.
📋 روضهخوانها شب به شب غمگین به منبر میرسند
#روضه
#گریز_به #روضه_حضرت_علی_اکبر (ع)
#گریز_به #روضه_حضرت_عباس (ع)
#گریز_به #روضه_حضرت_علی_اصغر (ع)
#روضه_امام_حسین (ع)
حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
روضهخوانها شب به شب غمگین به منبر میرسند
با همان یک یا حسین از سر به آخر میرسند
روضهها را از پسر تحویل بابا داده و
از سرِ بر نیزهی بابا به دختر میرسند
گاه مابین مقاتل پابهپای بیتها
سمت سقا میروند اما به اکبر میرسند
ارباً اربا روضهی سختی است اما غالباً
روضه سنگین میشود وقتی به اصغر میرسند
گوش تا گوش علی را تیر از هر سو بُرید
روضهخوانها در همین مقتل به حنجر میرسند
شمر میآید به گودال و به دستش خنجر است
روضهها از روی تل اینجا به خواهر میرسند
من گُلی گم کردهام میجویم او را، روضهها
از میان نیزه و خنجر به پیکر میرسند
روضهای سرتاسر گودال را پُر کرده است
یا بنُیَّ... نالهها از سمت مادر میرسند
عصر عاشوراست اما خیمهها در آتشند
دشمنان دارند از هرگوشهای سر میرسند
زینب از هر سو یتیمی را بغل وا میکند
دختران فکر حجابند و به معجر میرسند
شام در راه است و بر هر بام مردم منتظر
نیزه داران یک به یک دارند با سر میرسند
شاعر: #محسن_ناصحی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#روضه_حضرت_زینب (س)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شاید همچین که همه رفتند بیبی اومد کنار این بدن، چادرش و کشید رو این بدن...
«خدای من؛ خدای من، عریانه بچهی باحیای من
خدای من؛ خدای من، کشتند بچهم و روی پای من»
امام زمان فرمود صبح و شب برای جد غریبم حسین گریه کنید.
- آقا برای کدوم روضهست خیلی گریه میکنید؟!
-نکنه روضهی گوداله؟! نه
-روضهی علیاکبره؟! نه
-روضهی عموتون عباسه؟! نه
روضهی علیاصغره؟! نه
پس چرا صبح و شب براش گریه میکنید
فرمودند آخه شهادت که توو خونوادهی ما رسمه؛ میدونید اشک من برای چیه؟!
برای اون لحظهای که دستای عمهم و با طناب بستند...
یکی یکی همه رو سوار بر ناقه کرد، حالا خودش میخواست سوار بر ناقه بشه؛ یه نگاه کرد سمت گودال داداش! باشو برای زینبت رکاب بگیر. یه نگاه کرد سمت علقمه عباس! غرت الله! پاشو نگاه کن، یه عده نامحرم دور زینب و گرفتن...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#روضه_غارت_حرم
#روضه_قتلگاه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
وقت وقتِ غارت کردن، شد هرکسی داره یه چیزی میبره. پیراهن ابی عبدالله و یه نفر درآورد، عمامه رو یکی برداشت، کفشا رو یکی برداشت. عرقچین و یکی برداشت، زره امام و عمر سعد ملعون برداشت، شمشیرش و یه نفر برداشت؛ اما اونی که همه رو میکشه اینه، یه نفر اومد دید هیچی بهش نرسیده. نگاهش به انگشتر افتاد، با خنجرش انگشت و برید انگشتر و درآورد.
عمر سعد فریاد زد:« چه کسی حاضره بر حسین بر سینه و بر پشت حسین اسب بتازونه؟!
- ده نفر سوار بر مرکب شدند، انقدر بر سینه و پشت حسین تازوندن...
روضه رو فاطمه دختر ابی عبدالله داره میخونه، اوباش وارد خیمهی ما شدند، من دختری خردسال بودم، دوتا خلخال توو پام داشتم؛ دیدم این خلخال و از پای من میکشه گریه میکنه. گفتم چرا گریه میکنی؟!
گفت:« چرا گریه نکنم، در حالی که دارم دختر پیغمبر خدا رو غارت میکنم»
گفتم بهش خوب این کار و نکن، مگه مجبوری خلخال منو ببری؟!
گفت:« اگه من برندارم یه نفر دیگه میاد برمیداره»...
