eitaa logo
تبیین
2.7هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
425 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️دیدگاه اسلام در مورد تجمّل و زینت چیست؟ 🔹در مورد استفاده از انواع ، مانند تمام موارد، را انتخاب کرده است، نه مانند بعضى که مى پندارند استفاده از زینت ها و هر چند به صورت معتدل بوده باشد، مخالف زهد و پارسایی است؛ و نه مانند که غرق در زینت و مى شوند و تن به هر گونه براى رسیدن به این عمل نامقدس مى دهند. اگر ساختمان روح و جسم انسان را در نظر بگیریم مى بینیم در این زمینه درست هماهنگ ویژگى هاى روح انسان و ساختمان جسم او است. 🔹توضیح این که: به گواهى روانشناسان، یکى از چهار بعد روح انسانى است، که به ضمیمه حسّ نیکى، و حسّ دانایی، و حسّ مذهبى، ابعاد اصلى روان آدمى را تشکیل مى دهند؛ و معتقدند تمام زیبایی هاى ادبى، شعرى، صنایع ظریفه، و هنر به معنى واقعى، همه مولود این حسّ است. با وجود این چگونه ممکن است یک قانون صحیح، این را در روح انسان خفه کند، و عواقب سوء عدم اشباع صحیح آن را نادیده بگیرد؟! لذا در استفاده کردن از هاى طبیعت، لباس هاى زیبا و متناسب، به کار بردن انواع عطرها، و امثال آن، نه تنها مجاز، که به آن و سفارش نیز شده است، و در این زمینه از پیشوایان مذهبى در کتب معتبر نقل شده است. 🔹به عنوان نمونه در تاریخ زندگى (عليه السلام) مى خوانیم، هنگامى که به نماز برمى خاست هاى خود را مى پوشید؛ سؤال کردند چرا بهترین لباس خود را مى پوشید؟ فرمود: «إِنَّ اللّهَ جَمِیلٌ یُحِبُّ الْجَمالَ، فَأَتَجَمَّلُ لِرَبِّی وَ هُوَ یَقُولُ خُذُوا زِینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِد؛ خداوند زیبا است و را دوست دارد، به همین جهت من لباس زیبا براى راز و نیاز با پروردگارم را مى پوشم و هم او دستور داده است که خود را به هنگام رفتن به مسجد برگیرید». 🔹در حدیث دیگرى مى خوانیم، یکى از زاهدان ریائى به نام «عبّاد بن کثیر» با (عليه السلام) روبرو شد، در حالى که حضرت لباس نسبتاً زیبایی بر تن داشت، به امام گفت: تو از خاندان نبوتى، و پدرت على (عليه السلام) لباس بسیار ساده مى پوشید، چرا چنین لباس جالبى بر تن تو است؟ آیا بهتر نبود لباسى کم اهمیت تر از این مى پوشیدى؟ امام فرمود: واى بر تو اى عبّاد! «مَنْ حَرَّمَ زِینَةَ اللهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّیِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ؛ چه کسى هایی را که براى آفریده و روزى هاى پاکیزه را حرام کرده است؟...». 🔹و روایات متعدد دیگر. این تعبیر که خداوند زیبا است و زیبایی را دوست دارد و یا تعبیر به این که خداوند زیبایی ها را آفریده، همگى اشاره به این حقیقت است که اگر استفاده از هر گونه ممنوع بود، خداوند هرگز اینها را نمى آفرید، در جهان هستى خود دلیل بر این است که خالق زیبایی ها آن را دوست دارد. ولى مهم اینجاست که در این گونه موضوعات، مردم غالباً راه را مى پویند و با بهانه هاى مختلف رو به مى آورند. 