eitaa logo
شهیدانه
1.5هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
4.7هزار ویدیو
11 فایل
🌸🍃 بسم الله الرحمن الرحیم 🍃🌸 *وَلَا تَحسَبَنَّ ٱلَّذِینَ قُتِلُوا۟ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ أَموَ ٰ⁠تا بَلۡ أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهم یُرزقون به یاد شهدای عزیز هستیم تا شهدا شفیع مان باشند مطالب شهدایی و مذهبی و سیاسی روز خادم‌کانال: @Salam_bar_mahdi_fatemehh
مشاهده در ایتا
دانلود
🔆 مأمون گفته بود امام را در مسیری ببرند که شیعیان و علویان نتوانند از فرصت ها استفاده کنند. از مدینه راه افتادند، بیابان ها محل حرکت بود، و خیلی از شهرهای که نمی گذاشتند امام وارد آن ها بشود. 🔆کاروان از عربستان وارد عراق شد؛ بصره.... کاروان از عراق وارد ایران شد؛ اهواز.....کارون چند روزی در خوزستان بودند. بهبهانی ها می گویند حضرت از شهر ما گذر کرد..... امام از فارس، از اصفهان، از قم، طبس...... گذشت. 🔆امام وارد نیشابور شدند....مرو، سرخس....سفری طولانی و آزار دهنده! امام در توس ساکن شد. در سناباد، باغ حمید بن قحطبه..... آنجا تحت نظر مأمون ساکن شد......... آن جا به شهادت رسید....آن جا مشهد مقدس نام گرفت! (ع) ✅پاتوق کتاب شهید زینب کمایی @maghar98
🔆 پادشاهان و حاکمان دو گونه بودند: یا خون ریز و ظالم بودند، یا حفظ ظاهر می کردند؛ دومی، کاری بود که مأمون انجام داد. 🔆خودش را دوست دار خانواده ی پیامبر نشان داد، حکومت را به علی بن موسی الرضا (ع) تعارف کرد. اما هرجایی که می توانست پنهانی تحریم، شکنجه، زندان و قتل را ادامه می داد. 🔆شیعه می باید بفهمد، چه کسی لباس اسلام می پوشد و به اسم دین ضربه می زند به ریشه ی دین! مأمون اگر راست می گفت، چرا امام را از مدینه کشاند تا توس.‌.....به اجبار؟ در همان مدینه اختیار امور را به دست امام می سپرد‌. مأمون گرگی بود که فریب می داد. (ع) ✅پاتوق کتاب شهید زینب کمایی @maghar98
🔆 مأمون مجلس بزرگی در کاخش گرفت. مجلس بیعت و تبریک با علی بن موسی الرضا (ع). امام را کنار خودش نشاند و از همه خواست با ایشان به عنوان ولیعهد بیعت کنند! تمام درباریان، لشکریان، صاحب منصبان، روسای قبایل و....... 🔆خودش را خشنود نشان داد! هم به عباسیان هدیه های بسیار داد، هم به علویان! مراسم مصنوعی ادامه داشت که مأمون از امام خواست تا سخنرانی کند. امام جمعیت را، هدف مجلس را، قیافه های متحیر را، راست و دروغ را، دوست و دشمن را می دید. 🔆پس؛ حمد و ثنای خداوند را گفت و فرمود: _مردم! ما به خاطر رسول خدا بر گردن شما حقی داریم؛ هر وقت شما ما را دادید ماهم موظفیم حق شما را ادا کنیم! همین. کلام امام تمام شد و........ همه‌ی حیله های مأمون برای شکستن مقام مقدس امام به میدان آمد.....؛ 🔆سکه ها به دستور مأمون به نام امام رضا ضرب شد...... اجبار امام به مناظره‌ها با دانشمندان ادیان دیگر و تبانی با آن ها، فرستادن کنیزان برای هدیه، اجبار امام به ازدواج با دخترش، جلوگیری از برگزاری نماز باران توسط امام....... مأمون ملعون بود و امام غریب الغربا! (ع) ✅پاتوق کتاب شهید زینب کمایی @maghar98
شهیدانه
