود را به بادها بسپار
که بوی زلف تو را عطر ماندگار کنم
اگر که طعمهی دنیا شدم، خودم کردم
نیامدم گله از مکر روزگار کنم
در اوج سُستیِ باور، تو اعتقاد منی!
نشد به نام تو یکبار هم قمار کنم
هنوز هم که هنوز است، دوستت دارم
بغل بگیر مرا تا که آشکار کنم
زدم به این در و آن در ببینمت که نشد
به جان مادرِ تو ماندهام چه کار کنم!
دوای بغض گلوگیر من فقط نجف است
کجا به غیر نجف عشق را هوار کنم
سر مرا بنویسید نذر تیغ علی
به شوق اینکه فقط لمسِ ذوالفقار کنم
علیست راه رسیدن به اربعین حسین
پدر اجازه دهد ترک این دیار کنم
هنوز از حرمش برنگشته، دلتنگم...
چِقَدر خاطره را پشت هم، قطار کنم
کفن کنید مرا با لباسِ مَشّایه...
چه عشقبازیِ محضی در آن مزار کنم!
تو را قسم به همان شاه بی کفن، برگرد
بیا اجازه مده حسِّ اِنکِسار کنم
::
غروب روز دهم، خون به قلب زینب شد
حسین زیر سم اسب نامرتب شد
✍ #بردیا_محمدی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_زمان_عج_مناجات
#امام_حسین_ع_مناجات
دل بستهام! مرا ز سر خویش وا مکن
از من مرا جدا کن و از خود جدا مکن
هرگز نگویمت که بیا دست من بگیر
گویم گرفتهای، ز عنایت رها مکن
من با تو پیش از آمدنم آشنا شدم
ای آشنا! مفارقت از آشنا مکن
تنها بود به دست تو طومار جرم من
این مشت بسته را به بر خلق وا مکن
درمان درد من نَبُوَد غیر درد عشق
این درد را ز لطف بیافزا، دوا مکن
در من اگر سعادت ترک خطا نبود
در تو کرامت است، تو ترک عطا مکن
خواهی اگر ز لطف به من اعتنا کنی
دیگر به کثرت گنهم اعتنا مکن
نزد کریم فرق ندارند خوب و بد
یکجا قبول کن همگان را، سوا مکن
عمری به زخم تیر بلا سینهام بسوز
آنی به هجر خویش مرا مبتلا مکن
«میثم» اگرکه ترک تن و ترک جان کنی
ترک محبت علی مرتضی مکن
✍ #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
خاطرات #زیارت_اربعین
چه مرزها که در آن خطّه از زمین گم بود
که شرق و غربِ جهان بینشان تفاهم بود
به بوی چای عراقی مسیر مست گذشت
چنان که یاد ندارم عمود چندم بود!
نسیمِ آه، تکان داد هر چه پرچم را
بسا سلام که در راهِ یک علیکم بود
قدم تمام طریق از نفس نمیافتاد
نبود زخم، به پا لب به لب تبسم بود
فدای آنهمه یکرنگیِ سفر گردم
سیاه بود، ولی نور چشم مردم بود
رسید از آن سرِ گرما کسی که: اشرب مای
شروع روضهی ما با همان تکلم بود
✍ #مسعود_یوسف_پور
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_مصائب
با سری بر نی، دلی پُر خون، سفر آغاز شد
این سفر با کولهباری مختصر آغاز شد
کربلا اما برای زینب از این پیشتر
از شکاف فرق خونین پدر آغاز شد
کربلا شاید که با تیری به تابوت حسن
کربلا شاید که با خون جگر آغاز شد
خیمهای که سوخت، زینب را به حیرت وا نداشت
کربلا از شعلههای پشت در آغاز شد
کربلا را دیدهای از چشم زینب؟ معجزهست!
وَه! چه اعجازی که با شقّالقمر آغاز شد
اربعین، زینب مجال گریه بر این داغ یافت
پس محرم تازه در ماه صفر آغاز شد
کربلا با داغ هفتاد و دو تَن پایان گرفت
کربلای دیگری با یک نفر آغاز شد...
