#حضرت_معصومه_مدح
#دهه_کرامت
جبرییل اینجا هر از گاهی کبوتر میشود
خاکبوس دختر موسی ابن جعفر میشود
قم بهشت آرزوی هر پریشان خاطری است
عافیت خواهی اگر ، اینجا میسر میشود
عصمت و شرم و نجابت ارث او از فاطمه است
در صفات و خلق ، دختر عین مادر میشود
در وقار و صبر ، تمثال شریف زینب است
در کمال علم ، تالی تلو حیدر میشود
حضرت معصومه هم شأن نزول کوثر است
در زلال مهر او دلها مطهر میشود
در مثل آئینه آئینه است کوچک یا بزرگ
هر که انکار مقامش کرد کافر میشود
نام او را چون به حاجت بر زبان می آورم
باغ جانم از نسیم او معطر میشود
تا زند جوش شفاعت زمزم احساس او
عرصه ی محشر " کمیل" ، آن لحظه محشر میشود
#کمیل_کاشانی
#حضرت_معصومه_مناجات
دوباره آمده ام تا به من بها بدهی
مرا مریض کنی و مرا شفا بدهی
گره به کار من افتاده ای کلید بهشت
خدا کند که به من فرصت دعا بدهی
من از زیارت قبلی خراب تر شده ام
خداکند به من بی پناه جا بدهی
من از زبان رضا با تو درد دل دارم
مگر که پاسخ این ((اشفعی لنا))بدهی
توآمدی و مقام رضا مشخص شد
تو خواستی که کلیدی به دست ما بدهی
دلم برای محرم چه زود تنگ شده
مگر که باز تو امضای کربلا بدهی
هزار عید فدای دو روز ماتم تو
اگر اشاره کنی٫رخصت عزا بدهی...
تمام سال برای تو روضه می گیریم
هزار مرتبه هم در عزات می میریم
#مجیدتال
#حضرت_معصومه_مدح
#دهه_کرامت
كعبه خودش كه قبله ي مردم نميشود
قبله بدون قبله ي هشتم نميشود
آنكه نگشت دور كريمه به قصد حج
در اين مسير اهل تلاطم نميشود
در قم خلاصه گشته حرم هاي اهلبيت
اينجا به جز بهشت تجسم نميشود
با آنكه زائر تو شود وارد بهشت
حتي بهشت گوشه اي از قم نميشود
هر كس كه در شلوغي اين شهر دست خود
داده به دست پنجره ات گم نميشود
#محسن_صرامی
#حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
#رباعی
عمریست که سرنوشتِ ما دستِ شماست
پاکیزگیِ سرشتِ ما دستِ شماست
"یا فاطمه اشفعی لنا فی الجنه"
ای بانوی قم! بهشتِ ما دستِ شماست
#عادل_حسین_قربان
.......
مانند کویر، تشنهی دریاییم
بی تو ـ به خدا! ـ همه تک و تنهاییم
انگار کنار قبر زهرا هستیم
هر وقت زیارت شما میآییم
#حسین_جعفری
........
آیینه ی حجب و عفتی معصومه
مستوره ی نور عصمتی معصومه
یا فاطمه اشفعي لنا فی الجنة
باب الکرم شفاعتی معصومه
#محمد_حسن_بیات_لو
.....
با روی سیاه و بار سنگین گناه
با خجلت و شرمساری و حال تباه
در حضرت معصومه گزیدیم پناه
یا فاطمه اشفعی لنا عند الله
#حضرت_معصومه_مدح
فضای نابِ این حرم چقدر شاعرانه است
بهانه ای برای گریه های بی بهانه است
سراسرش پر است از شمیم یاس،..این حرم
پناه عاشقان آن مزار بی نشانه است
رهاتر از همیشه ام میان صحن آینه
شبیه آن کبوتری که در هوای دانه است
به تو پناه میبرد ...دو قطره اشک میچکد..
همان زمان که زایرتو شاکی از زمانه است
کریمه ای و لطف توست جاریِ حیات ما
کریمه ای و مهر تو همیشه بی کرانه است
به اهل بیت ارادتی عجیب دارد اهل قم
همان ارادتی که تا همیشه جاودانه است
شبیه توست حسرتم زیارت برادرت
دلم دوباره سمت بارگاه او روانه است
#احمدجواد_نوآبادی
#حضرت_معصومه_مدح
چشم دلم به سمت حرم باز میشود
با یک سلام صبح من آغاز میشود
پر میکشد دلم به هوای طواف تو
وقتی که لحظه لحظه پرواز میشود
قفل دلم شکسته کنار در حرم
از مرقدت دری به جنان باز میشود
فهمیدهام ز حکمت ایوان آینه
اینجا دل شکسته سببساز میشود
کو چشم روشنی که ببیند در این حرم
هر روز چند مرتبه اعجاز میشود
اعجاز توست اینکه دلم یاکریم توست
قلب تپنده حرم قم، حریم توست
اینجا بهشت دختر موسی بن جعفر است
از نفحه شهود و تجلی معطر است
برپا شده است مکتب قرآن و اهل بیت
دارالعلومِ مریم آل پیمبر است
اینجا کلید علم و فقاهت ارادت است
خاک در حریم تو علامه پرور است
چشم امید عالِم و عاشق به سوی توست
اینجا چقدر چشمه جوشان کوثر است
تنها پناهگاه دلم صحن آینه است
وقتی دلم از آه زمانه مکدر است
هر شب کنار مرقد تو یک مدینه دل
دنبال قبر مخفی زهرای اطهر است
صحن تو غرق بوی گل یاس میشود
اینجا حضور فاطمه احساس میشود
با آنکه هست هر دو جهان مال فاطمه
اینجا دمیده کوکب اقبال فاطمه
بیاختیار پای ضریحت رسیده است
هر زائری که آمده دنبال فاطمه
دارد تمام مرقد تو بوی آسمان
اینجاست سایه سار پر و بال فاطمه
فرمود آشیانه امن الهی است
صحن و سرای تو، حرم آل فاطمه
خورشید آل فاطمه از راه میرسد
هر سال ما اگر که شود سال فاطمه
ای عمه امام زمان! کاش در حرم
یک صبح جمعه لایق دیدار میشدم
خاتون ملک ارض و سما إشفعی لنا
محبوبه حبیب خدا إشفعی لنا
آرامش و قرار دل ثامن الحجج
ای زینب امام رضا(ع) إشفعی لنا
عصمت دخیل بسته به پرهای چادرت
ای آفتاب حُجب و حیا إشفعی لنا
