#انچه_مجردان_باید_بدانند
#مهارتهای_انتخاب_همسر
💗💗💗💗💗💗
🔴#حذف معیارهای متناسب با روحیّههای اشتباه، تا حدّ ممکن
✅ بعضی از معیارها، متناسب با #روحیّههای اشتباه ما، شکل میگیرند. تا حدّ امکان باید آن روحیّهها را اصلاح کرد تا در پی آن، معیارهای اشتباه در #انتخاب همسر هم حذف شود.
💬داستان واره
🔸میگوید:# پسری شهرستانی به خواستگاریام آمده.
🔹میگویم: خیر است، إن شاء الله.
🔸میگوید: #روحیّههامان به هم میخورد.
🔹میگویم: خدا کند که هر چه #صلاح است، پیش بیاید.
🔸میگوید: فقط یک#مشکل.
🔹میگویم: بگو.
🔸میگوید: #میخواهد در شهرستان خودشان زندگی کند.
🔹میگویم: به سلامت! اینکه #مشکل نشد.
🔸میگوید: روحیّهای #حسّاس دارم.
🔹میگویم: بازتابش؟
🔸میگوید: هر روز باید #مادرم را ببینم.
🔹میگویم: خب، اشتباه است. باید #اصلاحش کنی.
🔸میگوید: نمیتوانم.
🔹میگویم: وقتی با #همسرت انس گرفتی و او هم به تو محبّت کرد، #تحمّل دوریات دو چندان میشود.
🔸میگوید: خودم را میشناسم. #وابستگیام به مادر، بیش از این حرفهاست.
🔹میگویم: پس خوب #گوش بده. اوّلاً، این را بدان که این روحیّه، نه فقط در این جا، در هر جایی که باشی، برایت مشکلساز است.
🔸میگوید: میدانم.
🔹میگویم: ثانیاً، با #توکّل به خدا و توسّل به اهل بیت علیهم السلام و مشاوره با #اهل فن، تلاش کن این روحیّه را از بین ببری.
🔸میگوید: اگر نشد؟
🔹میگویم: لطف کن، #همه چیز را فراموش کن و به خواستگارت جواب منفی بده.
🔸میگوید: آخر...
🔹میگویم: مگر اینکه خواستگارت، به قدری تو را #پسندیده باشد که بخواهد با این روحیۀ اشتباه تو، کنار بیاید و #تواناییِ این کار را هم داشته باشد.
📚 نیمه دیگرم، کتاب اول، ص۵۱
💗💗💗💗💗💗
#نیمه_دیگرم
#کتاب_اول
#از_من_بودن_تا_ما_شدن
#استاد_محسن_عباس_ولدی
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
#داستان_شب
✿ داستان بسیار زیبا از زن بی حجاب و زن چادری
👌 #زن هنوز کاملا وارد اتوبوس نشده بود که #راننده ناغافل در رو بست و #چادر زن لای در گیر کرد. داشت بازحمت چادر رو بیرون میکشید که یه زن نسبتا #بدحجاب طوری که همه بشنوند گفت: آخه این دیگه چه جور #لباس پوشیدنه؟ #خودآزاری دارن بعضی ها ! زن محجبه، روی صندلی #خالی کنار اون خانم نشست و خیلی آرام طوری که فقط زن بدحجاب بشنوه گفت:
◇ من #چادر سر می کنم ، تا اگر روزی همسر تو به #تکلیفش عمل نکرد ، و نگاهش را کنترل نکرد ، زندگی تو ، به هم نریزد . #همسرت نسبت به تو دلسرد نشود. محبت و توجه اش نسبت به تو که #محرمش هستی کم نشود. من به خودم سخت می گیرم و در #گرمای تابستان زیر چادر از گرما اذیت می شوم، زمستان ها #زیر برف و باد و باران برای کنترل کردن و جمع و جور کردنش #کلافه می شوم، بخاطر #حفظ خانه و خانواده ی تو.
