#پیامبر_اکرم_مبعث
#عید_مبعث
فدای نازکیِ طبع و شیوه ی سکناتت
نمی رسد به زُلالیِ خُلقَت آب ، محمد
همیشه گرم گرفتی به نوکران و ضعیفان
نمی رسد به قَدِ لطفت آفتاب ، محمد
تمام آدم و عالم ، اسیر حُسنِ جمالت
برات جامه دریدست ماهتاب ، محمد
گُل احتیاج ندارد به بوی مُشک و گلابی
زدی به خود که معطّر شود گلاب ، محمد
تلالو نگهت روشنی ده مَه و انجُم
به شامِ تارِ منِ گمشده ، بتاب محمد
به روز حشر شفاعت کنی چنانکه "فتَرضی"
در آن شلوغیِ مَحشَر مرا بیاب محمد
برای دلبری از تو ، خدا به لیله الاسری
نموده است به صوتِ علی خطاب محمد
علیست جانِ محمد به حکم "اَنفُسَنا"، پس
عجیب نیست بگویم "ابوتراب محمد"
به روی کفّه ی میزان به روز حشر نباشد
گران تر از صلوات شما ثواب ، محمد
#عاصی_خراسانی
#علی_مقدم
#عید_مبعث
آنروزها رنگ سحر خاکستری بود
رنگ تمام غنچه ها نیلوفری بود
آداب آدم چهره ها کین گستری بود
هر دختری محروم مهر مادری بود
آنروزها جان جهان از غم به لب بود
آنروزها خورشید هم در بند شب بود
صبح سعادت با همه نامهربان بود
بر شیر مردان ، حکم حکم روبه هان بود
گوئی تمام باغها بی باغبان بود
گوئی تمام فصلها فصل خزان بود
آنروزها گل روی گلشن را نمیدید
بلبل جمال یاس و سوسن را نمیدید
آنجا که ظلم از هر طرف بیداد میکرد
از غم عقاقی گریه بر شمشاد میکرد
مرغ سعادت شِکوه از صیاد میکرد
آنجا که عشق از بی کسی فریاد میکرد
آزاد مردی نغمه های دیگری داشت
گوئی به سر حال و هوای دیگری داشت
او صحبت از یک خالق و یک یار میکرد
او وصف یک معشوق و یک دلدار میکرد
با هر سخن کز یار در بازار میکرد
از خواب غفلت عشق را بیدار میکرد
تا غنچه ی لعل لبانش باز میشد
مرغ اسیر عشق در پرواز میشد
در بین نامردان سخن مردانه میگفت
جان جهان از جلوه ی جانانه میگفت
در خانه ی حق مدح صاحبخانه میگفت
بر تیره روزان از می و پیمانه میگفت
نطقش برای ظلم بوی جنگ میداد
ظلمت جواب نور را با سنگ میداد
از طعنه ی نامرد مردم در نوا شد
دریای رحمت از کویر غم جدا شد
چون روزهای پیش وارد بر حرا شد
از خلق بگریزان و واصل بر خدا شد
از جهل مردم نزد خالق ناله میکرد
فریاد از بیداد چندین ساله میکرد
کآمد بگوشش از پس غیبت ندائی
بر گوش جان بنشست بانگ آشنائی
کی عبد من تو بهترین مخلوق مائی
بر تو سزد پیغمبری بر من خدائی
اقرا باسم ربک قل ای محمد
برگو بنام خالق کل ای محمد
تو آخرین پیغمبر مائی محمد
تمثال روی ما سراپائی محمد
پیغمبران قطره، تو دریائی محمد
پیغمبران را هم تو مولائی محمد
برخیزو راهی شو که ره دور و دراز است
از کعبه هم بر دامنت دست نیاز است
گرچه از این ساعت رهی دشوار داری
ای یوسف ما گرمی بازار داری
باکت نباشد مشتری بسیار داری
همسنگری چون حیدر کرار داری
در هر قدم صد آسمان یاور دهیمت
مزد رسالت سوره ی کوثر دهیمت
#حیدر_توکلی
#پیامبر_اکرم_مبعث
#مبعث
در اُفُقی ماورای عرش معلى
آینه دارد خدا "دَنی فَتَدَّلا"
طعم وجود از که یافت سفرهی خلقت
از نمک چهرهی محمدِ طاها...
#میلاد_حسنی
#امیرالمومنین_مدح
#رباعی
از مهر دو تن که ناظر و منظورند
"غیرت"! نبری گمان که از هم دورند
با ذات رسول، نسبت ذات علی
چون روشنیِ دو دیده از یک نورند
#غیرت_همدانی
......
گاهی ز نبی گه از ولی میگویم
گه ناد علی سینجلی میگویم
نُه پردۀ چرخ ترسم از هم بدرد
چون از سر درد «یا علی» میگویم
#خلیل_بیگ_فیاض
.....
