[السلام علی الصدیقه الشهیده]
هرگز نمیفهمم چرا باور زمین خورد
هرگز نمیفهمم چگونه بر زمین خورد
حتی تصور کردنش هم درد دارد
وقتی تجسم میکنم مادر زمین خورد
"فضه خزینی" های مادر پشت هم بود
یعنی که چندین بار پشت در زمین خورد
مردم زمین افتادنش را خنده کردند
هر دفعه با افتادنش حیدر زمین خورد
هر دو پسرهایش زمین...همراه مادر
بابا زمین...فضه زمین...دختر زمین خورد
فرزندها را دور کن…این صحنه تلخ است؛
محسن کمی از دیگران بدتر زمین خورد...!
هی میشنیدم که کسی با خنده میگفت:
دیدید مردم ! فاطمه آخر زمین خورد…!
از شدت زخمی که روی صورتش بود
فهمیده ام که مادرم با سر...زمین خورد...!.
نیما نجاری
یاصاحب الزمان(عج)
#غم هجران
#غزل
ازغم هجران تو برلب رسیده جان من
درکجایی درکجایی یوسف کنعان من
ای نگارم دوری تو علت بی طاقتی است
میتوانی حل کنی این مشکل آسان من
ازگناه بیشمار خود خجالت میکشم
گشته حایل بین ما این پرده ی عصیان من
مهدی زهرا دوچشم اشکبارم را ببین
باتو درمان میشود این درد بی درمان من
العجل ای منتظر در انتظارت مانده ام
بی تو این دنیای فانی میشود زندان من
این (بهار) عاشقت باگریه گوید روز و شب
درکجایی درکجایی یوسف کنعان من
ابوذر رییس میرزایی(بهار)
دادخواه جرم تاریخ
«امینی»، رهنوَدِ آهنین پی
روان در ژرفراه عمق تاریخ
عدالت، با قضاوتنامه ی وی
خیانت پیشگان را کرده توبیخ
«امینی» تک سوار دشت همّت
که دارد روز و شب هر سو تکاپو
گُدازد از حَرورِ عشق و غیرت
حقیقت جو دلی در سینه ی او
«امینی»، آنکه با برهان و حُجّت
دهانِ یاوه گویان را فرو بست
به جز تسلیم در پیش حقیقت
زهر باطل گرایی رشته بگسست
درون تیره ابر اختلافات
درخشد چهره ی مردانه ی او
که می پرسد به صد افسوس و هیهات
حقیقت کو؟محمّد کو؟ علی کو
«امینی»، دادخواه جُرم تاریخ
شکایتنامه ی او «الغدیرش»
نهال تلخ باطل کنده از بیخ
کلام حق نشان دلپذیرش
«امینی»، رهبر آزادگان را
به ملّتهای روشندل نشان داد
پریش و تیره دل نسلِ جوان را
صفا بخشید ، از عشق و توان داد
شاعر :مرحوم حبیب الله چایچیان (حسان )
#شب_جمعه_شب_زیارت_ارباب_بی_کفن
در قتلگاهت آمدم و سر نداشتی
یک جای سالمی تو به پیکر نداشتی
دیدم تو را چه دیدنی ای پاره ی دلم
حتی لباس کهنه ای در بر نداشتی
جز روی حنجری که همه بوسه اش زدند
جایی برای بوسه ی خنجر نداشتی؟
زینب بمیرد این همه خونی نبیندت
خواهر شود فدای تو یاور نداشتی؟
ته مانده های پیرهنت هم ربوده شد
چیزی برای غارت لشکر نداشتی
ای وای سینه ی تو پر از جای پا شده
یکی دو تا که ارث ز مادر نداشتی
بی کس شدی ز پشت سرت نیزه خورده ای
حق می دهم حسین، برادر نداشتی
#رضارسول_زاده
#امام_حسین_علیه_السلام
#شب_جمعه
#مناجات
#غزل
دیگر مهارِ بغضِ جانکاه؛ کارِ من نیست
ماندن میانِ طوفانِ آه؛ کارِ من نیست
در چاهِ نفْس درگیر با ظلمتم شب و روز
دیگر نفس کشیدن در چاه؛ کارِ من نیست
یک عمر از رفیقِ ناباب ضربه خوردم
دیگر رفاقتِ با گمراه؛ کارِ من نیست
از توبه گفته ام به، هر عاصیِ پشیمان
تفسیرِ آیهٔ یأس...که راهکارِ من نیست
با هر إلهي العفو چون رویِ خوش نشان داد
پس ناامیدی از این درگاه؛ کارِ من نیست
دل کندن از بهشتی که وعده داده شاید...
