eitaa logo
این عماریون
351 دنبال‌کننده
220.8هزار عکس
59.1هزار ویدیو
1.4هزار فایل
کانال تحلیلی درباب مسائل سیاسی واجتماعی https://eitaa.com/joinchat/2102525986Cbab1324731
مشاهده در ایتا
دانلود
سرانجام غلامحسین صابری هم در تاریخ 1364/12/01  والفجر8 در منطقه عراق به آرزویش که همانا در راه 🤍بود رسید. 🍃🌷🍃 #شهید پس از گذشت ها در تاریخ 1392/08/19# به آغوش میهن بازگشت. 🍃🌷🍃 در ماه سال 1399# ایشان شد. #شهید در ولی عصر(عج)🌷شهر قدس قرار دارد. 🍃🌷🍃 شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا،شهدای انقلاب، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم، شهدای مدافع امنیت، شهدای مدافع سلامت،شهدای هسته ای و علی الخصوص شهید سرفراز    💠شهید غلامحسین صابری💠                            🌷  صلوات 🌷‌ ✨ التماس دعای فرج وشهادت✨ یاعلی مدد
سرانجام حجت باقری  هم درتاریخ  13# بهمن 94# حين شيعه‌نشين نبل و الزهرا بر اثر تركش 120 به و ایشان به رسيد. 🍃🌷🍃 #شهید  روز  دوشنبه 19 ماه همان سال  در گلزار شماره دو شهرستان فراشبند، استان فارس خاکسپاری شد. 🍃🌷🍃 شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا،شهدای انقلاب، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم، شهدای مدافع امنیت، شهدای مدافع سلامت،شهدای هسته ای و علی الخصوص شهیدان سرفراز    💠شهید مدافع حرم حجت باقری و شهید مدافع وطن قاسم قاسمی 💠                            🌷  صلوات 🌷‌ ✨ التماس دعای فرج وشهادت✨ یاعلی مدد
این از چند محور شروع شد. دشمن هیچ فکر نمی کرد بتوانند از این در هم پیچیده بالا بروند. جالب این بود که صخره ها طوری بود که حتی هم نمی توانستند ظرف مدتی که آنها رفتند بالا بروند. غیبی بودند و این امدادهای غیبی محسوس ، به روحیه می داد و حالت معنوی عملیات را به حدی بالا می برد که در سخت ترین شرایط ، به و خواندن دعای توسل مشغول بودند. نیروهای غیبی و امام زمان (عج )♡ در عملیات کاملاً محسوس بود. ایشان وقتی می‌ دید که دوستانش شدند به دوستش حسین خدابخش گفت دعا کن با ی توپ شهید بشویم. چون اگه در این دنیا بسوزیم می‌تونیم مطمئن بشیم که خداوند گناهانمان رو بخشیده است.
روایت یکی از دوستان شهید : شهید « محسن حاجی بابا » در فرمانده بود و در گمنامی کشید و در گمنامی دل از دنیای وانفسا کند ؛ همانطور که از ی تک رقمی رشته ی گذر کرد و دل به لباس پاسداری دوخت.😔 نامش با مطلع الفجر و بازی دراز ، آذین شده بود. بلندای غیرتش از او نامی ساخت که هنوز فصل مشترک خاطره‌ بازی‌ های همرزمانش است. « حاجی بابا » ی سپاه غرب با همان اندام کوچک و ظریف ، قله های دست نیافتنی بود. او از جنس فاتحان است که جور تاریخ بر نامش سایه افکنده تا نسل های بعد از جنگ ، چیزی از او در گوشه ی ذهنشان به یادگار نداشته باشند.😭 اِرباً اِرباً شده بود.😭 شبیه به پیکر قطعه قطعه شده ی حضرت علی اکبر (ع) بود. تکه از بدنش در روستای « عظیمیه » در غرب به یادگار ماند و تکه ای دیگر میهمان قطعه ی ٢۶ بهشت زهرا (س) شد.😔 در شناسایی ، ی تانک مامور بود تا او را به آرزوی دیرینه اش که همانا تکه تکه شدن در راه اسلام بود برساند.😔