بی شک که علی مطلع انوار خداست
داماد رسول و شافع روز جزاست
دانستن رتبۀ محمد، ز علی است
هر کس قدرش ز جانشینش پیداست
#قاضی_میر_اسماعیل_همدانی
#پیامبر_اکرم_مبعث #مبعث
#امیرالمومنین
#دوبیتی
در محضر معصوم نشستم به ادب
تا کسب شرف کنم در آن بیتِ شرف
گفتم شب مبعث به کجا باید رفت
فـــــــرمـــود برو دیدنِ ایوانِ نجف
#محمدعلی_قاسمی_خادم
#پیامبر_اکرم_مبعث
#مبعث
#دوبیتی
از کوه کتاب عاشقی آوردی
خورشیدی و ماه را دو قسمت کردی
اینها که نصیب هر پیمبر نشود
پاداش تو شد، که با علی میگردی
#قاسم_صرافان
#پیامبر_اکرم_مبعث
#شب_زیارتی_امیرالمومنین
#مبعث
بر گوش میرسد ز حرا بانگ یا علی
باشد شب زیارت شیر خدا علی
پر میکشد دلم شب مبعث سوی نجف
در حیرتم نبی شده مبعوث یا علی
یک نور بوده اند از اول دو تا شدند
این مصطفی محمد و این مرتضی علی
پس میروی اگر به نجف زیر لب بگو
یا مرتضی محمد و یا مصطفی علی
#عبدالحسین
#پیامبر_اکرم_مبعث
#پیامبر_اکرم_مدح
#مبعث
محبوب خداوند تبارک و تعالی ست
این مرد که مُزّمّل و مُدّثّر و طاهاست
باید سخنانش به دل و جان بنشیند
این مرد که مشهور به پیغمبر دلهاست
سرسلسله جنبان همه کون و مکان است
این نور که خود شاهد پیدایش دنیاست
هرجا سخن از خُلق خوش اوست در عالم
بیجامِ مِی و خندهی گُل،عیش،مُهیّاست
یک شمّهی نورانیتش سوره ی(وَالشّمس)
یک پرتو رُخسارهیاو جَنّتُ الاعلی ست
در محضر او حرف بزرگان ملائک
(تالله لقد آثرک الله علینا)ست
حق دارد اگر بر سر بازار ملاحت
انگشت به لب،حُسن-تورا غرق تماشاست
پیداست که اصل شجر نور تو هستی
وقتی ثمر زندگی ات حضرت زهراست
دندان اویس است که فهمانده به عالم
دیوانه شدن در اثر عشق تو زیباست
شان تو اجلّ است که خوانند یتیمت
کز صبح ازل مادر تو اُمّ ابیهاست
آنجا که علمدار تو حیدر شده باشد
تاهست خدا ، پرچم اسلام تو بالاست
نفس تو علی هست و از این روست به مبعث
دلها همه در حسرت پابوسی مولاست
آویزه ی گوشم همه ی عمر حدیثِ
(من مات علی حب علی مات شهیدا)ست
#محمد_قاسمي
#پیامبر_اکرم_مبعث
#مبعث
#دوبیتی
جواب واضحِ "إقرأ" بلي بود
بدون شکّ و امّا و ولی بود
دلیل بعثت و معراجِ احمد
غدیر و جانشینی علی بود!
#م_عاطفی
#مبعث
یگانه گوهر ما یا محمد
پیامِ آخر ما یا محمد
بگو با مردم عالم از امروز
تویی پیغمبر ما یا محمد
همه بتها شکسته یک یک امشب
شدی بر کل دلها مالک امشب
همه عالم به گوش جان نشسته
محمد! اقرا بسم ربک امشب
بخوان از نور از ایمان محمد
بخوان یاسین و الرحمن محمد
جهان مشتاق صوت توست امشب
بخوان قرآن بخوان قرآن محمد
تو با صوت جلی باید بگویی
ز اوصاف ولی باید بگویی
اگر مبعوث گشتی یا محمد
شب و روز از علی باید بگویی
#عبدالزهرا
#پیامبر_اکرم_مبعث
#مبعث
#صلوات
#دوبیتی
تا مهر و ولا به سینهها دمساز است
تا باب عنایت الهی باز است
از فرش به عرش وز ازل تا به ابد
گلبانگ محمّدی طنین انداز است
#سید_هاشم_وفایی
#پیامبر_اکرم_مبعث
#مبعث
جلوه ای از رخ معشوق به ما تابیده
نوری از جنس خدا در همه جا تابیده
مکه روشن شده، خورشید حرا تابیده
ای خدیجه پدر فاطمه آمد، صلوات
دست پر آمده امروز محمد صلوات
آمد از سمت حرا، نور نبوت به جبین
آمد از سمت حرا، قاری قرآن مبین
آمد از سمت حرا، مرد پیام آور دین
او که مسرور می آید، شده پیغمبرمان
أشهَدُ أَنَّ محمد شده پیغمبرمان
او که از روز نخستین و ازل احمد شد
او که در غار حرا، منتخب ایزد شد
