بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_باقر_ع_شهادت
#علی_انسانی
▶️
ای پنجمین امام که معصوم هفتمی
از ما تو را ز دور «سلامٌ علیکمی»
بر درد جهل خلق، ز عالم طبیبتر
نامت غریب و قبر، ز نامت غریبتر
@hosenih
وقف علوم و دانش و دین کرده، همّ خویش
باشی کنار ابن و اب و اُمّ و عَمّ خویش
آب و گل و سجیّت تو، جز کرم نداشت
دیدم چرا مزار تو صحن و حرم نداشت
گلدستهای نداشت حرم، مرقدی نبود
صحن و سرا نیافتم و گنبدی نبود
این خاک عشق باشد و بر باد کی رود؟
غمهای عهد کودکی از یاد کی رود
آتش به خرمن جگر از آه، با تو بود
یک عمر، خاطرات تو همراه با تو بود
از صبح تا غروب کشیدی ز سینه آه
اما چه خوب شد که نرفتی به قتلگاه
تو دیدهای چهها به اسارت به عمه شد
در شهر شوم شام، جسارت به عمه شد
تو طفل روی ناقهی عریان نشستهای
بر روی رحل ناقه، چو قرآن نشستهای
@hosenih
تو طعم تازیانه و سیلی چشیدهای
بر روی خار، همره طفلان دویدهای
دیدی تو خیمههای به آتش کشیده را
داغ و فرار و رنگ ز چهره پریده را
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_باقر_ع_شهادت ، زبان حال حضرت امام باقر(ع) با حضرت رقیه(س)
#مجید_تال
▶️
تو یکسره در چشم لشکر بودی و من نه
چون صاحب خلخال و زیور بودی و من نه
@hosenih
فهمیدم آن لحظه که نامحرم تو را می زد
از چند صورت مثل مادر بودی و من نه
ما هر دو از بازار شامیها گذر کردیم
با این تفاوت که تو دختر بودی و من نه
در معرض چشم حرامی بودهایم اما
آن لحظه تو محتاج معجر بودی و من نه
حاجت گرفتی در خرابه من دلم میسوخت
آنشب تو درآغوش یک سر بودی و من نه
@hosenih
اما دوتایی مثل گل از ساقه افتادیم
ما دست در دستان هم از ناقه افتادیم
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_باقر_ع_شهادت
#محسن_ناصحی
▶️
چهار ساله است و مثل کاروانیان مسافر است
چهارساله است و شاهد غمین ترین مناظر است
@hosenih
بنا به کربلا رسیدن است، کربلا رسیدنی است
بنا به داغ دیدن است ، دیده و شکسته خاطر است
امام زاده است و خود امام ، از نبی بر او سلام
مخاطب سلام ، او ، مبلّغ سلام ، جابر است
بناست وارث گدازه های منبر پدر شود
کنون که نسل عنترِ* بنی امیّه بر منابر است
لهوفها رساله می شوند و تیغها قلم از او
آهای وارثان جهل و ظلم ، این امام باقر است
نمیشود همیشه گریه را سرود و اشک را نوشت
اگرچه روضه خوان دردهای او همیشه شاعر است
@hosenih
چقدر نیزه دید و دشنه دید ، اتّفاق تشنه دید
چقدر کربلا که در مقابلش هنوز حاضر است
*نام دستهای از میمونهای آفریقایی
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_باقر_ع_شهادت
#عباس_احمدی
▶️
اي خيمۀ عشق از تو بر پا مانده
اي از تو دهان علم هم وا مانده
@hosenih
از آتش اشكهايتان معلوم است
در كرب و بلا كودكي ات جا مانده
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_باقر_ع_شهادت
#محمدحسن_بیات_لو
▶️
آه یادم نمی رود هرگز
غم جانسوز غارت خلخال
حمله ی نابرابر لشکر
به زنان و به خیمه و اطفال
