eitaa logo
حرم
2.6هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
6.5هزار ویدیو
629 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 💠 برخی کارها تنوع خوبی برای ایجاد علاقه و جدید در قلب همسر است. 💠 گاهی سر سفره بگیرید و به همسرتان بگویید: این لقمه‌ی و عشق است لقمه‌ای مخصوص همسر . 💠 یا بگویید امروز دلم میخواد بهت باشم. پس بیا داخل یک بشقاب بخوریم. 💠 مهم این است که گاهی از تکراریهای زندگی خارج شوید تا جدید از همسرتان ببرید.
حرم
#تربیت_نسل_مهدوی 💠ادامه ی پرورش #احساسات_مهدوی در کودکان 🌸مراسمات مهدوی مانند دعای ندبه و حضور در
💠ادامه ی پرورش در کودکان 🌸 ای که هر روز در صندوق می اندازید می تواند به نیت سلامتی آقا و به دست باشد. 🌸خودتان قلبی و واقعی خود را نسبت به امام زمان عج نشان داده و بر زبان بیاورید کودکان چون به شما علاقه دارند به علاقه های شما هم دل می بندند. 📚 مقاله ی مجله ی به سوی ظهور، شماره ۴۱. kowsarblog.ir •┈•••••✾•••••┈•
حرم
#تربیت_نسل_مهدوی 💠مادرانی که توفیق دارند از #شیری که محصول لقمه ی حلال است به فرزند خود بنوشانند، ه
💠مهم ترین در نهادینه سازی امام زمان (ارواحنافداه) در هفت سال نخست در داخل خانه است. اگر فرزند دلبندتان شما را در حال شنیدن دعای جان فزای ببیند و اشک را بر گوشه چشمان شما نظاره‌گر شود، خود ترین تأثیرات و پیوندهای مهدوی را در روح و جان او بر جای خواهد گذاشت. 📚به نقل از سایت عمو روحانی http://amoorohani.com •┈•••••✾•••••┈•
حرم
#تربیت_نسل_مهدوی 💠یکی از راهکارهای عملی موفقیت در #تربیت_مهدوی فرزندان این است که والدین با #توسل ج
🌹پیامبر صل الله علیه و آله و سلم 🌹راز و رمز رسیدن به سعادت را تمسک به اهل بیت بیان فرمودند: «هر کس پس از من، به خاندانم تمسک جوید، از خواهد بود.» از این رو آن حضرت، به سفارش کرد: «فرزندانتان را با من و محبت اهل بیت من تربیت و تأدیب کنید». 📚ماهنامه انتظار موعود – شماره 22--- سایت ظهور آنلاین •┈••🌿🌹🌿✾🌿🌹🌿••┈•
حرم
#تربیت_نسل_مهدوی #قصه_گویی ✅یکی از موثرترین روش ها در #شکل_دهی_شخصیت و #انتقال_ارزش_ها به کودکان قص
💠 کارسازترین شیوه در تربیت ✍️اساس و قوام زندگی اجتماعی، مبتنی بر علاقه و است و رحم و شفقت و دلسوزی نسبت به دیگران، در فطرت پاک انسانها، به ودیعه نهاده شده است. ✅ در اسلام تأکید زیادی بر محبّت و دوستی شده و به عنوان رکن مهم و اصلی ایمان مطرح گردیده است. چنان که از امام صادق(ع) نقل شده است: «آیا ایمان، جزء دوستی و دشمنی در راه خدا است؟». 🔹درواقع صلاح و سامان اجتماع، در سایه الفت، انس و محبّت بین افراد آن حاصل می شود و جامعه وقتی سعادتمند است که هرچه بیشتر بین افراد آن و برقرار باشد. سامان یابی و رشد جامعه مبتنی بر این امر است و ارسال رسولان و انزال کتاب های آسمانی هم برای این هدف بوده است... . 🔸کارسازترین شیوه در تربیت و راهنمایی دیگران، و است. بزرگترین معجزه یک مربّی و ارشادگر، در و او نهفته است. پایه و اساس تربیت دینی و پرورش اخلاقی انسانها، دوستی با مردم و ابراز عشق و علاقه به آنان است. 👌 به یقین می توان گفت: تعلیم و تربیتی که از روی مهرورزی و دلسوزی باشد، بهترین و ماندنی ترین آثار را برجای خواهد گذاشت... 📚کتاب تعلیم و تربیت در عصر ظهور ، نوشته ی رحیم کارگر برگرفته از سایت rasekhoon.net •┈••🌿🌹🌿✾🌿🌹🌿••┈•
حرم
سلام✋ همراهان خوب کانال از امروز 📕روایات مربوط به #احترام_به_مقام_زن_در_سیره_نبوی❣️❣️ رو براتو
❣️❣️ یکی از آموزه‌های رسول‌خدا(ص) که به صورت‌های مختلف در سخن و سیره ایشان تکرار شده، اعتقاد به کرامت زن است. رسول‌خدا(ص) فرمود: «بهترین شما، بهترینتان با خانواده است و من بهترین شما با خانواده هستم. جز کریمان زنان را تکریم نکنند و جز انسان‌های پست زنان را تحقیر ننمایند.»[1] هم‌چنین ایشان فرمودند: «کامل‌ترین مؤمنان در ایمان، خوش‌خلق‌ترین آنهاست و بهترین شما خوش خلق‌ترین شما با زنانند».[2] و «هر کس همسری گزید، وی را تکریم کند.»[3] به 👩🏻زنان نشانه ایمان و اخلاق پیامبران از رسول‌خدا(ص) روایت شده که «ما خاندان به هفت خصلت اختصاص یافتیم که پیشینیان آن را نداشتند و پسینیان نیز نخواهند داشت. خوش منظری، رساگویی، ‌گشاده‌رویی، ‌شجاعت، بردباری، دانش، علاقه‌مندی به زنان.» هم‌چنین ایشان فرمود: «هر چه آدمی ایمانش افزایش یابد، علاقه‌اش به زنان بیشتر گردد.»[4] 📝منابع : [1] - بدران، عبدالقادر؛ تهذیب تاریخ دمشق، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1407 ه.ق، ج 7، ص 50. [2] - طوسی، محمد؛ الامالی، قم، دارالثقافه، 1414 هـ ق، ص 392 [3] - نوری طبرسی، حسین بن محمد تقی؛ مستدرک الوسایل، موسسه آل البیت(ع) لاحیاء التراث، 1411ق، 1991م، جلد 14، ص 249 [4] - همان، ص 157
