eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
270 دنبال‌کننده
19.1هزار عکس
3.3هزار ویدیو
43 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
📙 📙 🔷 سید محمدرضا دستواره ، مسئول واحد پرسنلی تیپ ۲۷ ، نحوۀ تشکیل مجدد گردان های این تیپ در دهۀ سوم فروردین ۱۳۶۱ را این گونه توصیف می کند : ... بعد از خاتمۀ عملیات فتحِ مبین ، وقتی که به ما ابلاغ شد باید به محور بیاییم و به اصطلاح آن محور عملیاتی را به تیپ ما تحویل دادند، پیشنهاد کردند که مثل دفعۀ قبل ، باید ۹ گردان در اختیار تیپ ۲۷ قرار بگیرد و هنگامی که نیروهای اعزام شده به مرخصیِ این ۹ گردان به برگشتند ، از نو باید آنها را در همین گردان ها سازماندهی کنیم . مسئولین رده های بالا قول دادند که کمبودهای احتمالی از این حیث را برای ما جبران کنند.این شد که ما از بیستم فروردین با همان چارت قبلی ، مجدداً دست به کار تشکیل ۹ گردان شدیم. وقتی داشتیم این ۹ گردان را آماده می کردیم ، باز از رده های بالا به ما ابلاغ شد که تعداد گردان های تان را از ۹ به ۱۱ افزایش دهید. 🔶 روند تشکیل گردان های تیپ ۲۷ طی یک هفته سپری گردید.در این برهه، ابتدا ۹ گردان ایجاد و سازماندهی شد که اسامی آنها به ترتیب اولویت تشکیل از این قرار است : ۱- گردان حمزه سیدالشهداء با ۳ گروهان به فرماندهی رضا چراغی ۲- گردان سلمان فارسی با ۴ گروهان به فرماندهی حسین قُجه ای ۳- گردان انصارالرسول با ۴ گروهان به فرماندهی اسماعیل قهرمانی ۴- گردان مسلم ابن عقیل با ۴ گروهان به فرماندهی حبیب الله مظاهری ۵- گردان حبیب ابن مظاهر با ۴ گروهان به فرماندهی علیرضا موحد دانش ۶- گردان مالک اشتر با ۳ گروهان به فرماندهی احمد بابایی ۷- گردان بلال حبشی به فرماندهی ۳ گروهان به فرماندهی بهمن نجفی ۸- گردان عمّار یاسر با ۳ گروهان به فرماندهی علی اکبر حاجی پور ۹- گردان ابوذر غفاری با ۳ گروهان به فرماندهی علی اکبر حاجی پور 🆔 @yousof_e_moghavemat
📙 📙 📃 برگی از شهید حسین قُجه ای ◻ چهارشنبه ۱ / ۲ / ۱۳۶۱ ...بعد از مراسم صبحگاه با نیروهای گردان دربارۀ چند موضوع صحبت کردم : ۱- ادغام با نیروهای ارتش ۲- همفکری نفرات با مسئولین ۳- ترک سیگار ۴- دقت در کارها ۵- همکاری و تعاون با یکدیگر ۶- مشکلات موجود در آموزش و ...غیره. ---------------------------------------------------------------------- باما همراه باشید https://sapp.ir/yousof_e_moghavemat https://iGap.net/yousof_e_moghavemat https://gap.im/yousof_e_moghavemat Eitaa.com/yousof_e_moghavemat
