#حضرت_زهرا_مدح
#فاطمیه
بضعه ی خير الورى انسية الحورا تويى
خلقت كون و مكان را علت اولى تويى
كاشف الآيات ، لبخند تو در صبح ازل
تا ابد مسند نشين كرسى لولا تويى
طاهره ، حوراءالانسيه ، بتول و فاضله
راضيه ، مرضيه و صديقه ی كبرى تويى
آيه ی تطهير در شأن دل پاك شماست
عصمت و حسن و حيا در صورت و معنا تويى
( هَل اَتى ) مُهر قبول بذل قرص نان توست
ليلة القدر على ، تفسير اعطينا تويى
نيست از تو هيچ كس محبوب تر پيش رسول
بال پرواز نبى در ليلة الاسرى تويى
خاكبوست جبرئيل و دستبوست مصطفى
دخترى كه در جهان شد مادر بابا تويى
جلوه ی نور نمازت از ملائك دل ربود
آسمان معرفت را زهرة الزهرا تويى
شد شكوفا يازده گل در بهار دامنت
باغبان باغ عصمت ، مادر گلها تويى
مريمى؟ نه ، حضرت مريم كنيز خانه ات
در توسل ، التجاى هاجر و سارا تويى
رشته هاى چادرت حبل المتين انبيا
محور رمز نجات آدم و حوا تويى
ذكر نامت مونس يونس به بطن حوت شد
نوح را مشكل گشا در پهنه ی دريا تويى
اختيار خلق در امر شفاعت دست توست
سايه سار لطف حق در روز وانفسا تويى
آنكه بر سجاده ی تسبيح ، شب تا صبح بود
در نواى ( سَبَّحِ اسمَ رَبّكَ الأعلى ) تويى
بانويى كه در دفاع از عشق ، پهلويش شكست
داشت بر بازو مدال ( وال من والا ) تويى
آنكه با ايثار جان در محضر عشق على
كرد طومار ولايت را به خون امضا تويى
#کمیل_کاشانی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه
آيا نمي شد در لگد را بر نمي تابيد
يا اين كه سمت پهلوي مادر نمي تابيد
راحت گذشتند عده اي از حرمت اين در
خورشيد بي رخصت به سوي در نمي تابيد
خانه نشيني علي شايد يك علت داشت
پايش به سمت در علي ديگر نمي تابيد
از فضه ميخواهد كمك در پا شدن از جا
بي ياري اش مادر در آن بستر نمي تابيد
تنها اشاره ميكنم اين روضه سنگين است
حتي به زحمت روي گردن سر نمي تابيد
بايد گريز روضه ام از كربلا باشد
اي كاش بعد از قتل او پيكر نمي تابيد
صد بار حاضر بود بي سر پيكرش باشد
اما سه شعبه دور آن حنجر نمي تابيد...
#محسن_صرامی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه #بستر #دوبیتی
شبا از فکر و غم بی خواب میشی
بمیرم دم به دم بی تاب میشی
شبیه شمع میسوزی عزیزم
نود روزه که داری آب میشی
تو چشمت حرف داره غرق رازه
دلم تنگ نگاهت چاره سازه
نود روزه که حیدر نیمه جونه
برای اینکه پلکت نیمه بازه
مدام عشقت به من ابراز میشه
دلم با داغ تو دم ساز میشه
ببین بادست خیبر گیر حیدر
در خونه به زحمت باز میشه
برام حال و هوای شهر سخته
برات جور و جفای شهر سخته
از اون روزی که از مسجد رسیدی
عبور از کوچه های شهر سخته
#محمدعلی_بقایی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه
هفت آسمان خورشید و ناهید و قمر دارد
اذن دخول از حق بگیر این خانه در دارد
سرمای بیداد خزان باغ مرا پژمرد
امسال تقویمم بهاری مختصر دارد
رحمی به حال شاخه ی پرپر نخواهد کرد
شهری که در دستانِ گلچینش ،تبر دارد
ای ارغوانی یاسمن از من مپوشان رو
چون باغبان از زخم بدخیمت خبر دارد
اری گلم تنها فقط داغ تو کافی بود
تا که توان از جان من یکباره بردارد