💠 خانم‌ها باید بدانند طبق آموزه‌های دینی، نَفَس آنها، و نیّات ایشان هنگام پختن بر روی طعم آن و اثرگذاری آن بر ، نقش دارد. 💠 هر روز پختن غذای خود را به یکی از اهل بیت علیهم السلام کنید تا برکات آن را مشاهده کنید. 💠 به هنگام طبخ غذا، زبانتان مشغول و ذکر خدا باشد. از خدا بخواهید توان و نیرویی که از این غذا در بدن اهل خانه ایجاد می‌شود در راه عبادت، خدمت به دیگران، خدا و غیر گناه صرف شود. 💠 از خدا بخواهید از ذکر و دعایی که هنگام پختن این غذا بر زبان جاری می‌کنید ایجاد و علاقه‌ی جدید بین شما و همسرتان باشد. @haram110
امام محمدباقر علیه السلام فرمودند: اولین کسانی که مانع ورود امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف میشوند کسانی هستند که از سب و لعن دشمنان ما اهل بیت جلوگیری میکنند. 📚ارشاد شیخ مفید...جلد 2...باب 40..صفحه 384 📚روضة الواعظین 📚اعلام الوری به اعلام الهدی..جلد 2...صفحه 289... 📚اثبات الهداة 📚بحار الانوار...چاپ بیروت جلد 52صفحه 33. ه_وعمر_ومن_تبعهم_من_رضی_بفعلهم_الی_یوم_القیامه
✔️... ﻋَﻦْ ﻣَﺎﻟِﻚِ ﺑْﻦِ ﺧَﺎﻟِﺪٍ ﺍﻟْﺄَﺳَﺪِﻱ، ﻋَﻦِ ﺍﻟْﺤَﺴَﻦِ ﺑْﻦِ ﺇِﺑْﺮَﺍﻫِﻴﻢَ، ﻋَﻦْ ﺁﺑَﺎﺋِﻪِ، ﻗَﺎﻝَ: ﻛَﺎﻥَ ﺍﻟْﺤَﺴَﻦُ ﺑْﻦُ ﻋَﻠِﻲٍّ ﻋَﻠَﻴْﻬِﻤَﺎ ﺍﻟﺴﻠَﺎﻡُ ﻳَﻘُﻮﻝُ: ﻣَﻌْﺸَﺮَ ﺍﻟﺸﻴﻌَﺔِ! ﻋَﻠﻤُﻮﺍ ﺃَﻭْﻟَﺎﺩَﻛُﻢْ ﺑُﻐْﺾَ ﻋُﺜْﻤَﺎﻥَ، ﻓَﺈِﻧﻪُ ﻣَﻦْ ﻛَﺎﻥَ ﻓِﻲ ﻗَﻠْﺒِﻪِ ﺣُﺐٌّ ﻟِﻌُﺜْﻤَﺎﻥَ ﻓَﺄَﺩْﺭَﻙَ ﺍﻟﺪﺟﺎﻝَ ﺁﻣَﻦَ ﺑِﻪِ، ﻓَﺈِﻥْ ﻟَﻢْ ﻳُﺪْﺭِﻛْﻪُ ﺁﻣَﻦَ ﺑِﻪِ ﻓِﻲ ﻗَﺒْﺮِﻩِ. امام (سلام الله علیه) فرمودند: ای گروه به فرزندان خود بغض و دشمنی با عثمان را بیاموزید. پس بدرستیکه هر کس در قلبش ذره ای از عثمان وجود داشته باشد و را درک کند، به دجال ایمان میاورد!! و اگر دجال را درک نکند در قبر به او ایمان خواهد آورد. 📕بحار الانوار، ج31، صفحه308 و لعن‌أللّهُ‌عایشہ و عُمَر و أبابَکر و عثمان و اتباعهم حتی یرضی الحجت بن الحسن صلوات الله علیه
هدایت شده از حرم
🍃🍃🍃🍃 ❣ یکی از مهارتهای زیبا در همسرداری که مصداق درک همسر و به او محسوب می‌شود این است که در میان کلمات و صحبت‌های همسرمان چیزی نگوییم و بگذاریم سخنش تمام شود. ❣ با اینکار به او نشان دهید که از صحبت کردن همسرتان رنج نمی‌برید و شخص عجول و زود قضاوت‌کن نیستید که البته این صفت باعث شما نیز می‌گردد. ❣ این نکته را حتماً به بچه‌ها متذکّر شوید که هنگام صحبت پدر یا مادر وسط صحبت نپرید و بگذارید. ❣ از برکات بزرگ این کار این است که با تفکّر و منطق، تصمیم‌گیری خواهید کرد چرا که گاهی عجله در پاسخ دادن باعث خواهد شد. @haram110
هدایت شده از حرم
❤️🍃❤️ 👈 اگر همسرتان ابراز برایش سخت است و به راحتی اینکار را انجام نمی‌دهد ❤️و دوست دارید ابراز کردنش پررنگ شود، 🔵بهتر است در مواقع نادری که همسرتان ابراز محبت می‌کند یا رفتار عاطفی نشان می‌دهد، 😍شیرینی و لذت آن را دائما برای همسرتان بازگو کنید تا غیر مستقیم متوجه شود که یک ابراز‌ محبت کوچک چقدر می‌تواند حال همسرش را دگرگون کرده و مدتها لذت ببرد. 🔸 حالِ خوشتان را که با ابراز محبت همسرتان ایجاد شده با 📩پیامکهای متنوع در طول روز و هم حضوری برایش بازگو کنید تا همسرتان متوجه شود که ابراز‌ محبت چقدر می‌تواند 🎀🎊 حال و هوای زندگی زناشویی را عوض کند. 💕@haram110
👈 خانمتون شما نیست لطفا اینو یه بار برای همیشه کنید....😏 ❤️ برای به دست آوردن : - به حرفاش بده - بهش کن - گاهی براش یک شاخه بگیر - بهش بگو دارم - وفراموش نکن - حتی اگه پول کمی دستت داری گاهی یه کوچک براش بگیر - حداقل در روز یک بار بهش کن - جلوی جمع بهش بذار - ازدواج و روز زن رو فراموش نکن - موقعی که ناراحت هست کنارش باش و بهش بگو نگران چیزی نباش .
*بازی_و_سرگرمی_با_همسر* 💠 گاهی با همسر خود در خانه مشغول و سرگرمی شوید و آن را با و هیجان و شوخی‌های مناسب انجام دهید. 💠 سرگرمی و بازی و خنده‌های لابلای آن، باعث می‌شود گاهی و رفتارهای سنگین زن و شوهر نسبت به یکدیگر از بین برود و و علاقه جدید در زندگی جریان پیدا کند. 💠 در هنگام با همسر، مطمئن باشید که همسرتان نسبت به آن موضوع حساسیت ندارد! 💠 نباید به گونه‌ای باشد که باعث تحقیر شدن همسرتان گردد و به شخصیت وی لطمه‌ای وارد کند. 💠 اگر همسرتان احساس کند که حتی در شوخی‌هایتان هوای دلش را دارید عاشقتان می‌شود.
*همه بخونن* 🔴 *چوب‌کبریت‌های_زندگی* 💠 بسیاری از اشیاء در شرایط عادی، ضایعات به حساب می‌آیند و حتّی در سطل زباله انداخته می‌شوند. مثل یک میخ کوچک، سرم، یک چوب کبریت، پیچ و مهره ریز و دهها چیز بی‌ارزش دیگر که کسی تلاش جدّی برای نگهداری آنها نمی‌کند. امّا گاه در شرایط سخت و همین اشیاء بی‌ارزش نقش حیاتی ایفا می‌کنند. سوزن سرم جان یک بیمار و چوب کبریتی جان انسانی را از نجات می‌دهد. 💠 در زندگی مشترک، گاه یک رفتار یا جمله کوچک و به ظاهر ناچیز، آبی بر روی دعوا و تشنّج است و از فتنه‌ای بزرگ جلوگیری می‌کند. هر رفتار و جمله‌ی ساده‌ای که بتواند همسر را از لجبازی، و جدل دور کند گوهری ارزشمند است. 💠 برای نمونه برخی رفتارها و جملات ساده و را که در حال عصبانیّت همسر کارگشاست ذکر می‌کنیم: 🔅بوسیدن پیشانی همسر 🔅 مالش مهربانانه‌ی شانه‌های همسر 🔅سکوتِ متواضعانه به هنگام عصبانیت شدید وی 🔅آوردن آب قند برای او 🔅لبخند زدن با ژست پذیرش نظر او 🔅 جملات کوتاه مثل "خودتو اذیت نکن"، "حق با توست"، "ارزششو نداره خودتو ناراحت نکن"، "درکت می‌کنم"،"منو اگر‌ ناراحتت کردم"،"طاقت دیدن ناراحتیتو ندارم"،"بیا فراموشش کنیم"،"چشم هر چی تو بگی عزیزم"،"تو جون بخواه عزیزم"،"روی حرفات فکر می‌کنم"،"از دستم باش" و صدها رفتار کوچک و جمله‌ی کوتاه و ساده‌ که در بزنگاهها شما را از خطر سردی روابط و کم شدن علاقه و بینتان نجات می‌‌دهد.
حرم
💞💞💍💍💞💞 #انچه_مجردان_باید_بدانند #قسمت_دوم‌ 🔰هفت نکته درباره #مهریه ☑️ 3- اگر مهریه در عقدنامه ثبت
🔰هفت_نکته_درباره_مهریه ☑️ 6- بر قانون، برای تمام یا قسمتی از مهریه می‌توان مدت یا قرار داد. ☑️ 7- مهریه نشان مرد به همسرش است. اما مراقب باشید که این هدیه، با و اجبار و وحشت از زندان افتادن تقدیم خانم نشود! 🔰 شرایط مهریه در شرع 1- مالیت داشته باشد. 2- قابل تملك و نقل و انتقال باشد. 3- معلوم و معین باشد. 4- قدرت بر و تسلم داشته باشد. 👌 بنابراین اگر کسی مهریه خود را فقط حج عمره قرار دهد، مهریه از نظر شرعی پذیرفته شده نیست و برای آن مهر المثل قرار داده می شود. مگر آن که هزینه یک حج به عنوان مهریه قرار داده شود که در آن صورت متوسط سفر حج بر شوهر لازم می شود. 🔰 انواع مهریه بیشتر ما فکر می کنیم انواع مهریه فقط شامل و عندالاستطاعه است اما مهریه در نگاه شرع انواع مختلفی دارد که عبارتند از: ◀️ مهر المسمی: مهری كه در نكاح تعیین شده یا تعیین آن به عهده شخص ثالثی گذارده شده است. ◀️ مهر المِثل: مهری است كه در ذکر نشده اما شرع حق زن می داند و میزان آن بر مبنای شخصیت، اجتماعی، شرافت و اوضاع و احوال زن تعیین می شود. ◀️ مهر السُنه: مقدار آن 5/262 پول نقره مسكوك است. ‌‌‎‌‹⃟⃟⃟‌‌‎‌-•-•-•-------❀•♥•❀ --------•-•-•-- ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌
هدایت شده از حرم
❤️🍃❤️ 👈 اگر همسرتان ابراز برایش سخت است و به راحتی اینکار را انجام نمی‌دهد ❤️و دوست دارید ابراز کردنش پررنگ شود، 🔵بهتر است در مواقع نادری که همسرتان ابراز محبت می‌کند یا رفتار عاطفی نشان می‌دهد، 😍شیرینی و لذت آن را دائما برای همسرتان بازگو کنید تا غیر مستقیم متوجه شود که یک ابراز‌ محبت کوچک چقدر می‌تواند حال همسرش را دگرگون کرده و مدتها لذت ببرد. 🔸 حالِ خوشتان را که با ابراز محبت همسرتان ایجاد شده با 📩پیامکهای متنوع در طول روز و هم حضوری برایش بازگو کنید تا همسرتان متوجه شود که ابراز‌ محبت چقدر می‌تواند 🎀🎊 حال و هوای زندگی زناشویی را عوض کند. 💕@haram110
👈 خانمتون شما نیست لطفا اینو یه بار برای همیشه کنید....😏 ❤️ برای به دست آوردن : - به حرفاش بده - بهش کن - گاهی براش یک شاخه بگیر - بهش بگو دارم - وفراموش نکن - حتی اگه پول کمی دستت داری گاهی یه کوچک براش بگیر - حداقل در روز یک بار بهش کن - جلوی جمع بهش بذار - ازدواج و روز زن رو فراموش نکن - موقعی که ناراحت هست کنارش باش و بهش بگو نگران چیزی نباش .
