eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
7.2هزار دنبال‌کننده
534 عکس
4 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
دیگر رَها ز غُصّه و مِحنت شدم، حسین از خاطراتِ تَلخ، چه راحت شدم، حسین با کَس نگفته ام زِ چهل سالِ پیشِ خود از کوچه ی مدینه، که غارَت شدم، حسین از کوچه ای که مادَرِمان بر زمین نشست از کوچه ای که غَرقِ خِجالت شدم، حسین قَدَّم نمی رسید، که او را کُمک دَهم خیلی در آن میانه اَذیّت شدم، حسین خِیلی عَزیز بودم و، در بینِ طائِفه! مَحکوم به شنیدنِ تُهمت شدم... حسین... دیدی برادرم، جِگرم تِکّه پاره شُد کُشته، میانِ خانه، به غُربت شدم، حسین گُفتی دگر عَطر به مویَت نِمی زَنی گُفتی: "حَسن زِ داغِ تو غارَت شدم"، حسین اَمّا بِدان چو روزِ تو روزی حسین، نیست گِریانِ آن هِزار مُصیبَت شدم، حسین @raziolhossein
ای طشت یاریم‌ بده دیگر بریده ام این زهر  را به قصد شفایم چشیده ام کم سن و سال بودم و پیری به من رسید مانند شمع قطره به قطره چکیده ام راضی به مردنم که نبینم‌ مغیره را! من‌ ناز مرگ‌ را به دل و جان خریده ام عمری ز کوچه رد شدم و سوخت صورتم! کوچه‌ نرفته ای‌ که‌ بدانی چه دیده ام نامحرمی به مادر من حرف تند زد جایی نگفته ام که چه حرفی شنیده ام! سنگین‌ شدست گوش حسن مثل مادرم آزرده از صدای بلند کشیده ام! ناموس مرتضی به کمک احتیاج داشت فریاد زد حسن! کمکم‌ کن خمیده ام! این تنگی نفس اثر زهر کینه نیست از کوچه تا به خانه فراوان دویده ام @raziolhossein
مینویسم "یا حسن"حسن ختامش با خودت بر لبم ذکر تو را دارم دوامش با خودت لحظه های عمر خود را میسپارم دست تو از سلام زندگی تا والسلامش با خودت از ادب دور است نزدت دست خالی آمدن زخم اوردم برایت التیامش با خودت باز هم بال خیالم تا بقیع ات پر کشید من کبوتر میشوم یک روز ،بامش با خودت سر به دامان تو خواهم داشت یا زانوی غم؟ اینکه باشد لحظه ی مرگم کدامش با خودت! از کریمان کم طلب کردن که کفر نعمت است حاجتم را هم که میدانی ، تمامش با خودت @raziolhossein
آیه ی نازل شده بر مصحف حيدر،حسن اولین حرف از حروف سوره کوثر،حسن اولین بار از لب تو نام مادر را شنید روشنای خانه صدیقه اطهر،حسن! از جمال و از جلالت خلق حیران مانده اند اَشبهُ الناسی به خَلق و خُلق پیغمبر،حسن! ذوالفقاری را که مولا داشت بین معرکه یک دمش عباس بود و آن دم دیگر،حسن در جمل آن گونه رفتی سوی میدان نبرد که علی میرفت سمت قلعه خیبر،حسن! کوچه های شهر پیغمبر بدهکار تو اند ای عصای روزهای پیری مادر،حسن! بین مردم جای خود،در خانه هم ماندی غریب آه!ای تنها ترین سردار بی لشکر،حسن! شیعه زنده مانده است از اقتدار صلح تو بوده صلحت در غریبی ؛ کربلا پرور،حسن! هر قدَر مانده است تیر از روز تشییع تنت می‌رسد در علقمه بر جسم آب آور،حسن! مادرم میگفت با نام تو شیرم داده است بوده نامت ذکر لالای شب مادر،حسن @raziolhossein