@hosenih
صحنه اش بین صحن چشمانم
میدهد زجر هر شب و روزم
ذوالجناح آمد از دل میدان
با دو صد زخم بر سر و کوپال
@hosenih
چه بگویم از آن غروب غریب
در هیاهوی نیزه و شمشیر
تنی از روی شیب قربانگاه
غلت می خورد تا ته گودال
@hosenih
چه بگویم که تیزی خنجر
به روی حنجری فشار آورد
یک نفر بین قاتلانش شد
بر سر سر بریدنش جنجال
@hosenih
هم غرورم شکست هم قلبم
آن زمانی که دختری خسته
از روی ناقه بر زمین افتاد
دشت تاریک بود و رفت از حال
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_باقر_ع_شهادت
#میلاد_حسنی
▶️
کودکی باغی از ریاحین است
آسمانش ستاره آذین است
کودکی فصل خوب خاطره هاست
و پر از روزهای شیرین است
@hosenih
روزهایی شبیه یک رویا
مملو از خوابهای رنگین است
ولی انگار خاطرات شما
راوی زخمهای دیرین است
توی تصویر چار سالگی ات
کودکی بغض کرده غمگین است
با سوالی که ذبح شش ماهه
راه و رسم کدام آیین است؟
یا سوالی شبیه اینکه چرا
عمه پیشانیاش پر از چین است
@hosenih
چه بگویم خودت که میدانی
روضهی قتلگاه سنگین است
دستهایی که میرود بالا
دستهایی که رو به پایین است
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_باقر_ع_شهادت
#مهدی_مقیمی
▶️
نقل چهار سالگی ات نقلِ کربلاست
این جمله خود به خود به خدا ختمِ روضه هاست
ای که امامِ پنجمِ مظلومِ شیعه ای
ذکر توسلِ به تو مشکل گشای ماست
@hosenih
باید که طولِ عمر تورا غرق غم نوشت
بس که به قابِ چشمِ تو تصویر نیزه هاست
تو کشتۀ مصائب کرببلا شدی
گر که شهیدِ زهر بخوانم تو را خطاست
ده سال در منا به عزایت گریستند
تا صبحِ روز حشر ، عزادار تو مناست
محنت کشیدهء دلِ ویرانه های شام
بخشی زِ خاطراتِ تو بین خرابه هاست
قدری زِ خاطرات تو هم در میان راه
دنبالِ نیزهء سرِ سلطان اولیاست
داغی که چند سال ، زِ عمر تو کاسته
بزم شراب و طعنه به ناموس مرتضاست
@hosenih
ای با کفن چه سخت شده شعرِ روضه ات
وقتی که سهمِ بی کفنی ، قطعه بوریاست
از حال و روزِ خاکیِ صحن بقیعتان
پیداست غربتی که فقط قسمت شماست
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
برای #زائرین_مدینه ، #قبرستان_بقیع ، #حج
#محمد_مبشری
▶️
امان از محنت تو یابن زهرا
شکسته حرمت تو یابن زهرا
@hosenih
مزار تو چه خاموش و غریب است
«فدای غربت تو» «یابن زهرا»
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_باقر_ع_شهادت
#رضا_قاسمی
▶️
ای آنکه قبرت بی چراغ و سایبان است !!!
روضه نمی خواهی !! مزارت روضه خوان است
گلدسته ات سنگی ست ، روی تربت تو
گنبد نداری ... گنبد تو آسمان است
@hosenih
اصلا نیازی به بیانش نیست دیگر
اوج غریبی تو از قبرت عیان است
تو یادگار داغ های کربلایی
از هرم ماتم در دلت آتشفشان است
هر روضه ات کرب و بلایی می شود ... چون
دور مزار تو پر از نامه رسان است
تو شاهد باران سیل آسای خونی
تو کعبه ای ... چشمت شبیه ناودان است
تو یادگار باغ های لاله هستی
اما به ذهنت خاطرات صد خزان است
جسم تو در خاک بقیع و روحت اما ...
