هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢منظور از چشم و گوش معنوى چیست؟
🔹 #شنوايى و #بینایى دو گونه است: #مادّى و #معنوى؛ به همین دلیل بسیار مى شود در مورد کسانى که چشم و گوش دارند و یا زنده و سالم اند، اما #حقایق را درک نمى کنند مى گوييم: آنها کور و کرند و یا اصلاً مرده اند؛ زیرا واکنشى را که باید یک انسان شنوا و بینا، یا یک انسان زنده، در برابر حقایق از خود نشان دهد، نمى دهند.
🔹در #قرآن_مجید اینگونه تعبیرات فراوان دیده مى شود، و شیرینى و جاذبه خاصى دارد؛ بلکه قرآن به حیات مادّى و بیولوژیکى که نشانه آن تنها «خور و خواب و نفس کشیدن» است چندان اهمیت نمى دهد، و همواره روى حیات و #زندگى_معنوى و انسانى که آمیخته با تکلیف و مسئولیت و احساس و درد و بیدارى و آگاهى است تکیه مى کند.
🔹نابینایىوناشنوایی و #مرگ_معنوى از خود انسان ها سرچشمه مى گیرد، آنها هستند که بر اثر ادامه #گناه و اصرار و لجاجت در آن، به این مرحله مى رسند؛ زیرا همانطور که اگر انسانى مدت ها چشم خود را ببندد، تدریجاً بینایى و دید خود را از دست خواهد داد و شاید روزى به کلّى نابینا شود، اشخاصى که چشم جان خود را در برابر حقایق ببندند، تدریجاً قدرت دید معنوى خود را از دست خواهند داد!
📕تفسیر نمونه، آيت الله العظمی مکارم شيرازي، دارالکتب الإسلامیه، چ سی و نهم، ج ۵، ص ۲۷۲
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#معنویت #گناه
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢از ديدگاه قرآن عاقبتِ «دنیاپرستی و زراندوزی» چیست؟
🔹«حُبّ دنيا»، سرچشمه اصلى همه #گناهان است و از عوامل مهمى است كه گروه كثيرى از انسانها را به #دوزخ مى كشاند، چنانكه در آيه ۱۸ «سوره اسراء» مى خوانيم: «مَنْ كانَ يُرِيدُ الْعَاجِلَةَ عَجَّلْنَا لَهُ فِيهَا مَا نَشَاءُ لِمَنْ نُرِيدُ ثُمَّ جَعَلْنَا لَهُ جَهَنَّمَ يَصْليها مَذْمُوماً مَدْحُوراً»؛ (آن كس كه فقط زندگى زودگذر [دنياى مادى] را بطلبد، آن مقدار كه بخواهيم به هر كس اراده كنيم از آن مى دهيم، سپس #دوزخ را براى او قرار خواهيم داد كه در آتش مى سوزد؛ در حالى كه نكوهيده و رانده [درگاه خدا] است!). يعنى چنان نيست كه #دنياپرستان به تمام مقصود و منظور خود برسند؛ بلكه ممكن است با هزار گونه تلاش و تن دادن به انواع #گناهان و جرائم سنگين به قسمتى از منظور خود نائل گردند؛ ولى كانون قهر و غضب الهى - يعنی دوزخ - در انتظار آنهاست، هم جسم آنها را مى سوزاند و هم به حكم اينكه «مذموم» و «مدحور» و #رانده_شده درگاه خدايند روح آنها را. [۱]
🔹علاوه بر این، گرچه #زراندوزى يكى از مظاهر #دنياپرستى است، ولى روى اين موضوع بالخصوص در #قرآن_مجيد، به عنوان يكى از اسباب گرفتارى در #آتش_دوزخ تكيه شده، آنجا كه مى فرمايد: «وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لَا يُنْفِقُونَها فِی سَبِيلِ اللهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ اَلِيمٍ - يَوْمَ يُحْمَى عَلَيْهَا فِی نَارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوَى بِهَا جِبَاهُهُم وَ جُنُوبُهُم وَ ظُهُورُهُم هَذَا مَا كَنَزْتُمْ لِأَنْفُسِكُم فَذُوقُوا مَا كُنْتُمْ تَكْنِزُونَ» [۲]؛ (آنها كه #طلا و #نقره را گنجينه مى سازند و در راه خدا #انفاق نمى كنند، آنها را به #مجازات_دردناك بشارت ده، در آن روز كه آن [سكّه هاى طلا و نقره] را در آتش #دوزخ مى گذارند و به وسيله آن صورت ها، پهلوها و پشت هايشان را #داغ مى كنند [و به آنها مى گويند:] اين همان چيزى است كه براى خود گنجينه ساختيد، پس بچشيد [عذاب] آنچه را براى خود اندوختيد). [۳]
🔹آنچه در اينجا لازم است به آن اشاره كنيم، دو نكته است؛ نخست اينكه جمع #ثروت تا چه اندازه #كنز محسوب مى شود؟ اين مطلبى است كه در ميان مفسّران سخت مورد گفتگو است، آنچه در بسيارى از روايات در منابع شيعه و اهل سنت آمده و بسيارى از مفسّران آن را برگزيده اند اين است كه: هر مالى كه زكات آن پرداخته شود كنز محسوب نمى شود: «اَىُّ مَالٍ اُدِّيَتْ زَكاتُهُ فَلَيْسَ بِكَنْزٍ». [۴] البته ممكن است در مواقع فوق العاده و هنگامى كه حفظ مصالح جامعه اسلامى ايجاب كند از سوى حكومت اسلامى محدوديت هايى براى جمع #ثروت بيان شود
🔹(چنان كه در بعضى از روايات از امام علی عليه السلام نقل شده) و يا از اين فراتر در يك مقطع خاص اعلام گردد كه همه #اندوختهها و ذخائر براى حفظ موجوديت جامعه اسلامى مصرف گردد (آن گونه كه در بعضى از روايات در مورد قيام حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه آمده است)؛ ولى اينها هيچ كدام ضابطه كلّى نيست، ضابطه اصلىِ كنز، همان است كه در بالا گفته شد. ديگر اينكه چرا ميگويد: پيشانى، پشت و پهلوهايشان را #داغ مى كنند؟ ممكن است به خاطر واكنش هايى باشد كه آنها در برابر محرومان و #مستمندان انجام مى دادند؛ نخست چهره و پيشانى درهم مى كشيدند، سپس با #بیاعتنايى از آنها منحرف مى شدند، و بعد به كلّى پشت كرده و روى مى گردانيدند، لذا به ترتيب پيشانى، پهلوها و پشت آنها را با همان سكّه ها داغ مى كنند، آن گونه كه قلبِ #محرومان را داغ و سوزان كردند.