دل کندن از خدایِ دلخواه؛ کارِ من نیست
*
شمر(لع) آمد و به هم ریخت با گریه حالِ شعرم
توصیفِ وضعِ گودال؛ والله کارِ من نیست
خنجر کشید و میگفت استادِ قتلِ صبرم
کُشتن که در زمانِ کوتاه؛ کارِ من نیست
آقایِ ما عطش داشت! شمشیر خورد و شرحِ
بارانِ نیزه هایِ ناگاه؛ کارِ من نیست!
#مرضیه_عاطفی
#امام_حسین_ع_مناجات
(فرازی از یک ترکیببند)
چه خوب شد به غلامیاش انتخاب شدیم
دعای فاطمه بودیم مستجاب شدیم
به هر کتیبه قسم مادرش صدامان زد
اگر که گریه کن محفلش حساب شدیم
به قدر بال مگس چشمهایمان تر شد
و صاحب دو سه تا کوهی از ثواب شدیم
همیشه بیشتر از احتیاجمان دادند
به من بگو درِ این خانه کی جواب شدیم؟
میان این همه عنوان به لطف حضرت حق
گدای گلپسر فاطمه خطاب شدیم
میان روضهی سنگین ماتمش هرشب
شبیه شمع همه ذره ذره آب شدیم
همین که از لب خشکیده و عطش خواندند
کنار تک تک اهل حرم کباب شدیم
حسین خواسته که ما دخیل دستانِ
گره گشای علی اصغر رباب شدیم
#علیرضا_خاکساری
#امام_حسین_ع_مناجات
بی قیمتیم و قیمت ما میشود حسین
در اوج فقر، ثروت ما میشود حسین
زهرا میان عرش دعاگوی جمع ماست
وقتی که ذکر هیئت ما میشود حسین
این روزها مساجد ما هم حسینیه است
در این دهه عبادت ما میشود حسین
این چند قطره اشک به پای غمش کم است
بعد از وفات، حسرت ما میشود حسین
همراه کم حجاب نشسته محجبه
بنیانگذار وحدت ما می شود حسین
ما ملت امام حسینیم و تا ابد
پشت و پناه ملت ما میشود حسین
آن لحظهای که خلق سرافکنده میشوند
در روز حشر، عزت ما میشود حسین
یارب تو شاهدی که در ایام اربعین
یکجا تمام حاجت ما میشود حسین
زهرا اگر مؤید دلهای ما شود
سرمایهی محبت ما میشود حسین
وقتی که بالحسین شروع دعای ماست
مشغول استجابت ما میشود حسین
#علی_ذوالقدر
#امام_حسین_ع_مناجات
حسین، کشتهٔ دیروز و رهبر روز است
قیام اوست که پیوسته نهضتآموز است
تمام زندگی او، عقیده بود و جهاد
اگرچه مدت جنگ حسین یک روز است...
حسین و ذلّت تکریم ظالمان، هیهات!
که آفتاب عدالت از او دلافروز است
به نزد او که شهادت، به جز سعادت نیست
ردای مرگ برایش قبای زر دوز است
رهین همت والای سیّدالشهداست
هر آنکه از غم اسلام در تب و سوز است...
حرارتی که ز عشق حسین در دلهاست
برای ظالم هر عصر، خانمانسوز است...
مرحوم #حبیب_الله_چایچیان
#امام_حسین_ع_مناجات
#شب_جمعه
به صحنش آمدم پیچیده گویا عطر سیب اینجا
همان عطری که میسازد ز هر لالی خطیب اینجا
چه تصویری از این بهتر؟چه شوری هست شیرینتر؟!
"هلا بیکم" به زائرهاش میگوید حبیب اینجا
چه اکسیری میان بارگاه خویش دارد که
زده بر دامنش دست توسل هر طبیب اینجا
مسلمان و یهودی و مسیحی فرق دارد؟ نه...