در هر سحر به سوی ضریح اجابتت
میآورم دو دست دعا إشفعی لنا
روی سیاه و بار گناهان ما کجا
لطف و کرامت تو کجا إشفعی لنا
مهر و ولایتت شده حبل المتین ما
در صبحگاه روز جزا إشفعی لنا
یوم الحساب تو همه امید شیعهای
تنها نه شیعه اهل جهان را شفیعهای
با حبّ تو کسی که دلش را محک زده
طعنه به پارسایی حور و ملک زده
سرشار از زلالی نور یقین شود
در مرقد منور تو قلب شک زده
از چشمههای فیض تو سیراب میشود
هر کس دلش ز قحطی ایمان ترک زده
تنها نه چشم آدمیان بر عطای توست
بر گنبد تو دست توسل فلک زده
شبهای جمعه طوف حرم میکنم ولی
گویا کسی به زخم دل من نمک زده
دارد ضریح اطهر تو بوی کربلا
قلبم برای دیدن شش گوشه لک زده
امشب گره گشاست دم یا رضا رضا
در دست توست تذکرهی کربلای ما
#یوسف_رحیمی
#حضرت_معصومه_مدح
این جا فروغ عشق و صفا موج میزند
نور خدا به صحن و سرا موج میزند
این جا که طور جلوه و سینای ایزدی است
از هر کرانه نور خدا موج میزند
این جا مطاف اهل زمین است و آسمان
وز شهپر فرشته، فضا موج می زند
لبّیک از زبان اجابت توان شنید
در این فضا که نور دعا موج میزند
این جا که رشک هشت بهشت است و هفت چرخ
از شش جهت فروغ ولا موج میزند
از جلوهی جلال تو ای مظهر کمال!
نور صفا در آینهها موج میزند
در کوی تو که ساحل امن است و عافیت
دریای بیکران صفا موج میزند
ای کعبهی امید! که در بارگاه تو
نور امید در همه جا موج میزند
دستی به دستگیری دلها دراز کن
وین عقدهها ز کار دل خسته باز کن
#محمدعلی_مجاهدی #پروانه
#حضرت_معصومه_مدح
دل مرده است و پر به فراسو نمیزند
مردی که سر به خانهی بانو نمیزند
جبریل، صحن آینه را مثل خادمی
با هیچ چیز جز مژه جارو نمیزند
وقتی که این حرم پر از الطاف مادریست
پس با مزار مادرمان مو نمیزند
یک گوشه از فضائلتان «إشفِعی لَنا»ست
زائر که بیجهت به شما رو نمیزند
صد بار در بزن که در این شهر هر کسی
بر سینه دست رد بزند... او نمیزند
#حامد_تجری
#حضرت_معصومه_ولادت
#رباعی
امشب که گلی نجمه به بر آورده
بر ماه جهانیان قمر آورده
گویند به گوش هم، در افلاک و زمین
حق، حضرت زهرای دگر آورده
#حسن_ثابت_جو
#حضرت_معصومه_ولادت
#حضرت_معصومه_مدح
در حرم نه،زائرت دارد اقامت در بهشت
قیمتی تر می شود با تو عبادت در بهشت
روز محشر نه،به تأیید زیارت نامه ات
می کنی از زائران خود شفاعت در بهشت
از زیارت نامه ات فهمیده ام این راز را
هرکسی خوانْد از تو،خواهد رفت راحت در بهشت
هرچه می خواهم عنایت می کنی یکباره،چون؛
زود خواهد شد دعاها استجابت در بهشت
خوش به حال خادمانت که چنان خیل مَلَک
پیش تو هستند هی مشغول خدمت در بهشت
صبح می آیم نمیگویم که کِی دل می کَنم
چون که معنایی نخواهد داشت مدّت در بهشت
خوش به حالش مسجد اعظم گواهی می دهد
اینچنین دارد «بروجردی» عمارت در بهشت
خوش به حال کفتر صحنت که دائم پیش توست
فرق دارد داستان های حسادت در بهشت
ساعتی در زیر درب ساعتت محو توام
گرچه بی معنی ست با این فرض ساعت در بهشت
بین حوض صحن افتاده ست عکس گنبدت
گوییا افتاده اینجا عکس جنت در بهشت
معتقد هستم فقط با «اِشْفَعی لی فاطمه»
می کنی بعد از قیامت هم قیامت در بهشت
#مهدی_رحیمی_زمستان
#حضرت_معصومه_ولادت
آن كه در شـأن نزول خود به كوثـر رفته است
فاطمه نامش شده از بس به مـادر رفته است
از مقام نجمه چيزي كم نخواهد شد كه هيچ
افتخارش نيز شد مادر به دختر رفته است
عجز خود را در بيان كردن ، نموده آشكار
هركسي در وصف اين بانو به منبر رفته است
سر درآوردم به ناگـاه از دل سُلـطانِ طـــوس
هر زمان ذهنم فرو در فكر خواهر رفته است
با "فداها" گفـتنِ موسيِ بن جعفر ، شك نكن
شأن او بسيار از مــريـم ، فراتر رفته است
او تحمّـل كـرده ما را ســالهاي سـال ، چون
وقت كظم غيض به موسي بن جعفر رفته است
زائر او رتبه اش با زائر سُلطـان يكي ست
چونكه اين خواهر تماماً به برادر رفته است
با سروري بي نظير آمد برون از آن حرم
هر دلي كه وقت پابوسي مُكــدّر رفته است
مرقدش ، خاصيّتش اين است، زائر دفعتــاً
پـايْ بـوس يازده فــرزند حيـــدر رفته است
نه فـقـط او را زيارت كــرده زائــر ، باطــناً
---در مدينه خانه ي زَهراي اطهر رفته است
پيش از محشر ، به جنّات خُدا داخل شده
هركسي يك بار حتّي سمت اين در رفته است
در طريق وصـل چون ما راه رفتن خوب نيست
خوشبحال آنكه در اين راه با سر رفته است
دم به دم در قــبر مهمانـــند او را اهل بيت
هر كسي بر آستانْ بوسي مكرّر رفته است
كفش را از پا در آر اينجا كه اين محدوده را
هر سحر پيش از اذان جبريل با پَر رُفته است
#محمد_قاسمی
#حضرت_معصومه_ولادت
#رباعی
گفتند گلي عرش مقام آمده است
آئينه نور ذوالكرام آمده است
از يُمن قدوم حضرت معصومه
لبخند به لب هاي امام آمده است
#سیدهاشم_وفایی
.....
