به مناسبت ۲۸ رجب المرجب سالروز
#خروج_کاروان_امام_حسین_ع_از_مدینه_به_سمت_مکه
مدینه بعد خروجِ تو در هوات بسوزد
عزیز دل، دلِ ام البنین برات بسوزد
زدوری ات چه بسوزد که حدِّ شأن تو باشد
رواست گر که تمامیِّ کائنات بسوزد
مصیبت تو بزرگست وای که اگر آن را
قلم دوات نگارش کند لُغات بسوزد
اگر که محتشمت شعر دیگری بسراید
غزل به گریه درآید رباعیات بسوزد
غریب می روی و غصه می خورم که مبادا
پس از تو معجر و موی مخدرات بسوزد
پناه عالمی و بی پناه در دل صحرا
کجا رواست که دامانِ بچه هات بسوزد
کجا روند نوامیس، لیل یازدهم را
اگر که عصر دهم کلِّ خیمه هات بسوزد
برای دفن تنت اهل شهر کوفه نماندند
مگر برات، دل مردم دهات بسوزد
روایت است برای تو هر که اشک بریزد
به قدر بال مگس، کلِّ سیّئات بسوزد
شاعر: #مهدی_مقیمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به مناسبت ۲۸ رجب المرجب سالروز
#خروج_کاروان_امام_حسین_ع_از_مدینه_به_سمت_مکه
جدايي از مدينه باورم شد
حرم غمخانه ی صاحب حرم شد
همه حجاج زهرا بار بستند
به اين رفتن دل عالم شكستند
به ناقه مادري و شير خواري
شود آماده ی اُشْتُر سواري
تمام مشك ها پُر آب باشد
كمي آرام ، اصغر خواب باشد
كناري نجمه مست روي قاسم
زند شانه سر گيسوي قاسم
تماشا مي كند با قلب شيدا
قد و بالاي اكبر ، اُمِّ ليلا
ولي يك سو همه تصوير اين شب
شده وقت پريشاني زينب
سر او بر سر دوش حسين است
پناه او در آغوش حسين است
شده ذكر لبش با چشم گريان
عزيزم بي تو مي ميرم حسين جان
تمام آرزوهايم تو هستي
منم مجنون و ليلايم تو هستي
همه شب روي سجاده نشينم
الهي اي حسين داغت نبينم
تمامي امانت هاي مادر
ميان بسته پيچيدم برادر
(( جواب سيد الشهدا ))
دلم را آب كردي گريه كم كن
مرا بي تاب كردي گريه كم كن
شده وقت سفر اي نور ديده
نشين بالاي محمل اي رشيده
محارم دور محمل بي قرارت
ابوفاضل بود چشم انتظارت
يل ام البنين زانو گرفته
علي اكبر به پاي ناقه رفته
به روي معجر تو حرز بستم
خودم تا آخرش پاي تو هستم
همه رفتند اما غرق احساس
پيامي آمد از مادر به عباس
زمان حرفهاي آخرين شد
وصيت خواني ام البنين شد
صدا زد مي روي اي نور عينم
ولي جان تو و جانِ حسينم
برو اما بدان شير نبردي
مبادا بي حسينم باز گردي
بيا تا خوب من رويت ببوسم
بلندي هاي ابرويت ببوسم
به خلوت بوسه هايم درس دارد
حيا كردم ، حسين مادر ندارد
شاعر: #قاسم_نعمتی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به مناسبت ۲۸ رجب المرجب سالروز
#خروج_کاروان_امام_حسین_ع_از_مدینه_به_سمت_مکه
وقت پرواز رسیده، پر خود را برداشت
زودتر از همه آب آور خود را برداشت
مشکها را که علمدار روی ناقه گذاشت
یا علی گفت و علی اصغر خود را برداشت
بغلش کرد و صدا زد که خدا رحم کند
بر سر دوش عمو دختر خود را برداشت
دور او اهل حرم که همگی جمع شدند
صدقه داد و سپس خواهر خود را برداشت
خواهرش زودتر از پوشیه ها، معجرها
پیرهن بافتهی مادر خود را برداشت
إن یکادی بنویسید بلا دور شود
ساربان دید که انگشتر خود را برداشت
بیسبب نیست عبای نبوی را میخواست
شِبه پیغمبر ، علی اکبر خود را برداشت
آب پشت سرشان امّ بنین می ریزد
آنقدر سوخت که خاکستر خود را برداشت
شاعر: #محمدجواد_پرچمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به مناسبت ۲۸ رجب المرجب سالروز
#خروج_کاروان_امام_حسین_ع_از_مدینه_به_سمت_مکه
حضرت عشق در پناه خدا
بسلامت برو سفر آقا
آمدیم از برای بدرقه ات
همه ایل ما فدای شما
راهی شهر مکه ای خیر است
حجتان بی خطر بدون بلا
دختران تو یک به یک مریم
پسران تو یک به یک عیسی
قاسم آورده با خودش نجمه
اکبر آورده با خودش لیلا
همه سیراب مشک آب عمو
همه مدیون غیرت سقا
چه حیایی چه عصمتی دارد
جان فدای سه ساله ات آقا
میفرستی رباب را مروه
شیرخواره میاوری به منا
خواهرت را خودت سوارش کن
محملش را درست کن اینجا
ذره ای خاکی است چادر او
گریه اصلا برای چه حالا؟!
نکند رفته ای به روز دهم
نکند رفته ای به کرببلا
در شلوغی مفرط گودال
تشنه ای ذبح میشود تنها
بدنش زیر نیزه ها مانده
سرش اما به دامن زهرا
پیش چشم حسین یک لشگر
میرود سمت خیمه ی زن ها
گوشواره زگوش می افتد
چند خلخال میرود یغما
وای از قتل عام آل رسول
وای از داغ روز عاشورا
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 ۲۸ رجب المرجب سالروز خروج کاروان سیدالشهدا(ع) از مدینه
وقتی که میرفتند، دنیا گریه میکرد
شهر مدینه مثل زهرا گریه میکرد
بر روی دامن مادری در گوش طفلش
آهسته تا میگفت "لالا" گریه میکرد..
