#شریعتی، علی🌷
(۱۳۵۶_۱۳۱۲ه.ش)
بیدارگر و اندیشمند اسلامی
✅ در روستای مزینان از توابع #سبزوار به دنیا آمد. پدرش #محمدتقی_شریعتی، که شخصیتی #عالم و فعال در امور دینی و سیاسی بود، او را با خود به #مشهد برد.
✅ #علی در این شهر به #مدرسه رفت و پس از دبیرستان با ورود به دانش سرای مقدماتی، #آموزگار شد. #شریعتی، جدا از هرگونه تحصیل رسمی، #استعداد و جوششِ #خاصی داشت که سبب شد بعدها به یکی از شخصیت های #موثر در پیدایشِ #انقلاب_اسلامی_ایران تبدیل شود.
✅ او پس از گرفتن #لیسانس در مشهد، با استفاده از بورس تحصیلی به #فرانسه رفت و در #دانشگاه_سوربن در رشته ی #جامعه_شناسی_و_تاریخ_ادیان تحصیل کرد؛
✅ او با #مطالعه ی بسیار و آشنایی با چهره های برجسته ی جهانِ علم و #سیاست و نیز مرتبط شدن با مبارزانی از #الجزایر و دیگر کشورهای #استعمارزده، تجربه های تازه ای کسب کرد و به #ایران بازگشت. امّا به محض ورود، به خاطر سابقه ی مبارزاتش در خارج، #دستگیر و زندانی شد.
✅ پس از #آزادی چندی معلّم مدارس مشهد گردید ولی به زودی استاد دانشکده ی ادبیات مشهد شد و خیلی زود در مقامِ #استادی، برجسته و آگاه به مسائلِ #علمی و فکری، مورد استقبال قرار گرفت.
✅ به دعوت #استاد_مرتضی_مطهری، به #تهران آمد و در حسینیه ی #ارشاد، که پایگاه وعظ و تبلیغ و #تکاپوی_اسلامی بود، به سخنرانی و فعالیت پرداخت. این دوره، اوج فعالیت هایِ فکری #شریعتی بود تاثیر بسیار زیادی بر جامعه ی ایران گذاشت.
✅ به طوری که #رژیم_شاه بعد از چند سال #حسینیه_ارشاد را #تعطیل کرد و شریعتی و پدرش را به #زندان انداخت. شریعتی ۱۸ ماه در زندان بود و پس از آزادی، در سال ۱۳۵۶ به طورِ #ناشناس ایران را #ترک کرد و به #انگلستان رفت اما به مرگِ #ناگهانی در گذشت.
✅ پیکر او را به #سوریه بردند و در گورستانی در کنارِ #زینبیه_دمشق به خاک سپردند. از آثار اوست: انسان و اسلام، امت و امامت، شهادت، حج، فاطمه،فاطمه است، علی حقیقتی بر گونه ی اساطیر، ابوذر، کویر، هبوط، پدر مادر ما متهمیم، بازگشت به خویشتن.
یاد و نامش گرامی و راهش پررهرو باد...
📚فرهنگ نامه ی نام آوران
( آشنایی با چهره های سرشناس تاریخ ایران و جهان)
📩 سمیّه خیرزاده اردکان
💠 و برای اطلاعات عمومی باید اضافه کنیم که نماز میت بر پیکر دکتر شریعتی توسط #امام_موسی_صدر اقامه شد. و در پایان دکتر شریعتی در مورد حقیقت، اینگونه می فرمایند: من که تمام عمر شاهد قربانی شدن حقیقت ها به وسیله ی انسانهای مصلحت پرست بوده ام در مورد مصلحت #عقده پیدا کرده ام و اعتقاد یافته ام که هیچ چیز غیر از خودِ #حقیقت، مصلحت نیست.
@zarrhbin
ذرهبین درشهر
#یکی بود..... هنوزم هست..... @zarrhbin
بسم الله الرحمن الرحیم
🍃 و من قصّه ی تو را این گونه آغاز می کنم.
یکی بود، هنوزم هست......
#هاشمی_رفسنجانی، علی اکبر🌷
(تولد: ۱۳۱۳ ه.ش.)
اوّلین رئیس مجلس شورای اسلامی و چهارمین رئیس جمهوری ایران
✅ #هاشمی_رفسنجانی در یکی از روستاهای رفسنجان به نام #نوق متولد شد. #پدرش مردی کشاورز و #باتدبیر و عمویش روحانیِ #بانفوذی بود.
