eitaa logo
نشر فضایل امیرالمؤمنین علی علیه السلام
459 دنبال‌کننده
136 عکس
101 ویدیو
2 فایل
کانال دوم ما ✳️اَحاديث ناب۱۴معصوم✳️ @Ahaadith_Ahlebait قال الامام صادق علیه السلام: کسی که احادیث ما را در دل شیعیان ما جای می دهد از هزار عابد برترست. 📚اصول کافی جلد۱صفحه۳۳ #کپی با ذکر #صلوات 💫 @ya_amiralmomenin110 💫 خادم کانال @Amirovisi
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 هفهاف یا آخرین کربلا به روز . 🌺🍂 بر عکس قضیه عقبه بن سمعان، قصه هفهاف بصری است. سیره نویسان رقم کرده اند که: هفهاف مردی بود بسیار شجاع از اهل بصره و از شیعیان واقعی مولی الموحدین امیرالمومنین (علیه السلام) همیشه فرمانبر آن حضرت و در غزواتش ملازم رکاب بود؛ و در جنگ صفین او را در لشگر بصره مقامی بس بزرگ بود؛ و پس از شهادت امیرمؤمنان (علیه السلام) او همان علاقه را به ساحت قدس امام حسن و حسین (علیهماالسلام) ابراز می‌داشت. وقتی خبر خروج امام حسین (علیه السلام) را از مکه به طرف عراق شنید؛ از بصره به طرف کربلا رهسپار گشت. متأسفانه وقتی به کربلا رسید؛ دید که امام حسین (علیه السلام) شهید شده و لشگر مشغول غارت خیام است. در چنین وقتی او مثل شیر درنده به لشگر عمر سعد یورش برده و جمع کثیری از آنان را بدرک فرستاد؛ و در نتیجه به درجه رفیع شهادت نائل گردید. رضوان الله علیه و حشرنا اللهم معهم بمحمد و آله الطاهرین آمین رب العالمین. [۱] به چه . 🌸🍃 صاحب جواهر در کتاب قضاء می‌فرماید: مسئلة، زنی که مخدّره است و در غیر مواقع ضرورت از خانه-اش خارج نمی شود؛ اگر کسی از چنین خانم باعظمتی شکایتی پیش قاضی برد؛ حضور او در محکمه لازم نیست. بلکه برای ملاحظه هر دو حق (حق شاکی و حق تخدّر) بر قاضی است نماینده به خانه او بفرستد؛ و حق قضاء را در منزل آن مخدّره فیصله بدهد و یا این که آن خانم وکیل بگیرد. [۲] نگارنده گوید: در توضیح این حکم، استاد دام افضاله فرمودند: در قانون اسلام هر کس در هر مقامی، اگر احتیاج به قضاوت داشته باشد، باید در محکمه حاضر شود. چنانچه دومین شخصیت عالم آقا امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) در جریان پیدا کردن یهودی شمشیر حضرتش را، در محکمه حاضر شدند و عُمر هم به نوشته اهل سنت در جریانی در دادگستری حاضر شد. تنها کسی که حضور او در دادگستری لازم نیست، زن محجبه و مخدّره است؛ و این که در تاریخ می‌خوانید که برای بی بی فاطمه زهرا (سلام الله علیها) در وقتی که برای احقاق بالاترین حق‌ها (حق ولایت امیرالمؤمنین (علیه السلام) ) مجبور شدند که در مسجد حاضر شوند پرده زدند بدین دلیل بود که اگر پرده نمی زدند از این جهت هم محکوم قانون می‌شدند. کن نباشی که دو خود را تا بجوی. 