#پیام_مخاطبین
✅ ضرورت بیان طنز از سختی های چندفرزندی...
#فرزندآوری
#دوتا_کافی_نیست
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
#تجربه_من ۵۳۴
#تک_فرزندی
#آسیبهای_تک_فرزندی
بنده تک فرزند دهه هفتادی هستم. البته تک فرزندی من خواست خداوند بوده و به اختیار والدینم نبوده و با توجه به تلاشها و پیگیری مداوم شان باز هم من صاحب خواهر یا برادر نشدم متاسفانه.
با توجه به اینکه اطرافیان من خانواده های پر جمعیت داشتند، همیشه این احساس خلا را داشتم از بچگی. اما بروز نمیدادم که خاطر والدینم مکدر نشه. چون خودشون هم دوستدار خانواده پر جمعیت بودند.
در دوران بچگی همه چیز تقریبا خوب پیش میرفت تا اینکه من رسیدم به سن ۲۱ سالگی و اوج جوانی در کمال ناباوری مادرم را از دست دادم. من ماندم و یک دنیای نامتناهی که احساس پوچی هر لحظه به سراغم می آمد. در آن دوران من دانشجوی شهری دیگر بودم و چند روز هفته را در کنار پدرم نبودم. هرچقدر از سختی اون روزها بگم باز هم حق مطلب ادا نشده. اون روزا دلم میخواست یه خواهر یا برادر داشته باشم. که همدمم باشه. هم من هم پدرم هردو گوشه گیر شدیم و خلا هر روز بیشتر و بیشتر میشد.
حدود یکسال و نیم بعد از فوت مادرم، ازدواج کردم و مدتی بعد هم پدرم ازدواج کرد.
اون روزها خیلی سخت گذشت خیییلی...
در صورتیکه اگر یه خواهر و برادر داشتم به صورت چشمگیری اون روزهای سخت راحتتر سپری میشد.
الحمدلله هم همسرم، هم خانواده شون خیلی حامیم بودن در تمام مراحل زندگی. ولی کمبود اعضای خانواده چیزی نبود که بشه جبرانش کرد.
در دوران بچگی؛ بچه های فامیل که ظاهر زندگی من را می دیدند، اکثرا حسرت میخوردند که چرا تک فرزند نیستند😏
اما الان که دقت میکنم، میبینم چقدر زندگی اونها شیرینتره. چرا؟؟؟
فقط و فقط به دلیل داشتن خواهر و برادرهاشون که الان حامی هم هستند. و در حال حاضر از نظر مالی هم علی رغم اینکه در خانواده های پر جمعیت بودند و هیچگونه حامی مالی نداشتند با زندگی من که به اصطلاح یه دونه بودم، هیچ فرقی نداره حتی میتونم به جرات بگم که وضعیت مالی خیلیهاشون بهتر هم هست.
من الان یه دختر ۴ ساله دارم و همیشه و هر لحظه از خدا خواستم بهم فرزندان زیادی عطا کنه.
دلم میخواد با پدر و مادرهای امروزی که تک فرزندی رو برای بچه هاشون انتخاب میکنن تک تک، رو در رو صحبت کنم و از عواقب این اشتباه بگم...
من چون شاغل هستم و دخترم اصلا مهد نمی موند، مجبور بودم برای نگهداری دخترم به هرکسی رو بزنم. اگرچه که خیلی از دوستان به من لطف داشتند ولی یک روز که خونه ی یکی از دوستان می گذاشتمش، روز دوم خودم معذب میشدم. و این درد بزرگیه... فقط کسی که تجربه داره میدونه چی میگم.
ای پدر و مادری که تک فرزندی رو برای بچه ت انتخاب کردی، بدون که با دست خودت بچه ت رو بی کس و کار میکنی. ذکر قنوتهای من اینه:
رب هب لنا من ازواجنا و ذریاتنا قره اعین وجعلنا للمتقین اماما...
التماس دعا.
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
#پیام_مخاطبین
📌در حق فرزندتون ظلم نکنید...
#تک_فرزندی
#آسیبهای_تک_فرزندی
کانال"دوتا کافی نیست"
@dotakafinist1
#آیت_الله_حائری_شیرازی
✅ باید ازدواج کنی....
گاهی بعضی ها به آدم حرفی می زنند که خدا آن را حواله کرده. من تا سی و چهار سالگی ازدواج نکرده بودم. معمولاً از وجوه شرعی کم مصرف می کردم. کار زراعت و این ها داشتم. خب آن هم کفاف نمی داد.
یک شاگرد داشتم که پیش من درس می خواند. سنّش هم شاید از من کوچک تر بود اما او ازدواج کرده بود.