✍ #علی_اکبر_لطیفیان
↳ @hosenih
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #حاج_محمود_کریمی
🏴 #دو_خط_روضه به مناسبت ۲۸ رجب المرجب سالروز خروج کاروان سیدالشهدا(ع) از مدینه
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
نصیحت پدرم مانده است در گوشم
که روز فقر، شبش نان روضه نفروشم
غم گرسنگیات قوت غالب من شد
همیشه در وسط روضه اشک مینوشم
قسم به کتریِ جوشیده در حسینیه
که با کسی که نخواهد تو را نمیجوشم
گرفت نور خدا زندگیِ تاریکم
به لطف شعلهی در چلچراغِ بر دوشم
حسین گفت پدر جای لای لاییِ شب
شراب ریخت به جانم هنوز مدهوشم
به چار گوشهی قبرم قسم که بعد از مرگ
برای تنگی قبرم گدای شش گوشم
کفن که دستِ مرا بست؛ دست تو باز است
وَ دست باز تو یعنی: بیا در آغوشم
چرا به یاد لب تشنهات نمیمیرم
مرا ببخش عزیزم که آب مینوشم
مصیبت پدر و مادرم ز یادم رفت
مصیبت پسر تو نشد فراموشم
**
میان روضهی بزم یزید "فریادم"
به یاد شام غریبان اگر که "خاموشم"
عزیز فاطمه خیلی برای من سخت است
تو پاره پیرهنی، من لباس میپوشم
سروده گروه شعری #یا_مظلوم
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
#حضرت_زینب_س_کوفه_و_شام
#زیارت_کربلا
عاشق آن است که در وقت بلا جا نزند
رو به کس جز پسر حضرت زهرا نزند
اگر از جانب بیگانه، عسل هم برسد
لب به جام عسلِ دشمن مولا نزند
عبد، اوج طمعش، یک نظر معبود است
حرصِ دارا شدن از مکنتِ دنیا نزند
آن امامی که منم بنده ی او، وقت دعا
خط روی اسم کسی که شده رسوا نزند
کاش وقتی برسد نامه ی من دست امام
نامه ام را ز سر شرم و حیا تا نزند
سفر کرب و بلا، تذکره اش در کف اوست
چه کنم تذکره ام را اگر امضا نزند؟!
جز حسینی که اسیرش شده، بر سینه ی خود
سنگ عشق احدی، زینب کبری نزند
**
نیزه داری به سوی ناقه ی او آمده است
کعب نی را به پرش کاش خدایا نزند
پیرزن را نظری کرد و به خود زینب گفت:
کاش با سنگ به پیشانی آقا نزند
شاعر: #محمدجواد_شیرازی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#اخلاقی_و_اندرز
تو بنده ای و بنده بمان معصیت نکن
خوف خدا به دل بنشان معصیت نکن
منبر برو برای خودت دم به دم رفیق
در گوش خود مدام بخوان معصیت نکن
از دل چگونه نفی خواطر نمی کنی
خود را از این خطر برهان معصیت نکن
خود را بکاو، کعبه ی دل خانه ی خداست
شیطان چرا نشسته در آن معصیت نکن
دنیای ما، قدم به قدم محضر خداست
در محضر خدای جهان معصیت نکن
با دست و پا و گوش و زبان اهل ذکر باش
با دست و پا و گوش و زبان معصیت نکن
این "معصیت نکن" بخدا ذکر اعظم است
خود را به وصل حق برسان معصیت نکن
صحرا نشین شده است امام از گناه تو
ای شیعه ی امام زمان معصیت نکن
قتل حسین کار همان مردمی است که
پر شد گناه در دلشان، معصیت نکن
شاعر: #امیر_عظیمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مدح_و_ولادت
شب رحمت ، شب توبه ، شب فطرس شدن آمد
در این غوغای عجز از معجزه امشب سخن آمد
بخوانید انما حُسن ِ ختام پنج تن آمد
کرم باران شده عالم ، علمدار حسن آمد
دوباره یاس بی مثل مدینه یاسمن دارد
جناب حیدر کرار از امشب دو حسن دارد
گنهکاران گنهکاران برات آمد برات آمد
برای هر چه لا ممکن ، خبر از ممکنات آمد
بگو بر خضرهای تشنه لب ، عین الحیات آمد
چه غم از موج طوفان ها ، که کشتی نجات آمد
رسیده حضرت معشوق ِ بی پایان ِ دوران ها
همان ساده ترین راه ِ رهایی بخش ِ حیران ها
سلام ای لطف بی پایان ، خدای مهربانی ها
پر ِ پرواز خاکی ها ، حسین ِآسمانی ها
امانی امن تر از تو ، ندارد بی امانی ها
چه لذت بخش تر از این ، شود نذرت جوانی ها
تو آن پیری که پیران طریقت ، پیر این دیرند
غلامانت چو اربابان، رها از منت غیرند
سلام ای ناب تر از لحظه های آشنایی ها
سلام ای خوش تر از ساعات ِآغازِ رهایی ها
سلام ای یوسف مصر بقای کربلایی ها
سلام السابقون السابقون ِ مجتبایی ها
تو آن ضرب المثل بین ِ کرامت آفرین هایی
چه غم از بی کسی وقتی ، کس ِ بی کس ترین هایی
تو آن هستی که تا محشر ، جهان باشد به فرمانت
تو آن شاهی که مادر می کند فرزند قربانت
نبودی آدم و حوا ، شدند اول مسلمانت
نبودی شد خدا سر حلقه ی مرثیه خوانانت
نبود ارض و سما اما ، تو مثل مرتضی بودی
نبودی ظاهرا اما ، رفیق انبیا بودی
فدای آن پیمبر که ، تو هستی زینت دوشش
فدای کعبه ای که عشق تو کرده سیهپوشش
منم مجنون ِ آن مجنون که تقدیم تو شد هوشش
خوشا رندی که در روضه قدح نوشیده با گوشش