کاش به همین خلخال و گهواره و لباس کهنه بودند، یکی یکی بچهها رو دنبال میکردند. یکی یکی دخترای حسین و دنبال میکردند، با کعب نی و تازیانه هرکدوم و میگرفتند گوشوارهش و میکشیدند. این گوش پاره میشد، خون جاری میشد.
یکی از این دخترا رو دنبال کردم، ترسیده بود تا گرفتنش مثل بید میلرزید، همچین که گرفتمش گفتم چرا میلرزی؟! کاری باهات ندارم، دامنت آتیش گرفته میخوام خاموشش کنم. تا دید دل من به رحم اومده، گفت:« آقا شنیدم آب آزاد شده»
-گفتم:« آری آب آزاد شده» گفتم حتما تشنهشه رفتم یه ظرف آب آوردم بهش دادم. ظرف آب و گرفت.
-آقا! گودال قتلگاه از کدوم طرفه؟!
-برای چی میخوای بری؟!
- آخه میدیدم لحظههای آخر، بابام همین جور که دست و پا میزد صداش و میشنیدم هی میگفت:«جگرم!»...
شمارد بچهها رو بیبی، یکی یکی بچهها رو آمار گرفت، هرچی میشمارد میدید یکی کمه. گفت:« خواهرم ام کلثوم! میای بریم صحرا بگردیم، آخه روایت میگه یکی دوتا از این بچهها زیر پای اسبا جون دادند. گفت:« شاید این بچه هم جون داده باشه، بریم بگردیم توو این صحرا»
این طرف و بگرد، اون طرف و بگرد، پیداش نکردن. یهو ام کلثوم رو کرد به زینب سلام الله علیها، خواهرم! من میدونم این بچه کجا رفته.
-کجا رفته؟!
آخه میدیدمش بابا بابا میکرد، شاید رفته سمت گودال. اومدیدم دیدیم آره، این بچه خودش و انداخته رو بدن بابا، هی داره میگه:« ابا»...
بچه رو بغل گرفتم، عمه جان! توو این تاریکیا گودال و از کجا پیدا کردی؟!
-گفت:« عمه! همین جور که توو این تاریکیا بابا بابا میگفتم، دیدم از یه طرفی هی صدا میاد:« اِلَیه»...
اومدم رسیدم به یه بدن که سر نداره...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#شام_غریبان_امام_حسین
.
|⇦•استعانت گر كند ما را...
#قسمت_اول/ #روضه_حضرت_زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه سال۱۴۰۰ به نفس سید رضا نریمانی
●━━━━━━───────
"السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّة"
استعانت گر كند ما را خدايِ فاطمه
سر مي اندازيم محشر زيرِ پايِ فاطمه
يك گلو بندش سه تا بدبخت را خوشبخت كرد
هر كه عاقل بود رفت و شد گدايِ فاطمه
گريه كن هاي حسينش را شفاعت مي كند
دستِ عباس هست رويِ دست هاي فاطمه
*فرداي قيامت كه صدايي مياد:" غُضُّوا أبصارَكُم" چشم هارو ببنديد چون فاطمه ميخواد واردِ صحراي محشر بشه، چند تا وسيله بي بي مياره برا شفاعت اُمتِ باباش پيغمبر، اولين وسيله اش كه چادر رو كنار ميزنه، همه مي بينن يه سَرِ بريده رويِ دست ميگيره، صدا ميزنه: آي گريه كُن هاي حسينم! وسيله ي دوم دستاي قلم شده ي عباسِ، آخه دستاي خودِ مادر هم شكسته شده بود...*
بر مقامش هر كه سر خم كرد شد پيغامبر
انبياء را پس بخوانيد انبيایِ فاطمه
*بي بي جان! ما كه مريض ميشيم، بيشتر از يك هفته نميشه حالمون خوب ميشه، قربونت برم كه سه ماه تويِ بستر افتاده بودي، ما كه يه دردي مي گيريم يه جاي بدنمون درگير ميشه، يه جايي نهايتاً درد ميگيره، من چي بگم از اون خانومي كه بازوش درد مي كرد، پهلوش درد مي كرد، سينه اش درد مي كرد، همه جايِ بدنِ بي بي سياه شده بود...*
