eitaa logo
کانال عشق
315 دنبال‌کننده
13.8هزار عکس
10.6هزار ویدیو
95 فایل
الله کانالی عمومی بافرهنگ معنوی خاصان ان شاالله اللهم عجل لولیک الفرج ❤️🍎عشق یعنی : به ؛ خدای حسین رسیدن خدای حسین راداشتن خدای حسین راچشیدن خدای حسین رابه ادراک نشستن و... ♥️ارتباط با ادمین خادم عزیزان دل @eshgh_14
مشاهده در ایتا
دانلود
خلاصۀ سخنرانی سرکار خانم لطفی‌آذر در شهر تهران 8 رمضان 1439 هستی، مظهر رب (قسمت چهارم) علم ذاتی خدا، قدیم و ازلی است و اول و آخر ندارد. اما این علم، پیوسته در عالم ظهور کرده و می‌کند که همان فعل خداست. انسان در حرکت هماهنگ با این دو بُعد است که به کمال می‌رسد. آرامش او در پذیرش کامل خداست، نه فقط ذکر و نماز صوری و بدون حضور و معنویت. وقتی توانست کلّ و صفات خدا را که به وجود او تعلیم شده، به عینیت برساند، آرام می‌شود. اهل ، صفات خدا را در محدودۀ دنیا به عینیت می‌کشانند؛ اما این را از ربوبیت خدا نمی‌بینند و از خود می‌بینند. برای همین هم هرچه علم و صنعتشان پیشرفت می‌کند، جز ضرر و حیرانی برای انسان به بار نمی‌آورد و گره‌ها، بن‌بست‌ها، فشارها و بیماری‌های او را افزایش می‌دهد. حال آنکه ظهور و عینیت علم، کمال است و باید موجب شود! اهل نیز در طول تاریخ، با اینکه در دوره‌هایی حکومت و معتقد داشتند، نتوانستند سلامت ، سلامت و سلامت اقتصادی و سیاسی را در جوامع خود حاکم کنند؛ چون خدا را نیافتند و اگر دنیاداران در دنیا، خود را ربّ می‌بینند، این‌ها در نماز و روزه و...، خود را ربّ دیدند و این عبادات برایشان عُجب و خودبزرگ‌بینی آورد! این‌گونه بود که 72 فرقه شدند و هرکدام خود را محق دیدند و دیگران را قبول نداشتند. پس با این وضع دنیا و معنا چگونه منتظر امام زمان(عجّل‌الله‌فرجه) هستیم؟ آن حضرت می‌آید تا ربوبیت تامّ خدا را ظاهر کند؛ اما چه کسی پذیراست؟ هرکس برای خود، ربّی شده و حتی اگر از دنیا گذشته باشد، با معنویات در مقابل امام می‌ایستد. مثلاً کلی حدیث می‌آورد که: «ببینید این‌ها شما را چطور معرفی کرده‌اند؛ باید این‌گونه باشید!» چون اعتقاد و ذهنش این‌ها را گرفته و با عینیت امام، ارتباط ندارد که بتواند او را بشناسد. همان‌گونه که در مقابل سایر ائمه(علیهم‌السلام) نیز با شمشیر دین ایستادند و آن‌ها را به شهادت رساندند! پس چرا این‌قدر ساده گرفته‌ایم؟ مگر از وضع موجود، ناراضی نیستیم؟ چرا ریشۀ این خرابی را پیدا و برطرف نمی‌کنیم؟ فرار کنیم از ربوبیت‌های فرعونی خود؛ اگرچه ادعای فرعونی نداریم! می‌دانیم و می‌گوییم: ربّمان خداست؛ اما خدا از ما ظهور ربوبیت خود را می‌خواهد، نه فقط اعتقاد ذهنی. موحّد بودن، این است که او را در ظهور کثرات، یکی ببینیم؛ وگرنه خودش که معلوم است یکی است! اگر به این نگاه برسیم، رها می‌شویم؛ یعنی می‌بینیم که ما فقط مظهریم و می‌گذاریم او ظهور کند. چگونه؟ نگاهمان را از خود و از غیر برمی‌داریم. این همان پذیرش ربوبیت خداست. نیز همین است. شاید بگوییم: «خب وقتی در ظاهر می‌بینم خودم هستم، چطور بگویم ربوبیت خداست؟» خب نگوییم! اما به تجربه ببینیم تا به حال که با این نگاه زندگی کرده‌ایم، چه به دست آورده‌ایم؟ از ربوبیت خود و علل و اسباب، چه خیری دیده‌ایم؟ دیگر بیاییم راه دیگری را امتحان کنیم؛ کنار بنشینیم، شاید ربوبیت خدا را دیدیم که ظهور پیدا می‌کند! آن‌وقت مثل حضرت به می‌رسیم. خیلی سخت نیست؛ اما برای ما سخت است، چون همه چیز را وارونه کرده‌ایم و اکنون باید این وارونگی را برگردانیم. پایان @Lotfiiazar