🌺🍃 در تفسیر مجمع البیان در ذیل آیه (۳۰ ۲۸) از سوره مبارکه فرقان (یوم یعض الظالم علی یدیه یقول یا لیتی اتخذت مع الرسول سبیلا یا ویلتی لم اتخذ فلانا خلیلا لقد اضلنی عن الذکر بعد اذجائنی - به خاطر بیاور روزی را که ظالم دو دست خویش را از شدت حسرت به دندان می‌گزد و می‌گوید: ای کاش با رسول خدا (صلی الله علیه و آله) راهی برگزیده بودم ای وای بر من کاش فلان شخص گمراه را دوست خود انتخاب نکرده بودم که او مرا از راه حق گمراه ساخت بعد از آن که آگاهی به سراغ من آمده بود). از عطا نقل می‌کند: کسی که تابع آدم نادرست شده و رفیق بدی را اتخاذ کرده باشد؛ وقتی از برکت آن رفیق ناباب خویشتن را در درکات جهنم ببیند؛ از کثرت پشیمانی دائماً دو دست خویش را گاز می‌گیرد؛ و تا آرنج می‌خورد و می‌گوید: ای کاش با فلانی رفیق نمی شدم که مرا از یاد خدا و تبعیت رسول (صلی الله علیه و آله) دور کرد و نتیجه نافرمانی من جهنم شد. پس خداوند با قدرت بالغة خویش دوباره دست هایش را می‌رویاند. باز با گاز گرفتن، از بین می‌برد؛ و هر وقت تمام شد باز از اول خلق می‌شود؛ و از این بدبختی نجات نمی یابد. [۱] نگارنده گوید: این حقیقت، در دنیا هم نمونه‌هایی دارد. با چشم خود در سنین کودکی دیدم که کسی را در مرکز شهرمان شلاّغ می‌زدند آن بیچاره هر وقت تازیانه به بدنش می‌خورد دست خود را گاز می‌گرفت. هر وقت این آیات شریفه را قرائت کنم. آن جریان در جلو چشم مجسّم می‌شود. خوب است که انسان پیش از مردن حواسش را جمع کند و الاّ این حقیقت دامنگیرش می‌شود. ناراحتی‌های دنیا و گاز گرفتن دست برای آن‌ها با ناراحتی‌ها وگاز گرفتن‌های آخرتی قابل قیاس نیست. خداوند همه بندگانش را عموماً و شیعیان را خصوصاً از خواب غفلت بیدار کند. بمحمد و آله الطاهرین (علیه و علیهم السلام). ---------- 📚منابع: [۲]: . جواهر الکلام، جلد ۴۰، ص ۱۳۸. [۱]: . تفسیر مجمع البیان، سوره فرقان، آیه ۲۸ ۳۰. [۱]: . رجال مامقانی، جلد ۳، ص ۳۰۳. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 🔹🌸 هر سه از است 🍂🔸 در پاورقی ص ۳۴۱، به شدت حمله کرده بر کسانی که مثل ابن خلدون، روایات ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی له الفرج را، ضعیف دانسته اند، و در پاورقی ۳۶۰ نوشته: روایات ظهور حضرت مهدی (عج)، و احادیث نزول حضرت عیسی، برای کمک کردن بر حضرت مهدی (عج)، و هکذا روایات خروج دجال و کشته شدن او به دست حضرت عیسی هر سه (۳) دسته از متواترات است، و بر هر کسی که ذره ای ایمان دارد، و کَمَکی انصاف، این مطلب پوشیده نیست، اللهم عجل لویک الفرج، و اجعلنا مِن اعوانه و انصاره، والذّابین عنه، در اینجا بحث ما با مؤلف التاج به پایان می‌رسد، و می‌خواهم خواننده عزیز را دعوت کنم به بحث دیگری که، آن هم فایده اش خیلی زیاد است، مضافاً بر این که در قدردانی مذهب خویش، بیش از پیش اهمیّت می‌دهید، از نظر علمی و اطلاعات عمومی به شما خیلی کمک می‌کند و اسم آن بحث اعترافات و اشتباهات ابن ابی الحدید است و در این بحث هم مثل بحث قبلي، مجلدات بیست گانه شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید المعتزلی را یک به یک بررسی کرده، و سیر علمی در دانشنامه او می‌کنیم، و این مهمّ را از جلد اول آن شروع می‌کنیم، و شماره صفحات را در آخر هر مبحثی یادداشت می‌کنیم که، مطالعه کننده اگر خواست تصدیق کند پس از تصوّر انجام دهد. امّا جلد اول مقتولین با دست افتخار می‌کردند 🍃🔹 که آدم آن‌ها با دست کریمانه علی بن ابی طالب (علیه السلام) کشته شده است، چنانچه خواهر عمرو بن عبدوَدّ، در مرثیه برادر خویش گفت اگر قاتل برادرم غیر علی (علیه السلام) بود، تا روح