ميخ در از سينه بيرون آمد و خون گريه كرد
گشت آگاه از دلِ درد آشنايِ فاطمه
تا رسول الله در شأنش فداها گفته است
كيست ديگر لايقش گردد فداي فاطمه
*يعني مقامِ زهرا رو نمي دونستن؟ نمي ديدن پيغمبر چه جور احترام مي كرد زهرا رو؟*
مُسْتَجَابُ الدَّعْوه حالا مرگِ خود را خواسته
بي اجابت باشد اي كاش اين دعاي فاطمه
*بچه هارو جمع كرد، حسن اومد، حسين اومد، زينبين اومدن، با يه ذوقي با يه شوقي وضو گرفتن، آماده شدن؛ فاطمه جانماز رو پهن كرد، چادر نماز رو به سر كرد، بچه ها همه رو به قبله، مادر هم رو به قبله، آروم آروم دست هارو بالا آوُرد، دست كه بالا نمي اومد، حسن گفت: مادر بذار كمكت كنم... آروم آروم اين دستا رو آوُرد بالا، مادر ميخواد برا خودش دعا كنه، زينبين از اون طرف دست هارو آوُردن بالا، حسين هم از اون طرف، منتظرن مادر برا خودش دعا كنه بعدِ يه مدتي، ديدن مادر با اون صدايِ بي رمقش، گفت: " اللهم عجل وفاتي سريعا" يهو همه بچه ها اين دست هارو زدن تو سرشون، چي ميگي مادر!*
كارِ دنيا را ببين در سن هجده سالگي
شانه هاي كودكانش شد عصاي فاطمه
محوريت چون كه با زهراست در متنِ حديث
مي شود اهلِ كِساء، اهلِ كِسايِ فاطمه
آب ميريزد براي بچه هق هق مي كند
*مي فرمود: حسين جان! بذار من برات آب بريزم، آخرِ عُمرش هم وصيت كرد: علي جان! خودت آب بهش بده، اين بچه زود تشنه اش ميشه...*
مقتل ميگه: از مادر آب خواستي
پيرهنت رو آقا بردن راستي
مقتل ميگه: پنجه تو موت كردن
بي پيروهن هي زير و روت كردن
───
آب ميريزد براي بچه هق هق مي كند
اي به قربانِ حسينِ سر جدايِ فاطمه
ــــــــــــــــــ
#اللّٰهُمَّعَجِّللِوَلیِّڪالفَرَج
#سید_رضا_نریمانی
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
|⇦• رو زد اما هيچ كس...
#قسمت_پایانی #روضه و توسل به #حضرت_زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه سال۱۴۰۰ به نفس سید رضا نریمانی
●━━━━━━───────
رو زد اما هيچ كس حاضر به همراهي نشد
دارد از انصار پیغمبر گلایه فاطمه
*آخه چهل رو يا شب، مي رفت با اميرالمؤمنين و بچه ها، روايت ميگه: مركبي رو اميرالمؤمنين آماده كرده بود، شايد بي بي نميتونسته راه بره، بي بي رو سوار بر مركب ميكرد، از اين خونه به اون خونه، همه ي امور عالم به دستشون بوده، گره ي همه رو باز ميكنن، كار به جايي رسيده كه علي و فاطمه دارن رو ميزنن به مردم... در ميزد زهرا، در رو باز مي كردن، بي بي مي فرمود: من رو ميشناسيد؟ روايت ميگه:اميرالمؤمنين عقب مي ايستاد، بي بي مي رفت جلو، مي گفت: علي جان! بذار من برم جلو، اينا صدايِ من رو بشنون ميان، بذار من برم جلو، من دخترِ پيغمبرم من رو ببينن ميان، حالِ من رو ببينن دلشون ميسوزه، ميگفت: من رو ميشناسيد؟ علي رو هم كه ميشناسيد؟ غدير رو كه يادتونه، بابام دستِ اين آقارو بُرد بالا... ميگفتن: آري ميشناسيم... خوب چرا ياري نمي كنيد؟ بعضي ها قول ميدادن بيان برا كمك اما نمي اومدن، روايت ميگه: بعضي ها در رو باز نمي كردن، بي بي اينقدر پشت در، در ميزد... يكي نبود بگه نامردا شما در زديد بي بي خودش اومد پشتِ در...*
كارِ دنيا رو مي بيني فاطمه!