*بازی_و_سرگرمی_با_همسر* 💠 گاهی با همسر خود در خانه مشغول و سرگرمی شوید و آن را با و هیجان و شوخی‌های مناسب انجام دهید. 💠 سرگرمی و بازی و خنده‌های لابلای آن، باعث می‌شود گاهی و رفتارهای سنگین زن و شوهر نسبت به یکدیگر از بین برود و و علاقه جدید در زندگی جریان پیدا کند. 💠 در هنگام با همسر، مطمئن باشید که همسرتان نسبت به آن موضوع حساسیت ندارد! 💠 نباید به گونه‌ای باشد که باعث تحقیر شدن همسرتان گردد و به شخصیت وی لطمه‌ای وارد کند. 💠 اگر همسرتان احساس کند که حتی در شوخی‌هایتان هوای دلش را دارید عاشقتان می‌شود.
*همه بخونن* 🔴 *چوب‌کبریت‌های_زندگی* 💠 بسیاری از اشیاء در شرایط عادی، ضایعات به حساب می‌آیند و حتّی در سطل زباله انداخته می‌شوند. مثل یک میخ کوچک، سرم، یک چوب کبریت، پیچ و مهره ریز و دهها چیز بی‌ارزش دیگر که کسی تلاش جدّی برای نگهداری آنها نمی‌کند. امّا گاه در شرایط سخت و همین اشیاء بی‌ارزش نقش حیاتی ایفا می‌کنند. سوزن سرم جان یک بیمار و چوب کبریتی جان انسانی را از نجات می‌دهد. 💠 در زندگی مشترک، گاه یک رفتار یا جمله کوچک و به ظاهر ناچیز، آبی بر روی دعوا و تشنّج است و از فتنه‌ای بزرگ جلوگیری می‌کند. هر رفتار و جمله‌ی ساده‌ای که بتواند همسر را از لجبازی، و جدل دور کند گوهری ارزشمند است. 💠 برای نمونه برخی رفتارها و جملات ساده و را که در حال عصبانیّت همسر کارگشاست ذکر می‌کنیم: 🔅بوسیدن پیشانی همسر 🔅 مالش مهربانانه‌ی شانه‌های همسر 🔅سکوتِ متواضعانه به هنگام عصبانیت شدید وی 🔅آوردن آب قند برای او 🔅لبخند زدن با ژست پذیرش نظر او 🔅 جملات کوتاه مثل "خودتو اذیت نکن"، "حق با توست"، "ارزششو نداره خودتو ناراحت نکن"، "درکت می‌کنم"،"منو اگر‌ ناراحتت کردم"،"طاقت دیدن ناراحتیتو ندارم"،"بیا فراموشش کنیم"،"چشم هر چی تو بگی عزیزم"،"تو جون بخواه عزیزم"،"روی حرفات فکر می‌کنم"،"از دستم باش" و صدها رفتار کوچک و جمله‌ی کوتاه و ساده‌ که در بزنگاهها شما را از خطر سردی روابط و کم شدن علاقه و بینتان نجات می‌‌دهد.