یک دفعه به من گفت: آقای حائری! پیر شدی! باید زودتر ازدواج کنی. گفتم: من واقعاً آمادگی ندارم. چیزی هم اندوخته نکرده ام.
گفت: «تو نشسته ای خدا غنی ات کند، بعد ازدواج کنی؛ خدا هم گفته ازدواج کن تا احتیاجت را رفع کنم».
تو به او تعارف می کنی و او هم به تو تعارف می کند! مگر خدا نگفته که «إِن يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ»؟ (اگر فقیر باشند، خدا غنی شان می کند).
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#رزاقیت_خداوند
#سبک_زندگی_اسلامی
کانال"دوتا کافی نیست"
@dotakafinist1
#تجربه_من ۵٣۵
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#ازدواج_آسان
#فرزندآوری
#رزاقیت_خداوند
من دانشجو بودم و ۲۰ سال بیشتر نداشتم که با خوندن کتاب (یادت باشد❤️)هوایی شدم و دلم ازدواج میخواست.
پیشنهاد من به خانواده یه طرف و مخالفت شدید خانواده(مخصوصا پدرم) یه طرف.
🚷❌طبیعتاً چون مذهبی بودم و توی خانوادهی مذهبی بزرگ شده بودم اهل دختر بازی و اینجور چیزا نبودم.
📖📚بیشتر سرم توی کتاب و درس بود.
حالا اصرار ما یه طرف، مخالفت خانواده یه طرف. بلاخره بعد از یکسال اصرار من به خانواده،خانواده راضی به ازدواجم شده بودن.
هر چی پدرم میگفت:خب الان شغلی نداری که!!! من الان برم برات خواستگاری بابای دختره بگه شغلش چیه، من چی بگم؟😡😡(دقیقا به این حالت😅)
اما من اعتقادم این بود که خدابزرگه و خدا روزی رسونه.
همیشه این اعتقاد رو داشتم و خدا خیلی توی زندگی بخاطر این اعتقادم بهم لطف کرد.
خیلی خیر و برکت از این اعتقاد دیدم.
🗂بعدش که خانوادم قبول کردن که برام دنبال 《مورد》 بگردن. خانوادهی خودم رو خیلی بیاشتیاق دیدم برای گشتن.
💡یک روز یه چیزی به ذهنم اومد.
دقیق یادمه، سال ۹۸ بود. یهو به ذهنم خطور کرد اگه میخوای ازدواج کنی باید اربعین بری حرم امام حسین و از آقا بخوای که ازدواج کنی و یه دختر خوب نصیبت کنه.
خلاصه اربعین ۹۸ قسمت شد و رفتیم کربلا، وقتی برگشتم، یه شب، ساعت ۸ بود و صلوات خاصه رو از تلویزیون پخش کردن.
برگشتم رو به حرم امام رضا یهو به ذهنم زد نذر کنم که( اون موقع اواخر آبان بود)یا امام رضا اگه تا آخر آذر با اون کسی که به صلاحم هست ازدواج کنم، دههی آخر صفر میام خادمی زائرات😭
یه چند روزی گذشت مادرم دنبال سوژه میگشت... تا اینکه یه روز یه مورد خوب پیشنهاد شد.
📞خلاصه اینکه بالاخره تماس گرفتیم و هماهنگ شد تا بریم خواستگاری.🎉
رفتیم خواستگاری، هر چی من منتظر بودم ازم بپرسن شغل آقا پسر چیه؟چقد درآمد داره و... هیچی نپرسیدن. فقط گفته بودیم که من دانشجوام و درس میخونم.
چند جلسه از خواستگاری گذشت و دیدم خانوادهی دختر خانوم هیچی درمورد درآمد من نپرسیدن، خودم پیش قدم شدم.
به برادر ایشون گفتم: شما میدونی درآمد من چقده در ماه؟(اون موقع هر ماه حدود ۵۰۰ هزار تومن درآمد داشتم !!!)
ایشون گفت:به من ربطی نداره، خواهرم خودش انتخاب میکنه!!!
گذشت و گذشت،جلسات خواستگاری رو همینجور رفتیم و مشاوره هم رفتیم و قرار شد قرار عقد کنون بذاریم😇
قرار شد، روز ولادت حضرت زینب سلام الله علیها ۱۳۹۸/۱۰/۱۱ عقد کنیم.
💎به لطف خدا یه ازدواج خیلی خوب داشتم و از همسرم خیلی راضیام.که البته اینا همه رو مدیون لطف خدا و عنایت اقا امام رضا هستم.
