eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
7.3هزار دنبال‌کننده
537 عکس
4 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
دل را به دستانش گرفت و جنس زر کرد سائل پذیرفت و گدا را معتبر کرد خیلی ضرر کرد آنکه وقت عرض حاجت این پا و آن پا کرد... امّا و اگر کرد مادر شد و مِهرش به قلب عالم افتاد در جانمان حبّ علی را بیشتر کرد خود عاشقش بود و به دست خود در این دل عشق أمیرالمؤمنین را مستقر کرد هر کس به بغض فاطمه رغبت نشان داد با دست خود پرونده اش را شعله ور کرد وارد نشد آتش به رستاخیزِ دوزخ تا گوشه ای از چادر خود را سپر کرد رحمت بر آنکه تا گره بر کارش افتاد پیش از تمام خلق، مادر را خبر کرد این نکته شد ثابت به من که در دو عالم؛ هر کس به غیر از فاطمه رو زد ضرر کرد! @raziolhossein
گر نگاهی به ما كند زهرا دردها را دوا كند زهرا بر دل و جان ما صفا بخشد گر نگاهی به ما كند زهرا كم مخواه از عطای بسیارش كانچه خواهی عطا كند زهرا خانه ی وحی را ز رخسارش رشك غار حرا كند زهرا بضعه ی مصطفی بُوَد آری جلوه چون مصطفی كند زهرا نه عجب گر به شأن او گویند خاك را كیمیا كند زهرا این مقام كنیز او باشد تا دگر خود چه ها كند زهرا چهره پوشد ز مرد نابینا تا بدین حد حیا كند زهرا در طرفداری از خدا و رسول به علی اقتدا كند زهرا جان خود را و محسن خود را در ره دین فدا كند زهرا تا سه شب قوت خانه ی خود بر مساكین عطا كند زهرا روز محشر كه از شفاعت خویش حشر دیگر به پا كند زهرا همچو مرغی كه دانه بر چیند دوستان را جدا كند زهرا چه شود گر ز رحمت بسیار حاجت ما روا كند زهرا چه شود گر که بر «مؤید» هم نظری از وفا کند زهرا @raziolhossein
🏴السلام علیکِ ایتها الصدیقه الشهیده🏴 جهت دسترسی و استفاده از تصنیف های(شور،زمینه،نوحه و...) ایام فاطمیه به کانال نوحه رضیع الحسین بپیوندید 👇👇👇 @raziolhossein1 @raziolhossein1 @raziolhossein1
به نقلی سال‌روز   آن زن که هوس، مست غرورش می‌کرد حِقد و حسد از عاطفه دورش می‌کرد از بعد نبی چه فتنه‌هایی که نکرد! ای کاش پدر زنده به گورش می‌کرد! @raziolhossein
علیست محور حق تا که با علی بد کرد مرا مراتب ایمان او مردد کرد به خویش گفتم او همسر پیمبر ماست که سب و لعنت و نفرین او نباید کرد کدام زن چه زنی احترام و حرمت که؟ زنی که خون به دل حضرت محمد کرد؟ زنی که با پدرش بعد قتل پیغمبر تمام مردم را در سقیفه مرتد کرد؟ زنی که مثل زن نوح بی لیاقت بود زنی که مثل زن لوط ظلم بی حد کرد جمل،شتر که زمین خورد زیر لب گفتم خدا به خیر کند با حسن چه خواهد کرد! مدینه...تیر و تابوت....کینه ای شتری و در ادامه ی این شعر گریه باید کرد... @raziolhossein