🔻وقتی توماس کارلایل فیلسوف ، ریاضیدان و تاریخ نگار اسکاتلندی هم شیفتهٔ حکومت عدل علوی است! «... جوانمردی چون علی را چگونه میشود دوست نداشت؟ او فردی با ذهنی متعالی بود، همانطوری که نشان داده و وجودش مملو از و عاطفه بوده است و سلحشوری بسیار شجاع به مانند شیر، در عین حال دارای رحم و ترحم ، حق و و مهرورزی. شهادت او بخاطر شدت او و ایثارش برای دیگران بوده است...» 📗 On Heroes ، hero wordship، and the Heroic in History _ page 63
⬛ شهادت امام رضا (صلواة الله علیه) 1️⃣ امام رضا فرمودند : شَرُّ خَلْقِ اللَّهِ فِي زَمَانِي يَقْتُلُنِي بِالسَّمِّ ⬅️ آفریده خداوند در این زمان ، مرا به‌ وسیله  می کشد (عيون أخبار الرضا ، جلد 2 ، صفحه 256) 2️⃣ امام رضا فرمودند : إِنِّي سَأُقْتَلُ بِالسَّمِّ مَظْلُوماً ⬅️ همانا من به زودی با سم ، مظلومانه خواهم شد (عيون أخبار الرضا ، جلد 2 ، صفحه 261) 3️⃣ امام رضا فرمودند : إِنِّي سَأُقْتَلُ بِالسَّمِّ مَظْلُوماً وَ أُقْبَرُ إِلَى جَنْبِ هَارُونَ ⬅️ همانا من به زودی با سم کشته خواهم شد و در کنار‌   می‌ شوم (عيون أخبار الرضا ، جلد 2 ، صفحه 227) 4️⃣ امام رضا فرمودند : وَ إِنِّي مَقْتُولٌ بِالسَّمِّ ظُلْماً وَ مَدْفُونٌ فِي مَوْضِعِ غُرْبَةٍ ⬅️ همانا من با و از روی می‌ شوم (عيون أخبار الرضا ، جلد 2 ، صفحه 255 و 254) 5️⃣ میگوید : امام رضا به من فرمودند : به ای که‌ هارون در آنجا است برو و از هر گوشه آن ، مشتی برایم بیاور . من رفتم و آنچه خواسته بودند را آوردم . چون مقابلشان رسیدم ؛ فرمودند : یکی یکی از آن (چهار مشت) خاک را به من بده . من آنها را به حضرت دادم و حضرت آنها را بوئیدند و بر زمین ریختند و فرمودند : در اینجا برایم قبری حفر می‌کنند . ای اباصلت فردا من بر این فاجر ( ) وارد می‌شوم . پس اگر از آنجا برهنه خارج شدم با من حرف بزن و من پاسخ تو را خواهم داد . اما اگر سرم را پوشیده بودم با من سخن نگو . اباصلت میگوید : وقتی صبح شد ... امام بر مأمون وارد شدند . مقابل مأمون طبقی از بود ... مأمون به امام گفت : شما از آن تناول کنید . امام فرمودند : مرا از خوردن آن معاف بدار . گفت : باید از آن بخوری ... امام از او گرفتند و از آن را در دهان مبارک شان گذاشتند ... آنگاه به سر کشیدند و خارج شدند . اباصلت میگوید : من با امام سخن نگفتم تا وقتی که داخل خانه شدند و فرمودند : درها را ببندید ... در این هنگام دیدم جوانی خوشروی (امام جواد) داخل شدند ... سپس به سوی پدرشان رفتند ... امام رضا هم در این هنگام به رسیدند ... (عيون أخبار الرضا ، جلد 2 ، صفحه 242 و 243) 6️⃣ اباصلت میگوید : مأمون بر حضرت به علت فضل شان میکرد و حضرت را قرار داد تا به مردم نشان دهد که آن حضرت به دارند و از این طریق جایگاه امام را در نزد مردم متزلزل گرداند ! اما این امر موجب بیشتر شدن جایگاه امام نزد مردم شد . مأمون هر شهر را جمع میکرد به طمع اینکه یکی از آنها حضرت را کند تا جایگاه امام در نزد مردم کم گردد ؛ اما هیچ‌ از علمای و  و و  و  و  و با امام نکرد مگر آنکه آن حضرت او را مغلوب کردند . مردم میگفتند : به خدا قسم که امام نسبت به از مأمون سزاوارتر است . این خبر را به مأمون رساندند و مأمون به این علت شده و ش نسبت به امام بیشتر شد . امام رضا هم از مأمون پروا نداشتند و او را یاری نمیکردند و در اکثر اوقات او را رد میکردند . به همین سبب مأمون شده و اش زیاد تر شد . اما اظهار نمی‌کرد و سرانجام امام را با زهر شهید کرد (عيون أخبار الرضا ، جلد 2 ، صفحه 239) نکته : آنچه در این آمده است ، تنها یک عامل از مجموعه عوامل ، برای به شهادت رساندن امام رضا بوده است ؛ نه آنکه تنها انگیزه مأمون برای قتل امام این بوده باشد 7️⃣ ریان بن شبیب میگوید : زمانیکه که مأمون خواست از مردم بیعت بگیرد تا او را بخوانند و از مردم برای امام رضا بیعت بگیرد تا حضرت را ولیعهد مأمون بدانند و از مردم برای  بیعت بگیرد تا او را به مأمون بدانند ؛ امر کرد ... تا مردم بیعت کنند ... وقتی همه مردم بیعت کردند ؛ امام رضا فرمودند : بیعت تمام مردم به غیر از بیعت کردن آخرین نفرشان ، به شکل انجام گرفت و فقط بیعت آخرین نفر به شکل انجام شد ... بنابراین مأمون امر کرد تا همه مردم طبق بیعت توصیف شده از امام رضا بیعت کنند . به همین خاطر مردم گفتند : کسی که عقد بیعت را بلد نیست (مأمون) ، چگونه مستحق امامت بر مردم است . قطعا کسی که به آن علم دارد (امام رضا) سزاوارتر است از کسی که به آن جاهل است . راوی میگوید : همین سرزنش مردم به مأمون ، او را وادار کرد که امام را با سم نماید (عيون أخبار الرضا ، جلد 2 ، صفحه 238 و 239) نکته : آنچه در این آمده است ، تنها یک عامل از مجموعه عوامل ، برای به شهادت رساندن امام رضا بوده است ؛ نه آنکه تنها انگیزه مأمون برای قتل امام این بوده باشد