📙 📙 ✍ به دستور فرماندهی تیپ ۲۷ محمّد رسول الله (ص) مقرر شد کلَیۀ گردان های این یگان ظرف مدت ۳ روز - از ۳۱ فروردین تا ۳ اردیبهشت ۱۳۶۱ - از به منطقۀ اعزام شوند. برای انتقال چنین تعداد زیادی از نیروهای رزمی، عمدتاً از قطارهای مسافربری مسیر « اندیمشک-اهواز » استفاده و بعضاً هم واحد موتوری تیپ با استفاده از پنج دستگاه نفربر آیفای موجود در ، اقدام به جابه‌جایی شماری از نیروها به اهواز می کرد. ✍ بلافاصله پس از استقرار نیروها در مدرسۀ مبارزان و استادیوم تختی ، قرار شد گردان ها پس از دریافت تجهیزات انفرادی ، یکی پس از دیگری ، مسیر طولانی حد فاصل اهواز تا سه راهی در جادۀ اهواز - آبادان را پای پیاده طی کرده ، در مستقر شوند. https://sapp.ir/yousof_e_moghavemat https://iGap.net/yousof_e_moghavemat https://gap.im/yousof_e_moghavemat Eitaa.com/yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
🔵 در ساعت ۸ صبح روز پنجشنبه ٬ ۹ اردیبهشت ۱۳۶۱ ، به دستور ، کلیه ی فرماندهان گردان ها و رده های ستادی تیپ ۲۷ جهت شرکت در جلسه ای با هدف توجیه مانورِ عملیات تیپ در قرارگاه فرعی « نصر-۲ » ؛ مرکز هدایت عملیات مشترک تیپ ۲۷ محمّد رسول الله ( ص ) و تیپ ۲ از لشکر ۲۱ حمزه گرد آمدند. ✍ در یادداشت های روزانه ی ؛ فرمانده گردان سلمان فارسی می خوانیم : 🔘 پنجشنبه ۹ / ۲ / ۱۳۶۱ ... جلسه ی توجیهی مانور عملیات با حضور مسئولین تیپ و گردان ها برگزار گردید.مأموریت گردان ها به شرح ذیل اعلام شد : ☑️ به فرماندهی و به فرماندهی ، جهت شکستن خط ، عبور از جاده و محاصرۀ تانک های دشمن در آن سوی . ⚪️ به فرماندهی ، مأمور به نابودی توپخانۀ دشمن در آن سوی جاده و سپس پدافند منطقه از خاکریز غربی تا ۳ کیلومتر. این گردان ها اگر در مرحلۀ اول هم درگیر بودند، باز هم باید برای ادامۀ حرکت در مرحلۀ دوم آماده باشند. برای تجمع گردان ها بعد از عبور از ، محل مناسبی تعیین شده است. ⚫️ و ، به همراه و ، نیروهای عمل کننده در مرحلۀ اول تک خواهند بود. 🔷 بعد از خاتمۀ مرحلۀ اول تک و استقرار نیروهای تک ور این مرحله، یعنی گردان های ، و ، نیروهای احتیاط در جلو خواهند بود. 🔶 نیروهای مجریِ مرحلۀ دوم تک در به ترتیب عبارتند از : به فرماندهی برادر به فرماندهی و ، خودم ( ) 🔴 در قسمت دوٌم تک [ به علّت فقدان شناسایی منطقه ] نیرو در «شرایط کور» وارد عمل می شود.دشمن تعدادی تانک در منطقه مستقر کرده. یک گروهان تانک عراقی در منطقه ی محوله به حضور دارد... - بازوبند سبز رنگ با آرم تیپ باید به بازوی چپ نیرو بسته شود. - بار همراه : مهمّات کلاشینکف برای هر نفر ، ۲۰۰ تیر فشنگ. - جیرۀ جنگی شامل کمپوت ، کنسرو ، آبلیمو ، آجیل و غیره. - جیره و تجهیزات را با قایق به آن دست کارون می برند. - نیروها باید کاملاً توجیه شوند که احدی حق ندارد لباس [ نظامی ] عراقی بپوشد. - آخرین هدف و محل تشکیل خط دفاعی ، پایگاه موشکی زمین به هوای « سام - ۲ » عراقی خواهد بود. 📙 📙 ، صفحه ۴۵۴ https://sapp.ir/yousof_e_moghavemat https://iGap.net/yousof_e_moghavemat https://gap.im/yousof_e_moghavemat Eitaa.com/yousof_e_moghavemat https://Bale.ai/invite/#/join/ZGYyYWQ0Y2