منوش از خُمِستان غیر آن سبو را که لب تر کند، خشک دارد گلو را . تو در ظلمت و اوست در روشنایی چه نسبت به شب می‌دهی ماه‌رو را؟ . بلاهت رها کن! بلاغت به پا کن! بجوی ای سراسیمه‌گو نکته جو را . چه امّید بستی به راهی به جز او مخوان از سر جهل «لا تقنَطوا» را . جنابت نمی‌يابد این‌سان طهارت بهل ای تن‌آسوده این شست‌وشو را . وضویی که بی حبّ حیدر بسازی به اسراف نسبت دهند آن وضو را . حذر کن! که با شیر نسبت مبندی به تمثیل خود کودک نق‌نقو را . کجا جمع گردد دلم با کسی که ندانست فرق پدر با عمو را . 🔴نخواهم من آن مادری را که در دل تــــــحمّل نکرده‌ست راز مـــــــــگو را . همان زن که با فتــــــــنه‌ی گاه‌گاهش نــبی جای خود، رنج داده‌ست شو را . همان زن که با مادر ما خــــــدیجــــه ز نـــــسبت فقـــط داشت نام هوو را . تو پیمانه‌ای را که نامش غدیرست اگر ریـــــختی، ریـــــختی آبرو را . کجا می‌دهم در قبال سوی اللّٰه ایا دست تقدیر! یک لحظه او را . همان او که از تخت و تاج کیایی گُزین می‌کند گیوه‌ی پررفو را . علی، آنکه در شام معراج، یزدان به لحنش بنا می‌نهد گفت‌وگو را . علی، آنکه از جان به ایتام کوشد علی، آنکه در دل شناسد عدو را . خدا را که ما را بخواند موالی که در دل نمیرانَد او آرزو را . بنوشند بی او حَمیمًا جَحیما بنوشیم با او شرابًا طهورا . مرا «جوهرِ» اعتقادی‌ست ثابت رقم می‌زنم نکته‌ی مو به مو را @raziolhossein
زنی که نامِ علی بود آتشِ جگرش به من مگوی که او مادر است و من پسرش! ز همسریّ پیمبر چه افتخار آن را که بود نزد پیمبر، نفوذیِ پدرش؟ خدا که خار کنارِ گل آفریده به باغ عجیب نیست که این شد زنِ پیامبرش از او ستاند مدالش، علی که نفسِ نبی‌است اگر به فرض، نبی کرده بود مفتخرش به غیرِ موکبِ او در قفای مرکب او شتر که دید هزاران مریدِ گاو و خرش؟! به حکم «حربک حربی» که مصطفی فرمود جمل، بود اُحُد و اوست هندِ فتنه‌گرش اگر شهادتِ کفرش ز من قبولت نیست بخوان به سورۀ تحریم و نصّ معتبرش بر او، به حکمِ خدا، حدّ قذف واجب بود حواله کرد نبی با امامِ منتظرش قبولیِ عمل انبیا به حبّ علیست از آن ضعیفه چه گویی و فضل و کرّ و فرش؟! اگر «علیٌّ خیر البشر» فرو خواندی دگر ز یاد مبر «من أبی فقد کفر»ش کسی که زخم زبان زد به مادرم زهرا ـ تو و عقیدۀ تو ـ من نمی‌شوم پسرش @raziolhossein
⚖مجازاتی که به تاخیر افتاد... ☑️ عَنْ عَبْدِ الرَّحِيمِ الْقَصِيرِ قَالَ: قَالَ لِي أَبُو جَعْفَرٍ: أَمَا لَوْ قَامَ قَائِمُنَا لَقَدْ رُدَّتْ إِلَيْهِ الْحُمَيْرَاءُ حَتَّى يَجْلِدَهَا الْحَدَّ وَ حَتَّى يَنْتَقِمَ لِابْنَةِ مُحَمَّدٍ فَاطِمَةَ مِنْهَا. قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ وَ لِمَ يَجْلِدُهَا الْحَدَّ؟ قَالَ: لِفِرْيَتِهَا عَلَى أُمِّ إِبْرَاهِيمَ. قُلْتُ: فَكَيْفَ أَخَّرَهُ اللَّهُ لِلْقَائِمِ؟ فَقَالَ: لِأَنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى بَعَثَ مُحَمَّداً رَحْمَةً وَ بَعَثَ الْقَائِمَ نَقِمَةً. 🔸راوی می‌گوید: امام باقر علیه السلام فرمود: زمانی که قائمِ ما به پا خیزد، را به نزدش می‌آورند تا حد بر او جاری کرده و انتقام دختر پیامبر فاطمه زهرا (علیهماالسلام) را از او بستاند. عرض کردم: فدایت شوم، برای چه بر او حد جاری کند؟ فرمود: برای نسبت ناروایی که به بانو ماریه همسر پیامبر (علیهماالسلام) داد. عرض کردم: پس چرا اجرای حد، تا آن زمان به تأخیر می‌افتد؟ فرمود: زیرا خداوند، پیامبر را جلوه‌گاهِ رحمت قرار داد و حضرت مهدی را شمشیرِ ! [یعنی بر حسب حکمت الاهی، بناست کیفرها توسط امام عصر صورت گیرد، نه پیامبر _صلوات الله علیهما_]. 📚علل الشرائع ج2 ص 580 - بحارالانوار ج22 ص242 @raziolhossein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هم بیت خدا دور علی می گردد هم ارض و سما دور علی می گردد چون فاطمه حق است و علی محور حق زهرا همه جا دور علی می گردد @raziolhossein
بیا امام زمانم امام فاطمیه که نامتان گره خورده به نام فاطمیه به اشکهای سرازیر چشمهای شما شروع می شود آقا سلام فاطمیه بده اجازه که مشکی بپوشم از غمتان به احترام تو و احترام فاطمیه بخوان میان قنوتت مرا که این سنت مرام فاطمه هست و مرام فاطمیه خروش گریهٔ ما انتها نخواهد داشت که تا ظهور تو دارد ادامه فاطمیه بیا به شعله بکش آن دو بی مروت را به انتقام علی ، انتقام فاطمیه مرا ببر حرم با شکوه مادرتان برای دیدن حسن ختام فاطمیه برای روضه ی آتش گرفتن خانه بیا که با تو شود التیام فاطمیه نوشته اند چهل مرد می‌زدند او را همین بس است برای تمام فاطمیه @raziolhossein
اصل و فرع آفرینش درخور ذاتش نبود هیچکس شایسته‌ی درک مقاماتش نبود ذکر یا‌فاطر همان آیینه‌ی یافاطمه است جوهر فهم بشر یارای اثباتش نبود سوره‌ی کوثر برابر با تمام سوره‌هاست فرصتی اما برای شرح آیاتش نبود بانی عالم کجا و زندگی بر روی خاک؟ عالم خاکی که در سطح ملاقاتش نبود عرش‌لبریزِ سکوت و سرد از تسبیح‌بود گوشه‌ی خانه اگر سوز مناجاتش نبود او دعایش‌ شامل‌ همسایه‌ها هم‌ شد‌ ولی در مدینه هیچ کس فکر مراعاتش نبود زخم‌هایش ترجمان بی‌کسی مرتضاست غصه‌های مادر از درد جراحاتش نبود روضه‌سنگین‌میشود با واژه‌های‌ روضه‌اش کاش‌حرف‌ازکوچه‌ و میخ‌در و آتش‌نبود @raziolhossein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وقتی در خانۀ علی می‌لرزد دنیا به بهانۀ علی می‌لرزد هرچند که کوه بوده یک عمر ولی بی فاطمه شانۀ علی می‌لرزد @raziolhossein
قـرار ، از دل من مي رود قرارِ علي اگـر كـناره بـگيري تو از كــنارِ علي بيا مَكن طـلبِ مرگ از خُـداي خودت كه هـسـت زندگيِ با تو انتظارِ علي فقط اشاره بكن ، تا بگـويمـش بـرود مگركه نيست اجل تحتِ اختيارِ علي؟ به غير تلخي اين چند ماهه ي آخِــر چه خوش گُذشت كنار تو روزگارِ علي مپوش چهره ز من كه به عشق ديدن توست اگر كه خانه نشيني شده ست كارِ علي مرا حلال كن اي نور،مثلِ سايه شدي وَ هرچه داشـته اي كرده اي نثارِ علي خزانْ حريفِ عليّ ات نبود اگر كه غلاف نبود عـلّـت قـتـلِ تو ، اي بهــارِ علي همين كه دست تو افتـاد از نفس، ديدند به شكل اشك زمين ريخت برگ و بارِ علي به انتقام تو خيزد وَ يا كه صبر كند؟ هنوز مانده دو دل تيغِ ذوالفقارِ علي غُبار رُوبي از اين خـانه ي غـم آلوده به جُز تو كار كسي نيست خانه دارِ علي همين مـدينه كه مي گُفـت از فُتـوحاتم شـده ست محو تماشايِ انكِسارِ علي ركابِ قلبِ علي هم شكست از آن دم كه شكـست، پهلويت اي دُرّ شاهوارِ علي به گـرمي نفـس تو قسم كه اين خانه به محضِ رفتـنِ تو مي شود مزارِ علي @raziolhossein