◇ من هم #مثل تو زن هستم. تمایل به تحسین زیبایی هایم دارم. من هم #دوست دارم تابستان ها کمتر عرق بریزم، زمستان ها #راحت تر توی کوچه و خیابان قدم بزنم. اما من روی تمام این #خواسته ها خط قرمز کشیدم، تا به اندازه ی سهم ِ خودم حافظ ِ گرمای زندگی تو باشم. و #همه اینها رو وظیفه خودم میدونم.
❗️ چند لحظه #سکوت کرد تا شاید طرف بخواد حرفی بزنه و چون #پاسخی دریافت نکرد ادامه داد: راستی… هر کسی در کنار تکالیفش، #حقوقی هم دارد. حق من این نیست که زنان ِ جامعه ام با موهای رنگ کرده ی #پریشان و لباسهای بدن نما و صد جور #جراحی ِ زیبایی، چشم های همسر من را به دنبال خودشان بکشانند. حالا بیا #منصف باشیم. من باید از شکل پوشش و آرایش تو #شاکی باشم یا شما از من؟
❗️ زن بدحجاب بعد از یک سکوت طولانی گفت: هیچ وقت به #قضیه این طور نگاه نکرده بودم … راست می گویی. و #آرام موهایش رو از روی پیشانیش جمع کرد و زیر روسریش پنهان کرد.
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
✨﷽✨
#داستان_شب
🔖 جوانی به #حکیمی گفت وقتی همسرم را انتخاب کردم، در نظرم طوری بود که گویا #خداوند مانندش را در دنیا نیافریده است. وقتی# نامزد شدیم، بسیاری را دیدم که مثل او بودند. وقتی #ازدواج کردیم، خیلیها را از او زیباتر یافتم. چند سالی را که با هم زندگی کردیم، دریافتم که #همه زنها از همسرم #بهتراند.
حکیم گفت: آیا دوست داری بدانی از همه اینها #تلختر و ناگوارتر چیست؟ جوان گفت: آری. حکیم گفت: اگر #با تمام زنهای دنیا ازدواج کنی، احساس خواهی کرد که #سگهای ولگرد محله شما از آنها زیباترند.
جوان با تعجب پرسید: چرا چنین سخنی میگویی؟حکیم گفت: چون #مشکل در همسر تو نیست. مشکل اینجا است که وقتی انسان #قلبی طمعکار و چشمانی گستاخ داشته باشد و از #شرم خداوند خالی باشد، محال است که چشمانش را به جز #خاک گور چیزی دیگر پر کند. آیا دوست داری #دوباره همسرت زیباترین زن دنیا باشد؟ جوان گفت: آری...
🔐 حکیم گفت: #مراقب چشمانت باش!
❣🌸❣🌸❣🌸❣🌸❣
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
♥️ @mojaradan
•┈••✾🍃💞🍃✾••┈•
#داستان_شب
داستان مرتاض هندی و امام زمان عج!
. استاد ما #حجت الاسلام تهرانی میگفت دوران نوجوانی در محضر #سیدعبدالکریم کشمیری بودیم این داستان رو زبان خود ایشون شنیدیم
آیت الله کشمیری میفرمود در #هند یه مرتاضی بود، این توانایی رو داشت که اگر #اسم شخص و مادرش رو بهش میگفتیم، بهت میگفت که #طرف زندهس یا مرده و کجا دفنه. #ازش چند نفر رو پرسیدیم کاملا درست جواب داد. مثلا #آیت الله بروجردی رو پرسیدیم، گفت: کُم کُم. منظورش قم بود. یعنی قم هستش پرسیدیم #زندهس یا مرده، گفت مرده. آیت الله کشمیری اهل کشمیر بود و #زبان هندی رو بلد بود
این مرتاض این توانایی رو داشت که #بفهمه منظور ما چه کسی هست. چون مثلا اسمها خیلی مشترک هستش، شاید تو #کل دنیا چندهزار آدم وجود داشته باشه که اسمش محمد باشه و اسم #مادرش هم مثلا فاطمه. ولی این شخص میفهمید #معنا و منظور چه کسی هست. این قدرت رو داشت که #شرق و غرب عالم رو ببینه و میگفت شخص کجاست و آیا #روی خاک هست یا زیر خاک