🔹به هر حال، روش و در این مورد، روش و معتدلى است که نه جمود دارد و تمایلات زیباپسندى روح انسان را در هم مى کوبد و نه بر اعمال و تجمل پرستان و شکم‌خواران صحّه مى گذارد؛ مخصوصاً در جوامعى که و بینوا وجود داشته باشد، حتى از زینت هاى معتدل نیز نهى مى کند. لذا مى بینیم در بعضى از روایات هنگامى که از بعضى امامان سؤال مى کردند، چرا لباس فاخر پوشیده اید؟ در حالى که جدّ شما على (عليه السلام) چنین لباسى در تن نمى کرد؟ در پاسخ مى فرمودند: مردم آن زمان در شدت و فشار بودند و مى بایست چنین شود، اما مردم زمان ما زندگى مرفه ترى دارند، در چنین شرایطى استفاده از این (در حدود معقول) مانعى ندارد. 📕تفسیر نمونه، آيت الله العظمی مکارم شیرازی، دارالکتب الإسلامیه، چاپ سی و دوم، ج ۶، ص ۱۸۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️در جهان بینی اسلامی «دنیا» و «آخرت» از چه جایگاهی برخوردار است؟ 🔹 براى و آنها كه را علماً و يا عملاً انكار مى كنند، تمامِ مطلوب و منتهاىِ مقصود است، و به همين دليل، تمام را در پاى آن قربانى مى كنند. تمام هاى مردم جهان مولود اين طرز فكر است كه در و يا در ، حضور نداشته باشد؛ ولى در ، مرحله اى است گذرا و مقدّمه‌اى براى ، كه در روايات اسلامى با تشبيهات مختلفى آمده است: گاه «مزرعه»، گاه «پل»، و گاه «تجارتخانه» شمرده اند. [۱] 🔹ولى در بعضى از خطبه هاى «نهج البلاغه»، تشبيه به ميدان تمرين، و تشبيه به ميدان مسابقه شده؛ تشبيهى بسيار رسا و گويا. در واقع در اين ميدان با آموزش هاى عقيدتى و پرورش هاى اخلاقى، چنان قوى و نيرومند مى شوند كه در ميدان مسابقه مى توانند به سرعت در جاى گيرند و در آسمان قرب خدا پرواز كنند. از اين تشبيه نكات زير استفاده مى شود: الف) و در را بى حساب به كسى نمى دهند، بلكه در پرتو های فكرى و اخلاقى و عملى خواهد بود. 🔹ب) با پايان دنيا، بسته مى شود و جاى است نه عمل، همان گونه كه ميدان مسابقه جاى تمرين نيست. ج) اين مسابقه، برترين جوائز است! چرا كه اين مسابقه برترين مسابقه ها است. د) تفاوت درجات و مراتب انسان ها با و آنها ارتباط دارد. ممكن است گروهى بهشتى باشند، ولى هر كدام در مقامى از مقامات بهشت؛ همان گونه كه شركت كنندگان در يك مسابقه، نفر اوّل و دوم و سوم دارند كه هر كدام جايزه متناسب رتبه خود مى گيرند. 🔹هـ) هيچ چيز از و ما در دنيا از ميان نمى رود و آثار همه باقى مى ماند. همان گونه كه آثار همه تمرينات براى مسابقه دهندگان محفوظ است. اين همان است كه مى فرمايد: «فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ - وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرّاً يَرَهُ». [زلزال، ۷و۸] در حديثى از (عليه السلام) می خوانیم كه: «حضرت بعد از آنكه ماه رمضان را به عنوان مضمار