eitaa logo
حدیث اشک
6.9هزار دنبال‌کننده
44 عکس
85 ویدیو
7 فایل
کانال رسمی سایت"" حدیث اشک"" اشعار اهل بیت ع http://hadithashk.com حدیث اشک هیچگونه تبلیغی ندارد اینستاگرام: http://instagram.com/hadith_ashk ارتباط با ادمین @Admin_hadithashk @asgharpoor53 تلگرام: http://t.me/hadithashk
مشاهده در ایتا
دانلود
فرقت را شکست ز ایوان نجف کردی هزاران جلوه در قلبم چنان که سالیانی می شود گردیده زر قلبم به نا آباد باغی با نگاهت حضرت باران چنان کردی محبت تا دهد روزی ثمر قلبم اگر از تو جدا باشم بدون شک که خواهد شد برای این منِ بیچاره آن دم درد سر قلبم نه آن روزی که از عقلم سراغت را گرفتم نه فقط روزی تو را دارم که باشد با خبر قلبم سراغت را گرفتم از پرستوها و می دانی؟ که می دارد به کوی تو فقط میل سفر قلبم؟ پیاده از نجف تا کربلا راهی کنی من را که این شوقی ست پایم را ولیکن بیشتر قلبم همه گفتند فرقت را شکست اما خودت گفتی جراحت دارد ای مردم فقط از میخ و در... قلبم  ایمان کریمی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
غم عظمی چه درهم کرده قاتل مصحف قرآن زینب را به خانه برده اند از سوی مسجد جان زینب را همه با چشم گریان می روند از خانه ی مولا چه می فهمد کسی حال دل ویران زینب را تمام دختران بابایی اند و خوب می فهمند چگونه این غم عظمی شکست ارکان زینب را دل بی رحمِ شهر کوفه بنگر خوب، شاهد باش که این داغ و بلا هم کم نکرد ایمان زینب را اگر خواهی ببینی روح زهرایی زینب را ببین پای ولی، قربانیِ طفلان زینب را الهی بگذرد این غصه و یک لحظه هم دیگر نبیند شهر کوفه دیده ی گریان زینب را الهی این برادرها همیشه محضرش باشند کسی خاکی نبیند لحظه ای دامان زینب را الهی تا نبیند آسمان کربلا بر نی سرِ از تن جدای دلبر عطشان زینب را  محمد جواد شیرازی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
سر زده مهمان من شدی بابا خوش آمدی چه عجب مال من شدی شبهای قبل وقف حسین و حسن شدی چیزی بمن نگفتی از این راز سر به مُهر اصلاً چه شد که سر زده مهمان من شدی از ابتدای ماه نگاهم به این در است لاغر شدی نهیف شدی دل شکن شدی با من سکوتِ محض نمی کردی ای دریغ ای ناطق خدا چقدر کم سخن شدی بابا بجان تو دل من شور می زند با بانوی بهشت مگر هم سخن شدی این حالَتَت شبیه به حالات مادر است حالا چه شد که این همه فکر کفن شدی اینقدر ذکر آیه ((انّا اِلَیه)) چیست؟ گویا که حاملِ خبرِ پَر زدن شدی افطار تا سحر سخن از وصل می کنی آماده اراده کشته شدن شدی مرغان خانه هم دم از این داغ می زنند انگار خویش باعث این خواستن شدی بابا نگفتم از حرمِ زینبت مرو؟ رفتی ز پیش زینب و خونین بدن شدی گفتی بمن که زینبِ ام المصائبم باید کنم نظاره که چه خونین دهن شدی ضربت به فرق شاه ولایت روا نبود آیا همین مقدمه کربلا نبود محمود ژولیده لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
مردی میان نخلستان صدای هق هقِ مردی میان نخلستان حکایت جگری پاره پاره را دارد ز دست مردمی از جنس سنگ سی سال است میان حنجره‌اش بغض بی صدا دارد هرآنچه غصه و غم بود در دلش جا شد فقط خدا صحه‌ی صدر را به او داده کنار نخل سرافکنده‌ای شبی دیگر میان سجده به یاد مدینه افتاده نمی‌رود ز دلش خاطرات آن کوچه که پیش او همه‌ی هستی‌اش زمین افتاد اگرچه تیغ به دادِ دلش رسید اما درست لحظه‌ی تدفین فاطمه جان داد میان بسترش افتاده غرقِ در خون است شبیهِ فاطمه دردی به رویِ سر دارد برای اینکه