شد حرا میکده اش، مست می سرمد شد
جبرییل آمده و جام نبوت در دست
تا که با خواندن قرآن نبی گردد مست
نزد او چهره ی ابلیس حضیض است چقدر
وحی از غنچه ی لبهاش لذیذ است چقدر
این نبی نزد خداوند عزیز است چقدر
خاص بوده که به او سوره ی کوثر دادند
خوش بحالش، که به او حیدر صفدر دادند
او رسول است و شده حرف حسابش قرآن
هدیه اش بر همه توحید پرستان، ایمان
آمده تا که بسازد ز گِل ما انسان
ما اگر ماه خدا، ماه محرم داریم
از سر سفره ی پیغمبر خاتم داریم
مصطفایی که به جز زجر ز کفار ندید
از یَد بولهب مکه کم آزار ندید
دور خود یار، به جز حیدر کرار ندید
روی غمهاش به جز فاطمه مرهم نگذاشت
سنگ دشمن به لبش خورد، ولی کم نگذاشت
آمده تا که بتی قبله ی مردم نشود
کعبه از لات و هبل، غرق تألم نشود
کعبه خود سنگ نشانیست که ره گم نشود
به خداوند، به قرآن و به جان ثقلین
قبله ی اصلی عشاق جهان است حسین
زینت دوش نبی کیست، أباعبدالله
دین ناب نبوی چیست، أباعبدالله
غیر حق فانی و باقیست، أباعبدالله
این حسین کیست که عالم همه دیوانه ی اوست
این چه شمعی است که جانها همه پروانه ی اوست
#امیر_عظیمی
#پیامبر_اکرم_مدح
#مبعث
همین بس است به مدحش: محمد است محمد
حمید و حامد و محمود و احمد است محمد
قسم به شوق اویس و قسم به بهت بحیرا
که آفتاب کمالات بی حد است محمد
چه کوچه ها که نشستند در مسیر عبورش
به نور و عطر و تبسم زبانزد ست محمد
ستاره ی شب مکه طلوع صبح مدینه
به یمن آینه خورشید مشهد است محمد
اگرچه بین رسولان سرآمد است سرآمد
به رسم حسن ختام آخر آمده ست محمد
و باز می رسد از جانب حجاز سواری
که هرکه دید بگوید: (محمد است محمد)
#سید_محمدجواد_شرافت
#پیامبر_اکرم_مبعث
#مبعث
چه کاری با حرا کردی محمد
حرا را کبریا کردی محمد
فدای تو که با اسلام نابت
جهان را با صفا کردی محمد
کتاب عشق را شیرازه کردیم
که اسلامِ تو ، پُر آوازه کردیم
لباسِ فاخرِ پیغمبری را
به قدّ و قامتت اندازه کردیم
به کوه نور تابیدی چنان ماه
مخور غصه که پیروزی در این راه
رسول ما خیالت جمع باشد
که همراه تو می گردد یدالله
اساس شرک از بنیان شکستند
سران فتنه و طغیان شکستند
زمانی پرچمت افراشتی تو
ابوجهل و ابوسفیان شکستند
به حق ، چشم ترت هم یاعلی گفت
خدیجه همسرت هم یا علی گفت
زمانی دین خود ابلاغ کردی
قویّاً حیدرت هم یا علی گفت
تو را مُهر نبوت بر جبین خورد
به دردِ تو امیرالمومنین خورد
علی وقتی که با تو کرد بیعت
نظام کفر یکجا بر زمین خورد
درِ فیضت همیشه بازِ باز است
همیشه پیرو تو سرفراز است
خدا میخواهد این را تا قیامت
همیشه پرچمت در احتزاز است
#مهدی_مقیمی
#پیامبر_اکرم_مدح
#مبعث
بوسه زند تاج گل به پاي محمّد
خسرو حُسن است گداي محمّد
تا كه برد بوي خوش صبا به گلستان
ميكشد از هر طرف رداي محمّد
جسم شريفش بُوَد لطيفتر از نور
محو شود سايه از صفاي محمّد
آب بقا هستياش ز يُمن رسول است
خضر، بقا دارد از بقاي محمّد
خواهي اگر بشنوي كلام خدا را
گوش به قرآن كن و نداي محمّد
از شب معراج، ماه و جمله كواكب
چشم به راهند بر لقاي محمّد
مُلك جهان را پلاك خود زده لولاك
چون دو جهان شد بنا براي محمّد
آن چه خداوند در حديث كسا گفت
پرده نشين بود در سراي محمّد
پشت و پناه و شفيع عالميان اوست
چون به خدا هست اتّكاي محمّد
روشن و پيداست پيش مردم دانا
غير علي نيست مثل و تاي محمّد
نيست مسلمان هر آن كه بغض علي داشت