خلق و ميدان تمرين مى شمرده، مى فرمايد: «وَ ايْمُ اللهِ لَوْ كُشِفَ الْغِطَاءُ لَعَلِمُوا أَنَّ الْمُحسِنَ مَشْغُولٌ بِإِحْسَانِهِ، وَ الْمُسِيئَ مَشْغُولٌ بِإِسَائَتِهِ» [۲] (به خدا سوگند! اگر پرده برداشته شود، مردم خواهند دانست كه ، بهره مند از نيكوكارى خود و ، درگير بدكارى خويش است). پی نوشت‌ها؛ [۱] رجوع کنید به: نهج البلاغة، صبحی صالح، هجرت‏، قم، ‏۱۴۱۴ ق، چ ۱، ص ۷۱، (خطبۀ ۲۸) [۲] بحارالأنوار، دار إحياء التراث العربی، چ ۲، ج ۷۵، ص ۱۱۰، باب ۱۹ 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۴، ص ۴۷۶ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️از ديدگاه قرآن مجيد و روايات اسلامی، «عُجب» و «خودپسندى» چه آفاتی برای انسان به دنبال دارد؟ 🔹 (علیه السلام) در بخشی از نامه ۳۱ به فرزند دلبندش (عليه السلام) میفرمايد: «وَ اعْلَمْ أَنَّ الْإِعْجَابَ ضِدُّ الصَّوَابِ، وَ آفَةُ الْأَلْبَابِ» ([پسرم] بدان كه و ، ضد راستى و درست انديشى، و آفت عقل هاست)؛ اشاره به اينكه ، حقايق را درباره خويش و ديگران درك نمى كند و اين صفت زشت، حجابى بر عقل او مى افكند تا آنجا كه را صفات برجسته، و را كمال مى بيند، 🔹و گاه يك عمر در اين و اشتباه بزرگ باقى مى ماند و با همان حال از دنيا مى رود. به گفته مرحوم مغنيه در «شرح نهج البلاغه» خود، عُجب و همانند شراب است؛ هر دو انسان را مى كند، و انسان مست همچون ديوانگان است كه بايد از او فرار كرد. در «قرآن مجيد» و «روايات اسلامى»، در نكوهش و خودپسندى نكته هاى فراوانى آمده است؛ 🔹ازجمله در «آيه ۸ سوره‌ فاطر» می خوانيم: «أَفَمَنْ زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ فَرَآهُ حَسَناً فَإِنَّ اللهَ يُضِلُّ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدي مَنْ يَشاءُ فَلَا تَذْهَبْ نَفْسُكَ عَلَيْهِمْ حَسَراتٍ إِنَّ اللهَ عَليمٌ بِما يَصْنَعُونَ» (آيا كسى كه [بر اثر عُجب و و هواى نفس] براى او شده و آن را زيبا مى بيند [همانند كسى است كه واقع را مى يابد]؟! خداوند هر كس را بخواهد [و سزاوار باشد] گمراه مى سازد و هر كس را بخواهد [و شايسته ببيند] هدايت مى كند پس جانت به سبب تأسف بر آنان از دست نرود؛ خداوند به آنچه انجام مى دهند داناست). 🔹در سخنان‌ (عليه السلام) تعبيرات عجيبى درباره و ديده مى شود؛ در يكجا مى فرمايد: «العُجْبُ آفَةُ الشَرَفِ» [۱] (، آفت شرف انسان است). و در جاى ديگر مى فرمايد: «آفَةُ اللُّبِّ العُجْبُ» [۲] (آفت عقل، است). و باز مى فرمايد: «اَلعُجْبُ يُفْسِدُ العَقْلَ» [۳] (، عقل انسان را فاسد مى كند). و در جاى ديگر: «ثَمَرَةُ العُجْبِ البَغْضَاءُ» [۴] (نتيجه آن است كه مردم دشمن انسان مى شوند) و بالأخره مى فرمايد: «العُجْبُ رَأْسُ الحِمَاقَةِ» [۵] (، سرآغاز حماقت است). پی نوشت‌ها؛ [۱] غررالحكم و درر الكلم‏، تميمى آمدى، محقق، رجائى، سيد مهدى‏، دار