در بدن داشتم اشک می‌ریختم، کسی در جنگ‌ها با علی (علیه السلام) طرف نشد مگر این که کشته شد، و هرکسی را هم می‌کشت به یک ضربت می‌کشت، و تکرار ضربت لازم نبود، ۲۰. دوستانش به رسیده است🍂🔸 در بیان شارح آمده تبسم وجه، و اخلاق کریمه را از علی (علیه السلام) دوستانش ارث برده اند، چطوری که دشمنانش عبوس بودن و رزایل اخلاقي را دارا هستند، کسی که از اخلاق انسان‌ها اطلاع دارد، این حقیقت را به آسانی درک می‌کند، ۲۶ نگارنده گوید بر خلاف تصور عده ای، حتی از دوستان آن امام همام، آن حضرت خیلی خوش اخلاق و متبسم، به اصطلاح قوه جاذبه اش قوی بود، حتی دشمنانش خوش اخلاقی، و خنده رو بودن را، چون خودشان خشونت داشتند، بر آن حجت خدا ایراد گرفتند، مثل عمر و عاص که در مصر خنده رو بودن را از عیوب آن حضرت معرفی کرد، و عمر هم دُعابه داشتن آن حضرت را دلیل عدم تعیین او به خلافت قرار داد. [۱] فِرَقِ عالم (علیه السلام) را دارند 🍃🔹 شارح گوید! چه گویم درباره کسی که، یهود و نصاری با این که منکر نبوّت حضرت محمّد (صلی الله علیه و آله) هستند، امّا علی (علیه السلام) را دوست دارند، و فلاسفه با مخالفتی که با اهل اسلام دارند، در مقابل علی (علیه السلام) تعظیم می‌کنند، و سلاطین روم و فرنگ، عکس او را در عبادت گاهشان ترسیم می‌کنند، و ملوک ترک و دیلم بر قبضه شمشیرهایشان، عکس او را می‌کشند، چنانچه بر شمشیر عضدالدوله، و پدرش رکن الدوله، و هکذا بر شمشیر آلب ارسلان، و فرزندش ملکشاه، عکس آن حضرت بود، گویا با کشیدن عکس آن امام همام، طلب ظفر و نصرت می‌کردند ۲۸. ---------- [۱]: .📚 التاج، ج۱، ص ۲۶ ؛ ج ۶، ص ۳۲۶. پی فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 🔹🌸 و اما 🍂🔹 رسول خدا (صلی الله علیه و آله) مکرر فرمودند: لعن الله من تخلّف عن جیش اسامه ۵۲ فرمایش یکی از نوه‌های امام حسن مجتبی (علیه السلام): اتموت البتول و نرضی ما هکذا يصنع البنون الکرام ۵۰ دست افتاد و کرد 🍃🔸 پس از شهادت محمد بن ابی بکر، و مالک اشتر، نامه هايی که امیرالمؤمنین (علیه السلام) به محمد نوشته بود، و هکذا عهد نامه مالک اشتر، به دست معاویه افتاد، در سیاست خود از آن‌ها استفاده کرد، علی (علیه السلام) از افتادن عهد نامه به دست دشمن خیلی ناراحت شد، وخلفای بنی امیه آن‌ها را در خزائن خود نگاه می‌داشتند، عمر بن عبدالعزیز در زمان خود حقیقت را آشکار کرد، معاویه از خواندن نامه امام به محمد بن ابی بکر، خیلی تعجب می‌کرد، ولیدبن عقبه گفت دستور بده این نامه‌ها را پاره کنند، زیرا که اگر مردم بدانند این‌ها دستورات علی (علیه السلام) است، و تو از آن‌ها استفاده می‌کنی، کسر شأن به تو می‌شود، گفت وای به تو می‌گوئی من مثل این علم را از بین ببرم، نه نمی کنم اگر کسی دید نامه‌ها را، می‌گویم ابوبکر به فرزندش محمد نوشته است ۷۲ و ۷۳. جدید در استحمار مردم 🍂🔹 معاویه کسی را برای زهر خوراندن به مالک اشتر معیّن کرد، پس از فراهم کردن مقدمات، و یقین به حصول مطلب، به مردم نافهم شام گفت: بیايید بر مالک نفرین کنیم که، او بمیرد زیرا که خیلی طرفداری از علی (علیه السلام) می‌کند، وقتی آن جرثومه تقوی، و عاقل مرد زمان، به درجه شهادت رسید، به مردم گفت