eitaa logo
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
802 دنبال‌کننده
377 عکس
48 ویدیو
14 فایل
ما به دوران جدیدی از عالم وارد شده‌ایم. به‌تدریج آثار این آغاز، محسوس‌تر می‌شود و تاثیر خود را در تغییر چهره زندگی بشر آشکار می‌کند. در این کانال، این دوران جدید را از سه زاویه مورد تامل قرار می‌دهیم: #روش، #دولت و #استعمار. ارتباط با ادمین: @yas_aa
مشاهده در ایتا
دانلود
یکی از شعبات تحلیل فلسفی-تاریخی، ارائه‌ی تبیینی فلسفی از فرآیند صیرورت اندیشه‌ی یک ملت در بستر تاریخ است که مسامحتا از آن گاهی ذیل یاد می‌کنند. همان‌گونه‌که فلسفه‌ی تاریخ درصدد اصطیاد قواعدی برای تبیین تحولات کلان تاریخ یا شُدِنِ تاریخ است، تاریخ‌نگار اندیشه نیز می‌خواهد از نحوه‌ی تحول اندیشه‌ی یک ملت در ظرف تاریخی ایشان، تبیینی فلسفی و روش‌مند ارائه نماید. تبعا برای بیان نحوه‌ی تحولات و تطورات تاریخ اندیشه، ادبیات متناسب با خودش باید استعمال شود؛ «دوره» و «دوران» از جمله‌ی دانش‌واژه‌های این حوزه هستند. کارل هیُسی ( Karl Heussi) برای تبیین ساختارِ وضعیت‌های تاریخی «گذار»، و تحول در تاریخ اندیشه و آگاهی نسبت به این گذار و تحول، دو اصطلاح و را به‌کار گرفته است. به‌زعم وی، این گذارها می‌توانند دو صورت متفاوت داشته باشد. گذاری که با نوعی اعراض و در جریان تاریخ و تاریخ اندیشه‌ی یک ملت پدیدار گشته است؛ وی برای برجسته‌کردن این گذار از اصطلاح «اپوخه» استفاده می‌کند. در ترجمه‌ی فارسی می‌توان آن را به برگرداند؛ این اصطلاح مستلزم صحه‌گذاشتن به گسست و اعراض از سیر تاریخی پیشین است. در توضیح تفاوت اصطلاح «پریود» به‌معنای و «اپوخه» به‌معنای دوره می‌نویسد: یک واقعه‌ی تاریخی، زمانی دورانی جدید ایجاد می‌کند که نقطه‌ی عطف ضروری، همان نقطه‌ی عطف سرنوشت‌ساز در جریان یک فرهنگ باشد. واقعه‌ای فی‌نفسه تصادفی را که تصویر تبلوریافته‌ی سطح (در برابر عمق) جریان تاریخ است، می‌توان با وقایع تصادفی مربوط با آن مجسم کرد؛ اما دوران، ضروری و مقدّر است. این‌که آیا واقعه‌ای تاریخی، در نسبت آن با یک فرهنگ و در جریان آن، باید دوران خوانده شود یا حادثه‌ای گذرا، با مفهوم و دارد». برای مطالعه‌ی بیش‌تر؛ ر.ک: طباطبایی، 1395، ص. 17-24. پی‌نوشت: پرسش مقتضی تامل در مطلب فوق این است که آیا وضعیتی که مدرنیته در نسبت با فرهنگ ایرانی و اسلامی ایجاد کرده است، یک دوره تاریخی است یا دوران تاریخی؟ آیا ابتلاء ما به وضعیت گذار امروزی، تقدیر تاریخی اندیشه ایرانی و اسلامی بوده است یا حاصل تصادفی که لاجرم، با رفع آن و رجوع به سنت پیشین می‌توان به پیوستگی با خط پیشین دست یافت؟! https://eitaa.com/doranejadid https://virgool.io/@mhtaheri