✍ #محمدحسین_ملکیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات
به غیر کشتهی عشقت کسی شهید مباد
کسی که دل به تو بستهست، ناامید مباد
کسی که مَست تو شد، دلخوشِ حرام نگشت
کسی که عبد تو شد، بندهی یزید مباد
کسی که رَخت عزای تو را به تن نکند
خدا گواه که در حشر روسفید مباد
اگر بناست در آتش رَوَم، جهنم من،
کنار آنکه گلوی تو را بُرید مباد
به هر که رو زدهام غیر شر به من نرساند
مرا به خیر کسی جز حسین امید مباد
✍ #رضا_یزدانی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مدح_و_مناجات
#امام_حسین_ع_مدح_و_شهادت
#امام_حسین_ع_مناجات
روی پر جبریل بودم که مرا بُرد
گفتم نجف میخواهم... اما کربلا برد
جبریل هم در قرب عرشیاش نبردهست
حظّی که بال فطرس از بام شما برد
گفتم تو ربّ* مایی و گفتند کفر است
دنیای بی جنبه مرا در انزوا برد
ما جای خود دارد، سلیمانها گداتاند
هر که رسید از سفرهات آب و غذا برد
آدم توسل کرد و ما را توبه دادند
پس آدمیت بود که نام تو را برد
بیچاره من که سنگ قبرت هم نبودم
بیچاره آنکه سنگ آورد و طلا برد
**
دور و برت دیدم عجب وضعیتی بود
مردی زره برد و قبا برد و عبا برد
با این بساطی که درآوردهست لشکر
باید که جمعت کرد و بین بوریا برد
* راغب در کتاب مفردات: ربّ به معنای تربيت و سوق دادن چيزى به سوى كمال است
✍ #علی_اکبر_لطیفیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات
#امام_حسین_ع_شهادت
#دیر_راهب
عاشق شدن، شاید... اگر... اما... نمیخواهد
مجنون نمیگوید مرا لیلا نمیخواهد
من آمدم دورت بگردم، برنگردانم
شمعِ نگاهت گِردِ خود پروانه میخواهد
دنیا برای اهل دنیا؛ من تو را دارم
آنکه تو را دارد دگر دنیا نمیخواهد
امروز جایی نوکری کردم که اربابش
هرچه شود، عذر مرا فردا نمیخواهد
عاشق میان سینه دارد یک حُسینیه
عاشق برای گریه کردن جا نمیخواهد
هرکس که چای روضه را پَس میزند انگار
در جنّت است و آب کوثر را نمیخواهد
گریه کنت با دست، بر سر میزند یعنی
از غُصهی ذبح سرت، سر را نمیخواهد
* *
داغ علی اکبر به جانت آتش افکنده
جسم تو دیگر تابش گرما نمیخواهد
حداقل یک پارچه رویت بیندازند
پوشاندن پیکر دگر فتوا نمیخواهد
از کربلا تا کوفه و از کوفه تا به شام
راهب فقط فهمید مویت شانه میخواهد
سروده گروه #یا_مظلوم
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
بهمناسبت وفات #حضرت_فاطمه_بنت_اسد_س
نام تو شفا... فاطمهی بنت اسد
یاد تو دوا... فاطمهی بنت اسد
از نوکر دلشکستهات یادی کن
در روز جزا... فاطمهی بنت اسد
✍ #سیدمجتبی_شجاع
↳ @dobeity_robaey
#امام_حسین_ع_مناجات
#شب_جمعه
چشم خود را باز کردم ابتدا گفتم: حسین
با زبانِ اشکهای بی صدا گفتم: حسین
یاد تو مُهر قبولیِ نمازم بوده است
در قنوتِ خویش قبل از ربنا گفتم: حسین
در مناجات #شب_جمعه نمیدانم چه شد
خواستم بر لب بَرم نام خدا، گفتم: حسین
ماند هَل مِنْ ناصِرت بی پاسخ اما بارها
آمد از کرب و بلا "لبیک" تا گفتم: حسین
نام زهرا را شنیدم هرکجا گفتم: علی
نام زینب را شنیدم هرکجا گفتم: حسین
کلُ اَرضٍ کربلا، من تازه میفهمم چرا
در خراسان، در نجف، در سامرا گفتم: حسین
عاشقی گفت: آنچه میخواهد دل تنگت بگو...
با دلی غمبار گفتم: کربلا؛ گفتم: حسین...
✍ #علی_ذوالقدر
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#شب_جمعه #زیارت_کربلا
بر شانههای زخمی خود کوه غم دارم
من در محرم بیشتر میل حرم دارم
عشق به ششگوشه مرا از زندگی انداخت
از دوریاش یک کربلا در سینه غم دارم
این اشک را از لقمههای سفرهی بابا
این مهر را از شیر پاک مادرم دارم
گفتند: «کل الخیر فی باب الحسین» آری!
من هرچه که دارم از این باب الکرم دارم
با خلوت بارانی خود هر شب جمعه
در سر هوای شعرهای محتشم دارم
دلتنگیام چندین برابر شد در این شبها
مهدی زهرا را میان روضه کم دارم
درد فراق کربلا بی خانمانام کرد
شبهای جمعه رهسپار جمکرانم کرد
✍ #علیرضا_خاکساری
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
#امام_حسین_ع_روز_عاشورا
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
ای کاش کمی عذاب نازل میشد!