چه جوري با من و تو تا ميكنه
تا ميخوايم يه كم با هم حرف بزنيم
زخمايِ تنت دهن وا ميكنه
خنده هايِ تو همه دل خوشيمه
من همون عليِ خوش رويِ توأم
بخدا درد تو هم دردِ منه
نگرانِ زخمِ پهلويِ توأم
با خود ميگم كي فكرشو مي كرد
يه روزي تو از علي رو بگيري
تو زنِ جَوُون خونه ي مني
مجبوري كه دست به پهلو بگيري
نزديكِ سه ماهه از خونه ي ما
صداي بگو بخند نيومده
نَفَست بند اومده اما هنوز
خونِ زخمِ سينه بند نيومده
دلِ نازكت رو با زخمِ زبون
همون روزِ عروسي نيش زدن
چشم نداشتن ببينن با هم خوشيم
خونه زندگيمون رو آتيش زدن
غصه مو به كي بگم نمي دونم
حق داره دلم اگه آهي داره
غصه ام اينه ميدونستن همشون
اين خونه بچه ي تو راهي داره
تو کوچمون داره شهادت میده دیوار
وسطِ راه خوردی کتک شدی گرفتار
گونه ات شكسته، گمونم شونه ات شکسته
جارو نکش این خونه رو دیگه بسه کار
درسته پشتِ در لگد خوردی زیاد، افتادی از پا
چرخِ فلک الهی با تو راه بیاد، عُمرت به دنیا
یادم نمیره پایِ در
چادرِ تو موند لایِ در
ای وایِ من، زهرای من
موند رویِ دیوار جایِ در
له شدی تو غوغای در
ای وایِ من، زهرای من
ــــــــــــــــــ
#سید_رضا_نریمانی
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
14001014-narimani-roze.mp3
6.37M
|⇦•استعانت گر كند ما را...
#روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه سال۱۴۰۰ به نفس سید رضا نریمانی
.
#مناجات_با_خدا
#اربعین
گرچه عمری از جهالت با تو هم دارم ستیز
از همین حالا پشیمانم گناهم را بریز
باز دارد ای خدا آنچه نباید میشود
بنده ی شرمنده ات رسوا شود، بد میشود
آمدم از بی پناهی تا به اینجا سر به زیر
یا بکاء الفاقدین اشکی که دارم را نگیر
سالها از رحمتت غافل شدم اما تو نه!
این منم که زیر قول خود زدم اما تو نه!
خوب و بد فرقی ندارد، چونکه از دَم می خری
با همین بیچارگی، عجز مرا هم می خری
با گرفتاری مرا امشب ببخشی عالی است
کوله ام را بسته ام اما دو دستم خالی است
اربعین دارد می آید، روبراهم با حسین
لا وطن الاّ نجف، لا مقتدا الاّ حسین
السلام ای آنکه در آورده ای سر از درخت
السلام ای سر! که خوردی خیزران بر پایِ تخت
در مسیرم، آن مسیری که دگر خاری نداشت
دختری از درد پهلو گریه و زاری نداشت
هر عمودی یاد من انداخت نیزه دار را
در شلوغی گذر، دیدم غم بازار را
گرچه راه زینبت را هرکس و ناکس گرفت
با همه جنگید و آخر معجرش را پس گرفت
#رضا_دین_پرور ✍
.
.
#زمزمه
#فراق_کربلا
#امام_حسین
#سبک_ای_صفای_قلب_زارم
#شب_جمعه
به دلم دارم هوای دیدن کرب و بلا را
بوسه ها چیدن از آن شش گوشه ی عشق و صفا را
الهی یا الاه ، به دل دارم دعا
نصیبم کن شبی ، روم من کربلا
📿امیری یا حسین…
از ازل بودم گدای خانه زاد مادر تو
تا ابد من بر ندارم دست حاجت از در تو
بود ذکر لبم ، تمام مذهبم
نفس تا می کشم ، غلام زینبم
📿امیری یا حسین…
تو که مصباح الهدایی بر همه دل ها صفایی
کشتی نجات عالم معدن جود و سخایی
سرشته شد گلم ، بخدا سائلم
تو هستی امام و ، امیر این دلم
📿امیری یا حسین…
مرغ دلم پر کشیده سوی حریم تو ارباب
عاشق دلخسته و درموندتو آقا تو دریاب
منم خاک درت ، غلام و نوکرت
شده واجب بهشت ، برای زائرت
📿امیری یا حسین…
کار ما از کودکی راه وفا پیمودن است
روز وشب عشق ولایت را به دل افزودن است
با حسین بودن که ما را ادعایی بیش نیست
لیک بر دل آرزوی ما حسینی بودن است
📿امیری یا حسین…
محمد مبشری
.👇
.
#زمینه
#زائر_کربلا
#اربعین
کوله پشتیمو مثه همیشه بستم
تا که راهی شم به سمت آغوشت
ولی امسال خاطراتو مینویسم
پای تصویر ضریح شیشگوشت
تو که نیم نگات برای درد دل تسکینه
تووی تلخی زمونه اسم تو شیرینه
دلم آروم نمیگیره یه سوالی دارم
نکنه از چشات افتادم که حالم اینه!