تو ای ساقی کریمانه به خوب و بد سبو دادی
تو ای با آبرو حتی جنون را آبرو دادی
من آن رودم که خیلی تشنه ی دیدار دریایم
حلالم کن که گم گشته ، حسین بچگی هایم
چه شد آن حال رویایی، چه شد آن عشق زیبایم
چه شد آن روضه گردی ها ، چه شد آن شور و غوغایم
تمام دلخوشی من ، به الطاف مدام توست
عوض کن حال و روزم را ، عوض کردن مرام توست
محرم حال عالم، احسن الاحوال می گردد
به گِرد روز عاشورا تمام سال می گردد
همین که بین ما حرف از غم گودال می گردد
زبان ها از بیان ماجرایت لال می گردد
تو را که آسمانی ها ، به جسمت پیرهن کردند
چرا از خاک و خون اینجا ، تنت آقا کفن کردند
شاعر: #محمدحسین_رحیمیان
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مدح_و_ولادت
قلمم روی ورق باز زمین گیر شده
ضعف از بال و پر شعر سرازیر شده
به بلندی فلک باید عصا بردارم
تا کمی گام زند طبع زمین گیر شده
از لغت نامه خورشید اگر واژه دهند
مینویسم که چرا عشق فراگیرشده
واژه از بیت فراری شده از هیبت تو
لالی طبع من و وصف تو تقدیر شده
چه بگویم که قلم باز زجا برخیزد
مددی فاطمه این طبع به زنجیر شده
نام زهرا به لبم آمده، ای نور دو عین
اذن دادند بگویم غزلی از تو حسین
از همان مهد نگاهت نمک دیگر داشت
آسمان میل به پابوسی تو در سر داشت
گوئیا رفت ملاقات خدا و برگشت
هر که ازسجده به گهوار تو سر برداشت
مکتب دلبری ازچشم ترت شد آغاز
دل سپردن به تو رازیست که هر دلبر داشت
روی دستان پدربودی و دشمن ترسید
حیدر انگار در آغوش خودش حیدر داشت
زینت دوش نبی و علی و فاطمه ای
مثل آن تاج سری که سه نفر بر سر داشت
گشته ام وصف تو را نیست جزاین نور دو عین
تو حسینی، تو حسینی، تو حسینی، تو حسین
آسمان زیر قدم هات اقامت دارد
به غبار ره تو عرض ارادت دارد
هر کسی چشم تورا دید به پا کرد نماز
بس که محراب دو ابروت عبادت دارد
دید کافر قد و بالای تو اسلام آورد
بسکه این قامت اشاره به قیامت دارد
من از آن چهره زیبای تو فهمیدم که
این همان وعده حقی است که جنت دارد
عادت ما شده آقا که گدایت باشیم
بس که بر جود و کرم دست تو عادت دارد
فاش میگویم وازگفته خود شاد حسین
بنده عشق توأم خانه ات آباد حسین
بنویسد مرا ریزه خور خان حسین
بنویسید مرا دست به دامان حسین
سرمن روی قدم هات به سامان برسد
بنویسید مرا بی سرو سامان حسین
بنویسید که ای کاش شوم مثل زهیر
قاری آیه ای از مصحف چشمان حسین
هر که از راه و طریقی به هدایت برسد
بنویسید مرا عبد مسلمان حسین
در قیامت که خداوند بخواند حکمم
روی پرونده نوشته است که مهمان حسین
شاعر: #موسی_علیمرادی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مدح_و_ولادت
زیباترین ستاره ی خلقت رسیده است
سجده کنید، روح عبادت رسیده است
نور خدا، چراغ هدایت رسیده است
باید قیام کرد، قیامت رسیده است
امشب که مست می شوم از بوی کربلا
فطرس! ببر سلام مرا سوی کربلا
تاج سر ملائکه ی آسمان حسین
تنها دلیل خلق زمین و زمان حسین
ذکر زمان سختی پیغمبران حسین
زهرا سپرده است بگوییم: جان حسین
گفتم حسین و ولوله افتاد در جهان
گفتم حسین و فاطمه با خنده گفت: جان
در مشکلات پشت و پناهم حسین شد
بیراهه رفته بودم و راهم حسین شد
تنها دلیل گریه و آهم حسین شد
زهرا اجازه داد که شاهم حسین شد
فهمیده ایم طبق روایات معتبر
از کشتی حسین نباشد بزرگتر
از کودکی "حسین" مسیحای زینب است
یعنی تمام لذت دنیای زینب است
غیر از حسین کیست که همتای زینب است
کنج دل حسین فقط جای زینب است
"زینب" همان که سیطره دارد به عالمین
زینب نگو، بگو همه ی هستی حسین
ما تشنه ایم تشنه ی باران کربلا
ما سائل ایم سائل سلطان کربلا
دل برده از ملائکه ایوان کربلا
دست تمام عالم و دامان کربلا
بی صبح کربلا شب عالم سحر نداشت
دنیا چه داشت؟ کرببلا را اگر نداشت
افلاک زیر سایه ی گنبد طلای اوست
جبریل معتکف شده کربلای اوست
دنیا و هر چه هست در آن خاک پای اوست
اصلا بهشت گوشه صحن و سرای اوست
عشق "حسین" در دل ذرات عالم است
دنیای بی حسین شبیه جهنم است
از اشک روضه، چشم مگر سیر میشود؟
بی کربلا زمانه زمین گیر میشود
خوشبخت آن که پای علم پیر میشود
عالم به آب علقمه تطهیر می شود
امشب بساط گریه برایت فراهم است
"باز این چه شورش است که در خلق عالم است"
شاعر: #احسان_نرگسی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#هشتگ های #ماه_شعبان و #اسفند_ماه
✔️ با سلام خدمت زائرین محترم حسینیه