در قلب یک گودال ، هر شب میهمان است
دیدی که در گودال ، جدت را چه کردند
دیدی که عمه روی تَل بر سرزنان است
تو شاهد گل های از ساقه جدایی
دیدی که بر نیزه سرِ پیر و جوان است
@hosenih
تو غیرت اللهی ... غم ناموس دیدی
از داغ غارت در گلویت استخوان است
تو مقتلی هستی که دیده روضه ها را
آنچه زبان از گفتنش هم ناتوان است
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_باقر_ع_شهادت
#قاسم_نعمتی
▶️
هجوم موجِ بلا را به چشم خود دیدم
غروبِ کرببلا را به چشم خود دیدم
به سر زنان پیِ عمه به روی تل رفتم
ذبیحِ دشتِ منا را به چشم خود دیدم
@hosenih
میانِ آن همه نیزه به دست در گودال
سنانِ بی سر و پا را به چشم خود دیدم
به زورِ نیزه زِرِه را ز تن در آوردند
مُرَملٌ بدماء را به چشم خود دیدم
زقتلگاه همه دستِ پُر که می رفتند
به دوشِ خولی عبا را به چشم خود دیدم
زمان حملۀ آن ده سوارِ تازه نفس
غبارِ رویِ هوا را به چشم خود دیدم
میانِ پنجۀ هر نعل تازه و میخش
لباسِ خون خدا را به چشم خود دیدم
سلام بر بدنِ بی سری که عریان شد
تنِ به خاک ،رها را به چشم خود دیدم
میانِ طایفه ها رأسها که قسمت شد
سرِ همه شهدا را به چشم خود دیدم
عمو که خورد زمین رویِ حرمله واشد
تمام واقعه ها را به چشم خود دیدم
به پشتِ خیمه به دنبالِ قبر اصغر بود
شکارِ رأسِ جدا را به چشم خود دیدم
فرارِ دختری آتش گرفته در صحرا
میانِ هلهله ها را به چشم خود دیدم
گذشته از همه اینها به شهرِ بد نامان
زمانِ قحطِ حیا را به چشم خود دیدم
میانِ مجلسِ نامحرمان و بزمِ شراب
ورودِ آل عبا را به چشم خود دیدم
تَهِ پیالۀ خود را کنارِ سر می ریخت
قمار و تشتِ طلا را به چشم خود دیدم
@hosenih
ضریحِ صورتِ جدم دوباره ریخت به هم
شتابِ چوبِ جفا را به چشم خود دیدم
عزیز کردۀ زهرا کنیزِ مردم نیست
اشارۀ دو سه تا را به چشمِ خود دیدم
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_باقر_ع_شهادت
#مرضیه_عاطفی
▶️
آن روزهایِ شعله ور یادم نرفته
دستان تبدارِ پدر یادم نرفته
دریا همان نزدیکی اما تشنه بودیم
بیتابی و چشمانِ تر یادم نرفته
@hosenih
شش ماهه را تیر سه شعبه بُرد با خود
داغِ عجیب ِ این خبر یادم نرفته
گهواره را بردند بعدِ گوشواره
هول و وَلایِ دور و بر یادم نرفته
افتاد خیمه دستِ یک عدّه حرامی
آن لحظهٔ پر دردسر یادم نرفته
بعد از جسارت ها اسارت ها کشیدیم
یک تکه نانِ مختصر یادم نرفته
یکریز در آغوش عمه بغض کردیم
زخم زبانِ رهگذر یادم نرفته
@hosenih
یک گوشه خوابید و صدایش درنیامد
اشک رقیه(س) تا سحر یادم نرفته
دیدم به عینه روضه ها را پیشِ چشمم
لحظاتِ تلخِ آن سفر یادم نرفته!
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_باقر_ع_شهادت
#عادل_حسین_قربان
▶️
ذکرِ دلِ شب: زیارتِ عاشورا
اسبابِ طلب: زیارتِ عاشورا
@hosenih
یک عمر به برکتِ امامِ باقر
داریم به لب زیارتِ عاشورا
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_باقر_ع_شهادت
شاعران:
#سعیده_اسماعیلی #زینب_سادات_محمدی #عارفه_نصیری #فاطمه_سادات_کوهپایه #فاطمه_غلامی #زهره_نصیری #ا_علی_علیخانی #حسین_آجورلو #محسن_خسروی #حسین_شهریاری
▶️
امشب نشسته در غمِ مردی غریب باز
در سینه ی بقیع سکوتی عجیب...باز_
_امسال هم شبیه به صدسالِ بی حرم
ماییم آن کبوترِ بی بالِ بی حرم...