نمیماند کسی از بارِ عامش بی نصیب اینجا
خریده کربلا را تا که زائرخانهاش باشد
غریب است و نمیخواهد کسی باشد غریب اینجا
::
میان قتلگاه انگار دستی میرود بالا
به لب دارد گمانم مادری "امن یجیب" اینجا
به خود که آمدم دیدم که تا امروز میآید
صدای بغض "هل من ناصر" مردی غریب اینجا
نوشته میشود با تیغ مردی از تبار او
سرودِ انتقام حضرت شیب الخضیب اینجا
#عباس_جواهری_رفیع
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
کلامش نور، فعلش خیر، نامش دلنشین باشد
دلیل عالم ایجاد باید اینچنین باشد
یکی از معجزات حضرت موسی بن جعفر اوست
علیِ سوم و دست خدا در آستین باشد
هوالاول، هوالاخر، هوالظاهر، هوالباطن
رضا آئینهی فضل امیرالمؤمنین باشد
"رضی الله عنهم و رضوا عنه است" شأن او
به قرآن بهترین مصداق آیات مبین باشد
حدیث سلسله پای دلم را قرص و محکم کرد
ولای حضرتش تنها مرا حصن حصین باشد
شبیه تک تک اجداد خود باب نجاتم شد
نخی از ریشهی سجادهاش حبل المتین باشد
به جز او چه کسی با حُسن رفتار و صمیمیت
سر هر سفره با جمع غلامان همنشین باشد؟!
کجا رد میکند از محضر خود سائلانش را
کسی که دامنش باب الحوائج آفرین باشد
ادب شرط قدم برداشتن در نزد آقاییست
که دربان حریمش حضرت روح الامین باشد
شکوه بارگاهش را که دیدم با خودم گفتم
بهشتی هم اگر روی زمین باشد همین باشد
از اینجا دل به سوی آسمانها راه پیدا کرد
حریمش مهبط الوحی و به نوعی مهد دین باشد
تلاقی میکند اینجا نگاه سائل و سلطان
چرا که آستاناش نقطهی عطف زمین باشد
گره وا میشود از کارها با یک "امین الله"
به قدر یک سر سوزن اگر در دل یقین باشد
اگر مولا سراغم را نگیرد روز وانفسا
بدون شک حسابم با کرام الکاتبین باشد
منِ بد را ضمانت میکند جای تعجب نیست
تعجب میکنم روزی اگر که غیر از این باشد
همیشه وقت پابوسی تمام ترسم از این است
مبادا این زیارت... این سلامِ آخرین باشد
کسی از عهدهی مدح و ثنایش بر نمیآید
همیشه سهم بیت آخر من نقطه چین باشد...
#علیرضا_خاکساری
#مناجات
#امام_حسین
سخت در نفس خود گرفتارم
نیست جز معصیت دراین بارم
دور افتاده ام ز آغوشت
تو به فکر منی و من زارم
فیض آماده است و من کورم
نور آماده است و من نارم
با تو بودم ولی عوض نشدم
این همه با گلم ولی خارم
مثل خوبان به من محل دادی
نه! نگفتی که من گنهکارم
تو به رویم نمیزنی اما...
چه کنم با گناه بسیارم
عمر رفت و اجل رسید و هنوز
بنده ی زرق و برق بازارم
نیمه شب آمدم که عرض کنم..
عذرخواهم خدای غفارم!
تو دوای منی شفای منی
نظری کن که سخت بیمارم
به سرم فکر کربلا زده است
به هوای حسین بیدارم
کربلای مرا ضمانت کن
برسان تربتی ز دلدارم
فاطمه امشب آمده به حرم
آرزومند شام دیدارم
ناله ی یا بنی خواهد زد
به تنت هرکسی که آمد زد..
اهل کوفه چرا نفهمیدند
به بزرگان لگد نباید زد..