بر دشمن بوتراب نازل میشد!
ای کاش برای اصغر ششماهه
قدرِ کف دست، آب نازل میشد!
✍ #عباس_حقخواه_هدهد
(محفل ادبی_مهدوی #التجا)
↳ @dobeity_robaey
هدایت شده از خبرگزاری فارس
محمدعلی بهمنی دار فانی را وداع گفت
🔹سجادی، سخنگوی ستاد پیگیری وضعیت حال استاد محمدعلی بهمنی دقایقی قبل در گفتگو با رسانهها از جاودانهشدن استاد محمدعلی بهمنی خبر داد
🔹به گفتۀ این شاعر علی رغم اینکه در آخرین لحظات پزشکان تلاش کردند با احیای قلبی وضعیت حال استاد را به پایداری برسانند اما پس از دوبار احیای قلبی این مهم میسر نشد و استاد محمدعلی بهمنی حوالی ساعت ۲۳ آسمانی شد.
@Farsna
#پیامبر_اعظم_ص_مدح_و_شهادت
به مهربانی و دست کریم شهرت داشت
برای مردم بی رحم نیز رحمت داشت
سه سال هستهی خرما مکید و راضی بود
بزرگ بود ولی اینچنین ریاضت داشت
ز دشمنان خودش بارها عیادت کرد
شبیه دوست به بیگانهها عطوفت داشت
کمک به پیر زمینگیر و کودکان میداد
اکرچه کون و مکان را همه به خدمت داشت
چقدر سنگ زدند و چقدر زخمی شد
صبور بود دراین راه و استقامت داشت
به ذوالفقار علی تکیه داشت وقت خطر
نبوتش همهجا تکیه بر ولایت داشت
هرآنچه درشب معراج دید فاطمه بود
زمانِ بوسه به دستش هوای جنت داشت
حسین را بهروی شانههای خود میبُرد
برای بُردن او نیت عبادت داشت
::
همیشه خواند ز کوچه، ز عصر عاشورا
میان خانهی خود روضه داشت، هیئت داشت
✍ #سیدپوریا_هاشمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#پیامبر_اعظم_ص_مدح_و_شهادت
نبی به تارک ما تاج افتخار گذاشت
برای امت خود فخر و اقتدار گذاشت
نخواست اجر رسالت ولی دو گوهر پاک
میان ما دو امانت به یادگار گذاشت
دو گوهری که عزیزند چون نبوت او
یکی کتاب خدا و یکیست عترت او
از این دو، مقصد و مقصود او هدایت بود
همه هدایت او نیز در ولایت بود
مَودتی که ز ما خواست بر ذوی القربی
از او به ما کرم و عزت و عنایت بود
خطاب کرد که این هر دو اعتبارِ هماند
هماره تا ابدالدهر در کنار هماند
به حق که این دو همانندِ نور و خورشیدند
که از نخست به قلب بشر درخشیدند
چهارده سده بگذشته همچنان شب و روز
ز هم جدا نشدند و فروغ بخشیدند
چنان که نور و چراغاند لازم و ملزوم
یکیست مکتب قرآن و چارده معصوم...
سوای قرآن، مؤمن فنا بُوَد دینش
بدون عترت هرکس خطاست آیینش
کسی که گفت کتاب خداست ما را بس
کند هماره خدا و کتاب نفرینش
به آیه آیۀ قرآن قسم، بُوَد معلوم
که دین شیعه کتاب است و چارده معصوم
چهارده مه تابنده، چارده اختر
چهارده صدف نور، چارده گوهر
چهارده یم توفنده، چارده کشتی
چهارده ره روشن، چارده رهبر
چهارده ولی و چارده مسیحا دم
که هم مؤیِد هم بوده، هم مؤیَد هم
هزار حیف که امت ره وفا بستند
پس از رسول خدا، عهد خویش بشکستند
هنوز جسم حبیب خدا نرفته به خاک
به دشمنان خدا دسته دسته پیوستند
به بیت فاطمۀ او هجوم آوردند
به جای گل همه هیزم برای او بردند
مدینه دستخوش فتنهای عجیب شدهست
بهشتِ وحی، محیط غم حبیب شدهست
کجا روم؟ به که گویم؟ چگونه شرح دهم؟
علی که بود وصی نبی غریب شدهست
سقیفه گشته به پا و غدیر رفته زِ یاد
چه خوب اجر نبی داده شد، زهی بیداد!...
چه روی داد که بستید دست مولا را؟
رها ز بند نمودید دیو دنیا را؟
چرا رسول خدا را ز کینه آزردید؟
چرا به بیت ولایت زدید زهرا را؟
طریق دوستی و شیوۀ وفا این بود؟!