خلاصۀ سخنرانی سرکار خانم لطفی‌آذر در شهر تهران 10 رمضان 1439 فقط خدا (قسمت سوم) اگر واقعاً می‌خواهیم برای خدا کار کنیم، باید آن‌قدر مراقب باشیم که بفهمیم دست او در کار است، یا ما. جایی که علی(علیه‌السلام) خود را در برابر خدا کم می‌بیند و مراقب است ذره‌ای شائبۀ غیریت در کارش نباشد، ما چرا مراقب نباشیم که هر حرف، کار یا قضاوتمان برای چیست؟! برحق بودن، خیلی سخت است و هر لحظه مراقبت می‌خواهد. چطور خود را برحق ببینیم و دیگران را کنیم؟! اصلاً قضاوت و ، کار است. انبیاء و ائمه(علیهم‌السلام) خود را با همین احتیاط‌ها و مراقبت‌ها بروز دادند و اینجاست که ارزش آن‌ها را می‌شود شناخت. واقعاً سخت است! زیاد شنیده‌ایم که حضرت علی(علیه‌السلام) صورت خود را مقابل آتش تنور گرفت تا داغی آتش جهنم را بچشد و مراقب باشد حقّ یتیمی را نادیده نگیرد. این تنها مشتی است نمونۀ خروار. آن‌ها سخت بندگی کرده‌اند. ولی ما فقط با چند نماز و روزۀ ظاهری، خود را کامل می‌بینیم و توقع داریم همه از طریق ما هدایت شوند؛ حتی شده با تهمت و آبروریزی، به احدی حق نمی‌دهیم جلوی ما مرتکب خلاف شرع شود؛ چون در شأن ما نیست! حال بیندیشیم که چرا امربه‌معروف و نهی‌ازمنکرهایمان تا کنون کاری در جامعه از پیش نبرده‌اند! چون بر آنچه خودمان از دین گرفته‌ایم، تعصب داریم و از هرکس خلاف آن حرکت کند، متنفریم! خود را بهشتی می‌بینیم و بقیه را جهنمی؛ بدون اینکه فکر کنیم چرا دین‌داری ما در آن‌ها تأثیر مثبت نگذاشته است. حتی فرزندانمان را شل می‌گیرند و ما به خیال دفاع از دین، با آن‌ها می‌جنگیم؛ غافل از اینکه درواقع از خود و نفسمان دفاع می‌کنیم. دفاع از دین، مساوی تأثیرگذاری است و برای همین یکی از شرایط امر و نهی نیز احتمال اثر است. امر و نهی لازم است؛ اما با نگاه درست و بدون قضاوت شخصی و ظاهری. باید از وجهۀ دینی‌ای که برای خود قایل شده‌ایم، فرار کنیم و دین را به خدا واگذاریم تا او از مظهر ما کار کند؛ اما مایی که ما نباشیم و هیچ‌گونه خیر و شرّ خودمان در کار نباشد. ما حق داریم وقتی از فرزند خود گناهی می‌بینیم، در درون ناراحت شویم؛ اما نه برای اینکه آبرویمان می‌رود و فکر می‌کنیم بهتر از آن هستیم که گناهی در خانواده‌مان باشد! البته خیلی از ما فاصلۀ این دو نگاه را نمی‌فهمیم. اما وقتی خود را نبینیم و فقط پای دین در کار باشد، می‌فهمیم چطور بدون توهین و تحقیر و آبروریزی و بدون برتر دیدن خود و خرد کردن شخصیت او، به او بفهمانیم کارش غلط است. ولی اگر طور دیگری عمل کنیم، کار ما غلط بزرگ‌تری است که به جای تأثیر مثبت، تأثیر منفی می‌گذارد. این‌گونه است که ما نمی‌توانیم مثمر ثمر باشیم. روزبه‌روز هم و اندیشه‌مان آب می‌رود و در تشخیص راه درست، گیج‌تر می‌شویم؛ طوری که حتی نمی‌دانیم