4_5879623225347933755.mp3
2.82M
#شور_تک_احساسی_جدید
#بی_بی_زینب_رقیه_رباب_س
♻️♻️ا♻️♻️
✅بنداول حضرت زینب (س)
ذکره جنونه من زینب دین و ایمونه من زینب (س)
اسم تو عجینه بی بی تو رگ و خونه من زینب(س)
♻️
بسم رب الزینب(س)
ذکر تو روی لب فاطمه ای نسب
یاعقیله العرب زینب کبری (س)
به حسن تو جانی توزهرا نشانی
ت حیدر زبانی زینب کبری (س)
♻️
قسم به نام تو عشقه کلام تو
حسین و زنده کرده خطبه ی شام تو
♻️
مدد یازینب مدد یا زینب (س)
♻️➖➖➖➖➖♻️
✅بنددوم حضرت رقیه (س)
رقیه مهر و مهتابه رقیه دُر نایابه
عالم خاک پاشن چون که رقیه بنت الاربابه
♻️
باسم رب رقیه(س)
من شدم مجنونت تا ابد مدیونت
جون من قربونت رقیه خانوم (س)
دارو و درمونم تا ابد میخونم
تو بده سامونم رقیه خانوم (س)
ای جان جانانم ای روح و ریحانم
وقتی میگم رقیه عموت میگه جانم
مدد رقیه مدد رقیه (س)
♻️➖➖➖➖➖♻️
✅بندسوم حضرت رباب(س)
عمریه مست اربابم
عمریه درتب وتابم
ارباب داده به من عزت
که عبد بی بی ربابم
♻️
باسم رب الارباب
مست مست مستم/سرم و شکستم
من ربابی هستم تو ربِّ آبی
تویی ام الاصغر مادرم ای مادر
ای عروس حیدر بی بی ربابی
♻️
من نوکرت هستم خاک درت هستم
من عبد و زنجیریه علی اصغرت هستم
مدد یا رباب مدد یا رباب (س)
💠💠5⃣0⃣3⃣💠💠
#شاعرسبکساز
#ڪربلایے_مجیدمرادزاده
✬~✿❁࿐❈~✿❁࿐
https://eitaa.com/Maddahankhomein
4_5807877647799158729.mp3
797.9K
#زمینه_اسارت_اهلبیت_ع
#سبک_ریان_بن_الشبیب
🔘🔘9⃣2⃣4⃣🔘🔘
☑️بنداول
چشمت روشن حسین دادن به من حسین«ع»
اینجا دشنام
چشمت روشن حسین من و بردن حسین «ع»
تو اون ازدحام
به هم ریختم به هم ریختم به هم ریختم
نبودی تو شام
به هم ریختم به هم ریختم به هم ریختم
سنگ از روی بام
سرم ریختن سرم ریختن سرم ریختن
غریب مادر عزیزخواهر
•┈••✦•••✿•••✦••┈•
☑️بنددوم
شد حال من خراب مثل حاله رباب
با قلبی خون
قران خوندی و داد با خیزرون جواب
پست ملعون
حال دلم رو نفهمیدن نفهمیدن نفهمیدن
به اشک چشمام
می خندیدن می خندین می خندیدن
کنار رأست
می رقصیدن می رقصیدن می رقصیدن
غریب مادر عزیزخواهر
•┈••✦•••✿•••✦••┈•
☑️بندسوم
سخت تر از کربلا بودش شام بلا
ای وای ای وای
دادن مارو عذاب دور از چشمت بابا
ای وای ای وای
قومه بی فرجام
مارو بردن مارو بردن مارو بردن
تو ملا عام
مارو بردن مارو بردن مارو بردن
تو بازار شام
مارو بردن ماروبردن مارو بردن
غریب مادر عزیزخواهر
💠💠9⃣2⃣4⃣💠💠
•┈┈••✦یاحسین✦••┈┈•
#شعرای_آیینی
#کربلایی_رضا_نصابی
#کربلایی_مجیدمرادزاده
✬~✿❁࿐❈~✿❁࿐
https://eitaa.com/Maddahankhomein
کنار دارالضیافه.mp3
2.57M
#شور_احساسی_حسینی
#قبله_ی_قلبم
✅بند اول
قبله ی قبلم کربلاس
ذکر من هردم کربلاس
مریض عشق حسینم
دوای دردم کربلاس
کربلات عرش برینه
بهشته روی زمینه
یک سمتش زهرای اطهر
یه سمتش ام البنیه
خیر کثیرم
نعم الامیرم
من با تو شاه و
بی تو حقیرم
ردم نکن که
بی تو میمیرم
شبای جمعه عطر بوی سیب
میاد به گوشم ناله ای عجیب
صل علیک شاه سرجدا
صل علیک ایهاا الغریب
✅بنددوم
اسمتو هر دفعه بردم
دلم رو دستت سپردم
از روی قلبم یه لحظه
دست تو برداری مُردم
کنار دارالضیافه
جبرییل گرم طوافه
توو صحنت عیسی ابن مریم (س)
همیشه در اعتکافه
مشکل گشایی خون خدایی
کردی دلم رو امشب هوایی
اقا منم کن کرببلایی
به دردای کهنه م تویی طبیب
بگو کربلات کی میشه نصیب
تا یاد از غریبی تون میکنم
روضه میخونم از ابن شبیب
صلی علیک ایهاالغریب
💠💠1⃣1⃣1⃣1⃣💠💠
#شاعرسبکساز
#کربلایی_مجیدمرادزاده
✬~✿❁࿐❈~✿❁࿐
https://eitaa.com/Maddahankhomein
⚫️اهمیت مرثیه خوانی🎤
✅قال الصّادق علیه السّلام:
اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذی جَعَلَ فیِ النّاسِ مَنْ یَفِدُ اِلَیْنا وَ یَمْدَحُنا وَ یَرْثی لَنا
📚«وسائل الشیعه: ج ۱۰، ص ۴۶۹»
✅امام صادق علیه السّلام فرمود: خدا را سپاس که در میان مردم ، کسانی را قرار داد که به سوی ما می آیند و بر ما وارد می شوند و ما را مدح و مرثیه می گویند.
😢توفیق مرثیه خوانی را به هر کس نمیدهند...
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
https://eitaa.com/olgoorah
بنام خدا
مصائب_شــهـر_شــام😭
روزو شب طی شد چه سان تا شهر شام
قـدِّ زیـــنب شــد کـمان تـا شـهر شـام
هـــــــر بــــلا را او بـــدیـد در کــربــلا
شـــد ســرشـک او روان تا شـــهر شــام
تــــا کـــه می کــرد بـر سـرِ نــیزه نــگاه
می شد آنــدم نــیمه جان تا شهر شام
هـــــمـرهــش بـــود ام لـــیـلا و ربــــاب
زیـــن سبـب شــد نـاتوان تا شهر شام
بــــر رقـــیه تـــا کــه زد ســـیلی عـــدو
او بـــــگـفتا الامـــــان تا شــــهر شـــام
زجــــــر می زد بـــر ســــرِ زیـن العـــباد
دم بـــه دم بـــا خـــیزران تـا شهر شام
فــــاخــرا در پـــــرده بــــنـما گـــــفـتگو
گــو چه هـا کـــرد ساربان تا شهر شام
مُـــــرد زیـــنـب یـــکصــدو ده مـــرتبه
از شــماتـت بی گـــمان تا شــهر شـام
اجــــــــنبی گـــــفـتـند بــــــــر آل نــبی
زِیــن اَب شــد نیمه جان تا شهر شام
مسلم فرتوت گلهین #فاخر
https://eitaa.com/Maddahankhomein
مربع ترکیب تقدیم به حضرت زینب سلام الله علیها
در بین طوفان با دلی آرام رفته
او دست بسته، با شکوهِ تام رفته
مردانه پای پرچمِ اسلام رفته
از کربلا ، کوفه از آنجا شام رفته
هر چند در بند اسارت بود زینب
راهِ سعادت را فقط پیمود زینب
این زن مسیرِ عشق را هموار کرده
در نشرِ حق مثلِ رسولان کار کرده
از خوابِ غفلت شام را بیدار کرده
با " ما رایتُ " دشمنش را خوار کرده
با نورِ زینب گشت قلبِ شام روشن
در مجلسِ کفّار شد اسلام روشن
آمد که از این شهر ظلمت را بگیرد
آمد عقیله تا جهالت را بگیرد
از شامیان می خواست غفلت را بگیرد
دل مردگیِ این جماعت را بگیرد
زینب چو دید این شهرِ کفر ، ایمان ندارد
آمد که بذرِ عشقِ حیدر را بکارد
با خطبه هایش کرد کارِ صد نبی را
آورد با خود نور ِ پیغامِ ولی را
باید ببیند شام این نورِ جلی را
وقتش شده این شهر بشناسد علی را
این خاک از نسلِ ابوسفیان غمین بود
دل تنگِ اولادِ امیرالمومنین بود
زینب به شام آمد حقایق را بگوید
آمد که اینجا را به اشک خود بشوید
جاری شد اشکش تا گلِ ایمان بروید
این خاک باید عطرِ حیدر را ببوید
مانند زهرا مادرش روشنگری کرد
غوغای زینب شام را هم حیدری کرد
هر آن چه ممکن بود در راه خدا کرد
این عالمه حق را زِ هر باطل جدا کرد
بعد از برادر کارِ مصباح الهدی کرد
خود را به کوهی از مصائب مبتلا کرد
باید بخوانم روضه را آرام آرام
می گفت زین العابدین الشام الشام
ظلم و جفا را چون به اوج خود رساندند
بر قلب زینب داغِ عالم را نشاندند
کوچه به کوچه آلِ حیدر را کشاندند
با دستِ بسته کودکان را می دواندند
این قافله در شام مرگِ خویش را دید
اینجا دلِ زینب زِ داغی سخت لرزید
اینجا ستم بر دختِ زهرا شد مکرر
اینجا سر بابا شده مهمان دختر
اینجا تداعی شد به زینب غسلِ مادر
اینجا به وقتِ غسل ، شد غساله مضطر
کنج خرابه شد محیطِ اشک و ناله
از بس جراحت بود بر جسمِ سه ساله
#رضا_یزدی_اصل
#ورود_به_شام
#امام_سجاد_علیه_السلام
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
http://eitaa.com/Maddahankhomein
زمینه-وای از شام خراب....mp3
6.18M
زمزمه، زمینه مصائب شام
وای از شام خراب
ای امان از شام......