رخصت اگر میدادی آتش میزد آنها را
چون ذوالفقارم بغض های شعله ور دارد
باران حریف چشمهای مجتبایت نیست
دریای ماتم در دل چشمان تر دارد
انجام کار خانه را بسپار بر فضه
کوچکترین کاری برای تو ضرر دارد
عَجّل وَفاتی را نخوان جان علی دیگر
وقتی که میدانی دعاهایت اثر دارد
از اول شب درد تصویر در و آتش
در خاطر تو رفت و آمد تا سحر دارد
با چشم خود دیدم سه ماهِ پشت هم جسمت
حالی شبيه یک مریض محتضر دارد
تنها تر از اینم نکن با رفتنت بانو
حیدر به غیر از تو کسی راهم مگردارد؟
روح الامین بدو ورودش پشت در میگفت:
اذن دخول از حق بگیر این خانه در دارد
#م_محمدی_مزینان
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه #هجوم #غصب_فدک
#تبری
خورده سوگند که با عشق و محبت برود
سر به زیر آمده تا غرقِ اجابت برود
میرسد پشتِ درِ خانهٔ زهرا آخر
هر که با دست تهی در پیِ حاجت برود
سائلی نیست به لطفش که به زیرِ بارِ
نگرانی و بدهکاری و منّت برود
مادری کرد برای همهٔ خلق و چرا
باید اینگونه دلش جانبِ غربت برود؟!
زجرها دید از آن عده که بعد از پدرش
سعی کردند به بیراهه خلافت برود
در سقیفه به گمانم که به هم میگفتند
ارث زهرا باید زود به غارت برود
کینه دارم به همانی که میانِ کوچه
راه را بست و روا داشت مصیبت برود
اهلِ دوزخ شود آنکس که به رویِ زهرا
بزند سیلی و دستش به جسارت برود
غصب ميکرد فدک را فلک زد فریاد
این أباالفتنه محال است به جنت برود
هدف این بود علی سلبِ خلافت بشود
بشود خانه نشین تا که به عزلت برود
پشتِ «در» گفت گمانم به مغیره قنفذ
بزن آنطور که پهلو به جراحت برود
بزند تکیه به دیوار و نفس تازه کُند
آه از دل بکشد...راه به زحمت برود
زد به شدت لگدی بر در و بارِ شیشه-
-به زمین خورد! بگو فضه به سرعت برود
زنِ همسایه دعا کرد الهی زهرا-
-شب به شب حالِ دلش رو به کسالت برود
قصد کردند که از کار بیفتد دستش
تا که از کارِ جهان رحمت و برکت برود
چه کسی دیده؟! کسی را که خودش پهلو را
بزند بشکنَد و... پس به عیادت برود...
چشم را بسته و رو برگرداند از دو نفر
پیش، از، آنکه کلامش به شکایت برود
از خدا جایِ شفا فاطمه مرگش را خواست
تا غریبانه در آغوش ِ شهادت برود!
#م_عاطفی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه
هر چه که از الله اکبر میشود فهمید
آن قدر هم از قدر کوثر میشود فهمید
راه تقرب بودنش را بارهای بار
از دست بوسیِ پیمبر میشود فهمید
پس بیشتر باید توسل کرد این شب ها
به لیلة القدری که کمتر میشود فهمید
اینکه چرا قلب علی و بچه هایش سوخت
با یک نگاه ساده به در میشود فهمید
باید کمی آتش گرفت و سوخت در آتش
این داغ را اینگونه بهتر میشود فهمید
اینکه غلاف تیغ با دستش چه ها کرده
از حال و روز موی دختر میشود فهمید
سنگینی دستی که سیلی زد به رویش را
از دستمال بسته بر سر میشود فهمید
از کوچه که چیزی نمی گوید حسن اما
از چادر خاکی مادر میشود فهمید
این روزها بیرون خانه گریه کردن را
از چشم های سرخ حیدر میشود فهمید
با این سوال از خود شبم را صبح میکردم
جای مزارش را در آخر میشود فهمید؟!