📢 با توجه به حجم بالای مطالب و ضرورت دسترسی آسان تر به اشعار، پیشنهاد می کنیم #هشتگ مورد نظر خود را لمس نمایید
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
✅حلول ماه شعبان :
#حلول_ماه_شعبان
#مناجات_با_خدا
#حدیث_نفس
#ماه_شعبان
✅سوم شعبان :
#امام_حسین_امام_سجاد_حضرت_عباس_ع_ولادت
#امام_حسین_ع_ولادت
#امام_حسین_ع_مناجات
#امام_حسین_ع_مدح
#امام_حسین_ع_مدح_و_مناجات
#امام_حسین_ع_مدح_و_ولادت
✅چهارم شعبان :
#حضرت_عباس_ع_مناجات
#حضرت_عباس_ع_مدح
#حضرت_عباس_ع_ولادت
#حضرت_عباس_ع_مدح_و_مناجات
#حضرت_عباس_ع_مدح_و_ولادت
✅پنجم شعبان :
#امام_سجاد_ع_مدح
#امام_سجاد_ع_مناجات
#امام_سجاد_ع_مدح_و_مناجات
#امام_سجاد_ع_مدح_و_ولادت
✅یازدهم شعبان :
#حضرت_علی_اکبر_ع_مدح
#حضرت_علی_اکبر_ع_ولادت
#حضرت_علی_اکبر_ع_مدح_و_ولادت
✅پانزدهم شعبان :
#نیمه_شعبان
#امام_زمان_عج_مناجات
#امام_زمان_عج_مدح
#امام_زمان_عج_ولادت
#امام_زمان_عج_مدح_و_مناجات
✅پانزدهم شعبان(شب احیا) :
#مناجات_با_خدا
#حدیث_نفس
✅هفدهم تا بیست و سوم شعبان :
#حضرت_رقیه_س_مدح
#حضرت_رقیه_س_ولادت
✅پایان ماه شعبان:
#ماه_شعبان
#مناجات_با_خدا
#وداع_با_ماه_شعبان
مناسبت اسفند ماه
✅ پایان اسفند:
#پایان_سال
#امام_زمان_عج_مناجات_پایان_سال
#امام_حسین_ع_مناجات_پایان_سال
موضوعات پُر بازدید
✅ اشعار اول مجلسی:
#اهل_بیت_ع_مناجات
#اهل_بیت_ع_مدح
#امام_حسین_ع_مناجات
#امام_زمان_عج_مناجات
#مناجات_اول_مجلس
#شب_جمعه
✅ دودمه مخصوص میاندارها:
#دودمه
✅دیگر موضوعات:
#روضه_را_تعطیل_نکنیم #حاج_قاسم_سلیمانی #شهید_محسن_حججی #جمهوری_اسلامی_ایران #استکبار_ستیزی #مرگ_بر_آمریکا #زیارت_کربلا #بیداری_اسلامی #امام_شناسی #اجتماعی_سیاسی #مقام_معظم_رهبری #امام_خمینی_ره #امام_و_رهبری #انقلاب_اسلامی #مقاومت_اسلامی #مدافع_حرم #مدافعان_حرم #عفاف_و_حجاب #اشک #صلوات #بصیرت #انتخابات #اخلاقی_و_اندرز #شهدا_و_دفاع_مقدس #شهدای_گمنام #راهیان_نور #شعر_اعتراضی #شعر_طنز #ویروس_کرونا #مدافعان_سلامت #شجرة_الملعونه #آل_سعود #یاد_مرگ #محکومیت_حادثه_تروریستی #محکومیت_اهانت_به_پیامبر_اعظم_ص #محکومیت_اهانت_به_امام_رضا_ع #عشق_مقدس
👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆
#هشتگ های #ماه_شعبان و #اسفند_ماه
© آدرس کانال اشعار آیینی حسینیه در پیامرسان #روبیکا
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
https://rubika.ir/hosenih
© آدرس کانال اشعار آیینی حسینیه در پیامرسان #سروش
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
https://splus.ir/hosenih
May 11
#امام_حسین_ع_مدح_و_ولادت
زرق و برق سفره ی شاهانه میخواهم چه کار ؟
اشک چشمم هست آب و دانه میخواهم چه کار ؟
اولین شرط سلوک عاشقی آواره گی ست
از ازل دربه درم کاشانه میخواهم چکار ؟
چشم های من که با خواب سحر بیگانه اند
قصه ی شمع و گل و پروانه میخواهم چکار ؟
گیسوی آشفته ام دارد نشان از عاشقی
زلف خود بر باد دادم ، شانه میخواهم چه کار ؟
من خراب باده نه بلکه خراب ساقی ام
در غیاب حضرتش میخانه میخواهم چه کار ؟
آنقدر دیوانه ام امشب که از فرط جنون
از قدح سر میکشم ، پیمانه میخواهم چه کار ؟
مست کرده شهر را عطر خوش پیراهنش
انبیا و اولیا چشم انتظار دیدنش
مرتضی با دست خود آیینه قرآن میبرد
فاطمه گهواره را در زیر ایوان میبرد
شور و شادی طلوع آفتاب هاشمی
غصه و غم را ز دل های پریشان میبرد
با دو تا خورشید روی گونه هایش دیدنی ست
آبرویی را که از ماه فروزان میبرد
جامه اش را انبیا در باغ جنت دوختند
حور عبا ، عمامه اش را نیز غلمان میبرد
بوسه بر قنداقه اش عیسی بن مریم میزند
مرهم از خاک رهش موسی بن عمران میبرد
با وجود یوسف زهرا یقینا بعد از این
یوسف کنعانیان زیره به کرمان میبرد
افتخاری شد نصیب قوم سلمان بی گمان
مادرش دارد عروس از خاک ایران میبرد
سفره ی سوری پیمبر با علی انداخته
هرکسی که میرسد رزق فراوان میبرد
هر که هرچه هدیه آورده به یمن مقدمش
با دعای فاطمه دارد دو چندان میبرد
حاتم طایی برای شام خود سر میرسد
از میان سفره ی آقای ما نان میبرد
بیقرارم مثل آن موری که روی دوش خود
تکه ای ران ملخ نزد سلیمان میبرد
خلق میخوانند کشتی نجات عالم است
هرچه که بنویسم از خوبی این آقا کم است
در زمین و آسمانها صحبت آقای ماست
نوبتی باشد اگر هم نوبت آقای ماست
مادر از آغوش خود او را زمین نگذاشته
حضرت زهرا خودش در خدمت آقای ماست
رحمة الله است مثل رحمة للعالمین