.            بسم‌الله الرحمن الرحیم                 هذا_یوم_الجمعه       و هو یومک المتوقع فیه ظهورک   دعای سلامتی حضرت فراموش نشود    اَللّـهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّك الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن ِ    صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِه في هذِهِ   السَّاعَة وَفي كُلِّ ساعَة وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْنا حَتّى تُسْكِنَهُ      اَرْضَكَ طَوْعاً ًوَتُمَتِّعَهُ فیها طویلا .       جهت سلامتی و تعجیل در فرج ۵صلوات به حضرت زهرا و حضرت خدیجه هدیه بفرمایید 🌷اللهم‌صل‌علی‌محمد‌و‌آل‌محمد‌و‌عجل‌فرجهم 🌷             🌴اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج🌴
آقا نوشته اند که جدت کفن نداشت گیرم کفن نبود، چرا پیرهن نداشت! از پایکوب اسب سواران شنیده ام بردند روی نیزه، سری را که تن نداشت پیچیده بود در خودش از آتش عطش داغی که داشت در جگر خود، حسن نداشت انگشتری که با خودش آورده بود کو؟ ای کاش هیچ وقت عقیق یمن نداشت چشمی به چشم قاتل و چشمی به خیمه ها همراه کاروان خود، ای کاش زن نداشت حق با شماست، شام و سحر گریه می کنید جای سرشک خون جگر، گریه می کنید... @raziolhossein
جز ذکر توأم نیست ثنایی و دعایی بی حال و هوای تو چه حالی؟ چه هوایی؟ بی زخم تو محروم بود سینه ز مرهم گر درد نبخشی، چه طبیبی؟ چه دوایی؟ بگذار که چون گرد به خاکت بنشینم تا بر سر پایم بگذاری، کف پایی از مرتبه و قدر و جلالش نشود کم گر پادشهی چشم گشاید، به گدایی عمری گذراندیم و دریغا که ندیدیم روزی که ز ما سر نزند، جرم و خطایی از گوشِ کرِ خود، گله داریم وگرنه هر لحظه به ما از تو رسیده است، صلایی مرغان هوا، خلق زمین، ماهی دریا هر یک به زبانی ز تو گویند ثنایی ایمن شده از روز مکافات و نگفتیم هر لحظة این عمر بود روز جزایی افسوس که در کوی تو بودیم و نبودیم از پرتو حسنت، نگرفتیم ضیایی @raziolhossein
زمان زمان عجيبي ست، امتحان سخت است طي زمانه ي بي صاحب الزمان سخت است ببخش عزيز خدا! جان ندادم از هجرت چقدر منتظرت جانعزيز و جانسخت است "و لا تُري و أري الخلق" اين چه تقديري ست تو را نديدن و ديدار اين و آن سخت است گريستم كه مشرف شوم به پابوست بدون گريه رسيدن به آسمان سخت است رسيده است شب اكبر و زمان نماز براي من چقدر لحظه اذان سخت است تو را قسم به غم "بعدك العفا..." ي حسين بيا... بيا و خودت روضه را بخوان... سخت است مرا زيارت پايين پا مبر امشب چرا كه پيش پدر خواندن از جوان سخت است @raziolhossein
تب وصال تورا شب شب به سر دارد کسی که از غم تو گریه سحر دارد هوایی تو هوایی هیچ بامی نیست تعلقات برای گدا ضرر دارد چگونه زندگی اش راحت است و آسوده؟! یتیم اگر به دلش حسرت پدر دارد بیا برای غریبی ش گریه کن هرروز که او همیشه به خون جگر نظر دارد بگیر پشت درش دست خالی خود را فقیر وقت کرم فیض بیشتر دارد بگرد روضه به روضه برای دیدن او بگرد، یار به این روضه ها گذر دارد خدا کند که برات مرا کند امضا کنار او دل من میل یک سفر دارد به یمن تربت اعلای کربلای حسین نماز و سجده من لذتی دگر دارد.. @raziolhossein
می‌شود هر روز اشكم در عزایت بیشتر سوختم از روضه‌ات، از های‌هایت بیشتر می‌روم دنبالت امّا از حرم‌های شما می‌رود تا كربلایت، ردِّ پایت بیشتر می‌زنم بر سینه شاید كه شبیهِ تو شوم می‌نشیند بر كبودی، بوسه‌هایت بیشتر تا که می افتی به یاد روضه‌های عمه‌ات باز می‌گیرد دلت، امّا صدایت بیشتر @raziolhossein
از داغ غمت ڪمر خمیده ست،بیا یڪبار دگر جمعه رسـیده ست،بیا ای بـاخـبــر از راز دل بــیـمارم تا عمر به آخر نرسیده ست،بیـا @raziolhossein