الكتاب الإسلامية، قم، ‏۱۴۱۰ق، چ دوم‏، ص ۵۲، حکمت ۹۸۳؛ [۲] همان، ص ۲۸۰، حکمت ۴۲؛ [۳] همان، ص ۴۴، حکمت ۷۷۶؛ [۴] همان، ص ۳۲۷، حکمت ۲۰؛ [۵] همان، ص ۳۰، حکمت ۴۰۳ 📕پيام امام امير المؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۹، ص ۵۶۷ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️دو اثر شوم ترک «امر به معروف» و «نهی از منکر» 🔸 و دو واجب از در دین مبین هستند؛ این دو واجب جایگاه بسیار مهمی در این آیین، و به خصوص دارند و در لسان (علیهم‌ السلام) مورد تاکید بسیاری قرار دارند. اگر به احادیث معصومین (علیهم‌ السلام) رجوع کنیم خواهیم دید آن بزرگواران به شدّت بر انجام این دو واجب در تاکید می‌کردند و شیعیان خود را نسبت به انجام این دو واجب فرا می‌خواندند. 💠برای نمونه به چند مورد از این احادیث اشاره می‌کنیم: 🔹 (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «هر كس و را انجام دهد، در زمين و اوست در میان امت». [۱] (عليه السلام) فرمودند: «، حتی جهاد در راه خدا در برابر «امر به معروف» و «نهی از منکر» چون قطره‌ی آبی است در برابر دریای پهناور». [۲] همچنین در حدیث دیگری فرمودند: « به و و بر پاداشتن حدود [الهى] است. [۳] 🔹حضرت در این دو روایت بیان می‌کنند که ارزش و جایگاه و از تمام بالاتر، بلکه مانند قطره در مقابل دریاست، که به زیبایی گویای ارزش و اهمیت این است. (علیه السلام) فرمودند: «امر به معروف و نهی از منکر است که با آن، برپا می‌شود و به وسیله‌ی آن، برقرار می‌گردد، کسب و کار مردم حلال و تامین می‌شود و در سایه‌ی آن می‌آید و از انتقام گرفته می‌شود و کارها پیدا می‌کند». [۴] 🔹در این روایت، حضرت به زیبایی می‌فرمایند تمام به انجام این مهم بستگی دارد، و اگر این مورد رعایت نشود، دیگر واجبات نیز انجام نخواهد شد. امام صادق (عليه السلام) فرمودند: «پيامبر خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «خداوند (عز و جل) از كه دين ندارد نفرت دارد؛ عرض شد: مومنى كه دين ندارد كيست؟ فرمود: كسى كه نمی‌كند». [۵] 🔹در این روایت، حضرت می‌فرماید و این قدر مهم است که انجام ندادن آن، به معنای و است؛ یعنی کسی که این را انجام ندهد، اصلا دین و ایمان ندارد، و لو اینکه سایر واجبات را به خوبی انجام داده باشد. این آن‌قدر مورد مهم و حیاتی است که ترک آن علاوه بر این‌ که را از بین می‌برد، دارای آثار شومی برای است نیز می‌باشد؛ 🔹 (عليه السلام) در وصیت خود به (عليه السلام) در این باره فرمودند: « و را ترک نکنید، که و بدکار جامعه بر شما می‌شوند و آن‌گاه هر چه کنید به اجابت نرسد». [۶] در این حدیث حضرت می‌فرمایند اگر در جامعه‌ای و ترک شود، دو اثر شوم در پی خواهد داشت، یکی اینکه بَدان و جامعه بر مردم مسلط شده و زمام امور را به دست خواهند گرفت؛ دیگری اینکه جامعه نیز هر چه دعا کنند، دعایشان مستجاب نمی‌شود. پی‌نوشت‌ها؛ [۱] مستدرك الوسائل، ج ۱۲، ص ۱۷۹؛ [۲] نهج البلاغه، حکمت ۳۷۴؛ [۳] غرر الحكم، حدیث ۶۸۱۷؛ [۴] وسائل الشیعه، ج ۱۱، باب اول، حدیث ۶، ص ۳۹۵؛ [۵] الكافی، ج ۵، ص ۵۹؛ [۶] نهج البلاغه، نامه‌ی ۴۷ منبع: وبسایت رهروان ولایت @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام حسن مجتبی (عليه السلام) دارای چه ويژگی های شخصيتی بودند؟ 