سرانجام محسن حاجی بابا هم در تاریخ ۱۳۶۱/۲/۲۲ در شناسایی روستای عظیمیه سر پل ذهاب ، به آرزویش که همانا شهادت بود رسید. تصویربالا شهید محسن حاجی بابا سمت چپ : مزارش در عظیمه ، شهادت شهید سمت راست : مزارش در بهشت زهرا (س) تهران قطعه ی ۲۶ ردیف ۲۹ شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا،شهدای انقلاب، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم،شهدای هسته ای و علی الخصوص شهید سرفراز     💠 شهید محسن حاجی بابا💠                            🌷  صلوات 🌷‌ ✨ التماس دعای فرج وشهادت✨ یاعلی مدد
ایشان پسر خانواده شان بود امید و آرزوی خانواده و چشم و چراغ خانه ساده  پدر و مادر و خواهرانش بود. 🍃🌷🍃 آثار از کودکی در صورتش دیده می شد.  پر فروغی بود که مایه روشنی قلب پدر و مادرش در دنیا و آخرت شد. 🍃🌷🍃 با شروع تحمیلی بارها به رفت و  در تاریخ 1364/12/01 والفجر8 در منطقه عراق به رسید. 🍃🌷🍃 بعداز ایشان در منطقه ماند و گمنام شد. 🍃🌷🍃
سرانجام غلامحسین صابری هم در تاریخ 1364/12/01  والفجر8 در منطقه عراق به آرزویش که همانا در راه 🤍بود رسید. 🍃🌷🍃 #شهید پس از گذشت ها در تاریخ 1392/08/19# به آغوش میهن بازگشت. 🍃🌷🍃 در ماه سال 1399# ایشان شد. #شهید در ولی عصر(عج)🌷شهر قدس قرار دارد. 🍃🌷🍃 شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا،شهدای انقلاب، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم، شهدای مدافع امنیت، شهدای مدافع سلامت،شهدای هسته ای و علی الخصوص شهید سرفراز    💠شهید غلامحسین صابری💠                            🌷  صلوات 🌷‌ ✨ التماس دعای فرج وشهادت✨ یاعلی مدد
به روایت از برادر : ما سه برادر بودیم خانواده بود، حسین یک دختر 14 ساله و یک پسر11 ساله دارد. 🍃🌷🍃 و همسرش از# سادات هستند که و از بودند که در قرارگاه سری نصرت و های دیگر مقدس را برای عملیاتی یاری می کردند. 🍃🌷🍃 از سال 85 بود و با بسیار زیاد توانست خودش را از زمینی به منتقل کند. 🍃🌷🍃 ایشان سال 92 اعزامش به بود.ولی در عراق تقریبا اخیر را کامل بود و برای به به می آمد. 🍃🌷🍃 از بچه های و پردل و جرات بود بچه های حشدالشعبی و سرایای خراسانی از و اش تعریف میکردند.😭 🍃🌷🍃 به منزل ما هم که آمدند، گفتند  به قدری در آنجا و ایجاد می‌کرد که ما از عراق فقط آمده ایم تا ببینیم خانواده این چه کسانی هستند. 🍃🌷🍃 خیلی تاکید بر رفت و آمدما به داشت هر چند اغلب در بود ولی پیگیر این بود وما در برنامه های محله که رضوان بود حضور پررنگی داشتیم. 🍃🌷🍃