حدود یکسال و نیم از عقد ما گذشت.
این نکته رو هم اضافه کنم که در طول دوران عقد، خدا به ما لطف هایی کرد که نگو...
اینقد من برکت از ازدواجم دیدم که نگو.
فقط یه جمله میتونم بگم:
"خدا خیلی کریمه"
این شرک هست که ما بخاطر پول ازدواج نکنیم، چون خدا روزی رسونه.اگه ما تکیهمون به کسی جز خدا باشه،میشه شِرک.
⁉️خب چکار کنیم؟
به خدا توکل کنیم و قدم در وادی ازدواج بذاریم بدون هیچ ترسی، چون خدا روزیش رو تضمین کرده.
♦️هیچوقت یادم نمیره، یکی از رفیقام با اینکه اونم مثل من دانشجو بود، یه بچهی کوچیک هم داشت. یه روز بهش گفتم: علیرضا تو واقعا چجوری زندگی میکنی؟ هم مستاجری، هم بچهی کوچیک داری؟گفت منم قبلش استرس داشتم، ولی وادی ازدواج یه وادی هست که تا تو گودِش نیُفتی نمیفهمی چجوری میرسه.
(برا هر کسی هم یه جوری میرسه) پس ترسی نداشته باش و ازدواج کن.
به لطف خدا و به برکت ازدواج به موقع تونستم یه جای خوب استخدام بشم.
عید غدیر ۱۴۰۰ هم جشن عروسی مون رو گرفتیم.🎉🎉 الانم به لطف خدا یه نینی ناز خوشگل داریم به اسم آقا محمدصالح😍
خلاصه صحبتم با جوونترا اینه که:
"از هیچی نترسید،خدایی که روزی یه کرم کوچولو رو داخل یه سنگ میده، قطعا روزی شما رو هم می رسونه"
من همیشه این یه بیت شعر رو توی دوران عقد میخوندم، وقتی به بن بست میرسیدیم:
گر خداوند من آن است که من میدانم
شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد.
خلاصه راز موفقیت من در ازدواج دو کلمه هست:
اوّل:توکل و توسل
دوّم:تلاش
از تو حرکت، از خدا برکت
یا علی مدد
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
#پیام_مخاطبین
✅ به خدا توکل کنید...
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#سبک_زندگی_اسلامی
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
#شهید_احمدی_روشن
✅ به وعده ی خدا اطمینان داشت...
به وعده ی خدا اطمینان داشت به همین خاطر زمانی رفت خواستگاری که ...
"سربازی نرفته ام، کار هم ندارم، درسم هم تمام نشده. بعد از بسم الله، اینها اولین کلمات خواستگاری بود که آقا مصطفی به خانمش گفت. بعدش لبخند زد و در آمد که : توکل به خدا داریم..."
"خانواده ام قبول نکردند و به مصطفی گفتند: سربازیت را که رفتی و کار پیدا کردی، بیا حرف بزنیم. دوسال طول کشید. آن قدر رفت و آمد و با پدر و مادرم صحبت کرد تا راضی شان کرد.
مهریه را خانواده ها گذاشتند؛ پانصد سکه. ولی قرار بین من و مصطفی چهارده سکه بود. بعد از ازدواج هم، همه ی سکه ها را داد. مراسم عقد و عروسی را خانه خودمان گرفتیم؛ خیلی ساده.
مصطفی هنگام ازدواج ۲۳ سالش بود."
✨پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله : هر كس به خدا توكل كند، خداوند هزينه او را كفايت مى كند و از جايى كه گمان نمى برد به او روزى مى دهد.
📚كنزالعمال، ج۳، ص۱۰۳
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله : با بركت ترين زنان، كم مهريّه ترين آنان است.
📚السنن الكبرى، ج ۷، ص ۲۳۵
✨امام علی علیه السلام : هر جوانى كه در سن كم ازدواج كند ، شيطان فرياد بر مى آورد كه : واى برمن ، واى بر من! دو سوم دينش را از دستبرد من، مصون نگه داشت. پس بنده بايد براى حفظ يك سومِ باقى مانده دينش، تقواى الهى پيشه سازد .
📚بحارالانوار، ج۷۸، ص ۳۴۷
«همسر شهید مصطفی احمدی روشن»
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#ازدواج_آسان
#سبک_زندگی_اسلامی
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
#پیام_مخاطبین
📌وابستگی بیش از حد...
#تک_فرزندی
#آسیبهای_تک_فرزندی
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
#حاج_آقا_مجتهدی_تهرانی
✅ صبور باشید...