📙 📙 ✍ خورشید روز شنبه ، ۱۱ اردیبهشت ۱۳۶۱ در حالی طلوع کرد که دشمن برای بازپس گیری مناطق از دست داده همچنان حجم وسیع آتش توپخانه ، خمپاره ، کاتیوشا و تانک هایش را بر سر نیروهای تیپ ۲۷ محمد رسول الله ص می گستراند؛ اما به نظر می رسید که سپاه سوم ارتش عراق، سناریوی اصلی خود را هنوز به مورد اجرا نگذاشته است. 🕙 ساعت ۱۰:۱۰ صبح ، ضمن تماس بیسیم با فرمانده محور عملیاتی سلمان ، از او می خواهد که سعی کند با یک گردان از تیپ ۷ ولی عصر (عج) - که خودش را به آنجا رسانده - الحاق پیدا کند. هم از عملکرد توپخانه ی خودی گلایه کرده میگوید گلوله های توپ روی سر خودمان پایین آمدند! 🕙 ساعت ۱۰:۱۵ ، ، فرمانده گردان انصارالرسول ، را در جریان وضعیت مربوط به حد گردان خویش قرار میدهد.از سوی دیگر ، ضمن بازگشت از خط مقدم به قرارگاه -۲ ، هماهنگی های لازم را با واحد‌های تحت امر تیپ انجام داده ، آماده ی بازگشت مجدد به خط مقدم می شود؛ اما در تماسی اعلام می دارد : « ما با [ فرمانده تیپ ۷ ولی عصر ] می خواهیم از خط شما بازدید کنیم.هرکجا هستی، خودت را به ما برسان.» نیز سوار بر جیپ فرماندهی به آنها ملحق می شود. ، ناهماهنگی پیش آمده بین برخی گردان های ادغامی تیپ۲ لشکر ۲۱ با گردان های تیپ ۲۷ را به انتقال داده ، میگوید : « از طرف فرماندهی لشکر [ ۲۱ ] لازم است حتماً در این خصوص ابلاغیه ای صادر شود تا ابهامات موجود برطرف گردد. » هم در زمینه‌ی رسیدگی به این معضل، قول مساعد می دهد. 🕚 ساعت ۱۱ صبح ، در تماس تلفنی با ؛ جانشین قرارگاه عملیاتی ، مشکلات پشتیبانی از نیروهای عمل کننده را به او اعلام می کند : : ... به دلیل رَملی و باتلاقی بودن منطقه ی ما، گردان های خودمان را نتوانستیم تدارک کنیم؛ دیروز ۱۰ تا از ماشین های حامل تدارکات ما در ۶ کیلومتری توی گل فرو رفتند. به همین خاطر نیروها ناچار بودند از خط ۶ کیلومتر بیایند عقب و بعد، دوباره یک جعبه فشنگ را ۶ کیلومتر با دست به جلو ببرند و با همین وضعیت ، پاتک دشمن را دفع کنند... آقا جان! من دارم به شما می گویم دیروز مهندسی ضعیف بود و شما باید الآن به آنها تکلیف کنید که بیایند جاده را تکمیل کنند؛ واگرنه ما برای رساندن تدارکات به نیروهای مستقر در خط ، با مشکل مواجه هستیم.ما اگر می خواهیم در عملیات مشکل نداشته باشیم، باید مهندسی قوی داشته باشیم.... امروز در آن قسمت باتلاقی ، تانک تپیده ، ماشین تپیده، همه در گل فرو رفته اند. با این وضعیت که نمی شود عملیات را پشتیبانی کرد. باید کاری کنیم که برای مراحل بعدی این مشکلات را نداشته باشیم. http://Eitaa.com/yousof_e_moghavemat