گریه کنید مادر ما بی گناه بود گریه کنید مادر ما پا به ماه بود حوریه ای که برگ گل آسیب میزدش در قتل او مشارکت یک سپاه بود یک مرد هم نبود بگوید در آن میان نامرد، این زنی که زدی بی پناه بود دیگر کسی به چهره ی قبلش نمی شناخت پایین پلک فاطمه از بس سیاه بود از شدت خجالت از هم در این سه ماه راه کلام این زن و شوهر، نگاه بود جای تمام شهر برایش علی گریست جای تمام شهر علی غرق آه بود نگذاشت تا که فاطمه نفرینشان کند ورنه به آه فاطمه عالم تباه بود همصحبتی نداشت دگر بعد فاطمه تنها کسی که گوش به او داد چاه بود رغبت نداشت پا بگذارد به خانه اش راه عبورش از وسط قتلگاه بود @raziolhossein
نیش مسمار اگر لب به سخن وا می کرد پرده از راز غم فاطمه بالا می کرد آستان در اگر حقّ تکلّم می داشت دشمنان را همه زان واقعه رسوا می کرد مجری توطئه اهل سقیفه که ز خشم در آتش زده را با لگدش وا می کرد! دوخت بر سینه ی زهرا در آتش زده را زینب از پشت در این صحنه تماشا می کرد بین دیوار و در خانه به زهرا چه گذشت؟ کز خدا مرگ به صد ناله تمنّا می کرد به چه جرمی گل امّید علی پرپر شد؟ خصم بدکیش چه با شاخه ی طوبی می کرد؟ سند غربت و مظلومی زهرا و علی محسن آن غنچه ی پرپر شده امضا می کرد داد بر اهل ولا درس فداکاری را آن که یاری ز علی یکّه و تنها می کرد گه ز بازو و گه از پهلوی بشکسته و گاه شکوه از ضربت آن سیلی اعدا می کرد بعد از آن واقعه ی تلخ فدک تا دم مرگ بر علی صورت نیلی شده اخفا می کرد ازایشون سوال شد این غزل راکجاسرودید فرمودند پشت دیواربقیع @raziolhossein
دیگر گُلی شَبیهِ تو پَرپَر نمی شود زین پَس کَسی به قَدرِ تو لاغَر نمی شود دَستی که زیرِ چادُرِ خود می کُنی نَهان دیگر سِپَر به یاریِ حِیدَر نمی شود وَقتی که راه می رَوی، اَز دَستِ مَن بِگیر دیوار هَم بَرای تو یاوَر نمی شود گَرچه پَس از تو مونِسِ این کودَکان شَوَم امّا کَسی به خوبیِ مادَر نمی شود نامِ فِراق می بَری و می کُشی مَرا این خانه اَم پَس اَز تو مُنَوَّر نمی شود شَهرِ مَدینه ظَرفیَّتِ پاکی اَت نَداشت یَثرب پَس از تو شَهرِ پَیَمبَر نمی شود بالای دَربِ خانه ی حِیدَر نِوِشته اَند هَر سوره ای که سوره ی کوثَر نمی شود @raziolhossein
دلم گرفته ازین روزگار یا أبتا نمانده در دل و جانم قرار یا أبتا تمام خانه به حالم به گریه می افتند شده است وضعیتم گریه دار یا أبتا کسی نداد جواب سلام حیدر را علی شده به غریبی دچار یا أبتا ببین که بر سر ریحانه ات چه آوردند نشسته بر سر و رویم غبار یا أبتا دوباره پا شدم از جا، دوباره افتادم... سر مزار تو با چشم تار یا أبتا رسید آخر هجده بهارِ عمر کمم سراسرم شده چون لاله زار یا أبتا همان لعین که کنار تنت لَیَهجُر گفت: چنان کشید سر من هوار یا أبتا چقدر تشنه ی دیدار محسنم بودی چه گویم از غم میخ و فشار یا أبتا همین که دید مرا بین شعله ها، تر شد دو چشم خادمه، بی اختیار یا أبتا دلم هوای سفر کرده، عاقبت پس کِی تمام می شود این انتظار یا أبتا @raziolhossein