هست ولاي علي، ولاي محمّد
شرح كمالات و وصف ذات نبي را
كس نتواند به جز خداي محمّد
گفت: حسين از من است و من ز حسينم
ذبح عظيم است چون فداي محمّد
سبط نبي چون كه نور چشم رسول است
قتلگه اوست كربلاي محمّد
دست ابوالفضل و پرچمي كه برافراشت
دست علي بود بر لواي محمّد
اكبر ليلا، شبيه حضرت طاها
آمده در كربلا به جاي محمّد
حرمله زآن تير مرگبار سه شعبه
حلق علي را دريد و ناي محمّد
حضرت سجّاد و آن خيام پُر آتش
جان نبي بود و خيمههاي محمّد
نالهي واغربتاي زينب كبري
نالهي زهراست همصداي محمّد
با همه پستي «حسان»!، بلند مقامم
تاج سرم شد چو خاك پاي محمّد
#حبيب_چايچيان #حسان
#پیامبر_اکرم_مبعث
#مبعث
از عرش آمدنـد ملائـك به خدمتــش
تنها به قصد عرض ارادت به حضرتش
حالا در امتداد مـسيرِ پيمبريش
مي آيد از حـرا پِـي اِظـهـارِ بعثـتش
از لحظه ي اَلَست كه نه پيشتر از آن
بر شـانه اش خُـدا زده مُهرِ نبوّتش
او خاتم تماميِ پيغمـبران شده ست
پس ختم هرچه خُير بُوَد در رسالتش
بوي گُلاب ناب زمين را گرفته اسـت
آري نشسته دُرّ عرق رويِ صورتش
افتاد كوه نـور به سجـده مقابلـش
تا ديد جلوه مي كند اينسان أُبُهّتش
در شرح بندگيش چِها مي شود نوشت؟
جايي كه مي رسـد به خُدايـش هويّتـش
پيش از ظهورِ رحمـتِ كُليّه اش به دهر
كِي شاه مي نشـست كنار رعيّتـش؟
يك دم زبان به شِكوِه گري وا نمي كند
هرچـند مي كنند دمادم ، اذيّـتـش
كوثر رسيده است به او پس مشخّص است
ننشسته است گَرد به دامانِ عصمتش
بايد كه پرچمـش همه جا قد عَلَم كُند
وقتي علي ست يارِ نُخست شريعتـش
او آمده ست تا كه بفهمـند اهل ديـن
دين خُداست، عشق به حيدر حقيقتش
در هر دو حال گـفـته فقط يا علي مدد
قربان جَلوتش كه بُوَد مثـل خَلوتش
امشب شبِ زيارتِ مخصوصه ي علي ست
پس شـك نكن كه رفته نبي هم زيارتش
#محمد_قاسمي
#پیامبر_اکرم_مبعث
#مبعث
ﮔﻠﻮﯼ ﺑﺎﺩﯾﻪ ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ ﺗﺸﻨﻪﺗﺮ ﻣﯽﮔﺸﺖ
ﭼﻮ ﺗﺎﻭﻟﯽ ﺯ ﻋﻄﺶ، ﺍﺯ ﺳﺮﺍﺏ ﺑﺮﻣﯽﮔﺸﺖ
هُبَل ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻪ ﺗﺎﺭﺍﺝِ بینواییها
ﻣﻨﺎﺕ ﻭ ﻻﺕ ﻭ ﻋُﺰﯼ ﺧﺴﺘﻪ ﺍﺯ ﺧﺪﺍﯾﯽﻫﺎ
ﺑﻪ ﺭﻭﺡ ﺑﺎﺩﯾﻪ ﻫﺮ ﻧﺎﺧﺪﺍ ﺧﺪﺍﯾﯽ ﺩﺍﺷﺖ
ﺧﺪﺍﯼ ﺑﺎﺩﯾﻪ ﺍﺯ ﻧﺎﺧﺪﺍ ﮔﺪﺍﯾﯽ ﺩﺍﺷﺖ
ﺗﻮ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﻮﺩﯼ ﻭ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﺟﻤﻌﻪ ﺩﺍﺩ ﻧﻮﯾﺪ
ﮐﻪ ﺑﺎ طلیعۀ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ، ﺯﺍﺩﻩ ﺷﺪ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ
ﺭﺳﯿﺪ ﻭ ﭘﺸﺖِ ﺍﺑﻮﺟﻬﻞِ ﺩﺷﺖِ ﺟﻬﻞ ﺷﮑﺴﺖ
ﺑﻨﺎﯼ ﺑﺘﮑﺪﻩ ﺑﺎ ﯾﮏ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺳﻬﻞ ﺷﮑﺴﺖ
ﻓﻘﻂ ﻧﻪ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺑﺘﯽ ﺑﻮﺩ ﺑﺮ ﺯﻣﯿﻦ ﺍﻓﺘﺎﺩ
ﮐﻪ ﺑﺮ ﺟﺒﯿﻦ مدائن ﻫﺰﺍﺭ ﭼﯿﻦ ﺍﻓﺘﺎﺩ
ﻧﺸﺴﺖ ﺑﺮ ﻟﺐ ﺩﺭﯾﺎﯼ ﺳﺎﻭﻩ ﺗﺎﻭﻝ ﺁﺏ
ﮐﻪ ﺩﯾﺪﻩ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭﯾﺎ ﺑﺪﻝ ﺷﻮﺩ ﺑﻪ ﺳﺮﺍﺏ؟
ﺳﻤﺎﻭﻩ ﺑﺎ ﻟﺐ ﺗﺸﻨﻪ ﻧﻮﯾﺪ ﺁﺏ ﺷﻨﯿﺪ
ﻧﻮﯾﺪ ﺁﺏ ﺍﺯ آیینۀ ﺳﺮﺍﺏ ﺷﻨﯿﺪ
ﻣﺠﻮﺳﯿﺎﻥ ﻫﻤﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻫﺰﺍﺭ ﺳﺎﻝ ﺁﺗﺶ
ﺑﻪ ﻣﺎﺗﻤﯽ ﮐﻪ ﭼﻪ ﺷﺪ ﻣﺜﻞ ﭘﺎﺭﺳﺎﻝ ﺁﺗﺶ؟
ﺑﯿﺎ ﺑﻪ کومۀ ﻭﺍﺩِﯼ ﺍﻟﻘُﺮﯼ ﻃﻮﺍﻑ ﮐﻨﯿﻢ
ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﺍﻭ ﺳﻔﺮ ﺍﺯ ﻗﺎﻑ ﺗﺎ ﺑﻪ ﻗﺎﻑ ﮐﻨﯿﻢ...
ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻏﺎﺭ ﺣﺮﺍ ﺧﻠﻮﺕ ﺣﻀﻮﺭﺵ ﺑﻮﺩ
ﻫﺰﺍﺭ ﺯﺧﻢ ﺯﺑﺎﻥ ﺑﺮ ﺩﻝِ ﺻﺒﻮﺭﺵ ﺑﻮﺩ...
ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﭘﺮﭼﻢ «ﻟﻮﻻﮎ» ﺑﺮ ﺟﺒﯿﻨﺶ ﺑﻮﺩ
ﺟﻮﺍﺯِ ﮐﺸﺘﻦ ﺑﺘﻬﺎ ﺩﺭ ﺁﺳﺘﯿﻨﺶ ﺑﻮﺩ
ﭘﯿﻤﺒﺮﯼ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺩﺭﮔﺎﻩ ﺣﻖ ﻣﻘﯿﻢ ﺷﻮﺩ
ﺑﻪ ﯾﮏ ﺍﺷﺎﺭۀ ﺩﺳﺘﺶ ﻗﻤﺮ ﺩﻭ ﻧﯿﻢ ﺷﻮﺩ
ﻧﺒﯽ ﺯ ﻫﯿﺒﺖ ﺟﺒﺮﯾﻞ، ﺳﻮﺧﺖ ﺩﺭ ﺗﺐ ﻋﺸﻖ
ﻧﺪﺍ ﺭﺳﯿﺪ: ﺑﺨﻮﺍﻥ، ﺍﯼ ﺭﺳﻮﻝ ﻣﮑﺘﺐ ﻋﺸﻖ
ﺑﺨﻮﺍﻥ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺧﺪﺍ، ﺍﯼ ﭘﯿﺎمآﻭﺭ ﺻﺒﺢ!
ﺑﺨﻮﺍﻥ، ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺨﻮﺍﻥ، ﺍﯼ ﺭﺳﻮﻝ ﺩﻓﺘﺮ ﺻﺒﺢ...
ﺑﺴﯿﻂ ﺑﺎﺩﯾﻪ ﺭﺍ ﺭﺯﻣﮕﺎﻩ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﮐﺮﺩ
ﺗﻤﺎﻡ ﻫﺴﺘﯽ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻓﺪﺍﯼ ﻗﺮﺁﻥ ﮐﺮﺩ
ﺑﻪ ﮐﻮﻩ ﮔﻔﺘﻢ: ﺍﺯ ﺍﻭ ﺍﺳﺘﻮﺍﺭﺗﺮ؟ ﮔﻔﺖ: ﺍﻭ
ﺑﻪ ﻣﻮﺝ ﮔﻔﺘﻢ: ﺍﺯ ﺍﻭ بیقرارتر؟ ﮔﻔﺖ: ﺍﻭ
ﺑﻪ ﺍﺑﺮ ﮔﻔﺘﻢ: ﺍﺯ ﺍﻭ ﭼﺸﻢ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥﺗﺮ ﮐﯿﺴﺖ؟
ﺯ ﺷﺮﻡ، ﺻﺎﻋﻘﻪ ﺯﺩ، ﻫﺮ ﮐﺠﺎ ﺭﺳﯿﺪ، ﮔﺮﯾﺴﺖ
ﺗﻮ ﺍﯼ حماسۀ ﺭﺍﻫﯽ ﮐﻪ ﺍﻭﻟﺶ ﮐﻮﭺ ﺍﺳﺖ!
ﺯﻣﺎﻥ ﺑﺪﻭﻥ ﺣﻀﻮﺭﺕ ﺗﺼﻮّﺭﯼ ﭘﻮﭺ ﺍﺳﺖ
ﺑﯿﺎ ﮐﻪ ﺑﺎﺩﯾﻪ ﻟﻢ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﺮ ﺗﻤﺎﻣﺖ ﺟﻬﻞ
ﻣﮕﺮ ﺑﻪ ﻋﺰﻡ ﺗﻮ ﺍﻓﺘﺪ ﺑﻪ ﺧﺎﮎ، ﻗﺎﻣﺖ ﺟﻬﻞ...
ﻋﺼﺎﯼ ﻣﻌﺠﺰۀ ﺻﺪ ﮐﻠﯿﻢ ﺩﺭ ﺩﺳﺘﺖ
ﮐﻤﻨﺪِ ﻣﺤﮑﻢِ ﻋﺰﻣﯽ ﻋﻈﯿﻢ ﺩﺭ ﺩﺳﺘﺖ...
ﺑﻪ ﯾﻤﻦ ﺑﻌﺜﺖ ﺗﻮ ﺳﻘﻒِ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻭﺍ ﺷﺪ
ﺣﻀﻮﺭ ﻓﻮﺝ ﻣﻼئک ﺑﻪ ﻏﺎﺭ ﭘﯿﺪﺍ ﺷﺪ
ﺗﻮ ﺳﺮ ﺭﺳﯿﺪﯼ ﻭ ﺍﺯ ﻋﺪﻝ، ﭘﺸﺖ ﻇﻠﻢ ﺷﮑﺴﺖ
ﺑﻪ دستهای ﺗﻮ ﻣﺸﺖِ ﺩﺭﺷﺖِ ﻇﻠﻢ ﺷﮑﺴﺖ
ﺯ ﺣﺠﻢ ﺑﺴﺘﻪ ﮐﺠﺎ ﺑﯽﺗﻮ ﺁﺏ ﻣﯽﺟﻮﺷﯿﺪ؟
ﻓﻘﻂ ﺳﺮﺍﺏ ﺯ ﭘﺸﺖ ﺳﺮﺍﺏ ﻣﯽﺟﻮﺷﯿﺪ...