ایشان قبل از پیروزی انقلاب در گسترده علیه رژیم ستمشاهی فعالیت مستمر داشت و طی 20 توسط ساواک دستگیرشد. 🍃🌷🍃 در مرحله به همراه 10 از بستگان شامل ، ، ، و بازداشت شدند. 🍃🌷🍃 ایشان به منطقه ، و و در اغلب ها  شامل های ، ،   و داشت و در ، 4 و 5 و شد. 🍃🌷🍃 های محمد باقر🌷 ، حسین (ع)🌷و و 2 بود ، بعلت طولانی مدت درمناطق با لشکر 25 خانواده اش را برای به منتقل نمود. 🍃🌷🍃 همسر ایشان  با صبوری ، سختی های زندگی در مناطق را تحمل کردند و موجب دلگرمی در ادامه مبارزات ایشان بودند. 🍃🌷🍃 برخی از و در منزل ایشان ودر قرارگاه اهواز صورت می گرفت و اش بودند. 🍃🌷🍃
زمانی که 2 لشکر 25 کربلا بود ، کربلای 5 در تشکیل شد و 30 از در آن داشتند که پس از آن 3 از آن شدند. 🍃🌷🍃 هروقت سفید لشکر را در می دیدیم ، می دانستیم حامل خبر یکی از است و در آن بسیار و آوری را می کردیم.😭 🍃🌷🍃 و چون من از سایر بودم ، به همراه برای نمودن می رفتیم که بسیار بود.😭😭 🍃🌷🍃 سرانجام#شهید رمضانعلی صحرایی هم درتاریخ #آبان ماه  سال ۱۳۹۹# پس از و ناشی از در سن ۶۹ به آرزویش که همانا در راه 🤍 رسید. 🍃🌷🍃 : گلزار تکیه امام رستمکلا بهشهر ، استان مازندران. 🍃🌷🍃
در فتح المبین محمد حسن روزی طلب کوچکترِایشان به رسید و پس از 15 در شیراز تشییع و به خاک سپرده شد. 🍃🌷🍃 ایشان چند ماه بعد که به تازکی به رسمی پاسداران پیوسته بود با عبدالحمید حسینی که در شیراز به عنوان زمان (عج)♡ معروف است، ازدواج کرد. 🍃🌷🍃 حاصل این ازدواج فرزند به نام های ، و محسن است در اسفند 1362#، محسن  خانواده  در 15# سالگی در خیبر و در مجنون به رسید. 🍃🌷🍃 ایشان در پاسداران های متعددی مانند و تیپ امام سجاد(ع)🌷  و پذیرش فارس را عهده دار شد. 🍃🌷🍃 از چهره ها در استان فارس بود که در مقابل نفاق سید علی محمد دستغیب در دهه 60# ایستاد و به خاطر این مورد و و شتم این باند قرار گرفت. 🍃🌷🍃 در سال 1365# و با مستقل 35 حسن (ع)🌷 پرسنلی این تیپ را بر عهده گرفت و در کربلای 4 شرکت کرد. 🍃🌷🍃
به روایت از مادر: راه و ساختمان بود و که در آن ساکن هستیم را حسن ، دیگرم تنها سال داشت که به رفت و در "خیبر" به درجه نائل شد.😭 🍃🌷🍃 هم استان فارس بود، پس از به رسیدن خود آرام و قرار نداشت اما به ایشان  اجازه  نمی‌دادند به همین دلیل مجبور شد به خود بگوید اگر اجازه# حضور در به ایشان ندهند از می‌دهد.😔 🍃🌷🍃 برای کردن مسئولان خود برای در 9 طول کشید و در نهایت مسئولان وی با شرط اینکه فقط در پ حاضر شود رضایت دادند و در "کربلای 5" به رسید. 🍃🌷🍃 راه و ساختمان بود در فاصله تعطیلی دانشگاه‌ها و انقلاب فرهنگی حسن نیز ساخت منزل مسکونی‌مان را آغاز کرد. 🍃🌷🍃
اولم ، در فتح‌المبین به رسید و او و دیگر از پس از 13 در خاک عراق پیدا شد، تمام مقدمات ازدواج فراهم شده بود اما از به رسید.😭 🍃🌷🍃 همسرم بعد از که قرار بود داماد شود منزل را ۹ و روز چراغانی کرد و خودم نیز با انجام و قرآن را بر خود آسان کردم.😭 🍃🌷🍃 محسن هنگام تنها 15 داشت، از 13 به رفت و با اینکه و سال داشت اما در داشت، در سال‌های 1360# تا 1362# در بود و در خاک عراق به رسید. 🍃🌷🍃 سومم، پس از که بزرگ خود را به کرده و در سن 18 وارد شد و در همان 18# سالگی نیز با سید عبدالحمید حسینی ازدواج کرد. 🍃🌷🍃 پس از خود به رفت و در کربلای 5 به خود و  از دست دادن برای بسیار بود.😭😭😭 🍃🌷🍃