خلق و خوی مصطفی در سیرت آقای ماست
در شجاعت در شهامت رونوشت حیدر است
لشگری محو وقار و شوکت آقای ماست
فطرس بی بال و پر هم به امیدی آمده
پشت در چشم انتظار رأفت آقای ماست
روز میلادش جهنم را خدا خاموش کرد
این ترحم این تفضل بابت آقای ماست
ارمنی ها و کلیمی ها به او دل داده اند
دلبری از هرکسی خاصیت آقای ماست
نام صاحبخانه را بر درب خانه حک کنند
جنتی باشد اگر هم جنت آقای ماست
بهتر از اینکه دوای درد ما را میدهد ؟
بهتر از اینکه شفا در تربت آقای ماست ؟
لقمه های نانش از این رو به آن رو میکند
چه اثرها در غذای هیئت آقای ماست
پیش پایمان همیشه این و آن پا میشوند
این همه ارج و مقام از برکت آقای ماست
ما بدی هم که کنیم او باز خوبی میکند
باز خوبی میکند این خصلت آقای ماست
آن که کارش از طفولیت فقط بخشیدن است
شافع فردای محشر حضرت آقای ماست
میکشد پای مرا آخر به سوی کربلا
"بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا "
بر مشامم میرسد عطری که خیلی آشناست
آری آری به گمانم عطر سیب کربلاست
از عراق و غزه و بحرین اگر که بگذریم
کربلای دیگری در خاک سوریه به پاست
قتلگاه دیگری آنجا تدارک دیده اند
شاهد این ادعا سرهای روی نیزه هاست
باز هم درد اسارت ، باز هم مظلومیت
ریسمان هایی به دست بچه های مرتضاست
چه پسرهایی که از دیروز بی بابا شدند
چه پدرهایی که روی دوششان شال عزاست
به تمام خیره سر های زمین فهمانده اند
هم دمشق از آن ما، هم زینبیه مال ماست
"کلنا عباسک" تنها به این معناست که
شیعه ی حیدر شهید راه ناموس خداست
با دعای فاطمه شیعه حسینی مذهب است
نوکر ارباب قطعا پیش مرگ زینب است
شاعر: #علیرضا_خاکساری
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حُسینیه)
🌷 #حلول_ماه_شعبان و فرخنده ایام شعبانیه بر محبین و ارادتمندان امیرالمؤمنین(ع) مبارک باد.
شعبان شد و ما اگر چه عصیان داریم
بر لطفِ حق امید فراوان داریم
از زمره ی این الرجبیون ماندیم
امید به وعده های شعبان داریم
شاعر: مرحوم استاد #سیدرضا_موید
@dobeity_robaey
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐در آستانهی #میلاد با سعادت #امام_حسین(ع)، خادمان حرم #امام_رضا(ع) ضریح ششگوشهی کربلا را گُلآرایی کردند.🌺🌸🌼
گفتم حسین و ولوله افتاد در جهان
گفتم حسین و فاطمه با خنده گفت: جان...
شاعر: #احسان_نرگسی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
💠به مناسبت فرارسیدن #ماه_شعبان 💠
💎 دلیل نامگذاری ماه شعبان
🔻پيامبر صلياللهعليهوآله:
إنَّما سُمِّيَ شَعبانُ لأِنَّهُ يَتَشَعَّبُ فيهِ أرزاقُ المُؤمِنينَ
🌒 ماه #شعبان، «شعبان» ناميده شد؛ زيرا رزقهای مؤمنان در اين ماه تقسیم میشود.
📚 ثواب الأعمال، ص ۶۲
↳ @hosenih
#حضرت_عباس_ع_مدح
معروف به عباس و مسمّی به ابالفضل
عالم به علی نازد و مولا به ابالفضل
هر دفعه که هر مشکل و هر مسئله ای بود
بردیم پناه از همه دنیا به ابالفضل
بعد از "به خدا" و "به علی " بی برو برگشت
در کشور ما هست قسم ها "به ابالفضل"
صد حاجت اگر داشته هرکس طی یکسال
ده تا به "رضا" گفته نود تا به "ابالفضل"
القاب زيادند ، ولي عالم و آدم
گویند فقط خوش قد و بالا به ابالفضل
پرسید کسی وزن غزل چیست ? بگویید
"لا حول و لا قوة الا به ابالفضل"
شاعر: #حمیدرضا_محسنات
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_عباس_ع_مدح_و_ولادت
چه ماهِ پُر بَرَکاتی...... چه ماورایِ صفات....
چه سروقامت رعنا، چه نوری از وَجَنات....
و جبرئیل ز حیرت؛ به عَجّلو بِصلات.....
وَ عِندَهُ حَسَناتٌ...... وَ عِندَهُ بَرَکات.....
خدا سپُرد به دستش کلیدِ بابِ نجات،
جمالِ چهره یِ فرزندِ مرتضی صلوات
اَللّــهُمَّ صَــلِّ عَلــی مُحَمَّـدٍ وَ آلِ مُحَمَّـدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُــم
گشوده است به جنّت، خدا، عجب دربی.....
چه آفتابِ بلندی......... ز پرتویِ غربی......
چه جنگجویِ دلیری..... چه فارِسُ الحَربی.....
چه ذکرِ لعلِ حسینی.... چه کاشِفَ الکَربی.....
ببین چه آب حیاتی..... چه دجله ای..... چه فرات....
به ذکر گفتنِ در بینِ شعرها صلوات
اَللّــهُمَّ صَــلِّ عَلــی مُحَمَّـدٍ وَ آلِ مُحَمَّـدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُــم
به جانِ حضرتِ جانان، نه حضرت عبّاسی......
ز باغِ پُر گُلِ حیدر دمید عجب یاسی......
درونِ خانه ی مولا......چه شور و احساسی......
خِجِل شدند همه لاله های عباسی.......