📙 📙 ✍ آرام آرام همه چیز برای شروع مرحله ی دوم عملیات مهیا می شد؛ اما شروع پاتک سنگین دشمن در روز ۱۳_اردیبهشت_۱۳۶۱ همه‌ی محاسبات را زیر و رو کرد و مجدداً تعدادی از گردان ها جهت دفع پاتک دشمن، در مواضع قبلی استقرار پیدا کردند. نیروهای در حلقه ی محاصره ی دشمن به سختی مقاومت می کردند و با معدود نیروهای باقیمانده ی گردان، جلوی پیشروی دشمن را گرفته بود. او می دانست گذشتن نیروهای عراقی از خط آنها یعنی چه! ⬅ بهتر است ماجرای آن پاتک سنگین را یکی از نیروهای گردان سلمان فارسی بازگو کند : ... دشمن از طریق شمال خرمّشهر، تانک های مدرن خودش را به میدان آورد؛ تانک هایی که به دلیل زره بندیِ زاویه دارِ بدنه، گلوله ی آر.پی.جی به سختی قادر به انهدام آنها بود. این تانک ها، جمعی تیپ مستقل ۱۰ زرهی ارتش عراق بودند. با این حساب معلوم بود که عراقی ها قَدَرترین یگان های خودشان را برای پس زدن گردان سلمان از غرب جاده به میدان آورده اند. ما به روش مقابله با این نوع از تانک ها آشنایی نداشتیم. هرچه گلوله به طرف آنها شلیک می کردیم، به محض برخورد با بدنه ی تانک کمانه می کرد. آنها با اطمینان خاطر جلو می آمدند و پیاده های ما را هدف قرار می دادند. به یاد دارم ، قبضه ی آر.پی.جی را از دست یکی از بچه ها گرفت، آن را مسلّح کرد، از خاکریز بالا رفت و یکی از را نشانه گرفت؛ آن هم در شرایطی که لوله ی کریه تانک به طرف حسین نشانه رفته بود. حسین که شلیک کرد، گلوله مثل شهابی از دهانه ی قبضه خارج شد و در مقابل چشم های منتظر ۱۰-۱۲ نفر نیروی باقیمانده ی گروهان یکم گردان، مثل صاعقه بر فرق برجک تانک فرود آمد و آن را به آتش کشید. هنوز حسین ننشسته بود که گلوله ی تانک درست در محلی که او شلیک کرده بود، بر سینه ی خاکریز نشست و آن را به لرزه درآورد. موج انفجار، همه جا را تکان داد. حسین دستی به گوش هایش کشید. خون بود که آغشته با گرد و غبار تا میان محاسن او جاری شد؛ درجا بلند شد و به یکی از بچه ها گفت : « یک گلوله ی دیگر بده ببینم! این نامردها خیلی پر رو شده اند! » از نو آر.پی.جی را بر دوش گرفت، روی سینه کش خاکریز قد علم کرد و خطاب به ما گفت : « اگر کمی پایین‌تر از برجک شان را نشانه بگیریم، ضربه ی فنی می شوند... http://Eitaa.com/yousof_e_moghavemat
🇸🇾🚔 مصاف در دژهای مرزی 🚔🇸🇾 ⚪️ محمود مرادی؛ معاون گردان انصارالرسول ، در ادامۀ وقایع نبرد را در پشت دژهای مرزی ، اینگونه تشریح می کند : ... وقتی پشت خاکریز دژ عراق رسیدیم ، مشاهده کردیم کسی آنجا نیست؛ اما بر روی جادۀ پشت دژ عراق، دیدیم ستون خودروهای دشمن خیلی عادی ، با سروصدا و چراغ روشن و بوق زنان ، با تراکم عجیبی در حال عقب نشینی هستند.