بعضی از مردها با اینکه کار میکنند و زحمت میکشند، وضع مالی خوبی ندارند. زنی که بر سختیهای چنین مردی صبر میکند عذاب قبر ندارد و با حضرت زهرا [سلام الله علیها] محشور میشود.
من زنهایی را میشناسم که با آنکه خانوادهی خودش دارا هستند و شوهرش مشکل مالی دارد، ولی صبر میکند؛ غر نمیزند؛ اعصاب شوهرش را خرد نمیکند؛ به کسی شکایت شوهرش را نمیکند.
📚 کلاس اخلاق
#آداب_همسرداری
#سبک_زندگی_اسلامی
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
#تجربه_من ۵۳۶
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#ازدواج_آسان
#فرزندآوری
#رزاقیت_خداوند
#قدردان_همسرم_هستم
تازه دلار ظرف چند روز، از ۱ تومن به ۳تومن رفته بود که تصمیم به ازدواج گرفتم و میگفتن تو این گرونی ازدواج اشتباهه!
😊۲۰ساله بودم و ۲سال بود که کار میکردم (از بعد از دیپلم)
بدون پس انداز خاصی با یه خانواده طلبه و سادات وصلت کردم و با حقوق کارگری تو بازار تهران، زندگی رو تو یکی از اتاق های خونه پدرم شروع کردم و همون سال اول هم بچه دار شدیم که اونجا هم کلی حرف که تو این گرونی چرا بچه آوردید!
۲سال بعدش بچه دوم اومد و ما به برکت دومی تونستیم ۱۵ میلیون قرض الحسنه بگیریم تا تو شهرری یه خونه کوچیک رهن کنیم و مستقل شیم.
ولی چیزی نگذشت تا خونه مسکن مهرمون رشد کرد و با فروشش به صورت شراکتی با مادرخانمم که ارث پدری بهش رسیده بود تونستیم یه خونه تو فلاح بخریم.
من سال ۹۴ تصمیم گرفتم بجای بازار تهران برم دنبال علاقه ام، و همین شد که رفتم درس طلبگی بخونم!!!
کنار طلبگی به کار نیمه وقت تو بازار ادامه دادم(که طبیعتا درآمدم نصف شد) و بچه سوم مون هم سال ۹۶ به دنیا اومد و من پایه ۲و۳ حوزه بودم!
😎با توجه به انگیزه و علاقه ام، تو ۶ سال دوره ۱۰ ساله طلبگی رو خوندم و قبول شدم و تموم کردم.
سال ۱۴۰۰ بچه چهارممون به دنیا اومد، بعد از ۳پسر، حالا خدا به ما فاطمه خانم داده😍
با رتبه ۹۳ تو رشته ارشد فقه و حقوق یه دانشگاه دولتی قبول شدم و بعدش هم به برکت فاطمه خانم تو آزمون ماده ۲۸ استخدامی آموزش و پرورش هم قبول شدم و در سال سیزدهم زندگی مشترک مون تازه شغل ثابت پیدا کردم که معلمی هست و خیلی دوسش دارم😘
🤲تو این سالها معجزات و دستگیری های بیشمار خدارو در زندگیم با گوشت و پوست و خونم درک کردم.
👌و الان خیلی راضی هستم از زندگیم و حس میکنم اون ۱درصدی که به خدا اعتماد داشتم برام اینهمه خوشی و رضایت از زندگی داشته، اگه درصد اعتماد به خدای بالاتری داشتم دیگه چی میشد...
یه معجزه دیگه اینکه همه مذمت کنندگان از رو رفتن و دیگه نمیگن چه خبره اینهمه بچه! بلکه میگن پنجمی رو کی میارید😄
👈نکته جالب اینکه همکلاسی های دبیرستانم که باهاشون در ارتباطم و اون موقع منتقد ازدواج من بودن، الان با سی و خورده ای سال هنوز مجردن و میگن تو شانس آوردی اون موقع ازدواج کردی!، الان دیگه هم از نظر اقتصادی خیلی سخته و هم از نظر پیدا کردن کیس مناسب(البته هنوزم من بهشون میگم اگه توکل کنید هر دوش حل میشه، همه شونم درآمداشون از من بیشتره و معتقدن نمیشه! )
پ.ن :
🙏(البته باید از نقش حمایتی و آرامش بخش همسرم هم یاد کنم که در همه زمینه ها پایه من بود و همیشه با محبت و فداکاری با من رفتار کرده...)
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
#استاد_قرائتی
📌خودمان را به خواب نزنیم...