وضعی که محسن داشت را در آخرین لحظه
از آخرین اوصاف اصغر میشود فهمید
#یا_مظلوم
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#حضرت_زهرا_وداع
#فاطمیه
طی شد زمان دیدار ، علی خدا نگهدار
خانه نشینِ بی یار ، علی خدا نگهدار
در موسم جوانی ، سیرم ز زندگانی
از بس که دیدم آزار ، علی خدا نگهدار
من می شوم زدستِ اهلِ مدینه راحت
تو می شوی گرفتار ، علی خدا نگهدار
شانه زدم به مویِ حسین و زینبینم
برای آخرین بار ، علی خدا نگهدار
چرا تو سر به زیری ، زانو بغل نگیری ...
منم به تو بدهکار ، علی خدا نگهدار
حلال کن نمودم ، در این سه ماهِ آخر
من زحمت تو بسیار ، علی خدا نگهدار
ببخش اگر به کوچه دست تو وا نکردم
افتاد دستم از کار ، علی خدا نگهدار
فکر دل تو بودم ، اگر نگفته بودم
از ماجرای مسمار ، علی خدا نگهدار
امشب که خورد دستت به جای تازیانه
بگذار سر به دیوار ، علی خدا نگهدار
تابوت یار خود را ، مانند بار شیشه
با احتیاط بردار ، علی خدا نگهدار
تا چشم تو نیفتد ، بر صورتم ، شبانه
تنم به خاک بسپار ، علی خدا نگهدار
.
.
شبها به جای مادر ، بالاسرِ حسینم
یک ظرف آب بگذار ، زینب خدا نگهدار
قرار بعدی ما باشد میان گودال
کنار جسم خونبار ، زینب خدا نگهدار
سربسته با تو گویم در کربلا که رفتی
معجر اضافه بردار ، زینب خدا نگهدار
#عبدالحسن_رضایی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_مدح
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه
منصوره و راضیّه و مرضیّه و زهرا
معصومه و نوریّه و صدّیقۀ کبری
حنّانه و هانیّه و ریحانه و کوثر
انسیّه و حوریّه و انسیّۀ حَورا
اینها همگی فاطمه هستند ولی نیست
محبوبیت فاطمه محدود به اینها
مادر که نه! بالاتر ، اُمُّ الحَسنِین است
دختر که نه! بالاتر از آن، اُم اَبیها
فردوس برین، باغ بهشت است به صورت
فردوس برین خانۀ زهراست به معنا
پیچیده در آن عطر «بِه» و «یاس» و «گل سرخ»
بیرون زده از پنجرهاش شاخۀ طوبی
روزی که بخندد همۀ شهر بهاریست
آن شب که بگرید شب عالم شب یلدا
آن شب که بگرید همۀ شهر بگریند
آن شب که بگرید...چه میآید سر مولا؟
از روی لب مادرمان فاطمه چندیست
لبخند فراری شده کاری بکن اَسما
کاری بکن اَسما که پریشان شده مادر
درد است سراپا و سکوت است سراسر
این هیزمِ تر چیست که در آتش آن سوخت
یک مرتبه هم مادر و هم دختر و همسر
در سوخت، ولی مانده به یادم که محمد
یک مرتبه بیاذن نشد وارد از این در
من خواب بدی دیدهام اَسما، چه بگویم؟
دور کمرش شال عزا بست پیمبر
از عطر «بِه» و «یاس» و «گل سرخ» در این شهر
خالیست مشام همه، کافور بیاور...
#محمدحسین_ملکیان
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه
چه زود میروی از خانه علی زهرا
که از جوانی تو روزگار شرمنده است
از این که خانه نشین است مثل صاحب خود
به ذوالفقار قسم ذوالفقار شرمنده است
#محمدعلی_بقایی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_مدح
#دوبیتی
زهـرا که گـل سـر سـبـد آل عـبـاست
انوار خـدایـی زِ جـمـالـش پـیـداسـت
در قـدر و جـلالتش چه گـویم زین بِه
زهـراست محـمد و محـمد زهـراست
#کــربــلائــی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا
#امام_زمان
#تبری #دوبیتی
یافاطمه، ای مَلَک ارادتمندت
ای باغ بهشتِ علوی لبخندت
ایکاش که باشیم و ببینیم آنروز ...