مانندِشمعي تا سحر بيمار مي سوخت از دردِ سـر با پيكري تب دار مي سوخت وقتي نفس از سينه اش مي رفت بيرون يك شهر از آن انفاس آتـشْ بار مي سوخت در سوخت و خاموش شد امّا نَود روز بر حالت دستش دلِ ديوار مي سوخت خون از دوچشم كاشفِ اَسرار مي ريخت وقتي كه آن ديباچه ي اَسرار مي سوخت "ريحانه در آتش" نمي گويم چه ها شـد وقتي كه در آتش تنِ مسمار مي سوخت با دست بسته باغبان از بـاغ مي رفت وقتي كه غنچه با گُل و گُـلزار مي سوخت حَقِّ ذَوِي القُربیٰ به نحوي شد اَدا كـه در عرش قلبِ احمد مُختار مي سوخت آبي كه مِهـرش بود مي داند چه شد كه هنگامِ غُـسلش،حيـدرِ كَرّار مي سوخت !!! اين سوختن ها بعدها شكلش عوض شد در كربلا لب تشنه اي بي يار مي سوخت با ازدحـام نـيـزه ها نـاچـار مي ساخت با تـيرهاي آتشـين ، ناچـار مي سوخت ميراث دارِ چـادرِ مـادر بُـزرگ است دامان آن طفلي كه بين نار مي سوخت زينب ، به يـادِ مـادر و آن كوچه ي تنگ وقتِ عـبور از كوچه و بازار مي سوخت @raziolhossein
به صورت آدم است و خلق و خویی چون مَلَک دارد کسی که دست در چرخاندن چرخ فلک دارد خدا از شادی او شاد و از خشمش غضبناک است خدا از جنس خود روی زمین سنگ محک دارد علی در عرش با او بود و از شوق وصال او چنان از خانه بیرون رفته که کعبه ترک دارد خدا را شکر رزق ما همه از سفره‌ی زهراست که شیعه هرچه دارد از همین نان و نمک دارد هدف کوبیدن غصب خلافت بود در خطبه وگرنه بانوی جنت چه حاجت به فدک دارد؟ @raziolhossein
لبریز غم و درد و محن میمیرم یاسم ، چه کنم ، بنفشه تن میمیرم ای فاتح خیبر و یل بدر و حنین زانو به بغل نگیر من میمیرم @raziolhossein
ساقی کوثر نبینم بی‌کسی کوثر که هست حوردرآتش اگرچه سوخت،خاکسترکه هست روی طفلان مراسوزانده نورآفتاب سایبانم شدبریده ، سایه ی حیدرکه هست بازوی خودراسپرکردم غرورت نشکند شیرحق راماده شیری مثل من یاورکه هست بالگدثانی به درمیزدبخودهرگزنگفت: مادری همراه فرزندش به پشت درکه هست آیه های سوره ی کوثریکایک سوختند جوهرهرآیه پیدابه میخ درکه هست وقعه ی آنروز راگیرم حسن ازیادبرد درگذرگاه عبورش قاتل مادرکه هست آخرین بار است میبوسم حسینم راولی درکنارش جای من دلسوز او خواهرکه هست تا ابدراضی من ازاهل سقیفه نیستم بین ما درعرصه ی محشرخدا داورکه هست            @raziolhossein
ای ختم رسل چرخ مرا مضطر کرد تاریخ  غریبی  مرا  باور  کرد در حفظ گل  امانتت  کوشیدم اما چه کنم مغیره اش پرپر کرد @raziolhossein