آیت الله کشمیری گفت دیدیم وقت خوبیه ازش #درباره امام زمان(عج) بپرسیم ببینیم حضرت کجاست و مرتاض چی میگه. #گفتیم مهدی فرزند فاطمه. مرتاض یکم صبر کرد و گفت #چنین کسی رو متوجه نشدم. اونی که منظور شماس این #اسمش نیست. ماهم دیدیم اشتباه گفتیم، اسم امام زمان #محمد هستش، مهدی لقب حضرته، مادر حضرت مهدی هم باید #نرجس بگیم نه حضرت زهرا(س)
به مرتاض گفتیم، محمد فرزند نرجس. دیدیم مرتاض بعد از چند لحظه #مکث، رنگ و روش عوض شد و یکم جا خورد و کمی عقب رفت #چندبار گفت این کیه؟ این کیه؟ گفتیم چطور مگه؟
اینجای تعریف کردن داستان که رسید آیت الله کشمیری #شروع کرد به گریه کردن
به مرتاض گفتیم این #امام زمان ماست. گفت هرجای عالم که رفتم این شخص حضور داشت، #همه جا بود. جایی نبود که این شخص نباشه
اللهم عجل لولیک الفرج
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
#داستان_شب
*از #دزدی بادمجان تا ازدواج💍*
ومن یتق الله یجعل له مخرجا ویرزقه من حیث لا یحتسب🌸
*شیخ #علی طنطاوی ادیب دمشق درخاطراتش نوشته : یک #مسجد بزرگی در دمشق هست که به نام *مسجد جامع توبه مشهور است.*
علت نامگذاری آن به مسجد #توبه بدین سبب هست که آنجا قبلا #محل منکرات بوده ولی یکی از #فرمانداران مسلمان آن را خرید و بنایش را ویران کرد و سپس مسجدی را در آنجا بنا کرد.
یکی از #طلبه ها که خیلی فقیر بود و به عزت نفس مشهور بود در اتاقی در مسجد #ساکن بود.
دو روز بر او گذشته بود که #غذایـی نخورده بود و چیزی برای خوردن نداشت و #توانایی مالی برای خرید غذا هم نداشت. #روز سوم احساس کرد از شدت گرسنگی به #مرگ نزدیک شده است
با خودش فکر کرد او اکنون در حالت #اضطراری قرار دارد و شرعا گوشت مردار و یا #حتی دزدی در حد نیازش جایز هست.
بنابراین #گزینه دزدی بهترین راه بود.
شیخ طنطاوی در خاطراتش ادامه می دهد : این #قصه واقعیت دارد و من کاملا اشخاصش را میشناسم و از #تفاصیل آن در جریان هستم
و فقط حکایت میکنم نه حکم و داوری.
این مسجد در یکی از محله های قدیمی واقع شده و در آنجا خانه ها به سبک قدیم به هم #چسپیده و پشت بام های خانه ها به هم متصل بود بطوریکه میشود از روی پشت بام به همه محله رفت.
این جوان به #پشت بام مسجد رفت و از آنجا به طرف خانه های محله به راه افتاد.
به اولین خانه که رسید دید #چند تا زن در آن هست چشم خودش را پایین انداخت و #دور شد و به خانه بعدی که رسید دید خالی هست
اما بوی #غذایی مطبوع از آن خانه میامد.
وقتی آن بو به مشامش رسید از شدت گرسنگی انگار مانند یک #آهن ربا او را به طرف خودش جذب کرد.
این خانه #یک طبقه بود از پشت بام به روی بالکن و از آنجا به #داخل حیاط پرید.
فورا خودش را به #آشپزخانه رساند سر دیگ را برداشت دید در آن #بادمجان های محشی (دلمه ای) قرار دارد ، یکی را برداشت و به #سبب گرسنگی به گرمی آن اهمیتی نداد ، #یک گازی از آن گرفت تا می خواست آن را #ببلعد عقلش سر جایش برگشت و ایمانش بیدار شد.