حق داری اگه نخوای نگام کنی
نکنه دیگه نخوای دعام کنی
ولی کاش بازم برا زیارتت صدام کنی
میون موکبا، جای ما خالی
کنار زائرا، جای ما خالی
نجف تا کربلا، جای ما خالی
جای ما خالی
اگه قلب عاشقو غبار بگیره
نتونه جلوهی معشوقو ببینه
چارهاش اینه گرد و خاک راه زوار
روی آیینهی قلب اون بشینه
بایدم سهم دلم گریه و حسرت باشه
روی دوشم بار سنگین خجالت باشه
پایی که به سمت هر گناه قدم برداشته
بایدم توو خونه محروم از زیارت باشه
کی میدونه توو دلت کی جا شده
وقتی حر با دست تو سوا شده
خوش به حال کسی که راهی کربلا شده
توو راه ماتمت ، جای ما خالی
توو دستهی غمت، جای ما خالی
به زیر پرچمت، جای ما خالی
جای ما خالی
میون موکبا، جای ما خالی
کنار زائرا، جای ما خالی
نجف تا کربلا، جای ما خالی
جای ما خالی
همیشه همین حوالی میرسیدم
روبهروی گنبدت که غرق نوره
اگه دعوت نکردی چارهای نیست!
مهر تربتت برام سنگ صبوره
سجده میکنم رو تربت یه نفس میبارم
دوس دارم توو کربلا سر از رو مهر بردارم
هرچی یا حسین میگم بیشتر آتیش میگیرم
خب یه بار جوابمو بده منم دل دارم
چجوری جواب بدی وقتی سرت
خیلی فاصله داره با پیکرت
هنورم میگه اناالعطشان رگای حنجرت
توو جمع اشک و آه، جای ما خالی
توو بارگاه ماه، جای ما خالی
کنار قتلگاه، جای ما خالی
جای ما خالی
میون موکبا، جای ما خالی
کنار زائرا، جای ما خالی
نجف تا کربلا، جای ما خالی
جای ما خالی
شاعر و نغمه پرداز: سید مهدی سرخان
.👇
وابسته دنیا شدم خسته شدم ارباب
تنها امیدم به توئه نکن ردم ارباب
وابسته دنیا شدم داغون داغونم
تویکی تنهام نذاری آرامش جونم
کل دنیا رو دویدم
هیچی جز ضرر ندیدم
از رفاقتای دنیا
من به این جمله رسیدم
همه میرن تو میمونی حسین ارباب٢
دوست دارم تو میدونی حسین ارباب٢
من از دست کریم تو کرم میخوام حسین ارباب
دلم تنگه٢ حرم میخوام حسین ارباب..
حسین ارباب..
بند دوم
وابسته دنیا شدم خودمو ازردم
از دشمنام بدتر اقا از رفیقام خوردم
دلبسته دنیا شدم اقا کم اوردم
منو نزن با کربلات اخه زمین خوردم
کسی که زمین خورده
چوب و خنجر نزنیدش
ته گودال پیش مادر
از قفا سر نبریدش
سر انگشت و انگشتر چه غوغا شد حسینم وای
سر گوشواره دختر چه بلوا شد حسینم وای
خودم دیدم٢ ندادن اب به ثارالله
سر یک کهنه پیراهن چه دعوا شد حسینم وای
حسینم وای..
بیش از 500 مداحی و اشعار و مرثیه را در نوای مقتل در ایتا و تلگرام ببینید.
با هشتک #اربعین
کانال نوای مقتل تلگرام
نوای مقتل
ایتا
1_6354878220.mp3
9.95M
#زمینه #دلتنگی
#اباعبدالله
#کربلایی_محمود_عیدانیان
بیش از 500 مداحی و اشعار و مرثیه را در نوای مقتل در ایتا و تلگرام ببینید.
با هشتک #اربعین
کانال نوای مقتل تلگرام
نوای مقتل
ایتا
عشقت مرا دوباره از این جاده می برد
سخت است راه عشق ولی ساده می برد
پای پیاده آمدم و شوق وصل تو
من را اگر چه از نفس افتاده می برد
دلهای عاشقان جهان کربلای توست
نام تو را هر عاشق آزاده می برد
فریاد غربتت دل ما را تمام عمر
با کاروان نیزه از این جاده می برد
این جاده دیده قافله ی اشک و آه را
بر روی نیزه ها سر خورشید و ماه را
دیده ست در تلاطم طوفان بی کسی
یک کاروان بنفشه ی بی سرپناه را
آن شب که ماند یاس سه ساله میان راه
یک لحظه برنداشته از او نگاه را
در آخرین وداع غریبانه ی حرم
دیده عبور خواهری از قتلگاه را
آنجا که داغ از جگرش بوسه ها گرفت
گل زخم از نگاه ترش بوسه ها گرفت
وقتی رسید او که سر از دست رفته بود
از زخمهای شعله ورش بوسه ها گرفت
اما گذاشت بر دل او حسرتی نسیم
از گیسوان همسفرش بوسه ها گرفت
از راه دور دختر هجران کشیدهای
هر بار از لب پدرش بوسهها گرفت
در باغ نیست غیر گل اشک و ارغوان
داغی نشانده بر دل آلالهها خزان
اما گذشت هر چه که بود آن چهل غروب
برگشته سوی کرب و بلا باز کاروان
با کاروان غربت از این جاده آمدیم
ما را رسانده قافله ی تو به آسمان
حالا رسیده ایم و سحرگاه جمعه است
عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان
بیش از 500 مداحی و اشعار و مرثیه را در نوای مقتل در ایتا و تلگرام ببینید.
با هشتک #اربعین
کانال نوای مقتل تلگرام
نوای مقتل
ایتا
حاجمیثم_مطیعی_عشقت_مرا_دوباره_از_این_جاده_میبرد_.mp3
6.57M
واحد
📝 عشقت مرا دوباره از این جاده میبرد
🎤 حاجمیثم مطیعی
▪️#امام_حسین #اربعین #کربلا
بیش از 500 مداحی و اشعار و مرثیه را در نوای مقتل در ایتا و تلگرام ببینید.
با هشتک #اربعین
کانال نوای مقتل تلگرام
نوای مقتل
ایتا
۴
(ورود اهل بیت ع به مدینه)
#نوحه
#بازگشت_به_مدینه
#حاج_رضا_یعقوبیان
آمدم تا بگویم،ماجرای سفر را
زند آتش بیانم،دل اهل نظر را
از سفر برگشتم مدینه
خونجگر برگشتم مدینه
یا محمد آجرک الله۲
در غم ماتم و با،شور و شین آمدم من
با حسین رفتم اما،بی حسین آمدم من
از سفر برگشتم مدینه
خونجگر برگشتم مدینه
یا محمد آجرک الله۲
ای مرا نور دیده،قامت من خمیده
یا پیمبر چو زینب،کسی ماتم ندیده
از سفر برگشتم مدینه
خونجگر برگشتم مدینه
یا محمد آجرک الله۲
دیده ام یا پیمبر،ماتم و ابتلا را
چشم گریان بدیدم،صحنه ی کربلا را
از سفر برگشتم مدینه
خونجگر برگشتم مدینه
یا محمد آجرک الله۲
اربا اربا بدیدم،پیکر اکبرش را
غرقه در خون بدیدم،حنجر اصغرش را
از سفر برگشتم مدینه
خونجگر برگشتم مدینه
یا محمد آجرک الله۲
پرپر از کینه دیدم،غنچه های گل یاس
دیده ام من جدا شد،هر دو دستان عباس
از سفر برگشتم مدینه
خونجگر برگشتم مدینه
یا محمد آجرک الله۲
دیده ام یا پیمبر،چه شده با حسینت
نانجیبان بریدند،سر نور دو عینت
از سفر برگشتم مدینه
خونجگر برگشتم مدینه
یا محمد آجرک الله۲
یا پیمبر بدیدم،ظلم و کین و جفا را
تن غلتیده در خون،سر روی نیزه ها را
از سفر برگشتم مدینه
خونجگر برگشتم مدینه
یا محمد آجرک الله۲
در خیام حسینت،دشمنش آتش افروخت
پیش چشم یتیمان،همه ی خیمه می سوخت
از سفر برگشتم مدینه
خونجگر برگشتم مدینه
یا محمد آجرک الله۲
امان از مردم شام،تشت زر صوت قرآن
می زد از کینه دشمن،بر لبش چوب خزران
از سفر برگشتم مدینه
خونجگر برگشتم مدینه
یا محمد آجرک الله۲
#مشهد_مقدس
.