تو بریده بریده جان دادی
خنجرش را کشید و ممتد زد
حرمله بر گلوت محکم زد
و سنان بر دهان تو بد زد
#سیدپوریا_هاشمی
#امام_حسین_علیه_السلام
#رباعی
آمد به برم یکی زیاران قدیم
گفتم که چه کرد باتو دادار کریم
گفتا به محبّتِ حسین بن علی
بخشید گناهِ من خداوندِ کریم
#عبقری_همدانی
#امام_حسین_مناجات
#شب_جمعه
کربلایت به خدا قبله ی دلهاست حسین
شب جمعه حرمت محشر کبراست حسین
«مادرت» آمده با ذکرِ «بُنَیَّ قَتَلوکْ»
عطر سیب حرمت جلوه ی زهراست حسین
«حوریان از غم تو لطمه به صورت بزنند»
روضه خوان حرمت اکبر لیلاست حسین
هر که آمد به حرم تا که شهادت خواهد
او سفارش شده ی زینب کبراست حسین
تا که بر نیزه سرت همسفر زینب شد
خواهرت بین حرامی تک و تنهاست حسین
بی گمان فاطمه بعد حرم زیبایت
زائر و گریه کن حضرت سقاست حسین
سینه زن های تو دل تنگ محرم هستند
روزی گریه ما دست تو آقاست حسین
نوکران را بطلب یک شب جمعه به حرم
حرمت تا به ابد آرزوی ماست حسین
#وحید_کتابی
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#امام_حسین
اشکِ مناجات سحر را می خرد زهرا
گریهکُن خونین جگر را می خرد زهرا
وقتی شریکات "شمع" باشد،سود خواهی بُرد
پروانه ی بی بال و پر را می خرد زهرا
از عِیش دُنیا باخبر باشی،ضرر کردی
از عِیشِدُنیابیخبر را می خرد زهرا
هی این در آن در می زنی تا در به در گردی
وقتی گدای در به در را می خرد زهرا
باید درِ این خانه کسبِ اعتباری کرد
آن نوکران مُعتبر را می خرد زهرا
هرجا بساط روضه ای برپاست،شرکت کن
خار و خَس آن دور و بر را می خرد زهرا
گاهی حوالی حسینیّه کمی بنشین
گوشه نشین این گذر را می خرد زهرا
هر آنچه که در چنته داری خرجِ اشکت کن
فردای محشر "چشم تر" را می خرد زهرا
اندازه ی بال مگس نذر حسیناش کن
این قطره های مختصر را می خرد زهرا
.
.
از ساعتی که سینه ی او زیر سُم ها رفت
سینه زنان این پسر را می خرد زهرا
#بردیا_محمدی
#امام_حسین_مناجات
#شب_جمعه
هوا هوای حسینیه ها شب جمعه
رسیده این دل من تا خدا شب جمعه
شب زیارت مخصوص سیدالشهدا
شب زیارت ارباب ما شب جمعه
حوائج همگی مستجاب خواهد شد
رواست حاجت دل با دعا شب جمعه
"حسین" گفتم و در بین روضه می شنوم
صدای مادر سادات را شب جمعه
خدا کند که همین روزها حرم باشم
خدا کند برسم کربلا شب جمعه
حرم بیایم و بر سینه مُهر غم بزنم
کنار مرقد شش گوشه از تو دم بزنم
#اسماعیل_شبرنگ
#امام_حسین_مناجات
#شب_جمعه
نوکر این خانه در مدار حسین است
جان و دلش تحت انحصار حسین است
عارف و عالم , بزرگ و کوچک این جمع
هر که به هر جا رسیده کار حسین است
این که گدا سروری کند به دو عالم
کار جدیدیست , ابتکار حسین است
نوکری اصلا که اعتبار ندارد
چیزی اگر هست اعتبار حسین است
ما که نمیخواستیم زنده بمانیم
زندگی ما به افتخار حسین است
شرح مقامات او بس است همین که
خون خدا نام مستعار حسین است
فاطمه قبرش نهان شده که بگوید
وعده ی دیدارمان مزار حسین است
#حمیدرضا_محسنات
#امام_حسین_مناجات
ای قبلهگاه دل، در دولتسرای تو!
تاج سر ملوک جهان، خاک پای تو
یاد بهشت کی کند؟ آن کس که با خضوع
یک شب نمود صبح به کرببلای تو
دیهیم سلطنت به یکی جو نمیخرد
از روی معرفت شد اگر کس، گدای تو
بیگانه گشت از سر و جان و جلال و مال
هر کس که گشت از دل و جان، آشنای تو
راضی است حق به آنچه تو هستی از آن رضا
زیرا رضای حق نبُوَد، جز رضای تو
بهر نجات خلق گذشتی ز جان و سر
ای جان جمله آدم و عالَم، فدای تو!