🔹 (علیه السّلام)، از چهره‌ های برجسته است که و روشنگر راه هدایت است. (صلّی اللّه علیه و آله) در سخنان زیادی علاقه خویش را به فرزندشان (علیه السّلام) بیان کرده و از دیگران نیز خواستند تا او را دوست بدارند. تعبیرهایی نظیر: «اَللّهُمَّ إِنِّی قَدْ أَحْبَبْتُهُ فَأُحِبُّهُ وَ أُحِبُّ مَنْ یُحِبُّهُ». [۱] «مَنْ أَحَبَّنِی فَلْیُحِبُّهُ وَ لِیَبْلُغِ الشَّاهِدُ مِنْکُمْ الْغَائِبَ». [۲] «مَنْ أَحَبَّ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ فَقَدْ أَحَبَّنِی وَ مَنْ أَبْغَضَهُمَا فَقَدْ أَبْغَضَنِی». [۳] «مَنْ سَرَّهُ أَنْ یَنْظُرَ إِلَی سَیِّدِ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ فَلْیَنْظُرْ إِلَی الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ». [۴] نمونه‌ هایی از کلماتی است که (صلّی الله علیه و آله) درباره فرزندشان (علیه السّلام) فرموده‌ است. 🔹درباره ویژگیهای عبادی (علیه السلام) مطالبی نقل شده است. از جمله درباره آن حضرت که پیاده انجام شده، آمده است که: «إِنِّی لَأَسْتَحْیِ مِنْ رَبِّی أَنْ أَلْقَاهُ وَ لَمْ أَمْشِ إِلَی بَیْتِهِ، فَمَشَی عِشْرِینَ مَرَّةً مِنَ الْمَدِینَةِ عَلَی رِجْلَیْهِ». [۵] (من شرم دارم که خداوند را ملاقات کنم در حالی که به خانه او نرفته باشم. پس بیست بار از مدینه با پای پیاده به زیارت خانه خدا رفت). در نقل دیگری آمده است که آن حضرت بیست و پنج بار با پای پیاده به سفر حج رفت. [۶] «ابن سعد» در نقل خود پانزده بار ذکر کرده است. [۷] 🔹 و در راه خدا، یکی دیگر از ویژگی‌ های اخلاقی آن امام بزرگوار است که زبانزد خاص و عام بوده است. زمانی که «اسماعیل بن یسار» همراه «عبدالله بن انس» برای گرفتن پول به شام، نزد معاویه رفته و چیزی به دست نمی‌ آورند، اسماعیل در شعری خطاب به دوستش «ابن انس» می‌ گوید: «لعمرک ما إلی حسن رحلناو لا زرنا حسینا یا بن انس» [۸] (به جان تو سوگند ای فرزند انس که ما به سوی [امام] (علیه السّلام) نرفته و به زیارت حسين (علیه السّلام) نشتافته بودیم). مقصود او چنین بود که اگر زیارت این دو برادر است که زائر با دست پر باز می‌ گردد. 