❣﷽❣
💚#زمزمه_امام_زمان_عج
💚#اربعین
باز هم اربعین رسیده بیا
باز هم از تو بیخبر ماندم
عاشقانت زیارتت کردند
من ولی باز پشت در ماندم
روز و شب غبطه میخورم آقا
به کسانی که با تو مأنوسند
عاشق و بیقرار و بیتابند
دست و پای تو را که میبوسند
دیدن تو به من نمیآید
تو کجا و نگاه هر جایی
من اگر آنچه خواستی باشم
تو سراغم به خواب میآیی؟
نکند عاق کردهای من را
نکند صبرتان سر آمده است
گر عتابم کنید حق دارید
هر گناهی ز من بر آمده است
خواستم تا ببینمت در خواب
به نگاهم اجازه داده نشد
خواستم تا به کربلا بروم
با رفیقان خود پیاده، نشد!
بین آن کاروان و جمعیت
چه کسی با تو همقدم شده است؟
خوش به حال کسی که با گریه
با شما راهی حرم شده است
در حرم روضهخوان خودت هستی
روضهی کاروان جان بر لب
بین روضه بلند میگویی:
به فدای تو عمهجان زینب...
تا رسیدند در دو راهی عشق
ساربان گفت که کجا برویم؟
پاسخی آمد از حریم حسین
همه گفتند کربلا برویم
تا رسیدند لحظهای ماندند
در سکوتی که چهرهها شد مات
زد به سینه غریب بیکفنم
باز شد بغض عمهی سادات
به زمین خورد از سر محمل
تیر غمها به قلب بانو رفت
با ادب نیت زیارت کرد
سوی یارش به روی زانو رفت
خواست تا درد دل کند اما
مگر این گریهها امان میداد
یک نگاهی به دور خود انداخت
سر خود را فقط تکان میداد
السلام علیک یا مظلوم
السلام علیک یا عطشان
السلام علیک یا بن علی
السلام علیک یا عریان
ای برادر نمیبرم از یاد
که چگونه به خاک افتادی
زیر گرمای آفتاب آن روز
با لب تشنه، خسته، جان دادی
ای برادر نرفته از نظرم
اکبرت را که ارباً اربا شد
بعد عباس میر لشکر تو
پای دشمن به خیمهها وا شد
به خدا ای عزیز لبتشنه
داغ یک قطره آب کشته مرا
بین این گریههای اهل حرم
گریههای رباب کشته مرا
غرق گریه رباب میگوید
که دل پاره پاره را بردند
با سهشعبه به روی دست پدر
طفلک شیرخواره را بردند
پسرم با خیال تو هر شب
دست بر سینه میفشارم من
گرچه ماندم خجالتت آنروز
ولی امروز شیر دارم من
گریه را کم کنید دخترها
کمی آرام اصغرم خواب است
گل نازم علی علی لا لا
مادرت چهل شب است بیتاب است
💚(مجتبی شکریان)
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#اربعین_حسینی
پای خِلقَت در مسیرِ شاهراه زینب است
نه فقط شیعه که دنیا در پناه زینب است
هر زمان در اوج روضه رزق گریه شد زیاد
بی برو برگرد از تاثیر آه زینب است
اشکِ بانو ریشه ی اسلام را محکم نمود
نخل توحید خداوندی،گیاه زینب است
دور کعبهگشتن ما علتش این است که
پرده اش همرنگ با چادرسیاهِ زینب است
گفت بی بی: "ما رَأَیْتُ..."،عالمی دیوانه شد
افتخار مذهب ما این نگاه زینب است
سرشکستن پایِ این غم را خودِ او باب کرد
خون رویِ چوبهی محمل گواه زینب است
با کمال میل رنج کوفه را گردن گرفت
در حقیقت این اسارت دلبخواه زینب است
خطبه ها سربازهای ارتش این خانماَند
کاخ ها ویرانه ی دستِ سپاه زینب است
شام تار از برکت صحن رقیّه روشن است
دست ما تا حشر بر دامان ماه زینب است
عشق یک روح است..،نیمی کربلا نیمی دمشق
گوشه ی شش گوشه،کُنج بارگاه زینب است
بعد چل روز آمده با خاطراتی که مپرس...