با آن« دو نفر» چه می کند فرزندت
#سیدمجتبی_شجاع
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه #هجوم #احراق_بیت
یکنفر که دلش از بغض علی میجوشید
ضربهای زد به در خانه و در را انداخت
آتشی را به در خانه ی آب آورد و
بین دیوار و در سوخته دعوا انداخت
ضربهی پای در و بی ادبیهای غلاف
بازویت را دو سه ماهی ز تقلّا انداخت
گره انداخت به کار همه دنیا؛ آنکه
ریسمان گردن مولای دو دنیا انداخت
در قیامت جلوی چشم همه میاُفتد
آنکه در کوچه تورا بین تماشا انداخت
#محمد_حسن_بیاتلو
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه
نگاه کن به دو چشمانِ بی قراری که
ندارد از تو جز این ، هیچ انتظاری که
قسم به چشم ترت بد زمانه چشمم زد
و گریه میکنم از دستِ روزگاری که
نداشت چشم که نُه سال پیشِ هم باشیم
نگفت: داغِ پدر دیده درد داری که
حسینت آمده ، گیرم بغل کنی او را
برای شانه کشیدن توان نداری که
نرفته از نظرم خاطرات آنروزی...
که ریخت رویِ سرت جمعِ بی شماری که
برای بُردن من آمدند در خانه
برای بُردن آنکه نداشت یاری که
به جای تو برود پشت در ، ولی رفتی
زدند در به تو و میخِ داغداری که
نداد فرصت آنکه به محسنت برسی
نشانده است به پهلوت یادگاری که
از آن به بعد لباست همیشه خونین است
و سینهی تو شکسته است از فشاری که
میان یک در و دیوار و شعله خُردت کرد
گذشت بر تو زمانِ نفَس شماری که
پس از سه ماه فقط التماس من این است
کمی نگاه ...ندارد نگاه کاری که
#حسن_لطفی
@raziolhossein
#امام_زمان_مناجات
#امام_زمان_فاطمیه
تا به کِی باید که در یادِ تو گریان سوختن
تا کجا از دوریات ای سبز دامان سوختن
گرمیِ این روضهها از نالهی عشاقِ توست
آه میچسبد برایت در زمستان سوختن
عاشقی کو تا بیاموزیم از او عشق چیست
روزها در شهر و شب بِینِ بیابان سوختن
از جگر آهی کشیدی آسمان آتش گرفت
سالها کارَت شد از داغِ عزیزان سوختن
گریه کردی آنقدر ، چشمان تو مجروح شد
شمع را هرگز ندیدم زیرِ باران سوختن
گفت باید که تو را در قلب خود پیدا کنیم
کارِ ما شد بعد از آن سر در گریبان سوختن
یوسفش نزدیک بود اما نمیدیدش چرا
بختِ یعقوب است پیشِ چاهِ کنعان سوختن
چشمهایش رفت وقتی ، بوی پیراهن شنید
راه را وا میکند آخر ، زِ هجران سوختن
آنقدر باید بگریم تا بیابم بوی تو
قسمتم کِی میشود مثلِ نیستان سوختن
ما پریشان روضه میخوانیم آقاجان بیا
سهمِ ما شد داد و سهمِ تو پریشان سوختن
کاش دستی روی دیوار مدینه مینوشت
میشود نُه سال با ذکرِ علیجان سوختن
میشود با پهلویِ زخمی تبسم کرد باز
میتوان با سینهی مجروح پنهان سوختن
کاش میشد مادری دیگر نبیند مثل این
پشت در اُفتادن و در پیش طفلان سوختن
سختتر از آتشِ در از هجوم شهر چیست
گفت از لبخند چندین نامسلمان سوختن...