🔆 دو سالی از آمدن علی بن موسی الرضا(ع) به شهر توس می گذشت. مأمون بود و نقشه ای که ناکام مانده بود. حالا دیگر کسی بر بالای منبر، لعن امام علی (ع) را نمی گفت، امام بر متکمان بزرگ دیگر ادیان پیروز شده و منطق اهل بیت برتری پیدا کرده بود. اطرافیان مأمون ملعون، مدام از محبوبیت امام رضا (ع) بین مردم می گفتند، بین مردم.....نه فقط شیعیان! 🔆 امام مشهور بود به مهربان، به رئوف و.... حاکم غاصب منافق که باشد کارش را پنهانی پیش می‌برد. تصمیم گرفت بر قتل علی بن موسی الرضا! انگوری را به زهر آغشته کرد و..... حاکم که ظالم باشد، ظاهراً لباس اسلام هم که بپوشد، برای شهادت امام ساعت‌ها هم گریه میکند! 🔆غریب بود امام، نه خواهری و برادری و نه خانواده ای! هاشمیان بسیاری را مأمون، قبل از رسیدن شان به شهر توس و دیدار امام در بین راه به شهادت رسانده بود..... خواهرشان فاطمه ی‌ معصومه(ع) را در قم احمدبن موسی(ع) را در شیراز و در هر سوی سرزمین ایران، اولاد موسی بن جعفر را در خون غلتانده بود.... و غریب بود علی بن موسی الرضا! 🔆زهر را که به خورد امام داد، حال امام دگرگون شد، آمدند خانه و اتاقشان، بدون هیچ همراه و پرستاری..... حال امام خوب نبود، زهر جگر را می سوزاند، آتش می دهد تمام وجودت احساس تشنگی می کند و می سوزاند...... 🔆اما می سوخت از تشنگی علی اصغرش! از گلوی بریده ی شش ماهه ای که سرباز نشده سربریده شده بود! 🔆 تشنه بود حسین(ع) از بی‌آبی و سوزندگی هوا، زره سنگین و جنگ مظلومیت، می‌سوخت حسین از تکه تکه شدن علی اکبر، تاب نیاوردن بدن عباسش به خیمه، خسته بود حسین از تنهایی دفاع کردن از حریم حرمی که دیگر هیچ مدافعی نداشت جز خود حسین! می‌سوخت حسین، هر بار که صدا می‌زد: _آیا کسی هست از حریم رسول خدا دفاع کند و.... تنها نگاه‌های حریص به خیمه ها رامی‌دید...... تیرانداز نامرد..... 🔆میان ناله هایی که از پشت دیوارهای اتاقِ امام به گوش می‌رسید دلخراش تر اما، یا زهرا یا زهرا گفتن هایِ امام بود، چه کشیده بود مادر از حرارت آتش هایی که از دیوار و از در و دیوار بلند بود و وای مادرم۰ (ع) ✅پاتوق کتاب شهید زینب کمایی @maghar98
🔆کتاب امام رئوف نوشته نرجس شکوریان فرد است که سبک نوشتاری کتاب مانند کتاب پدر ، مادر و امام من به گونه ای است که با استفاده از متن ادبی و وقایع تاریخی پیوندی میان امروز و تاریخ ایجاد کرده است و توانسته نکات آموزنده ای را در انتهای هر حکایت کوتاهش بیان کند . این کتاب شامل چهل دستنوشته زیبا و کوتاه و آموزنده است .  🔆خانم شکوریان فرد با قلمی جذاب و رسا سعی در شناختن مهربانی های امام رضا ( ع ) دارد که کتاب با قصه ای زیبا از تولد امام رضا شروع می شود و با پند های ایشان به اهالی مدینه مزیّن می شود تا به حرکت امام از مدینه به سمت مشهد می رسد و در بین راه حکایت هایی از نیشابور و محل اسکان امام و برکتهای حضور ایشان که در آنجا اتفاق افتاده است و در تاریخ نقل شده است تا شهادت ایشان و برکتی که برای ما ایرانی ها به جا مانده است می گوید . در این بین داستانی از شیخ نخودکی می خوانید که با رأفت و مهربانی امام آشنا شوید . (ع) ✅پاتوق کتاب شهید زینب کمایی @maghar98
لیست دوم کتابهایی که در پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی در یکسال اخیر معرفی شده. (ع) (ع) (ع)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ 🎬 استاد_شجاعی 🗯 من می‌خوام؛ از لحظه‌ی ورودم به برزخ ؛ تا وقتی که خدا خدایی می‌کنه؛ توی بهشتِ امام رضا علیه‌السلام، و با ایشون، همراه و هم‌خونه باشم 💫.... ✖️ چکار باید بکنم ؟ @shahid_seyed_mahdy