#مجتبی_دسترنج_ملتمس
@Maddahankhomein
زمزمه، زمینه مصائب شام
وای از شام خراب
دستای رقیه بسته شد توی بندِ طناب
وای از شام خراب
پشت دروازه مُعطلْ بودیم من و رباب
وای از شام خراب
ما رو نامسلمونا زدن سرِ خیر و ثواب
وای از شام خراب
این یهودیا میدادن مارو خارجی خطاب
تو روی نیزه ها بودی
من تو سر و صدا بودم
تو روی نیزه میدیدی
من تو شلوغیها بودم
تو سنگ و چوب میخوردی
من تازیانه میخوردم
تو از رو نیزه افتادی..
من باز دوباره میمُردَم
میزنم فریاد، بسته شد دستام
ای امان از شام، ای امان از شام
سنگْ میخوردیم، از روی هر بام
ای امان از شام، ای امان از شام
ای امان از شام......
وای از شام خراب
سرِ هر کوچه سکینه چِقَدَر دیده عذاب
وای از شام خراب
توی بازارْ خدایا شده ظلمِ بی حساب
وای از شام خراب
شِکوهِ های مارو با تازیوونه دادن جواب
وای از شام خراب
پای ناموس تو وا شده توی بزم شراب
آرامش منو بُردن..
چی به روزِ من آوَردن
دوره کجاوهی زن ها
مردا هلهله می کردن
خولی با دستِ خونآلود
دستای مارو می بنده
پا نیزه ی علی اصغر
داره حرمله می خنده
حرمله میبُرد، ما رو تویِ عام
ای امان از شام، ای امان از شام
بسته شد چشمات، بسته شد چشمام
ای امان از شام، ای امان از شام
ای امان از شام......
آه از بزم یزید
رنگِ دخترای تو بینِ نامَحرما، پَرید..
آه از بزم یزید
شمر خنده میزد و رقیه ناله میکشید
آه از بزم یزید
قدِ خواهر تو با ضربه ی خیزران، خَمید..
آه از بزم یزید
زیر چوب خیزران هیچکی به دادت نَرسید
لب های قاری قرآن...
باید که بوسه بارون شه
نه اینکه با یه چوبدستی
لعل لباش پُر از خون شه
ناموسِ آل پیغمبر
باید پرده نشین باشه
حالا ببین اوضاعمو..
زینب میونِ اوباشه
ما کجا وُ این، بزم پُر آلام
ای امان از شام، ای امان از شام
دشمنت میزَد، سیلی بر ایتام
ای امان از شام، ای امان از شام
ای امان از شام......