✅ من پدری را سراغ دارم که به پسرش گفت: "تو الان هفده سالت است و کم کم میل به همسر داری، من میتوانم تو را دامادت کنم. راضی نیستم گناهی بکنی به هوای اینکه همسر نداری؛ هر وقت خواستی به خودم بگو..."
📌 آقا بچه بی حیا میشود!! خواهش میکنم این حرفها را نزنید؛ اگر قرار است بی حیا بشود جای دیگر بی حیا میشود. ... این بچه شهوتش را به همه رفقایش گفته فقط به باباش نگفته... باباش هم میگوید بچه من بسیار آدم عفیفی است...
⚠️چرا خودمان را به خواب میزنیم؟!!!
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#سبک_زندگی_اسلامی
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
#پیام_مخاطبین
✅ سخنی با بزرگتر ها...
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#رزاقیت_خداوند
#سبک_زندگی_اسلامی
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
#تجربه_من ۵۳۷
#فرزندآوری
#جنایت_سقط_جنین
#رزاقیت_خداوند
من در سن ۲۰ سالگی سال ۷۹ ازدواج کردم بعد از سه ماه از ازدواجمان، متوجه حالتهای بارداری شدم، موقع ازدواج در اواسط پیش دانشگاهی بودم که دوست داشتم تمام کنم و کنکور بدهم ولی به علت حال بد و ویار نتوانستم بعد از ۹ ماه اولین فرزندم که پسر بود به دنیا آمد.
وقتی پسرم ۷ سال داشت فهمیدم مجدد باردار هستم، که از ترس اطرافیان و سرزنش هایشان مخصوصا مادرم متاسفانه فرزند عزیزم را سقط کردم ولی خدا شاهد است اگر دانایی الان را داشتم هرگز این کار را نمیکردم چرا که فرزندان سرمایه آینده و دلخوشی پدر مادر هستند.
پسرم ١١ ساله بود که دوباره باردار شدم، و خداوند کمک کرد فرزند دوم را به دنیا آوردم دوران شیردهی پسر دومم بود که متوجه بارداری شدم باز به علت بی مهری خانواده و ناآگاهی همسرم سقط کردم و به شیردهی ادامه دادم ولی با دلی پر درد و عذاب وجدان، چرا که پسر دوم هرچه بزرگتر میشد به علت فاصله سنی با برادرش، تنها تر، عصبی تر، و دچار لکنت شد و من ناراحت و افسرده و پشیمان از کرده خود و تنها امیدم ببخشش پرودگار بزرگ بود، توبه و انابه به درگاه حق که الان هم دلم به درد می آید از این همه ناآگاهی، از کرده و اعمال
بعد از ۵ سالگی پسر دومم در حالی که از خانه پدر شوهر مستقل شده بودیم به طبقه چهارم یک ساختمان بدون آسانسور نقل مکان کرده بودیم، من متوجه شدم که باردار هستم ولی اینبار با عزمی راسخ و اراده قوی وقتی ۴ ماهه بودم اطرافیان متوجه شدند و شروع به اظهار نظر و هر کس نظری میداد.
و چون من کوچکترین فرزند خانواده بودم، دوست داشتند نظراتشان را اجرا کنم و عمل کنم ولی این بار فرق داشت بعد از متوجه شدن برادر بزرگ و خواهرم به من گفتند در صورت صحت این خبر تو جزو خانواده ما نیستی چرا که برادرم، دو فرزند بزرگ داشت و خواهرم به اصطلاح روشنفکر و دارای چند مدرک لیسانس و یک دکترا، فرزندی نداشت و فرزند زیاد را ننگ می دانستند.
من با خدای خودم راز و نیاز هایم را کرده بودم و به درگاه او توبه کرده بودم، تصمیمم را گرفتم و متاسفانه همسرم هم راضی بود به سقط ولی به همسرم گفتم روزی این کودک را خداوند می رساند، من حاضرم خودم از امکانات خوراک و پوشاک خودم بزنم ولی کودکم را نگه دارم، و به برادر بزرگم هم گفت روزی این بچه با خداست، شما چرا نگران هستید! آیا تا به حال از شما درخواستی کردیم که الان نگران مستأجری و نیازهایمان هستی؟
منزل ما طبقه چهارم بدون آسانسور من با ویار شدید، حال خراب چند وقت یکبار زیر سرم میرفتم و با حال خراب آن ۴ طبقه را به سختی طی میکردم، ولی خداوند کمک کرد
واقعا اگر انسان اراده کند، می تواند کارهای سخت را به آسانی با کمک خداوند انجام دهد تا ۶ ماهگی که به سونوگرافی رفتم و جنسیت بچه را فهمیدم در خانه بسیار غریب بودم، پسر بزرگم بسیار مخالف بود و تحت تاثیر حرف اطرافیان قرار گرفته بود، همسرم هم که در خود فرو رفته بود و به فکر آینده بچه ها بود، من بودم و خدای مهربانم بعد از اینکه به سونوگرافی رفتم و فهمیدم فرزند سومم دختر است، بسیار خوشحال شدم .همسرم هم همینطور چون خواهر نداشتن و برای همین بسیار خوشحال شد، این خبر پیوند مرا با خداوند محکم تر کرده بودم و منتظر به دنیا آمدن تک دخترم بودم.