دشمن خموش خواست کند نور تو ولی
عالَم قوام جُست، به ظلّ لوای تو
گفتند از میان ببرندت ز سمّ اسب
غافل که هست در دل احباب،جای تو
ای چشمهسار کوثر و زمزم! چه شد؟که خصم
لبتشنه سر جدا بنمود از قفای تو
قربان حلق خشک و لب تشنهات! که مانْد
بر خاک ره، سه روز، تن توتیای تو
آتش فتاد کاش به ارکان نُه فلک
آنگه که سوخت ز آتش کین،خیمههای تو
تا از زبان تشنۀ تو، حق کند سخن
بر نوک نیزههای عدو خواست، جای تو
بار دگر شد آتش موسی، عیان به دهر
تا بر درخت شد، سرِ از تن جدای تو
آن حسرتی که در دل«طایی»است،این بُوَد
چون نی نوا کند، به ره نینوای تو
#طایی_شمیرانی
#امام_حسین_مناجات
عزیز فاطمه جان جهان به قربانت
سلام بر لب عطشان و چشم گریانت
سلام بر تن مجروح و حلق مذبوحت
سلام بر سر خونین و جسم عریانت
سلام بر جگر خون و داغ های دلت
سلام بر شرف و غیرت جوانانت
سلام بر در دندان و غنچۀ دهنت
سلام بر لب خونین و صوت قرآنت
سلام بر علی اصغر که وقت جان دادن
به خنده داد تسلاّ به قلب سوزانت
سلام بر لحظات وداع اکبر تو
که وقت رفتن او رفت از بدن جانت
سلام بر دل زینب که پیش دیدۀ او
عدو ز چار طرف کرد سنگبارانت
سرت بریده شد امّا هنوز جاری بود
به چهره اشک روان از دو چشم گریانت
سلام باد به شیری که سایه بانت شد
برون کشید به دندان ز سینه پیکانت
عجیب نیست اگر خصم را کنی سیراب
سجیّه ات کرم و عادت است احسانت
#غلامرضا_سازگار
.
#امام_زمان
خورشید بیا طلوع کن از مغرب
از شدت ترس وغم تهی شد قالب
بیچاره شدیم و رفت عالم از دست
برخیر بیا ظهور کن یا صاحب
#محمدجواد_منوچهری
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
.
#غزل #امام_زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف
و روضهیِ حضرت زهرا سلام اللّه علیها فاطمیه
قصّهیِ حالِ پریشانِ مرا هر که شنید
گوشهای زانویِ غم زد بغل وُ آه کشید
هر کسی ذرّهای از زندگیام را حس کرد
لبِ خود از غمِ عمری که هدر رفته گَزید
چقَدَر با عملم آبرویش را بردم
چقَدَر او پدرانه به سرم دست کشید
نفسِ سرکش به کجاها نکشانید مرا ؟!
بازگرداند مرا قطرهیِ اشکی که چکید
مثلِ ویرانه دلم سرد وُ خراباتی بود
روضه گرمی وُ صفا را رویِ قلبم پاشید
وسطِ روضهیِ مادر یادتان افتادم
بینِ آن روضه که میخی نفسِ یاس برید
مادری پشتِ درِ سوختهای خورد زمین
از رویِ در شده رد هر که سویِ خانه دوید
فَأَغِث مادرتان خورده زمین أدرکنی
العجل اِی پسرِ مصحف وُ آیاتِ امید
#غزل #حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها #امام_زمان_عجل_الله_تعالی_فرجه_الشریف
#فاطمیه
#حسین_ایمانی
.
.