باخودش گفت : #پناه بر خدا.
من طالب# علمم چگونه وارد منزل مردم شوم و دزدی کنم؟
از کار خودش #خجالت کشید و پشیمان شد و #استغفار کرد و بادمجان را به دیگ برگرداند و از همان طرف که آمده بود #سراسیمه بازگشت وارد مسجد شد و در #حلقه درس استاد حاضر شد در حالی که از شدت گرسنگی نمیتوانست #بفهمد استاد چه می گوید
وقتی استاد از #درس فارغ شد و مردم هم پراکنده شدند.
یک# زنی کاملا پوشیده پیش آمد با شیخ گفتگویی کرد که او متوجه #صحبت هایشان نشد.
شیخ به اطرافش نگاهی انداخت و کسی را #جز او نیافت.
صدایش زد و گفت : تو #متاهل هستی ؟
جوان گفت نه
شیخ گفت : #نمیخواهی زن بگیری؟
جوان خاموش ماند.
شیخ باز ادامه داد به من بگو میخواهی ازدواج کنی یا نه؟
جوان : پاسخ داد به خداوند که من# پول لقمه نانی ندارم چگونه ازدواج کنم؟
شیخ گفت : این زن آمده به من خبر داده که #شوهرش وفات کرده و در این شهر غریب
و ناآشنا هست و کسی را ندارد و نه در اینجا و نه در دنیا به جز یک #عموی پیر کس دیگری ندارد و او را با خودش آورده و او اکنون درگوشه ای از این مسجد نشسته و این زن #خانه ی شوهرش و زندگی و اموالش را به ارث برده است.
اکنون آمده #تقاضای ازدواج با مردی کرده تا شرعا همسرش و سرپرستش باشد تا از تنهایی و انسانهای #بدطینت در امان بماند. آیا حاضری او را به عقد خود در بیاوری؟
جوان گفت : #بله و رو به آن زن کرد و گفت : آیا تو او را به شوهری خودت قبول داری؟
زن هم پاسخش #مثبت بود.
عموی زن دو شاهد را آورد و آنها را به #عقد یکدیگر در آورد و خودش به جای آن طلبه مهر زن را پرداخت و به زن گفت : دست شوهرت را بگیر.
دستش را گرفت و او را به طرف خانه اش #راهنمایی کرد.
وقتی وارد منزلش شد #نقاب از چهره اش برداشت.
جوان از #زیبایی و جمال همسرش مبهوت ماند و متوجه آن خانه که شد دید همان خانه ای بود که #واردش شده بود
زن از او پرسید : چیزی# میل داری برای خوردن؟
گفت : بله. پس سر دیگ را برداشت و #بادمجانی را دید و گفت : عجیب است چه کسی به خانه وارد شده و از آن یگ گاز گرفته است؟
مرد به #گریه افتاد و قصه خودش را برای همسرش تعریف کرد.
زن گفت :
*این #نتیجه امانت داری و تقوای توست.*
*از خوردن بادنجان حرام سرباز زدی خداوند تعالی #همه خانه و صاحب خانه را حلال به تو بخشید.*
*کسی که بخاطر خدا چیزی را #ترک کند و تقوا پیشه نماید*
*خداوند تعالی در مقابل #چیز بهتری به او #عطا میکند.*
*توبه تولدی دوباره*
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
#داستان_شب
#خدا چه شكليه؟!
سوألى كه براى اكثر #مردم ، مسلمان و غير مسلمان ، كوچك و بزرگ حتما پيش آمده، اینه كه خدا از كجا آمده ، حالا كجاست ؟
از چى #درست شده و قبل از خدا چى بوده؟!!
اگر شما هم دوست داريد جواب اين سؤالها را بگيريد بايد بدانيد #عقل و درك و فهم ما قادر نيست به آن مرحله برسه ولى امام على (ع) در مقابل سؤال #كفار راجع به خداوند به زيبايي جواب دادند وهم ضعف و عدم درك ما از وجود خداوند را شرح دادند .