بعد از ۹ ماه شیرین و پر از فراز و فرود، کودکم به دنیا آمد، دختری بسیار زیبا و شیرین به نام فاطمه، برادر بزرگ بسیار بسیار او را دوست می دارد، بر خلاف دوران بارداری برادر کوچکش همبازی خوبی پیدا کرد با اینکه فاصله سنی آنها پنج سال است ولی همواره همبازی خوبی هستند.
وقتی دخترم به دنیا آمد خواهرم که گفته بود تو جزو خانواده ما نیستی اولین نفر با دسته گل به بیمارستان آمد قبل از همه و برادرم هم که مرا سرزنش کرده بود اولین نفر به دیدار کودکم در منزل آمدند.
مهر دخترم بسیار بر دل نشست چرا که به علت فرهنگ غلط فرزند کم، بچه های کوچک در خانواده کم بودند. بعد از به دنیا آمدن دخترم درهای رزق و روزی به رویمان باز شد همسرم کارگر بود، مستقل شد.
ما بعد از یک سال در آن منزل که در طبقه ۴ بود، به خانه بزرگتر و زیباتر رفتیم و صاحبخانه به ما پیشنهاد خرید منزل را به علت نیاز به پول داد، آن هم با قیمت مناسب که من همه اینها را از پا قدم دختر عزیزم می دانم و به این نتیجه رسیدم انسان وقتی از کرده خود عمیقأ پشیمان باشد و توبه کند خداوند ارحم الراحمین است و میبخشد. ناامیدی از ناحیه شیطان است، من به خداوند ظن نیکو داشتم و او این اطمینان قلبی مرا به زیبا ترین حالت پاسخ داد.
در ضمن مادر من با وجود چندین دختر و پسر بیشتر به منزل ما می آید، به عشق اینکه صدا و بازی بچه ها او را به نشاط می آورد.
باشد که مورد رحمت الهی قرار بگیریم، از رحمت خدا ناامید نشویم.
التماس دعا
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
#استاد_شهید_مطهری
📌شهید مطهری از قول روسو میگوید: «بدبخت ترین کودکان، آنهایی هستند که والدینشان، آنها را در ناز و نعمت پرورش می دهند و نمی گذارند سردی و گرمی دنیا را بچشند و پستی و بلندی جهان را لمس کنند. اینگونه کودکان در مقابل سختی ها حساس می شوند و در مقابل لذّتها بی تفاوت، همچون ساق نازک یک درخت کوچک در مقابل هر نسیمی می لرزند و کوچکترین حادثه سوئی آنان را ناراحت می کند. تا جایی که یک حادثه کوچک، آنان را به فکر خودکشی می اندازد و از آنطرف، هر چه موجبات لذّت به آنها داده شود به هیجان نمی آیند و نشاط پیدا نمی کنند.»
📌شهید مطهری رفاه زدگی را از عوامل تربیت فاسد و ایجاد اختلالات در ادراکات یا احساسات می دانند و از نظر ایشان نازپروردگی روح را پرتوقع و در مقابله با حوادث، ناتوان و در نتیجه مأیوس و بدبین و غیر متکی به نفس بار می آورد.
#سبک_زندگی
#تربیت_فرزند
#ساده_زیستی
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
#در_محضر_قرآن
✨ "اگر گناهی مرتکب شدی از رحمت خدا ناامید نشو. "
(سوره یوسف آیه ۸۷)
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
#تجربه_من ۵۳۸
#فرزندآوری
#بارداری_خداخواسته
#ساده_زیستی
#قسمت_اول
دلم میخواد تجربه ی زندگی خودم رو متفاوت آغاز کنم، از امروز براتون بگم تا سال که ازدواج کردیم.
الان ۲۵ سالمه و سونوگرافی کامل حاملگی دادم و فهمیدم نی نی سوم خانواده ی ما توی راهه..
راستشو بخواهید منم مثل خیلی های دیگه وقتی جواب مثبت بیبی چک و عدد ۱۰۰۰ آزمایش بتا رو که دیدم، فقط گریه کردم و قلبم تند تند میزد. آخه بچه ی دومم تازه ۶ ماهش تموم شده...
