eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
284 دنبال‌کننده
17.4هزار عکس
3هزار ویدیو
42 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌺 داشت محوطه رو آب و جارو میکرد. به زحمت جارو رو ازش گرفتم. ناراحت شد و گفت: بذار خودم جارو کنم، اینجوری بدیهای درونم هم جارو میشن ... کار هر روز صبحش بود، کار هرروز یه #فرمانده‌ی_لشکر ... #شهید_محمدابراهیم_همت 🌷 @yousof_e_moghavemat
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 📜خاطرات شهدا ✅سجایای اخلاقی شهید ✍بنقل از مادر شهید از خصوصیات اخلاقی اش هرچه بگویم، کم گفتم. 👌 او از بچه گی در خانواده ی ما، بلاتشبیه، مانند یک قرآن بود.😍✨📖 صبح که می خواستم بلندش کنم، لحاف را از رویش پس نمیزدم، با یک بوسه بیدارش می کردم.☺️😘 طوری که گاهی وقت ها پدرش اعتراض می کرد و می گفت: «خجالت بکش زن، این دیگه بزرگ شده.»😕 سه ماه تعطیلات تابستان که می شد، می گفت: «من خوشم نمیاد برم توی کوچه و با این بچه ها بشینم، وقتمو تلف کنم. میخوام برم شاگردی.»😄👨‍🔧 🙄 می گفتیم: «آخه برای ما زشته که تو بری شاگردی. بری شاگرد کی بشی؟😒» می گفت: «میرم شاگرد یه میوه فروش می شم.😌🍇🍐» می رفت و آن قدر کار می کرد که وقتی شب به خانه می آمد، دیگر رمقی برایش نمانده بود.😢🤕 به او می گفتم: «آخه ننه، کی به تو گفته که با خودت این طوری کنی؟»😮 می گفت: «طوری نیست، کار کردن به نوع عبادته، کیه که زحمت نکشه و کار نکنه؟» 😁✌️ می گفت: «✨حضرت علی این همه زحمت می کشید! نخلستون ها رو آب میداد، درخت می کاشت، مگه ما به این دنیا اومدیم که فقط بخوریم و بخوابیم.»🤔🙄 این بچه آرام و قرار نداشت. یک وقتی هایی که من خانه نبودم، جارو را برمی داشت و خانه را جارو می کرد یا رختها را می شست👕👖🚿🍴🍽. 🙄😳 اخلاق و رفتارش طوری بود که همیشه همه ازش راضی بودند.😊😍👌 (توضیح تصویر:نفر وسط شهید همت هستند) برگرفته از👇 👌 ۲۷_محمد_رسول_الله @yousof_e_moghavemat
🌸سیره شهدا 🌸 سرما و اورکت حاج همت 🌷سال62 ما از پادگان #دوکوهه بہ #قلاجه منتقل شدیم در اردیبهشت ماه هوای قلاجه یک مقدار سرد بود. ما اورکت هایے کہ در پادگان دوکوهه داشتیم. 🌷برای استفاده برادرها بہ آنجا انتقال دادیم حاج همت یک شب بہ قلاجه تشریف آورده بودند و ما در خدمت ایشان بودیم. #حاج_همت از سرمای قلاجه مےلرزید. پیشنهاد دادم که حاج آقا یک اورکت بیاوریم تا تنتان کنید ایشان فرمودند: 🌷کہ هر وقت من چشمم بہ این بسیجے ها افتاد و بین آنها یک نفر بدون اورکت نبود آن وقت من هم اورکت تنم مےکنم. تا توی تن این برادرها اورکت نباشد من بہ خودم اجازه نمےدهم بہ عنوان فرمانده لشکر اورکت تنم کنم. #شهید_محمدابراهیم_همت @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
📨 📬 👈 قسمت سی و دوم 👉 🏷 🍁 💠 از حوادث غیرمترقبه پس از عملیات محمد رسول الله (ص)، سفر ، فرماندهی کل "سپاه پاسداران انقلاب اسلامی" به منطقه عملیاتی مزبور در روز چهاردهم دی ۱۳۶۷ بوده است. مشاهده توانمندی‌ها و لیاقت های فرماندهان سپاه و یعنی و ذکر شده است. فرمانده کل سپاه پس از اینکه از نزدیک شایستگی‌های این دو فرمانده را مشاهده کرد، پیشنهاد تشکیل یک تیپ رزمی را به آنها داد. سپس از خواست تا جهت نهایی شدن این طرح به تهران عزیمت نماید. در تهران و طی جلسه‌ای با حضور و تنی چند از فرماندهان ارشد سپاه، تشکیل تیپ به صورت قطعی مورد توافق طرفین قرار گرفت و €متوسلیان بلافاصله برای گردآوری نفرات و کارهای مورد نیاز به بازگشت./ ص ۷۹ و ۸۰ 📮 📸  تابستان ۱۳۶۰، ، منطقه سراب (استان کرمانشاه) - از راست: ( ، ، ) 📚 برگرفته از کتاب ارزشمند نوشته ✏ 🔍 🔖 @yousof_e_moghavemat