نفرین شما اثر گذاشت و مالک مرد ۷۶. فراوان در شهادت بن ابی بکر 🍂🔹 معاویه با شنیدن خبر قتل محمد پسر ابوبکر، از فرط شادی در بالای منبر اذان گفت، و مردم شام بیش از حدّ خوشحالی کردند، وقتی در خدمت امیرالمؤمنین (علیه السلام) عرض کردند: تا حال من این اندازه خوشحالی ندیده بودم که، در شهادت محمد در شام دیدم، امام فرمود چند مقابل خوشحالی آنان در شهادت محمّد، ما غمناک هستیم ۹۱. را هم کرد 🍃🔸 وقتی آن مردک چاپلوس، برای خوش آیند معاویه، در مقابل سؤال او از کجا می‌آيی، گفت جئتک من عند اعیی الناس، یعنی از پیش کسی دارم می‌آیم که، حرف زدن بلد نیست، مقصودش آقا امیرالمؤمنین (علیه السلام) بود، معاویه گفت ای فرزند زن بد بو، درباره علی (علیه السلام) این حرف را می‌زنی که، در قریش استاد فصاحت غیر او کسی دیگری هم هست؟ ۲۷۹ و امّا جلد هفتم جان من از هستم نه این که از من 🍂🔹 شارح گوید: این خطبه (۹۰) را نضربن کنانه (جدّ سیزدهم رسول خدا (صلی الله علیه و آله) ) که معروف به فصاحت بود، اگر بشنود گوید علی عزیزم، من از تو هستم، نه این که تو از من باشی [۱] و ابراهیم خلیل الرحمن با شنیدن آن، چشمش روشن شده، و گوید معالم توحید را که من محکم کرده بودم، از بین نرفت، و فرزندم در جاهلیّت عرب، مطالبی از توحید را ابداع کرد که، من در جاهلیّت نبط نکرده بودم، و اگر ارسطو بشنود قلبش خاشع شده، و موهایش سیخ شده، و فکرش مضطرب می‌شود، و به نفهم گری خویش اقرار می‌کند، و از عقیده غلط خویش، (خداوند جزئیات را نمی داند) بر می‌گردد، خلاصه من شارح کلامی را نمی شناسم که، شبیه این بیان علی (علیه السلام) باشد، جز کلام خالق، گویا علی (علیه السلام) با این خطبه اش، آیه و عنده مفاتح الغیب لایعلمها الّا هو را تفسیر می‌کند. هر وقت امیرالمؤمنین (علیه السلام) غضب می‌کرد می‌فرمود انا ابوالحسن دیگران از شنیدن این کلمه حساب می‌بردند ۴۰. ---------- [۱]: .📚 چطوری که طبق نقل مرحوم شیخ جعفر شوشتری، روایت معروفه (حسین منّی و انا من حسین)، به عبارت انا من حسین، و حسین منی، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بیان فرموده است. خصایص حسیني (علیه السلام)، ص ۹۲. کپی فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 🔹🌸 فکر ادای باشیم 🔸🍃 آقای بروجردی طبق نذری که کرده بود که، به زیارت آقا امام رضا مشرف شود، بعضی از ملازمین آقا به فکر اینکه چون ایشان تازه به قم آمده، و هنوز شناسايی نشده است، امکان دارد که احترام مناسب شأن یک مرجعی مثل ایشان، در وسط راه حاصل نشود، موافقت نشان نمی دادند، وقتی به نقطه نظر آنان اطلاع یافت فرمود: هفتاد سال است که از باری تعالی بدون اینکه از من تدبیری بشود، تفضلاتی رسیده است، حالا پس از هفتاد سال این چه فکری است که بکنم، فقط به فکر ادای وظیفه ام، پس حرکت کردند ۳۹۰. نمی خواهم از طومار حذف شود 🔹🍂 بازرگانان بغداد از حلال ترین اموالشان، قدری جمع کرده خدمت بزرگ مرجع شیعه، مرحوم شیخ انصاری فرستادند که، برای خود در سنین پیری وسعت دهد، و در این امر اصرار زیاد هم کردند، شیخ فرمود حیف نیست که عمری را در زیّ فقرا سپری کرده ام، در آخر آن نامم از طومار آنان محذوف شود، و در