«اصالت امر اجتماعی در قیاس با امر سیاسی» که بر آمده از شرایط خاص تکوین فرهنگ سیاسی شیعیان در عصر است، یکی از موانع مهم در گذار به در است. در مقدمه‌ی کتاب «دولت مدرن در روابط بین‌الملل» اشاره‌ لطیفی به اصالت در قیاس با در نزد شیعیان دارد و می‌نویسند: سنت اندیشیدن درباره‌ی ، نه نوپا و نه‌چندان ناآشناست؛ باوجوداین، در میان آثار علمی این مرزوبوم، کم‌تر به این مهم پرداخته شده است. آن‌چه ژرف‌اندیشی در این مقوله را، خصوصا بر جامعه‌ی نخبگان این دیار ناگزیر می‌سازد، وضعیت ویژه‌ای است که با پیدایش نظام جمهوری اسلامی در قالب بلکه در این کشور پدیدار شد و تاکنون نیز دشواری‌های تئوریک و ناهمگونی‌های اجتماعی آن فرا روی نظام جلوه می‌نماید. تشکیل نوبنیادی که ازیک‌سو بنیان‌های فرهنگی آن، قوام اساسی خود را از ویژه‌ای گرفته است که آموزه‌هایی تعارض‌نما با دولت مدرن را ترویج می‌کند؛ و ازسوی‌دیگر مراجع و کانون‌های مذهبی آن قرن‌ها از جانب حکومت به حاشیه رانده شده و دست آنان نه‌تنها از مملکت‌داری، که از برخی حقوق اولیه‌ی اجتماعی و سیاسی کوتاه بوده است. آنان نیز در تقابل، نقش اپوزیسیون را بر دوش گرفته و با چنین وضعیتی خو کرده و دریافته بودند که می‌بایست بنیان خود را در قلوب مردم پایه گذارند و عنان رهبری واقعی اجتماعی مردم را در دست بگیرند و سیاست و را عفریت ظلم و بدی، مجسم سازند. این تصویر و تصور آن‌چنان تا اعماق ذهن و عادات روحی-روانی آنان نفوذ کرده بود که جدایی از چنین وضعیتی و پرداختن به معضلات اجتماعی، آن‌هم نه در مقام اپوزیسیون، بلکه در مقام مملکت‌داری و و از دریچه‌ی حکومتی به قضایا نگریستن، برای آنان سخت و دشوار ‌می‌نمود. مردم این دیار نیز که با و مذهبی انس گرفته بودند و جلوه‌ی اطاعت از خدا و رسول را در پیروی از فرمان و منش مراجع و روحانیان دینی می‌دانستند، به پیروی از آنان، قرن‌ها دولت را نه از خود، بلکه در مقابل خود می‌دانستند. ازاین‌رو تخلف و سرپیچی از قوانین نظام حکومتی را نه‌تنها جرم نمی‌دانستند، بلکه بر آن مباهات می‌ورزیدند و در سوابق افتخارات خود ثبت می‌کردند. (عبدخدایی، 1398، صص. 15-16) https://eitaa.com/doranejadid https://virgool.io/@mhtaheri
⭕️ عقلانیت دینی و خرد دولت‌ساز 🔸 معمای دولت در وضعیت ایران معاصر (1) تامل پیرامون یکی از گذرگاه‌های معمایی در مواجهه با است که دشواره‌ی دامنه‌داری را در سیاست کشورمان رقم زده است. دو مساله‌ی نظری و یک اضطرار عینی، این تامل را ضروری می‌کنند: اولا، می‌تواند به‌عنوان منبع غنی معرفتی و الهام‌بخش، ترسیم‌کننده‌ی متناسب با زیست‌جهان مسلمانان باشد؛ البته در این مراجعه ضرورت دارد که به تناسبات عصر حاضر توجه شود. مراجعه به نص برای اصطیاد با این تصور که در خلاء و بدون توجه به جنس و سنخ موضوعات می‌توان به حیات دینی دست یافت، به می‌انجامد. ثانیا، تحول در تفکر سیاسی که با طلوع عصر مدرن رخ داده است، تامل در و را گریزناپذیر می‌کند؛ درعین‌حال