شکوهِ قبله یِ جانی و جان ما بفدات
به تابِ گیسویِ عباسِ باوفا صلوات
اَللّــهُمَّ صَــلِّ عَلــی مُحَمَّـدٍ وَ آلِ مُحَمَّـدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُــم
اگر که حضرتِ سقّا به ما دعا نکند
سعادتِ ابدی رو به سوی ما نکند
اگر چه واقف آنم دلم وفا نکند،
من و جدایی از این بارِگَه،؟؟؟!!!! خدانکند.....
به بارگاهِ پر از شورِ کاشِفَ الکرَبات....
به تکسوارِ میادینِ جنگها صلوات
اَللّــهُمَّ صَــلِّ عَلــی مُحَمَّـدٍ وَ آلِ مُحَمَّـدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُــم
ملائک از سرِ شکرِ خدا ، وضو کردند......
دهانِ خویش معطّر به ذکر هو کردند.....
به وصفِ حضرتِ سقّا بگومگو کردند.....
چه طفل ها که ندیده عموعمو کردند.....
مرا اگر که ببخشند جمله ی سادات؛
به تشنه بودنِ سقّایِ کربلا صلوات
اَللّــهُمَّ صَــلِّ عَلــی مُحَمَّـدٍ وَ آلِ مُحَمَّـدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُــم
به قلبِ عالمیان خانه ای بنا کرده.....
یکی یکی ز میانِ همه سوا کرده.....
و عازمِ سفری سویِ کربلا کرده......
چقدر حاجتِ ناگفته را روا کرده......
دمیده بر سرِ دنیا چه ماهِ پُربَرَکات
نثارِ گُل پسرِ مرتضی علی صلوات
اَللّــهُمَّ صَــلِّ عَلــی مُحَمَّـدٍ وَ آلِ مُحَمَّـدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُــم
شاعر: #مهران_قربانی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_عباس_ع_مدح_و_ولادت
مشک تو اقیانوس را سیراب خواهد کرد
هُرم نفس هایت زمین را آب خواهد کرد
دریا برای دیدنت آغوش وا کرده ست
دیوانه ات، مرز جنون را جا به جا کرده ست
خورشیدی و سیاره ها دور تو می گردند
سلطانی و شاه و گدا دور تو می گردند
افلاک را گشتم ، نداری هیچ مانندی
یعنی تماشایی ترین خلق خداوندی
در آسمان کربلا زیباترین ماهی
مصداق عبد الصالحی، فانیّ فی اللهی
ای تکیه گاه آسمان، ای حافظ پرچم
بالاتر از دست تو دستی نیست در عالم
"حُر" را نگاه لطف تو مانند عابس کرد
در چشم تو نور علی را می توان حس کرد
با دیدنت دنیا زبانش بند می آید
روی لب ارباب مان لبخند می آید
پای تو می ریزد خدا دار و ندارش را
حیدر به دستت می سپارد ذوالفقارش را
نبض زمین و آسمان در دست های توست
بی شک تمام کهکشان ها زیر پای توست
باران عشقی! قبله ی امواج دریایی
هر جا که حرفی از جوانمردی ست آنجایی
در آسمان علقمه پرواز خواهی کرد
با دست های خود گره ها باز خواهی کرد
با دست هایی که برآنها بوسه زد حیدر
با دست هایی که شود گهواره اصغر . ..
قبل از ازل بودی... شبیه حیدر و زهرا
پلکی زدی و بعد از آن آغاز شد دنیا
با یک نگاهت آسمان را آفریدی، بعد
از روح خود در جسم این دنیا دمیدی، بعد
مشکی به دوش انداختی، سقا شدی... سقا
زانو زدی در پیشگاه زینب کبری
ای آنکه میگردی به گِرد محمل زینب
با دیدنت آرام می گیرد دل زینب
از پیشگاهت قطره، اقیانوس برگشته
کی سائلی از کوی تو مایوس برگشته
دست کریمت عالمی را بنده ی خود کرد
لبهای خشکت آب را شرمنده ی خود کرد
شاعر: #احسان_نرگسی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات
با دَم و بازدمِ نوحه بسوزان جگر از ما
آنچنان شعله بزن تا که نماند اثر از ما
قدمی رنجه کن و گنجِ غبارِ قدمت را
بده بر باد، که شاید برساند خبر از ما
تهِ بازار نشستیم، که ما را نپسندند
حرفِ سود و ضررش نیست، تو ما را بخر از ما
«دل» حسینیّهی سیّارِ تو و وقفِ غم توست
بیرقِ سرخِ سیاهیزدهات را ببر از ما
گنبدت آخرِ دنیاست، ته قصهی پرواز
امر کن تا که رسیدیم، بچینند پَر از ما
سرِ دنیای پس از مرگ، قرار است بیایی
روحمان بسته به امّیدِ تو بارِ سفر از ما
خاکِ بیآبِ کویریم، ولی کاش به اذنت
ظرفِ آبی برساند به لبت کوزهگر از ما
کاش میشد نفسِ ما برود تا تو بمانی
جای هر زخمِ تو میمرد هزاران نفر از ما
زیرِ تیغ آمده بودیم برای تو بمیریم
دستِ ما را که گرفتی نگرفتند سر از ما
خاکِ عالم به سرِ ما که به گودالِ منایت
گشته خنجر به طوافِ سرِ تو بیشتر از ما
شاعر: #رضا_قاسمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_عباس_ع_مدح_و_ولادت
#مربع_ترکیب
باد در عرش که پیچید خبر شکل گرفت
از پر و بال ملک فرش گذر شکل گرفت
نور خورشید به شب خورد..،سحر شکل گرفت
آسمان پرده برانداخت..،قمر شکل گرفت
ماه از جلوه ی گیراش چه حظی می برد
علی از فرط تماشاش چه حظی می بُرد
نخل پر برکت توحید ثمردار شده
نسل تابنده ی خورشید،قمردار شده