قیامت از پاداش فقرا بی نصیب شوم ۳۹۹. حکیم نشناسد من شناسم 🔸🍃 ناصرالدین شاه در سفر خراسانش، تصمیم ملاقات با حاجی ملاهادی سبزواری را گرفت، به او گفتند حکیم شاه و وزیر نمی شناسد، گفت لکن ناصر حکیم شناس است، سر ظهر با یک خدمتکار وارد بیت حکیم شد، خانه ای ساده دید، عرض کرد هر نعمتی شکری را لازم دارد، و شکر نعمت سلطنت هم، قضای حاجات مردم است، دوست دارم چیزی را از من بخواهید انجام دهم، فرمود احتیاجی ندارم، گفت شنیده‌ام که یک زمین زراعتی دارید که، مورد تعلّق مالیات است، اجازه بدهید دستور بدهم شما را از پرداخت مالیات معاف دارند، فرمود از هر شهری مالیاتی را می‌گیرند، اگر از من نگیرند به گردن دیگران می‌اندازند، سلطان راضی نشود که بر یتیمان و زنان تحمیل شود، گفت دوست دارم از غذای شما بخورم، حکیم صدا زد غذای مرا بیاورید، فوری طبق چوبینی، حاوی یک کاسه دوغ، و چند قرص نان، و چند تا قاشق، با مقداری نمک حاضر شد، فرمود بخور که حلال است، با دست رنج خودم به عمل آمده است، چون به مذاق شاه آن غذا مناسب نیامد، اجازه گرفت چند قرص نان را به عنوان تبرک به دستمالش بگذارد، پس با یک دنیا حیرت و بهت، خانه حکیم را ترک کرد ۴۰۳ و در صفحه ۴۶۸، اضافه کرده که، در جواب اصرار شاه گفت: این سه نمد را که، در این سه اطاق انداخته‌ام با خودم نخواهم برد، کسی به شیخ انصاری عرض کرد، خیلی هنر دارید، با این همه وجوهات که در اختیار دارید، باز با فقر زندگی می‌کنید، فرمود هنر من اندازه هنر خرک چی‌های کاشان است که، از مردم پول می‌گیرند، و از اصفهان برایشان جنس مي‌آورند، یعنی چطوری که آنان امانت دارند و صاحب پول نیستند، همانطور من هستم، هر چه دست من است امانت است، مال خودم نیست که، به دلخواه صرف کنم ۴۵۷. می‌دهید من قبول 🍂🔹 شیخ انصاری قدس سره دخترش را به برادر زاده خود شیخ محمد حسن انصاری داد با جهیزه خیلی کم، وکیل مرحوم شیخ (حاج محمد صالح کبّه) از بغداد آمد، و حاضر شد از مال شخصی خود جهیزیه مناسب بدهد، شیخ قبول نفرمود ۴۵۸. ینظر بنور 🍃🔸 مرحوم محدث نوری در فرمایش مفصل خود، درباره مفاسد اختلاط مسلمین با کفار، به مطالبی اشاره کرده است، از مهم ترین آن‌ها به سه مطلب اشاره می‌شود: ۱) بغض قلبی مسلمین با کفار که، از ارکان دین است، در سایه اختلاط از بین می‌رود، و قرآن می‌فرماید: لاتجدون قوماً یؤمنون بالله و الیوم الاخر، یوادّون من حادّ الله و رسوله، و لو کانوا آبائهم، او ابنائهم، او اخوانهم، او عشیرتهم، باز می‌فرماید یا ایها الذین آمنوا لاتتّخذوا عدوّی و عدوّکم اولیاء. ۲) متدینین عمل کننده به روش دین تمسخر می‌شوند. ۳) مؤمنین برای رسیدن به تجملات کفار، حلال و حرام را جمع می‌کنند ۴۸۴-۴۸۶. نگارنده گوید خدایش رحمت کند، المؤمن ینظر بنورالله، بیش از صد سال پیش، گرفتاری‌های امروز مسلمین را می‌دیدند، و می‌دانستند که، ضعف ایمان حاصل شده از اختلاط، چه اثرهای سوئی را، برای مسلمین ارمغان خواهد آورد. [۱] ---------- [۱]: 📚. از اول بحث تا اینجا از کتاب سیمای فرزانگان بود. کپی فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 💠🔹 🔹💠 🔸🔹 🔹🔸 خدا صلّى اللّه عليه و آله : كسى كه با عليه السّلام كند با تعالى