نیزهها یادآورِ حلقومِ شاه زینب است
بی رقیه آمدن خیلی برایش سخت بود
در حقیقت آن خرابه قتلگاه زینب است
#بردیا_محمدی
#صلوات 👉
#امام_حسین_علیه_السلام
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#اربعین_حسینی
گرچه برگشتم ولی پیر و کهنسالم حسین
پرشکسته نیستم، من بی پر و بالم حسین
پای زخم و روی زخم و چشم زخم آورده ام
اربعین خود را رساندم با تو می نالم حسین
ای تن صد پاره که رفتی به غارت السلام
خواهرت را کن بغل، خسته ز جنجالم حسین
کار غسلت بر زمین ماند و تنت را اسب بُرد
تند می رفتی ز پیش اشک غسّالم حسین
چند تا تکه حصیر آورده بودند از دهات؟
کربلای قطعه قطعه بین گودالم حسین!
روبروی من سرت را بین خورجین برده اند
آن زمان که لشکری افتاد دنبالم حسین
آتش خیمه پس از تو دامن ما را گرفت
در تنور ای کاش می پرسیدی از حالم حسین
بالش زیر سرم سنگ و کلوخ تیز بود
خرد شد زیر لگدها خشت و سفّالم حسین
خواهرت از جنگ خولی و سنان برگشته است
معجرم را پس گرفتم بعد خلخالم حسین
دخترت جامانده در ویرانه های شهر شام
جان تو شرمنده ی چشمان اطفالم حسین
#رضا_دین_پرور
#صلوات 👉
دوبیتی_زبان حال حضرت زینب(س)-اربعین
#بزمی_خوانی
خودم دیدم گلم را سر بریدن
لباس یوسف من را دریدن
خودم دیدم علیِ اکبرش را
دراین صحرا به خاک و خون کشیدن
خودم دیدم اَقاقی گشت پرپر
تو گویی نیز باغی گشت پرپر
سرش پرخون، دو دستانش بُریده
وَ چشم مستِ ساقی گشت پرپر
خودم دیدم که قاسم روی خاک است
تنش هم غرق خون و چاک چاک است
خودم دیدم زِ تل عبداله اش را..
که روی پای مولایش هلاک است
خودم دیدم تمام صحنه ها را
علیِ اصغر و تیر جفا را
نه تنها قلب مولا و ربابه..
غم اصغر شرر زد کربلا را
خودم دیدم حسینم لاله گون بود
لبِ تشنه، لبِ دریای خون بود
خودم دیدم میانِ قتلگاهش..
که تیر و نیزه از جسمش برون بود
خودم دیدم تنِ شَه از قفا شد
تمامِ یار و اصحابش فدا شد
خودم دیدم که آخِر پیش زهرا
سرش هم بر سرِ سرنیزه ها شد
منی که دیده بودم در مدینه
شرار آتش و مسمار و سینه
ولی حالا میانِ کربلا زد..
به اهل و خیمه آتشها زِ کینه
منی که دیده بودم خون جگر را
میانِ تشت، لخته لخته خون ها
پس از اَندوهِ کوفه آه..دیدم
به بزم شام تشت و رأس مولا
#مجتبی_دسترنج_ملتمس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همراه با مناجات با خدا و اهل بیت علیهم السلام ۱۹۳
مناجات شب جمعه کربلا
🎙استاد میرزامحمدی
بیش از 500 مداحی و اشعار و مرثیه را در نوای مقتل در ایتا و تلگرام ببینید.
با هشتک #اربعین
کانال نوای مقتل تلگرام
#پیش_زمینه
#اربعین حسینی
➖➖➖
میخونم توی این راه، با یاد شهدا
مَن نَصَرَنا بِنَفسِه، فَهُوَ فی حِزْبِنا
هم قدم شدیم، با مهدی زهرا
هم قدم شدیم، باشیم کربلایی
این مسیر سرخ، جادهی ظهوره
اومدیم بشیم، تو راهش فدایی
به امام یاری می رسونیم
تا ابد با حسین میمونیم
همه از جون و دل میخونیم
لبیک یا حسین
لبیک یا مهدی
---
طریق مشایه باشه، مسیر قرب ما
مَن نَصَرَنا بِنَفسِه، فَهُوَ فی حِزْبِنا
به نور حسین، دلها میشه روشن
یه عمره کهما، دل بستیم به راهش
یهروزی میایم، این راهو با مهدی
آرزومونه، باشیم تو سپاهش
همه بی تاب و بی قراریم
همه تحت امر ذوالفقاریم
پای عشق تو سر میاریم
لبیک یاحسین
لبیک یا مهدی
➖➖➖
#مجتبی_کریمی✍
.👇
پیشزمینه اربعین.mp3
3.84M
🔳 #پیش_زمینه_اربعین حسینی
📜 میخونم توی این راه، با یاد شهدا
🖊به قلم #مجتبی_کریمی