پی نوشتها؛
[۱] شبيه همين معنا در سوره نازعات، آيه ۳۸ آمده است كه هر كس دنيا را بر آخرت مقدّم دارد جايگاهش دوزخ است.
[۲] سوره توبه، آیات ۳۴ و ۳۵
[۳] شبيه همين معنا در سوره هُمزه، آيات ۲ الی ۶؛ سوره مسد، آيات ۲ و ۳؛ سوره حاقه، آيات ۲۸ الی ۳۱ آمده است.
[۴] براى توضيح بيشتر به تفسير نمونه، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الإسلامية، تهران، ۱۳۷۴ش، چ اول، ج ۷، ص ۳۹۴ مراجعه كنيد.
📕پيام قرآن، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية، تهران، ۱۳۸۶ش، چ نهم، ج۶، ص۲۸۷
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#دنياپرستی #زراندوزی
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢آيا «معاد» جسمانى است يا روحانى؟
🔹منظور از #معاد_جسمانى اين نيست كه تنها جسم در جهان ديگر بازگشت مى كند، بلكه هدف اين است كه #روح و #جسم توأمان مبعوث مى شوند، و به تعبير ديگر بازگشت روح مُسلَّم است، بحث روی #بازگشت_جسم است. جمعى از فلاسفه پيشين تنها به معاد روحانى معتقد بودند و جسم را مَركبى مى دانستند كه تنها در اين جهان با انسان است و بعد از مرگ از آن بى نياز مى شود، آن را رها مى سازد و به عالم ارواح مى شتابد؛ ولى عقيده علماى بزرگ اسلام اين است كه معاد در هر دو جنبه روحانى و جسمانى صورت مى گيرد، در اينجا بعضى مقيد به خصوص جسم سابق نيستند و مى گويند: خداوند جسمى را در اختيار روح مى گذارد و چون شخصيت انسان به روح او است اين جسم، جسم او محسوب مى شود!
🔹در حالى كه محققين معتقدند همان جسمى كه خاك و متلاشى گشته، به فرمان خدا جمع آورى مى شود و لباس حيات نوينى بر آن مى پوشاند و اين عقيده اى است كه از متون آيات قرآن مجيد گرفته شده است. شواهد #معاد_جسمانى در #قرآن آن قدر زياد است كه به طور يقين مى توان گفت: آنها كه #معاد را منحصر در روحانى مى دانند كمترين مطالعه اى در آيات فراوان معاد نكرده اند، وگرنه #جسمانىبودنمعاد در #آيات_قرآن به قدرى روشن است كه جاى هيچ گونه ترديد نيست. آياتى كه در آخر «سوره يس» مى خوانيم به وضوح بيانگر اين حقيقت است؛ چرا كه مرد عرب بيابانى تعجبش از اين بود كه اين استخوان پوسيده را كه در دست دارد چه كسى مى تواند زنده كند؟
🔹و #قرآن با صراحت در پاسخ او مى گويد: «قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِى أَنشأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ» [۱]؛ (بگو همين استخوان پوسيده را #خدایی كه روز نخست آن را ابداع و ايجاد كرد زنده مى كند). تمام تعجب مشركان و مخالفت آنها در مسأله #معاد بر سر همين مطلب بود كه چگونه وقتى ما خاك شديم و خاك هاى ما در زمين گم شد، دوباره لباس حيات در تن مى كنيم؟ «وَ قَالُوا أَءِذَا ضَلَلْنَا فِی الأَرْضِ أَءِنَّا لَفِى خَلْقٍ جَدِيدِ». [۲] آنها مى گفتند: چگونه اين مرد به شما وعده مى دهد وقتى كه مرديد و خاك شديد بار ديگر به زندگى باز مى گرديد: «أَيَعِدُكمْ أَنَّكمْ إِذَا مِتُّمْ وَ كُنتُمْ تُرَاباً وَ عِظاماً أَنَّكم مُخْرَجُونَ». [۳] آنها به قدرى از اين مسأله تعجب مى كردند كه اظهار آن را نشانه جنون و يا دروغ بر خدا مى پنداشتند: «وَ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا هَلْ نَدُلُّكُمْ عَلَى رَجُلٍ يُنَبِّئُكُمْ إِذَا مُزِّقْتُمْ كُلَّ مُمَزَّقٍ إِنَّكُمْ لَفِى خَلْقٍ جَدِيدٍ». [۴]
🔹«أَفَعَيِينَا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ بَلْ هُمْ فِی لَبْسٍ مِّنْ خَلْقٍ جَدِيدٍ» [۵]؛ (كافران گفتند مردى را به شما نشان دهيم كه به شما خبر مى دهد هنگامى كه كاملا خاك و پراكنده شديد ديگر بار آفرينش جديدى مى يابيد). به همين دليل عموماً «استدلالات قرآن درباره امكان معاد» بر محور همين #معاد_جسمانى دور مى زند و بعلاوه #قرآن كراراً خاطر نشان مى كند كه شما در #قيامت از #قبرها خارج مى شويد [۶] قبرها مربوط به معاد جسمانى است. داستان مرغ هاى چهارگانه حضرت ابراهيم نبی (علیه السلام) و همچنين داستان حضرت عزیر نبی (علیه السلام) و زنده شدن او بعد از مرگ و ماجراى مقتول بنى اسرائيل، همه با صراحت از #معاد_جسمانى سخن مى گويد.
