#دفتر_اول
ادامه ی #فهرست_دفتر_اول 5
#مثنوی_معنوی_دفتر_اول_124
بخش ۱۲۴ -تفسير آيه كريمه مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيانِ بَيْنَهُما بَرْزَخٌ لا يَبْغِيانِ
#مثنوی_معنوی_دفتر_اول_125
بخش ۱۲۵ - در بيان آن كه آن چه ولىّ كامل كند مريد را نشايد گستاخى كردن و همان فعل كردن كه حلوا طبيب را زيان ندارد و مريض را زيان دارد و سرما و برف انگور رسيده را زيان ندارد اما غوره را زيان دارد كه در راهست و نارسيده لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَ ما تَأَخَّرَ صدق اللَّه العلى العظيم.
#مثنوی_معنوی_دفتر_اول_126
بخش ۱۲۶ - مخلص ماجراى عرب و جفت او در فقر و شكايت
#مثنوی_معنوی_دفتر_اول_127
بخش ۱۲۷ - دل نهادن مرد عرب بر التماس دل بر خويش و مبالغه نمودن كه مرا در اين تسليم حيله و امتحانى نيست
#مثنوی_معنوی_دفتر_اول_128
بخش ۱۲۸ - تعيين كردن زن طريق طلب روزى شوى را و قبول او
#مثنوی_معنوی_دفتر_اول_129
بخش ۱۲۹ - هدیه بردن عرب سبوی آب باران از میان بادیه سوی بغداد به امیرالمؤمنین بر پنداشت آنک آنجا هم قحط آبست
#مثنوی_معنوی_دفتر_اول_130
بخش ۱۳۰ - در نمد دوختن زن عرب سبوی آب باران را و مهر نهادن بر وی از غایت اعتقاد عرب
#مثنوی_معنوی_دفتر_اول_131
بخش ۱۳۱ - در بيان آن كه چنان كه گدا عاشق كريم است كريم هم عاشق گدا است اگر گدا را صبر بيش بود كريم بر در او آيد و اگر كريم را صبر بيش بود گدا بر در او آيد اما صبر كمال گدا و نقص كريم است
#مثنوی_معنوی_دفتر_اول_132
بخش ۱۳۲ - فرق ميان آن كه درويش است بخدا و تشنه خدا است و آن كه درويش است از خدا و تشنه است بغير او
#مثنوی_معنوی_دفتر_اول_133
بخش ۱۳۳ - پيش آمدن نقيبان و دربانان خليفه از بهر اكرام اعرابى و پذيرفتن هديه او را
#مثنوی_معنوی_دفتر_اول_134
بخش ۱۳۴ - در بيان آن كه عاشق دنيا بر مثال عاشق ديواريست كه بر او آفتاب تافته و جهد نكرد تا فهم كند كه آن تاب از ديوار نيست از آفتابست از آسمان چهارم لاجرم كلى دل بر ديوار نهاد و چون پرتو آفتاب به آفتاب پيوست او محروم ماند و حيل بينهم و بين ما يشتهون
#مثنوی_معنوی_دفتر_اول_135
بخش ۱۳۵ - مثل عرب اذا زنیت فازن بالحرة و اذا سرقت فاسرق الدرة
#مثنوی_معنوی_دفتر_اول_136
بخش ۱۳۶ - سپردن عرب هدیه را یعنی سبو را به غلامان خلیفه
#مثنوی_معنوی_دفتر_اول_137
بخش ۱۳۷ - حکایت ماجرای #نحوی_و_کشتیبان
#مثنوی_معنوی_دفتر_اول_138
بخش ۱۳۸ - قبول کردن خلیفه هدیه را و عطا فرمودن با کمال بینیازی از آن هدیه و از آن سبو
#مثنوی_معنوی_دفتر_اول_139
بخش ۱۳۹ - در صفت استاد و پیر و مطاوعت وی
#مثنوی_معنوی_دفتر_اول_140
بخش ۱۴۰ - وصیت کردن رسول صلی الله علیه و سلم حضرت علی علیه السلام را که چون هر کسی به نوع طاعتی تقرب جوید به حق، تو تقرب جوی به صحبت عاقل و بندهٔ خاص تا ازیشان همه پیشقدمتر باشی
#مثنوی_معنوی_دفتر_اول_141
بخش ۱۴۱ - کبودی زدن قزوینی بر شانه گاه صورت شیر و پشیمان شدن او به سبب زخم سوزن - #شیر_بی_یال_و_دم
#مثنوی_معنوی_دفتر_اول_142
بخش ۱۴۲ - رفتن گرگ و روباه در خدمت شیر به شکار
#مثنوی_معنوی_دفتر_اول_143
بخش ۱۴۳ - امتحان كردن شير گرگ را و گفتن كه اين صيدها را قسمت كن
#مثنوی_معنوی_دفتر_اول_144
بخش ۱۴۴ - قصه آن كس كه در يارى بكوفت از درون گفت كيست گفت منم گفت چون تو تويى در نمىگشايم كه كسى از ياران را نشناسم كه من باشد