که این تحول را باید به چشم مرحله‌ای از مراحل تکامل سیاسی جامعه‌ی بشری دید، اما نباید آن را سقف انگاشت. فرارفتن از این عقلانیت و نهاد، با ملاحظه‌ی الزامات لازم، نه‌تنها ممکن است، بلکه مختصات و تجربه‌ی نیم قرن اخیر این امکان را تقویت کرده و آن را به یک افق سخت و پیچیده، اما قابل دستیابی تبدیل می‌کند. تحقق اسلامی و قرارگرفتن در اقتضائات فرآیندی جدید، اندیشیدن به دولت و تئوری‌پردازی معطوف به ایرانی-اسلامی را به اولویت نخست اندیشه‌ی سیاسی تبدیل کرده است. نهاد دولت، فاعل برتر جامعه‌پردازی است و کامیابی در این انقلاب لاجرم به تاسیس ساختِ سیاسیِ متناسب با این فرآیند نیاز دارد. https://eitaa.com/doranejadid https://virgool.io/@mhtaheri
⭕️ عقلانیت دینی و اقتضائات نهادسازی 🔸 معمای دولت در وضعیت ایران معاصر (2) ساختِ یک «نهاد» (institution) به‌منظور تمشیت امورات زمام‌داری، به اندیشه‌ای احتیاج دارد که از عهده‌ی معماری نظریِ این امر مهم سیاسی برآید. بنیان‌نهادن مبنایی برای بخشیدن به قدرتِ حاکم، از جمله‌ی مساله‌های مهم در معماری نظری نهاد زمام‌داری بوده است. در طلیعه‌ی تاریخ بشر، تعریف نقشی برای حاکم در پیوند با «غیب عالم» در برابر «شهود عالم» (Unseen and intuition)، توجیه‌گر اعتبار جایگاه حاکم و قرارگرفتن وی در رأس بود. ازاین‌رو از همان دیرباز، نامزد توان‌مندی برای تصدّی این اقدام نظری محسوب می‌شد. باور به تاثیر جهان «فوق قمر» بر امورات «تحت قمر»، یا آن‌چیزی که در یونان باستان « نامیده می‌شد، توجه به را تشدید می‌کرد. در این میان، ادیان الهی که منبعی غنی برای تبیین رابطه‌ی غیب و شهود عالم ممکنات بودند، پیامی را خطاب به ساحت زمام‌داری آوردند و شیوه‌ی ساخت نهادی برای حکمرانی بر امورات جامعه‌ی انسانی را مخاطب خود ساختند. به‌این‌ترتیب، توجه به رابطه‌ی وثیق میان «دین» و «قدرت» به یکی از موضوعات مطالعات سیاسی تبدیل شد و تا به امروز ادامه پیدا کرد و تامل در نسبت نهاد (institution) با ساحت شهود (intuition) را به یک موضوع جدی تبدیل نمود. پرسش الهیات سیاسی معاصر این است که چه نسبتی با دارد؟ مکانیزم تعامل میان این دو گونه‌ی متفاوت از عقل‌ورزی چیست؟ آیا رابطه‌ی میان آن‌ها شبیه دو خط موازی است که هیچ ملتقایی با یک‌دیگر ندارند یا لزوما باید یکی از آن‌ها به‌تبع دیگری تعریف شود؟ آیا می‌توان به‌گونه‌ای از تقسیم کار میان عقلانیت دینی و خرد سیاسی اندیشید؟ تامل در این پرسش‌های بنیادین لازمه‌ی پیشبرد فرآیند مطلوب در ایران عصر جدید است. 📕 پی‌نوشت: نهادسازی، مقتضی نوعی ثبات و قرار و خط و مشی مشخص و تعیین‌شده است و اوج آن در تاسیس تجلی یافته است. درعین‌حال، واضح است که امر سیاسی همواره در معرض زخمه‌ها و تردیدافکنی‌های امر غیبی است و این ثبات را به سمت تحول و تغییر سوق می‌دهد. لذا در کنه پرسش از رابطه می‌توان به پرسش از توجه کرد و در پی این پرسش برآمد که مکانیزم تعدیل این دو امر اجتناب‌ناپذیر در زمین سیاست چیست؟ https://eitaa.com/doranejadid https://virgool.io/@mhtaheri