🔹توصيف هاى زيادى كه #قرآن_مجيد از مواهب مادى و معنوى #بهشت كرده است همه نشان مى دهد كه #معاد هم در مرحله #جسم و هم در مرحله #روح تحقق مى پذيرد، وگرنه حور و قصور و انواع غذاهاى بهشتى و لذائذ مادى در كنار مواهب معنوى معنى ندارد. به هر حال ممكن نيست كسى كمترين آگاهى از منطق و فرهنگ قرآن داشته باشد و #معاد_جسمانى را انكار كند و به تعبير ديگر انكار معاد جسمانى از نظر قرآن مساوى است با انكار اصل معاد! علاوه بر اين دلائل نقلى، شواهد عقلى نيز در اين زمينه وجود دارد كه اگر بخواهيم وارد آن شويم سخن به درازا مى كشد. البته اعتقاد به معاد جسمانى، پاره اى از سؤالات و اشكالات برمى انگيزد مانند شبهه آكل و مأكول كه محققان اسلامى از آن پاسخ گفته اند. [۷]
پی نوشتها؛
[۱] سوره يس، آيه ۷۹
[۲] سوره الم سجده، آيه ۱۰
[۳] سوره مؤمنون، آيه ۳۵
[۴] سوره سبا، آيه ۷
[۵] سوره ق، آیه ۱۵
[۶] سوره يس، آيه ۵۱؛ سوره قمر، آيه ۷
[۷] تفسير نمونه، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الإسلامية، تهران، ۱۳۷۴ش، چ اول، ج ۱۸، ص ۴۸۷
📕يكصد و هشتاد پرسش و پاسخ، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: حسينى، سيد حسين، دار الكتب الاسلامية، تهران، ۱۳۸۶ش، چ چهارم، ص ۳۲۳
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#معاد #قيامت
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢خصوصیات منحرفان قوم یهود در قرآن از منظر آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مدّ ظلّه العالی) - (بخش سوم)
🔸در ابتداى ظهور پیامبر اسلام (ص) انتظار میرفت که #قوم_یهود پیش از دیگران با نداى اسلام لبیک گویند؛ چراکه آنها - برخلاف مشرکان - #اهل_کتاب بودند. به علاوه صفات #پیامبر_اسلام (ص) را نیز در کتابهاى خود خوانده بودند. ولى #قرآن میگوید: با سابقه بدى که اکثریت آنها دارند، انتظار شما مورد ندارد. چراکه گاهى صفات و روحیات انحرافى یک جمعیت، سبب میشودکه با تمام نزدیکى به حق از آن دور گردند. [۱]
💠تحریف توسط گروهی از یهود
🔹در «اسباب النزول» آمده است که گروهى از #یهود هنگامى که از طور بازگشتند به مردم گفتند: «ما شنیدیم که خداوند به #موسى (علیه السلام) دستور داد فرمان هاى مرا در آنجا که مى توانید انجام دهید، و آنجا که نمى توانید ترک کنید!» و این #نخستین_تحریف بود. [۲] #قرآن_مجید درباره گروهى از #یهود مى فرماید: «أَ فَتَطْمَعُونَ أَنْ یؤْمِنُوا لَکمْ وَ قَدْ کانَ فَرِیقٌ مِنْهُمْ یسْمَعُونَ کلامَ اللهِ ثُمَ یحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ ما عَقَلُوهُ وَ هُمْ یعْلَمُونَ؛ [۳] آیا انتظار دارید به آیین شما (مسلمانان) ایمان بیاورند، با اینکه عدّه اى از آن ها سخنان خدا را مى شنیدند و پس از فهمیدن، آن را #تحریف مى کردند در حالى که علم و آگاهى داشتند».
🔹در فرازی دیگر از قرآن کریم می خوانیم: «فَوَیلٌ لِلَّذِینَ یکتُبُونَ الْکتابَ بِأَیدِیهِمْ ثُمَّ یقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللهِ لِیشْتَرُوا بِهِ ثَمَناً قَلِیلاً فَوَیلٌ لَهُمْ مِمَّا کتَبَتْ أَیدِیهِمْ وَ وَیلٌ لَهُمْ مِمَّا یکسِبُونَ؛ [۴] واى بر آنها که مطالبى با دست خود مى نویسند سپس مى گویند: از طرف خداست تا به بهاى کمى آن را بفروشند، واى بر آنها از آنچه با دست خود نوشتند، و واى بر آنها از آنچه از این راه به دست مى آورند!». همچنین جمعى از #دانشمندان_یهود اوصافى را که براى #پیامبر_اسلام (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در تورات آمده بود تغییر دادند، و این تغییر به خاطر #حفظموقعیتخود و #منافعى بود که همه سال از ناحیه عوام به آن ها مى رسید. #عوام_یهود که تا آن زمان کم و بیش صفات واقعى او را شنیده بودند، از علماى خود مى پرسیدند آیا این همان #پیامبر_موعود نیست که بشارت ظهور او را مى دادید؟ آنها آیات #تحریف شده #تورات را بر آنها مى خواندند تا به این وسیله قانع شوند. [۵]
🔹از مجموع آیاتى که در قرآن مجید در باره #تحریف_یهود آمده است، استفاده مى شود که آنها به انواعى از تحریف در کتاب آسمانى خود دست مى زدند، گاهى تحریف آن ها #تحریف_معنوى بود، یعنى عباراتى که در کتاب آسمانى آن ها نازل شده بود، بر خلاف معنى واقعى آن تفسیر مى کردند؛ الفاظ را بصورت اصلى حفظ مى نمودند و معانى آن را دگرگون مى ساختند. گاهى دست به #تحریف_لفظى مى زدند، و از روى استهزاء بجاى اینکه بگویند سمعنا و اطعنا (شنیدیم و اطاعت کردیم) مى گفتند: سمعنا و عصینا! (شنیدیم و مخالفت کردیم!). گاهى دست به مخفى ساختن قسمتى از آیات الهى می زدند، آنچه را موافق میل شان آشکار، و آنچه بر خلاف میل شان بود کتمان مى کردند. حتى گاهى با وجود حاضر بودن کتاب آسمانى براى اغفال مردم دست روى قسمتى از آن مى گذاشتند، که طرف نتواند آن را بخواند. [۶] #ادامه_دارد...
پی نوشتها؛
[۱] تفسیر نمونه، ج۱، ص۳۱۴
[۲] همان
[۳] سوره بقره، آیه ۷۵؛ (پیام امام امیر المومنین (ع)، ج۱، ص۶۰۴)
[۴] سوره بقره، آیۀ۷۹؛ (تفسیر نمونه، ج۱، ص۳۱۶)
[۵] این شان نزول به طور اجمال در تفسیر مجمع البیان در ذیل آیه مورد بحث، و بطور تفصیل در آیات مناسب دیگر آمده است؛ (تفسیر نمونه، ج۱، ص۳۱۷)
[۶] تفسیر نمونه، ج۴، ص۳۱۴
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (حفظه الله)
#یهود
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢امام علی (عليه السلام) در حکمت ۱۲۶ نهج البلاغه چگونه به لزوم آباد كردن «آخرت» اشاره می نماید؟
🔹#امام_علی (عليه السلام) در بخشی از حکمت ۱۲۶ «نهج البلاغه» مى فرمايد: «وَ عَجِبْتُ لِعَامِرٍ دَارَ الْفَنَاءِ وَ تَارِكٍ دَارَ الْبَقَاءِ». (تعجب مى كنم از كسى كه #دار_فانى را آباد مى كند، ولى #دار_باقى را ترك مى نمايد و به فراموشى مى سپارد). همه با چشم خویش در اين #جهان_فانى می بینیم که هر روز گروهى مرده و گروهى دیگر متولد شده و جاى آنها را مى گيرند، سپس همين گروه جاى خود را به گروه هاى ديگر مى دهند.