در صبر و وفا حليمه اي آمده است
در علم و عمل فهيمه اي آمده است
در گلشن پُر نور امام كاظم
معصومه اي و كريمه اي آمده است
#سيدهاشم_وفايی
.....
از خاک در عشق تیمم گیرید
در دست گلی غرق تبسم گیرید
از یمن قدوم حضرت معصومه
عیدی زکف امام هشتم گیرید
#سيدهاشم_وفايی
#حضرت_معصومه_ولادت
قبله ی هفتم ما قبله ی هشتم دارد
تا خراسان رضا آینه در قم دارد
توبه شد عاقبت گریه ی هر زائر مست
بر زمین ریخته هر باده که در خم دارد
((بُعد منزل نبود در سفر روحانی))
هر سلامی بفرستیم ، علیکم دارد
می روم در حرم از صحن به صحنی دیگر
موج تا در دل دریاست تلاطم دارد
عکسم افتاد در آیینه ی صحن و دیدم
شیشه این مرتبه با سنگ تفاهم دارد
هم کریمه ست و هم از نسل کریمان بانو
پس گدا در حرمش حق تقدم دارد
لطف بی بی ست که در جمعیت شاعر ها
شاطر عباس قمی فیض تکلم دارد
مرغ دل گرچه سیاه است ولی از سر لطف
از سر گنبد او حسرت گندم دارد
#مجتبی_خرسندی
#حضرت_معصومه_مدح
خواهر خورشید هشتم ماه هشتم میشود
روشنایی بخش شام تار مردم میشود
غیر ذات چهارده تن هیچکس معصوم نیست
ماندهام معصومه پس معصوم چندم میشود؟
دختر موسی، کلیم الله ها می پرورد
در حریمش لال مشغول تکلم میشود
چشمه عصمت به دست حضرت معصومه است
او بخواهد دختر بدکاره خانم میشود
یاکریمانِ کریمان نیز حاجت میدهند
نذر، بعضی وقتها یک مشت گندم میشود
هیچ اندوهی نمیماند برای زائرش
بغض میآرند در صحنش تبسم میشود
مرجع تقلید باشی یا من بی دست و پا...
دست و پایت در حریم قدسیاش گم می شود
مرقد او هست لنگرگاه کشتی نجات
موج زائرها میآیند و تلاطم میشود
از بلاهای زمین و آسمان آسوده است
هر کسی در عصر غیبت ساکن قم میشود
#آرش_براری
#حضرت_معصومه_ولادت
رحمت بی وقفه ای ایجاد شد
آمد و عرش خدا آباد شد
خانه ی موسی بن جعفر شاد شد
غصه و غم از دلم آزاد شد
اشکِ شادی روی مژگان آمده
خواهر شاه خراسان آمده
می چکید آیات توحید از رخش
بوی ناب یاس پیچید از رخش
شاه هشتم بوسه می چید از رخش
می دمید انوار خورشید از رخش
بس که در عصمت مقامش داده حق
حضرت معصومه نامش داده حق
ذکرِ بر روی لبانش یا رب است
بانوی معصومه ی این مکتب است
وصف او مانند وصف زینب است
نزد حق از بس که والا مرتبه است
حجت حق، جان فدایش می شود
عرش حق مست دعایش می شود
در حریم او دعا می آورند
عقده بر عقده گشا می آورند
حاجت کرب و بلا می آورند
ناتوان، بهر شفا می آورند
معجزاتش سهل و رایج هست او
دختر باب الحوائج هست او
از گناه و معصیت طاهر شدم
تا میان صحن او حاضر شدم
روی خاک افتادم و شاکر شدم
چهارده معصوم را زائر شدم
چون مرادم بانوی قم می شود
قبر زهرا هم تجسم می شود
بی نوا آمد مقام از او گرفت
پادشاهی را غلام از او گرفت
اعتبار و احترام از او گرفت
آبرویی مستدام از او گرفت
زائرانش را بهشتی می کند
عاری از هر نوع، زشتی می کند
ما فقیر رحمت معصومه ایم
ریزه خوار و رعیت معصومه ایم
زیر بار منت معصومه ایم
خاک پای حضرت معصومه ایم
روز و شب بر او توسل می کنیم
بر خدای او توکل می کنیم
آمد و قم میزبان عشق شد
بر سرش گل ها نشان عشق شد
آمد و مرثیه خوان عشق شد
روضه خوان قدکمان عشق شد
#محمد_جواد_شیرازی
#حضرت_معصومه_ولادت
ای پناه اهل محشر عید میلادت مبارک
ای همه روح مطهّر عید میلادت مبارک
ای رخت مرآت مادر عید میلادت مبارک
ای گل باغ پیمبر عید میلادت مبارک
-ای قم از خاکت معطّر عید میلادت مبارک
-دختر موسیبنجعفر!عید میلادت مبارک
ای سلام چارده معصوم بر جان و تن تو
نام تو معصومه و، عصمت گلی از دامن تو
بضعۀ موسایی و قم گشته طور اَیمن تو
پا به چشم قم نهادی قلب قم شد گلشن تو
-یافت این خاک از تو زیور عید میلادت مبارک
-دختر موسیبنجعفر!عید میلادت مبارک
نور از هرسو به ایوان طلایت سجده آرد
حور بر خاک قدوم زائرت صورت گذارد