حرم
* 💞﷽💞 📚 رمان زیبای #هرچی_تو_بخوای 🌈 #قسمت_صد_ودوم _سلام عزیزم _هدیه هات کجان؟ -تو ماشین.پیش ما
* 💞﷽💞 📚 رمان زیبای 🌈 -من نمیخوام اذیتت کنم،نمیخوام ناراحت باشی وگرنه جز تو هیچکس نیست که دلم بخواد تو اون مواقع کنارم باشه. -من میخوام تو سختی ها کنارت باشم.اینکه ازم پنهان میکنی اذیتم میکنه. مدت طولانی ساکت بود و فکر میکرد.بعد لبخند زد و گفت: _باشه،خودت خواستی ها. چهار ماه گذشت... دخترهام پنج ماهشون بود.مدتی بود که وحید سه روز کامل خونه نمیومد،دو روز میومد،بعد دوباره سه روز نبود. دو روزی هم که میومد بعد ساعت کاری میومد.من هیچ وقت از کارش و حتی مأموریت هاش .چون میدونستم توضیح بده و از اینکه نتونه به سؤالهای من جواب بده اذیت میشه.ولی متوجه میشدم که مثلا الان شرایط کارش خیلی سخت تر شده.اینجور مواقع بسته به حال وحید یا میذاشتم تا مسائلشو حل کنه یا بیشتر بهش میکردم تا کمتر بهش فکر کنه.تشخیص اینکه کدوم حالت رو لازم داره هم سخت نبود،از نگاهش معلوم بود. وقتی که نبود چند بار خانمی با من تماس گرفت و میگفت وحید پیش منه و من همسرش هستم.از زندگی ما برو بیرون... اوایل فقط بهش میگفتم به همسرم دارم و حرفهاتو باور نمیکنم...زود قطع میکردم.من به وحید اعتماد داشتم. اما بعد از چند بار تماس گرفتن به حرفهاش گوش میدادم ببینم حرف حسابش چیه و دقیقا چی میخواد.ولی بازهم باور نمیکردم.چند روز بعد عکس فرستاد. عکسهایی که وحید کنار یه خانم چادری بود. حجاب خانمه مثل من نبود،ولی بد هم نبود، محجبه محسوب میشد.تو عکس خیلی به هم نزدیک بودن. وحید هیچ وقت به یه خانم نامحرم اونقدر نزدیک نمیشد. ولی عکس بود و . اونقدر برام بی ارزش و بی اهمیت بود که حتی نبردم به یه متخصص نشان بدم بفهمم واقعی هست یا ساختگی. بازهم اون خانم تماس گرفت.گفت: _حالا که دیدی باور کردی؟ گفتم: _من چیزی ندیدم. تعجب کرد و گفت: _اون عکسها برات نیومده؟!!! -یه عکسهایی اومد.ولی آدم عاقل با عکس زندگیشو بهم نمیریزه. به وحید هم چیزی از تماس ها و عکسها نمیگفتم. دو روز بعد یه فیلم فرستادن.... تو فیلم تصویر و صدای وحید خیلی واضح بود.اون خانم هم خیلی واضح بود.همون خانم محجبه بود ولی تو فیلم حجابش خیلی کمتر بود.اون خانم به وحید ابراز علاقه میکرد،وحید هم لبخند میزد.... حالم خیلی بد شد. خیلی گریه کردم.نماز خوندم.بعد از نماز سر سجاده فکر کردم.بهتره زود نکنم.. ولی آخه مگه جایی برای قضاوت دیگه ای هم مونده؟دیگه چه فکری میشه کرد آخه؟ باز به خودم تشر زدم،الان ذهن تو درگیر یه چیزه و ناراحتیت اجازه نمیده به چیز دیگه ای فکر کنی. گیج بودم.دوباره خوندم.ولی آروم نشدم. دوباره خوندم ولی بازهم آروم نشدم.نماز حضرت فاطمه(س) خوندم.به حضرت شدم،گفتم کمکم کنید.بعد نماز تمام افکار منفی رو ریختم دور ولی چیز دیگه ای هم به ذهنم نمیرسید.... صدای بچه ها بلند شد.رفتم سراغشون ولی فکرم همش پیش وحید بود. با وحید تماس گرفتم که صداش آرومم کنه.گفت: _جایی هستم،نمیتونم صحبت کنم. بعد زود قطع کرد.اما صدای خانمی از اون طرف میومد،گفتم بیاد خب که چی مثلا. فردای اون روز دوباره اون خانم تماس گرفت. گفت: _حالا باور کردی؟وحید دیگه تو رو نمیخواد. دیروز هم که باهاش تماس گرفتی و گفت نمیتونه باهات صحبت کنه با من بوده. خیلی ناراحت شدم ولی به روی خودم نیاوردم. گفتم: _اسمت چیه؟ خندید و گفت: _از وحید بپرس. با خونسردی گفتم: _باشه.پس دیگه مزاحم نشو تا از آقا وحید بپرسم. تعجب کرد. خیلی جا خورد.منم از خونسردی خودم خوشم اومد و قطع کردم. گفتم بدترین حالت اینه که واقعیت داشته باشه، دیگه بدتر از این که نیست.حتی اگه واقعیت هم داشته باشه نمیخوام کسی که از نظر بهم میریزه باشم. سعی کردم به خاطرات خوبم با وحید فکر کنم. همه ی زندگی من با وحید خوب بود. یاد پنج سال انتظارش برای پیدا کردن من افتادم. یک سالی که برای ازدواج با من صبر کرده بود. نه..وحید آدمی نیست که همچین کاری کنه... من همسر بدی براش نبودم.وحید هم آدمی نیست که محبت های منو نادیده بگیره..ولی اون فیلم.... دو روز گذشت و فکر من مشغول بود.... ادامه دارد...