به بالینِ او رسد زهرا هنوز منتظر است و به در نظر دارد به زحمتی تنِ خود را کمی تکان داد و نشست رو به روی زینب و تأمل کرد همی‌نکه خاطره‌ها بینشان تداعی شد دوباره روضه‌ی زهرا میانشان گل کرد یکی یکی همه را تا مرور می‌کردند حسن تمام تنش مثل بید می‌لرزید و نام قنفذ ملعون که در میان آمد شبیه طفل کتک خورده باز می‌ترسید چگونه می‌شود اینکه زنی زمین بخورد خدای صبر نشیند به او نظاره کند چگونه می‌شود اینکه میان کوچه، علی نظاره‌ای به دو گوشی که گشته پاره کند رضا باقریان لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
هُوالاول علی هُوالاول علی بود و هُوالآخر علی بوده همیشه اولین و آخرین سنگر علی بوده خودش را در درون کعبه آورده به این دنیا که هم مولود علی بوده ست و هم مادر علی بوده جهان را می زند بر هم اگر شمشیر بردارد که الگوی نَبردِ مالکِ اشتر علی بوده به واقع معنی همراه کل انبیاء بودن همین جمله است که بر انبیا داور علی بوده اگر یک سو تمام انبیاء،یک سو علی باشد یقیناً کفّه ی هموار سنگین تر علی بوده حدیث نور را خواندم چنین از درک آن ماندم علی بوده پیمبر یا که پیغمبر علی بوده به جز نقش ولی بودن به هرجایی علی بودن برای نقش خالق نیز بازیگر علی بوده برای آن کسی که فاتح عرش الهی شد فضیلت نیست اینکه فاتح خیبر علی بوده فقط جای پیمبر نه،یقیناً جای زهرا هم همیشه روزهای سخت در بستر علی بوده وجود کربلا میزان حُب اوست وقتی که علی اکبر علی بوده، علی اصغر علی بوده یقیناً شام و کوفه مات و مبهوتند از زینب که الگوی سخنرانی این دختر علی بوده به نوکر بودن درگاه فرزندش خوشم وقتی امام حضرت صدیقه و قنبر علی بوده  مهدی رحیمی زمستان لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
فزت و رب الکعبه کوچه در کوچه دلم ریخته بر دور و برت چقدر خون جگر میرود از فرق سرت پیش من راه برو بی کمکِ از حسنین باورم نیست چنان تا شده امشب کمرت ناله ی سوخته ی فزت و رب الکعبه پرده بر داشته از راز دل خون جگرت چشمت از ضربه شمشیر چه کم سو شده است مثل زهرا شده دستان تو چشم دگرت پنجه بر شانه ی دیوار نکش راه برو پهلوی زخمیِ یاس است مگر در نظرت؟ مجتبی باز عصای دگری گردیده خوب در کار عصا تجربه دارد پسرت حتم دارم که در ان لحظه تیغ و محراب اتش و داغی مسمار شده جلوه گرت  حسن کردی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
یا علی سخت بی معناست،بی معنا عبادت بی علی پس نصیب کس نمی گردد شهادت بی علی فرق چندانی ندارد در قباحت با زنا هر که میخواند نمازی با جماعت بی علی آنکه با بغض علی مرده جهنم جای اوست پیش حق کی میشود مشمول رحمت بی علی باید از باب علی شد وارد راز و نیاز پس دعا هرگز نخواهد شد اجابت بی علی حب او ایمان،خدا را شکر من هستم محب دین ندارد ذره ای ولله قیمت بی علی هست آنجا که علی باشد بهشت عاشقان فرق با دوزخ ندارد باغ جنت بی علی از علی باید براتی در امان از نار داشت رد نگردد از صراط آدم سلامت بی علی در روایت دیدم از معصوم حتی انبیاء روز محشر کارشان افتد به زحمت بی علی پا به پای حق امیرالمومنین را سجده کن سخت بی معناست،بی معنا عبادت بی علی محسن صرامی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