👌
🌺
سؤال كفار از امام على(ع)
در چه #سال و تاريخى خدايت به وجود امد ؟
امام فرمود ؛ خداوند وجود داشته قبل از بوجود آمدن #زمان و تاريخ و هرچيزى كه وجود داشته .
كفار گفتند:
#چه طور ميشود؟ !
هرچيزى كه به #وجود آمده يا قبلش چيزى بوده كه از او به وجود آمده ويا تبديل شده!!
امام على (ع) فرمود :
قبل از #عدد ٣ چه عددى است ؟
گفتند؛ ٢
امام پرسيد #قبل از عدد ٢ چه عدديست ؟
گفتند؛ ١
امام پرسيد و قبل از عدد ١ ؟
گفتند؛ هيچ
امام فرمود #چطورميشود عدد يك كه بعدش اعداد بسیاری هست قبل نداشته باشد ولی #قبل ازخداوند كه خود احد و واحد حقيقى است نميشود چيزى نباشد ؟؟
كفار گفتند #خدايت كجاست وكدام جهت قرار گرفته؟!!
امام فرمود همه #جا حضور دارد
وبر همه #چيز مشرف است .
گفتند چطور ممكن است كه همه جا باشى و همه #جهت اشراف داشته باشى؟!
امام فرمود :
اگر شما در #مكانى تاريك خوابيده باشيد صبح كه بيدار شويد روشنايي را از كدام #طرف و كجا مي بینيد ؟
كفار گفتند #همه جا و از همه طرف
امام فرمود پس چگونه خدايى كه خود نور سماوات است نميشود همه جا باشد؟؟
كفار گفتند : پس #جنس خدا از نور است اما نور از خورشيد است خدايت از چيست !؟
#چطور ميشود از چيزى نباشى همه جا هم باشى قدرت هم داشته باشى !؟
امام فرمود خداوند خودش خالق خورشيد و نور است ايا شما قدرت طوفان و باد را نديده أيد؟ باد از چيست كه نه ديده ميشود نه از چيزى است،در حالى كه قدرتمند است؟
خداوند خود #خالق باد است.
گفتند :خدايت را برايمان توصيف چه درست شده ؟
آيا مثل #آهن سخت است ؟
يا مثل آب روان ؟
ويا از گاز است و# مثل دود و بخار است !؟
امام فرمود :
آيا تا به حال #كنار مريضى در حال مرگ بوده ايد و با او حرف زده ايد ؟
گفتند : آرى بوده ايم وحرف زده ايم .
امام فرمود : آيا بعداز #مردنش هم با او حرف زديد ؟
گفتند نه چطور #حرف بزنيم در حالى كه او مرده ؟!
امام فرمود : فرق #بين مردن و زنده بودن چه بود كه قادر به تكلم وحركت نبود؟؟
گفتند :#روح، روح از بدنش خارج شد.
امام فرمود شما آنجا بوديد و ميگوييد كه روح از #بدنش خارج شد و مُرد.
حال آن روح را كه جلو #چشم شما خارج شده برايم توصيف كنيد از چه جنس و چگونه بود !؟
همه #سكوت كردند .
امام على (ع) فرمود: شما #قدرت توصيف روحى كه جلو چشمتان از بدن مخلوق خدا بيرون آمده را نداريد؛ #چطور قادر به درك ذات أقدس احديت و خداى #خالق روح هستيد؟
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#سوال
#عدم_اعتماد_به_دختران
📌اعتمادی که نیست (عدم اعتماد به دختران)
❓من# میخواهم ازدواج کنم؛ امّا نمیتوانم به هیچ #دختری اعتماد کنم و دختر مورد علاقهام هم پیدا نمیشود.
#جواب
🔰 دلایل و ابعاد# بیاعتمادی
✅بیاعتمادی میتواند در دو بُعد باشد. یا #مقصودتان این است که به او از نظر اخلاقی اعتماد ندارید ــ یعنی نمیدانید تا به حال از #حریم عفاف خویش مراقبت کرده یا نه ــ و یا اینکه به قرار و مدارهایی که در #جلسات خواستگاری گذاشته میشود و دخترها هم میپذیرند، #اعتماد ندارید.
⚠️دلیل بیاعتمادی هم ممکن است #اطّلاع شما از مواردی باشد که در آن، دختران در #دو بُعدی که سخنش رفت، نمرۀ قبولی نگرفتهاند. شاید هم حالت #وسواسی است که ممکن است در شما وجود داشته باشد.
1⃣ #بیاعتمادی در بعد عفاف
📛اینکه برخی از #دختران از حریم عفاف خویش محافظت نمیکنند، دلیل نمیشود که #همۀ دختران این گونه هستند. البتّه مقصود ما این نیست که شما #ساده لوحی کنید و در انتخاب خویش دقّت به خرج ندهید؛ بلکه میخواهیم بگوییم با #دست روی دست گذاشتن، اعتمادی کسب نمیشود.
✔️در ضمن، اگر بپذیرید که عدم رعایت عفاف از #ناحیۀ برخی از دختران را نمیتوان به دیگران سرایت داد، آن وقت به #دنبال راهکاری برای شناخت دختر مورد نظر خود در این مسئله خواهید رفت.
💯 یکی از #بهترین راهکارها برای شناخت صفات مختلف و از جمله صفت #عفاف، تحقیق همهجانبه است.
✳️#تحقیق از افراد مختلفی که به صورت طبیعی، #بعید است دست به یکی کرده باشند تا حقیقت را از شما مخفی نگاه دارند؛ #افرادی مانند دوست، همسایه، همکار، معلّم و استاد، هماتاق، رئیس، فامیل و ... .
⬅️ ادامه دارد .....
📚نیمه دیگرم، کتاب اول،ص۱۳۵
#نیمه_دیگرم
#کتاب_اول
#از_من_بودن_تا_ما_شدن
#ازدواج
#محسن_عباس_ولدی
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
#انچه_مجردان_باید_بدانند
#دخالت_والدین
💔دخالت های والدین در #زندگی فرزندانشان یکی از علل اصلی طلاق در چند سال اخیر #شناخته شده است.
👈🏻 یکی از دلایل چنین اتفاقاتی خود#شناختهاند ن هستند.به این صورت که آنها تمامی اتفاقات زندگی خود را برای دیگران و به #خصوص والدینشان تعریف می کنند.
👈🏻این کار این نتیجه را دارد که شما به دیگران این ا#جازه را می دهید که در زندگیتان دخالت کنند یعنی شما چهارچوب و #قاعده ای برای روابط خود با دیگران تعریف نکرده اید و استقلال را از محیط خانه خود گرفته اید.
🚫اولا نباید همه چیز را به #همه کس گفت...
🚫ثانیا نباید کلا با والدین خود #قطع ارتباط کنید ...
👈🏻رابطه شما باید با دیگران مشخص و معین و دارای #چهارچوب باشد .این چهارچوب را قبل از ازدواج باید با #همسرتان در میان می گذاشتید اما الان هم دیر نشده است.
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
#فن_خواستگاری
برای گرفتن #جواب قطعی عجله نکنید
پس از این که وارد منزل طرف مقابل تان شدید و #پذیرایی های مقدماتی انجام شد.
یکی از #اعضای بزرگ خانواده تان که خوش صحبت تر است و به اصطلاح می تواند یخ این گونه #مجالس را با شیرین سخنی آب کند، باید صحبت را شروع کند. معمولا در #پایان خواستگاری، خانواده عروس بلافاصله جواب مثبت نمی دهند و #جواب قطعی را به روزهای بعد و جلسات بعد موکول می کنند. در این صورت نباید #هیچ گونه پافشاری برای گرفتن زود هنگام جواب داشته باشید. بنابراین حتی اگر دختر خانم را از #همه نظر پسندیده اید، برای شنیدن جواب مثبت اولیه #حداقل 3-2 روز صبر کنید
از #شوخی های بیجا در خواستگاری بپرهیزید
در این گونه مجالس، باید از شوخی های بیجا و گفتن #لطیفه هایی که به عده ای برمی خورد و بین ما بیشتر #مفهوم جوک دارد خودداری کرد.