✅ در #نوجوانی به قم رفت و به تحصیل در #حوزه پرداخت. او طلبه ای کوشا، #تیزفهم، و موفق بود؛ به طوری که از دست #آیت_الله_بروجردی جایزه گرفت.
✅ از همان آغاز به دنبال #نوآوری و طرح مسائل جدید بود و از این رو با #محمدجوادباهنر و #محمدباقرمهدوی مجله ی #مکتب_تشیع را انتشار داد که #خوانندگان بسیاری پیدا کرد.
✅ با آغازِ #نهضت_اسلامی به رهبری #امام_خمینی، هاشمی رفسنجانی در شمار #فعالان_نهضت در آمد که #دستگیر و به سربازیِ #اجباری اعزام شد. پس از سربازی، به مبارزه ی علمی و عملی از طریقِ سخنرانی، #نوشتن و فعالیت های اجتماعی ادامه داد.
✅ در دو دهه ی ۵۰ و ۴۰، #پیوسته در معرضِ #دستگیری بود و بارها تحت تعقیب قرار گرفت، #زندانی شد و #شکنجه_های_سخت دید.
✅ در سال ۱۳۵۳ مخفیانه به #دیدار امام خمینی به #نجف رفت و پس از دیدار با ایشان، در #لبنان نیز با #امام_موسی_صدر، شیعیان لبنان و مجاهدان فلسطینی #دیدار کرد. در همان سفر به اروپا و آمریکا و ژاپن رفت و کشورهایِ #گوناگون را دید.
✅ پس از بازگشت به ایران، بار دیگر همراهِ #آیت_الله_طالقانی، #آیت_الله_مهدوی_کنی و بسیاری به #زندان افتاد، اما با #پیروزی_انقلاب از زندان آزاد شد.
✅ هاشمی رفسنجانی از بدو #پیروزی انقلاب اسلامی، همواره در رده ی #مسئولان_تراز_اول_جمهوری_اسلامی بوده و در شکل دادن به #جمهوری_اسلامی نقش بسیار #مهمی ایفا کرده است.
✅ نمایندگی و #ریاست مجلس شورای اسلامی، #ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام و #ریاست مجلس خبرگان، از جمله مسئولیت های او در این سالها بوده است.
✅ در #جنگ_تحمیلی نیز از سوی امام خمینی #فرماندهی جنگ را عهده دار بود. از آثار اوست: سرگذشت فلسطین یا کارنامه ی سیاه استعمار، امیرکبیر قهرمان مبارزه با استعمار، تفسیر راهنما و خاطرات.
یاد و نامش گرامی و راهش پر رهرو باد...
📚 فرهنگ نامه ی نام آوران
(آشنایی با چهره های سرشناس تاریخ ایران و جهان)
📩 سمیّه خیرزاده اردکان
🗞 روزنامه جمهوری اسلامی با خانم عفت مرعشی همسر آیتالله هاشمی رفسنجانی در تاریخ ۱۳۹۷/۱۰/۱۵ مصاحبه ای انجام داده است که ایشان در پاسخ به این #سئوال چنین می گویند:
🎤 در آستانه ی دومین سالگرد رحلت ایشان جای خالی ایشان تا چه حد احساس میشود؟
💠 من به جای خالی ایشان در زندگی و در دورانهای مختلف عادت کرده بودم، از ابتدای ازدواج زندان و بعد از انقلاب، ماندن ایشان در مجلس و جبهه رفتنهای زیاد. حال که ایشان در کنار مراد و امامش آرمیده، از محل دفن ایشان راضی هستم و مخصوصاً از عزّتی که خدا روز تشییع با #حضورمردم برای ایشان ایجاد کرد و از همه مردم که ایشان را بدرقه کردند تشکّر میکنم، هر پنجشنبه که سر مزار ایشان میروم و با ایشان درددل میکنم. با توجه به فیلمها و کتابها و مطالبی که هنوز هم برای #تخریب ایشان ساخته یا نوشته میشوند، هنوز هم احساس میکنم آشیخ اکبر #زنده و تاثیر گذار است که این برای من #مهم است.