نذر #حضرت_فاطمه_بنت_اسد (س)
------------
الا ای مادر فرزندی از جنس پیمبرها
کجا دارند فرزندی چو فرزند تو مادرها
نه از جنس پیمبرها که بالاتر بُوَد آری
علی شیر خدا ، حَبْلُ الْمَتیِن بهتر ز بهترها
تویی یا فاطمه بنت اسد مام حقیقت ها
تویی یا فاطمه بالاتر از مریم ، وَ هاجرها
تو ای بانوی بی همتا چه گوید شاعری چون من
به وصف تو قلم گویا ، دهان لبریز گوهرها
به رویت کعبه هم آغوش وا کرد و پذیرا شد
یقینش بود داری با خودت خورشید باورها
اَلا ای مادرِ روشن ترین سرچشمه ی هستی
ز نسل ات پا گرفت آئینه ی صبح مطهرها
تَراوش می کند عطر ولایت از تو ای بانو
شکفته زیر پایت بس که گلبوی صنوبرها
بگوید تا مدیحت را برای مردم عالم
مکرّر می رود «یاسر» گذارد پا به منبرها
**
حاج محمود تاری «یاسر»
#شعر_عاشورایی
#امام_حسین علیهالسلام
#غزل
🔹معجزۀ تازه🔹
صدا شدی و صدایت هزار واحه سفر کرد
هزار معرکه دید و هزار کوفه خطر کرد
صدا شدی و صدا از گلو بریده برآمد
صدا شدی و صدا در سکوت تیغ اثر کرد
به نیزه تکیه زد، از راه مستقیم سخن گفت
سوار باد شد، از کوچههای فتنه گذر کرد
صدات خیمه به خیمه، صدات خانه به خانه
گذشت و سینهزنان را برای روضه خبر کرد
صدات ابر شد و بر کویر دغدغه بارید
صدات شعر شد و فتح قلههای هنر کرد
صدات بیرق هل من معین به بام فلق زد
صدات یکتنه شب را به خون کشاند و سحر کرد
صدات در همهجا، در تمام پهنۀ تاریخ
درون بتکدهها چرخ خورد و کار تبر کرد
به داد کوخنشیان رسید و سنگ بنا شد
بنای کاخ ستم را به لحظه زیر و زبر کرد
و هرکجا که شهیدی… صدات در جریان بود
و هرکجا که یزیدی… صدات سینه سپر کرد
و هرکجا که به بنبست خورد راه تکامل
صدات معجزۀ تازهای برای بشر کرد
صدا شدی و صدایت هزار حنجره جوشید
صدا شدی و صدایت هزار واحه سفر کرد
#فاطمه_عارفنژاد
#حضرت_زهرا__س__روضه
ای خانه دار خانۀ حیدر سفر مکن
از شعلۀ غمت، دل من شعله ورمکن
چشمی که اشک،طالع او را رقم زده
دیگر نصیبِ غصّه و خونِ جگر مکن
ای باخبر ز غربت من از فراق خویش
طفلان داغدار خودت با خبر مکن
این خانه ای که سوخت از شرار خصم
بار دگر ز رفتن خود پر شرر مکن
با هر نفس ز لعل لبت خون روان شود
اینقدر فاطمه، به سوی در نظر مکن
یکبار گشته ای سپر از بهر مرتضی
دیگربس است، سینه به آهت سپرمکن
کشتی مرا، چقدر گریه میکنی،بیا
جان علی به خاطر من دیده ترمکن
از غصه های بال و پرت درد میکشم
بال و پرت شکسته و عزم سفر مکن
ای قد کمان که قامتت از غصه تاشده
پشتم کمان ز هجرخودت بیشتر مکن
دردت یکی دو تا نبود،بیشماره است
شب را به ناله های شبانه سحر مکن
جانی که از مصیبت تو نیمه جان شده
از هرم غصه های خودت شعله ور مکن
اسلام مولایی
حضرت زهرا (س)
روضه
#حضرت_زهرا__س__روضه
حیدرم، افتاده ام از پا بدون فاطمه
من شدم تنهاترین تنها، بدون فاطمه
زندگی باصفایی داشتم، چشمم زدند
زانویم می لرزد این شبها بدون فاطمه
آخرش زهر خودش را ریخت دنیا بر دلم
دلخوشی ها را گرفت از ما بدون فاطمه
سر به صحرا می گذارم تا نفهمد هیچکس
به چه حال افتاده این آقا بدون فاطمه
گریه امروز زینب را نشد بند آورم
مانده ام چه می شود فردا بدون فاطمه
روزگاری مَحرم دردم کنارم زنده بود
سر به چاه آورده ام حالابدون فاطمه
موقع بغض حسن فریاد کم می آورد
پیر شد طفلی حسن اینجا بدون فاطمه
بعد از این با اشک باید نیمه شبها سرکنم
تشنگی های حسینم را بدون فاطمه ...