ﺗﻮ ﺩﺭ ﮔﻠﻮﯼ ﻋﻄﺸﻨﺎﮎِ ﺟﻬﻞ، ﺍﺩﺭﺍﮐﯽ
ﺗﻮ ﻣﺜﻞ آیۀ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﻣﻘﺪﺳﯽ، ﭘﺎﮐﯽ
ﺑﻪ ﺣﺮﻑ ﺣﺮﻑِ ﮐﻼﻣﺖ ﺣﻀﻮﺭ ﺗﻮ ﭘﯿﺪﺍﺳﺖ
ﺩﺭ ﺁﯾﻪﻫﺎﯼ ﺗﻮ ﻋﻄﺮِ ﻋﺒﻮﺭِ ﺗﻮ ﭘﯿﺪﺍﺳﺖ
ﺯ ﭼﺸﻤﻪ چشمۀ ﺍﻟﻬﺎﻡ، ﻫﺮﭼﻪ ﻧﻮﺷﯿﺪﯼ
ﺑﻪ ﮐﺎﻡ ﺗﺸﻨﻪﺩﻻﻥ ﻣﺜﻞ ﭼﺸﻤﻪ ﺟﻮﺷﯿﺪﯼ
ﺯﻣﯿﻦ ﮐﻪ ﺗﺸﻨﻪﺗﺮﯾﻦ ﺑﻐﺾِ ﺑﻮﺳﻪﻫﺎﯼ ﺗﻮ ﺑﻮﺩ
ﭼﻮ ﻓﺮﺷﯽ ﺍﺯ ﻋﻄﺶِ ﺑﻮﺳﻪ ﺯﯾﺮ ﭘﺎﯼ ﺗﻮ ﺑﻮﺩ
ﺳﻔﯿﺮ ﻧﺎﻡ ﺗﻮ ﻭﻗﺘﯽ ﺳﻔﺮ ﮐﻨﺪ ﺑﺎ ﺑﺎﺩ
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻣﯽﻭﺯﺩ ﺍﺯ ﻻﺑﻪﻻﯼ گلها ﺑﺎﺩ
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻧﺎﻡ ﺗﻮ ﺟﺎﺭﯼﺳﺖ ﺩﺭ ﺻﺤﺎﺭﯼ ﻋﺸﻖ
ﻫﻤﺎﺭﻩ ﺑﺎ ﻣﻨﯽ ﺍﯼ ﻋﻄﺮِ ﯾﺎﺩﮔﺎﺭﯼ ﻋﺸﻖ!
ﺑﺪﺍﻥ، ﺑﻪ ﺫﻫﻦ ﻣﻦ ﺍﯼ ﯾﺎﺩِ ﺳﺒﺰِ ﺑﻮﺩﻥ ﻣﻦ!؟
ﻗﻠﻢ ﻗﻨﺎﺭﯼ ﮔﻨﮕﯽﺳﺖ ﺩﺭ ﺳﺮﻭﺩﻥِ ﻣﻦ
ﺑﮕﻮ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺳﺮﺍﯾﺪ ﺳﺮﺍﺏ، ﺩﺭﯾﺎ ﺭﺍ؟
ﻣﮕﺮ ﺑﻪ ﻭﺍﮊﻩ ﺗﻮﺍﻥ ﺭﯾﺨﺖ ﺁﺏِ ﺩﺭﯾﺎ ﺭﺍ؟
ﺗﻮ ﺍﯼ ﺭﺳﻮﻝِ ﺗﻌﻬّﺪ، ﺭﺳﺎﻟﺖِ ﻣﻮﻋﻮﺩ!
ﻗﺪﻭﻡِ ﻣﻘﺪﻡِ ﭘﺎﮐﺖ ﻣﺒﺎﺭﮎ ﻭ ﻣﺴﻌﻮﺩ
ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺗﻮ ﺩﺍﺩ، ﺍﯼ ﺳﺨﺎﻭﺕ ﺁﮔﺎﻩ!
ﻟﻮﺍﯼ «ﺍﺷﻬﺪ ﺍﻥ ﺍﻟﻪ ﺍﻻ ﺍﻟﻠّﻪ»
ﮐﻨﻮﻥ ﮐﻪ ﻧﺒﺾ ﺯﻣﺎﻥ ﺩﺭ ﻣﺴﯿﺮ ﻫﺴﺘﯽ ﺗﻮﺳﺖ
ﺑﮕﯿﺮ ﺩﺳﺖ ﺩﻟﻢ ﺭﺍ، ﺍﺳﯿﺮِ ﻫﺴﺘﯽ ﺗﻮﺳﺖ
#غلامرضا_شکوهی
#پیامبر_اکرم_مدح
#دوبیتی
پیش از همه شاهان غیور آمدهای
هر چند در آخر به ظهور آمدهای
ای ختم رُسُل! قرب تو معلومم شد
دیر آمدهای ، ز راهِ دور آمدهای!
#ناصرعلی_سرهندی
#پیامبر_اکرم_مدح
#مبعث
#دوبیتی
ای نام تو جان بخش تر از آب حیات
محتاج تو خلقی به حیات و به ممات
از بعثت انبیاء و ارسال رسل
مقصود تو بودی، به محمد صلوات
#صغیر_اصفهانی
#پیامبر_اکرم_مدح
#مبعث
«و الضّحی» هم قدری از آن چهره را معنا نکرد
آنچه زلفش کرد «و اللّیل إذا یغشی» نکرد
«قاب قوسینِ» دو ابروی نبی را، جبرئیل
دید و آنجا ماند و دیگر میل ِ «أو أدنی» نکرد...