🍃 و برای اطلاعات عمومی شما مخاطب فهیم، آیت الله هاشمی رفسنجانی از جمله معدود سیاستمداران ایرانی بودند که #روزنوشت داشتند؛ یعنی خاطرات خود را به صورت روزانه یادداشت می نمودند. و حُسن ختام، جمله ای تفکر برانگیز از ایشان که می فرمایند:
"تحریف و سانسور و #تخریب، قدرتِ اقناعِ #مردم را ندارد."
#یاحق....
@zarrhbin
ذرهبین درشهر
📌دهه ی فجر با خاطرات #عباس _خیرزاده_از آن روزها؛
🍃 #خاطرات_عباس_از_آن_روزها...
📌دهه ی فجر با خاطراتِ #عباس_خیرزاده_اردکان از آن روزها؛
💠 ۱۸ فروردین سال ۱۳۵۷ بود که بعد از تعطیلات نوروزی راهی دانشگاه اصفهان شدم و با بچّه های اردکان همچون سید محمود میرمحمدی و محمدعلی شاکر(درویش) باهم، هم اتاق بودیم و آن زمان اوج فعالیت های #انقلابی مردم ایران بود و دانشجویان نیز که از توده ی مردم جدا نبودند نقشی موثر و غیر قابل انکار در به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی ایران داشتند.
💠 شب بود که با بچّه ها در خیابان مسجد سیّد روبرو شدم، آنها به من گفتند: که #عباس فردا قرار است تظاهرات شود، آیا تو شرکت می کنی؟ که من به آنها گفتم: چون ترم اوّلی هستم باید راهنمایی ام کنید و حتماً شرکت می کنم.
💠 صبح شد آنها آمدند و گفتند بیا برویم، من هم کفشهای کتانی سفید و شلوار گشادی پوشیدم، چون می دانستم اگر گاردی ها ما را دنبال کنند با پوشش راحت بهتر می توانیم فرار کنیم، بنابراین به #دانشگاه رفتیم و یک مدتی منتظر ماندیم و قرار شد دانشجویان اعتصاب غذا کنند.
💠 اعتصاب غذا به این صورت بود که دیسِ برنج را همه بگیرند و به سر میز ببرند و بعد قاشق و چنگال را به صورت ضرب دری روی برنج بگذارند و غذا نخورند و سالن را ترک کنند و #تظاهرات را شروع کنند، ما این کار را کردیم.
💠 و بعد از اینکه وارد محوطه ی دانشگاه شدیم دانشجویان چندتا از ماشین های دانشگاه را که آرم دانشگاه بر روی آن خود نمایی می کرد درون جوی کنار دانشگاه واژگون و چپه کرده بودند.
💠 بعد از اینکه صحنه ها را دیدیم برای اینکه #دستگیر نشویم به داخل ساختمان آموزشی دانشگاه رفتیم و از پنجره ی آنجا بیرون را رصد می کردیم تا هر وقت گاردی ها از توی خیابان متفرق و گُم شدند از ساختمان بیرون بیاییم و به منزل برویم.
💠 همزمان با تظاهراتِ دانشگاه از بیرون هم به کارخانه ی پپسی کولا که در نزدیکی دانشگاه و در میدانِ شیرازِ اصفهان قرار داشت، حمله شده بود.
💠 جالب است بدانید که نیروهای اطلاعاتی هرکس را که در دانشگاه بدون کتاب بود دستگیر می کردند و در بیرون از دانشگاه نیز هر کس که با کتاب تردد می کرد را می گرفتند!!
💠 من آن روز در دانشگاه بدون کتاب بودم و زمانی که خواستم از دانشگاه خارج شوم هنوز چند قدمی نرفته بودم که نیروهای گارد به #ریش_و_کفش_کتانی من مشکوک شدند.
💠 و آنها کمین زده بودند؛ که من ناگهان متوجه ی صدای گام هایی با پوتین شدم، نگاه که به عقب انداختم دیدم که یک فرد گاردی با تفنگ دود زا (اشک آور) پشت گردن من زد و یقه ی پیراهن و کتِ مرا محکم گرفت و مرا به طرف اتاق گارد برد.
💠 آن زمان هرکس را می گرفتند قبل از رسیدن به اتاق گارد، کتکش می زدند، یعنی گاردی ها کوچه می دادند و آماده بودند تا فرد دستگیر شده از کوچه عبور کند و آنها با #باتوم مشغول ضرب و شتم او شوند.
💠 که من ناگهان با دیدن این اوضاع، این بیت شعر در ذهنم تداعی شد؛
در کفِ شیر نرِ خونخواره ای
غیر و تسلیم و رضا، کو چاره ای؟
بنابراین #مقاومتی نکردم و یواش یواش همراه او رفتم و فرد گاردی که مرا گرفته بود چون دید همراهش می روم و مقاومتی نمی کنم به دوستانش که کوچه ی #شکنجه داده بودند گفت: "کاری با او نداشته باشید او دارد با پای خود می آید."
💠 من از کتک خوردن در اینجا معاف شدم و همه ی ناراحتیِ من این بود که چرا از بچه های #اردکان فقط من دستگیر شدم و چون دانشجوی شبانه بودم می ترسیدم به من بگویند که چرا در ساعت ۸:۳۰ دقیقه صبح در حال تردد در محیط بیرونی دانشگاه بودی؟!
💠 مرا به اتاقی بردند، چند نفری را در اتاق دیدم که دستگیر شده بودند و تعدادی از آنها زخمی بودند و یکی از آنها نیز وسط اتاق افتاده بود و به علت مقاومتی که کرده بود نامردها با باتوم ضربه ای به سرش وارد کرده بودند و سر، زخم عمیقی برداشته بود و با خون سر او زمین رنگین شده بود، که بعد فهمیدم جان به جان آفرین تسلیم کرده.
💠 به هر جهت ما را در یک اتاق حدوداً ۴×۳ در ساختمان گارد سر پا نگاه داشتند هنوز من تنها #اردکانی آن جمع بودم که ناگهان دوستانم #علی_سپهری و #شهید_حسین_انصاری را دیدم که به داخل اتاق آوردند، اینجا بود که خوشحال شدم که دیگر دانشجویان به من که ترم اوّلی بودم، "پَخمه" نمی گفتند :)
💠 علی سپهری و حسین انصاری سوار بر موتور پرشی بودند که دستگیر شدند، علی سپهری، ریش بلندی داشت و من ریشِ ستاری که آن زمان معروف و مُد بود.
✅ ادامه دارد....
📸 اصفهان، میدان امام(شاه سابق)، همراه با پسر دایی عزیزم آقای محمدعلی ناظمی که برای ثبت نام در دانشگاه مرا همراهی نمود.
@zarrhbin
#همدانیان، علی و حسین 🌷
علی (۱۳۴۴_۱۲۷۸ ه.ش.)
حسین(۱۳۵۷_۱۲۷۹ ه.ش.)
کارافرین و نیکوکار
✅ علی و حسین دو پسر #حاجمحمدرضااصفهانی، از بازرگانان معروف و #مشروطهخواه اصفهان بودند.
✅ #علی در ۲۷ سالگی #کارخانهیصنایعپشم را در اصفهان تاسیس کرد و بعدها با همکاری برادرش، #حسین، کارخانهی شهناز را بنا نهاد.
✅ #کارخانهیشهناز، تا سالها یکی از بزرگترین #کارخانههاینساجیخاورمیانه بود که با داشتن بیش از ۴ هزار کارگر، روزانه ۱۲۰ هزار متر #پارچه تولید می کرد و قسمتِ زیادی از آن به خارج #صادر می شد.
✅ این دو #برادر که بعدها #کارخانهیسیماناصفهان را نیز تاسیس کردند و بخشی از کارخانهی #قندنقشجهان را هم مالک بودند، یکی از پایههای صنعت و تجارت اصفهان را تشکیل می دادند و در #کارافرینی نقش مهمی داشتند.
✅ بعد از درگذشت علی، حسین #وارث او شد. چون هیچیک از دو برادر، فرزندی نداشتند، #حسینهمدانیان در سال ۱۳۴۴ با ایجادِ #موسسهیخیریهعلیوحسینهمدانیان همهی اموال منقول و غیرمنقول خود را در شرکتها و بانکها، وقف امور خیریه و #عامالمنفعه کرد که تا آن زمان در #ایران تاسیس شده بود.
✅ #رژیمپهلوی در سال ۵۰، به اتهام تخلف در #امورمالی، حسین همدانیان را تحت تعقیب قرار داد و او را #دستگیر کرد. سپس اموال موسسه ی خیریهی همدانیان را به سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی واگذار کرد.
✅ #حسینهمدانیان مدتی در کرج #تحتنظر بود و سپس به #انگلستان رفت و در آنجا فوت کرد. قبر دو برادر، در #تکیهیهمدانیان در تخت فولاد اصفهان است.
✅ #موسسهیهمدانیان که اکنون زیر نظر هیئت اُمنا #اداره می شود، شرکتهای گوناگونی را زیرِ #پوشش دارد و سالانه کمکهای بسیاری به جامعه و از جمله به #دانشگاهاصفهان ارائه می دهد.
نام و یادشان گرامی و راهشان پر رهرو باد...
📚 فرهنگ نامهی نامآوران
(آشنایی با چهرههای سرشناس تاریخ ایران و جهان)
📩 سمیّه خیرزاده اردکان
@zarrhbin
👆👆👆
🖋در ۱۹ اسفند ۱۳۹۷ آیتالله خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی ایران، #نشانذوالفقار - #عالیترین نشان نظامی ایران - را به سلیمانی اهدا كرد.
طبق آئین نامه اهدای نشان های نظامی جمهوری اسلامی ایران، این نشان به فرماندهان عالی رتبه و رؤسای ستادهای عالی رتبه در نیروهای مسلح اهدا می شود كه تدابیر آنها در طرح ریزی و هدایت عملیات های رزمی موجب حصول نتایج مطلوب شده باشد. پس از انقلاب ایران در ۱۳۵۷ ، سلیمانی نخستین كسی است كه این نشان را دریافت كرده است. حضور موثر حاج قاسم در صحنه مبارزه با داعش و شكست این توطئه صهیونیستی در منطقه باعث شد تا در اسفندماه ۱۳۹۷ نشان ذوالفقار به عنوان عالی ترین نشان نظامی ایران از سوی فرمانده معظم كل قوا به سردار سلیمانی اهدا شود.
🖋سردار شهید سلیمانی در پاسخ به تهدید ترور از طرف مقامات آمریكایی همواره می گفت: این تهدید نیست، كمك به شوقی است. در پاسخ به افرادی كه فكر میكنند با تهدیدها رعب بر ما حاكم میشود، میگویم خداوندا #شهادت در راه خودت را به دست دشمنان دینت، نصیب من بگردان.
🖋سرانجام دشمنان كینه توز كه رشادت و قدرت سردار قاسم سلیمانی را تاب نیاوردند و این فرمانده خستگی ناپذیر جبهه های حق علیه باطل در بامداد جمعه ۱۳ دی ۱۳۹۸ با حمله موشكی بالگردهای آمریكایی به ۲ خودروی حامل سردار قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس و ابومهدی المهندس معاون حشدالشعبی و تنی چند از اعضای حشدالشعبی در اطراف فرودگاه بغداد شهد شیرین شهادت را سر كشید و به یاران شهیدش پیوست.
▪️روحش شاد ، یادش گرامی و راهش پر رهرو باد🌷
🖋برگی از خاطرات سردار شهید :
«ما یکی از اشرار بزرگ سیستان و بلوچستان را که سالها به دنبال او بودیم و هم در مسئله قاچاق مواد مخدر خیلی فعالیت میکرد و هم از تعداد زیادی از بچههای ما را شهید کرده بود، با روشهای پیچیده اطلاعاتی برای #مذاکره دعوت کردیم به منطقه خاصی و پس از ورود آنها به آنجا او را #دستگیر کردیم و به زندان انداختیم . خیلی خوشحال بودیم . او کسی بود که حکمش مثلاً پنجاه بار اعدام بود.
در جلسهای که خدمت مقام معظم رهبری رسیده بودیم ، من این مسئله را مطرح کردم و خبر دستگیری و شرح ماوقع را به ایشان گفتم و منتظر عکس العمل مثبت و خوشحالی ایشان بودم. رهبری بلافاصله فرمودند: همین الان زنگ بزن #آزادش کنند!
من بدون چون و چرا زنگ زدم، اما بلافاصله با تعجب بسیار پرسیدم که: آقا چرا؟ من اصلاً متوجه نمیشوم که چرا باید این کار را میکردم؟ چرا دستور دادید آزادش کنیم؟
رهبری فرمودند: «مگر نمیگویی #دعوتش کردیم؟» بعد از این جمله من خشکم زد. البته ایشان فرمودند: «حتما #دستگیرش کنید.» و ما هم در یک عملیات سخت دیگر دستگیرش کردیم. #مرامشیعه این است که کسی را که دعوت میکنی و مهمان تو است حتی اگر قاتل پدرت هم باشد حق نداری او را آزار بدهی.
@zarrhbin