مهدی نظری
حضرت زهرا (س)
روضه
🔹بهترین عبادات🔹
تا قسمت ماست برگ برگ افتادن
چون غنچه ز بارش تگرگ افتادن
در زمرۀ بهترین عبادات بُوَد
با هر نفسی به یاد مرگ افتادن
#حسین_ابراهیمی
.
#امام_زمان
#مناجات_مهدوی_فاطمی14
#انتقم_یا_الله
خدایا انتقام بگیر
ای خدا مهدی کجا و کوه و صحرا، اِنْتَقِم*
از چه او خائف شده از دست اعداء، اِنْتَقِم
سال های سال، حقّ حجّت تو غصب شد
دید ظلم و شد به کامش تلخ؛ دنیا، اِنْتَقِم
یاد او را از دل شیعه به حیله برده اند
این چنین تنها ولی ات گشته تنها، اِنْتَقِم
دیدن اعدای مهدی تا به کی؟دلخسته ایم
رحم کن بر ما و شاه بی کس ما، اِنْتَقِم
قلب مهدی خون شده از بدعت قوم ریا
با ظهورش قلب او را ده تسلّیٰ، اِنْتَقِم
پلکهایش زخمی است و دیده هایش غرق خون
می کند هر روز و هر شب روضه برپا، اِنْتَقِم
نه برای ما برای مادری که پشت در
زیر دست و پای دشمن خوانده او را، اِنْتَقِم
ای خدا سوگند بر آن صورت نیلی شده
هم به درد سینه و پهلوی زهرا، اِنْتَقِم
منتقم سوگند بر دست شکسته با غلاف
روبه روی چشم های خیس مولا، اِنْتَقِم
ای خدا سوگند بر محسن، شهید بی گناه
آن که مدفون شد میان اشک بابا، اِنْتَقِم
منتقم سوگند بر آن حنجری که تیر خورد
حنجر عطشان اصغر پیش دریا، اِنْتَقِم
ای خدا سوگند بر پیغمبر کربوبلا
آن جوانی که تنش شد ارباً اربا، اِنْتَقِم
منتقم سوگند بر دست قلم، فرق جدا
ناله ی شاه حرم از داغ سقّا، اِنْتَقِم
ای خدا سوگند بر خون شهید بی کفن
پیکری که شد رها بر خاک صحرا، اِنْتَقِم
علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
* امام صادق علیه السلام فرمودند:
از جمله حقوق ما بر شیعیان این است که بعد از هر نماز واجب دست بر چانه بگیرند و سه مرتبه بگویند:
یا رَبَّ مُحَمَّدٍ عَجِّلْ فَرَجَ آلِمُحَمَّد
یا رَبَّ مُحَمَّدٍ احْفَظْ غَیْبَةَ مُحَمَّدٍ
یا رَبَّ مُحَمَّدٍ إنْتَقِمْ لِابْنَةِ مُحَمَّدٍ
ای پروردگار محمد فَرَجِ آل محمد را زودتر برسان!
ای پروردگار امام غائب از فرزندان محمد را حفظ کن!
ای پروردگار محمد برای دختر محمد انتقام بگیر!
📓مکیال المکارم جلد ۲ صفحه ۱۳
.
#حضرت_زهراسلام_الله_علیهامدح
اشكم ولي ز چشم مدينه چكيده ام
ياسم كه جاي باغ به در آرميده ام
چون ابر پشت پاي علي اشك ريخته ام
چون آه در هواي علي پر كشيده ام
اي شبه مرد هاي مدينه چه ميكنيد
من ذوالفقار خسته ولي آب ديده ام
گفتي صلاح نيست كه نفرينشان كني
دست از دعا كشيدم و عزلت گزيده ام
همچون نسيم در زده ام خانه هايشان
هر شب به كوچه هاي مدينه وزيده ام
در جلوه ام دوباره مكرر نمي شوم
چون فرصتي گذشته ام و سر رسيده ام
نفسي فدا لنفسك يا مرتضي علي
هر چه بلاي توست به جانم خريده ام
#سیدرضاجعفری
.