⭕️ موضع‌گیری نسبت به دولت مدرن 🔸 معمای دولت در وضعیت ایران معاصر (3) با ظهور و تولد انسانِ رنسانس، که به تجدید بنای فلسفه‌ی سیاسی و انجامیده، پرسش از نسبت دین با زمام‌داری نیازمند تجدید نظر شده است. مفاهیم در این گذار تمدنی، دستخوش تغییرات اساسی شده‌اند. در چنین فضایی دیگر نمی‌توان بدون درنظرگرفتن وجه مفاهیم، معنای آن‌ها را صادق و قابل صدق بر واقعیت امر سیاسی این روزگار یافت. که روزگاری دال مرکزی سیاست پیشامدرن بود، امروز جای خود را به داده است. موضع‌گیری مسلمانان پیرامون این گذار تمدنی، در سه طیف قابل تمییزیافتن است: الف) لازم نیست که ما در مفاهیم‌مان تجدید نظر کنیم؛ باید در برابر مدرنیته ایستاد و آن را پس زد و جهانی را آن‌گونه که مفاهیم سنتی ترسیم می‌کنند، احیاء کرد. ب) مدرنیته نشانه‌ی رشد بشر است و اسلام با رشد و تکامل مخالف نیست؛ لذا باید به قرائتی از اسلام دست یافت و مفاهیم را به‌گونه‌ای متحول نمود که با اقتضائات مدرنیته سازگار باشد. ج) فهم از اسلام به‌تبع تحول در زمینه و زمانه و موضوعاتی که در برابر نصّ پدیدار می‌شوند، قابل اتساع است؛ لذا برای تکامل زیست‌جهان اسلامی، ضمن توجه به وجه فیلولوژیک مفاهیم نصّ می‌توان دایره‌ی معنایی‌شان را توسعه بخشید و به تجدید سنّت و فرهنگ اسلامی دست یافت. قرائت از در نزد اندیشمندان سیاسی مسلمان نیز به‌تبع سه موضع‌گیری فوق‌الذکر، معنا و فرآیند متفاوتی را اقتضاء می‌کند. در موضع‌گیری نخست اساسا تلاش برای ساخت نهاد قدرت شبیه آن‌چیزی که در استیت مدرن رخ داده، معتبر نیست و اهتمام نسبت به آن، انحراف محسوب می‌شود. موضع‌گیری دوم، به امکان دولت مدرن اسلامی و معتبربودن آن باور دارد. موضع‌گیری سوم از ساختی تحت‌عنوان سخن می‌گوید که بدیل و است. https://eitaa.com/doranejadid https://virgool.io/@mhtaheri
تغییر در الگوی نظام بین‌المللی یا ، واقعیتی واضح در روزهایی است که مشغول سپری‌کردن‌اش هستیم. برای ایفای نقش موثر و رسیدن به حداکثر در این تغییر، باید الگوی تحلیلی مناسبی در دست داشته باشیم. صیرورت نظام بین‌الملل تابع چه قواعدی است؟ https://virasty.com/Mhtaheri/1681320128186415300
آیت‌الله خامنه‌ای: در این ایران چه کاره است؟ ایران کجا قرار میگیرد؟ جایگاه کشور عزیز ما کجاست؟ این آن چیزی است که باید شما روی آن فکر کنید؛ این آن چیزی است که باید شما خودتان را برایش آماده کنید؛ این آن چیزی است که جوان ایرانی میتواند انجام بدهد. ما میتوانیم در این جایگاه برجسته‌ای داشته باشیم. https://virasty.com/Mhtaheri/1681320812002653136