جواب آن همه احسان مصطفی این بود؟!
عدو به آتش اگر جنت الولا را سوخت
شرارهاش حرماللهِ کربلا را سوخت
نسوخت چادر دخت حسین را تنها
پَرِ ملائکه و قلب انبیا را سوخت
بُوَد به قلب زمانها فرود آن آتش
بلند تا صفِ حشر است دود آن آتش
قسم به فاطمه و باب و شوی و دو پسرش
که هرچه آمده اسلام تاکنون به سرش
خلافِ خلق، همان اختلافِ اول بود
که شد جدا ره امت ز خط راهبرش
هماره «میثم» طیِ رهِ کُمیت کند
به نظمِ تازه، حمایت ز اهلبیت کند
✍ #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#پیامبر_اعظم_ص_شهادت
بوی غم میرسد انگار... دلم میریزد
اشک از دیدهی غمبار حرم میریزد
از نگاهِ نگران، برق اِلَم میریزد
خوب پیداست که باران ستم میریزد
آه! آرامش زهراست به هم میریزد
یا... قرار است که پیغمبر اکرم برود
سایهی خنده از این گلکده کم کم برود
مهربانی که برای همه همچون خورشید
نور از خندهی لبهای ترش میبارید
از گرفتاری امّت به جزا میترسید
روز و شب در پی ارشاد بشر میگردید
مثل او هیچ رسولی غم و اندوه ندید
در دلم شور عجیبیست، نمیدانم چیست؟!
در گلو بغض غریبیست، نمیدانم چیست؟!
دخترت زار به سر میزند؛ ای وای دلم
بر دلم غصه شرر میزند؛ ای وای دلم
پدرم حرف سپر میزند؛ ای وای دلم
حرف از داغ پسر میزند؛ ای وای دلم
دل بریدن ز تو بابا به خدا آسان نیست
بعد تو واسطهی وحیِ خدا با ما... کیست؟
@hosenih
این جوان کیست...؟ که از دیدن رویش در دل
غصه وارد شده و خنده ز لب شد زائل
آه یا رب! شده انگار صبوری مشکل
گفت با لحن غریبانه ولی چون سائل
با اجازه... بگذارید بیایم داخل
با ادب آمد و در پیش پدر زانو زد
پرده از صورت پوشیدهی خود یک سو زد
مژده! ای رحمت رحمان! که سحر نزدیک است
ای رسول مدنی! صبح سفر نزدیک است
شب بیچارگی نسل بشر نزدیک است
به علی نیز بگو... روز خطر نزدیک است
وقت برپا شدن آتش در نزدیک است
پدر آمادهی رفتن به سماوات، ولی...
نگران است برای غم فردای علی...
تکیه بر دست علی زد گل باغ ایجاد
نظری کرد به زهرا و دوباره افتاد
آه از سینهی افلاک برآمد... فریاد
به علی فاطمه را باز امانت میداد
داشت اما خبر از قصهی زهرا، ای داد
این همه بی کسی! ای وای! سرم... درد گرفت
دل سرشارِ غم و شعلهورم... درد گرفت
او زِ فردای حسین و حسنش داشت خبر
از خزان گشتن باغ و چمنش داشت خبر
از به آتش زدن یاسمنش داشت خبر
از غم حیدرِ خیبر شکنش داشت خبر
از حسین و بدن بی کفنش داشت خبر
اشک از دیده فرو ریخت و روحش پر زد
پر زد و دختر مظلومهی او بر سر زد
✍ #مجتبی_روشن_روان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#پیامبر_اعظم_ص_شهادت
ای در هوای ماتم تو عرش، سوگوار
ای در غم تو چشم سماوات، اشکبار
اسلام در مصیبت تو میشود یتیم
دین در فراق روی تو بی تاب، بیقرار
ما را در اوج گنبد خضرای خود ببر
تا روی گنبدت بنشینیم چون غبار
هرگز ز یاد حضرت زهرا نمیرود
چشمی که شد ز ماتم تو ابر نوبهار
رفتی و از مدینهی تو رفت دلخوشی
کوچید مرغ عشق و محبت از آن دیار
سر زد پس از تو ای به همه خلق مهربان
از امت تو آنچه نمیرفت انتظار
هرچند از تو غیر محبت ندیده بود
اما به اهل بیت تو بد کرد روزگار
گلچین رسید و بعد تو خشکید پشت در
یاسی که مانده بود ز باغ تو یادگار
آن دست که به بازوی زهرا قلاف زد
انداخت دور گردن مولا طناب دار
در بین کوچه باز همان دست آمد و
دیوار کوچه خون شد و افتاد گوشوار
✍ #محمدعلی_بیابانی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e