فرزند خود را چطور تربیت کنیم! اما اگر برای خدا کار می‌کردیم، این‌طور نبود؛ چنان‌که حضرت وقتی از خود گذشت و فرار کرد، خدا به او داد و درخت نبوت در دلش جوانه زد؛ یعنی آمادۀ ظهور و دریافت مستقیم این مقام در دنیا شد. تا به جایی رسید که ندای پروردگار را شنید و فرمان نبوت را گرفت [7]. اما ما وقتی کار خیر می‌کنیم، تازه هوای نفسمان جوانه می‌زند و شأن و شئون دینی پیدا می‌کنیم. بعد هم دنبال این هستیم که از ما قدردانی شود و اثر مثبت کارمان به ما برگردد. موسی با همۀ مقاماتی که داشت، خود را در مقابل خدا فقیر می‌دید [8]. ولی ما اگر کار خیری انجام دهیم، دیگر خود را صاحب حق می‌دانیم که خدا باید اثر عملمان را بدهد. .......... [7] سورۀ قصص، آیۀ 30. [8] سورۀ قصص، آیۀ 24. ادامه دارد... @Lotfiiazar
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم خلاصۀ سخنرانی سرکار خانم لطفی‌آذر در شهر تهران 12 رمضان 1439 جمال و جلال (قسمت اول) دانستیم مثل بسیاری از مشرکان، الوهیت خدا را قبول داشت، اما را نه؛ برای همین هم دربارۀ آن از حضرت پرسید. به طور کلی مسئلۀ الوهیت، عمومی‌تر است. حتی کسانی که دید مادی دارند، به مبدائی برای آفرینش معتقدند که نامش را هرچه بگذارند، همان خداست. اما مشکل اینجاست که تدبیر امور دنیا را به آن مبدأ برنمی‌گردانند؛ دلیلش هم این است که مانور و حاکمیت اسباب و علل در دنیا قوی است. گفتیم انسان در ابتدا با اسباب و علل روبه‌رو می‌شود و همین‌ها حجابی می‌گردند که او را از خدا غافل می‌کند. البته تمام اسباب به اذن و قدرت خدا کار می‌کنند؛ اما وقتی این اذن در نظر گرفته نشود، سبب‌ساز دیده نمی‌شود. حتی ممکن است کسی ربوبیت را به همین اسباب نسبت دهد؛ مثل اهل غلوّ که وقتی کرامات امام را می‌دیدند، او را خدا می‌خواندند! درواقع آنچه مانع می‌شود مشرکان، خدایی را که الوهیتش را قبول دارند، بشناسند و حاکمیتش را بپذیرند، ربوبیت نفسشان است که درنهایت به انکار الوهیت هم منجر می‌شود. چنان‌که خداوند در سورۀ یونس، از اوضاع آن‌ها در قیامت، پرده برمی‌دارد. اینکه شریکانِ آن‌ها یعنی کسانی که مشرکان، آن‌ها را شریک خدا می‌پنداشتند، می‌گویند: «شما ما را بندگی نمی‌کردید!» و آنجا هرچه در نفْس‌ها باشد، آشکار می‌شود؛ صرف‌نظر از آنچه زبان‌ها بگویند. [1] خداوند در آیۀ بعد به این که ممکن است خفی یا جلی باشد، اشاره می‌فرماید: "قُلْ مَنْ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ أَمَّنْ يَمْلِكُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ مَنْ يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَ يُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَ مَنْ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ فَسَيَقُولُونَ اللَّهُ فَقُلْ أَفَلا تَتَّقُونَ. فَذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمُ الْحَقُّ..." [2] بگو: «چه کسی شما را از آسمان و زمین، روزی می‌دهد؟ یا چه کسی مالک گوش و چشم است؟ و چه کسی زنده را از مرده و مرده را از زنده خارج می‌کند؟ تدبیر امور به دست چه کسی است؟» می‌گویند: «الله»؛ پس چرا تقوا ندارید؟! همین الله، پروردگار برحقّ شماست. اصل این است که جز خدا برای هیچ فرد و هیچ شیئی در عالم، تأثیر قایل نشویم و بدانیم هرچه هست، از اوست؛ چه آنجا که اسباب و علل در جهت میلمان به ما کمک می‌کنند و چه آنجا که برایمان مشکل می‌سازند. این‌ها همه، حکمت دارد و از ربوبیت خدا نشئت می‌گیرند و خدا برای تربیت انسان‌ها، هم دارد و هم ؛ اگرچه جلال به تبع حدود و نواقص انسان است و می‌آید تا این موانع را کنار بزند و او را آمادۀ ظهور جمال کند. آیه می‌گوید: اگر قبول دارید که مدبّر امور، خداست، پس چرا برای غیر او قدرت و تأثیر اثبات می‌کنید؟ .......... [1] سورۀ یونس، آیات 28 تا 30. [2] سورۀ یونس، آیۀ 31. ادامه دارد... @Lotfiiazar
خلاصۀ سخنرانی سرکار خانم لطفی‌آذر در شهر مشهد 11 ذی‌القعده 1439 خندۀ رضایی (قسمت چهارم) بذرِ شکفته اگرچه دانه‌گی‌اش را از دست می‌دهد و آسیب می‌بیند، به مرور ریشه‌دارتر و محکم‌تر می‌شود. ولی ما به جای اینکه روحمان قوی‌تر و رهاتر شود، هر روز سست‌تر و تنگ‌تر می‌شویم. دیروز از خیلی چیزها نمی‌ترسیدیم و بی‌محابا به وظایفمان عمل می‌کردیم. اما امروز که سنّمان گذشته، می‌ترسیم و برای هر حرکتی حساب و کتاب می‌کنیم که چه گیرمان می‌آید و چه از دستمان می‌رود. دیروز خیلی مصیبت‌ها این‌قدر برایمان سنگین و سخت نبود؛ اما امروز بسته‌تر و وابسته‌تر شده‌ایم. به راستی این چه سیر و حرکتی است که داشته‌ایم؟! حقیقت آن است که ما انبساط درونی نداشته‌ایم و به جای اینکه "هُوَ أَضْحَكَ وَ أَبْكی" [3] باشیم، "فَلْيَضْحَكُوا قَليلاً وَ لْيَبْكُوا كَثيراً..." [4] شده‌ایم! همین که سنّمان بالا می‌رود، بیشتر دچار و افسردگی می‌شویم و باید به حال خود بگرییم. دیگر چه رسد به آنکه گرفتاری یا بیماری هم داشته باشیم و دیگران نیز رهایمان کنند و حقّ ما را ادا نکنند. هستی‌مان در هم می‌پیچد و زمین و زمان را به هم می‌ریزیم. نکتۀ دیگر دربارۀ ، اختیاری بودن آن است. اما ما گاه حتی نمی‌دانیم برای چه می‌خندیم. البته وقتی دین و نمازمان موروثی و بدون شناخت است، چطور خنده‌مان اختیاری باشد؟! ، نشان از وجود دوراهی است و هر عمل اختیاری، نیاز به تفکر برای انتخاب دارد. وگرنه عمل بی تفکر نهایتاً فقط حیوانیت انسان را رشد می‌دهد. ضحک باید با و دور از نیات بد مثل اهانت، تحقیر یا تمسخر باشد. همچنین الکی و لغو و بدون بسط درونی نباشد. اصلاً ضحک برای عالم ماده نیست که همه چیزش فانی و گذراست. ضحک، آنجا رواست که وجودمان جوانه زده و اسم خدا را چشیده‌ایم. این، انبساطی است که در وجه باقی ما اتفاق می‌افتد و وجودمان را دریا می‌کند؛ "لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ..." [5]. یعنی وجود منبسط، نه در سودها خوشحال می‌شود و نه در زیان‌ها ناراحت. ، ریشه در درونی دارد و بسط، همان رشد و تعالی وجود در ظهور ، نفخۀ و اسماء الهی است. البته هر پیشرفت و حرکت رو به جلو، ظهور اسماء خدا در ورود به ملکوت آسمان‌ها و زمین است؛ حتی پیشرفت تکنولوژی در غرب. اما آن‌ها این را نمی‌فهمند و نمی‌دانند چطور از این ظهور به نفع وجود خود استفاده کنند. اگرچه