#مجتبی_دسترنج_ملتمس
@Maddahankhomein
┄┅✵﷽✵┅┄
#سلام_بر_محرم
#سلام_بر_امام_حسین
ماه محـرم، مـاه غــم را دوست دارم
من هیئت و مشک و علم را دوست دارم
بر روی پرچـم های مشــکی دورِ خیـــمه
اشـــعار نــاب محتـــشـم را دوست دارم
در زیر خیـمه ، همنوا با روضــه و اشک
زنجیروطبل و سنچ ودم را دوست دارم
راهـــی شده تا کربلا دل از هــــم اکنون
چون اربعین ، حال حرم را دوست دارم
از عـــرش مـی آیــد صـــدای "یا بُنَـیَّ"
مـن مادری با قدّ ِخَـم را دوست دارم
پای پیـاده، اربعیــن، موکب به موکب
چـــایــیِ تلــخ تازه دم را دوست دارم
یک چلّـــه می ســوزم میان واژه هایم
در هــر غزل، سـوز قلم را دوست دارم
اول قدم در عاشقـی ایثـار جان است
عشقم حسین است این عدم را دوست دارم
تا کربلا عشــق است در هر پیـچِ جاده
این جادهٔ پر پیچ و خم را دوست دارم
وقتی که مقصد کربلا باشد مهم نیست
سختی،خوشی،هر بیش وکم را دوست دارم
تاول زده پاهـــا ولــی با عشــق مهـدی
نذر ظهــورش هـر قدم را دوست دارم
من هرچه دارم ازحسین واهل بیت است
این خــاندان با کـــرم را دوســت دارم
یارب نگیر از من حسـین و سایه اش را
این ســـایهٔ روی ســـرم را دوست دارم
✍رقیه سعیدی(ڪیمیا)
https://eitaa.com/Maddahankhomein
😭برای حال و هوای کربلایی این روزهای #غزه و #شهادت_اسماعیل_هنیئه
#رئیس_دفتر_سیاسی_حماس
نزدیک
.....................
مرز میان دوست و دشمن چه باریک است
وقتی #بصیرت باشد آنجا مرگِ تشکیک است
یخ بسته فریاد پرستوهای آزاده
دنیا شبیه جنگلی بی روح و تاریک است
#موشی به جان مردمِ سرگشته افتاده
گویا جهان یک #آزمایشگاه_فیزیک است
#آزادی و #آزادگی در خون خود غلتید
«فردا»، اسیر گفتگوی دیپلماتیک است
تا مثل #قاسم_ها به میدان پای نگذارند
دنیا به دست عده ای جنتلمن و شیک است
«ما از نژاد برتریم! اصلاً خداوندیم!»
این منطق ارباب های کفر و لائیک است
#دجال، بسته ربنای دست هامان را
آیینه ای که سر به سر، #اسباب_تحریک است
حلقِ زمین از تسلیت خالی ست وقتی که
دنیای غرق #هالُوین، لبریز تبریک است
#جام_جهانی، بازیِ #جنگ_جهانی هاست
از مرگِ انسان ها مهمتر هم، #المپیک است
هر ماه در #خاورمیانه، برج می سازند
این سو ولی #غزه، نواری تنگ و باریک است
در منطق این منطقه، پاسخ نباید داد
#بی_اعتنایی! این خودش یک جور تکنیک است
تصویرِ مرگِ عاطفه از پنجره پیداست
ای کاش می گفتند این جلوه، گرافیک است
از مطبخِ غم می رود در مسلخ خون، #زن
موسیقیِ جنگ جهانی تا کلاسیک است!
آهِ #فلسطین در دل آیینه ها مانده
وقتی زمین، گلدانی از مرگ رمانتیک است
تاریخ را بستند بر تیرِ شب اعدام
جای گلوله در دلِ فرش پازیریک است
دارد خبر از #روزهای_سبز_آزادی
افکار و رویایی که پخشِ بر موزائیک است
ای #کارگردان پس کجایی!؟ سوژه آماده ست!
این قصه به اندازه ی کافی تراژیک است!
یخ کرده یک کودک میان آتش جنگ و
پهبادِ لامذهب فقط، سرگرم شلیک است
حس می کنم بوی تو را #تنهاترین_سردار
وقتی مسیر سردخانه، پر ترافیک است
این #جمعه، چشمان همه در #غزه می گردد
این روزها آقا به ما بسیار #نزدیک است
#محمد_عابدی
قم المقدسه
#فلسطین_آزاد_است
#اسرائیل_نابود_است
#فرج_نزدیک_است
https://eitaa.com/Maddahankhomein
زمینه مصائب شام.mp3
1.81M
زمینه مصائب شام
بعد غم و رنج شهر کوفه
رسیده کاروان سوی شام
پذیرایی اینها ز مهمان
شده با سنگهای روی بام
خدایا کجائه اينجا
که داره دلا می لرزه
اینجا مرکز فساده
داره چشم هیز و هرزه
شامی و، بغض و کینه
شامی و، زخمِ سینه
شامی و، کابوس های سکینه
حسین... وای...
هوای خرابه های اینجا
روزا گرم و شبهاش سرده
اینجا کوچههاش مثل مدینه
راویِ خاطراتِ درده
فرموده امام سجاد
با دلی چو کوه غم ها
اینجا شد هفتا مصیبت
روا به گلهای زهرا
شامی و، اشک و گریه
اینجا دق، کرد رقیه
میدادند، نون خشک به ما هدیه
حسین... وای...