#حامدتجری
#پیامبر_اکرم_مبعث
#مبعث
نفسی تازه شد از عطر خدایی آری
شد عطا باز به ما فیض گدایی آری
شد نصیب دل غمدیده صفایی آری
شد غزلخوان همه عالم به نوایی آری
شعر ، الهام ز سر چشمه ی سرمد دارد
تا که بر دل همه دم نور محمد دارد
باز ماه رجب از نور منور گشته
به شمیم قدم دوست معطر گشته
چشم در راه نبی دیده ی حیدر گشته
گو خدیجه ، که عزیز تو پیمبر گشته
شد پیمبر به همه آنکه خدای کرم است
شد پدر بر همه آنکس که یتیم حرم است
آمد از غار پیمبر نفسش قرآن شد
قبله ی کعبه شد و بر تن کعبه جان شد
جان جانان شد و جانش به ره جانان شد
بعد از آن عشق به احمد محک ایمان شد
اولین مرد علی بود مسلمانش شد
و خدیجه که زن اول میدانش شد
شب مبعث شده احوال خوشی دارم من
همچو مجنون پی هر کوچه و بازارم من
گاه مجنون شده ی احمد مختارم من
گاه در تاب و تب حیدر کرارم من
فاش گویم که به دل هست دو صد شور و شعف
می پرد مرغ دل از مکه به ایوان نجف
گرچه امشب همه جا نور خدای ازلی ست
گرچه احمد همه آیات خداوند جلیست
نکته ای هست که در گفتن آن شکی نیست
نمک سفره احمد همه دم نام علیست
همه جا یار نبی حضرت حیدر بوده
و علی بود که دلدار پیمبر بوده
و علی بود که در جای پیمبر خوابید
و علی بود که جز روی خدا هیچ ندید
و علی بود که دل از همه ی خلق برید
و علی بود که انگشتریش را بخشید
نیست بالای دو دستان علی دیگر دست
مدح حیدر چه کنم تا که خدا مداح است
مدح حیدر بشنو روی خدا دارد او
فاطمه محور اصحاب کسا دارد او
چو حسن شیر جمل شاه عطا دارد او
چو حسین پادشه کرببلا دارد او
زینبی مردتر از از هر چه پسر دارد او
شیر مردی چو ابوالفضل قمر دارد او
#ناصر_شهریاری
#پیامبر_اکرم_مبعث
#مبعث
بخوان به نام خدا؛ خالقی که رحمان است
که خشکسالِ زمین؛ بی قرارِ باران است
بخوان به نام خدا این شروعِ شیدایی ست
و عمرِ جهل از امروز رو به پایان است
صدای دخترِ زنده به گور از هر سو
به گوش می رسد، این اوجِ جهل انسان است
از این به بعد سیاه و سفید بی معنیست
بگو که نزدِ خدا شاه و بَرده یکسان است
دوباره باز شده راه آسمان به زمین
از این به بعد بهشتی شدن چه آسان است
دگر نیاز به طور و عصایِ موسی نیست
بخوان که معجزه ات آیه های قرآن است
بخوان و دستِ خدا را به دستِ خلق بده
و حیدر است که دستِ خدای سبحان است
بگو محبتِ او اصل و فرعِ دینِ خداست
بگو ولایتِ حیدر تمامِ ایمان است
بخوان به نام خدایت که صبح نزدیک است
بخوان که این شبِ آشفته رو به سامان است
#محمد_صادق_ابراهیمی
#پیامبر_اکرم_مبعث
#مبعث
چو بر اریکه سوار آن یگانه فارس شد
پیاده یوسف و یعقوب و نوح و یونس شد
بزرگ مکتب توحید را مؤسس شد
« ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد
دل رمیده ی ما را انیس و مونس شد»
قدم نهاد به خاک احمد فرشته سرشت
گرفت گلشن هستی طراوتی چو بهشت
به مزرع دل عشاق تخم عاطفه کشت
«نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت
به غمزه مسئله آموز صد مدرٌس شد»
بسوی او زده پر مرغ فکرت اُدبا
به خوی او گرویده بُتان پاک قبا
ز روی او شده شرمنده مهر و مه عجبا
«ببوی او دل بیمار عاشقان چو صبا
فدای عارض نسرین و چشم نرگس شد»
یگانه گوهر گنجینۀ طریقت اوست
امیر کشور عشق است و دولتش نیکوست
شکوه معجزه را بنگر و مگو جادوست
«بصدر مِصطَبَه ام می کشاند اکنون دوست
گدای شهر نگه کن که میر مجلس شد»
به بام عرش، ملائک زدند پرچم نور
شد از تجلّی او چشم بت پرستان کور
بگو به غصّه و غم دور باش از ما دور
«طربسرای محبت کنون شود معمور
که طاق ابروی یار منَش مهندس شد»
دهد منادی غیب از فراز عرش ندا
رسید مظهر حق رکن دین و میر هدا
به پاس مقدمش ای جرعه نوش پاک ردا
«لب از ترشّح می پاک کن برای خدا
که خاطرم به هزاران گنه موسوس شد»
بیا بنازمت ای شهسوار عرصه ی جود
بخوان ترانه ی پرشور حمد یا محمود
تو در قیام و ملائک به سجده اند و قعود
«کرشمه ی تو شرابی به عاشقان پیمود
که علم بی خبر افتاد و عقل بی حس شد»
فرشته آمد و بگریخت دیو با خواری
به جمع دلشدگان مژده داد و دلداری
شدم به رغم رقیبان غلام درباری
«چو زر عزیز وجودست نظم من آری
قبول دولتیان کیمیای این مس شد»