جود با کلِّ وجودش هرچه دارد از تو دارد
دانش از گلدستههایت بر سر فیضیّه بارد
-علم را صحن تو سنگر عید میلادت مبارک
-دختر موسیبنجعفر!عید میلادت مبارک
دخت و اخت و عمۀ سه حجت داور تویی تو
پارۀ تن بر رسول و احمد و حیدر تویی تو
فلک استقلالِ مُلک شیعه را لنگر تویی تو
گر در جنّت ز قم وا میشود، آن در تویی تو
-بضعۀ یاسین و کوثر!عید میلادت مبارک
-دختر موسیبنجعفر!عید میلادت مبارک
قبهات را اقتدار قبة الخضراست، آری!
تربت تو تربت گمگشتۀ زهراست، آری!
زائر تو زائر صدیقۀ کبراست، آری!
صورتت را صورت انسیةالحوراست، آری!
-نخل «میثم»از تو پُر بَر، عید میلادت مبارک
-دختر موسیبنجعفر!عید میلادت مبارک
#غلامرضا_سازگار
#حضرت_معصومه_ولادت
#دوبیتی
ماییم و محبت تو یا معصومه
الطاف و عنایت تو یا معصومه
از ساحت ثامن الحجج میخواهیم
عیدی ولادت تو یا معصومه
#عبدالحسین
یا حضرت معصومه(س)
پرونده ی من پرشده ازبارگناه
در راه گنه جوانی ام گشته تباه
باروی سیه آمده ام درحرمت
یافاطمه اشفعی لنا عندالله
#ابوذررئیس_میرزایی(بهار)
#دهه_کرامت #امام_رضا_علیه_السلام
نشاید مهربانتر از تو در گفتار بنشیند
طبیبی که خودش بر بسترت بیدار نشیند
بنازم جای پایت را زیارتگاه خواهد شد
اگر نعلین تو بر سنگ بیمقدار بنشیند
گلاب ناب گاهی میتوان از خار هم برداشت
از آن خاری که در کوی تو بر دیوار بنشیند
نخواهد رفت روی هیچ گل تا آخر عمرش
اگر پروانه بر گلدستهات یکبار بنشیند
برای دیدن حسن تو جا دارد که در محشر
هزاران بهتر از یوسف سر بازار بنشیند
مبارک میشود مانند دعبل داستان من
اگر نام تو در مجموعه اشعار بنشیند
مسیحا هم تلمذ میکند در مکتبت، آری
اگر دست عزیزت بر سر بیمار بنشیند
بدون مهرتان ره کی برد بر عالم بالا
کسی یک عمر اگر سرگرم استغفار بنشیند
به غیر از سفره سلطانیات، در هیچ جایی نیست
که سلطانی کنار دست خدمتکار بنشیند
هر آن کس زائرت باشد، یقین دارم که از لطفت
قیامت در کنار حیدر کرار بنشیند
شاعر:
#سید_حسین_سیدی
#امام_رضا_علیه_السلام
تا ابد باب الرضا در حکم باب الحاجت است
این حرم دارالشفایش هم بدون نوبت است
زیر دین هر کسی رفتم سرم منت گذاشت
در عوض شاه خراسان سفر اش بی منت است
با وجود پنجره فولاد مشهد هر کسی
حاجتش را جای دیگر می برد در غفلت است
هر که را دیدیم از این سفره روزی می برد
هر که را دیدیم از فضل رضا در حیرت است
کاش پشت پنجره فولاد پابندم کنند
روزهای بی حرم در اصل یوم الحسرت است
از امامم قول می خواهم بیاید وقت مرگ
کار وقتی با رضا باشد خیالم راحت است
روضه ها سمت بقیع و چار قبرش می رود
روزهایی که شبستان های مشهد خلوت است
#احسان_نرگسی
#حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
ما نبودیم و دل ما بود جای اهل بیت
شکر حق شد کار و بار ما ثنای اهل بیت
شکر حق تا پای جان هستیم پای اهل بیت
ما همه هستیم تسلیم رضای اهل بیت
زیر دین حیدر و زهرای ایرانیم ما
بنده معصومه خاتون و رضا جانیم ما
ساقیا کوثر بده ، خیر فراوان آمده
مژده از قم می رسد بانوی ایران آمده
زینب کبرای آقای خراسان آمده
قبله گاه دختران نسل سلمان آمده
آمده تا بر کنیزان علی یاور شود
مثل زهرا مثل زینب شیر زن پرور شود
جان ما قربان این دریای عشق و گوهرش
هست آری معجز موسای ما این دخترش
هر زمان گردد رضا دلتنگ روی مادرش
زائر زهرا شود با یک نظر بر خواهرش
من یقین دارم نیاورد و نمی آرد خدا
حضرت معصومه ای تر از علی موسی الرضا
این کریمه هست سر تا پا شبیه مادرش
می دهد بوی نجف این خاک عالِم پروَرَش
می شود العبد ، بهجت با گدایی درش
ما که جای خود همه علامه هامان نوکرش
تا قیامت شیعه اثنی عشر ممنون اوست
کل توضیح المسائل های ما مدیون است
هر که سلطانش رضا شد رعیت معصومه است
هر چه ما داریم ، لطف هجرت معصومه است
راه آزادی ِ زن در عفت معصومه است