#مجتبی_دسترنج_ملتمس
#زمینه_مصائب_شام
#مصائب_شام
#اسارت
@Maddahankhomein
نوحه اسارت.mp3
2.06M
نوحه، زمینه اسارت (به روايت عمه سادات)
پُر از آه و سوز و گدازم
بدونِ تو ماندم چه سازم
تو بر روی نیزه ولی من
روی ناقه ی بی جهازم
امان از رُسومِ بَدِ کوفه و شام
کجا آلِ پیغمبر و فحش و دشنام
تلافیِ خیبر به ما میزدن سنگ
از رویِ بام
زِ بعد كر، بلا، شد غوغا
به کوفه بُردن مارو اَعدا
امان از شام و ظُلمِ آنها
واویلا وا، ویلا، واویلا....
به کوفه تو را خطبه خواندم
دمی از غمت جا نَماندم
به شام از تو گفتم «جَمیلا..»
..یزید را به ذلّت کِشاندم
روی نیزه دادی به حالم تو سامان
زمانی که خواندی برایم تو قرآن
سر من به مَحمِل شکست و سر تو
سنگِ عُدْوان
امان از دروازه،یِ ساعات
چه کردن با، عمه،یِ سادات
به دورِ ما، شادند، قاتلهات
واویلا وا، ویلا، واویلا....
ما هستیم عزادار و پُرْ غم
ولی شامیان شاد و خُرّم
مارو خارج از دین میدونند
می خندن به ما آل خاتم
رباب از غمِ طفلِ شش ماهه بی تاب
شده سجاد از غُصه ی بچه ها آب
تو رو نیزه ای دخترت میگه بابا
ما رو دریاب
تو شهر شام، ديديم، ما آزار
مارو بُردن، بَر سرِ بازار
رقيه شد، تو ويرونه زار
واویلا وا، ویلا، واویلا....
#مجتبی_دسترنج_ملتمس
#نوحه_اسارت
#اسارت
@Maddahankhomein
واحد مصائب شام.mp3
1.28M
واحد مصائب شام
(به روایت حضرت زینب سلام الله علیها )
امان از شامِ غم
امان از اين ستم
تو روی نیزه و...
منو درد و ماتم
دل ما، پر از خون
موی تو، پریشون
سکینه زِ داغ تو محزون
شام و...یک کوچه ی تار
شام و...غم های بازار
شام و ...اَندوهِ آزار
ياحسين يابن زهرا...
زِ بام خانه ها
یک عده بیحیا
میریختن خاکستر
به روی سر ما
نخوان ای، تو جانان
براشان، تو قرآن
که سنگت زنند ای حسین جان
شام و...بزمِ شرابش
شام و...رنج و عزابش
شام و...حالِ خرابش
یاحسین یابن زهرا...
دیدی چی شد آخر
رقیه شد پرپر
خرابه شد گودال
تا اومدی با سَر
خرابه، شَبِش سرد
روزاش گرم، پُر از درد
رقیه تو رو دید و غَش کرد
شام و... اشکای هر شب
شام و...سجادِ در تب
شام و...دردای زینب
یاحسین یابن زهرا...
#مجتبی_دسترنج_ملتمس
#واحد_مصائب_شام
#مصائب_شام
#حضرت_زینب_س
#اسارت
@Maddahankhomein
#حضرت_رقیه_س
در دفتر یتیمی خود، خانه میکشد
دارد مدینه گوشه ی ویرانه میکشد
همواره در فراق پدر گریه میکند
از دل چه قدر آه غریبانه میکشد
بابا تو نیستی و یتیمت خرابه را
در ذهن خویش مثل عزاخانه میکشد
تا از سر پدر بتکاند غبار را
با دست مهر بر سراو شانه میکشد
جمعند دور شمع سرت اهل بیت تو
با این حساب دور تو پروانه میکشد
یک سو سری فتاده، سوی دیگری قلم
اینجا غزل تمام شده با نمیکشد
#محسن_درویش
https://eitaa.com/Maddahankhomein
◾توسل به حضرت رقیه
◾نوحه سبک همه جا کربلا
◾بنداول
با رخ لالهگون کنج ویرانهام
تا سحر عمه جان شمع کاشانهام
شور غم میکنم من در اینجا به پا
آه و واویلتا آه و واویلتا(۲)
◾بنددوم
تازیانه زده زجر دون بر تنم
غنچه نیلگون بین این گلشنم
دیدهام بر سنان راس بابا جدا
آه و واویلتا آه و واویلتا(۲)
◾بندسوم
از فراق پدر دیده تر میشود
شام هجران من کی سحر میشود
بهر دیدار من گو به بابا بیا
آه و واویلتا آه و واویلتا(۲)
#مرتضی_محمودپور
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
فَابکِ عَلی' رقیه، که او را چه بد زدند
فَابکِ عَلی' رقیه، که بر او لگد زدند
منزل به منزل، عاطفه اَش غرقِ آه شد
هر جا رسید، کعبِ نِئی سدّ راه شد
وقتی شبیهِ مادرِ سادات شد مفید
از بسکه ضربه خورد، چو او قامتش خمید
کوچکترین، بزرگِ حرم شد ز داغ و درد