كرده است🌸🍃🍂 (۲) 📚[اسد الغابة ابن اثير ۲/ ۱۵۴] در ضمن يادآورى از «رافع»، آزاد شده «عايشه»، مى نويسد: «ابو ادريس مرهبى» (يا «مرهى») از وى نقل كرده است كه برده اى بودم كه خدمتكارى «عايشه» را به عهده داشتم. در يكى از اوقات كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله در خانه «عايشه» بود، فرمود: خداى تعالى دشمنى مى كند با هر كسى كه با على عليه السّلام دشمنى نمايد. مؤلف گويد: «ابن حجر» اين حديث را در 📚[الاصابة ۲/ قسم ۱/ ۹۱] نقل كرده است و «متّقى» هم در [كنز العمال ۶/ ۱۵۲] آورده است و مى گويد: «ابن مندة» از «رافع»، آزاده شده «عايشه» روايت مى كند. (۳)📚 [كنوز الحقايق مناوى ص ۸۸] گفته است: خدا دشمنى مى كند با هر كسى كه با على عليه السّلام دشمنى نمايد. «ابن ماجه» اين حديث را از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله نقل كرده است . 📚فضائل پنج تن (ع) در صحاح ششگانه اهل سنت، ج ۳، ص: ۲۲ (۱) كسى و دشمنى عليه السّلام را را به نمى گيرد اينكه در همبسترى شركت 🌺🍃🍂 (۲) 📚[تاريخ بغداد خطيب بغدادى ۳/ ۲۸۹] به سند خود، از «ابن عباس» روايت كرده است، زمانى در كعبه مقدسه حضور رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله شرفياب بوديم و پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله با ما سخن مى گفت ناگهان موجود عظيمى كه از فيل بزرگتر بود، از پشت ركن يمانى ظاهر شد. به مجرديكه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله آنرا مشاهده كرد آب دهان به او انداخت و فرمود: تو ملعونى! و يا فرمود: تو بيچاره اى- ترديد از «اسحاق» راوى خبر است- حضرت على عليه السّلام سؤال كرد: يا رسول الله! اين چيست؟ فرمود: مگر آنرا نمى شناسى؟ عرض كرد: خدا و رسول از آن، آگاه است. فرمود: اين شيطان است! به محض اينكه على عليه السّلام نام او را شنيد به وى حمله برد و موهاى جلو سرش را بدست گرفت و او را كه چون كوه گرانبارى بود، از جاى كند. عرض كرد: يا رسول الله! آيا اجازه مى فرماييد او را بكشم؟ رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: مگر نمى دانى كه او بايد تا وقت معلوم باشد و به كار خود ادامه بدهد؟ اين 📚فضائل پنج تن (ع) در صحاح ششگانه اهل سنت، ج ۳، ص: ۲۳ بود كه على عليه السّلام دست از او برداشت. شيطان با كمال حقارت در گوشه اى ايستاد و خطاب به حضرت على عليه السّلام گفت: من و تو را چه كار است، اى پسر ابو طالب! به خدا سوگند، هيچيك از افراد كينه تو را در دل نمى گيرند، مگر اينكه هنگام آميزش پدرش من با او مشاركت مى نمايم! شاهد بر اين مطلب اين آيه است وَ شارِكْهُمْ فِي الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ. (۱)📚 [تاريخ بغداد ۳/ ۲۹۰] به سند خود، از «عبد الله» نقل كرده است كه حضرت على عليه السّلام فرمود: بخاطر دارم در محل «صفا» شخصى را به صورت فيل مشاهده كردم و در همان حال پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله لعنت كنان بسوى او حركت مى كرد. پرسيدم: يا رسول اللّه! اين چه موجودى است كه لعنتش مى كنيد؟ فرمود: اين شيطان رجيم است كه به اين شكل مجسّم شده است! اين سخن را كه شنيدم خطاب به او گفتم: به خدا سوگند! اى دشمن خدا! اينك تو را مى كشم و مردم را از شرّ تو راحت مى كنم. شيطان گفت: اين جزاى من نيست! پرسيدم: جزاى تو چيست؟ گفت: به خدا سوگند! هيچ كس تو را دشمن نمى دارد، مگر اينكه در همخوابى پدر و مادرش، من با پدرش همكارى كرده ام. «خطيب» گويد: «قاضى ابو الحسين اشنانى» اين روايت را از «اسحاق بن محمد نخعى»- كه همان «اسحاق احمر» است- روايت مى نمايد . 📚فضائل پنج تن (ع) در صحاح ششگانه اهل سنت، ج ۳، ص: ۲۴ ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 💠🔹 🔹💠 🔸🔹 🔹 راستى امیرالمومنین عليه السّلام است كه هيچيك از در كه داشت بر وى نگرفتند و پسينيان هم به و او پى نبرند🌸🍃🍃 (۲) 📚[مسند امام احمد حنبل ۱/ ۱۹۹] مى گويد: حديث كرد براى ما «وكيع» از «شريك» از «ابو اسحاق» از «هبيرة» و او نقل كرده است كه در هنگام شهادت حضرت على عليه السّلام، حضرت حسن بن على عليهما السّلام در ضمن ايراد خطابه اى فرمود: ديروز مردى از ميان شما رخت بربست كه پيشينيان به مقام دانشورى او نرسيده اند، و متأخران هم موقعيت او را درك نكرده اند؛ و اين بزرگوار عاليمقدار همان يگانه اى است كه پيغمبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله پرچم اسلام را به دست او سپرد و او را در حالى به رزم كافران گسيل داشت كه «جبرئيل» از جانب راست، و «ميكائيل» از جانب چپ، از وى حمايت مى كردند. و از ميدان بازنگشت، مگر اينكه خداى تعالى فتح و پيروزى را نصيب او كرد. (۳) مؤلف گويد: بار ديگر با اندك اختلافى، در سند و متن، گفته است كه 📚فضائل پنج تن (ع) در صحاح ششگانه اهل سنت، ج ۳، ص: ۵۲ «وكيع» از «اسرائيل» از «ابو اسحاق» از «عمرو بن حبشى» نقل مى كند كه حضرت حسن بن على عليهما السّلام پس از شهادت حضرت على عليه السّلام، در ضمن خطابه اى كه ايراد فرمود، اظهار داشت: ديروز مردى از ميان شما رفت كه گذشتگان در دانشورى بر او پيشى نگرفته، و متأخران هم به مقام و منزلت او پى نبرده اند، و هنگامى كه پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله او را براى مبارزه با دشمنان برگزيد، پرچم اسلام را به ايشان سپرد و او هم از ميدان بازنگشت، مگر آنكه فتح و پيروزى را نصيب مسلمانان ساخت. او بزرگى بود كه سيم و زرى از خود بجاى نگذاشت، تنها هفتصد درهم از عطائى كه به او شده بود در اختيار داشت. و مى خواست با آن مبلغ، خدمتكارى براى خاندان خويش استخدام نمايد. (۱) 📚«ابو نعيم» هم در [حلية ۱/ ۶۵] حديث مورد نظر را نقل كرده و در آن آمده است: حضرت على عليه السّلام از موقعيتى برخوردار بود كه گذشتگان بر او پيشى نگرفتند و متأخران هم قدرت ادراك مراتب علمى او را ندارند. «متقى» هم در📚 [كنز العمال ۶/ ۴۱۲] از «عاصم بن ضمره» روايت مى كند، هنگامى كه حضرت على عليه السّلام شهيد شد، حضرت حسن بن على عليهما السّلام خطابه اى ايراد كرد و در ضمن آن، به عراقى‌ها فرمود: در ميان شما مردى مى زيست كه ديشب به شهادت رسيد. و امروز ما در اندوه او فرو رفته ايم. مردى بود كه گذشتگان به پايه علمى او نمى رسيدند و حاضران هم موقعيت و مقامات او را درك نكردند. هنگامى كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله او را براى عملياتى (سريّه اى) گسيل مى داشت، «جبرئيل» در جانب راست، و «ميكائيل» در جانب چپ، از وى حمايت مى كردند و از ميدان باز نمى گشت، مگر آنكه خداى تعالى، فتح و پيروزى را بدست او برقرار مى داشت. «ابن ابى شيبه» اين حديث را روايت كرده است . 