@hosenih
آه از نهادِ خاک برآمد زِ بی کسی
باران ! به دادِ بغضِ فروخفته می رسی...؟
یک قبرِ خاکی از همه دنیا از آنِ اوست
انگار غربت ارثیه ی خاندانِ اوست...
هر نکته ای نبوده و بوده که یافته...
از بس که علم های نهان را شکافته
اوکه همیشه باقرِ دانش خطاب شد
در آتشِ مصیبتِ مکشوف، آب شد
آن روضه را که ما نشنیدیم دیده است
اینگونه صبر را ،زِ که تعلیم دیده است؟!!
با کربلا عجین شد و در شام پا گرفت...
با غیرت است،صبرِ زیاد از خدا گرفت...
هم شاهداست بر سرِ خورشیدِ بی کفن،
هم آشناست با غمِ زنجیر ، بر بدن...
گرچه به دستِ زجر ،ستم ها کشیده است
اما به پای طفلِ سه ساله رسیده است!؟
در مجلسِ یزید به زخمش نمک زدند
آنجا که عمه زینبِ او را کتک زدند
@hosenih
در خاطرش سیاهیِ بزمِ یزید بود
یاد آوریِشان خودِ زهرِ مدید بود
تا دید مادر و پدرش را به بزمِ شام...
یادِ مدینه، سوخت دلش بین ازدحام...
او وارثِ تمامِ حسین است در قیام
یا ذوالفقارِ حیدر کرار در نیام
او اولین حسین چیِ عالم است، پس...
با لطفِ اوست ذکرِ حسینم به هر نفس
او وارثِ مصیبتِ بی حدِ مجتباست...
دیده که مادرش زنِ تنهای کوچه هاست...
با خاطراتِ کودکی اش او چه می کند؟
هر روز یادِ سیلی و آن کوچه می کند...
در گیرو دارِ هُرمِ نفسهای آخرش
پیچیده باز غصه ی پهلوی مادرش
امشب چقدر غربتتان شکلِ مادر است
تنها امامِ عصر سَرِ قبرتان نشست
ناگاه ابر ،درد و دلش باز می شود
تا گریه میکند سخن آغاز می شود
آخر به بوی سوختنِ یاس می رسد
درد و دلش به روضه ی عباس(ع) می رسد
@hosenih
پایانِ روضه وقتِ گدایی ست ،پس ببین
او آمده زیارتِ اربابِ اربعین...
رمزِ براتِ کرب و بلا شورِ امشب است
امشب که حرفِ روضه ی "همراهِ زینب" است
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_باقر_ع_شهادت
#حسن_اسحاقی
▶️
هم ریختن خون خدا را دیدی
هم آتشِ بین خیمه ها را دیدی
@hosenih
یک عمر به هر سو که نگاهت افتاد
یک گوشه ی داغ ماجرا را دیدی
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_باقر_ع_شهادت
#محمود_ژولیده
▶️
سوره ای که بدونِ بسم الله
در کتابِ خداست، یک سِلک است
سورۀ توبه را مرورکنید
محتوایش برائت از شرک است
اصلِ اعلامِ این برائت ها
ابتکار من است در مکه
دهۀ روضه در منا خواندن...
دهۀ سوگِ ماه ذیحجه
@hosenih
در وصایای خود نوشتم من
در منا روضه ای بپا سازند
این وصیت بهانه ای شد تا
همه جا یادِ کربلا سازند
روضۀ من، به روضه خوانان گو
روضۀ زهرِ کینه تنها نیست
حقِّ ما را ادا کند آنکه
فارغ از اصلِ روضۀ ما نیست
روضه های من از زبان من است
دردهایی ز نونهالی خود
بازگو میکنم برای شما
خاطراتی ز خردسالی خود
یادم آید ز روزهای خوشم
بارقیه که همزبان بودیم
پدرم، جدّم، عمه ام، عمویم
در مدینه کنارشان بودیم
از مدینه که راه افتادیم
کودکی چار ساله بودم من
از همان نیمه شب، کنار حرم
شاهدِ سوزِناله بودم من
از وداعِ حسین فهمیدم
روزگاری غریب در پیش است
عمه را دیدم و شنیدم گفت:
غربت از انتظارِ ما بیش است
سفرِ حج نصیب شد، اما
گوئیا مکه جای ماندن نیست
حرفِ بیعت چو با یزید آمد
شد عیان، چاره غیرِ رفتن نیست
@hosenih
گفت سالارِقافله، یاران!