✨﷽✨ 🔖 (13) 💎 ﴿؏َـلَیْه السَّلامْ﴾ 💢محبت دوست داشتن مولا صَلَوَاتُ اَللهِ عَلَيْهِ نشان زادگی.. 💢 ✅ ... عَنْ أَنَسٍ , قَالَ: كَانَ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ إِذَا أَرَادَ أَنْ يَشْهَر عَلِيًّا فِي مَوْطِنٍ أَوْ مشهد، علا عَلَى رَاحِلَتِهِ وأَمَرَ النَّاسَ أَنْ يَنْخَفِضُوا دُونَهُ , وَأَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ شهر عَلِيًّا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ يَوْمَ خَيْبَرَ، فَقَالَ: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ مَنْ أَحَبَّ أَنْ يَنْظُرَ إِلَى آدَمَ فِي خَلْقِهِ، وَأَنَا فِي خُلْقِي، وَإِلَى إِبْرَاهِيمَ فِي خَلّتهِ، وَإِلَى مُوسَى فِي مُنَاجَاتِهِ وَإِلَى يَحْيَى فِي زُهْدِهِ، وَإِلَى عِيسَى فِي سُنَنِهِ فَلْيَنْظُرْ إِلَى عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ، إِذَا خَطَرَ مِثْلَ الصَّقْرِ كَأَنَّمَا يَنْقَلِعُ مِنْ صَخْر أَوْ يَنْحَدِرُ مِنْ صَبَبٍ، يَا أَيُّهَا النَّاسُ امْتَحِنُوا بِحُبِّهِ أوْلادَكُمْ؛ فَإِنَّ عَلِيًّا لا يَدْعُو إِلَى ضَلالَةٍ , وَلا يَبْعُدُ عَنْ هُدًى، فَمَنْ أَحَبَّهُ فَهُوَ مِنْكُمْ , وَمِنْ أَبْغَضَهُ فَلَيْسَ مِنْكُمْ» . قَالَ أَنَسُ بْنُ مَالِكٍ: فَكَانَ الرَّجُلُ مِنْ بَعْدِ يَوْمِ خَيْبَرَ يَحْمِلُ وَلَدَهُ عَلَى عَاتِقِهِ، ثُمَّ يَقِفُ عَلَى طَرِيقِ عَلِيٍّ , فَإِذَا نَظَرَ إِلَيْهِ تَوَجَّهَ بِوَجْهِهِ تِلْقَاءَهُ , وَأَوْمَأَ بِإِصْبَعِهِ أيْ بُنَيَّ تُحِبُّ هَذَا الرَّجُلَ الْمُقْبِلَ؟ فَإِنْ قَالَ الْغُلامُ: نَعَمْ، قَبَّلَهُ وَإِنْ قَالَ: لا، خَرَقَ بِهِ الأَرْضَ وَقَالَ لَهُ: الْحَقْ بِأُمِّكَ، وَلْتَلْحَقْ أُمُّكَ بِأَهْلِهَا، وَلا حَاجَةَ لِي فِيمَنْ لا يُحِبُّ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ. 💠«اسماعيل بن قاسم بن اسماعيل ابوالقاسم حلبي» از اهل سنّت در قرن چهارم هجری قمری به اسناد خود از بن مالک چنین نقل می‌کند: ☑️هرگاه خدا صَلَّی اللهُ عَلَیْه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ می‌خواست بن ابیطالب صَلَوَاتُ اَللهِ عَلَيْهِ را معرّفی کند و او را به مردم بشناساند، او را روی شتر خود بالا می‌برد و به مردم دستور می داد که در جایگاهی پایین‌تر از وی قرار بگیرند، ایشان در روز علی صَلَوَاتُ اَللهِ عَلَيْهِ را این چنین توصیف فرمودند: ↩️ ای مردم! کسی که می‌خواهد به آدم، و خوی من، خلیل اللهی ابراهیم، موسی، یحیی و و منش عیسی عَلَيْهِم السَّلاَمُ بنگرد، پس به بن ابی‌طالب صَلَوَاتُ اَللهِ عَلَيْهِ نگاه کند.💯💯 او کسی است که در مواقع حساس و پرمخاطره بسان شکاری حاضر می‌شود. ای مردم! فرزندانتان را با علی صَلَوَاتُ اَللهِ عَلَيْهِ بیازمایید؛ چرا که علی صَلَوَاتُ اَللهِ عَلَيْهِ دعوت به نمی‌کند و هیچ‌گاه از دور نمی‌شود. ✅پس هر کس او را بدارد، از شما [فرزند شماست] و هر که او در سینه داشته باشد، از شما [فرزند شما] نیست.. 💯💯 انس بن مالک می‌گوید: پس از این کلام خدا صَلَّی اللهُ عَلَیْه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ در روز خیبر، اوضاع به گونه ای بود که پدر فرزندش را روی دوش خود می‌نشاند و سر راه صَلَوَاتُ اَللهِ عَلَيْهِ می ایستاد، زمانی که صَلَوَاتُ اَللهِ عَلَيْهِ را می‌دید، صورت فرزندش را به سمت صَلَوَاتُ اَللهِ عَلَيْهِ می‌گرداند و با انگشت او را به فرزندش نشان می‌داد و می‌پرسید: 👈 فرزندم این شخصی که در حال آمدن است را دوست می‌داری⁉️ اگر پاسخ مثبت می‌داد، او را می‌بوسید. ولی اگر می‌گفت: نه، او را روی زمین می‌انداخت و به او می‌گفت: برو به مادرت ملحق شو.. مادرت نیز باید به اهلش ملحق شود مرا با کسی که بن ابی طالب صَلَوَاتُ اَللهِ عَلَيْهِ را دوست نمیدارد، کاری نیست. 📚 مشخصات نسخه خطی: الجزء فيه من حديث أبي القاسم الحلبي تأليف: إسماعيل بن القاسم بن إسماعيل أبوالقاسم الحلبي الخياط المؤدب(قرن ٤)، کتابت شده در قرن ششم هجری به خط حافظ ابن عساکر، نگه‌داری شده در کتابخانه‌ی ظاهریه_ دمشق، مجموعه شماره ۲۴ ورق ۱۰۸ _ ۱۱۵