#امام_زمان
#مناجات_مهدوی_فاطمی9
#مناجات_انتظار
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
امام باقر علیه السلام فرمودند:
لاَ يَكُونُ هَذَا اَلْأَمْرُ إِلاَّ فِي أَخْمَلِنَا ذِكْراً
صاحب این امر (امام زمان علیه السلام) از همه ی ما اهل بیت، فراموش شده تر است.
(کتاب الغیبه نعمانی)
پر از شکایتم از روز های تکراری
چگونه می گذرد لحظه ها؟ به دشواری
چقدر آه نفس گیر و اشک پنهانی
چقدر خنده ی بی روح و تلخ و اجباری
بدون تو همه ی فصلها زمستانی ست
بهار شیعه بیا بی تو نیست گلزاری
چگونه زنده بماند کسی که می داند
تو بین دشت و بیابان بدون غمخواری
چقدر ارزش تو بین شیعه گم شده است
هنوز یوسف ِزهرا چه بی خریداری
هنوز گوشه ی چاه غریبی ات هستی
کسی برای نجاتت نمی کند کاری
شنیده ای همه دم درد شیعه را اما
چقدر حرف نگفته به سینه ات داری
برای دیدن تو شیعه زحمتی نکشید
تویی که بیشتر از ما به فکر دیداری
حواس شیعه کجا بوده در زمان گناه
چه اشک ها که شد از دیده های تو جاری
هزار سال گذشت و هنوز منتظری
نبوده سیصد و اندی حبیب و دلداری
هزار سال، هوای دلت شده ابری
به یاد کوچه ی غربت همیشه می باری
چقدر روضه گرفتی کنار هیزم ها
برای مادر خود روز وشب عزاداری
میان همهمه ها ،بار شیشه ای افتاد
به سینه رفت بدون اجازه مسماری
همیشه ناله ی مادر قرین گوش توست
تو گوئیا همه دم بین درب و دیواری
چگونه کوچه فراموش تو شود،یک عمر
کنار مادر خود در میان اشراری
علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
.
#امام_زمان
#مناجات_مهدوی_فاطمی11
#گریه_میکنی
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
داری هنوز شام و سحر گریه می کنی
با منتهای سوز جگر گریه می کنی
اشکت بدل به خون شده و محتضر شدی
زخمیست پلک تو، چقَدَر گریه می کنی
آتش زده به قلب تو غمهای شیعیان
داری برای چند نفر گریه می کنی؟؟
این روزها که دست تو را بسته غیبتت
یاد طناب دست پدر گریه می کنی
بی اختیار می زنی هی فضّه را صدا
گویا میان شعله ی در گریه می کنی
با ناله از کبودی پهلوی مادرت
دستی گرفته ای به کمر گریه می کنی
وقتی گریز روضه ی تو می شود غلاف
بر بازویی که بوده سپر گریه میکنی
هر نیمه شب برای شب غسل زخم ها
یاد جفای بین گذر گریه میکنی
از خون ِمانده روی کفن یاد کردی و
از خون،شده دوچشم تو، تر گریه میکنی
وقتی که روبروی تو یک مشت هیزم است
حق می دهم که شام و سحر گریه می کنی
علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
#حضرت_زهرا__س__مدح
اشكم ولي ز چشم مدينه چكيده ام
ياسم كه جاي باغ به در آرميده ام
چون ابر پشت پاي علي اشك ريخته ام
چون آه در هواي علي پر كشيده ام
اي شبه مرد هاي مدينه چه ميكنيد
من ذوالفقار خسته ولي آب ديده ام
گفتي صلاح نيست كه نفرينشان كني
دست از دعا كشيدم و عزلت گزيده ام
همچون نسيم در زده ام خانه هايشان
هر شب به كوچه هاي مدينه وزيده ام
در جلوه ام دوباره مكرر نمي شوم
چون فرصتي گذشته ام و سر رسيده ام
نفسي فدا لنفسك يا مرتضي علي
هر چه بلاي توست به جانم خريده ام
حضرت زهرا (س)
مدح