فقه ما کل اصولش حضرت معصومه است
حضرت معصومه در ایران نمی آمد اگر
ما نبودیم عاشق زهرا و حیدر این قَدَر
دختر باب الحوائج زود حاجت می دهد
قبل حاجت خواستن بی هیچ منت میدهد
هیچ می خواهیم ما و بی نهایت می دهد
این کریمه یاد حاتم هم کرامت می دهد
ما ز لطفش آب می خواهیم و کوثر می دهد
دست و دلبازی او بوی برادر می دهد
چادرش چون چادر زهرا قیامت می کند
چادرش مردانه از حیدر حمایت می کند
چادرش هر نامسلمان را هدایت می کند
رشته ای از آن دو عالم را شفاعت می کند
کی ز فردای قیامت واهمه داریم ما
سایه سار رحمت دو فاطمه داریم ما
ای فراتر از همه ای بی کران در بی کران
مهربانانه به ما تو راه را دادی نشان
داده ای هدیه به ایران سهله ای در جمکران
با تو می گردند مردم زائر صاحب زمان
با دعای فاطمه کی راه گم داریم ما
جمکران و مشهد و شیراز و قم داریم ما
ای تمام دردهایم را مداوا فاطمه
ای همه سرمایه ی روز مبادا فاطمه
می شود با گوشه چشمت قطره دریا فاطمه
اشفعی لی فاطمه یا فاطمه یا فاطمه
آبرویم را بخر ای دختر باب المراد
وقت مرگ من بیا جان رضا جان جواد
#محمدحسین_رحیمیان
#ولادت _حضرت_فاطمه_معصومه_سلام_ الله علیها
شمع محفل اگر سراج شده..
سوخته هستی اش حراج شده
زیر پا بوده و به سر رفته
بند نعلین بوده تاج شده
مالیات فقیر از جگر است
خون دلهاست که خراج شده
مرض لا علاجمان اغلب..
با همین آب شور علاج شده
چند قرن است در قبیله ما..
سجده بر سمت قم رواج شده
کعبه گرچه نصیب مردم بود
قبله ما از ابتدا قم بود
مورم و در تمام اوقاتم
به کرامات قدسی ات ماتم
چند رکعت تورا صدا کردم
راضیم! راضی از عباداتم
سنگفرش حیاط صحن توام
به رضای تو هشت قیراتم
شور عشق تورا درآوردم
غرق شیرینی است افراطم
اینهمه آمدم به کوچه ی تو
میدهی وعده ی ملاقاتم؟
گرچه روحم گرفته روی گناه
فاطمه اشفعی لی عندالله
تو به زیر عبای موسایی
ربنا ربنای موسایی
گره خلق را تو وا کردی
دستگیری.. عصای موسایی..
خواهر بی نظیر سلطانی
کوثر بچه های موسایی
کوه طور شماست بیت النور
تو کلیم خدای موسایی
هم مسیحا برای عیسایی
هم تجلی برای موسایی
برگ غفران رسید و بیمه شدم
سائل حضرت کریمه شدم
باده ناب از خم است هنوز
رزق عشاق از قم است هنوز
نانخور سفره ی حریم توایم
در بهشت تو گندم است هنوز
نخ چادر نمازتان خانم!
باب حاجات مردم است هنوز!
تا ابد در طواف کوی توام
تازه این دور هشتم است هنوز
روبروی ضریح داد زدم..
حرم مادرت گم است هنوز
کهنه ام وصله پینه میخواهم
از قم تو مدینه میخواهم
هرکسی خاکسار این در شد
ناخودآگاه دیده اش تر شد
به طواف ضریح دختر رفت
داغدار عزای مادر شد
یاد آن لحظه ای که در میسوخت
میخ در روزی کبوتر شد
پای نامحرمان به خانه رسید
نوبت قتل صبر شوهر شد
فضه آمد کمک کند اما..
یاس خانه شکست پرپرشد...
#حسین_قربانچه
#پوریاهاشمی
#تبری
من از آل سقیفه، دل گسستم
برای لعن آن ها ، عهد بستم
به لطف لعن ِبر هارون و مأمون
محبّ حضرت معصومه هستم
#علی_مهدوی_نسب(عبدالمحسن)
#ولادت _حضرت_فاطمه_معصومه_سلام_ الله علیها
شمع محفل اگر سراج شده..
سوخته هستی اش حراج شده
زیر پا بوده و به سر رفته
بند نعلین بوده تاج شده
مالیات فقیر از جگر است
خون دلهاست که خراج شده
مرض لا علاجمان اغلب..
با همین آب شور علاج شده
چند قرن است در قبیله ما..
سجده بر سمت قم رواج شده
کعبه گرچه نصیب مردم بود
قبله ما از ابتدا قم بود
مورم و در تمام اوقاتم
به کرامات قدسی ات ماتم
چند رکعت تورا صدا کردم
راضیم! راضی از عباداتم
سنگفرش حیاط صحن توام
به رضای تو هشت قیراتم
شور عشق تورا درآوردم
غرق شیرینی است افراطم
اینهمه آمدم به کوچه ی تو
میدهی وعده ی ملاقاتم؟
گرچه روحم گرفته روی گناه
فاطمه اشفعی لی عندالله
تو به زیر عبای موسایی
ربنا ربنای موسایی
گره خلق را تو وا کردی
دستگیری.. عصای موسایی..