در هر حرکتی، عواملی از درون و عواملی از بیرون، زمینه‌ساز تحول و تغییر می‌شوند. عوامل درونی ما برای حضور موثر در چیست؟ عوامل بیرونی موثر در این تغییر چیست؟ چه سهمی در این تغییر دارد؟ https://virasty.com/Mhtaheri/1681321379955513648
یکی از متغیرهای کلیدی دخیل در برپایی و تغییر و ، راه‌های ارتباطی میان کشورها هستند که در علم سیاست از آن به تعبیر می‌شود. هرگاه در یک دوره تاریخی قرار باشد شاهد تغییر در نظم جهانی باشیم، باید نشانه‌های آن را در نیز دنبال کنیم. مطالعه‌ی مکانیزم تغییر در راه‌های مواصلاتی جهان، یکی از عرصه‌های است. تغییر در به‌عنوان متغیر درونی برای است. با تحول در مفهوم و ارائه‌ی تعریفی جدید از آن می‌توان در تحول ایجاد کرد. امروزه کریدور عمدتا کاربست اقتصادی دارد! اهمیت در برپایی نظام‌های سیاسی و ، به تاثیر جغرافیا در سیاست مربوط می‌شود. این امر ذیل مباحث و مورد مطالعه قرار می‌گیرد. به‌نظر می‌رسد که با تجدیدنظر در نقش ژئوپلیتیک و ژئواستراتژی در بتوان به تحول در نظریه‌های دولت دست یافت. با تغییر راه‌ها و ایجاد های جدید، همواره بیم آن وجود دارد که مرز ها نیز تغییر کند و شاهد ادغام یا تجزیه‌ی کشورها باشیم. این امر که از زمینه‌های ایجاد است، از منظر نیز قابل مطالعه است. با تغییر ماهیت کریدورها، په‌بسا بتوان ماهیت دولت را نیز تغییر داد. https://virasty.com/Mhtaheri/1681381695829472227
هدایت شده از س رهگذر
انا لله و انا الیه راجعون دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند بیخود از شعشعه پرتو ذاتم کردند باده از جام تجلی صفاتم دادند چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی آن شب قدر که این تازه براتم دادند مصیبت درگذشت استاد ارجمند جناب اقای دکتر عماد افروغ را به همه عزیزان اعم از خانواده، همکاران و شاگردانشان تسلیت عرض می کنم. توفیق داشتم چندی پیش عیادتشان بروم و یکساعتی محضرشان را درک کنم. یک تعبیر قشنگی در آن دیدار داشتند. می گفتند چنان حال خوشی از قرب به پروردگار دارم که حاضر نیستم اگر این حال از دستم بخواهد برود به شرایط قبل بیماری برگردم. سخن از حضرت اباعبدالله سلام الله علیه شد و اینکه در برزخ و قیامت حضرتش دستگیر است و ای کاش برای آن وجود نازنین، قدمی بر می داشتیم رفتند و با شوقی وصف ناپذیر کتاب عاشورا و رهایی را آوردند. چه ذوق علمی داشتند همانجا مجددا وارد بحث شد: کربلا یعنی قیام حماسی و باید این وجوه آن را پررنگ تر دید. این وصال آن هم در سحر شب قدر بی حکمت نیست. گوارای وجودشان باشد. عاش سعیدا و مات سعیدا
تعریف منطقی اگرچه چیستی و چرایی شیء را روشن می‌کند، اما در تعریف چگونگی شیء عاجز است. لذا «تعریف» در دستگاه نظری ناظر بر دو امر است: نخست، پاسخ‌گویی به «ماهو» یا همان «چیستی اشیا»؛ دوم، روشن‌کردن چیستی کامل شیء از طریق تعریف‌ «نوع».