🔹كاخ هاى زيبا در گذر زمان به ويرانه اى مبدل مى شود و باغ هاى پر از گل و گياه روزى پژمرده خواهند شد. همه چيز در گذر است و همه چيز رو به فنا مى رود. با این حال آيا #عقل و منطق به انسان اجازه مى دهد كه تنها در آبادى اين #دار_فانى تلاش کند، اما سرای جاویدان #آخرت را فراموش نماید و گامى در طريق عمران و آبادى آن از طريق ايمان و #اعمال_صالح بر ندارد؟
🔹#قرآن_مجيد در رابطه با #دنيا و #آخرت تعبيرات بسيار پر معنايى دارد؛ از جمله در «آیه ۶۴ سوره عنكبوت» مى فرماید: «وَ مَا هَذِهِ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدَّارَ الآخِرَةَ لَهِىَ الْحَيَوَانُ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ»؛ (اين زندگى #دنيا چيزى جز سرگرمى و بازى نيست و فقط سراى #آخرت، سراى زندگى [واقعى] است، اگر مى دانستيد). همچنین اميرمؤمنان امام على (عليه السلام) در حديثى مى فرمایند: «اَلدُّنْيا مُنْتَقَلَةُ فَانِيَةٌ إنْ بَقِيَتْ لَكَ لَمْ تَبْقَ لَهَا»؛ [۱] (#دنيا منتقل مى شود و #فانى مى گردد، اگر [فرضاً] براى تو باقى بماند تو براى او باقى نمى مانى).
پی نوشت:
[۱] غرر الحكم و درر الكلم، تميمى آمدى، محقق، رجائى، سيد مهدى، دار الكتاب الإسلامی، قم، ۱۴۱۰ق، چ دوم، ص ۹۶، قصار ۱۸۲۶
📕پيام امام امير المؤمنين (ع)، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه، تهران، ۱۳۸۶ش، چ اول، ج ۱۳، ص ۵۶
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#دنیا #آخرت
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢«مشورت» در اسلام از چه جايگاهی برخوردار است؟
🔹مسأله #مشورت به ويژه در امور اجتماعى و آنچه به سرنوشت جامعه مربوط است، از مهم ترين مسائلى است كه #اسلام آن را با دقّت و اهميّت خاصّى مطرح كرده و در آيات #قرآن و #روايات اسلامى و تاريخ پيشوايان بزرگ اسلام جايگاه ويژه اى دارد. در چند آيه از #قرآن_مجيد دستور به مشورت داده شده است. در «آیه ۱۵۹ سوره آل عمران» خداوند به پيامبر اکرم (صلى الله عليه و آله) دستور مى دهد كه با مسلمانان در امور مهم #مشورت كند: «وَ شاوِرْهُمْ فى الاَمْرِ».
🔹و در «آیه ۳۸ سوره شورى»، هنگام بيان اوصاف برجسته مؤمنان راستين ميفرمايد: «وَالَّذين اسْتَجابُوا لِرَبِّهِم وَ اَقامُوا الصَّلوةَ و اَمْرُهُمْ شُورى بَيْنَهُمْ»؛ (و كسانى كه دعوت پروردگارشان را اجابت كرده و نماز را برپا مى دارند و امورشان با #مشورت در ميان آنها انجام می گیرد). همان گونه كه ملاحظه مى كنيد در اين آيه، مسأله #شورا در رديف #ايمانبهخدا و #نماز قرار گرفته كه بيانگر اهميّت فوق العاده آن است.
🔹گاه گفته مى شود مأمور شدن #پيامبر_اکرم (صلى الله عليه و آله) براى #مشورت با مردم تنها به خاطر احترام به شخصيّت مسلمانان و شركت دادن آنها در مسائل اجتماعى بوده؛ زيرا تصميم گيرنده نهايى شخص #پيامبر (صلى الله عليه و آله) بوده است نه شورا، چنان كه قرآن در پايان آيه مشورت مى فرمايد: «فَاِذا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللهِ». [۱]؛ (امّا هنگامى که #تصمیم گرفتى، [قاطع باش و] بر خدا توکّل کن).
🔹ولى مسلم است كه منظور از ذيل آيه اين نيست كه پيامبر (صلى الله عليه و آله) با مردم مشورت كند و بعد نظرات آنها را ناديده گرفته، و راه ديگرى را پيش گيرد، چنين كارى نه با هدف آيه سازگار است - زيرا سبب بى احترامى به افكار عمومى و در نتيجه رنجش مسلمانان مى شود و نتيجه معكوس مى بخشد - و نه با تاريخ پيامبر (صلى الله عليه و آله) مى سازد؛ چرا كه در حوادث مهم هنگامى كه #مشورت مى كرد، به نظريّه مردم مسلمان احترام مى گذاشت و حتّى گاه نظر مبارك خود را ناديده مى گرفت تا اصل مشورت در ميان آنها تقويت گردد.
🔹قابل توجّه اينكه آيه مشورت با توجّه به آيات قبل و بعد آن، ناظر به غزوه اُحُد است و مى دانيم در داستان احد، پيامبر (صلى الله عليه و آله) موافق به خارج شدن لشگر از شهر نبود، ولى چون نظر اكثريّت مسلمانان بر اين امر قرار گرفت، موافقت فرمود. [۲] و به فرض كه اين آيه براى پيامبر (صلى الله عليه و آله) چنين ويژگى را قائل شود كه مشورتش با مردم جنبه تشريفاتى داشته باشد، ولى «آیه ۳۸ سوره شورى» كه دستور برای عموم مسلمين بيان مى كند، كاملا بيانگر اين مطلب است كه بايد كارهاى مهم در ميان مسلمين با نظر #شورا انجام پذيرد و شورا نقش تعيين كننده دارد.
🔹بديهى است #شورا در مسائلى است كه حكم خاصّى از سوى خداوند نازل نشده باشد، و اگر مى گوييم شورا در امر خلافت پيامبر (صلى الله عليه و آله) بى اعتبار است، به خاطر اين است كه در اين زمينه #دستور_خاصّى از سوى #خداوند رسيده بود، و با تعيين #وصىّ و خليفه پيامبر (صلى الله عليه و آله) از طريق #وحى به وسيله #پيامبر_اسلام (صلى الله عليه و آله) جايى براى شورا باقى نمى ماند؛
🔹و به تعبير ديگر #مشورت هميشه در موضوعات است نه در #احكامى كه دستور آن از سوى #خداوند صادر شده است. به هر حال #شورا در محدوده اى كه در بالا بيان شد يك اصل اساسى در #اسلام است. تعبير به #امر، اشاره به كارهاى مهم، مخصوصاً مسائل مورد نياز #جامعه است، و اين واژه چنان مفهوم گسترده اى دارد كه تمام امور مهم سياسى، نظامى، اقتصادى و فرهنگى را در بر مى گيرد.