تاثیرِ اوست، بیشتر از صد هزار مَرد
از بسکه دید محنت و غمهای عالمین
شد پیر راهِ قافله ی زینب و حسین
حالا که اینهمه اثرش جاودانه شد
مانند فاطمه به تنش تازیانه شد
تا گفت یاعلی، کتکی خورد بی هوا
یافاطمه که گفت، چَکی خورد بی هوا
هر بار، ذکرِ یااَبَتا یاحسین گفت
سیلی جواب او شد و بَد ناسزا شِنُفت
خسته نشد از اینهمه دردی که میچشید
خسته شد از اِهانتِ زشتی که میشنید
مویی که بارها دلِ باباش، آب شد
در دستِ زجر، گیسوی پُر پیچ و تاب شد
از مُشتِ محکمی، که دهانش بخون نشست
دندان و لَثّه ها و زبانش بخون نشست
لَحنَش ز لَحنِ فاطمه زینت گرفته بود
شیرین زبانِ قافله لُکنَت گرفته بود
برگشته بود لهجه ی، بابایی گفتنَش
داداشی اَش کجاست، به لالایی گفتنَش
بر نیزه رَاسِ کودکِ شش ماهه را که دید
غَش کرد و خوش زبانیِ لالایی اَش پَرید
در آخرِ مسیر، شد از یک نظاره شاد
بابا ز نیزه خم شد و یکباره بوسه داد
این بوسه را دوباره سحر در خرابه دید
وقتی سری، به دیده ی تر در خرابه دید
بعد از یکی دو درد دل، انگار جان گرفت
در آخرین نفَس، لبِ بابا نشان گرفت
لب های پاره پاره به اشکش که شُسته شد
چشمانِ خسته اَش، ز همان بوسه بسته شد
حاج محمودژولیده
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#حضرت_رقیه_س
همان دختر که می گویند خیلی ها که بابایی است
به دور از دامن بابا به بند چه هیولایی است
همان طفلی که می گویند مثل برگ گلهایش
اسیر سلسله پا آشنا با خار صحرایی است
همان قلبی که می گویند آن را مثل گنجشکان
کنون شاهد به چه هنگامه های وحشت افزایی است
همان دختر که بابایش پناه هر یتیمی بود
چه از درد یتیمیش به یک ویرانه غوغایی است
چه دانم عسکری او را غذا آورده اند انگار
دگر خاموش شد اما چه رستاخیز کبرایی است
#سید_عسکر_رئیس_السادات
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#شب_های_جمعه_زیارتی
#سفر_نامه و #صفر_نامه
گرفته ام به بغل کاملا ضریحت را
چه خوب می شنوم لهجه صریحت را
ولی زبان من امروز بد شده قاصر
اگر چه عاشقتان بوده یک کمی شاعر
نگاه ها همه حرفند و عشق می بارند
چه خوب این در و دیوار فارسی دانند
زبان مشترک زائران فقط اشک است
ردیف و قافیه شاعران فقط اشک است
مرددم که بخوانم زیارت عاشورا
و یا که شعر جدیدی سرایم این دل را
چقدرشک سر این دو راهی ام عشق است
همین که توی خیالم بخواهی ام عشق است
زینت کریمی نیا
https://eitaa.com/Maddahankhomein
زبان حال حضرت زینب کبری(س)
شب جمعه
از دیدن رویش مرا تحریم کردند
پیراهنش را بین خود تقسیم کردند
عشق مرا با خنجر کندی گرفتند
یک پیکر بی سر به من تقدیم کردند
ابوذر رئیس میرزایی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#کاروان_اسرا
#دیر_راهب
#مثنوی
🔹سر و سامان عشق🔹
گذشته چند صباحی ز روز عاشورا
همان حماسه، که جاوید خواندهاند او را
همان حماسهٔ زیبا، همان قیامت عشق
به خون نشستنِ سرو بلندقامت عشق
به همره اُسرا، میروند شهر به شهر
سپاه جور و جنایت، سپاه ظلمت و قهر
ندیده چشم کسی، در تمام طول مسیر
به جز مجاهدت، از آن فرشتگان اسیر
«چهل ستاره» که بر نیزه میدرخشیدند
به مهر و ماه در این راه، نور بخشیدند
طناب ظلم کجا، اهلبیت نور کجا؟
سر بریده کجا، زینب صبور کجا؟
هوا گرفته و دلتنگ بود، در همه جا
نصیب آینهها سنگ بود، در همه جا
نسیم، بدرقه میکرد آن عزیزان را
صبا، مشاهده میکرد برگریزان را
نسیم، با دل سوزان به هر طرف که وزید
صدای همهمه پیچید، در سپاه یزید
سپاه، مستِ غرور است و مستِ پیروزی
و خنده بر لبش، از شورِ عافیتسوزی...