ما هم که می‌دانیم، در این باره کاری نکرده‌ایم و اصلاً برای ظهور خدا نکوشیده‌ایم! مسئله این است که قواعد هستی برای همه یکی است. مثلاً هرکس جای درست را در زمین بکَند، به آب می‌رسد؛ چه علی(علیه‌السلام) باشد، چه معاویه(لعنه‌الله). اما فرق در این است که علی(علیه‌السلام) چون می‌داند این ظهور اسم «ساقی» خداست، آب را به او می‌سپارد و طبق ارادۀ او آن را برای بهره‌برداری کل، آزاد می‌کند؛ اما معاویه(لعنه‌الله) کار به دست جسم و غرایزش می‌دهد و همه چیز را در جهت سود و زیان شخصی خود حبس می‌کند. .......... [3] سورۀ نجم، آیۀ 43: او [خدا] می‌خنداند و می‌گریاند. [4] سورۀ توبه، آیۀ 82: پس باید کم بخندند و زیاد گریه کنند، [به جزای آنچه کرده‌اند]. [5] سورۀ حدید، آیۀ 23: تا بر آنچه از دستتان رفت، تأسف نخورید و به آنچه به دستتان رسید، سرخوش نشوید. ادامه دارد... (علیه‌السلام) @Lotfiiazar
#رهایی_از_مشکلات 🍃اگر کسی مستمراً #تقوا را ادامه داد، نه این‌که یک هفته یا دو هفته، بلکه مستمراً تقوا را ادامه داد، یکی از آثارش این است که «یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً»؛ یعنی خدا در مضائق و تنگناهای زندگی دنیایی برایش راه بیرون شد، فراهم می‌کند. خدا می‌گوید: منِ خدا بلدم؛ قدرت دارم؛ علم دارم؛ امّا انسان نه قدرت دارد و نه علم؛ پس وقتی تقوا را مراعات می‌کند به منِ خدا ضمیمه می‌شود و از علم و قدرت من استفاده می‌کند و برایش «راهِ بیرون شد» فراهم می‌شود؛ لذا راهی را که می‌رود، می‌بیند همان راهی بود که باید می‌رفت، بعضی‌ها به چهل راه می‌روند و بر می‌گردند، امّا کارشان درست نمی‌شود. تقوا اثرش این است که خدا کاری می‌کند که از اوّل وارد راهی می‌شوی که بنا بوده وارد شوی. «آیت الله خوشوقت» #کانال_عارفین @Arefin
(ره) : 🍃 هر وقت مشکلی پیدا می کنم ، یک تسبیح صلوات هدیه 14 معصوم(علیهم السلام) می کنم ، مشکل حل می شود. @Arefin 🍃تقوا یعنی اینکه اگر یک هفته مخفیانه از همه کارهای ما فیلم گرفتند و گفتند اعمال هفته ی گذشته ات در تلویزیون پخش شده؛ ناراحت نشیم... «آیت الله مجتهدی تهرانی» @Arefin آیت الله محمد تقی بهجت (ره) 🍃با تمام وجود گناه کردیم! نه نعمت هایش را از ما گرفت و نه گناهانمان را فاش کرد! اگر بندگی اش را می کردیم چه می کرد! @Arefin
کرامت انسانی یا همان برتری او بر همهٔ موجودات، اوست، یعنی عالی‌ترین رتبهٔ وجود که تنها انسان، حامل آن است. کرامت عین عقل است و این را ظهور می‌دهد؛ به فرمایش کریم: «إنَّ أکْرَمَکٌمْ عِنْدَ اللهِ أتْقاکٌم». تقوا نیز سپری است که با آن، تمام کمالات را از حق ببینیم و ظهور دهیم و هیچ نقصی را به او ارجاع ندهیم. ۱۴۴۰ برگرفته از بحث @Lotfiiazar
هدایت شده از ریحانه
👑 تشریفات در زندگی 🌱 رهبرانقلاب: سعی کنید از اول، زندگی را #سادہ و ہی‌تشریفات شروع کنید. طوری نباشد که از اول کار، تشریفات و زیاده خواهیها را وارد زندگی کنید. این ها هیچ ارزشی پیش خدا ندارد. ارزش در #ایمان و #تقوا است. ١٣٧١/١٠/١٧ #ازدواج_ساده ❣️ @Khamenei_Reyhaneh