🔹در #قرآن_مجيد حتّى در امور مهم مربوط به نظام #خانواده (اجتماع كوچك) دستور به مشورت داده شده است؛ از جمله در باز گرفتن كودك از شير قبل از فرا رسيدن دو سال كامل اشاره به اصل #مشورت مى كند و مى فرمايد: «فَاِنْ اَرادا فِصالا عَنْ تَراض مِنْهُما وَ تَشاوُر فَلا جُناحَ عَلَيْهما»؛ [۳] (و اگر آن دو [پدر و مادر] با رضايت يكديگر و #مشورت بخواهند [کودک را زودتر] از شير باز گيرند، گناهى بر آنها نيست) و اين، دليل بر اهميت فوق العاده مشورت در كارها است.
پی نوشتها؛
[۱] قرآن کریم، سوره آل عمران، آيه ۱۵۹
[۲] سيد المرسلين، الهادی، جعفر، جامعه مدرسين، قم، ۱۴۲۷ق، چ سوم، ج ۲، ص ۱۴۰، منطقة «احد».
[۳] قرآن کریم، سوره بقره، آيه ۲۳۳
📕پيام قرآن، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه، تهران، ۱۳۸۶ش، چ نهم، ج ۱۰، ص ۸۷
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#شورا #مشورت
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢آیا آفرینش «روح» با آفرینش سایر موجودات متفاوت است؟
🔹با اينكه #قرآن_مجيد به هنگام ذكر آيات الهى مربوط به آسمان و زمين، و گياهان و حيوانات، بسيارى از جزئيات آنها را شرح مى دهد، ولى هنگامى كه به مسأله #روح مى رسد تنها مى فرماید: «قُلِ الرُّوْحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّى وَ ما أُوتِيْتُمْ مِنَ الْعِلْمِ اِلّا قَلِيْلا»؛ [۱] (بگو #روح از #فرمان_پروردگار من است، و علم شما براى فهم #اسرار آن ناچيز است). و يا مى فرماید: «وَ نَفْسٍ وَ ما سَوّاها»؛ (قسم به كسى كه #جان_آدمى را نظام بخشيد)؛
🔹يا تعبير به انشاء خلق ديگر كرده و می فرماید: «ثُمُّ اَنْشَأناهُ خَلْقآ آخَرَ»؛ [۳] (بعد از تكامل نطفه ما #آفرينش_جديدى به انسان داديم). همچنین در آیه دیگر #روح را به خودش نسبت داده و می فرماید: «وَ نَفَخْتُ فِيْه مِنْ رُوحِى»؛ [۴] (و در او از #روح_خود [روحى شایسته و بزرگ] دمیدم). همه اين تعبيرات حاكى از آنست كه #آفرينش_روح با آفرينش ساير موجودات متفاوت است؛ و اين نيست مگر به خاطر #پيچيدگیمسألهروح و اسرار فوق العاده آن.
پی نوشتها؛
[۱] قرآن کریم، سوره اسراء آیه ۸۵
[۲] همان، سوره شمس، آیه ۷
[۳] همان، سوره مومنون، آیه ۱۴
[۴] همان، سوره حجر، آیه ۲۹
📕پیام قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، تهران، چاپ نهم، ۱۳۸۶ش، ج ۲، ص ۱۲۲
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#روح
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢امام علی (علیه السلام) در خطبه ۲۳۰ نهج البلاغه، لزوم بهره گیری از فرصت «عمر» را چگونه تبیین می فرمایند؟
🔹#امام_علی (علیه السلام) در بخشی از خطبه ۲۳۰ #نهج_البلاغه مى فرمايد: «فَاعْمَلُوا وَ الْعَمَلُ يُرْفَعُ، وَ التَّوْبَةُ تَنْفَعُ، وَ الدُّعَاءُ يُسْمَعُ، وَ الْحَالُ هَادِئَةٌ، [۱] وَ الاَْقْلاَمُ جَارِيَةٌ». [۲] (تا هنگامى كه #فرصت براى #قبولی_اعمال داريد، و #توبه سودمند است و #دعا به اجابت مى رسد و در #آرامش به سر مى بريد و قلمها [ى فرشتگان براى نوشتن اعمال صالح] در جريان است، #عمل كنيد). اميرالمؤمنين (عليه السلام) در اين عبارات كوتاه به اين امر مهم اشاره مى كند كه تا شما در #دنيا هستيد #پنجفرصتمهم در دست داريد: #اعمال خوب شما به پيشگاه خدا مى رود و با آب #توبه مى توانيد #گناهان را بشوييد.
🔹#دعاها در پيشگاه خدا به اجابت مى رسد. #آرامشى داريد كه مى توانيد با استفاده از آن هر كار نيكى انجام دهيد و بالاخره فرشتگان آماده اند تا #اعمال_نيك شما را در نامه اعمالتان ثبت كنند. ولى اگر اين #فرصت از دست رود و در آستانه #مرگ قرار گيريد، تمام اين امكانات پنجگانه از شما سلب مى شود و جز #حسرت و اندوه متاعى نداريد. سپس امام علی (عليه السلام) در توضيح سخن بالا و تكميل آن مى فرمايد: «وَ بَادِرُوا بِالاَْعْمَالِ عُمُراً نَاكِساً، [۳] أَوْ مَرَضاً حَابِساً، أَوْ مَوْتاً خَالِساً [۴]». (و به انجام #اعمال_صالح مبادرت ورزيد پيش از آنكه #عمر پشت كند [و مرحله پيرى و ناتوانى برسد] يا #بيمارى مانع از عمل گردد، يا #مرگ [همه چيز را از شما] بربايد).
🔹در واقع #اميرالمؤمنين (علیه السلام) همه مخاطبان خود را تشويق مى كند كه بر اين سه امر پيشى گيرند. دوران كهولت كه تمام اعضا نيرو و توان خود را از دست مى دهد و #قرآن_مجيد آن را #ارذل_العُمُر (نامطلوبترين دوران زندگى) ناميده و #بيماری هايى كه گاه طولانى مى شود، و تاب و توان را از انسان مى گيرد، نه قادر بر #عبادات به صورت كامل است، نه خدمت به انسانها و قضاى حوائج مؤمنان و همچنين #مرگ كه امام علی (عليه السلام) آن را تشبيه به سارقى كرده كه همه چيز را ناگهان از انسان مى ربايد.