معلوم شد که دشمن قصد دارد نیروهایش را با یک عقب نشینی سریع، قبل از آنکه توسط ما منهدم شوند، صحیح و سالم از منطقه تخلیه کند؛ البته در اصل، دشمن این اقدام را به منظور حفظ خرمشهر انجام می داد تا بتواند از نیروهایی که عقب می کشد، برای تقویت قوای خودش در جبهۀ خرمشهر استفاده کند و از طرفی هم پوشش دفاعی مناسبی برای نیروهای خود در جبهۀ خرمشهر ایجاد نماید. ستون انبوهی از اتوبوس ، نفربر ، کامیون و تانک بر روی جادۀ مرزی دیده می شد. با مشاهدۀ این وضعیت تصمیم گرفتیم با همان نیروهای موجود گردان انصار، به آنها حمله کنیم. حمله ای برق آسا شروع شد. اولین موشک آر پی جی به رادیاتور یک دستگاه کامیون ؛ حامل موشک انداز ۱۲۲ میلی متری کاتیوشا، که پیشاپیش ستون خودرویی دشمن در حرکت بود، اصابت کرد و این کامیون با صدای مهیبی منفجر شد. با انفجار کامیون، تمام خودروها و تانک های پشت سر آن، دفعتاً متوقف شدند. به هرکجای ستون مقابل که شلیک می کردیم، آتش ما به هدف اصابت می کرد؛ چرا که این ستون انبوه مکانیزۀ دشمن، به شکل یک خط وسیع، در پیشاپیش ما قرار داشت. بچه ها با آر پی جی به نفربرها و اتوبوس ها شلیک می کردند و سرنشینان وحشت زدۀ آنها هم مثل برق فرار می کردند. اوضاع عراقی ها پاک به هم ریخته بود. چپ و راست می دیدیم که از دستپاچگی، خودروهای عراقی به هم می کوبیدند و نفرات پیاده شده از خودروها ، سراسیمه و عصبی هم به روی یکدیگر شلیک می کردند. اصلاً آن طرف خاکریز ، آشفته بازاری بود. بلافاصله هجوم بردیم به آن طرف خاکریز دژ عراق و از کنار جاده شروع کردیم به کوبیدن ستون دشمن. نیروهای عراقی بدجور تار و مار شدند. آنهایی که کمی به خودشان مسلط بودند، از سمت دیگر جاده در می رفتند یا از طرف بیابان ها به سمت داخل خاک خود فرار می کردند. صحنۀ جالبی بود.بچه های ما که به واسطۀ باتلاقی بودن زمین در هنگام پیش روی ، پوتین هایشان را درآورده بودند، الآن با همان پاهای برهنه دنبال عراقی ها می کردند و با این که به دلیل بارندگی شدید، کل لباس هایشان خیس شده بود و از سرما می لرزیدند ، ولی همه شاد بودند و گرمای ایمان و شوق پیروزی بر دشمن، دل ها را گرم کرده بود. / ، صفحه ۶۱۶ https://eitaa.com/yousof_e_moghavemat
📙 برداشتی از ، ادامه ی « مصاف در دژهای مرزی 📙 🔸 درهمۀ محورها درگیری شدید است. 🔹 اوضاع در دژ مرزی خوب است ولی سمت کانال آب از طرفی رضا چراغی ، درخواست نیروی کمکی شده است. ◼️ بدین ترتیب، آرایش یگان های دشمن در منطقۀ شمالی خرمشهر به کلی بهم می ریزد و عقبۀ نیروهایشان در خرمشهر و لشکر های ۵ و ۶ در معرض تهدید جدی قرار می گیرد؛ ضمن اینکه شهر بصره، در آستانۀ محاصره است. 