سرانجام علیرضا خاکپور هم درتاریخ  6# اسفند 1365 كربلاى 5 بر اثر خمپاره به آرزویس که همانا در راه 🤍 بود رسید. 🍃🌷🍃 #شهید: زادگاهش گرگان. 🍃🌷🍃 شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا،شهدای انقلاب، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم، شهدای مدافع امنیت، شهدای مدافع سلامت،شهدای هسته ای و علی الخصوص شهید سرفراز    💠 شهید علیرضا خاکپور💠                            🌷  صلوات 🌷‌ ✨ التماس دعای فرج وشهادت✨ یاعلی مدد
زمانی که در قرار می‌گرفت تمامی او را می‌کردند. وقتی که به می‌رفت، چند نفر از به می‌رفتند. 🍃🌷🍃 بینا به آن‌ها می‌گفت: «اگر یک خمپاره بیاید، ممکن است شوید». آن‌ها می‌گفتند: « شدن در برای ما است». 🍃🌷🍃 دربرخورد با# زیردستان، همیشه را از آن‌ها ک می‌دانست و زمانی که وارد# گردان او می‌شدیم کسی نمی‌توانست تشخیص بدهد که چه کسی است. 🍃🌷🍃 سرانجام شهید علی بینا هم در دی ماه 1365 کنار جاسم در پنج به آرزویش که همانا در راه 🤍بود رسید. 🍃🌷🍃 #شهید : گلزار شهر جیرفت(کرمان) 🍃🌷🍃
شهید دفاع مقدس سیف الله  تبریزی🍃⚘🍃 در تاریخ   ۱۳۴۱/۱۰/۲۰ در روستای کوهی‌خیل جویبار درخانواده ای روستایی و مذهبی متولد شد. 🍃⚘🍃 دوران ابتدایی و راهنمایی را در این شهرستان گذراند. پس از آن مشغول تحصیل در رشته هنر شد. متاهل بودو یک فرزند به یادگار دارد. 🍃⚘🍃 باشروع جنگ تحمیلی، ودر  سن سالگی  به صورت عازم شدو چندین مرتبه بر اثر موج انفجار از ناحیه چشم مجروح شد. 🍃⚘🍃 در اکثر عملیاتها حضور فعال داشت و سرانجام در فاو به جمع اسلام پیوست. 🍃⚘🍃 سرانجام سیف الله تبریزی هم درتاریخ  در ۱۹ اسفند ۶۴ در منطقه فاو به آرزویش که همانا  در راه خدا بود رسید‌. 🍃⚘🍃 مزار گلزار شهر جویبار، استان مازندران 🍃⚘🍃
با تشكيل بسيج، وارد بسيج شد، خريده بود كه بچّه ها با آن گشت بدهند و كارهاي پايگاه را انجام دهند. 🍃⚘🍃 روزي مادرش سخت بيمار شد و به دكتر احتياج پيدا كرد، به گفتم: با اين موتور مادر رو  تا همين خيابون خاوران ببر دكتر...! ـگفت: نه ، اين موتور مال الماله نميشه! گفتم : جان! تو كه پول بنزين را از خودت ميدي گفت،ـ باشه! موتورش كه مال الماله...! با اينكه بسيج جا نداشت، موتور را به داخل حياط خانه ميآورد و بعنوان پاركينگ هم استفاده ميكرد حاضر نشد مادرش را ببرد! 🍃⚘🍃 در 16/12/62 در «خيبر» و در سرزمين «جزيره ي مجنون» همچون برادر بزرگوارش گرديد ،وتاكنون ما  را چشم به راه گذاشته 😭😭 🍃⚘🍃 هنوز كمتر از ماه از اوّلين نگذشته بود كه «حميد» در حال تحصيلات سوم راهنمايي، عازم شد 🍃⚘🍃   در 22/2/62 حين «والفجر1» شد و هرگز جنازش را نياوردند😔 آنقدر خوش خلق بود كه پس از ، اقوام و نزديكان بهمون گفتند: چراغ خانه تون خاموش شد!! 🍃⚘🍃
»  اوّلين بچه مون بود که در تهران متولدشد ، عجيب به كسب علم ودانش، علاقمند بود، مادرش روزي براش غذا گذاشت و گفت: ـ مادر! اين غذا براي پزشك خوبه! چيزي نگذشت كه بعد از پايان چهارم متوسّطه، در كنكور شركت كرد،امّا پيش از آنكه پاسخي بگيرد، راهي شد تا سنگر نماند، 🍃⚘🍃 او هم در 22/2/65 سال پس از ، در «والفجر5» و محلّ «فكّه» به خيل پيوست. پس از ، پاسخ اعلام شد و مجيد جزء اعلام شد!!😭😭 🍃⚘🍃 شب مراسم، بقدري شلوغ بود كه توي خيابان فرش انداخته بودند، جواد بود، به او خبر داده بودند و او آمد، همه دورش را گرفتند!! خيلي بيتابي ميكردند!! سخنران گفت: چه شده؟ چه خبر است؟ گفتند: فرزند چهارم از جبهه آمده...!!حاج آقا گفت: ببينيد اينها چه كساني هستند؟! فرزندشان شده!! باز پسرشان را راهي ميكنند؟!كه شور و حال خاصي به مجلس دست داد!! 🍃⚘🍃 پس از # مجيد فهميدند كه  آنچه از حرفهاي امام(ره) خطاطي شده و به در و ديوار ميزدند، توسط خودش خطاطي شده و اينها پيش زمينه اي براي اجازه گرفتن برای بود. 🍃⚘🍃
در مورد شون، صورت می‌گیرد و نیروها در جریان آن مجبور به عقب‌نشینی می‌شوند، فاضل جزء نیروهایی که باید در آن شرکت می‌کردند ، منتها شرایط به گونه‌ای می‌شود که نیروهای درگیر تحت محاصره قرار می‌گیرند 🍃🌷🍃 نیروهای پشتیبانی هم نمی‌توانند خود را به آنها برسانند، فاضل که صدای خواستن در محاصره را می‌شنود نمی‌آورد و به همراه راننده ماشین به سمت آنها می‌کنند، با کمک تعدادی دیگر را می‌شکنند و موفق به می‌شوند، 🍃🌷🍃 در مسیر برگشت فاضل در ماشین فرمانده که شده بود می‌نشیند، به علت شکسته شدن پل مجبور می‌شوند مسیر را دور بزنند و به دلیل سرعت زیادی که داشتند آمبولانس و ماشین فاضل چپ می‌کنند، بعد از دو روز که نیروها به منطقه برمی‌گردند می‌بینند که داعشی‌ها افراد داخل ماشین‌ها را بیرون آورده و هر دو ماشین را آتش زده‌اند. 🍃🌷🍃
پس از ازدواج در حالی که فقط ٣ یا ۴ روز از ازدواج ایشان گذشته بود به برگشت. در هرگاه با اعتراض همرزمانش روبرو می شد که چرا به خانواده اش تلفن نمی زند. 🍃⚘🍃 می گفت: هر وقت با خانواده تماس می گیرم بخشی از که باید تماما در جنگ باشه رو مشغول می کنه و به همین خاطر تماس نمی‌گیرم تا این حالت از بین بره. 🍃⚘🍃 در چزابه از ناحیه ی دست و پا شد ولی با این وجود به استراحت نپرداخت و به هیچ قیمتی حاضر نبود به پشت برگردد. 🍃⚘🍃 تا اینکه از شدت جراحات وارده حالش وخیم شد و ایشان به اجبار به پشت انتقال دادند. در یکی از حمله‌ها هم ترکش به ایشان اصابت کرد و به پشت دریچه ی قلبش رسیده بود. 🍃⚘🍃 اما مدام می‌گفت : چیزی نیست. من حالم خیلی خوبه. شما بهتره به فکر و بسیجی در مقدم باشید. 🍃⚘🍃 روایت یکی از همرزمان شهید : آنچه چراغچی رو برای ما ارزشمند کرده بود فکر و بود و ما باید آن را به جامعه منتقل کنیم. 🍃⚘🍃
من خودم در زمان جنگ رفته بودم و پشت جبهه به رزمندگان خدمت می‌کردم. گفتم خودم می‌روم و پیدایش می‌کنم اما نشد. در این چند روز که از او بی‌خبر بودم نمی توانستم بخوابم.😭 🍃⚘🍃 چند روز بعد از این موضوع خواب دیدم همه این غواص ها با همان لباس غواصی می روند ولی آب مثل سنگ عقیق، سنگ هایی ته این دریا پیداست، ولی علی دیگر در آب محو شد، بلند شدم و گفتم علی شده😭😭 🍃⚘🍃 این ها می دانستند و می گفتند نه، گفتم نه من خوابم را دیده ام علی شده، خلاصه یکی دو روز گذشت دیدم این ها آمدند و گفتند که شده 😭 🍃⚘🍃 در انجام پاسدار وظیفه ای به نام رضا حیدری پایش روی مین وال مری می‌رود و مین منفجر می شود. خودش که تیکه تیکه می شود و ترکش این مین به بدن علی می خورد و وارد شش می شود و به می رسد.😭 🍃⚘🍃
علی قبل از پازوکی و است. با پازوکی دوست بودند، هر وقت با پازوکی از می آمدند در بودند. 🍃⚘🍃 این جا دم در 3،4 ساعت با هم صحبت می کردند می رفتند و می آمدند. از هم که اومد هر چی دوستانش نامه داشتند با خود می آورد و به خانواده هایشان تحویل می داد. 🍃⚘🍃 همش می گفت که من جا ماندم و من لیاقت ندارم. من بادمجان بم هستم من همه را می برم و یکی یکی می گذارم خودم باز برمی گردم.😭😭 🍃⚘🍃 سرانجام سید علی موسوی هم درتاریخ   ۱۳۷۱/۱/۹   در جریان در فکه به آرزویش که همانا در راه خدا بود رسید. 🍃⚘🍃 مزار دوبرادر در تهران ، بهشت حضرت زهرا سلام الله علیها⚘قطعه  ۵۳ 🍃⚘🍃
مدافع حرم، مهدی نظری 🍃🌷🍃 درسال   ۱۳۶۴/۱/۱#  در شهر اندیمشک، استان خوزستان در خانواده ای متدین ومذهبی متولدشد. پدر ایشان کشاورز و مادرش خانه دار هستند، مدافع حرم اندیمشک . 🍃🌷🍃 را تا بدنی دانشگاه آزاد واحد سما دزفول ادامه داد و بعد به پاسداران در قسمت عمار لشکر 7 عصر (عج)♡ اهواز درآمد. 🍃🌷🍃 متاهل بود. سال 1385# ازدواج کرد و حاصل این ازدواج دو فرزند است آقا ابوالفضل وزینب خانم. 🍃🌷🍃 به همسرش کرده بود :که  هایمان  را و کن که باعث و باشند. 🍃🌷🍃 رو به می گذاشت،با  ایشان را بزرگ کردند  تا بتواند سربازی خود را زیر و ادامه بدهد و بتواند ای از دینی که به گردنش  هست را ادا کند‌. 🍃🌷🍃 ایشان وقتی به سوریه آمد ،به خانواده اش گفت که همسر و فرزندانم را اول به متعال و سپس به شما می سپارم. 🍃🌷🍃
با حمله تکفیری های داعشی به بی زینب سلام الله علیها🌷، ایشان  هم بااجازه از پدرومادر وخانواده راهی شد، نمی توانست ببینپ که دوباره سادات رو به می برند. 🍃🌷🍃 ایشان   سال ۱۳۹۵#  در یکی از ها همراه های به رسید و هایشان  همان جا باقی ماند و شدند.💔 🍃🌷🍃 ۱۳ از مردان  در باقی ماند. 🍃🌷🍃 تااین که،  ۹۹#  بعداز ۷ از ، ایشان  و۶ و شد، روز بعدهم رادمهر شد و شدند ۸. 🍃🌷🍃 شهدا را به منتقل کردند. 🍃🌷🍃 در رضوی🌷 داده شد و سپس برای و به منتقل شد. 🍃🌷🍃 { یاد عزیز با ذکر یک شاخه گل صلوات 🌷 } 🍃🌷🍃
های متمادی افتخاری ملکوتی رضا(ع)🌷را دار بود، بارها در جمع گفته بود: آرزو دارم در باشم و به برسم و ناقابلم در 🤍 تکه شود. 🍃🌷🍃 با وقوع مرصاد به توصیه معظم رهبری این غرور آفرین را بر گرفت و به نقل از صیاد شیرازی خوبی از خودش به گذاشت. 🍃🌷🍃 تا جایی که در تماس مرحوم سید احمد خمینی با ایشان و گزارش توسط آن مرحوم به خمینی (ره)،امام فرمودند: "در این دنیا که نمی توانم کاری بکنم. اگر آبرویی داشته باشم در آن دنیا قطعاً شما را شفاعت خواهم کرد." 🍃🌷🍃