اما الان خیلیییی حالم خوبه، چون میدونم که نعمتی که ما نخواستیم و از جانب خدا روزی مون شده واقعا فرق داره با نعمتی که براش در خونه خدا دعا کردیم.
این نعمت اینقدر برام شیرین بود که اصلا ویار و حالت تهوع اذیتم نمیکنه (نه که نداشته باشم، چرا دارم ) چون صبح به صبح یه کوچولوی ناز با قان و قون و خنده منو از خواب بیدار میکنه و کلی حرف به زبون نوزادیش میزنه تا من از خواب بلند بشم و ببرشم از اتاق بیرون...
شاید حکمت بارداری سوم این بود که شیرینی بچه ی دوم اصلا نذاره متوجه گذر زمان برای بارداری سدم بشم.
در سالگرد دومین سال عقدمون، اولین فرزندم به دنیا اومد و آغاز کرونا بود، دیگه خیلیییی زیاد پچ پچ بقیه پشت سرمون زیاد شده، هرجا ميريم، بعدش مادرشوهر و مادر زنگ میزنن میگن فلانی گفت: دختره ۱۹ سالگی ازدواج کرد، حالام دو تا بچه قد و نیم قد داره، پشت سر هم، یکی ۲ سال و نیمه، یکی هم هم ۶ ماهشه...
حتی چندین بار شده، مادرم اشکم رو در آورده با حرفای خاله زنکی دایی هام (بله مرد ها هم میتونن از این حرفا بزنن!!)
شاید جالب باشه براتون که بدونید من از خانواده ام جهاز نگرفتم و مادرم تک و توک اگر چیزی در دراز مدت خریده بودن، بهم دادن مادرشوهرمم همین طور....
و بقیه رو اول زندگی با دست دوم شروع کردیم مثل گاز و یخچال و ماشین لباسشویی بعدش آروم آروم نو خریدیم.
وسایل خونه پا قدم بچه اولم بود
و ماشین پاقدم بچه دوم
نزدیک بدنیا اومدن پسر دومم رفتیم توی یکی از خونه های پدرشوهرم که به شهر دور بود اما ویلایی و حیاط دار....
ما اول ازدواج عهد کردیم با اینکه خانواده هامون دارا هستند تا میشه روی پای خودمون بیاستیم و آجر آجر زندگیمون رو خودمون بسازیم.
برای همین هزینه های عروسی رو همسرم از پس انداز خودشون دادن و بعد از یه جشن عقد رفتیم سر خونه زندگی و بعد ۸ ماه از عروسیمون، توی یه سالن ولیمه عروسمون رو دادیم (درسته قبلش نیت مون رو خالص کردیم که فقط چون سنت حضرت رسول هست و توصیه شده انجام میدیم ولیییی توی این ۸ ماهههه هر کس ما رو میدید یه تیکه می انداخت که اره خوب در رفتید از زیر بار ولیمه😁)
بعد ازدواج ما انگار خط شکن شدیم تمام پسر دختر های هر دو فامیل به همین سبک ازدواج کردن و حتی همون جشن عقد و ولیمه رو هم نگرفتن و حتی یه سری رو خبر دارم که سر خرید جهاز خیلیییی کوتاه اومدن و این برای من بهترین ذخیره ی آخرت هست "الگویی برای ازدواج آسان"
الان کسی زندگیم رو ببینه هنوز همون سادگی موج میزنه، توی خونه مون چون ما طعم سادگی رو چشیدیم و دوست داریم حفظ ش کنیم.
من توی این ۵ سال زندگی، ۴ سالش رو مبل نداشتم، ۲ سال تلویزیون نداشتم، اوایل حتی لباسشویی نداشتم و با دست لباس می شستم.
شاید باورتون نشه در حالی اینجوری زندگی میکردم که پدرم توی خونه، دو دست مبلمان داشت و همسرم شب خواستگاری از سبک مبلمان سلطنتی خونه خوف کرده بود که اوه اوه با چه دختر ناز پرورده ای قراره صحبت کنم.
من فعال فرهنگی بودم و هستم همچنان در حال تحصیل در دو رشته و الحمدالله روابط عمومی ام را با دوستان و اقوام حفظ کردم
کسی جرات نمیکنه جلوی خودم حرفی بهم بزنه چون حاضر جوابم و به اندازه کافی برای خودم دلیل دارم هرچند که اجازه ی دخالت در زندگیم رو به کسی ندادم.
ولی اونایی هم که پشت سرم حرف میزنن یا تنگ نظرن یا حسادت دارن که فقط دعاشون میکنم...
چند وقت پیش دعا کردم خدایا نعمت های منو زیاد کن به اونایی هم که ندارن بیشترش رو بده البته من منظورم داشتن ماشین و خونه و اینا بود😅 ولی خدا مقدر کرد اول یه دست گل دیگه داشته باشم.
شاید پاقدم نی نی مون خیلیییی خوبه
من که به خدای بزرگ و مهربونم خیلیی خوشبینم.
👈 ادامه در پست بعدی
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
#تجربه_من ۵۳۸
#فرزندآوری
#دوتا_کافی_نیست
#قسمت_دوم
قصد دارم تا ۶ ماهگی به مادر و مادرشوهرمم نگم باردارم. چون سر دومی به هیچ کدوم از فامیل نگفتیم کرونا بود و وقتی رفتم برای زایمان همه متوجه شدن
واکنش ها جالب بود همه میخندیدن و تبریک میگفتن و میگفتن چجوری ما نفهمیدیم😅😅
خوبیش این بود که آرامشم توی بارداری واقعا حفظ شد
الحمدالله علی کل نعمة
الحمدلله علی کل حال
پ.ن: من بار ها برای این کانال از عقد و عروسی و جهیزیه و بارداری و انجام ندادن غربالگری و بچه اول و دوم متن نوشتم و منصرف شدم و گفتم هنووووووز کمه هنوز جا داره تا الگو بشم چون هنوز دوتا داشتیم و سه تا نشده بود.
پ.ن۲: الحمدالله امسال با کوچولوی ۵ ماهه و پسر اولم رفتیم پیاده روی اربعین و عاااالی بود معجزات زیادی از مهربونی امام حسین دیدیم که نذاشتن کوچک ترین سختی ای به ما برسه و همونجا ازشون سه قلو دختر خواستیم هنوز یک ماه نشده فهمیدیم که حاجتمون روا شد🤩🥰
پ.ن۳: امروز توی سونوگرافی یه خانمی بعد من نوبتش بود و اونم شرایط منو داشت بهم گفت خوشبحالت تو خوشحالی و من ناراحت
من دارم میرم کارامو بکنم بچه ام رو سقط کنم چون پسر ۱۴ ساله ام گفته اگر نگه داری خودمو میکشم و همسرم هم نمیخوادش اما خودم میخوامش
خیلی باهاش حرف زدم همش میگفت میدونم میدونم ولی پسرم ولی همسرم... براش دعا کنید خیلی دلش میخواست مثل من خوشحال باشه
پ.ن۴: برای منم دعا کنید قشنگی ها و حال خوبمو براتون گفتم ولی همه ی شما مامان ها ميدونيد چقدر چالش های این بارداری زیاده و تربیت فرزند چقدر سخت، دعامون کنید به حق حضرت زهرا
اولین و آخرین دعا ، فرج آقا امام زمان و شهادت
پ.ن۵: من واقعا با تمام جسم و روح و زندگی و آبرو و اعصابم دارم سعی میکنم که جهاد فرزند آوری رو انجام بدم
شما چطور؟؟؟
حرف حضرت آقا، چقدر براتون اهمیت داره؟
نکنه درگیر حواشی اقتصادی بشیم که زود این روزا چه شکم پر، چه شکم خالی میگذره و وقتی آقا جانمون ظهور کنن شرمندگی میمونه برامون😭
سخته درک میکنم ولی شدنی هست...
بسم الله...
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
#پیام_مخاطبین
✅ در برابر مخالفین، محکم و قوی ایستادم.
#فرزندآوری
#دوتا_کافی_نیست
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
✅ سبک زندگی اسلامی....
رسم بازاریان قدیم بر این بود که اول صبح وقتی دکان را باز می کردند،کرسی کوچکی را بیرون مغازه می گذاشتند اولین مشتری که می آمد جنس به او می فروخت وبلافاصله کرسی را به داخل مغازه می آورد (یعنی دشت نمودم)
مشتری دوم که می آمد و جنسی می خواست حتی اگر خودش آن جنس را داشت، نگاه به بیرون می کرد که ببیند کدام مغازه هنوز کرسی اش بیرون است و دشت نکرده است، آن وقت اشاره می کرد که برو آن دکان (که کرسی اش بیرون است) جنس دارد و از او بخر که او هم دشت اول را کرده باشد.
و بدین شکل هوای هم دیگر را داشتند و اینگونه جوانمردی و انصاف می چرخید و
می چرخید...
وسط زندگی ها...
سفره ها...
#سبک_زندگی_اسلامی
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1