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄ ◻️▫️ امام معصوم علیه السلام قسمت • دوازدهم ✔️ ✅ برگزیده‌های برگزیدگان خدا ‍ 🔻🔻تـا اینجـا فضایـل همـه برگزیـدگان الهی بیـان گردیـد. در ادامـهٔ حـدیث برتري چهـارده معصـوم علیهم السلام مورد تاکید قرار میگیرد: 🔹ثُمَّ اطَّلَعتُ عَلی قُلوبِ المُصطَفَینَ مِن رُسُلی ، فَلَم أجِد فیهِم أطوَعَ ولا أنصَحَ لِخَلقی مِن مُحَمَّدٍ خِیَرَتی وخالِصَتی ، فَاختَرتُهُ عَلی عِلمٍ ، ورَفَعتُ ذِکرَهُ إلی ذِکری ، ثُمَّ وَجَدتُ قُلوبَ حامَّتِهِ اللّاتی مِن بَعدِهِ عَلی صِبغَهِ قَلبِهِ ، فَأَلحَقتُهُم بِهِ ، وجَعَلتُهُم وَرَثَهَ کِتابی ووَحیی ، وأَوکارَ حِکمَتی ونوری ، وآلَیتُ بی ألّا اُعَذِّبَ بِناری مَن لَقِیَنی مُعتَصِما بِتَوحیدی ، وحَبلِ مَوَدَّتِهِم أبَدا» .  : «سپس بر دلهاي برگزیدگان خود از رسولانم آگاهی یافتم و در میان آنها کسـی را تر نسبت به من و تر نسبت به مخلوقاتم از که برگزیـده وخالص شـده من است نیافتم. پس با علم خود او را برگزیدم و نام و یاد او را همراه یاد و نام خود بلنـد مرتبه قرار دادم. سـپس دلهاي اهلبیت و نزدیکان او را پس از او، همچون قلب او (مطیعتر و خیرخواه تر از دیگران) یـافتم، پس آنهـا را هم به او ملحق سـاختم و آنهـا را وارث کتـاب و وحی خود و ارکـان حکمت و نورخویش قرار دادم. و به خودم قسم یاد کردم که هر کس را که به من و ریسـمان آنها چنگ زند و با این حال مرا ملاقات کند، هیچگاه به آتش خود عذاب نکنم.» 📚 بحارالانوار ج۲۶ ص۳۱۰ ✅🔚✅ بنابراین میتوانیم به صـراحت، حضرت پیامبر خدا محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم و اهلبیت عصمت علیهم السلام را برگزیده هاي برگزیدگان الهی بـدانیم. ✅🔚✅ و حکمتی که درحدیث فوق به آن اشاره شده این است که خداوند با علم ذاتی خود میدانست که اگر اینها در شرایط مساوی با دیگر مخلوقات خلق میشدند، باز هم مطیعترین افراد نسبت به خدا و خیرخواه ترین آنها برای مردم بودند و به همین جهت امتیازاتی به آنها بخشید که به دیگران نداده است. 🔖 اینجـا مقـایسه ای بود میـان چهـارده معصوم علیهم السلام و انبیا و رسل الهی علیهم السلام که فضـیلت و برتري آنها بر سایرین مشـخص گردید. 🔵ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است🔵 الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻 ‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️ ید الله فـــــوق ایدیهم یــــــد الله است.. بمیرد دشمن حیــــــدر ولــــــی الله است.. |
✿❀بِسْـمِـ الرَّبِ الشُّہَــداءِ وَالصِّدیـقین ✿❀ ✿رمان واقعی ✿❀قسمت ۳۰ مامان با اینکه وسواس داشت، اما به ایوب فشار نمی آورد. یک بار که حال ایوب بد بود، همه جای خانه را دنبال ، گشت حتی توی کمد دو در قدیمی مامان. ظرف های چینی را شکسته بود. دستش بریده بود و کمد خونی شده بود. مامان کمد را برد حیاط تا اب بکشد. حالا ایوب خودش را به آب و آتش می زد تا محبتشان را کند. تا میفهمید به چیزی احتیاج دارند حتی از هم آن را تهیه می کرد. بیست سال از عمر مامان میگذشت و زهوارش در رفته بود. به مامان برایش یخچال قسطی خریده بود و با وانت فرستاد خانه ایوب فهمیده بود آقاجون هر چه میگردد کفشی که به پایش بخورد پیدا نمی کند، تمام را گشت تا یک جفت کفش مناسب برای آقاجون خرید. ایوب به همه می کرد. ولی گاهی فکر میکردم بین محبتی که به هدی می کند، با پسرها فرق دارد. بس که قربان صدقه ی هدی میرفت. هدی که می نشست روی پایش ایوب آنقدر میبوسیدش که کلافه می شد، بعد خودش را لوس میکرد و می پرسید: -بابا ایوب، چند تا بچه داری؟ جوابش را خودش میدانست، دوست داشت از زبان ایوب بشنود: _من یک بچه دارم و دو تا پسر. هدی از مدرسه آمده بود.سلام کرد و بی حوصله کیفش را انداخت روی زمین ایوب دست هایش را از هم باز کرد: _"سلام بانمکم، بدو بیا یه بوس بده" هدی سرش را انداخت بالا _"نه،دست و صورتم را بشویم ،بعد" _نخیر، من این طوری دوست دارم، بدو بیا و هدی را گرفت توی بغلش.. مقنعه را از سرش برداشت. چند تار موی افتاد روی صورت هدی ایوب روی موهای گیس شده اش دست کشید و مرتبشان کرد. هدی لب هایش را غنچه کرد و سرش را فشرد به سینه ی ایوب _"خانم معلممان باز هم گفت باید موهایم را کوتاه کنم." موهای هدی تازه به کمرش رسیده بود. ایوب خیلی دوستشان داشت، به سفارش او موهای هدی را میبافتم که اذیت نشوند. با اخم گفت: _"من نمیگذارم، آخر موهای به این مرتبی چه فرقی با موهای کوتاه دارد؟ اصلا یک نامه می نویسم به مدرسه، می گویم چون موهای دخترم مرتب است، اجازه نمیدهم کوتاه کند. فردایش هدی با یک دسته برگه آمد خانه گفت: _معلمش از ایوب خوشش آمده و خواسته که او اسم بچه های کلاس را برایش توی لیست بنویسد ادامه دارد... ✿❀