نایب دوم پیغمبر خاتم حسن است پسر اول مظلوم به عالم حسن است قهرمان جمل از تربیت شیر خدا آنکه پی زد شتر فتنه چو ضیغم حسن است آن سخی مرد که از فرط سخاوت به حجاز عربی یاد نمیکرد ز حاتم حسن است یادگاری به حسین آنکه به عاشورایش دو سپر داد و دو شمشیر مصمصم حسن است آنکه فرمود به عباس به هنگام وداع بعد من جان تو و جان حسینم حسن است آنکه لایوم کیومک به حسین است ازو با خبر از غم و اندوه محرم حسن است آنکه بر مادر او ثانی دون راه گرفت شاهد زنده ی آن سیلی محکم حسن است آنکه از سب علی اول هر خطبه خطیب جان او را به لب آورد و نزد دم حسن است آنکه میدید همه عمر به چشم تر خویش قاتل مادر و میسوخت ازین غم حسن است آنکه تنها نشد از زهر' دلش زخمی و بس بلکه زخمی شده از زخم زبان هم حسن است آنکه از قوت روان ریخته یاقوت روان دل و جان و جگرش سوخته از سم حسن است آنکه در عمر به جز دشمنی از دوست ندید در حرم هم شده محروم ز محرم حسن است آنکه او را وسط جنگ رها کرد و فروخت به زر و سیم معاویه پسر عم حسن است آنکه زد تیر بر او امت و با خویش نگفت پاره ی پیکر پیغمبر اکرم حسن است آنکه بر تخته ی تابوت' تنش پر خون شد مثل آن گل که شود غرقه ی شبنم حسن است آنکه شد منع که در جنب نبی دفن شود گشت محروم ازین حق مسلم حسن است گر جهان دور سرش گشت عجب نیست "یتیم" معنی کعبه و زیبایی زمزم حسن است @raziolhossein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ارباب مرا به کربلایت برسان دریاب مرا به نینوایت برسان این دست دو ماه در غمت سینه زده آن را به ضریح با صفایت برسان @raziolhossein
نگاه از زائر خود بر نداری ز گریه نوحه ای بهتر نداری زیارت نامه ی بالای سر را کجا باید بخوانم ، سر نداری @raziolhossein
شکسته باد دهانی که از تو دم نزند بریده باد زبانی که حرف غم نزند شب زیارتی ات زار می‌شود حالم اگر  دوباره  هوای تو بر سرم نزند کسی که نذر تورا با خلوص هم بزند بساط زندگی‌اش را غمی به هم نزند تمام حاجتم این بود در شب احیاء خدا  بدون  تو سال مرا  رقم نزند عجیب نیست اگر مرده جان تازه گرفت بیار قلب کسی را که در حرم نزند قرار ماست پیاده نجف به کرببلا اگر که وعده‌ی ما را اجل بهم نزند @raziolhossein
ببین که با اهالی زمین چه می‌کند حسین زمین نه، با تمام عالمین چه می‌کند حسین غمش کنار می‌زند هرآنچه هست فاصله دوباره با محرّمش ببین چه می‌کند حسین چنان علی که بذل کرده در رکوع خود نگین ببین که در سجود با نگین چه می‌کند حسین دلم کباب شد میان روضه، با محبتش درون سینه‌های آتشین چه می‌کند حسین دویده‌ شعله‌ی غمش بدون مرز در جهان کدام لشکر است اینچنین؟ چه می‌کند حسین؟ محرّمش چنین پر از شکوه و اقتدار شد نگاه کن برای اربعین چه می‌کند حسین @raziolhossein
ای خفته زیر خاک چه خاکی به سر کنم باور نداشتم که به قبرت نظر کنم ای همسفر به خواب و خیالم نمی رسید با تو نه بلکه با سر تو من سفر کنم با یاد روز واقعه جا دارد از غمت لطمه زنان کنار تو جان محتضر کنم با کعب نی جدا شده ام از تو یا اخا حتی نشد که حلق تو با اشک تر کنم بهرم دعا نما که مبادا دوباره از دروازه های شام بلا من گذر کنم شد آستین من به خدا معجرم حسین عباس را نباید از آن با خبر کنم؟!! مانده صدای چوب و لبت بین گوش من صد آه تا که یاد تو و طشت زر کنم رنجیده سرفرازم و پیش تو سر به زیر آخر چگونه شرح غم آن سحر کنم طفل سه ساله ی تو میان خرابه گفت باید به مرگ، چاره ی داغ پدر کنم با دست خسته زیر لحد جای دادمش جا دارد از خجالت تو جان به در کنم @raziolhossein