حجِّ ما نیمه کاره می ماند
می رود جانِ ما به نزد رسول
جسمِ ما پاره پاره می ماند
کربلا حجِّ ما شود کامل
مسلخِ ما، منای ما آنجاست
آمد آنروز که خودم دیدم
خواستگاهِ خدای ما آنجاست
جدِّ ما را حرامیانِ لعین
سر بریدند پیش چشمِ همه
پدرِ دست بستۀ من را
میکشیدند پیش چشمِ همه
همه مردانِ ما شهید شدند
همه زنهای ما اسیر شدند
کربلا،صبح تا غروب از داغ
کودکانِ یتیم، پیر شدند
آه بعد از غروب عاشورا
هیجده سر به نیزه بالا رفت
عمه با خیلِ بانوانِ حرم
به اسارت میان اعدارفت
سیلی و تازیانه جای خودش
دست و پای امام را بستند
کوفیان با ربودنِ معجر
حرمت اهلبیت بشکستند
تا چهل منزل این بلا بود و
تا چهل منزل اشکها جاری
گاه زندان وگوشۀ ویران
گاه بازار و عصمت آزاری
بدتر از هر مصیبت و داغی
مجلس شام بود و بزمِ شراب
گفت بابای من خداوندا
اهلبیت حسین را دریاب
@hosenih
طفلِ شیرین زبان، چه غوغا کرد
خاک، آباد و کاخ، ویران شد
در کنار سرِ پدر جان داد
جاودان در تمامِ دوران شد
نهضتِ کربلا بجا ماند و
تا قیامت مسیر، خواهد ماند
رایتِ سرخِ عمّی العباس
پاسدار غدیر خواهد ماند
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_باقر_ع_شهادت
#مرضیه_عاطفی
▶️
یک عمر داغ کربلا یادش نمیرفت
دلشوره هایِ عمّه را یادش نمیرفت
درس و حدیثش مانعِ روضه نمیشد
برپاییِ بزم عزا یادش نمیرفت
@hosenih
بر دوش ِ دل، بار مصیبت داشت عمری
جان دادن خون خدا یادش نمیرفت
بالاسرِ هر پیکر بر خاک خفته
لبخندِ شمرِ(لع) بی حیا یادش نمیرفت
بردند بی صبرانه بعد از گوشواره-
گهواره را بینِ عبا... یادش نمیرفت
تب داشت بابا! سوخت خیمه! زجر(لع) آمد!
زد تازیانه بیهوا! یادش نمیرفت
هنگام غارت بود و در بین شلوغی...
افتاد زیر دست و پا یادش نمیرفت
لعنت بر آن دستی که هجده نیزه آورد
سرهای روی نیزه ها یادش نمیرفت
@hosenih
کنج خرابه...زیر نور ماه...آرام...
شب-گریه هایِ بیصدا یادش نمیرفت
در کنج حجره، داشت جان میداد امّا
کهنه حصیر و بوریا یادش نمیرفت!