کهکشان های خداوند خبردارشده
پدر خاکیِ افلاک پسردار شده
صورتش هودج نور است..،پدر می بوسد
دست آبور خود را چِقَدَر می بوسد
ابرویش جلوهی ربّ است اُبُهَت دارد
زلف او آیه ی نوری است که حرمت دارد
چشم او ابر بهاری است که رحمت دارد
نام او جامِ طهوری است که شربت دارد
صاحب شهد شکرریزِ سبو می آید
چِقَدَر نام اباالفضل به او می آید
گونه ی آینه بر دوده ی آهش خیره
چشم فانوس به پیچ و خم راهش خیره
برکه ی آب به رخساره ی ماهش خیره
پلک باران به تماشای نگاهش خیره
آسمان خیره به چشمان تر این ماه است
چشم او چشمه ی توحیدی آل الله است
رشته ی وصلت عُشاق،نخ دامن او
رختی از جنس پر و بال ملک بر تن او
دَرِ جنّات عَدَن،دُکمه ی پیراهن او
ساقه ی طاقِ فلک بازوی شیر افکن او
غرشش غرش طوفانیِ شاه عرب است
پسر شیر خدا،شیر نباشد عجب است
هرکه در زندگی اش غصه ی بسیاری داشت
اگر از خانه ی مولا طلب یاری داشت
بی گمان با پسرش نیز سر و کاری داشت
سیزده ساله چه رزم علوی واری داشت
سیزده ساله یلِ با جَنَم حیدر شد
وارث بر حق تیغ دو دم حیدر شد
دست عباس به دامان امام حسن است
سند قلب اباالفضل به نام حسن است
سالیانی است که درگیر مرام حسن است
گرچه ساقی است ولی تشنه ی جام حسن است
چِقَدَر خصلت دلدار به دلبر رفته
کرم حضرت ساقی به برادر رفته
ساحل امن یقین بود که دریا را ساخت
شانه اش بود که زُلف شب یلدا را ساخت
کوهی از غیرتِ حساس به زهرا را ساخت
دامن اُمِّ بَنین حضرت سقا را ساخت
گیسویش را به سر زلفِ حسینِ خود دوخت
کاشف الکرب شدن را به اباالفضل آموخت
آفریده شده عباس برای زینب
سینه ی او سپر دفع بلای زینب
جان عشاق اباالفضل،فدای زینب
ما گدایانِ حسینیم،گدای زینب
همگی بنده ی عشقیم به عباس قسم
پاسبانان دمشقیم به عباس قسم
سیل اشکیم به دنبال نمِ دریایش
دست ما را برسانید به اعطینایش
این که خوانده است حسین بن علی آقایش
ارمنی های محلّه اند علمکِش هایش
هرکه را جَذبه ی این عشق به زنجیرش کرد
نمک سفره ی عباس نمک گیرش کرد
کاش ما را به ردای کرمش وصل کنند
مثل وصله به نخِ شال غمش وصل کنند
مثل پَر،کنج ستون علمش وصل کنند
دست ما را به ضریح حرمش وصل کنند
تا که آب و گِلمان خرج عزایش باشد
تنمان تکه ای از صحن و سرایش باشد
آبرو داده به سرچشمه،به دریا،دستش
از زمین پُل زده تا عرش مُعَلّی،دستش
مرده را زنده کند همچو مسیحا،دستش
چقدر مُعجزه ها خلق شده با دستش
آن که از خاک درش کور شفا می گیرد
با همان دستِ قلم دست مرا می گیرد
سرو سبز علویّات برومند شده
شانه ی او به بلندای دماوند شده
چهره اش بانی پیدایش لبخند شده
خطبه خوان حرم امن خداوند شده
مکه را شیفته ی عشقِ امام خود کرد
کعبه را بنده ی اعجاز کلام خود کرد
آیه ی نور به پیشانی او مکتوب است
با وجودش بخدا وضع حرم مطلوب است
بین اطفال حسین بن علی،محبوب است
سر دوشش چقدر حال رقیه خوب است
طفل از ذوق تماشای عمو پر می زد
هر زمان بوسه به دست علی اصغر می زد
آه!از لحظه ی شومی که بلا نازل شد
بین مهتاب و حرم ظلمت شب حائل شد
اشک افلاک فرو ریخت زمین ها گِل شد
کار برگشتن سقا به حرم مشکل شد
دامن شیر به سرپنجه ی کفتار گرفت
ناگهان تیغ به بازوی علمدار گرفت
رود فریاد زد ای اهل حرم..،دریا سوخت
مطمئناً جگر تشنه ی دخترها سوخت
وسط معرکه ی جنگ دل بابا سوخت
آخرین مشک که افتاد زمین..،سقّا سوخت
چقدر بعد علمدارِ حرم هق هق کرد
بنویسید رباب از غم اصغر دق کرد
شاعر: #بردیا_محمدی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مدح
مدیح گفتنت از هر دهان بزرگتر است
و نامت از همهی آسمان بزرگتر است
پیالهایم و به دریا نمیرسد این درک
که شرح حال تو از هر زبان بزرگتر است
مساحتیست کران تا کران شش گوشه
بهشت ما اگر از دیگران بزرگتر است
تو سینه سینه رسیدی به قلبمان یعنی
حدود سروری ات از زمان بزرگ تر است
چه ابتلای عزیزیست عاشقت بودن
چه شور عشق تو از شوق جان بزرگتر است
نماز و نیت ما بوده بر خدای حسین
خدای توست که در هر اذان بزرگتر است
و قائلیم به الله اکبر ، اما باز
علی اصغر تو از جهان بزرگتر است
تو کهکشانی و شش ماهه ات به ما فهماند
که راه شیری این کهکشان بزرگتر است
نمانده تاب جدایی ، حرم ببر مارا
غم فراق تو از قلبمان بزرگ تر است
برای هرکه چشیده ست چای موکب را
همیشه تشنگی از استکان بزرگتر است
اگر که شعر به پایان رسید لکنت ماست
وگرنه مدح تو از هر بیان بزرگتر است
ببخش لکنت مارا عزیز آل عبا
همیشه بخشش این خاندان بزرگتر است