📚فضائل پنج تن (ع) در صحاح ششگانه اهل سنت، ج ۳، ص: ۵۳ ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 ( )🍃🌸🍃 (۵۰) برهنه و کردن را مردان آموزش ؟ ▪️▪️🍃 صحیح بخاری [۱] چنین نقل کرده است: ابوسلمه می‌گوید: به همراه برادر عایشه نزد عایشه رفتیم. برادر عایشه درباره چگونگی غُسل کردن پیامبر از او سوال کرد. عایشه برای این که عملا کیفیت غسل کردن پیامبر را به ما آموزش دهد، ظرف آبی خواست و به طور عملی شیوه غسل کردن پیامبر را از پشت پرده به ما آموزش داد. در این جریان چند احتمال وجود دارد: ممکن است کسی ادعا کند که عایشه عریان نشده و از روی لباس غسل کردن را آموزش داده است. این احتمال قطعا باطل است؛ زیرا اگر از روی لباس غسل کرده باشد دیگر نیاز به حجاب و پرده نبوده در حالی که در حدیث تصریح شده که ظرف آبی خواست و به صورت عملی و از پشت پرده غسل کردن پیامبر را آموزش داد. بگوییم عایشه برهنه شده و پشت پرده غسل کرد اما پرده ضخیم بوده و نامحرم او را ندیده است. این احتمال هم معقول نیست؛ زیرا در حدیث تصریح شده که برادر عایشه و أبوسلمه می‌خواستند کیفیت غُسل کردن پیامبر را یاد بگیرند، در حالی که پشت پرده ضخیم که چیزی دیده نمی شود تا بخواهند آموزش ببینند. عایشه برهنه شده و از پشت پردهای نازک غسل کردن پیامبر را آموزش داده است. تنها احتمال معقولی که در این جریان داده می‌شود. همین احتمال سوم است. و این است حیای دختر ابوبکر! هر چند بپذیریم که عایشه خاله رضاعی أبوسلمه بوده و با او مَحرَم بوده - که البته چنین ادعایی ثابت نشده - اما کدام زنِ جوانِ باحیایی حاضر است حتی مقابل محارم خود عریان شود؟! اهل تسنن برای توجیه این افتضاحِ عایشه، دست به توجیهات مضحک زده اند که نه تنها مشکل را حل نکرده اند بلکه بر آن افزوده اند. ابن حجر عسقلانی [۱] به نقل از قاضی عیاض در توجیه این عمل عایشه می‌نویسد: أبوسلمه و برادر عایشه، تنها سر و قسمت بالای بدن عایشه را دیدند و پایین تنه و مواضعی را که نگاه به آن جایز نیست را ندیدند. از این کلام قاضی عیاض استفاده می‌شود که علماء اهل تسنن اعتراف کرده اند که عایشه عریان شده و دو نفر هم او را عریانا دیده اند؛ لكن ادعا کرده اند که اولا: آن دو نفر مَحرم عایشه بوده اند و ثانیا: تنها سر و گردن و سینه عریان دختر ابوبکر را دیده اند نه پایین تنه و.. گرچه این توجیهات با متن حدیث سازگار نیست و آقای قاضی عیاض هم آن جا نبوده که ببیند آن دو نفر به کجا نگاه کرده اند؛ ولی همین مقدار هم که اعتراف کرده اند، با عفت و حیای هیچ زن با حیایی سازگار نیست که اجازه دهد حتی محارم او، بدن عریانش را ببینند!! ---------- 📚منابع: [۱]: صحیح بخاری ۱۰۱/۱، ح ۲۵۱، کتاب الغسل، باب الغسل بالصاع. [۱]: فتح الباری، ابن حجر عسقالنی، ۳۶۵/۱. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج❌ ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