🤔 دشمن مردد شده است از اینکه برای حفظ منطقۀ شمالی و خرمشهر تلاشی بکند یا مواظب بصره باشد!!! ◼️ اگر دشمن تصمیم می گرفت منطقۀ اشغالی و خرمشهر را حفظ کند، با توجه به وضعیتی که در نوار مرزی داشت، علاوه بر انهدام نیروهایش ، بصره را نیز از دست می داد و اگر تصمیم به حفظ بصره می گرفت، می بایست سریعاً برای نجات نیروهای خود در مناطق اشغالی اقدام می کرد. در چنین وضعیتی، فرماندهان خودی نیز در ادامۀ پیش روی نیروها به داخل خاک عراق دچار تردید بودند؛ چرا که پیش روی بیش از حد یگان ها در این شرایط که هنوز الحاقی حاصل نشده بود، امری بسیار خطرناک می نمود؛ واقعیتی که فرماندهان ما به آن کاملاً اذعان داشتند و نیروها را از این کار منع می کردند. از طرفی، عقب نشینی معنی دار دشمن، کمی غیرعادی می نمود. شاید دشمن درصدد بود که با استقرار در مواضع مستحکم تر بتواند با یک یورش برق آسا ، نیروهای ما را عقب براند؛ شگردی که در عملیات های گذشته نیز از دشمن دیده شده بود. لذا نیروهای ما تا روشن شدن هوا صبر می کنند..... https://eitaa.com/yousof_e_moghavemat
📙 *به سوی خرمشهر* 📙 - به تعویق انداختن یک هفته ایِ عملیات به علت لزوم شناسایی بیشتر مواضع و استحکامات دشمن در منطقه - تجدید سازمانِ رزم توسط ، و 😊 ۲۴ اردیبهشت ۶۱ ( ۳۶ سال پیش همچنین روزی ) ، جلسۀ توجیهی فرماندهان در قرارگاه توسط جهت بازسازی گردان ها 👥 صحبت های ؛ مسئول واحد پرسنلی تیپ با واقعاً شنیدنی است : 😊 - : نیروها عذر و بهانه می آورند حاج آقا ... یکی می گوید فصل امتحانات است باید بروم... یکی می گوید مادرم مریض است... یکی می گوید مأموریتم دیگر تمام شده... یکی می گوید برادرم شهید شده... - : اگر شما موضوع را جا بیاندازید و نیاز به جبهه را بیان کنید، هیچ مشکلی پیش نمی آید... من خودم صحبت کردم با نیروهای گردان و چند نفری که می خواستند بروند ، اعلام آمادگی کردند که بمانند... حتی خودم شنیدم که به هم دیگه می گفتند : « انشاءالله می مانیم و پدر بعثی ها را در می آوریم بعد می رویم خانه...» پس اگر شما حساسیت موضوع را جا بیاندازید ، احساس مسئولیت می کنند و می مانند. 😊 پس بیخود نیست که به میگن *فرماندۀ دلها* 😊 📙 با اندکی تصرف از کتاب ارزشمند ،صفحات ۶۷۰ و ۶۷۱ http://Ble.im/yousof_e_moghavemat
🇮🇷 🇮🇷 - شک و دودلی فرماندهان از عقب نشینی دشمن و بهره برداری دشمن از این وقفۀ طولانی و در نتیجه تحکیم مواضع خود در اطراف خرمشهر - تلاش فوق العادۀ دشمن برای حفظ خرمشهر ◻ و به محضر امام می رسند. می‌گویند: مشکلات ما زیاد است و استحکامات دشمن هم فوق العاده زیاد. چه کنیم؟ امام در جواب می گویند: *تا توکل تان چقدر باشد*!!!... - اتفاق نظر صیاد و محسن رضایی در طرح عملیاتی محاصرۀخرمشهر و ابلاغ طرح عملیات به فرماندهان سپاه و ارتش 😄 ولی گویا قبلاً در مورد طرح دیگری صحبت شده ، حالا صیاد و رضایی از این نگرانند که فرماندهان سپاه این طرح را نپذیرند. صیاد می گوید من خودم ابلاغ میکنم. ◻ ؛ فرمانده وقت نیروی زمینی ارتش می گوید : اولین کسی که صحبت کرد برادر عزیزمان - که انشاءالله جزء ذخیره ها مانده باشد - بود. ایشان در این چیزها خیلی جسور بود. گفت : چجوری شد؟! نفهمیدم، این طرح از کجا آمد؟ من گفتم: همین طور که صحبت شد، این دستور است و جای بحث ندارد.😄 - اعتراض بقیۀ فرماندهان همچون ، و ... - به هر حال با صبر و حوصلۀ فرماندهان این طرح، عملیاتی می شود. *حالا طرح چیست؟؟* 🔴 : جادۀ اهواز - خرمشهر و شرق آن یعنی . می بایست از نیروهای عمل کننده از رودخانه رد می شدند و باید خودشان را به اروند می رساندند و بعد ما اعلام می کردیم که خرمشهر را محاصره کرده ایم؛ در حالیکه این محاصره کامل نبود. - ۲۸ اردیبهشت؛ جلسۀ توجیهی فرماندهان توسط . او از اوضاع موجود تدارکات ناراضی است و از اینکه *آمبولانس* ها به منطقه اعزام می شوند و بدون مجروح برمی گردند یا از اینکه در ساختن سنگر و خاکریز کوتاهی می شود یا از اینکه فرمانده گردان ها با نیروهای بسیجی خوب نمی جوشند و یا از اینکه از فشنگ ها درست استفاده نمی شود ، ناراحت است. - حجیم شدن کار فرمانده گردان ها و مسئولین واحد ها در قبال جلسات توجیهی متعدد - حضور کارگشای در امر شناسایی منطقه و ایفای نقش بسیار مؤثر در بازسازی گردان ها ◀️ ادامه دارد... 📙 منبع : با تلخیص از کتاب ارزشمند @yousof_e_moghavemat
📙 📙 - هرچقدر نیروهای ۲۷ به نزدیک تر می شوند، استحکامات و موانع جهت جلوگیری از بازپس گیری بیشتر می شود . ( ) - : ... عراق به قدری از بابت خیالش راحت بود که فکر می کرد تا ۲۰ سال بعد هم ما نمی توانیم به نزدیک شویم. - کار فوق العاده و دو نیروی شجاع و از جان گذشته در امر شناسایی منطقه برای مرحلۀ سوم. 🔴 بعداز ظهرِ شنبه ، ۶۱ ، همۀ نیروهای تیپ در پشت خاکریز های کانال آماده اند تا به محض تاریک شدن هوا ، یورش نهایی خود را به سمت مواضع دشمن شروع کنند. 🕙 ساعت ۲۲:۱۵ ، گشودن مناسبی توسط عوامل تخریب به مسئولیت و حرکت به سمت مواضع دشمن از نقطۀ رهایی. - پیشروی و به ترتیب به فرماندهی و بر روی و آتش شدید دشمن روی نیروها 📢 آغاز عملیات در ساعت ۲۲:۳۰ ، شنبه ۶۱ با رمز (ص) و با هدف . - عبور نیروهای تیپ از یک کنار و آتش بسیار سنگین 🌹 ؛ معاون ، شجاعانه و دلاورانه به می رسد. با ۳ ، خود را به خاکریز دشمن می زند و انفجار نارنجک ها دشمن را از کار می اندازد و خود مورد اصابت گلوله های قرار می گیرد و با فروریختن دژ ، مانع عبور از سر راه رزمندگان برداشته می شود. - خالی بودن جناح راست و چپ و فریادهای مکرر ایشان بر سر مبنی بر اینکه هم از چپ می خورد هم از راست 🌞 هوا روشن شده است به دلیل خالی ماندن جناحین، عملیات تا صبح روز دوم طول می کشد... 📚 منبع : کتاب ارزشمند http://Eitaa.com/yousof_e_moghavemat