شاعر: #سعیده_کرمانی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_عباس_ع_مدح_و_مناجات
ای نبیطلعت، ای علیمرآت
وی حسنخصلت، ای حسینصفات
ملكوتیجمال هستی و هست،
در جبین تو جلوۀ مَلَكات
مادرت فاطمهست، اُمّ بنین
خواهرت زینب است، خیر بنات
عشق از جلوۀ تو شد مبهوت
عقل از آفرینشت شد مات
من و وصف کمال تو؟ حاشا
من و شرح جلال تو؟ هیهات
بر تو ای حُسن دلفریب، درود
بر تو ای ماهِ هاشمی، صلوات
هر که چون تو غریق بحر خداست
میشود ناخدای فُلک نجات
هیچکس روسپید عشق نشد
چون تو در امتحان صبر و ثبات
تو چه شبها به روز آوردی
در مناجات قاضی الحاجات
ای علمدارِ دشت سعی و صفا
دعوتم کن به وادی عرفات
به من از خرمن عنایت خویش
خوشهای هدیه کن به رسم زکات
به سویت آمدم ز روی نیاز
به بَرَت آمدم به بوی برات
کربلا را ندیدهام اما
موج اشک من است شطّ فرات
منِ بیمایۀ سخننشناس
تو بگو با بضاعت مزجات،
چه بگویم كه گفت خیرالناس:
«رَحِمَ الله عَمّیَ العَباس»
ای فدایی به راه دین، عباس
شاهد مکتب یقین، عباس
هست آیینۀ دل و جانت
روشن از نور «یا و سین»، عباس
وَه چه زیبا کشید نقش تو را
قلم صورتآفرین، عباس
به جمالت حسین مینگریست
با دو چشم خدایبین، عباس
تو ابوفاضلی و اُمّ بنین
فخر دارد به آن و این، عباس
جز تو در مذهب وفاداری
کیست سردار راستین، عباس؟
داشتی در قیام عاشورا
ید بیضا در آستین، عباس
مثل ماه شب چهاردهم
جلوههای تو دلنشین، عباس
طوق مهر تو دلنواز، ولی
تیغ قهر تو آتشین، عباس
غیرت و همت تو میبخشد
خاتم عشق را نگین، عباس
پرچم عشق را به دست تو داد
رهبر عادل و امین، عباس
تو علمدارِ «فَضَّلَ اللّهی»
در سپاه مجاهدین، عباس
کیستم من؟ ز خرمن فیضت
در همه حال خوشهچین، عباس
کمترین نقشبند مدح توام
در مدیح تو بیش از این، عباس،
چه بگویم كه گفت خیرالناس:
«رَحِمَ الله عَمّیَ العَباس»..
به جمال تو ای حبیب خدا
دل جدا عاشق است و دیده جدا
شیرمرد جهادی و جاریست
در رگ و ریشۀ تو خون خدا
سعی خورشیدیات مُبَدَّل کرد
ظلمت کفر را به نور هُدی
تو و با ظلم آشتی؟ هرگز
تو و بر ظالم اعتنا؟ اَبَدا
از تب و تاب تو به وادی عشق
شجر طور آمده به صدا..
جان پاک تو شد فدای کسی
که «لَهُ رُوح العالَمین فِدا»
چون تو در راه انقلاب حسین
دِیْن خود را کسی نکرد اَدا
در صف رستخیز رشک بَرَند
به شکوه و جلال تو شهدا
خنده بر لب، منادیان بهشت
عاشقان تو را، دهند ندا
که بیایید ای خداجویان
در پناه سلالۀ سُعَدا
گر شوم خاک درگهت آن روز
در مقام تو ای حبیب خدا
چه بگویم كه گفت خیرالناس:
«رَحِمَ الله عَمّیَ العَباس»
چشم از آن لحظهای که وا کردی
در دل از راه دیده جا کردی
به «یَدُ الله فَوقَ اَیدیهِم»
که تو تسخیر قلبها کردی
سر نهادی بر آستان رضا
پشت تسلیم را دو تا کردی
هدف تو ثبوت «اِلا» بود
بعد از آنی که نفی «لا» کردی
تو به امضای خون خود، به حسین
دل سپردی و اقتدا کردی
خاک پای مقدس او را
سرمۀ چشم و توتیا کردی
ترک سر در طریق حق گفتی
بذل جان در ره خدا کردی
کربلا دشت شور و عشق نبود
کربلا را تو کربلا کردی
چون نسیم سحر به همت عشق
گره از کار خلق وا کردی
دل بیگانه از ولایت را
با نگاه خود آشنا کردی
ای که بر گِردِ خیمۀ خورشید
سعی در مروه و صفا کردی
ای که آزادگان عالم را
آگه از سرّ نینوا کردی
ای که با جذبۀ محبت خویش
خانه در روح و جان ما کردی
در شگفتم به پاس این همه لطف
که تو ای مهر دلربا کردی،
چه بگویم كه گفت خیرالناس:
«رَحِمَ الله عَمّیَ العَباس»
دل و جانی خدایجو داری
قبلۀ عشق پیش رو داری
ای محبتشعارِ مهرآیین
سیرت و صورت نکو داری
تو همانی که چشم در همه حال
به عنایات و فضل هو داری
فیضها بردهای تو از سه امام
یعنی از وحی، رنگ و بو داری
مُعتَصِم گشتهای به «حَبلُالله»
صحبت از «لا تَفَرَّقُوا» داری
به عطشناکی فرات قسم
مِی وحدت سبو سبو داری
شدهای محو شاهد ازلی
جز شهادت چه آرزو داری؟
گر دو دستت جدا شود از تن
سر پیکار با عدو داری
گر امید تو ناامید شود
زمزمه «اِن قَطَعتُموا» داری
نشوی تا شهید، وا نشود،
عقدههایی که در گلو داری
گرچه زهرا نبود مادر تو
بهخدا رنگ و بوی او داری
ما که شرمندهایم، بهر ظهور
تو دعا کن که آبرو داری
ساقیا! گرچه موجی از دلها
بسته بر هر شکنج مو داری
با چنین جلوه و جلال و جمال
که تو خورشیدِ ماهرو داری،
چه بگویم كه گفت خیرالناس:
«رَحِمَ الله عَمّیَ العَباس»..
شاعر: استاد #محمدجواد_غفورزاده
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e