🔹در نقلی آمده است که شخصی حضور (علیه السّلام) رسید و اظهار نیاز کرد. حضرت به او فرمود: نیازهایت را بنویس و به من ده. زمانی که او نوشت و آورد، (عليه السلام) دو برابر نیازش پرداخت. [۹] و در روایت دیگری آمده است که (عليه السلام) در طول زندگی خود، سه بار و هر بار نیمی از تمامی ما یملک خود را در راه خدا بخشید. [۱۰] 🔹«ابو هارون نامی» گوید: در سفر حج به مدینه رفتیم، گفتیم سری به فرزند رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) بزنیم و سلامی بر او بکنیم. نزد آن بزرگوار رفتیم و از سفر خود گفتیم. وقتی بازگشتیم، برای هر کدام ما چهارصد فرستاد. نزد آن حضرت برگشته گفتیم که وضعمان خوب است. حضرت فرمود: «لَاتُرَدُّوا عَلَیَّ مَعْرُوفِی». [۱۱] به (علیه السّلام) گفتند: «فِیکَ عَظَمَةٌ»؛ (شما عظمت خاصی دارید). امام فرمود: «لَا بَلْ عِزَّةٌ، قَالَ اللهُ تَعَالَی: فَلِلّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ» [۱۲] (این عظمت نیست بلکه عزت است، خداوند فرموده است: عزت برای خدا، پیامبرش و مؤمنان است). 🔹 (عليه السلام) در مدت هشت نه سالی که پس از صلح در مدینه بودند، مرتب با شیعیان کوفه که برای حج به حجاز می‌آمدند دیدار داشتند. طبیعی است که آنها حضرت را به عنوان امام خود پذیرفته و در کار دین‌داری خود از آن حضرت بهره می‌ بردند. مردی از شامیان گوید: روزی در مدینه شخصی را دیدم با چهره‌ ای آرام و بسیار نیکو و لباسی در بر کرده که به طرز زیبایی آراسته و سوار بر اسب. درباره او پرسیدم. گفتند: (عليه السلام) است، 🔹خشمی سوزان سر تا پای وجودم را فرا گرفت و بر (عليه السلام) حسد بردم که چگونه او چنین پسری دارد. پیش او رفته و پرسیدم آیا تو فرزند علی هستی؟ وقتی تأیید کرد، سیل دشنام و ناسزا بود که از دهان من به سوی او سرازیر شد. پس از آن که به ناسزاگویی پایان دادم از من پرسید: آیا غریب هستی؟ گفتم: آری. فرمود: با من بیا، اگر مسکن نداری به تو می‌ دهم و اگر پول نداری به تو می‌ کنم و اگر نیازمندی، سازم. من از او جدا شدم در حالی که در روی زمین محبوبتر از او نزد من کسی نبود. [۱۳] 📕حیات فکری و سیاسی امامان شیعه (علیهم‌ السلام)، جعفریان، رسول، موسسه انصاریان، قم، ۱۳۸۱ ش، چاپ ششم، ص ۱۶۵ با مقداری تلخیص منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️معاویه چگونه امام حسن مجتبی (علیه السلام) را به شهادت رساند؟ 🔹ابن سعد در «طبقات» نوشته است: «سمّه معاوية مراراً؛ لأ نّه كان يقدم عليه الشام هو و أخوه الحسين» [۱] ( بارها او را كرد؛ زيرا او و برادرش حسين، شام را عليه او مى شوراندند). 🔹و واقدى نوشته است: «إنّه سُقي سمّاً ثمّ أفلت، ثمّ سُقي فأفلت، ثمّ كانت الآخرة توفّي فيها، فلمّا حضرته الوفاة قال الطبيب وهو يختلف إليه: هذا رجلٌ قطع السمّ أمعاءه؛ فقال الحسين: «يا أبا محمّد! أخبرنی من سقاك؟». قال: «ولِمَ يا أخي؟». قال: «أقتله والله قبل أن أدفنك، وإن لا أقدر عليه أو يكون بأرض أتكلّف الشخوص إليه». فقال: «يا أخي إنّما هذه الدنيا ليال فانية، دعه حتّى ألتقي أنا وهو عند الله، و أبى أن يسمّيه». و قد سمعتُ بعض من يقول: كان معاوية قد تلطّف لبعض خدمه أن يسقيه سمّاً» [۲] 🔹[ترجمه متن بالا:] ( به آن حضرت داده شد سپس نجات يافت، سپس داده شد و نجات يافت، سپس در وفات كرد، و چون وفاتش نزديك شد طبيب كه نزد او آمده بود گفت: اين، مردى است كه رودهايش را تكّه تكّه كرده است، پس حسين گفت: «اى ابومحمّد! به من خبر بده چه كسى به تو سمّ داد»؟ گفت: «برادرم براى چه»؟ گفت: «به خدا سوگند ! قاتل تو را قبل از دفن تو خواهم كشت، هر چند بر او قدرت نداشته باشم يا در سرزمينى باشد كه رفتن به سوى او برايم سخت باشد». پس فرمود: «اى برادر! اين دنيا شبهايى فانى است، او را واگذار تا من او را نزد خدا ملاقات كنم، و از نام بردن او خوددارى كرد. و من از برخى شنيده ام كه: با حيله از برخى خدمتكاران آن حضرت خواست به او سمّ دهند). 🔹و گفته شده: همسرش جعده دختر اشعث بن قيس كندى به او سمّ داد، و او را فريب داد كه اگر در كشتن (علیه السلام) حيله اى به كار ببرى صد هزار درهم برايت مى فرستم و تو را به ازدواج يزيد درمى آورم؛ و اين موجب شد كه آن حضرت را كند؛ و چون (علیه السلام) وفات نمود مال را به او داد و پيغام فرستاد: «إنّا نحبُّ حياة يزيد ولولا ذلك لوفينا لكِ بتزويجه» (ما زندگى يزيد را دوست داريم و اگر چنين نبود درباره ازدواج با وى به قول خود وفا مى كرديم). 🔹و گفته شده: (عليه السلام) هنگام وفاتش فرمود: «لقد حاقت شربته، وبلغ اُمنيّته، والله ما وفى بما وعد، ولا صدق فيما قال» (همانا شربتش كارگر افتاد و به آرزويش رسيد، به خدا سوگند! به آنچه وعده داد وفا نكرد و در آنچه گفت راستگو نبود). 🔹و نوشته است: حصين بن منذر رقاشى مى گويد: «والله ما وفى معاوية للحسن بشيء ممّا أعطاه؛ قَتَل حُجراً و أصحاب حُجر، و بايع لابنه يزيد، و سمَّ الحسن» [۳] (به خدا سوگند! به هيچ يك از پيمان هايى كه به داد وفا نكرد؛ حُجر و ياران او را كشت، براى پسرش يزيد بيعت گرفت، و را مسموم كرد). 🔹و زمخشرى در «ربيع الأبرار» در باب هشتاد و يكم مى نويسد: براى جعده دختر اشعث، همسر (امام) حسن صد هزار درهم قرار داد تا او را نمود، و دو ماه زنده بود، تشتى از خون از جلوى او برداشته مى شد و مى گفت: «سُقيت السمّ مراراً ما أصابني فيها ما أصابني في هذه المرّة، لقد لفظت كبدي» [۴] (بارها به من دادند ولى در هيچ كدام مثل اين بار صدمه نديدم، (ديگر) جگرم پاره پاره شده است). پی نوشت: [۱] تتميم طبقات ابن سعد، ج ۱، ص ۳۵۲، ح ۳۱۵ [۲] تاريخ ابن كثير، ج ۸، ص ۴۳ [ج ۸، ص۴۷، حوادث سال ۴۹ هـ] [۳] شرح نهج البلاغة، ابن أبى الحديد، ج ۴، ص ۷ [ج ۱۶،ص ۱۷، نامه ۳۱] [۴] ربيع الأبرار، ج ۴، ص ۲۰۸ 📕گزیده ای جامع از الغدیر، محمد حسن شفیعی شاهرودی، قلم مکنون، قم، ۱۴۲۸ ه.