فرمانده دست تكان داد. حاجي از راننده خواست بايستد. از پنجره‌ي ماشين كه نيمه ‌باز بود، سلام و احوالپرسي كردند. فرمانده به حاجي گفت «اين بسيجي رو هم برسونين پايگاهش.» - حالا براي چي اومده بودي اين‌جا؟‌ بسيجي به كفش‌هاش اشاره كرد و گفت «اينا ديگه داغون شده. اومده بودم اگه بشه يه جفت بگيرم، ولي انگار قسمت نبود.» حاجي دولا شد. درِ داشبورد ماشين را باز كرد و يك جفت كفش در آورد «بپوش! ببين اندازه است؟» كفش‌هاش را كند، و سريع كفش‌هايي را كه حاجي داده بود پوشيد «به! اندازه است.» خودم اين كفش‌ها را براي حاجي خريده بودم؛ از انديمشك. كفش‌هايي را كه به بسيجي‌ها مي‌دادند نمي‌پوشيد. همين امروز پنجاه جفت كفش از انبار گرفته بود. ولي راضي نشد يك جفت براي خودش بردارد. حاجي لبخندي زد و گفت:«خب پات باشه.» بسيجي همين‌طور كه توي جيب‌هاش دنبال چيزي مي‌گشت گفت:«حالا پولش چه‌قدر مي‌شه؟» و حاجي خيلي آرام، انگار به چيزي فكر مي‌كرد گفت «دعا كن به جون صاحبش.» #شهید_محمدابراهیم_همت نفر سمت راست😍 @yousof_e_moghavemat
6.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اعلام برنامه ی حاج صادق توسط #حاج‌همت.🎤 عملیات والفجر ۱ در ۲۱ فروردین ۱۳۶۱ انجام شد. در این‌ عملیات ناموفق، رزمندگان شاهد شهادت تعداد زیادی از همرزمان خود بودند💔. شهدایی که خیلی از آنها را نتوانستند به عقب بر گردانند. بعد از این عملیات، نیروهای لشکر ۲۷ محمد رسول (ص) آماده ی رفتن به مرخصی شدند. آنها در ۲۷ فروردین ۶۱ در زمین صبحگاه دوکوهه جمع شده و آماده اعزام به تهران با قطار شدند. قبل از رفتن، #حاج‌همت برایشان سخنرانی کرد. او قبلا از حاج صادق خواسته بود برای نیروهایش برنامه ای اجرا کند و آنها را از لحاظ روحیه، کمی آماده کند👌. حاج صادق که خود در این عملیات حضور داشته و شاهد صحنه های شهادت رزمندگان بوده است، ضمن بیان مشاهداتش از عملیات والفجر ۱ برای حبیب الله معلمی، از او میخواهد نوحه ای آماده کند🍃. او هم دست به شعر شده و این نوحه را آماده میکند: ای از سفر برگشتگان، کو شهیدان ما،کو شهیدان ما💔 کجا شدند غرق به خون، دوستان شما، دوستان شما😭 #شهید_محمدابراهیم_همت @yousof_e_moghavemat
🔰خواب شهیدحاج همت که تعبیرشد 🔹حاج ابراهیم همت، محسن را خواست و به او گفت: محسن، تو به می‌رسی، محسن كه كمی جا خورده بود گفت: چطور مگه حاجی حاج همت ادامه داد: من ديدم كه تو به شهادت ميرسی، شهادتت هم طوری است كه اول اسيرت می‌كنن و بعد از اينكه و شكنجه‌ات دادن و تو خواسته‌های اونها رو برآورده نكردی، تو رو تيرباران می‌كنند و به شهادت می‌رسی 🔸سه روز بعد خواب تعبير شد، در عمليات والفجر ۳ در مرداد ۶۲و در آزاد سازی ، ماشين تويوتايی كه سرنشينان آن نورانی، برقی، پكوك و چند نفر ديگر از پاسداران لشگر ۲۷ بودند در منطقه به كمين منافقين خورد، پس از آن منافقين ناجوانمردانه سرنشينان تويوتا را به رگبار بستند همه سرنشينان جزء جلوی چشم يكديگر در حاليكه زخمهای عميق گلوله برداشته بودند با تير خلاص، به رسيدند @yousof_e_moghavemat
جلسه توجیهی عملیات خیبر اتاق فرماندهی / زمستان ۱۳۶۲ @yousof_e_moghavemar
جلسه توجیهی عملیات خیبر اتاق فرماندهی / زمستان ۱۳۶۲ نفر اول از سمت چپ نفر اول از سمت راست @yousof_e_moghavemat
عشق است . . . اینکه یک نفر آغاز می‌کند هر روز صبح را به هوای سلام تو @yousof_e_moghavemat
زمزمه‌ی لبان من این طلب است از کند.. کاش شوم من عاقبت یک نفـر از سـپاهِ تـو... فرمانده لشکر ۲۷ @yousof_e_moghavemat
قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ هُمْ فِي صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ به‌ راستى كه مؤمنان رستگار شدند همانان كه در نمازشان فروتنند ... (نفر اول ایستاده از سمت راست) (نفر چهارم ایستاده از سمت راست) @yousof_e_moghavemat