#حسن_لطفی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه
درد دل های حضرت زهرا سلام الله علیها با حضرت خدیجه سلام الله علیها
السلام ای همه ی دار و ندارم مادر
جایت امروز چه خالی است کنارم مادر
ای فداکارترین بانوی دنیا مادر
می شود سر بزنی خانه زهرا مادر
با که گویم که شده دوری تو درد سرم
از همه عمر ِ یتیمی ، به تو دلتنگ ترم
یاد داری کس ِ هم در دل غربت بودیم
فارغ از آن همه بی دردی و نفرت بودیم
یاد داری قمرت در شب ظلمت بودم
محرم راز تو از قبل ولادت بودم
به همین جرم که همرنگ نگشته با ننگ
آب شد سنگ صبور تو در آن کوچه تنگ
زحمات تو و بابا شده جبران مادر
مانده زهرای تو و دیده ی گریان مادر
کفر در مسجدمان صاحب منبر شده است
دین انصار و مهاجر به خدا زر شده است
شهر از گریه ی زهرات به جان آمده است
بودنم بر همه انگار گران آمده است
دِین زهرای تو بر دینش ادا شد مادر
مثل تو ثروت من خرج خدا شد مادر
کس در این شهر نکرده کمک فاطمه ام
غصب شد چون لقب تو ، فدک فاطمه ات
آتش و میخ در و پای حرامی و حرم
محسنم کاش نگوید که چه آمد به سرم
فضه خادمه بر غربت من می زاد زار
اشک خون ریخت ز بی مادری من ، مسمار
به فدای سر حیدر که رُخَم گشت کبود
کاش آن روز فقط دست علی بسته نبود
ماندن فاطمه شد امر محالی مادر
دیگر از دختر تو مانده خیالی مادر
نیستی تا که بیینی چه قَدَر تا شده ام
آه مادر به خدا زحمت اسما شده ام
شده از غربتمان چشم فلک پر اختر
می شود دخترکم زود ، چو من بی مادر
مثل تو طی شده با اشک دم آخر من
بر لبم آه حسین ، آه حسین ، آه کفن
#محمدحسین_رحیمیان
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_مدح
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه
مرا توان سخن از شکوه و جاهت نیست
که جز حسین و حسن هیچکس سپاهت نیست
جهان به گوشهی چشم تو امنیت دارد
تو خود پناه جهانی کسی پناهت نیست
تو آن زنی که به فرمان تو رسول خداست
تو آن ملیکهی کلی که پادشاهت نیست
فدک بهانه ی رسوایی است دشمن را
تو فارغی ز جهان میل بارگاهت نیست
زمین به نیت نفرین تو به خود لرزید
بلای نازل از عرش غیر آهت نیست
چگونه روبه مکار از تو شاهد خواست
خدای عالی اعلی مگر گواهت نیست
فقط به صورت خورشید سایه افکندند
کسی به وسعت تاریخ سد راهت نیست
بگو که لکهی خونی که روی در مانده است
یگانه خاطرهی طفل بیگناهت نیست
سه ماه عمر علی بی طلوع خورشید است
شبی بلند تر از صورت سیاهت نیست
#زخم_حسینی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#دوبیتی
نری و روی دلم پا نذاری
تنهاییمو به تماشا نذاری
اگه اصرار میکنی برو ولی
فاطمه جان! علی رو جا نذاری
#جواد_هاشمی_تربت
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#حضرت_زهرا_شام_غریبان
#فاطميه #غسل
نیمهشب مهتاب میشوید علی
آب را با آب میشوید علی
مثل این تنها ندیده هیچکس
شستنِ دریا ندیده هیچکس
چشمه را آیینه را مهتاب را
فاطمه باید بشوید آب را
غسلِ این دریا نمیآید به من
شستنِ زهرا نمیآید به من
خواب میبینم که تعبیرش کنی
آب میریزم که تطهیرش کنی
آب میریزم که آبت کردهاند
خانهی عمرم خرابت کردهاند
اشک از این چشمانِ محزون میچکد
آب میریزم چرا خون میچکد
مثل اشکی مثل آهی یا خیال
سخت میبینم تو را در این هلال
زیرِ نورِ ماه شستن مشکل است
آه را با آه شستن مشکل است
چشمه را گفتی که بی شیون بِشوی
آب را از زیرِ پیراهن بِشوی
مرتضی هم دست و پا گم میکند
زخم گاهی هم تورم میکند
ای زلالِ من مضافت کردهاند
زخمی از ضربِ غلافت کردهاند
لرزه بر زانو نمیآید به من
شستنِ پهلو نمیآید به من
در عوض رفتن نمیآید به تو
رفتنت بی من نمیآید به تو
ضربههایی سهمگین زد داغِ تو
زانویم را بر زمین زد داغِ تو
آب را آیینه را آتش زدند
وایِ من این سینه را ...