خواهر بی نظیر سلطانی
کوثر بچه های موسایی
کوه طور شماست بیت النور
تو کلیم خدای موسایی
هم مسیحا برای عیسایی
هم تجلی برای موسایی
برگ غفران رسید و بیمه شدم
سائل حضرت کریمه شدم
باده ناب از خم است هنوز
رزق عشاق از قم است هنوز
نانخور سفره ی حریم توایم
در بهشت تو گندم است هنوز
نخ چادر نمازتان خانم!
باب حاجات مردم است هنوز!
تا ابد در طواف کوی توام
تازه این دور هشتم است هنوز
روبروی ضریح داد زدم..
حرم مادرت گم است هنوز
کهنه ام وصله پینه میخواهم
از قم تو مدینه میخواهم
هرکسی خاکسار این در شد
ناخودآگاه دیده اش تر شد
به طواف ضریح دختر رفت
داغدار عزای مادر شد
یاد آن لحظه ای که در میسوخت
میخ در روزی کبوتر شد
پای نامحرمان به خانه رسید
نوبت قتل صبر شوهر شد
فضه آمد کمک کند اما..
یاس خانه شکست پرپرشد...
#حسین_قربانچه
#پوریاهاشمی
#ترکیب_بندولادت_امام_رضا علیه السلام
روزي كه نام عشق بازان را نوشتند
اين قوم را مجنون ، تو را ليلا نوشتند
آنگاه مُلكِ عاشقي تقسيم كردند
اين سرزمين را مالِ تو آقا نوشتند
زهرا به هر سويي ، سفيري را فرستاد
نام تو را صد شكر سهم ما نوشتند
ايران چه كم دارد ؟ ديار اهل بيت است
يك سو علي ، يك سوي آن زهرا نوشتند
اين سرزمين را از همان اول خريدند
مديون خانوادة موسي نوشتند
با حُبِّ تو هر شيعه اي « اثني عشر » شد
يعني كنار نامتان « الا » نوشتند
از بعد آنكه ضامن آهو شدي تو
عشاق را آوارة صحرا نوشتند
تا عكس تو در چشمهاي آهو افتاد
در زير ابرويش دو تا شهلا نوشتند
تو سفره دار عالمي مشكل گشايي
آقاي ما سلطان علي موسي الرضايي
اشكي چكيد و باب صحبت با تو وا شد
ناگاه ديدم صحن تو عرشِ خدا شد
آنقدر وا كردي گره از كار مردم
تا پنجره فولاد تو دارالشفا شد
اصلاً نمي دانم زِ كِيْ بُردي دلم را
اصلاً چگونه اين دلم جاي شما شد
يك نيمه شب افتاد راهم در حريمت
ديگر نمي دانم كه با حالم چه ها شد
من اولين باري كه بوسيدم ضريحت
از داغي آن بوسه قلبم مبتلا شد
تا آمدم لب وا كنم آقا ... آقا
آمد ندا برخيز حاجاتت روا شد
پاي ضريحت عاشقي با گريه مي گفت
در اين حرم امضا برات كربلا شد
غير از تو من با هيچ كس كاري ندارم
اصلاً بدون تو خريداري ندارم
تا روبروي گنبد تو ايستادم
دارو ندارم را همه نذر تو دادم
با چشم گريان راه افتادم به سويت
يك لحظه ديدم بر درِ باب الجوادم
اذن دخولم اشكهاي ديده ام شد
صورت به خاك گرم صحن تو نهادم
احساس كردم بين آغوش تو هستم
مانند طفل گم شده از پا فتادم
دلشوره هايم را خودت آرام كردي
دستان پُر مهر تو تسكين الفؤادم
كُلِّ زيارت نامه ام شد عشق بازي
گفتم : غلامم ، نوكرم ، من خانه زادم
گفتم كه يك دنيا برايت حرف دارم
اما ببخشش اين جمله هاي بي سوادم
بي قيمتم اما گرفتار تو هستم
با دست خالي بر سر راهت نشستم
آقا منم من ، مرغ بي بال و پر تو
با دست خالي آمدم در محضر تو
از دل دعا كردم كه از عزت نيُفتي
خالي نباشد از گدا دُورُ و بر تو
سلطان گداي ريزه خور بسيار دارد
نامم شده جزوِ سياهي لشكر تو
روزي ما را از همان اول خدا داد
دست تو دست كريمه خواهر تو
دلشورة ماه محرم دارم آقا
چون قول دادم من به زهرا مادر تو
ايران ما زان روز شد واديِّ گريه
كه آشنا گرديد با چشم تر تو
در سينة ما كوهي از اندوه و غم ريخت
« يابن شبيب » تو دلِ مارا بِهَم ريخت
در پيشگاهت عشق را ابراز كردم
من روضه را با نام تو آغاز كردم
هديه به زهرا گريه كردن بر حسين است
با تكيه بر گريه به عالم ناز كردم
شبهاي جمعه تو خودت هم كربلايي
من هم به سوي كربلا پرواز كردم
آقا ببخشم روضه اي از تو شنيدم
آقا ببخش گر روضه ات را باز كردم
آخر چه شد ، جَدِّ غريبت آب دادند؟!