به عاشقان خبر وصل دوست برسانید
سرود گرم محبت ز نای جان خوانید
به مقدمش چو «کلامی» گلی بیفشانید
«ز راه میکده یاران عنان بگردانید
چرا که «حافظ» از این راه رفت و مُفلس شد»
#کلامی_زنجانی
#پیامبر_اکرم
#مبعث
#دوبیتی
ﺑﺮ ﭼﻬﺮﻩ ﻱ ﺯﻳﺒﺎﻱ ﻣﺤﻤﺪ ﺻﻠﻮﺍﺕ
ﺑﺮ ﮔﻨﺒﺪ ﺧﻀﺮﺍﻱ ﻣﺤﻤﺪ ﺻﻠﻮﺍﺕ
ﺳﺮ ﺗﺎ ﺑﻪ ﻗﺪﻡ ﺁﻳﻨﻪ ﻱ ﺍﻭ ﺯﻫﺮﺍﺳﺖ
ﺗﻘﺪﻳﻢ ﺑﻪ ﺯﻫﺮﺍﻱ ﻣﺤﻤﺪ ﺻﻠﻮﺍﺕ
#مبعث
#پیامبر_اکرم_مبعث
#مبعث
نور تو گر نبود مسلمان نمی شدم
بر سفره ی کریم تو مهمان نمی شدم
لطف محمدی تو بر من مقام داد
ورنه ز نسل حضرت سلمان نمی شدم
اصلا اگر دعای تو پشت سرم نبود
بر خانواده ی تو ثناخوان نمی شدم
من از عنایت تو که بهره نداشتم
گر دوستدار عترت و قرآن نمی شدم
حرف از خدا زدی تو ، ولی گر علی نبود
هرگز مطیع و گوش به فرمان نمی شدم
قم یا رسول صوت جلی را شروع کن
قرآن بخوان و مدح علی را شروع کن
قرآن بخوان که بی خبران را خبر کنی
بر قلب سنگ ، با سخن خود اثر کنی
قرآن بخوان ، زجهل ، خلایق رها شوند
روشن فضای ظلمت محض بشر کنی
قرآن بخوان و در دل مردم نمک بریز
تا اینکه دوستان خدا بیشتر کنی
قرآن بخوان بشارت و انذار کن رسول
قرآن بخوان که شام جوانان سحر کنی
قرآن بخوان ، به جلوه ی تو سجده می کنند
سنگ و گیاه ، چونکه ز هر جا گذر کنی
عرش است محو خواندن آیات تو رسول
ای عقل کل ، عقول همه مات تو رسول
دارایی ام تمام برایت نوشته شد
جان من از ازل به فدایت نوشته شد
دل آفریده شد که گرفتارتان شود
این دل اسیر آل عبایت نوشته شد
"غیر از علی به قلب تو کس نیست و" همین...
...بر جای جای غار حرایت نوشته شد
باران نور آیه سر مردمان چکید
تا جبرئیل و وحی به پایت نوشته شد
این آیه ها نبود که گمراه می شدیم
تو آمدی کتاب هدایت نوشته شد
امشب سر تو تاج نبوت گذاشتند
در زیر پات کرسی عزت گذاشتند
از این به بعد یاور تو مرتضی علیست
تنها امیر لشکر تو مرتضی علیست
بین عشیره دست به دوش علی گذار
برگو فقط برادر تو مرتضی علیست
پروردگار عزوجل امر کرده است
همسر برای دختر تو مرتضی علیست
او بی تو ، تو بدون علی ، نه نمی شود
روح میان پیکر تو مرتضی علیست
در هر کجای عرش خدا دیدی ای رسول
هر جا روی برابر تو مرتضی علیست
اول نماز خوانده به پشت سرت علیست
وحی خدا علیست ، پیام آورت علیست
#رضارسول_زاده
#پیامبر_اکرم_مبعث
#بعثت
از کتاب وصف تو یک حرف هر کس خوانده باشد
از سر حیرت دهانش چون حرا وا مانده باشد
هر کسی از سجده بر نورت تمرد کرد، رد شد
عدل حق است این که شیطان را ز عرشش رانده باشد
هر سری در ارتش علم تو باید پا بکوبد
خواه او سرباز باشد خواه او فرمانده باشد
جز برای مرتضی افلاک در خاطر ندارد
حکم تو خورشید را از راه، برگردانده باشد
بیت تو صُنع خداوند است پس جا دارد آقا
اینکه عزرائیل پشت در معطل مانده باشد
آتشی بر پا کنی قبل از قیامت تا که در آن
نامهی اعمال ما را دخترت سوزانده باشد
#میلاد_حسنی
#پیامبر_اکرم_مبعث
#مبعث
#دوبیتی
احمد زحرا گشت برون با رخ ماه
باحکم پیمبری به فرمان الاه
بر عارض او هرکه نظر کرد بگفت
لاحول ولا قوه الا باالله
#سید_رضا_موید
#صلوات
#مبعث
#دوبیتی
سر خیل رسل ، شافع روز عَرَصات
بنمود به امت از کَرَم راه نجات
فرمود خدا جمله گناهش بخشد
هر کس که برای من فرستد صلوات
#صغیراصفهانی
#پیامبراکرم_مبعث
#مبعث
چو همطراز تو درعرصه ی وجود نبود
جواب مسئله ی ما بجز( نبود)، نبود
به احترام تو بت ها به سجده افتادند
وگرنه هیچ دلیلی بر این سجود نبود
حرا گواهی این که کسی به خلوت تو
به جز خدا و علی لایق ورود نبود
کنار تو پر جبریل سوخت ، ثابت شد
که شان و منزلت او در این حدود نبود
لب ملایکه را ذکر نیست جز صلوات
چرا که بهتر از این در جهان سرود نبود
به هرکجا که وزیده است بوی تو ، جایی
برای عنبر و مشک و گلاب و عود نبود
دلیل (رحمة للعالمین) شدن این است :
کسی شبیه تو مشتاق لطف و جود نبود
نمی رسید مصیبت به خانواده ی تو
اگر که دور و بر تو پر از حسود نبود
#مجتبی_خرسندی
#پیامبر_اکرم_مبعث
#مبعث
#دوبیتی
راه تو بود راه و بقیه ،چاه است
عشق تو و آلِ تو چراغ راه است
این است ، چکیده ی پیامِ «بعثت»
مَردم به خدا علی ،ولی الله است
#رضا_قاسمی