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_باقر_ع_مدح_و_شهادت
#محسن_مرادنوری
▶️
ای نام تو قرارِ دلِ بیقرارها
حرف تو ماندگارترین یادگارها
درک بشر به فهم مسائل نمی رسید
از علم تو شکسته تمام حصارها
@hosenih
تعبیرهای ناب تو راه عبور ماست
ای معتبرتر از همه ی اعتبارها
بنیان مذهب از نفست جان گرفته است
هر جمله ات معلم بنیانگذارها
سیل فرشتگان خدا پای درس تو
شاگردی ات بزرگترین افتخارها
از هر طرف به مادر سادات میرسی
محوِ سلاله ی تو تمام تبارها
ای سومین امام ستمدیده ی بقیع
قربان خاک قبر تو سنگ مزارها
از کوچه های شام تو هم شکوه ای بکن
ای بازمانده ی سفرِ نی سوارها
اصلا خودت بگو چقدَر بین ازدحام
خورده ست بر سرت لگد نیزه دارها
بی شک تو هم میان بیابان دویده ای
مثل رقیه رفته به پای تو خارها
@hosenih
با آنکه تو مراقب او بوده ای، ولی
از دستهای زجر، کتک خورده بارها
ای وای از آن دمی که به دست حرامیان
از گوشها کشیده شود گوشوارها
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_زمان_عج_مناجات_روز_عرفه
#محمود_ژولیده
▶️
آخر نشد شبیه شهیدان دعا کنم
با ناله های خویش دلت را رضا کنم
احرام بسته اَت نشدم مثل حاجیان
دل را چگونه با عرفه آشنا کنم
@hosenih
ای کاش مَحرم جَبَل الرحمه اَت شوم
تا در رکاب آیم و در خون شنا کنم
تَرویه چیست روز گرفتاری شماست
کاش ای غریب درد شما را دوا کنم
یک عمر از عطای تو حاجت روا شدم
روزی رسد که حاجتتان را روا کنم
آخر گدای سامره مَرد خدا شود
یعنی به جای غیر ، شما را صدا کنم
آقا منم غلام سیاه سپاه تو
ناقابل است جان من ، اما فدا کنم
آنانکه بر علیه تو شمشیر بسته اَند
با اذن تو سر از تن آنها جدا کنم
@hosenih
هرگاه تو اجازه دهی می زنم به خط
کز مشرکین برائت خود بر ملا کنم
عمری است ، من که گریه کنِ بی کفن شدم
حیف است بهر خود کفنی دست و پا کنم
با روضه های قافله دل های خسته را
ارباب اگر اراده کند ، کربلا کنم
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_زمان_عج_مناجات_روز_عرفه
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
#يوسف_رحيمي
▶️
تنگ غروب عرفه غم تو دلم پا مي گيره
دلم هوايي مي شه و بونۀ آقا مي گيره
اين روزايي كه دم به دم غريبي رو حس مي كنم
با گريه ياد غربت عزيز نرگس مي كنم
تا كه بياي تو از سفر تا كه ببيني حالمو
نذر نگاهت مي كنم اين اشكاي زلالمو
@hosenih
ميون طوفان غمت شكسته بال و پر من
كاشكي بياي پا بذاري به روي چشم تر من
كوچه رو صبح جمعه ها هم نفس بوي گلاب
با مژه جارو مي زنيم با اشكامون مي پاشيم آب
كاشكي بياي و سوغاتي برام بياري بوي سيب
يا كه يه مهر و تسبيح از تربت ارباب غريب
كاشكي بياي برامون از تشنگي و آب بخوني
بياي رو منبر بشيني روضۀ ارباب بخوني
مسلميه دم بگيري با گريه و شور و نوا
بياي و با هم بخونيم "حسين من كوفه نيا"
@hosenih
كوفه نيا كه اينجاها قحطي آبه به خدا
حرمله چشم انتظار طفل ربابه به خدا
اينجا تموم مردمش تشنۀ خون لاله اند
با كعب ني منتظر رقيۀ سه ساله اند
همه با فكر انتقام روز مي كنن شباشونو
نعلاي تازه مي زنن تموم مركباشونو
رو خاك گرم كربلا سه روز مي مونه پيكرت
خورشيد نيزه ها مي شه اينجا سر مطهرت
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسین_ع_شهادت
#مناجات_با_خدا
#امیر_عظیمی
▶️
کاش کمی صرف خدا می شدم
از همه جز خدا، جدا می شدم
کاش که با نعره ی "قوموا الیه"
علیه نفس خویش پا می شدم
کاش خلاصی ز خودم داشتم
شبیه مخلصین سوا می شدم
@hosenih
کاش نبودم گرهی بر گره
به مومنین گره گشا می شدم
کاش به مصداق "فاماالیتیم"
در دل یک یتیم جا می شدم
کاش به درد دل یک دردمند
به سهم خود کمی دوا می شدم
کاش در این هیئت دنیا، فقط
گریه کن آل عبا می شدم