خودتان را جای یک روستایی بگذارید که قرار است جدیدی از کنارتان کشیده شود. چگونه ورود یک شیوه زیست روستائیان را متحول می‌کند؟ چگونه روی قیمت زمین‌ها و حتی پوشش و عادات و آرزوهای ساکنان روستا تاثیر می‌گذارد؟ در یک مقیاس بزرگ‌تر، با یک کشور همین کار را انجام می‌دهند. در نگاه اول صرفا یک راه مواصلاتی برای تبادل کالاست؛ اما این راه می‌تواند پیوستارهای دیگری هم داشته باشد. یا نمونه‌ای از این پیوستارها هستند. ایران چه پیوستاری می‌تواند برای کریدور شمال-جنوب و شرق-غرب اضافه کند؟ موقعیت ژئوپلیتیکی ایران به‌گونه‌ای است که لقب را به کشورمان داده‌اند. بااین‌وجود، یی در پیرامون ایران در حال اجراست که می‌تواند اصطلاحا را برای ایران در پی داشته باشد. بخش جدی‌ای از مذاکرات دیپلماتیک ایران و طرفین، حول این چالش متمرکز است. فهرست نسبتا پیچیده‌ای دارند. برخی از آن‌ها صرفا به انتقال انرژی اختصاص یافته، برخی جنبه‌ی تجاری برجسته‌ای داشته، و برخی دیگر صبغه‌ی نظامی و هژمونی تمدنی دارند. اجمالا کریدورهای ، ، ، ، ، و ...از آن جمله‌اند. https://eitaa.com/doranejadid https://virgool.io/@mhtaheri https://virasty.com/Mhtaheri
حقیقت یک شیء یعنی تمامی وجوه و ویژگی‌ها و قابلیت‌هایی که در آن شیء وجود دارد. آیا با این تعریف، می‌توان به حقیقت یک شیء راه پیدا کرد؟ اگر جوهر هر چیز نشان‌دهنده‌ی حقیقت آن چیز باشد، آیا می‌توان به جوهر یک شیء دست یافت؟ از مهم‌ترین رسالت‌های منطق: «صورت‌بندی تعریف»، «تعیین حدود و ثغور تعریف» و «تعیین شاخص‌هایی برای شناخت تعریف صحیح از تعریف ناصحیح» است. در منطق صوری، در کامل‌ترین شکل خود مبتنی‌بر «جنس قريب» و «فصل قريب» انجام می‌پذیرد که به آن «حدّ تام» گفته می‌شود. ماحصل شیوه‌ی تعریف در ، شناساندن «نوع» در جواب به سوال «ما هو» جهت شناخت است. به‌عبارت‌دیگر، تعریف به حدّ تام، ذات شیء و حقیقت آن را بیان می‌کند و به سوال از چیستی شیء (ما هو) پاسخ درخوری می‌دهد. تعریف منطقی اگرچه چیستی و چرایی شیء را روشن می‌کند، اما در تعریف چگونگی شیء عاجز است. لذا «تعریف» در دستگاه نظری منطق صوری ناظر بر دو امر است: نخست، پاسخ‌گویی به «ماهو» یا همان «چیستی اشیا»؛ دوم، روشن‌کردن چیستی کامل شیء از طریق تعریف‌ «نوع». https://eitaa.com/doranejadid https://virgool.io/@mhtaheri https://virasty.com/Mhtaheri
منطقیون در باب امکان و کیفیت تعریف شیء به حد تامّ، پرسیده‌اند: آیا اساسا ما می‌توانیم ماهیت اشیاء را همان‌گونه‌که هستند، بشناسیم یا فقط ماهیت برخی از اشیای خاص را به‌طور حقیقی می‌توان شناخت؟ گروهی نیز به این نتیجه رسیده‌اند که اصلا ماهیت هیچ شیءای با ارجاع به قابل شناخت نیست. مناقشاتی را حول «تعریف به حدّ تام» مطرح نموده و معتقد است برای تعریف حقیقی به‌صورت حدّ تام، دانستن «فصل شیء» لازم است و چنین شناختی به غایت دشوار است. نیز به‌جدّ ذیل عنوان «اشکالاتی بر منطق تعریف ارسطویی» این مبحث را پی‌گیری نموده است. نیز در نقد دیگری حول امتناع تعریف به حدّ تام، بر این باور تصریح کرده است که فصل هر ماهیتی، درواقع «نحوه‌ی وجود آن ماهیت» و «تمام حقیقت آن» است؛ ازاین‌رو وی نتیجه می‌گیرد که حقیقت وجود یک ماهیت با «علم حصولی» قابل شناخت نیست. https://eitaa.com/doranejadid https://virgool.io/@mhtaheri https://virasty.com/Mhtaheri