فرش سیاه جاده نقش ردِّپا داشت آئینه ی روحی ترک خورده جلا داشت این خاک،خاک پاک،عطری آشنا داشت انگار بوی تربت مُهر مرا داشت راه نجف تا کربلا آغاز می شد بال کبوترها یکایک باز می شد چشمان دنیا محو این پرواز می شد این کوچ یک مقصد به نام:"کربلا" داشت حسِّ خوشی دارد پیاده راه رفتن مانند سربازِ سپاهِ شاه رفتن شب از مسیر آسمان تا ماه رفتن شب..،جاده..،خیلی عابر سر به هوا داشت این عشق،مجنون را به لیلا می رساند شاه و گدا را پای سفره می نشاند آهندلی را تا حریمش می کشاند انگار که شش گوشه اش آهنرُبا داشت موکب به موکب ناله ی جانکاه خوب است با سینه زن‌هایش شَوی همراه..،خوب است آن‌قَدر طعم روضه،بین راه،خوب است زائر همیشه قَدر آهی،اشتها داشت هر موکبی که پابرهنه می رسیدم بانگ هَلابیکُم هَلابیکُم شنیدم طعم خوش چای عراقی را چشیدم آن استکان هایی که طعم باده را داشت ما آیه های روشن فتح المبینیم فرزند خاکی امیرالمومنینیم ما سینه زن های یل ام البنینیم آن کوه که هر صخره را بر سجده وا داشت بی دغدغه..،بی دردسر..،ساده..،همیشه با گریه کارم راه افتاده همیشه زهرا هر آنچه خواستم داده همیشه مادر هوای کودکش را هر کجا داشت موکب به موکب با برادر های دینی با همسفرهای شریف اربعینی تا صبح گرم گفتگو و شب نشینی الحقُّ وَ الاِنصاف هر لحظه صفا داشت اینجا کسی جز اشک دارایی ندارد نام و نشان ها نیز کارایی ندارد در عشقبازی مُدَّعی جایی ندارد در راه می مانَد..،کسی که ادعا داشت شب‌گریه ها بغض‌گلو را حفظ می کرد با یار حال گفتگو را حفظ می کرد این آبله ها آبرو را حفظ می کرد هرسربلندی در کف پا،زخم ها داشت یاد رقیه راهِ ناهموار رفتم در نیمه‌شب..،با زخم پا..،دشوار رفتم با رخت پاره در دل انظار رفتم امّا مگر این راه چشمی بی حیا داشت!؟ این‌روزها از درد می بارم دوباره از هجر تو گریه شده کارم دوباره قصد گریز روضه را دارم دوباره می گویم از ذبحی که خیلی ماجرا داشت با قامتی خم خانمی از حال می رفت تا سمت جسمی درهم و پامال می رفت آن روضه‌خوانی که تهِ گودال می رفت روی سر خود چادر خیرالنسا داشت اهل قُریٰ بال و پرش را جمع کردند با چه مشقَّت پیکرش را جمع کردند انگشت بی انگشترش را جمع کردند شکرخدا که روستاشان بوریا داشت @raziolhossein
هر کس پیاده راهی این سرزمین است مدیون زهرا و  امیر المومنین است. پای پیاده بین صحرا می رود ؟ نه اینجا برایش بهتر از عرش برین است شاه و گدا در این سفر همسفره هستند اینجا صدای اِشرِبِ الماءَ اش حزین است در این سفر ضرب المثل ها یم عوض شد نیکی که از حد بگذرد. پس اربعین است در این شلوغی پیر مردی روستایی دنبال دستان گل ام البنین است نشناخت اقا دخترت ، با گریه پرسید عمه سر بابای مظلومم همین است؟ @raziolhossein
بعد صد سال اگر زنده شوم بار دگر به جز از نوکری تو نکنم کار دگر زندگی باد حرامم که در این عمر دو روز طی شود روز و شبم در پی یک یار دگر گر بسوزد تن من باز ز خاکستر من بر نیاید که رود بر در دربار دگر جز تو دلدار دگر نیست اگر هست حسین دل نمانده است دهم تا که به دلدار دگر نیست غیر از تو مرا چشم مپوشی از من هست هر چند تو را نوکر بسیار دگر تو بخر هیچ  بخر ناز کن اما مسپار سر بازار مرا دست خریدار دگر گر قرار است بهای حرمت جان باشد این تو و جان من و رخصت دیدار دگر @raziolhossein
عرش بر جلوه‌ی رخسار حسین می‌نازد فرش بر رونق بازار حسین می‌نازد ابر بر اشک عزادار حسین می‌نازد قبر شش‌گوشه به زوار حسین می‌نازد کربلا هم به علمدار حسین می‌نازد آیت لیله‌ی معراج، حسین است حسین عشق را سلطنت و تاج، حسین است حسین فُلک افتاده به امواج، حسین است حسین عاشق مست به صهبای حسین می‌نازد شیعه بر عشق و تولای حسین می‌نازد جز حسین کیست که پرچم به مساوات زند؟ جز حسین کیست کلامی به مباهات زند؟ جز حسین کیست دم از قاضی حاجات زند؟ مصطفی در صف محشر به حسین می‌نازد مرتضی ساقی کوثر به حسین می‌نازد هشت در را که گشایند به فردوس برین شهپری را که خدا داده به جبریل امین حوض کوثر، خم و ساغر، خود ساقی به یقین خط توحیدپرستی به حسین می‌نازد صانع عالم هستی به حسین می‌نازد دل که باشد تهی از مهر و محبت، دل نیست به خدا محفل بی ذکر حسین، محفل نیست هر که دیوانه‌ی مولا نبُوَد، عاقل نیست نه فقط عاقل مجنون به حسین می‌نازد مدعی، دیده‌ی گردون به حسین می‌نازد یاحسین آب حیات است، بگو یامولا نردبان درجاتِ است، بگو یامولا یاحسین رمز نجات است، بگو یامولا هر کسی گفت حسین، عزت او تأمين است فاطمه ضامن اوست آخرتش تضمین است جز حسین کیست که در شأن و شرف بی همتاست؟ جز حسین کیست که محبوب تمام‌ دل‌هاست؟ او حسین است، بلی میوه‌ی قلب زهراست فاطمه‌ ام ابیها به حسین می‌نازد همه‌جا زینب کبری به حسین می‌نازد یاحسین ذکر ولایی ست، خدا می‌داند یاحسین رمز رهایی ست خدا می‌داند یاحسین فیض خدایی ست، خدا می‌داند نه فقط عالم و آدم به حسین می‌نازد این شرف بس، که خدا هم به حسین می‌نازد فوق اندیشه و پندار و گمان است حسین مصطفی هر چه که فرموده همان است حسین چون علی مبتکر سیر زمان است حسین طبع (خوشزاد) حقیقت به حسین می‌نازد در سحرگاه قیامت به حسین می‌نازد مرحوم @raziolhossein
چرا تو رفته‌ای من زنده هستم سراسر از غمت آکَنده هستم برای مادری شش‌ماه کم بود نشد شیرت دهم شرمنده هستم به قربون گلوی پاره‌ی تو رباب خسته شد آواره‌ی تو شبیه اُستُنِ حنانه از هجر بنالد چوبه‌ی گهواره‌ی تو بریده حنجرم لالا لالایی علی اصغرم لالا لالایی چه جوری دل ز من کندی و رفتی نگفتی مادرم لالا لالایی تو که قربونی قحطی آبی چی می‌شه باز به روی پام بخوابی اگرچه کاکُلِ تو گشته خونی هنوزم کودک ناز ربابی مرا از پِی، چهل منزل دواندی بمیرد مادرت بی‌شیر ماندی عزیزم جای شکرش باز باقیست به زیر سُمِّ مَرکب‌ها نماندی تو که بر روی نیزه قرص ماهی به دست کوتَهِ مادر نگاهی فقط من نه همه عالم بپرسند شدی کشته به چه جرم و گناهی @raziolhossein