پی نوشتها؛
[۱] «هادئة» يعنى آرام، از ريشه «هدوء» به معناى آرامش و سكوت است.
[۲] از #شگفتیهای_روزگار اينكه محقق بزرگوار، نويسنده منهاج البراعة فى شرح نهج البلاغه معروف به شرح خويى، مرحوم حاج ميرزا حبيب الله #هاشمی_خويى، هنگامى كه در جلد چهاردهم شرح نهج البلاغه به اين خطبه و جمله «والعمل يرفع» مى رسد، #بيمار مى شود و دار فانى را وداع مى گويد و اين تقارن نشان مى دهد كه #عمل او در درگاه خدا پذيرفته شده و به آسمانها صعود كرده، و براى اينكه اين شرح ناقص نماند محقق عاليقدر «جناب آقاى شعرانى» آن را تا پايان اين خطبه كه پايان جلد چهاردهم است، ادامه داده، سپس شاگرد ايشان «آقاى حسن زاده آملى» مجلدات پانزده تا نوزده را مرقوم داشته و دو جلد آخر يعنى جلد بيست و بيست و يك به قلم «مرحوم حاج شيخ محمد باقر كمره اى» انجام يافته و به اين ترتيب شرح مزبور نسبت به تمام شرح نهج البلاغه پايان گرفته است.
[۳] «ناكس» به معناى واژگون از ريشه «نكس» بر وزن «حدس» به معناى واژگون ساختن چيزى گرفته شده است.
[۴] «خالس» به معناى رباينده از ريشه «خلس» بر وزن «فلس» به معناى ربودن چيزى با حيله گرفته شده است و اختلاس نيز به همين معناست.ن «حدس» به معناى واژگون ساختن چيزى گرفته شده است.
📕پيام امام اميرالمومنين(عليه السلام)، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: جمعى از فضلاء، دار الكتب الاسلاميه، تهران، ۱۳۸۶ش، چ اول، ج ۸، ص ۴۸۸
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#عمر #توبه #مرگ
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢از ديدگاه قرآن مجيد و روايات اسلامي، «عُجب» و «خودپسندى» چه آفاتی برای انسان به دنبال دارد؟
🔹#امام_علی (علیه السلام) در بخشی از نامه ۳۱ #نهج_البلاغه به فرزند دلبندش #امامحسنمجتبى (عليه السلام) میفرمايد: «وَ اعْلَمْ أَنَّ الْإِعْجَابَ ضِدُّ الصَّوَابِ، وَ آفَةُ الْأَلْبَابِ». ([پسرم] بدان كه #خودپسندى و #غرور، ضد راستى و درست انديشى، و آفت عقل هاست)؛ اشاره به اينكه #انسانِ_خودپسند، حقايق را درباره خويش و ديگران درك نمى كند و اين #صفت_زشت، حجابى بر عقل او مى افكند تا آنجا كه #عيوب_خويش را صفات برجسته، و #نقصها را كمال مى بيند،
🔹و گاه يك عمر در اين خطا و #اشتباه_بزرگ باقى مى ماند و با همان حال از دنيا مى رود. به گفته مرحوم مغنيه در «شرح نهج البلاغه» خود، عُجب و #خودپسندى همانند شراب است؛ هر دو انسان را #مست مى كند و انسان مست همچون ديوانگان است كه بايد از او فرار كرد. در #قرآن_مجيد و #روايات_اسلامى، در نكوهش عُجب و #خودپسندى نكته هاى فراوانى آمده است؛
🔹ازجمله در «آيه ۸ سورهفاطر» میخوانيم: «أَفَمَنْ زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ فَرَآهُ حَسَناً فَإِنَّ اللهَ يُضِلُّ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدي مَنْ يَشاءُ فَلَا تَذْهَبْ نَفْسُكَ عَلَيْهِمْ حَسَراتٍ إِنَّ اللهَ عَليمٌ بِما يَصْنَعُونَ»؛ (آيا كسى كه #زشتی_عملش [بر اثر عُجب و خودپسندى و هواى نفس] براى او #آراسته شده و آن را زيبا مى بيند [همانند كسى است كه واقع را مى يابد]؟! خداوند هر كس را بخواهد [و سزاوار باشد] گمراه مى سازد و هر كس را بخواهد [و شايسته ببيند] هدايت مى كند پس جانت به سبب تأسف بر آنان از دست نرود؛ خداوند به آنچه انجام مى دهند داناست).
🔹در سخناناميرمؤمنان #امام_علی (عليه السلام) تعبيرات عجيبى درباره #عُجب و #خودپسندى ديده مى شود؛ در يكجا مى فرمايد: «العُجْبُ آفَةُ الشَرَفِ»؛ [۱] (#خودپسندى، آفت شرف انسان است). و در جاى ديگر مى فرمايد: «آفَةُ اللُّبِّ العُجْبُ»؛ [۲] (آفت عقل، #عُجب است). و باز مى فرمايد: «اَلعُجْبُ يُفْسِدُ العَقْلَ»؛ [۳] (#عُجب، عقل انسان را فاسد مى كند). و در جاى ديگر: «ثَمَرَةُ العُجْبِ البَغْضَاءُ»؛ [۴] (نتيجه #خودپسندى آن است كه مردم دشمن انسان مى شوند) و بالأخره مى فرمايد: «العُجْبُ رَأْسُ الحِمَاقَةِ»؛ [۵] (#خودپسندى، سرآغاز حماقت است).
پی نوشتها؛
[۱] غررالحكم و درر الكلم، تميمى آمدى، محقق، رجائى، سيد مهدى، دار الكتاب الإسلامية، قم، ۱۴۱۰ق، چ دوم، ص ۵۲، حکمت ۹۸۳؛ [۲] همان، ص ۲۸۰، حکمت ۴۲؛ [۳] همان، ص ۴۴، حکمت ۷۷۶؛ [۴] همان، ص ۳۲۷، حکمت ۲۰؛ [۵] همان، ص ۳۰، حکمت ۴۰۳
📕پيام امام امير المؤمنين(ع)، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية، تهران، ۱۳۸۶ش، چ اول، ج ۹، ص ۵۶۷
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#غرور #عجب #خودپسند
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢امام علی (علیه السلام) در نامه ۳۱ نهج البلاغه، چه دستوراتى را به عنوان عصاره همه فضيلت ها معرفی كرده است؟
🔹#امام_علی (عليه السلام) در بخشی از نامه ۳۱ #نهج_البلاغه، #اندرز هاى روح پرور و سازنده خود را آغاز مى كند و در عبارات كوتاه #چهار_دستور به فرزندش مى دهد؛ دستوراتى كه عصاره همه #فضيلت هاست مى فرمايد: «فَإِنِّي أُوصِيكَ بِتَقْوَى اللهِ - أَيْ بُنَيَّ - وَ لُزُومِ أَمْرِهِ وَ عِمَارَةِ قَلْبِكَ بِذِكْرِهِ وَ الْإِعْتِصَامِ بِحَبْلِهِ». (پسرم تو را به #تقوای_الهى و التزام به #فرماناو و آباد كردن #قلب و روحت با ذكرش و چنگ زدن به #ريسمان_الهى توصيه مى كنم).