چو برق و باد، به هر منزلی سفر کردند
چو رعد، خندهٔ شادی از این ظفر کردند
ز حد گذشته پس از کربلا جسارتشان
که هست زینب آزاده در اسارتشان
گذار قافله یک شب کنار دِیْر افتاد
شبی که عاقبت آن اتفاقِ خیر افتاد
حَرامیان، همه شُربِ مُدام میکردند
به نام فتح و ظفر، می به جام میکردند
اگرچه شب، شبِ سنگین و تلخ و تاری بود
سَرِ مقدّسِ خورشید، در کناری بود
سری که جلوهٔ «والشّمس» بود در رویش
سری که معنی «واللّیل» بود گیسویش
سری، که با نَفَس قدسیان مصاحب بود
کنار سایهٔ دیوارِ «دِیْر راهب» بود
سری، که از همهٔ کائنات، دل میبرد
شعاع نوری از آن سر، به چشم راهب خورد
سکوت بود و سیاهی و نیمهٔ شب بود
صدای روشنِ تسبیح و ذکر یا رب بود
صدای بال زدن، از فرشته میآمد
به خطّ نور ز بالا نوشته میآمد
شگفتمنظرهای دید، دیده چون وا کرد
برون ز دِیْر شد و زیر لب، خدایا کرد
میان راه نگهبان بر او چو راه گرفت
از او نشانیِ فرماندهٔ سپاه گرفت
رسید و گفت مرا در دل آرزویی هست
اگر تو را، ز محبّت نشان و بویی هست
دلم به عشقِ جمالی جمیل، پابند است
دلم به جلوهٔ خورشید، آرزومند است
یک امشبی، «سَرِ خورشید» را به من بدهید
به من، اجازهٔ از خود رها شدن بدهید
دلم هواییِ دیدارِ این سَرِ پاک است
سری، که شاهد او، آسمان و افلاک است
بگو که این سر دور از بدن ز پیکر کیست؟
سرِ بریدهٔ یحیی که نیست، پس سَرِ کیست؟
جواب داد که این سر، سریست شهرآشوب
به خون نشستهتر از آفتاب وقت غروب
سر کسیست، که شوریده بر امیر، ای مرد!
خیالِ دولتْ پرورده در ضمیر، ای مرد!
تو بر زیارتِ این سر، اگر نظر داری
بیار، آنچه پساندازِ سیم و زر داری
جواب داد که این زر، در آستین من است
بده امانت ما را، که عشق، دین من است
به چشمِ همچو تویی، گرچه سیم و زر عشق است
هزار سکهٔ زر، نذرِ یک نظر عشق است
بگو: که صاحب این سر، چه نام داشته است؟
چقدر نزد شما، احترام داشته است؟
جواب داد که این سر، که آفتاب جَلیست
گلاب گلشن «زهرا» و یادگار «علی»ست
سَرِ بریدهٔ فرزند حیدر است، این سر
سَرِ حسین، عزیز پیمبر است، این سر...
گرفت و گفت خدا بشکند، دهان تو را
خدای زیر و زبر میکند جهان تو را
به دِیْر رفت و به همراه خود، گلاب آورد
ز اشک دیدهٔ خود، یک دو چشمه آب آورد
غبار راه از آیینه پاک کرد و نشست
کشیده آه ز دل، سینه چاک کرد و نشست
سری، که نور خدا داشت، در حریر گرفت
فضای دِیْر از او، عطر دلپذیر گرفت...
دوباره صحبت موسی و طور، گل میکرد
درخت طیّبهٔ عشق و نور، گل میکرد
خطاب کرد به آن سر: که ای جلال خدا!