ق ، ص ۱۰۹۶ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️مهربانی‌ و عطوفت 🔹از دیدگاه اسلام، و محبت، مایه و برپایی جامعه انسانی است. ، همواره پیروان خود را به و مهرورزی به یکدیگر سفارش می کند. [۱] در ، ، جزو یعنی سعادتمندان و کسانی معرفی شده اند که وجودشان سرشار از یمن و است. «ثُمَّ كانَ مِنَ الَّذينَ أمَنوُا وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ وَ تَواصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ أوُلئِك أَصْحابُ الْمَيمَنَةِ» [۲] (سپس از كسانى باشد كه ايمان آورده و يكديگر را به صبر و استقامت و و عطوفت توصيه مى‏ كنند. اينان هستند). 🔹 (عليه السلام) توصیه می کنند: «به یکدیگر متصل شوید و را محکم‌ کنید و به هم نمایید و نسبت به هم باشید!». [۳] یکی از ویژگی های شاخص (عليه السلام) بود؛ بطوری که در سیره های مختلف حضرت، می‌توان نشانی از و لطافت را مشاهده کرد. دریای محبت ایشان به قدری گسترده و جوشان بود که غریبه و آشنا را در برمی گرفت و حتی کسانی که یک بار با ایشان برخورد داشتند، از و محبت (عليه السلام) بهره مند می شدند. 🔹برای مثال، نقل شده است که ایشان در مکانی نشسته بودند، هنگامی که خواستند از آنجا برخیزند، مرد فقیری سر رسید. (علیه السلام) در کمال بزرگواری به آن تازه وارد خوش آمد گفتند و به او لطف کرده، فرمودند: «شما هنگامی در مجلس نشستید، که ما می خواستیم برخیزیم؛ آیا اجازه می دهید مجلس را ترک کنم؟ آن مرد هم اجازه داد». [۴] آنچه (علیه السلام) در این سیره به جا آوردند، «مراعات‌ حق‌ همنشین» است که از به شمار می رود و یکی از آثار مهم و قطعی آن، و الفت میان افراد است که به آن تشویق می کند. 🔹همچنین (علیه السلام) می‌فرماید: «موقعی که شهادت (علیه السّلام) نزدیک شد، ایشان گریستند؛ به آن بزرگوار گفته شد: «آیا گریه می‌کنید، در صورتی که چنین مقام و منزلتی نزد پیغمبر خدا (صلّی الله علیه و آله) دارید و آن بزرگوار درباره شما فرموده، آنچه را که باید بفرماید؛ شما بیست حج با پای پیاده به جای آورده اید و سه مرتبه مال خود، حتی نعلینتان را با خدا تقسیم نموده اید!؟»؛ حضرت فرمود: «من برای دو موضوع گریه می کنم: یکی وحشت هنگام حساب و دیگری فراق دوستان». [۵] 🔹آری! به قدری در دل حضرت جای داشت که در هنگام مرگ، غم فراق ایشان اشک بر چهره مبارک ایشان جاری ساخت. لطف سرشار آن امام رئوف، همچون باران، همه حتی حیوانات را در بر می‌گرفت. روزی (عليه السلام) نشسته بودند و طعامی تناول می نمودند؛ سگی در نزدیکی ایشان ایستاده بود و حضرت هر لقمه ای که تناول می فرمودند، لقمه ای پیش سگ می افکندند. مردی گفت: «ای پسر پیامبر، آیا می خواهید این سگ را از شما دور کنم؟» حضرت فرمود: «آن را رها کن! زیرا از خدا شرم دارم در حالی غذا بخورم که جانداری به من نگاه کند و من آن را طعام ندهم و برانم». [۶] پی‌نوشت‌ها؛ [۱] مقدس نيا، آداب معاشرت، ص ۱۶۵ [۲] سوره بلد، آیات ۱۷ و ۱۸ [۳] وسائل الشيعه، ج ۱۲، ص ۲۱۶ [۴] الطبقات ‏الكبرى، خامسة ۱، ص ۲۸۱ [۵] مكارم الأخلاق (طبرسی)، ص ۳۱۶ [۶] مستدرك الوسائل، ج ۷، ص ۱۹۲ برگرفته از مجموعه مقالات همایش سبط النبی امام‌ حسن‌ مجتبی (ع)، ج۲، ص۷۱ منبع؛ حوزه نت @tabyinchannel