🔹سفارش به #تقوا همان سفارشى است كه همه #انبياء و #اوصياء سرآغاز برنامه هاى خود بعد از ايمان به پروردگار قرار داده اند؛ همان #تقوايى كه زاد و #توشه راه #آخرت و ملاك فضيلت و برترى انسان ها بر يكديگر و #كليددرِبهشت است. #تقوا به معناى #خداترسی_درونى و پرهيز از هرگونه #گناه و احساس مسئوليّت در پيشگاه پروردگار كه #سد_محكمى در ميان انسان و #گناهان ايجاد مى كند. مرحله ادناى آن عدالت و مرحله اعلاى آن عصمت است.
🔹در دومين دستور به التزام به #اوامر_الهى اشاره مى كند، همان چيزى كه بارها در #قرآن_مجيد به عنوان (اَطِيعُوا اللهَ) آمده و از ميوه هاى درخت پربار #تقواست. تعبير به «عِمَارَةِ قَلْبِكَ بِذِكْرِهِ» اشاره به اهمّيّت #ذكر_الله است كه بدون آن، خانه قلب ويران مى شود، و جولانگاه لشكر شيطان. «قرآن مجيد» مى فرمايد: «أَلَا بِذِكْرِ اللهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»؛ [۱] هم آبادى #دل ها و هم #آرامش آن در سايه #ذكرخداست؛ نه تنها #ذكر_لفظى ـ هرچند ذكر لفظى هم بسيار مهم است ـ بلكه #ذكر_عملى آن گونه كه در روايات وارد شده،
🔹كه #امام_باقر (عليه السلام) فرمود: «سه چيز است كه انجام آن از مشكل ترين كارهاست» و سومين آن را «ذِكْرُ اللهِ عَلَى كُلِّ حَالٍ»؛ (ذكر خدا در هر حال) بيان فرمود، سپس در تفسير #ذكر چنين مى فرمايد: «وَ هُوَ أَنْ يَذْكُرَ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ عِنْدَ الْمَعْصِيَةِ يَهُمُّ بِهَا فَيَحُولُ ذِكْرُ اللهِ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ تِلْكَ الْمَعْصِيَةِ وَ هُوَ قَوْلُ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ: (إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّيْطَانِ تَذَكَّرُوا فَإِذَا هُمْ مُبْصِرُونَ)[۲]». [۳]
🔹ترجمه روایت: (#ذكر_خدا آن است كه چون تصميمى بر #معصيت مى گيرد، #خداوند عزّ و جلّ را ياد كند و #ياد_خدا ميان او و آن #معصيت حائل شود، و اين همان چيزى است كه خداوند عزّ و جلّ [در قرآن] فرموده است: #پرهيزكاران هنگامى كه گرفتار وسوسه هاى #شيطان شوند، به ياد [خدا و پاداش و كيفر او] مى افتند؛ و [در پرتو ياد او، راه حق را مى بينند و] ناگهان #بينا مى شوند).
🔹و تعبير به «الْإِعْتِصَامِ بِحَبْلِهِ» اشاره به چنگ زدن به #قرآن_مجيد است كه همه #برنامههایسعادت در آن هست و در خود «قرآن» به آن اشاره شده است: «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللهِ جَمِيعاً وَ لَا تَفَرَّقُوا»؛ [۴] (و همگى به #ريسمان_خدا [قرآن، و هرگونه وحدت الهى]، #چنگ_زنيد و پراكنده نشويد). مى دانيم براى #حبل_الله در آيه شريفه مزبور، معانى بسيارى ذكر كرده اند؛ بعضى از مفسّران آن را اشاره به #قرآن، بعضى اشاره به #اسلام و بعضى گفته اند كه منظور #خاندان_پيغمبر و #اهل_بيت (عليهم السلام) است،
🔹ولى در ميان اين تفاسير اختلافى نيست؛ زيرا #حبل_الله به معناى ارتباط با خداست كه تمام اينها را شامل مى شود. به همين دليل #امام_علی (عليه السلام) در ادامه اين سخن مى فرمايد: «وَ أَيُّ سَبَبٍ أَوْثَقُ مِنْ سَبَبٍ بَيْنَكَ وَ بَيْنَ اللهِ إِنْ أَنْتَ أَخَذْتَ بِهِ». (و كدام وسيله مى تواند ميان تو و خداوند مطمئن تر از #حبل_الله باشد اگر به آن چنگ زنى و دامان آن را بگيرى؟). تعبير به #حبل (ريسمان و طناب) اشاره به اين است كه چون #انسان بدون #تربيت_الهى در قعر چاه طبيعت گرفتار است، #ريسمانی_محكم لازم است كه به آن #چنگ زند و از آن چاه در آيد و اين ريسمان همان #قرآن، #اسلام و #عترت است.
پی نوشتها؛
[۱] سوره رعد، آيه ۲۸
[۲] سوره اعراف، آيه ۲۰۱
[۳] الخصال، ابن بابويه، جامعه مدرسين، قم، ۱۳۶۲ش، چ اول، ج ۱، ص ۱۳۱
[۴] سوره آل عمران، آيه ۱۰۳
📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية، تهران، ۱۳۸۶ش، چ اول، ج ۹، ص ۴۷۶
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#تقوا #آخرت #ذکر #گناه #شیطان
هدایت شده از mesaghمیثاق
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨
✨
⭕️چگونه گناه کردن انسان موجب فساد در جامعه مى شود؟
🔹بدون شک، هر #کار_خلافى در وضع #جامعه، و از طریق آن در وضع #افراد اثر مى گذارد، و موجب نوعى #فساد در سازمان اجتماعى مى شود، #گناه و کار #خلاف و #قانون_شکنى، همانند یک غذاى ناسالم و مسموم است، که در سازمان بدن انسان، چه بخواهیم و چه نخواهیم، تأثیر نامطلوب خواهد گذارد، و انسان گرفتار واکنش طبیعى آن مى شود. #دروغ سلب اعتماد مى کند. #خیانت در #امانت روابط اجتماعى را بر هم مى زند. #ظلم همیشه منشأ ظلم دیگرى است.