خانه تر دیوار تر مسمار تر
در کفن پیجاندنت دشوار تر
آه اقیانوسِ نا آرامِ من
جان ندارد جان بده بر گام من
حال من یا حال طفلان دیدنی است
آستینها بینِ دندان دیدنی است
ضجهها بالا نمیآید چرا
جان بر این لبها نمیآید چرا
بال اگر کوبی قفس وا میشود
پا اگر کوبی نفس وا میشود
بر زمین بسیار میکوبد علی
سر بر این دیوار میکوبد علی
سینهها سنگین همه دق میکنیم
بی صدا بی ضجه هقهق میکنیم
چشمهای نا امیدش را ببین
با حسن مویِ سفیدش را ببین
با حُسینت نالهای سوزنده است
جای شکرش هست زینب زنده است...
بعد از این غمهای تکفین مانده است
وایِ من سختی تدفین مانده است
ای زده هر روز و شب از قوت خویش
روی دوشم میکشم تابوت خویش
#حسن_لطفی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#دوبیتی
همای من چه شد بال و پر تو
چه آوردند پشت در ، سر تو
شده یا فاطمه مثل دل من
پریشان گیسوان دختر تو
.......
گرفته بود غم روز و شبت را
ولی نشنید کس ، آه ِ لبت را
نود شب با همین دست شکسته
زدی شانه تو موی زینبت را
#محمدحسین_رحیمیان
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#حضرت_زهرا_شام_غریبان
#فاطمیه #دوبیتی
جنازه بر سر دوش علی ولی الله
غبار غم به رُخ مجتبی و ثارالله
زپشت قافله طفلی زیر لب می گفت :
به عزّت و شرف لا اله الّا الله ...
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه
برای گریه علی بی تو کم بهانه ندارد
ولی به غیرِ همین هقهقِ شبانه ندارد
درِ شکسته ، دو دستان بسته ، کوچهای باریک
برای گریه علی بی تو کم بهانه ندارد
مرا که روز سکوتِ یتیمهای تو کُشتهاست
به خانهای که دری بین آستانه ندارد
خدا کند نرسد صبح برنخیزم از خاکت
کجا رَوَم که علی بی تو آشیانه ندارد
هرآنکه دید مرا نیمه شب دراینجا گفت :
که این غریبه هرآنکس که هست خانه ندارد
به زینب تو فقط سرسلامتی حَسنت گفت
مدینه بعدِ تو یک مجلسِ زنانه ندارد
نخواستی که بیافتد زمین علی ، چه بد اُفتاد
شبیه روضهی تو روضهای زمانه ندارد :
رسید طعنهی قنفذ به کودکانِ غریبم
چنان زدم که پس از این توانِ شانه ندارد
کسی نگفت مغیره بزن! ولی به علی زن
زنی که خورده زمین ضربِ تاریانه ندارد
#حسن_لطفی
@raziolhossein
🏴السلام علیکِ ایتها الصدیقه الشهیده🏴
جهت دسترسی و استفاده از تصنیف های(شور،زمینه،نوحه و...) ایام فاطمیه به کانال نوحه رضیع الحسین بپیوندید
👇👇👇
@raziolhossein1
@raziolhossein1
@raziolhossein1
کانال شعرمذهبی رضیع الحسین در پیام رسان تلگرام
https://t.me/raziolhossein
کانال نوحه:
https://t.me/raziolhossein1
#تک_بیتی
مردی که کنده بود در قلعه را زجا
وا می کند پس از تو،دَرِ خانه را به زور...
#حسین_زحمتکش
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه #بعد_شهادت
ای پس از تو درد و غم، تقدیر من!