کاش که می شد بروم مشهد و
زائر حضرت رضا می شدم
بعد به یک روضه ی "یابن الشبیب"
مسافر کرببلا می شدم
@hosenih
تشنه لب کرببلا یا حسین
ذبیح دست اشقیا یاحسین
عرش فتاده از فرس صبر کن
شاه فتاده از نفس صبر کن
به پیکرت دوباره جان می رسد
خواهر تو دوان دوان می رسد
شمر ز تو خواسته سر، وای وای
زیر و روی ات کرده دگر، وای وای
نیزه ی او نشسته در گردنت
چه بد، سرت بریده شد از تنت
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_زمان_عج_مناجات_روز_عرفه
#یوسف_رحیمی
▶️
هر سال عرفه دلم میگیره
از هجر تو دم به دم میگیره
آشفته و بیقرار و خسته
بازم دلامونو غم میگیره
توی شب غم سحر نیومد
امید چشای تر نیومد
بازم منم و چشم انتظاری
خورشید من از سفر نیومد
@hosenih
دلتنگیمو جمعهها میارم
تو محراب جمکران میبارم
اما همه آرزومه آقا
آخر رو پای تو سر بذارم
لب تشنه ولی تشنهی نورم
احساس میکنم که از تو دورم
باشه دل من شبیه سنگه
اما برا تو سنگ صبورم
دلخستهام از فراق و غربت
کاشکی دعاهام بشه اجابت
کاشکی یه شب جمعه بیائی
در سایهی تو بریم زیارت
وقتی تو حرم قیامتیه
وقتی که شب زیارتیه
آتیش میگیره دل از فراقش
سهم دل من بیطاقتیه
@hosenih
بیتاب بهشت عالمینم
در حسرت بینالحرمینم
دلتنگ طواف کربلا و
دلتنگ زیارت حسینم
روضه میگیره بوی گل یاس
قلبم میشه غرق شور و احساس
وقتی میشه حرف لب تشنه
دل پر میزنه تا کفالعباس
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسین_ع_مناجات
#محسن_غلامحسینی
▶️
تا حاجت من دیدن رخسار حسین است
سر زندگی ام لحظه دیدار حسین است
شالوده عالم اگر از غصه و رنج است
غم نیست دلی را که گرفتار حسین است
@hosenih
آنان که ندانند از اسرار قیامش
جان دادن با شوق از اسرار حسین است
باید که شوم سائل درگاه ابالفضل
حاجات همه دست علمدار حسین است
یاری شود از سوی خداوند تعالی
آن کس به حقیقت که طرفدار حسین است
در راه خدا از همه کس دیده بپوشد
آری که خداوند خریدار حسین است
@hosenih
تنها نه شب جمعه که شبهای دگر هم
صدیقه کبرا عزادار حسین است
ای آن که تویی در طلب جنت اعلا
رضوان خداوند به دربار حسین است
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#خروج_کاروان_سیدالشهدا_ع_از_مکه_به_سوی_کربلا
#علی_محمد_مؤدب
▶️
دگر چه باغ و درختی بهار اگر برود
چه بهره از دل دیوانه یار اگر برود
حجاز، بر قدِ سروِ که تکیه خواهد کرد؟
به سوی دشت طف آن کوهسار اگر برود
@hosenih
مگر به معجزه، زمزم نخشکد از گریه
مُراد این همه چشم انتظار اگر برود
چگونه ماه به گِرد زمین طواف کند
دلیل گردش لیل و نهار اگر برود
بعید نیست شغالان به شهر پای نهند
امیر و شیرِ عرب، زین حصار اگر برود
به زیر تیغ ستم کار کاهلان زار است
حسین یکّه به آن کارزار اگر برود
@hosenih
ز غم دو چشم پیمبر به خون شود غرقه
به پای طفلی از این زمره خار اگر برود
شب جماعت کوفی سحر نخواهد شد
سرش به نیزه سوی شام تار اگر برود
پس از حسین، به خون، شیعه مشق خواهد کرد
به ظلم سر نسپارد به دار اگر برود
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#مناجات_روز_عرفه
#رحمان_نوازنی
▶️
ظهر زیبای وقوفه یه وقوف آفتابی
یه وقوف عاشقونه زیر آسمون آبی
عرفات چشش به راهه تا وقوفتو ببینه
تا که یک لحظه کنار صاحب خودش بشینه
ظهر زیبای وقوفه کاش منم وقف شما شم
تا یه صبح عید قربون نذر آقای منا شم
@hosenih
من نشستم اینجا مثل یه گدای سرراهی
بین این همه سفید پوش با لباس روسیاهی
میگن امروز عرفاته گدایی فعل حرومه
آخه بخشیدن تو این روز از قدیم رسم و رسومه
بزار یک کم خودمونی درد دل کنم دوباره
بزار تو شبای تارم بریزم یه کم ستاره
گناهام بسکه زیاده کی میتونه بشماره؟
چاره ای برام بساز تا هی بهم نگن بیچاره!