يادِ لبانش سوز دل را ساز كردم
آقا شنيدم يك نفر فرياد مي زد
نيزه نزن بندِ زره را باز كردم
با چند ضربه ؛راستي سررا بُريدند؟
اين روضه را در سينه مثل راز كردم
تا حرمت گيسوي زهرا را شكستند
چكمه به پا بر سينة جدت نشستند
با حوصله هر استخواني را شكستند
نامردها چشمان بازش را نبستند
#قاسم_نعمتی
#ولادت_امام_رضا علیه السلام
📍قصیده مدح و مرثیه امام رضا علیه السلام
هنگامهٔ ی ظهورِ رئوفیّت خداست
امشب شب ِ تجلیِّ یا ایها الرضاست
لب وا نکرده حاجتِ یک عمر می دهد
بیهوده نیست خنده به روی لبِ گداست
در صحن انقلاب؛ نمازم درست شد
تعظیم ؛ رو به گنبد سلطان رکوع ماست
آقای مهربان به کسی "نه"نگفته است
از دور هم صدا بزنم حاجتم رواست
بوسیدن ِ ضریح؛ تقرُّب می آورد
حتی نگاه کردنِ گنبد گِرِه گشاست
مشهد ،کسی که یک شبِ خود را سحرکند
او همنشین فاطمه در عرش کبریاست
جاروکشان خانه سلطان ملائکند
گرد و غبار ِ خانه آقام کیمیاست
گرد و غبارِ این حرم از جنس تربت است
باب الجواد وقت ِ غروبش چه با صفاست
سوگند بر قدم به قدم راه ِ اربعین
از خانه امام رضا راهِ کربلاست
دربین حجره تاکه زمین خورد ناله زد
آتش گرفته این جگرم ، دلبرم کجاست
لب تشنه جان سپرد ولی نیزه ای نخورد
هنگام دست و پازدنش سینه اش رهاست
شبهای جمعه مادر اگر داد می زند
دیده تن ِ بدون ِ سری زیر دست و پاست
من یک سوال از عمرِ سعد می کنم
جای عزیز فاطمه در بین بوریاست
حتی وحوشِ دشت همه آب خورده اند
لب تشنه رأس شاه دوعالم به نیزه هاست
از آن حسین ؛ قدرِ کفِ دست مانده بود
فرمود خواهرش که ذبیحِ قلیلِ ماست
#قاسم_نعمتی
#سلام_حضرت_جان
سلام حضرت جان،مهربان دوران ها
سلام مأمن آرامش پریشان ها
ضریح نور تو مصداق کعبه ی جان ها
شکوه صحن عتیقت بهشت مهمان ها
نفس بریده ام و جان تازه می خواهم
برای از تو سرودن اجازه می خواهم
رسیده ای که بتابی به آسمان همه
تو ای صبور ترین یار،هم زبان همه
مرام آینه ها را بده نشان همه
دوباره جان بده بر جسم نیمه جان همه
برای شانه ی من تکیه گاه یعنی تو
امید هر دل بی سرپناه یعنی تو
همیشه زائر دور از تو مثل زندانی ست
نصیب عاشق دور از حرم پریشانی ست
و هرچه شیعه در عالم دلش خراسانی ست
ارادت به شما اصل هر مسلمانی ست
لباس خادم این نورخانه سنگین است
خیال نوکری ات حسرت سلاطین است
شکوه ناب ترین عکس هایمان اینجاست
همیشه وقت غم و درد جایمان اینجاست
صداقت دل بی ادعایمان اینجاست
مدینه و نجف و کربلایمان اینجاست
پناه مردم دلخسته از ستم هایی
تمام دلخوشی کشور عجم هایی
اگرچه شهر پر از صحنه های عصیان است
هنوز نام تو اسم شب خراسان است
امید روشنمان ذکر یا رضا جان است
درون سینه به مهرت،گناه سوزان است
همیشه زائر از اینجا به دست پر برگشت
گناه کار به اینجا رسید و حر برگشت
ضریح، سنگ صبور غم مسافر هاست
تمام حوصله ات خرج درد زائر هاست
بهشتِ مشهد تو مقصد مهاجر هاست
رسیدنِ به عبایت امید شاعر هاست
نه دعبلم نه فرزدق،گدا حسابم کن
تو آفتابی و چون ذره ها حسابم کن
نیامدم که تو را باز درد سر بدهم
رسیده ام که در این آستانه سر بدهم
کبوترانه به شوق تو بال و پر بدهم
برای عرض ارادت دو چشم تر بدهم
گرفتم از در این خانه اعتقادم را
جواب داده ای هر ذکر یا جوادم را
به زخم بی کسی ام التیام می خواهم
سلام داده،علیک السلام می خواهم
ز جرعه های مرامت،مرام می خواهم
میان حصن حصینت دوام می خواهم
نفس نفس به هوایت همیشه محتاجم
خرابم و به دعایت همیشه محتاجم
حرم شنیده فقط بغض در صدایم را
نگفته ام به کسی جز تو رنج هایم را
کسی نداشته جز چشم تو هوایم را
فقط تو باخبری بغض کربلایم را
خدا کند که دلم تنگ، بیش از این نشود
دلم مسافر محروم اربعین نشود
اجازه می دهی ام غم نصیب تان باشم؟
منم مخاطب یابن الشبیب تان باشم؟
مرید عشق حسین غریب تان باشم؟
گریز روضه ی شیب الخضیب تان باشم؟
“بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد
اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد”
#حسن_کردی
#عیدمیلادامام_هشتم
ماه ذیقعده مه عشق و صفا
ماه پر فیض خدای اکبر است
عید میلاد امام هشتم و
عید معصومه که زهرا منظر است
باز هم در آسمان کردگار
ماه و خورشیدی پدیدار آمده
حبذا از عرش جبریل امین
بهر پابوسی و دیدار آمده
اول مه خواهر وارسته ای
جلوه ای از نور احمد آمده
هشتمین نور خدا ده روز بعد
