eitaa logo
شهیدانه
1.5هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
4.7هزار ویدیو
11 فایل
🌸🍃 بسم الله الرحمن الرحیم 🍃🌸 *وَلَا تَحسَبَنَّ ٱلَّذِینَ قُتِلُوا۟ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ أَموَ ٰ⁠تا بَلۡ أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهم یُرزقون به یاد شهدای عزیز هستیم تا شهدا شفیع مان باشند مطالب شهدایی و مذهبی و سیاسی روز خادم‌کانال: @Salam_bar_mahdi_fatemehh
مشاهده در ایتا
دانلود
🛣جواد سرعتش را زیاد کرد و گفت: " کاش بعضی از آقایون روشن فکر بیان اینجا را ببینن! اینکه شب بخوابی و واقعاً حس نکنی و ندونی صبح چه اتفاقی می افته؟! مرده ای، زنده ای، شَهرِت دستِته، نیست؟! 🛣مدتی توی حلب مسیری رو می رفتی، موقع برگشت می دیدی بسته است! جاده ای که تا دیروز با امنیت می رفتی، تا ماه پیش با خیال راحت می رفتی، حتی تو شب. یهو می دیدی تو روز هم نمی تونی بری! چند نفر وسط جاده ایست و بازرسی زده بودند با پرچم جدید!!!! 🛣اون وقت طرف توئیت می زنه، اگه تو سوریه خرج نمی کردیم، می تونستیم ریز گردهای خوزستان را حل کنیم! 🛣حکایت ما مردم خیلی حکایت عجیبیه.... گاهی بدون فکر، بدون آینده نگری، گاهی با خودخواهی چنان حق به جانب به سمت جلو می ریم که...‌ ما شیعه علی بن ابیطالبیم (ع)..... 🛣راه درست رو همین مدافعان حرم رفتند و می روند.... کاش حداقل یاد گرفتن که نه حداقل درک کنیم و بفهمیم. ✅پاتوق کتاب شهید زینب کمایی maghar98@
🛣قرار بود برویم منطقه ای بنام "شیخ نجار". آنجا را به شهرک من می شناختند؛ بازوی اقتصادی و پر رونق ده یوتیوب. اگه بری میذارنت رو صندلی، سرت رو می بُرَّن و فیلمت را مستقیم می ذارن تو یوتیوب! " 🛣به عمد بود یانه، نمی دانم. ولی هیچ سیلویی ندیدم که شکمش از خمپاره ای پاره نشده باشد. داعشی ها بعد از گرفتن این منطقه . تمام انبارها را خالی کرده بودند، برده بودند ترکیه. 🛣کل حلب را جبهه النصره در دست گرفته. ولی تنها شهر دست داعش بود. 🛣اسماعیل دیگر یادش نبود از کدام مسیر رفته بودند عملیات.... ✅پاتوق کتاب شهید زینب کمایی maghar98@
🛣رسیدیم دم در خانه. نشست روی سنگ جدول و گفت: " بچه های ما اینجا خوب می جنگن، اما کاش به همون اندازه هم کار فرهنگی می کردن! 🛣درسته که ما در برابر مسلّحین ایستادگی کردیم و اجازه ندادیم حرم حضرت زینب به دست شون بیفته، ولی آیا دفاع اعتقادی هم انجام دادیم؟ رفتیم با مردم شون حرف بزنیم؟ چقدر توی فضای مجازی کار کردیم؟ " 🛣ایستاد و زیپ کاپشن را کشید تا زیر چانه اش. _ اینها باعث شد پامو بکنم تو یه کفش که عربی یاد بگیرم. همینکه با دو تا جمله متوجه بشن ایرانی ها آدم های بدی نیستن و ذهنیت شون نسبت به شیعه تغییر کنه کافیه. 🛣_ مگه مردم سوریه همچین تصوری هم دارن!؟ _ زِکّی! نزدیکی حرم حضرت زینب باهاشون کار می کردم. حرکت و پیشروی آموزش می دادم. گفتم: " حالا فرض بگیریم دشمن مقاومت کرد و خواستیم عقب نشینی کنیم؛ اون وقت باید چکار کنیم؟ " یکی شون بلند گفت: " به ما گفتن اگه بخواین عقب نشینی کنیم، ایرانی ها شما را می کشن!!!!" ✅پاتوق کتاب شهید زینب کمایی maghar98@
🛣این خونه ها دست داعش بود. اومدیم و درگیر شدیم، یه دونه شهید دادیم. پشت بیسیم به عمّار توپیدم: نه چپ و راست مون را بلدیم ، نه میدونیم اینجا کجاست؟ 🛣تو همون تیر اندازیِ اول راه بلدها فرار کردند، تک تیر انداز دشمن هم می‌زد. 🛣خیلی آروم و با صلابت گفت: الان میام بالا. فکر کردم الان با سی_ چهل نفر نیرو میاد. چند دقیقه بعد دیدم تنهایی اسلحه را انداخته رو دوشش و اومد بالا. پرسیدم: " چرا تنها؟" گفت: می ریم. می زنیم مثل مرد می گیریم. سرش را انداخت پایین و از وسط همین باغ زیتون رفت سمت روستا. روستایی پر از داعشی!... 🛣یه دفعه داد زد: " اسماعیل بیا. فرار کردن! اسماعیل بیا. فرار کردن! داعشی ها وحشت زده توی درّه پایین روستا پناه گرفتن." ✅پاتوق کتاب شهید زینب کمایی maghar98@
🛣از جمله جذابیت های این کتاب، نگاه راوی از دریچه نویسنده ای دغدغه مند، پیگیر و کمی بازیگوش است.برای نویسنده نوشتن اصالت دارد و او سفر می کند تا بنویسد. 🛣برای نوشتن بعضی کتابها نباید دست به قلم شد! باید قلم را کنار گذاشت، به دل ماجرا رفت و همراه قهرمان قصه قدم زد. 🛣کتاب جاده یوتیوب روایت همین سفرهاست، روایتی از سفرنامه سوریه و فضای اعزام مدافعان حرم. این کتاب گاه از لبخندها و گاه از اشک ها می گوید. گاهی با جملاتش کاری می کند که بغض به گلو چنگ بیاندازد. و گاهی خواننده را لبریز از رشادتهای غیور مدافعان حرم می سازد. که در اوج داستان با کمین تروریست ها مواجه شده اند. . 🛣جاده یوتیوب یکی از منابع بی غرض و منصفی هست که می تواند مردم شناسی سوریه در زمان جنگ را روایت کند. بچه ها مدرسه میروند، در کوچه بازی می کنند و خمپاره ها به زمین کوبیده می شود. مغازه دارها صبح کره کره شان را بالا می کشند و ظهر برای نهار به خانه می روند. اسلحه ها شلیک می کنند و کودکان گاه سر توپ فوتبال با هم قهر می کنند. فرماندهان نقشه جنگ می کشند، سربازها می جنگند و همه این احوالات در یک نقطه به هم گره می خورند؛ پارادوکسی مثل همنشینی جنگ و صلح. 🛣در کنار این روایت هایی از حضور ایرانی ها به عنوان مستشار در سوریه را بیان می کند و به خیلی از سؤال ها و شبهات پاسخ می گوید. حتی به این سؤال که چرا در سوریه با ایرانی ها مهربان تر از سایر مسلمانان هستند. ✅پاتوق کتاب شهید زینب کمایی maghar98@
لیست دوم کتابهایی که در پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی در یکسال اخیر معرفی شده. (ع) (ع) (ع)