حضرت حیدر هیچ کس در عشق تو مانند دل بی تاب نیست ساقیا هر صاف یکرنگ و روان که آب نیست بر در درگاه مسجد گفت شیخی زیر لب میکده خوب است که در بند هیچ آداب نیست گر که رهن جام گردد جامه ی ما نیست غم تیغ عریان را لباسی بهتر از خوناب نیست بی سبب یاد نجف کردم مسبب رحم کن طی راه عشق را جز لطف تو اسباب نیست زاهدا ساقی ما گر که امام تو بود اصل میخانه چرا در گوشه ی محراب نیست مثل کعبه دل شکست و حضرت حیدر رسید گفت بیت الله را حاجت به دق الباب نیست گفتم این ذره نوازی ها دلیلش چیست، گفت شمع را اشکی است که بر چهره مهتاب نیست عشق حیدر هست فطری کاتبا زحمت مکش خواندن (عشق على) محتاج هیچ اعراب نیست ماه را هر قوم با نامی دگر خوانند ماه گرچه نام او على باشد خود از اعراب نیست با چه جرات سجده کردی از نجف سوی حجاز چشم دلبر مست باشد ای دل اما خواب نیست تربت کرببلا و آب زمزم کم ولی از کرم در نجف در دست ما کمیاب نیست کلب درگاہ علی گشتن غریبا آرزوست بر زبان، خوشتر از این در کشور القاب نیست محسن قاسمی غریب لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
همدم یار شدن دیده تر می خواهد پیر میخانه شدن اشک سحر می خواهد عاشقی کار دل مصلحت اندیشان نیست قدم اول این راه جگر می خواهد بال و پرهای به دور و بر شمع ریخته گفت: بشنود هرکه ز معشوق خبر می خواهد هرکه عاشق شده خاکستر او بر باد است عاشق از خویش کجا رد و اثر می خواهد هنر آن نیست نسوزی به میان آتش پر زدن در وسط شعله هنر می خواهد در ره عشق طلا کردن هر خاک سیاه فقط از گوشه چشم تو نظر می خواهد ظرف آلوده ما در خور سهبای تو نیست این ترک خورده سبو رنگ دگر می خواهد زدن سکه سلطانی عالم، تنها یک سحر از سر کوی تو گذر می خواهد تا زمانی که خدایی خدا پا بر جاست پرچم حسن حسن در همه عالم بالاست در کرمخانه حق سفره به نام حسن است عرش تا فرش خدا رحمت عام حسن است بی حرم شد که بدانند همه مادری است ورنه در زاویه عرش مقام حسن است بس که آقاست به دنبال گدا می گردد ناز عشاق کشیدن ز مرام حسن است دست ما نیست اگر سینه زن اربابیم این مسلمانی ایران ز کلام حسن است هرکه خونش حسنی شد ز خودی حرف شنید غربت از روز ازل باده جام حسن است حرم و نام و وجودش همه شد وقف حسین هرحسینیه که بر پاست خیام حسن است او چهل سال بلا دید بماند اسلام صبر شیرازه اصلی قیام حسن است ما گدائیم ولی شاه کریمی داریم هرچه داریم ز تو یار قدیمی داریم تاخدا با همه حُسن خود املایت کرد چون جلالیت خود آیت عظمایت کرد تا که در صورت تو عکس خودش را بکشد همچونان روی نبی این همه زیبایت کرد تا که قرص قمر ماه علی کامل شد پرده برداشت ز رخسار و هویدایت کرد تا ثمر داد نهالی که خدا کاشته بود باهمه جلوه تو را شاخه طوبایت کرد ریخت آب و سر مشک از کف هر ساقی رفت بسکه مستانه و مبهوت تماشایت کرد تا که اثبات شود بر همگان ابتر کیست پسر ارشد صدیقه کبرایت کرد تاشوی بعد علی میر بنی هاشمیان صاحب صولت و شخصیت طاهایت کرد بسکه ذات احدی خاطر لعلت می خواست شیر نوش از جگر حضرت زهرایت کرد با توسرچشمه کوثر شده زهرا یاهو کوری عایشه مادر شده زهرا یاهو انقطاع تو زِ هر سوز و گدازت پیدا فاطمی بودنت از عشوه و نازت پیدا سر سجاده تو گوشه ای از عرش خداست سیر عرفانی ات از حال نمازت پیدا هرکه آمد به در خانه تو آقا شد هرچه جود و کرم از سفره بازت پیدا گریه دار است چرا زمزمه قرآنت حزن زهراییت از صوت حجازت پیدا آتشی بر جگرت مانده که پنهان کردی ولی آثارش ازین سوز و گدازت پیدا وارث پیر مناجاتی نخلستانی این هم از ناله شبهای درازت پیدا محرم مادری و از سر گیسوی سپید درد پنهانی و یک گوشه رازت پیدا کاش مهمان تو و چشم پر آبت باشم روضه خوان حرم وصحن خرابت باشم روح تطهیر کجا وسوسه ناس کجا دلبری پاک کجا خدعه خناس کجا خون دلها وسط تشت به هم می گفتند جگری تشنه کجا سوده الماس کجا در چهل غمی که جگرت را سوزاند ضرب دیوار کجا برگ گل یاس کجا خانه ای سوخته و دست ز کار افتاده ورم دست کجا گردش دسداس کجا ای کفن پاره شده علقمه جایت خالی بوسه تیر کجا دیده عباس کجا داغ عباس چه آورد سر اهل حرم غارت خیمه کجا جوری اجناس کجا چون دل سوخته و جگرم می سوزد تن و تابوت تو را تیر به هم می دوزد  قاسم نعمتی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
به دل دارد ولایش را دارم اگر از عشق تنها ادعایش را اما همیشه در سرم دارم هوایش را او جان به من داده اگر جان مراهم خواست هرگز نمیپرسم از او چون و چرایش را گفت: البَلاءُ لِلْوِلا ، پس میخرم با جان وقتی که باشد از ولای او بلایش را کافر تر از آن کس ندیدم که در این دنیا از جز امیرالمومنین دارد خدایش را بد بخت آن کس که به دل بغض علی دارد خوشبخت آن کس که به دل دارد ولایش را دلتنگ رفتن سوی او هستم الهی که سمت نجف دعوت نماید مبتلایش را انگور های بر ضریحش را ببوسم باز در خود ببینم مستی بی انتهایش را زایر سر از پا میشناسد در حرم؟هرگز گم میکند جبریل اینجا دست و پایش را در باب ساعت مینشیند باز ساعت ها تا که ببیند بیشتر ایوان طلایش را خوشبخت آن شاعر که در بدوِ ورود خویش قبل از زیارتنامه خوانده شعر هایش را فردای محشر که همه از هم گریزانند مولای ما دارد هوای آشنایش را  احمدجواد نوآبادی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
محراب غرق آتش مهمانِ دختر است علی ، جز نمک نخورد یک ظرف شیر بود ولی جز نمک نخورد دختر به گریه گفت که مهمانِ من مرو شالش گرفت حلقه‌ی در : جانِ من مرو پیشِ یتیمها پدری سر به زیر رفت این بارِ آخر است که با ظرف شیر رفت مسجد رسید روضه‌ی خود را به پا کُنَد مسجد رسید قاتل خود را صدا کند تا ضربه خورد بُغضِ پریشانی‌اش شکست تا ضربه خورد صفحه‌ی پیشانی‌اش شکست جبریل پیشِ ضربه‌ی او شهپرش گرفت از بس شدید بود که زهرا سرش گرفت اُفتاده است بر رویِ سجاده پیکرش اُفتاده مثلِ فاطمه‌اش وای با سرش محراب غرق آتش و سیلی و دود شد سر ضربه خورد گوشه‌ی چشمش کبود شد خَم شد گمان کنم که به دیوار خورده است شاید به پهلویش نوکِ مسمار خورده است خون می‌چکید از سر و روی و محاسنش زهرا رسیده بود ، در آغوش محسنش رویِ عبای سرخ ولی خانه میرود چشم انتظار دارد علی خانه میرود آهسته گفت آه عبا را رها کنید زینب دَمِ در است مرا رویِ پا کنید ماندم حسن که زیر بغلهاش را گرفت یا باز چشم زینب کبراش را گرفت اینبار شُکر که زینب عبا ندید اینبار شکر که او بوریا ندید  حسن لطفی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
ابر بهار کوفه اینجا نشسته در گذرش رو به شب می رود چرا سحرش کوچه در کوچه زود می پیچد در دهن ها مصیبت خبرش حجم داغش ز صورتش پیداست خون دل می خورد مگر جگرش..؟ عاشقان با هم اند،،،می ریزد خون پهلوی فاطمه ز سرش همه ی گریه ها ز خوشحالی است همچنان خالی است دور و برش حکم داغ برادران است این مصطفی هم شکسته شد کمرش در و دیوار خوب می فهمند آنچه را که گذشته از نظرش مثل ابر بهار می گرید به لب چاک خورده ی پسرش زینبش را اسیر می بیند دست اوباش کوفه بال و پرش چیست غیر از آستین پاره زیر باران سنگ ها سپرش دخلت زینب و علی ابن زیاد... خورد از روی نی زمین قمرش  حسین واعظی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