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
#السلام_ایها_غریب
❣ #سلام_امام_زمانم ❣
حرفِ دل را
باید با #تو گفت
این روزها
#همه را جُز "تو" محرم راز میدانند
ای تویی که با #نگاهت
گره گشایی میکنی
#بیـــا
#اللهم_عجل_لولیـڪ_الفـرج
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
♡•°•࿐
9.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ #دختر_رهبر یک جامعه اینقدر عالی توصیف میشه حتما کلیپ را ببینید و نشرش بدید
متاسفانه کم کار کردیم برای معرفی دقیق ایشون به مردم
#همه _کلیپ _ببیند
╭─┅═🖤•🕊═┅─╮
@mojaradan
╰─┅═🖤•🕊═┅─╯
#ارسالی_از_کاریران
سلام خداقوت بده ان شاءالله
مجردان انقلابی از کانال هایی هست که خیلی به دل میشینه مطالب ومحتواش ان شاءالله برکاتش رو در زندگی ببینید
من خیلی وقته رمان نمیخوندم رمان های این کانال هم همیجور رد میکردم یه بار ا تفاقی به چشمم خورد یه جوان ی به اسم سجاد که قراربود بره سوریه واتفاقاتی که براشون افتاد
چند پارتش رو خوندم که اعضا کانال مثل این که اعتراض کردن راجع به این رمان دیگه ندیدم ادامه اش رو خیلی کنجکاو بودم ببینم آخر ماجرا چی میشه
گذشت تا رسید به این رمان محمد وفاطمه از جایی که محمد بیمارستان وفاطمه ومادرش میرن عیادتش رو خوندم
خیلی رمان زیبایی ان شاءالله تو واقعیت هم همین جور باشه یه دختری که در بهترین امکانات داره زندگی میکنه اما یادشهدا حال وهوای معنوی که دارن باعث میشه ازهمه خوشی هاش میگذره وداره تمام تلاشش رو میکنه که عقایدش رو تغییربده خودش تغییر کنه اونم مثبت
وجود مصطفی اون لحظه بدترین اتفاق ممکن بود
دارم لحظه شماری میکنم برای قسمت های جدید
این رمان پراز حس وحال معنوی شاید این معنویت میکشونه من رو به خوندن ادامه ماجرا
❤️
عذرخاهم مزاحم میشم فقط یه سوال داشتم
این کلیپ های سوالات خاستگاری از دکتر مسلم داوودی نژاد رو که میزارید خیلی خوبه واقعا ازتون ممنونم
فقط خاستم بپرسم کلاس های آنلاینشون کجا برگزار میشه؟!..
❤️
سلام وقتتون بخیر
مطالب کانالتون و رمان هاتون خیلی خوب و جذابن کاش همچین موردهایی(پسر مذهبی و .... )واسه ازدواج هم پیدا بشه متاسفانه تا حالا تو واقعیت ندیدم.
واسه ما مجردها هم دعا کنید
❤️
سلام
خواستم بابت پستهای #تحلیل_فیلم تشکر کنم
خیییلی خوبن
اینطوری بهتر مطالب تو ذهن آدم میمونه😊
#ادمین_نوشت
سلام سلام به دوستان خوبم
ممنونم از همه شما خوبان عالم که با ارسال پیامهای محبت انگیزتون ما را شارژ میکنید و غم و غصه از دلهام میرباید به جاش شکوفه های شادی و شادابی و نیرو و توان در وجودم میرویانید ❤️ الهی به حق امام حسین و علی اکبرش یاران وفادارش هر آرزوی دارید و حاجتی دارید برآورده به خیر بشه .
جواب پاسخ بزرگوار دوم من هیچ اطلاعی از کلاسهای آقای داود نژاد ندارم .شرمنده این بزرگوار شدم الهی به زودی زود خبر ازدواج موفقتون به ما بدن و خوشبخت دو عالم باشن
#همه,_شما_خوبان_به_خدا_,,,میسپارم
#دوستتون_داریم
#یا_علی
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´