خاک عالم تو سر من که بیچاره ی گناهم
جوونیم هزینه شد، رفت، تو اجاره ی گناهم
کمک کن که دوباره سر سجاده بشینم
تا زیر این آسمونا یک کم افتاده بشینم
@hosenih
دست بکش به روی چشمام هوس نگاتو کردم
یه پر و بالی بده که دوباره هواتو کردم
دستمو بگیر بلند شم قصد کربلاتو کردم
هوس بارون گریه توی روضه هاتو کردم
اجازه می دید که قبل از اینکه ما دعا بخونیم
یک کمی از عرفات کربلایی ها بخونیم
عرفاتی که غریبه عرفاتی که شهیده
عرفاتی که رو نیزه است شکل یک سر بریده
عرفاتی که یه مادر هی می گفت آبش ندادن
ای خدا گهواره ی شیرخوارشو تابش ندادن
عرفاتی که یه خواهر توی قتلگاه براش مرد
خدا می دونه که اونجا چقدر مشت و لگد خورد
عرفاتی که یه دختر قیامت براش به پا کرد
هی می گفت کدوم حرومی سرتو اینجور جدا کرد
@hosenih
عرفاتی که یه سقا توی علقمه فداش شد
یه جوری عمود زدن سجده کرببلاش شد
یه جوری عمود زدن که هیچ جوری بلند نمی شد
یه جوری عمود زدن که سر رو نیزه بند نمی شد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسین_ع_مناجات_روز_عرفه
#مجتبی_شکریان
#محمدمهدی_روحی
#محمود_گیو
▶️
با تَضرع ایستاد و رو به رویش حرف زد
با خدای خویش از راز مگویش حرف زد
دست بر زیر محاسن برد و گفتا: پیشکش
از خطوط صورت و زیر گلویش حرف زد
@hosenih
هربلایی بود را روز ازل با جان خرید
جان چه قابل، جان به کف از آبرویش حرف زد
از گلستانش ،جوانش از هر آنچه داشت گفت
از گل ششماههء خوش رنگ و بویش حرف زد
هق هق مولای ما آن دشت را شرمنده کرد
از علی اکبر و از خلق وخویش حرف زد
در مناجاتش گریزی زد میان قتلگاه
از همان سینه که می آیند رویش حرف زد
سينه ي خود را براي سم مركب ها گذاشت
لحظه اي كه از جنايات عدويش حرف زد
ماجرا را دید تا آنجا که بین راه شام
دختر آمد پای نیزه با عمویش حرف زد:
با عمو میگفت اینجا هستی و ما را زدند؟
از لبس از گونه اش از تار مویش حرف زد
یاد ضرب سنگ ها و خون پیشانیش بود
وقتي از نوع نماز و از وضويش حرف زد
@hosenih
شرح داد و شرح داد و شرح داد و شرح داد
از تمام ماجرا و مو به مويش حرف زد
ناگهان آمد ندايي از خدا محبوب ما
مست شو طوري كه نتوان از سبويش حرف زد...
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih