eitaa logo
ذره‌بین درشهر
21.8هزار دنبال‌کننده
67.3هزار عکس
10.9هزار ویدیو
230 فایل
ارتباط با ادمین @Zarrhbin_Admin جهت هماهنگی و درج تبلیغات @Tablighat_zarrhbin شامدسایت‌‌‌‌:1-1-743924-64-0-4
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 دکتر شریعتی: اگرپرنده آفریده میشد، حتما بود. اگرچهار پا بود، حتما بود. اگرحشره بود، حتما بود. او آفریده شد، تا خواهر و مادر باشد و ... چنان بزرگ است که موجودات . تا حدی که یک ، او را راضی میکند، و یک ، او را به کشتن میدهد. پس ای ، مواظب باش، زن ازسمت چـــپ، نزدیک به قلبت ساخته شده، تا او را در جا دهی. شگفت انگیز است! درکودکی درهای را به روی میگشاید، در دین را میکند، و هنگامی که 💚 میشود، زیر پای . قدرش را بدانیم...✋ 🍃تقدیم به تمام بانوان و خواهران دیارم🌹 📩 سمیّه خیرزاده اردکان @zarrhbin
🔘 عاقبت بازنشستگی.... 🍃 در دربند روزی برای گرفتن نان رفته بودم، هنوز جای نانوایی یادم است و هربار که به دربند می روم یاد آن می افتم. منزلی نزدیک نانوایی بود. دیدم دو نفر پلیس دم در یک خانه هستند. مقداری هم اسباب و اثاثیه کنار خیابان ریخته است؛ چندنفری هم دور اثاثیه جمع شده بودند. آن موقع(سال۱۳۳۹) جمعیت خیلی کم بود( جمعیت مملکت حدود ۲۰ میلیون نفر بود) بعد دیدم کارگری یک را پشت کرده و از خانه بیرون آورد و او را در حاشیه ی خیابان اثاث گذاشت. پلیس ها در خانه را بستند و قفل کردند با یکی دونفر دیگر رفتند. 🍂 نانوا و هم با وجودی که تعجب کرده بودند کاری نکردند. من از یکی پرسیدم چه شده است؟ گفتند این پیرمرد دولت است و حدود ۱۵ سال است در این خانه اجاره نشین است؛ او بر اثر سکته فلج شده است مدتی است اجاره ی خانه اش را نداده است. حالا از طرف آمدند او را سر کوچه گذاشتند و خانه را هم خالی کردند و رفتند. از یکی پرسیدم حالا این پیرمرد فلج چه کار می کند؟ نانوا گفت: پیغام داده ایم بی انصافش از شهرستان بیاید و را جمع کند، هنوز نیامده است. نانوا افزود این مرد بوده است و حالا فلج شده است، زنش هم در همین خانه مُرد و تنها فرزندش که ظاهراً مهندس است با او قهر است و سراغش نمی گیرد. این مرد هم هر چه حقوق می گیرد مخارج دکتر و دوا می کند و دیگر چیزی بابت اجاره برایش باقی نمی ماند. 🍃 مردم متفرق شدند. پیش پیرمرد رفتم و سلام کردم او بر اثر سکته درست نمی توانست حرف بزند. آرام آرام از چشمانش فرو می ریخت شماره تلفنی به من داد و حالی ام کرد که به اداره راه همدان تلفن کنم و به پسرش بگویم به تهران بیاید. نانوا به مغازه اش رفته بود و من مسئله ی شماره تلفن را به نانوا گفتم. او گفت من ده بار به پسرش تلفن کردم و آخرین بار گفت شما دیگر زحمت نکشید و به من تلفن نکنید. 🍂 گفتم حالا پیرمرد چه کار باید بکند؛ نانوا گفت: شاطرِ من خودش در خانه ای اجاره نشین است یک اتاق خالی دارد، قرار شده است آخر وقت او را به خانه ی خودش ببرد. از من پرسید تو کجا هستی؟ گفتم اهل و اینجا چند روزی برای استراحت آمده ایم. نانوا گفت همین است که به این مسئله داری. مردم این دوره زمانه مثل شده اند. صاحب این خانه یکی از کشور است و در همین و دربند بیش از ۵۰ دارد؛ حالا وکیلش این بنده ی خدا را سرکوچه گذاشت. این هم کارمندی و . 🍃 من فوری شدم چرا پول هایم را خرج کردم. باید لااقل پول کرایه ی رفتن به یزد را نگه می داشتم. اگر گُم شوم، اگر دعوایم شود و بخواهم فرار کنم و به یزد بروم اگر، اگر پول ندارم‌. البته هر روز به من پول می دادند که کنم ولی آن پول من نبود و حق هم نداشتم از آن پول بردارم. آخر چندین بار آقای پشت باغ گفته بود، اگر کسی پول را بدون اجازه ی آنها بردارد در آن دنیا به می رود و در جهنم چه کار و چه کار با او می کنند. 🍂 من در عالمِ نمی خواستم به جهنم بروم تا در آنجا در حلقم بریزند و گوشتم را کباب کنند و به خورد خودم بدهند یا از موهای سرم آویزان کنند. آخر این حرفها را محل گفته بود و همه می گفتند او هرگز نگفته است. تازه همین حرف ها را پسر آشیخ غلام رضا فقیه خراسانی همان کسی که وقتی در خیابان راه می رفت، مغازه هایی که داشتند از رادیو را می کردند، هم گفته بود. تازه او خیلی بدتر هم می گفت. 🍃 او می گفت: اگر ذره ای از را بدون اذن آنها برداری، باید در آن دنیا به اندازه ی کوهی جریمه پس بدهی؛ چون در آن دنیا پول نداری و پولی نیست پس باید شوی و کیفرهای آشیخ علی خیلی سنگین تر و از کیفرهای آقای پیش نماز مسجد بود. شنیدن کیفرهای آشیخ علی را بر تن آدم سیخ می کرد. حالا با این و حرف ها من که روزی ۵_۴ تومان برای خانه خرید می کردم می توانستم مثلاً ۲ ریال از آن را بردارم یا بگویم جنس ها گران تر بود. امکان نداشت این کار را بکنم. گوشت و مواد خوراکی عمده را خود حاج آقا می خرید. 🍂 خرید نان، ماست، سیب زمینی، پیاز و گاهی بطری لیموناد و غیره به عهده ی من بود و این طور مخارجی برای یک خانواده ۶ نفره در آن زمان ۴ یا ۵ تومان در روز بیشتر نمی شد. جلیل هم برای خودشان خرید می کرد. البته در دربند ما تنها بودیم و خانواده ی پهلوانپور در همان خانه خیابان عباسی مانده بودند. از جهنم چه زمینه ی خوبی را برای بهره کشی انسان ها توسط آدم های فراهم می آورد. @zarrhbin 👇👇👇👇
ذره‌بین درشهر
#یکی بود..... هنوزم هست..... @zarrhbin
بسم الله الرحمن الرحیم 🍃 و من قصّه ی تو را این گونه آغاز می کنم. یکی بود، هنوزم هست...... ، علی اکبر🌷 (تولد: ۱۳۱۳ ه.ش.) اوّلین رئیس مجلس شورای اسلامی و چهارمین رئیس جمهوری ایران ✅ در یکی از روستاهای رفسنجان به نام متولد شد. مردی کشاورز و و عمویش روحانیِ بود. ✅ در به قم رفت و به تحصیل در پرداخت. او طلبه ای کوشا، ، و موفق بود؛ به طوری که از دست جایزه گرفت. ✅ از همان آغاز به دنبال و طرح مسائل جدید بود و از این رو با و مجله ی را انتشار داد که بسیاری پیدا کرد. ✅ با آغازِ به رهبری ، هاشمی رفسنجانی در شمار در آمد که و به سربازیِ اعزام شد. پس از سربازی، به مبارزه ی علمی و عملی از طریقِ سخنرانی، و فعالیت های اجتماعی ادامه داد. ✅ در دو دهه ی ۵۰ و ۴۰، در معرضِ بود و بارها تحت تعقیب قرار گرفت، شد و دید. ✅ در سال ۱۳۵۳ مخفیانه به امام خمینی به رفت و پس از دیدار با ایشان، در نیز با ، شیعیان لبنان و مجاهدان فلسطینی کرد. در همان سفر به اروپا و آمریکا و ژاپن رفت و کشورهایِ را دید. ✅ پس از بازگشت به ایران، بار دیگر همراهِ ، و بسیاری به افتاد، اما با از زندان آزاد شد. ✅ هاشمی رفسنجانی از بدو انقلاب اسلامی، همواره در رده ی بوده و در شکل دادن به نقش بسیار ایفا کرده است. ✅ نمایندگی و مجلس شورای اسلامی، مجمع تشخیص مصلحت نظام و مجلس خبرگان، از جمله مسئولیت های او در این سالها بوده است. ✅ در نیز از سوی امام خمینی جنگ را عهده دار بود. از آثار اوست: سرگذشت فلسطین یا کارنامه ی سیاه استعمار، امیرکبیر قهرمان مبارزه با استعمار، تفسیر راهنما و خاطرات. یاد و نامش گرامی و راهش پر رهرو باد... 📚 فرهنگ نامه ی نام آوران (آشنایی با چهره های سرشناس تاریخ ایران و جهان) 📩 سمیّه خیرزاده اردکان 🗞 روزنامه جمهوری اسلامی با خانم عفت مرعشی همسر آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در تاریخ ۱۳۹۷/۱۰/۱۵ مصاحبه ای انجام داده است که ایشان در پاسخ به این چنین می گویند: 🎤 در آستانه ی دومین سالگرد رحلت ایشان جای خالی ایشان تا چه حد احساس می‌شود؟ 💠 من به جای خالی ایشان در زندگی و در دوران‌های مختلف عادت کرده بودم، از ابتدای ازدواج زندان و بعد از انقلاب، ماندن ایشان در مجلس و جبهه رفتن‌های زیاد. حال که ایشان در کنار مراد و امامش آرمیده، از محل دفن ایشان راضی هستم و مخصوصاً از عزّتی که خدا روز تشییع با برای ایشان ایجاد کرد و از همه مردم که ایشان را بدرقه کردند تشکّر می‌کنم، هر پنجشنبه که سر مزار ایشان می‌روم و با ایشان درددل می‌کنم. با توجه به فیلم‌ها و کتاب‌ها و مطالبی که هنوز هم برای ایشان ساخته یا نوشته می‌شوند، هنوز هم احساس می‌کنم آشیخ اکبر و تاثیر گذار است که این برای من است. 🍃 و برای اطلاعات عمومی شما مخاطب فهیم، آیت الله هاشمی رفسنجانی از جمله معدود سیاستمداران ایرانی بودند که داشتند؛ یعنی خاطرات خود را به صورت روزانه یادداشت می نمودند. و حُسن ختام، جمله ای تفکر برانگیز از ایشان که می فرمایند: "تحریف و سانسور و ، قدرتِ اقناعِ را ندارد." .... @zarrhbin
ذره‌بین درشهر
، محمود🌷 (۱۳۷۲_۱۲۸۱ه.ش) فیزیک‌دان‌ ایرانی ✅ در تهران، در خانواده‌ای تفرشی به دنیا آمد. ، از دولت‌مردانِ قاجاری بود. که به در اعزام شد. اما به دلایل شخصی و خانوادگی، همسر و دو فرزندِ خود را در رها کرد و به ایران بازگشت. ✅ با سختی و مشکلاتِ زیاد، فرزندانِ خود را در بیروت بزرگ کرد و آن‌ها را طوری کرد که هر دو به دست یافتند. ✅ محمود ابتدا در لبنان و سپس در ، در رشته‌های و و درس خواند و سرانجام گرفت و به ایران بازگشت. ✅ او در بنیانگذاری مدرسه‌ی ، دارالمعلمین عالی، موسسه‌ی ژئوفیزیک و ، نقش داشت و بیش از ۵۰ سال استاد فیزیکِ بود. ✅ در دولتِ ، مدتی وزیر فرهنگ شد و به ایجاد کمک کرد. او چند دوره نیز را به عهده داشت و سناتور انتصابی بود. ✅ به زبان‌های انگلیسی، فرانسوی و عربی مسلط و در زبان فارسی بود و با عالمانی چون ، و مراوده‌ی علمی داشت. آرامگاه او در تفرش است. نام و یادش گرامی و راهش پر رهرو باد... 📚 فرهنگ‌ نامه ی نام آوران (آشنایی با چهره های سرشناس تاریخ ایران و جهان) 📩 سمیّه خیرزاده اردکان 📌 و اما حُسن ختام، پشت جلد کتابِ نوشته‌ی ایرج‌ حسابی که چاپ هفتاد و هشتم روی آن جلوه‌گری می کند این گونه نوشته است: ، در بازگویی روزهای بازپسین از همه می گویند؛ از پدر، مادربزرگ، همسر و هرکس که در گذر زندگی دستی و آغوشی به مهربانی به سویشان گشوده‌اند. از مادربزرگ خود بارها با لفظ یاد می کند و آن‌جا که فرزندانشان در پرسشی ناخواسته و نابهنگام از لفظ خانم و آقا و تاکید هماره‌ی پدر می‌پرسند در پاسخ به تاکید می‌گویند:"خانم و آقا بودن آسان نیست، سابقه، تربیت و نجابت باید فراهم باشد. ایمان و اعتقاد از ارکان خانم و آقا بودن است. اگر خانم و آقایی به این مرتبه برسند، می‌دانند چه کارهایی باید انجام دهند‌ و چه کارهایی نباید انجام دهند یا به قولِ آن‌قدر هست که بانگ جرسی می‌آید... خانم و آقا هیچگاه دروغ نمی‌گویند و در نشست و برخاست و خیلی از مسائل اجتماعی آداب لازم را رعایت می کنند." @zarrhbin
ذره‌بین درشهر
#فرشچیان، محمود🌷 (تولد: ۱۳۰۵ ه.ش.) استاد نگارگری ایرانی🎨 👇👇👇👇👇👇👇 @zarrhbin
✅ در زاده شد. در بازار "تاجر فرش" بود و از هنگام تولد چشمش را به روی نقش و نگارهای بدیع و اعجاب‌انگیزِ باز کرد. ✅ ابتدا نزد ، هنرمند برجسته و سپس در هنرستان هنرهای زیبا نزد آموزش دید. چندی نیز به رفت و با آثار هنرمندان اروپایی از نزدیک آشنا شد. ✅ هنرمندی است که را بلندآوازه کرده است؛ به گونه‌ای که از عصر صفویه تا امروز، هنر ایران چنین به خود ندیده است. ✅ تا کنون در بیش از ۵۰ نمایشگاه انفرادی و ۸۰ نمایشگاه گروهی در {ایران}، {اروپا} و {آمریکا} و{کشورهای آسیایی} به نمایش درآمده و نشان‌ها و جوایز بسیاری را نصیب استاد کرده است. ✅ بعد از انقلاب‌ اسلامی، به عرصه‌ی تازه‌ای از خلاقیت و وارد شد که حاصل آن تابلوهای ، ضامن آهو، امید(انتظار) و نیایش است. ✅ همچنین طراحیِ ضریحِ جدیدِ و نظارتِ هنری بر ساخت مجموعه‌ی عظیمِ ، از کارهای او در این سال‌هاست.، طراحیِ ضریحِ را نیز در دست دارد. ✅ سازمان میراث فرهنگی به ، موزه‌ای دائمی به نام او در مجموعه‌ی فرهنگی_تاریخی تاسیس کرده است. 🍃تن‌ استاد از گزند آلام روزگار در اَمان باد و راهشان سبز و پر رهرو...🌹 📚 فرهنگ نامه‌ی نام‌آوران (آشنایی با چهره‌های سرشناس تاریخ ایران و جهان) 📆 چاپ پنجم: آذرماه۱۳۹۲ 📌 در مورد تفاوت "مینیاتور" با "نگارگری" در روزنامه‌ی اینچنین می‌گویند: برخی به اشتباه به "نگارگری"، مینیاتور می‌گویند که درست نیست. "مینیاتور" کلمه‌ای فرنگی است و اگر به جای آن از واژه "نگارگری" یا نقاشی ایرانی استفاده کنیم بهتر است. اساسا به نقاشی‌های کوچک و ‌ریزی گفته می‌شود که روی قاب‌های خاتم و برخی جعبه‌های شکلات به چشم می‌خورد، درحالی که در ابعاد بزرگ صورت می‌گیرد. 🍃 همچنین در مورد ارداتشان به و تاثیر مذهب در خلق آثارشان می‌فرمایند:چون سال‌هاست خادم حرم امام رضا (ع) هستم و حتی این افتخار را داشته‌ام که به طراحی ضریح آن حضرت نیز بپردازم. از اینها گذشته ارادت به امام هشتم به‌ نوعی در خانواده‌ی ما موروثی بوده است. نام پدرم غلامرضا بود و خودم هم از چهار، پنج سالگی که در خانه‌مان، مراسم‌ مذهبی برگزار می‌شد، دنبال کسی که چای به میهمانان تعارف می‌کرد، قند می‌بردم. یعنی از دوران کودکی این حس‌ و‌ حال و علاقه در من وجود داشته است و خادم اهل‌بیت بودم.از اینها گذشته نکته مهمی که در هنر تمام کشورها مطرح است این است که ریشه در مذهب و باورهای مذهبی دارد. این مؤلفه در آثار مهم‌ترین هنرمندان جهان مثل "میکل‌آنژ"، "برنی‌نی"، "روبنز" و... نیز وجود داشته است. هنر همواره ریشه قدسی و درونی دارد و وقتی همه این احساسات با یکدیگر توام می‌شوند، اثری که هنرمند ارائه می‌کند از گیرایی بیشتری برخوردار می‌شود. 🍃 و‌در پایان باهم بخوانیم بخشی از سخنان مرحوم پژوهشگر و شاعر، در وصف : "استاد فرشچیان بیش از آنكه هنرمند باشد یك معلّم اخلاق است. نحوه‌ی سلوک عارفانه و زندگی بی‌پیرایه‌ی او سرمشق هر كسی می‌تواند باشد كه قلم به دست گرفته و وارد این وادی می‌شود؛ علاوه بر این فرشچیان یك مجموعه از هویت یك ایرانی تمام‌عیار است. او در نقاشی سبكی برای خود ایجاد كرده كه در نوع خود اگر نگوییم بی‌نظیر بلكه كم‌نظیر است. مسایل عاطفی و حالات روحی انسان و زیبایی‌های طبیعت در آثار فرشچیان دست به دست هم داده و تابلوهایی به وجود آورده است كه هر بیننده‌ای را مدتی طولانی محو تماشای خود خواهد ساخت." @zarrhbin
▪️هر چه التماس کرد و قسم خورد، فایده نداشت. ، نامه‌ای به شهربانی ارسال و نوشته بود گزارش شده است که در زندان مواد وارد می‌شود. قاچاقچی را پیدا کنید. شهربانی مدت‌ها دنبال قاچاقچی زندان می‌گشت. بالاخره آن شخص را پیدا کرده بود. فهمید که نباید در این سیستم کثیف، نامه به دادستان می‌نوشت. جالب آن بود که هیچ اثری از نامه‌ی رضا در دادگستری نبود. ▫️او را که به دادستان نوشته بود، وارد دفتر دادگستری نکرده بود. شماره نگرفته بود؛ یعنی نامه بی نامه. حتی اگر نامه هم بود، فایده‌ای نداشت. گفتند اگر نامه‌ای نوشته‌ باشی، برای رَد گُم کردن بوده است. از کجا ۱۷۸ هزارتومان( ۱۷۸ هزار تومانِ سال ۱۳۴۲ یعنی بیش از ۷۰۰ میلیون تومان در سال ۱۳۹۳) را باید پیدا کند؟ اگر جریمه را نمی‌پرداخت، تا مدت نامعلوم در زندان می‌ماند. ▪️در خانه‌ی ماتم بود. غروبِ آذرماه بود. آفتاب کم رنگ بر لبِ بامِ خانه‌ی می‌تابید. گچ‌بری زیبای بالای تالار، زشت جلوه می‌کرد. غروب بسیار غمگین به نظر می‌رسید. ماهی‌های داخل حوض جنب و جوش نداشتند. مثلِ آنکه آن‌ها هم معنای را فهمیده بودند. آن حیوانات هم از غصه‌ی ظلم، ؛ ظلمی که نمی‌توانی کاری در مقابل آن بکنی. ▫️در طول عمرتان چند بار با مواجه شده‌اید؟ چندبار اینگونه را جلوِ چشم خودتان دیده‌اید؟ من را دیده‌ام که به خاک سیاه افتاده‌اند. دیده‌ام که طنابِ دار بر گردن داشته‌اند. "صدام" را می‌گویم. امّا را هم دیده‌ام که در نیویورک، لندن، پاریس و... عیاشی می‌کنند. را دیده‌ام که به قدرت رسیدند، آدم‌ها کشتند و محترم زندگی کردند. با مراسم و تشریفات دولتی و ملی و مردمی هم به خاک سپرده شدند. "استالین" غیر از این بود؟ جای حق نشسته. اما خدا صبرش هم بسیار است. خدا عقل داده است. عقلی که آدم‌ها خود، با اجرای قانون، ظالمان را ادب کنند. ▪️خواهرهای دَمَق بودند. با زن‌های همسایه، ساکت دور حدض نشسته بودند. از شولی خبری نبود. از شور و ولوله خبری نبود. بچه‌ها آرام بودند. فضا سنگین بود. علی‌اصغر برادرِ آقارضا، خلیفه محمدعلی و عبدالله آتشکار لب ایوان خانه نشسته بودند و به سرنوشتِ فکر می‌کردند. آقارضا فقط ۲۷۷ تومان(۲۷۷۰ ریال) پس‌انداز داشت. به زودی بدون خرجی می‌ماند. ▫️ گفت: "غصه‌ی مرا نخورید. من خرجی خودم را در می‌آورم. برای آقارضا هم پول به زندان می‌فرستم. دستگاه‌های شعربافی مادربزرگ را راه می‌اندازم. خودم هم خیاطی می‌کنم." گفت: "روحِ آن زن شاد می‌شود. ما همه به تو کمک می‌کنیم. اگر دستگاه‌ها راه بیفتد، خیالم از بابتِ تو راحت می‌شود. از وقتی دستگاه‌ها خوابیده، از خانه‌ی ما رفته است. در خانه‌ای که محصولی تولید نشود، خیر و برکت از آن خانه می‌رود. اگر زنِ خدا بیامرزم مثلِ مادرم کار می‌کرد، این‌قدر سر به سر دیگران نمی‌گذاشت." ▪️خانه‌های قدیم قبل از آنکه یک واحد فرهنگی باشند، یک واحدِ تولیدی بودند. گفت: "فردا سرِ کار نمی‌روم. همه‌ی بچه‌ها را خبر می‌کنم بیایند زیرزمین را آب و جارو کنند. خاک دستگاه‌ها را پاک کنند. اگر ریسمان یا وسیله‌ای خواست، راه می‌اندازیم. به امید خدا مهری‌خانم کار می‌کند و درآمدش هم خوب می‌شود." گفت: "‌مبلغ‌ِ جریمه را چکار کنیم؟" گفت: "خانه را می‌فروشیم. من می‌آیم پیش پدرم." گفت: "خانه حداکثر ۲۵ هزار تومان فروش می‌رود. ۱۵۰ هزار تومان کم داریم. پول کمی نیست." گفت: "خدا بزرگ است." ✅ ادامه دارد... 📚شازده حمام، جلد۴ ✍ @zarrhbin
ذره‌بین درشهر
‍ #اعتصامی، پروین🌷 (۱۳۲۰_۱۲۸۵ه.ش) 👇👇👇👇👇👇👇👇👇 @zarrhbin
، پروین🌷 (۱۳۲۰_۱۲۸۵ه.ش) شاعر ✅ دخترِ "میرزایوسف اعتصام‌الملک آشتیانی"، شخصیتِ فرهنگیِ بود، در به دنیا آمد. از کودکی می‌سرود و ، که مردی ادیب و اهلِ فضل، او را تشویق می‌کرد. ✅ ، ساده، روان، متنوع، دارای اندیشه و حاوی مضمون‌های و انسانی و به هر زبانی قابل ترجمه است. ✅ نخستین بار با مقدمه‌ی منتشر شد و مورد استقبال ادب دوستان قرار گرفت. ✅ او استاد سرودن است و بسیاری از اشعارش را به این شیوه سروده است. بارها تجدید چاپ شده است. ✅ پروین با پسرعموی خود ازدواج کرد؛ ولی خیلی زود کارش به جدایی کشید و تا آخر عمر دیگر ازدواج نکرد. وی زنی حسّاس، عفیف، و اندیشه بود. ✅ در ۳۵ سالگی به سبب بیماری حصبه درگذشت و در یکی از اتاق‌های صحنِ در قم به خاک سپرده شد. یاد و نامش گرامی‌، و اندیشه‌اش جاوید باد🌹 📚 فرهنگ نامه‌ی نام‌آوران (آشنایی با چهره‌های سرشناس تاریخ ایران و جهان) 📆 چاپ پنجم: آذر ۱۳۹۲ 📌 اشعارِ در قالبِ مناظره‌ بسیار جالب و خواندنی است، حتماً مطالعه بفرمایید؛ حُسن ختام نام‌آور این هفته هم شعری زیبا از : ای خوش از تن کوچ کردن، خانه در جان داشتن روی مانند پری از خلق پنهان داشتن همچو عیسی بی‌پر و بی‌بال بر گردون شدن همچو ابراهیم در آتش گلستان داشتن کشتی صبر اندرین دریا افکندن چو نوح دیده و دل فارغ از آشوب طوفان داشتن در هجوم ترکتازان و کمانداران عشق سینه‌ای آماده بهر تیرباران داشتن روشنی دادن دل تاریک را با نورِ در دل شب، پرتو خورشید رخشان داشتن همچو پاکان، گنج در کنج قناعت یافتن مورِ قانع بودن و ملکِ سلیمان داشتن @zarrhbin