🌅 امام جواد(علیه‌السلام) می‌فرمایند: «مَنِ اتَّقَى اللَّهَ أَحَبَّهُ النَّاسُ وَ إِنْ كَرِهُوا» هر که با باشد، دیگران به او دارند، حتی اگر خودشان اهل تقوا نباشند. كشف‌الغمة في معرفة‌الأئمة، جلد ۲، صفحۀ ۳۴۷ 〰❁🍃❁🌸❁🍃❁〰 📱کانال تلگرامی:👇 @Lotfiiazar 🌐 سایت: saehat.ir
🔴 مسابقه برای بیشتر 💠مبادا دخترها و پسرهای جوان که حالا با هم ازدواج می‌کنند، خیال کنند که همسرشان باید یک باشد، نه اخلاق بدی، نه عیبی، نه نقصی، هیچی نداشته باشد. نه این است. هیچ مردی و هیچ زنی را شما پیدا نمی‌کنید که یک عیبی، نقصی، ایرادی نداشته باشد. 💠 حالا این یکی که نصیب شما شده یک ایرادی دارد، دیگری ممکن است این ایراد را نداشته باشد، اما یک ایراد دیگر دارد. بگویید که آره! ای کاش که مثلاً شوهر ما یک کسی بود که این عیب را نداشت! بدانید که آن کسی که این عیب را ندارد او یک عیب دیگری دارد. 💠 با هم ، بااخلاق هم بسازید، با عیبهای هم بسازید. البته یک عیبهایی هست که قابل برطرف شدن است، آنها راسعی کنید برطرف کنید. یک عیب‌هایی هم هست که نه، عیب جسمی است، عیب روحی است، قابل برطرف شدن نیست، خب آنها را هم باید . اشکالی هم ندارد. و بدانید که «ارزش به تقواست.» هر دو سعی کنید تقوای تان را زیاد کنید و برتری به پیدا کنید. و مسابقه بگذارید برای پیدا کردن تقوای بیشتر. 🔰 ۶۴/٧/٢ 🆔 @khanevadeh_313
📗 ۶ ما تا رسیدن به ، راننده‌ایم؛ رانندۀ اعتقاداتمان. این اعتقادات باید در میادین ابتلا برای ما کار کنند و کار ما آن است که مراقب ترمز باشیم. پس اگر گفته‌اند سپر است، به همین معنا اشاره دارد. تقوا یعنی خود را در تبعیت نفس و هوی یَله نکن، روی «خود»ت پا بگذار و بدون ترمز حرکت نکن؛ وگرنه یا در چاله می‌افتی، یا به در و دیوار می‌زنی یا به دیگران برخورد می‌کنی! ببینید کوفیان در به چه کسی زدند! حواسمان باشد، اگر ترمز کردن را خوب یاد نگیریم، چه‌بسا به اولیاء‌الله بزنیم و چنان ضربه‌ای بخوریم که دیگر راه نجاتی برایمان نماند. ابتلا و کربلا، صفحۀ ۳۱ ◾️ 〰❁🍃❁🌸❁🍃❁〰 🌐 سایت saehat.ir 📚 کانال معرفی کتاب‌های سرکار خانم لطفی‌آذر: @ProfessorBooks
🚨 در منزل من، همه افراد، هرشب در حال خوابشان مى‌برد. ⚠️ همه هاى ايرانى بايد اين‌گونه باشند. 📝 رهبرمعظّم‌انقلاب(مدّظلّه‌العالی): من اين را مى‌خواهم عرض كنم كه در منزل خودِ من، همه افراد، بدون استثنا، هرشب در حال خوابشان مى‌برد. خود من هم همين‌طورم. نه اين‌كه حالا وسط خوابم ببرد. مى‌كنم؛ تا خوابم مى‌آيد، را مى‌گذارم و مى‌خوابم. همه افراد خانه ما، وقتى مى‌خواهند بخوابند حتماً يك كنار دستشان است. من فكر مى‌كنم كه همه خانواده‌هاى ايرانى بايد اين‌گونه باشند. توقّع من، اين است. 📚بايد پدرها و مادرها، بچه‌ها را از اوّل با محشور و مأنوس كنند. حتّى بچه‌هاى كوچك بايد با اُنس پيدا كنند. 📚بايد خريدِ كتاب، يكى از مخارج اصلى خانواده محسوب شود. مردم بايد بيش از خريدن بعضى از وسايل تزييناتى و تجمّلاتى - مثل اين لوسترها، ميزهاى گوناگون، مبلهاى مختلف و پرده و... -، به اهميّت بدهند. 📚اوّل را مثل نان و خوراكى و وسايل معيشتى لازم بخرند؛ بعد كه اين تأمين شد به زوايد بپردازند. ۱۳۷۴/۰۲/۲۶ 📖 💻 @Khamenei_ir 😊 @de_bekhand ☺️