  نبینم دست بر پهلو بگیری به درد و غصه هر دم خو بگیری الهی بشکند دست هرآنکس که باعث شد تو از من رو بگیری @raziolhossein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در حدیث سوختن دل را بگو پر را نگو شعله ی در را بگو احوال مادر را نگو بی ادب ها پشت در فریاد مستی میزنند.. حرفهای تندشان در پیش کوثر را نگو گرمی آتش اذیت میکند حوریه را این وسط آن شعله ی خورده به معجر را نگو پای نامحرم‌ اگر بر چادر ناموس خورد گریه کن بر حالش اما حال شوهر را نگو میخ نامرد آنقدر کج رفت پهلو پاره شد لال باش ای طبع شرح سقط گوهر را نگو آبرو داری اگر افتاد زیر دست و پا شرح لبخند اراذل بین معبر را نگو راز دست بسته مولا قلاف قنفذ است دست شوهر را بگو و دست همسر را نگو کوچه زهرا در آخر کربلای زینب است پیش مادر روضه ی جانسوز دختر را نگو روضه گودال و خنجر را بگو سر را بگو روضه اوضاع زینب بین لشگر را نگو @raziolhossein
نور پگاه احمد مختار ، فاطمه ست پشت و پناه حیدر کرّار ، فاطمه ست در آسمان چشم خدابینِ مرتضی خورشید روز و ماه شب تار فاطمه ست فرمانروای عالَم ارواح اگر علی ست فرمانروای عالَم انوار ، فاطمه ست حُسنی که در نهایتِ مستوره بودنش آئینه را نموده گرفتار ، فاطمه ست  در ساحت مقدّس او جای نقص نیست از هر لحاظ ، مظهر دادار فاطمه ست هم نسخه ی جلالیه ی " رَبُّنا الجَلیل" هم اسوه ی ائمّه ی اطهار ، فاطمه ست فهمیدم از حدیث کسا ، جمع اهل بیت  یک حلقه اند و مرکز پرگار ، فاطمه ست ذکر نبی ست " ناد علی " وقت کارزار ذکر علی به عرصه ی پیکار ، فاطمه ست هرگز نمی خورد به زمین بیرق علی تا در صف نبرد ، علمدار ، فاطمه ست محتاج یاری اَحدی نیست حیدرش تا یاور همیشه مددکار ، فاطمه ست ما را که مُهر مِهر علی خورده بر جبین در عرصه ی حساب ، خریدار ، فاطمه ست نفرین به آن گروه که در چشم شورشان مانند خار ، باعث آزار ، فاطمه ست مظلومه ای که ذرّه ای از رنج های او یک ذرّه نیست قابل انکار ، فاطمه ست آن کس که جای روی خودش در شهادتش از خون خضاب شد در و دیوار ، فاطمه ست تنها کسی که در دل آتش به حرمتش خَم شد بلندی قدِ مسمار ، فاطمه ست @raziolhossein
آتَش بُلند بود، که این دَر، شکسته شد حُرمت زِ اَهلِ بِیتِ پَیَمبَر، شکسته شد اُفتاد تا که سوخته دَر، خادِمه رِسید فَهمید، بارِ شیشه ی کوثَر، شکسته شد از بَس پَیامبر جِلوی چِشمِ آن حَسود بوسه به دَست و سینه زَد، آخَر شکسته شد این ماجراست؛ مَرد... زَمین خورده هَمسَرش... این ماجراست؛ شیرِ خُدا سَرشکسته شد می گُفت فِضِّه یا که نِمی گُفت با عَلی... ...از پُشتِ دَر، چه فایِده؟ حِیدَر شکسته شد آنجا طَناب را به گَلوی پِدَر که دید قَلبِ لَطیف و نازُکِ دُختَر، شکسته شد یک مَرد از یَهود، تَعجُّب نِموده بود تا دید بُغضِ فاتحِ خِیبَر شکسته شد زَهرا پِیِ عَلی و... مُغیره غَلاف را... ...اَز بَس که زَد به بازوی مادَر... شکسته شد... @raziolhossein
بگذار تا که روضه بخوانم از آن غروب از آن غروب تلخ که شام عزا رسید یادم نمی‌رود چه در آن کوچه‌ها گذشت من غرق خنده حیف غمی جان فزا رسید با مادرم که یاس تر از هر فرشته بود رد می‌شدیم تا که به ما بی‌حیا رسید دیوارسنگ‌و سطح‌زمین‌سنگ و کوچه‌سنگ نامرد سنگ و با دل سنگش به ما رسید دست سیاه از سر من بی هوا گذشت دستی به روی مادرمان بی هوا رسید @raziolhossein