🔹#سوء_استفاده از #آزادى به دیکتاتورى مى انجامد، و دیکتاتورى به انفجار. #ترکحقوقمحرومان کینه و #عداوت مى آفریند، و تراکم کینه ها و عداوت ها اساس جامعه را متزلزل مى سازد. خلاصه این که: هر #کار_نادرست، چه در مقیاس محدود و چه گسترده، #عکسالعملنامطلوبى دارد، و یکى از تفسیرهاى آیه: «ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النّاسِ»، [۱] (هم #خشکیها به #فساد کشیده مى شود، و هم #دریا، و این هنگامى است که #گناهان فزونى گیرد)؛ همین است. (این رابطه طبیعى «گناه» و «فساد» است).
🔹ولى از #روایات_اسلامى استفاده مى شود: بسیارى از #گناهان علاوه بر اینها، یک سلسله #آثار_شوم با خود همراه مى آورند، که ارتباط و پیوندشان با آن آثار، لااقل از نظر طبیعى ناشناخته است. مثلاً در روایات آمده است #قطع_رحم عمر را کوتاه، و #خوردنمالحرام قلب را تاریک، و شیوع زنا سبب فناى انسان ها مى شود و روزى را کم مى کند و... [۲] حتى در روایتى از #امام_صادق (علیه السلام) مى خوانیم: «مَنْ یَمُوتُ بِالذُّنُوبِ أَکْثَرُ مِمَّنْ یَمُوتُ بِالآجَالِ»؛ [۳] (آنها که به وسیله #گناه از دنیا مى روند بیش از کسانى هستند که به #مرگ_طبیعى مى میرند).
🔹نظیر همین معنى به تعبیر دیگرى در #قرآن_مجید آمده است، آنجا که مى فرماید: «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکات مِنَ السَّماءِ وَ الأَرْضِ وَ لکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ»؛ [۴] (اگر آنها که در شهرها و آبادى ها زندگى مى کنند، #ایمان بیاورند و #تقوا پیشه کنند، #برکات آسمان ها و زمین را به روى آنها مى گشائیم، ولى آیات ما را تکذیب کردند، ما نیز آنها را به #مجازات_اعمالشان گرفتیم!).
به این ترتیب، #فساد معناى اعمى دارد که شامل #مفاسد_اجتماعى و #بلاها و #سلب_برکات است.
پی نوشتها؛
[۱] سوره روم، آیه ۴۱
[۲] در حديثى پيامبر(ص) فرمودند: «زنا شش عقوبت دارد: سه عقوبت در دنيا، و سه عقوبت در آخرت؛ و اما در دنيا، نورانيت را از انسان سلب مى كند، مرگ زودرس مى آورد، و روزى را قطع مى نمايد؛ و اما در آخرت باعث سختگيرى در حساب و خشم پروردگار، و خلود در آتش است». (سفينة البحار، ماده زنى)
[۳] «سفينة البحار»، ماده ذنب.
[۴] سوره اعراف، آیه ۹۶
📕تفسیر نمونه، آيت الله العظمی مکارم شيرازي، دار الکتب الإسلامیه، چاپ بیست و پنجم، ج ۱۶، ص ۴۸۰
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#گناه #فساد
هدایت شده از mesaghمیثاق
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨
✨
⭕️از ديدگاه قرآن، «اسرافكاران» و «تبذير كنندگان» چگونه مجازات می شوند؟
🔹 #اسراف و #تبذير به معناى وسيع كلمه از #گناهان_بزرگ است كه #قرآن_مجيد با اهمّيّت زياد از آنها ياد كرده و مى فرمايد: «وَ أَنَّ الْمُسْرِفِينَ هُمْ اَصْحَابُ النَّار»؛ [۱] (#مسرفان، اهل آتش اند). گرچه اين سخن در «سوره غافر» از زبان مؤمن آل فرعون نقل شده، ولى قرآن بر آن صحه نهاده است.
🔹همچنين #قرآن_کریم در مورد #تبذير مى فرمايد: «اِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُوا اِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ»؛ [۲] (#تبذيركنندگان هميشه #برادران_شياطين بوده اند). روشن است سرنوشت #شياطين و #برادرانشان، چيزی جز گرفتار شدن در كانونِ قهر و #غضب_الهى يعنى #دوزخ نيست. #اسراف و «سرف» بر وزن «هدف» به گفته بعضى از ارباب لغت به معناى #تجاوز از #حدّ و مرز در هر كارى است، هر چند اين واژه بيشتر در مورد تجاوز از حدّ در هزينه ها اطلاق مى شود. [۳]
🔹به همين دليل #مشركان و #گناهكارانى كه از حدّ و #مرز_الهى تجاوز كرده اند در #آياتِ_قرآن، #مُسرف شمرده شده اند، و حتى كشتار افراد بى گناه نيز نوعى اسراف تلقى شده است. #تبذير از ماده «بذر» در اصل به معناى #پراكنده_ساختن است، و معمولا در مواردى كه #اموال را بدون هدف پراكنده مى سازند و به اصطلاح #ريختوپاش مى كنند كه نتيجه اش #اتلاف و تضييع است اطلاق مى شود. [۴]
🔹اگر دقيقاً در وضع دنياى امروز و #اسراف و #تبذيرى كه بر آن حاكم است كه نه تنها در مواد غذايى و #امكانات_مادّى، بلكه در همه چيز از #حدّ و مرز تجاوز مى شود بينديشيم، مى بينيم اين #اسراف و #تبذيرها، قبل از آنكه موجب #جهنّمِ_آخرت شود، #جهنّمِ_سوزانى را در همين #دنيا فراهم ساخته است كه صغير و كبير در آتش آن مى سوزند و فريادشان به جايى نمى رسد، آنگاه تصديق خواهيم كرد كه مجازات اسراف و تبذير بايد #آتش_دوزخ باشد.
پی نوشتها
[۱] سوره غافر، آيه ۴۳؛ [۲] سوره اسراء، ۲۷؛ [۳] مفردات الفاظ القرآن، راغب اصفهانى، ص ۴۰۷؛ [۴] التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، مصطفوى، حسن، ج ۱، ص ۲۳۸
📕پيام قرآن، مكارم شيرازى، ناصر، دارالکتب الاسلامیه، چ ۹، ج ۶، ص ۲۹۷
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم (بخش آئین رحمت)
#اسراف #تبذیر