#مثنوی_معنوی_دفتر_اول_145
بخش ۱۴۵ - ادب کردن شیر گرگ را که در قسمت بیادبی کرده بود
#مثنوی_معنوی_دفتر_اول_146
بخش ۱۴۶ - تهدید کردن نوح علیهالسلام مر قوم را که با من مپیچید که من روپوشم با خدای میپیچید در میان این بحقیقت ای مخذولان
#مثنوی_معنوی_دفتر_اول_147
بخش ۱۴۷ - نشاندن پادشاه، عارفان را پیش روی خویش تا چشمشان بدیشان روشن شود
#مثنوی_معنوی_دفتر_اول_148
بخش ۱۴۸ -#آمدن_مهمان_نزد_یوسف علیهالسلام و تقاضا کردن یوسف
#مثنوی_معنوی_دفتر_اول_149
بخش ۱۴۹ - گفتن مهمان یوسف علیهالسلام کی آینهای آوردمت کی تا هر باری کی در وی نگری روی خوب خویش را بینی مرا یاد کنی
#مثنوی_معنوی_دفتر_اول_150
بخش ۱۵۰ - مرتد شدن كاتب وحى بسبب آن كه پرتو وحى بر وى زد و آن آيه را پيش از پيغمبر خواند و گفت من هم محل وحيم
#مولوی - #مثنوی_معنوی
🙏کانال مثنوی معنوی
🆔 @masnavei
🔅فهرست #موضوعی
#دفتر_اول
#فهرست_دفتر_اول
#ابتدای_دفتر اول
#نی_نامه
#عاشق_شدن_پادشاه
#بقال_و_طوطى
#پادشاه_نصرانی_گداز
#مرد_احول
#لیلی_و_خلیفه
#صیاد_سایه
#پادشاه_مومن_سوز
#نخجیران_و_شیر
#فرار_از_عزرائیل
#کشتیرانی_مگس
#هدهد_و_سلیمان
#آدم_و_قضای_الهی
#تفسیر_جهاد_اکبر
#سفیر_روم_و_خلیفه_دوم
#بازرگان_و_طوطی
#پیر_جنگی
#نالیدن_ستون_حنانه
#گواهی_سنگ_ریزه بر حقیقت پیامبر
#دعای_دو_فرشته_هر_روز
#مرد_اعرابی_و_خلیفه
#ناقه_صالح
#نحوی_و_کشتیبان
#شیر_بی_یال_و_دم (کبودی زدن مرد قزوینی)
#گرگ_روباه_شیر
#آنکه_در_یاری_بکوفت
#آمدن_مهمان_نزد_یوسف
#مرتد_شدن_کاتب_وحی
#دعا_کردن_بلعم_باعورا
#غفلت_هاروت_و_ماروت
#عیادت_رفتن_ناشنوا
#صورتگری_رومیان_و_چینیان
#پيغامبر_با_زيد
#لقمان_و_غلامان
#آتش_افتادن_در_شهر به ایام عمر بن خطاب
#آب_دهان_انداختن_دشمن_به_روی_علی بن ابیطالب
#ابن_ملجم
#حقیر_شمردن_ابلیس
👈فهرست کامل اینجا
🙏کانال مثنوی معنوی
🆔 @masnavei
👈 حکایت #مرد_اعرابی_و_خلیفه 28
#مثنوی_معنوی_دفتر_اول_137
بخش ۱۳۷ - حکایت ماجرای #نحوی_و_کشتیبان
آن یکی نحوی به کشتی در نشست
رو به کشتیبان نهاد آن خودپرست
گفت هیچ از نحو خواندی گفت لا
گفت نیم عمر تو شد در فنا
دلشکسته گشت کشتیبان ز تاب
لیک آن دم کرد خامش از جواب
باد کشتی را به گردابی فکند
گفت کشتیبان بدان نحوی بلند
هیچ دانی آشنا کردن بگو
گفت نی ای خوشجواب خوبرو
گفت کل عمرت ای نحوی فناست
زانک کشتی غرق این گردابهاست
محو میباید نه نحو اینجا بدان
گر تو محوی بیخطر در آب ران
آب دریا مرده را بر سر نهد
ور بود زنده ز دریا کی رهد
چون بمردی تو ز اوصاف بشر
بحرِ اسرارت نهد بر فرق سر
ای که خلقان را تو خر میخواندهای
این زمان چون خر برین یخ ماندهای
گر تو علامه زمانی در جهان
نک فنای این جهان بین وین زمان
مرد نحوی را از آن در دوختیم
تا شما را نحوِ محو آموختیم
فقهِ فقه و نَحوِ نحو و صَرفِ صرف
در کم آمد یابی ای یار شگرف
آن سبوی آب، دانشهای ماست
وان خلیفه دجلهٔ علم خداست
ما سبوها پر به دجله میبریم
گرنه خر دانیم خود را، ما خریم
باری اعرابی بدان معذور بود
کو ز دجله غافل و بس دور بود
گر ز دجله با خبر بودی چو ما
او نبردی آن سبو را جا بجا
بلک از دجله چو واقف آمدی
آن سبو را بر سر سنگی زدی
https://eitaa.com/masnavei/50
🙏کانال مثنوی معنوی
🆔 @masnavei