گریه روز و شب، گریبانگیر من
بی تو اشکافشانی من دیدنی است
بی سر و سامانی من دیدنی است
خود ببین حال پریشان مرا
گریهی سر در گریبان مرا
کار من، هنگام و بی هنگام، اشک
صبح، اشک و ظهر، اشک و شام، اشک
گفتنی بسیار دارد چشم من
گریهی سرشار دارد چشم من
سر برآر از خاک و با چشم خدای
خود ببین این گریههای هایهای
سر برآر و بنگر این دلخسته را
گریهی آهسته و پیوسته را
هر کجا یاد از تو میآرد علی
سر به دوش گریه بگذارد علی
از گل اشک است گلشن، دامنم
دیدهای بی گل ندیده گلشنم
مردمان را گریه شد درمان درد
گریه امّا درد من درمان نکرد
#جواد_هاشمی_تربت
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه #بعد_شهادت
چو آفتاب رُخت را غبار ابر گرفت
شکوه نام علی غربتی ستبر گرفت
جهان و کُن فیکونش در اختیار تو بود
عدو چگونه فدک را ز تو به جبر گرفت؟
خمید قامت او زیر بار اندوهت
اگرچه دست علی را عصای صبر گرفت
پدر به دیدن تو تا بهشت صبر نکرد
تو را ز دست علی در میان قبر گرفت
تمام غربت خود را گریست در دل چاه
که تا همیشه دل چاه مثل ابر گرفت
#سیدمهدی_حسینی_رکن_آبادی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_مدح
#فاطميه
با دست عشق روی گِل شیعه کار شد
شیعه به مهر فاطمه سرمایه دار شد
بر آستان فاطمه هر کس که سر سپرد
حق بر دلش نوشت که والا تبار شد
بی او کسی به فهم عبادت نمی رسد
هر کس گدای فاطمه شد رستگار شد
از هر چه داشتیم در این غم سرا فقط
اشک عزای فاطمیه ماندگار شد
زهرا که جای خود به بزرگی او قسم
ما را گدای فضه شدن افتخار شد
وقتی که جبرئیل امین هم کلام اوست
سلمان برای ما چقدر اعتبار شد
نه سال با رضای علی خانه دار بود
یک روز هم برای علی ذولفقار شد
بویی نبرده بود از اسلام بی گمان
آنکس که درب خانه اش آتش بیار شد
#حسن_کردی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه #هجوم
قامت خمیده بود ولی سرفراز بود
زهرا میان آتش و خون در نماز بود
در را شکست آنکه نفهمید هیچ وقت
حتی به روی او در این خانه باز بود
از «فضّة خذینی» او این قدر بدان
وضعی درست شد که به یک زن نیاز بود
بازوش سرّ قوت بازوی مرتضی است
اما غلاف در پی افشای راز بود
حبل المتین شده است گرفتار ریسمان
مضطر شده همآنکه خودش چارهساز بود
گفتند زخم پهلوی او بسته شد؟ نشد!
حتی زمان غسل همین روضه باز بود
آری مزار گم شدهی بینشان او
شور آفرینترین غزل اعتراض بود
آخر جهاز فاطمه بر دخترش رسید
وقتی سوار بر شتر بی جهاز بود
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه #هجوم
بي گمان آه از نهاد شهر در مي آورد
دود وقتي كه خبر از پشت در مي آورد
نه،علي را نه،كه صديقه كمك از فضه خواست
فضه دارد روضه ي داغ پسر مي آورد
از امامت يك تنه زهرا حمايت ميكند
در عوض نامرد با خود چهل نفر مي آورد
عصمت الله است اين كه بر زمين افتاده است
پس عبا را مرتضي با چشم تر مي آورد
يك نفر اي كاش با اين نامسلمان گفته بود
وقت گل چيدن كسي با خود تبر مي آورد؟
فاطمه در بستر افتاده براي مرتضي
دختر از حال وخيم او خبر مي آورد
از سلام بي جوابش ميتوان فهميد كه
هر چه بيرون ميرود خون جگر مي آورد
واي بر حال دل فرزند او كه صبح و شام
يك به يك اين روضه ها را در نظر مي آورد...
#محسن_صرامی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه
دل غریب من از گردش زمانه گرفت
به یاد غربت زهرا شبی بهانه گرفت
شبانه بغض گلو گیر من کنار بقیع
شکست و دیده ز دل اشک دانه دانه گرفت
کنار پنجرهها دیدگان پر اشکم
سراغ مدفن پنهان و بی نشانه گرفت
نشان شعله و درد و نوای زهرا را
توان هنوز ز دیوار و بام خانه گرفت
مصیبتی است علی را که پیش چشمانش
عدو امید دلش را به تازیانه گرفت
چه گفت فاطمه کانگونه با تأثر و غم
علی مراسم تدفین او شبانه گرفت
فراق فاطمه را بوتراب باور کرد
شبی که چوبه تابوت را به شانه گرفت
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه #تشییع #دوبیتی
اصلا غم تازیانه باور داری؟
یا شعله به درب خانه،باور داری؟
گیرم که یگانه دخترت زهرا نه
تشییع کسی شبانه باور داری؟
@raziolhossein