عالم آل محمد آمده
گشت ایام کرامت حبّذا
پشت هم احسان دیگر می رسد
باز الطاف خداوند کریم
از سوی موسی بن جعفر می رسد
با ظهور و جلوه ی نور رضا
آسمانها نور افشانی شده
نِی فقط روشن ز رویش شد زمین
کهکشانها هم چراغانی شده
بازهم، همنام حیدر آمده
آمده از راه جانِ مصطفی
عرشیان دارند یکسر زمزمه
جان به قربان علی موسی الرضا
قدسیان با بوسه بر قنداقه ات
نزد یزدان کسب آبرو کنند
گرد بنشیند به گهواره اگر
با مژه آن گرد را جارو کنند
لحظهی میلاد تو بابای تو
کرد ناگه اشک جاری از دوعین
کام تو برداشت با آب فرات
گفت یک قطره ندادن بر حسین
#محموداسدی
#دهه_کرامت
نُقل حرف آدما اول هر کلام سلامه
کلامی که با سلام شروع شه بهترین کلامه
یه سلام میدم به محضر همونی که چشامه
خاک پای نوکراشم به خدا که از خدامه
سلام ای نور خدا خورشید خورشیدای عالم
سلام ای گریهی شوقم سلام ای شوق وصالم
تو که وسعتت به تعداد تموم زائراته
تویی که در ورود حرمت باب نجاته
تویی که راه آهنت برا ما بهترین صراطه
تو که سوغاتی شهرت زعفرونه و نباته
زعفرون رنگشو از نور ولایتت گرفته
نبات هم طعمشو از طعم محبتت گرفته
قصهی تو و ما نَقل یکی بود یکی نبوده
که نبود ما بودیم و بود تو علت وجوده
ما گداییم و در بیت تو جنات خلوده
یه پسر داری که سلطان سخا و فضل و جوده
این بضاعت کم ما فدای لطف زیادت
بچه های من همه برن به قربون جوادت
میرم از آخرت حرم برا شکست دنیا
به تو دست میدم ولی دس نمیدم به دست دنیا
با تو بهتر از بهشته بی توخیلی پَسته دنیا
تو چیکار کردی که زنهای طلاپرست دنیا
اومدن النگوهاشونو همه نذر تو کردن
فقرا به نیت حج اومدن دورت بگردن
حاجیا دارن میرن مکه ولی ما که فقیریم
پامیشیم به نیت حج راه مشهد و میگیریم
ما که اهل شوره زاریم ما که از جنس کویریم
اگه راهمون ندی دیگه باید بریم بمیریم
راه اصلی تویی ما بیراهه رامون بده آقا
تو رو جون حاجی شش ماهه رامون بده آقا
#وحیدعظیم_زاده
#امام_رضاست
قبله ی جان من امام رضاست
دین و ایمان من امام رضا ست
بی ولایش ز مرده مرده ترم
جان و جانان من امام رضاست
هر چه کردم تلاوت قرآن
روح قرآن من امام رضاست
چار صحنش بهشت هشت بهشت
خلد و رضوان من امام رضاست
نسخه و دارو و طبیبم اوست
درد و درمان من امام رضاست
خجلم از عنایت و کرمش
که مرا راه داده در حرمش
--
او سیه رویی مرا دیده
به سیاهیم پرده پوشیده
به کسی چه که من گنهکارم
هر چه هستم رضا پسندیده
بوده اشک خجالتم بر رخ
او به اشکم ز لطف خندیده
دست او بر روی سرم بوده
مهر او در دلم درخشیده
گر چه باشد گناهِ بسیارم
هر که ام ثامن الحجج دارم
--
هر که زین آستانه در بزند
نیست جایز در دگر بزند
ای خوش آن دل که بر زیارت او
سوی باب الجواد پر بزند
خوشتر آن مادحی که در حرمش
دم ز آل پیامبر بزند
زنگی ار رخ به خاک او شوید
نی عجب طعنه بر قمر بزند
کیست جز او که زائر خود را
از کرامت سه بار سر بزند؟
بی حساب است لطف و احسانش
پدر و مادرم به قربانش
--
زائرینی که دور این حرم اند
بین زوّار کربلا علم اند
دردمندان کز او شفا گیرند
آسمانی دل و مسیح دم اند
همه عالم اگر شوند گدا
پیش لطف و عطاش باز کم اند
میهمانان این امام رئوف
غرق دریای رحمت و کرم اند
دوستانش ستارگان زمین
زائرینش چو کعبه محترم اند
کعبه با آن جلال، سنگ و گِل است
این حرم مسجد الحرامِ دل است
--
یک جهان دل مقیم خاک درش
لحظه لحظه کرامت دگرش
این جگر پاره ی رسول خداست
به چه تقصیر پاره شد جگرش
هیچ کس جز خدا نمی داند
که چه آمد امام ما به سرش
بر گل روی او به جای گلاب
ریخت اشک دو دیده ی پسرش
دل بسوزد برای آن پسری
که نگه کرد و داد جان پدرش
ناله از پرده ی جگر می کرد
گریه بر غربت پدر می کرد
پدر از سوز زهر پر می زد
ناله اش بر جگر شرر می زد
هم پدر آه می کشید از دل
هم پسر ناله از جگر می زد
هم پدر چشم خویش را می بست
هم پسر دست غم به سر می زد
دیدنی بود لحظه ای که پدر
بوسه بر عارض پسر می زد
دیده گریان و حجره در بسته
سینه سوزان و ناله آهسته
--
در غم آن ولیّ سبحانی
ریخت خون، چشم هر خراسانی
پای تابوت او به سینه زدند
خواهرانه؛ زنان نوغانی
همه با اشک دیده می کردند
جای معصومه اش گل افشانی
حیف! با دست دوستان در خاک
شد نهان آن جهان نورانی
عاقبت داد جان و راحت شد
میهمان غریب زندانی
هر دلی قطعه ای ز تربت اوست
اشک «میثم» نثار غربت اوست
#استادسازگار