عالم هستی همه در اختیار زینب است یک برادر دارد او دار و ندار زینب است ماسوا گرم طوافش ماخلق در ظلّ او نُه فلک از روز اول در مدار زینب است پاسبان حرمتش، چون فاطمه، روح الامین شیرمردی چون ابوفاضل کنار زینب است شرط تزویج است بین هر زن و شوهر ولی با حسین بن علی بودن قرار زینب است هم حفاظت هم صیانت از امامت می کند کربلا گر کربلا گردیده کار زینب است پرچم سرخ حسین و کربلا بر دوش او اعتبار کربلا از اعتبار زینب است کوفه و شام است میدان نبردش در جهان نطق حیدر گونه اش هم ذوالفقار زینب است بوسه های مرتضی بر روی قبرش آشکار اشک های فاطمه شمع مزار زینب است فوج فوج از آسمان آید فرشته محضرش هم تحیت هم درود حق نثار زینب است کودکانش بی مهابا راهی میدان شدند چون شجاعت ارث در ایل و تبار زینب است نعش طفلانش که آمد پیش چشم خصم گفت جان فدای یار کردن افتخار زینب است بر اسیری اش کند خون گریه چشم عالمین روز و شب مهدی زهرا داغدار زینب است روی نی راس برادر قلب زارش را شکست دیدن راس بریده انکسار زینب است @raziolhossein
چهل روز از برادر بی خبر بود فقط با نیزه او همسفر بود شبیه مادرش افتاد بر خاک چهل دفعه ولی او پشت در بود مصیبت دیده او از خردسالی که زینب دائما خونین جگر بود سپر بود هر کجا وقت کتک ، پس کبودی های زینب بیشتر بود نشسته کرد اقامه او صلاتش که درد کعب نی ها دردسر بود همه گفتند زهرا در خرابه است همان لحظه که دستش بر کمر بود ز بام آتش به سمتش پرت کردند میان کوچه های پر خطر بود تمام بچه ها را خواب می کرد نگهبان همه شب تا سحر بود چهل روز از فراق کربلا سوخت تمام حاصل او شعله ور بود رسید و روی خاک افتاد و غش کرد چهل رو از برادر بی خبر بود @raziolhossein
آتشِ عشقِ حسینی در دلم تا سر گرفت قابِ عکسِ دودمانم رنگِ خاکستر گرفت از طفولیَّت به من گفتند اربابم تویی! عشقِ تو از تک تکِ گهواره‌ها ، نوکر گرفت هیچ کس را دستِ خالی رد نکردی ، خوش‌مرام! هرچه دارد سائلِ درمانده ، از این در گرفت آنقَدَر ذکر حسین از حَنجرِ من شد بلند می توان از تار‌هایش چوبه ی منبر گرفت بیرقت را نصب کردم ، غُصه هایم عَزل شد رقصِ پرچم ، ماتم از این قلب‌ِ غم‌پرور گرفت فرش های روضه قالیِ سلیمانِ من است تا نشستم روی آن دیدم که روحم پر گرفت نامسلمان‌ را وَهَب‌کردن فقط کار تو بود... ای که طرزِ کُشتنِ تو گریه از کافر گرفت آبروریزی که کردم ، پشتِ من بودی حسین! هر زمانی بد شدم ، لُطفت مرا در بَر گرفت سور و ساتِ گریه را زهرا فراهم می کند اشکِ خود را باید از مهریه‌ی مادر گرفت در نجف ویزای زُوّارِ تو امضا می‌شود کربلای اربعین را باید از حیدر گرفت خونِ طفل شیرخوارت تا ابد تضمین ماست شیعه حُکم بخشِش‌اش را از علی‌اصغر گرفت . . حرمله با یک سه‌شعبه حلق او را پاره کرد حنجرش شکلی شبیهِ مشک آب‌آور گرفت آه ! عمقِ قبرِ اصغر بیشتر می شد اگر فکرِ نبش‌قبر را می شد از این لشکر گرفت @raziolhossein
برای سوگ تو باید زبان دیگر داشت نگاه روشنی از آسمان فراتر داشت شهادت تو حماسه‌است با شکوه و عیان حماسه‌ای که هزاران پیام در بر داشت زلال جاری چشم تو حسرت دریاست فرات بود که ناکام دیده‌ی تر داشت سوال کهنه ی تاریخ تا ابد باقیست: چرا زمانه سر ِ جنگ نابرابر داشت قیام سرخ تو یک پرده از قیامت بود قیامتی که درونش هزار محشر داشت تو آن رسول به معراج رفته هستی که برای امت خود روی نیزه منبر داشت هنوز ملتهب از ماتم شگفت توایم که این مصائب داغ تورا که باور داشت؟ سپاه بود و حرم بود و غارت و آتش درست لحظه‌ی تلخی که آنطرف‌تر داشت @raziolhossein
قول زلالی به دل مرداب دادی  از نان خود به سفره ی اعراب دادی بی معرفت بودند که آبت ندادند حتی به حیوان های آنها آب دادی @raziolhossein