اسیر مهر تو شد، دل جدا و دیده جدا
جلال و قدر تو را، حضرت مسیح نداشت
کلیم، چون تو بیانی چنین فصیح نداشت
چو گل جدا ز چمن با کدام دشنه شدی؟
برای دیدن جانان، چقدر تشنه شدی؟
هزار حیف، که در کربلا نبودم من
رکابدار سپاهِ شما، نبودم من
ز پیشگاه جلال تو، عذرخواهم من
تو خود پناه جهانی و بیپناهم من
به احترام تو، «اسلام» را پذیرفتم
رها ز ننگ شدم، نام را پذیرفتم
دلم در این دلِ شب، روشن است همچون ماه
به نورِ «اَشهَدُ اَن لا اِلهَ اِلاَ الله»
فدایِ خونجگریهای جَدِّ اطهر تو
فدای مکتب پاک و شهیدپرور تو
«شهادتینِ» مرا، بهترین گواه تویی
که چلچراغ هدایت، دلیل راه تویی...
من حقیر کجا و صحابی تو کجا؟
شکسته بال و پرم، همرکابی تو کجا؟
نه حُسن سابقه دارم نه مثل ایشانم
فقط، ز دربدریهای تو، پریشانم
به استغاثه سرِ راهت آمدم، رحمی
«فقیر و خسته به درگاهت آمدم، رحمی»
بگیر دست مرا، ای بزرگوار عزیز
«که جز ولای توأم نیست هیچ دستآویز»...
نگاه مِهر تو شد، مُهرِ کارنامهٔ من
گلاب ریخت غمت در بهارنامهٔ من
من از تمامی عمر امشبم تبرّک شد
ز فیض بوسه به رویت، لبم تبرّک شد
«شفق» اگرچه رثای تو از دل و جان گفت
حکایت از سر و سامان عشق «عُمّان» گفت
📝 #محمدجواد_غفورزاده
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#شعری_در_پی_شهادت_اسماعیل_هنیه_رئیس_جنبش_مقاومت_اسلامی_فلسطین_حماس#سروده_ی_احترام_یاربیگی_شاعر_قصرشیرین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
میرو علَمدارم بَرادر، جنگجویِ قهرمان
منیرو ژاندارم دلاور، پیش به سویِ کارَوان
عطرِ شهادت راه دین،در قلبِ اسلام ریخته ای
مخدوم و داغدارِ زمان،کشته ی صهیون ظالمان
ای نازنین مهمانِ ما،هجرت به سویِ کربلا
همسانِ قاسم مَردِ سنگر،درکویر رزمندگان
شهرِ غزه را چه کردی،کودکانت خاک و خون
ناله ها بر دوشِ مادر،زیرِ لاوار با فَغان
حق نگهدارت مجاهد،قومِ ایران و فلسطین
فتحِ دین با حیدرحیدر، هنیه جان پهلوان
آوره گان منتظرند،بی آب و غذا مانده اند
کجا رفتی شیرِ سحر،بازویِ پرواز مردمان
#شعر_احترام_یاربیگی
#حب_الحسین_یجمعنا
#از_کربلا_تا_غزه
https://eitaa.com/Maddahankhomein
این المنتقم.mp3
4.49M
#بصیرت
#مرگ_بر_اسرائیل
#پاکستان
#غزه
⚜بند اول:
این المنتقم، روضه غربت پاکستان
این المنتقم، سوز و آه ملت افغان
این المنتقم، ناله ی غریبی غزه
این المنتقم، بر لب سوریه و لبنان
نزدیکه، روزیکه
پرچم صهیونیست میشه سرنگون
نزدیکه، روزیکه
کاخ ستم رو میکشیم به خاک و خون
نزدیکه، روزیکه
وعده ی قرآن محقق میشه:
#انا_من_المجرمین_منتقمون
بسم الله حزب الله
بسم الله جیش الله
بسم الله انصار بقیة الله
پرچم حق تا ابد عزیز
پرچم کفر تا ابد ذلیل
شعار ما تا وقت ظهور
#مرگ_بر_اسرائیل
⚜بند دوم:
این المنتقم، التماس مادر مظلوم
این المنتقم، گریه های کودک معصوم
این المتقم، چاره ی هر دل بیچاره
این المنتقم، ندبههای مردم محروم
نزدیکه، روزیکه
ندای حق میپیچه توی آسمون
نزدیکه، روزیکه
نمونه از اسرائیل نام و نشون
نزدیکه، روزیکه
وعده ی قرآن محقق میشه:
#انا_من_المجرمین_منتقمون
بسم الله حزب الله
بسم الله جیش الله
بسم الله انصار بقیة الله
برای این انتقام سخت
خون شهید بهترین دلیل
شعار ما تا وقت ظهور
#مرگ_بر_اسرائیل
شعر و ملودی:
#احسان_نوری
#امیر_آهمند
#طاها_تحقیقی
#مهدی_زهدی
#محسن_میرزایی
تهیه شده در #انجمن_ادبی_تکیه_نوکری
https://eitaa.com/Maddahankhomein