eitaa logo
روزنه
6.2هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
2.1هزار ویدیو
256 فایل
دریچه ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر ارتباط با ادمین @M_shahidani
مشاهده در ایتا
دانلود
توحیدگروی اصلاح طلبان در تاریخ معاصر ایران 💥اختصاصی/ @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 بحث جریان شناسی توحید و تکفیر در تاریخ معاصر، بسیار پیچیده و پردامنه است اما اجمالا با توجه به اظهارنظرهای خطرناک اخیر برخی حامیان دولت، نگاهی اجمالی بر پیشینه توحیدگروی در میان اصلاح طلبان غرب اندیش ایرانی، خالی از لطف نیست. پیشینه فکری اصلاحات که دولت فعلی نیز معلول کنش گری سیاسی همان هاست، به چهره هایی برمیگردد که گرایشات تند توحیدگرایانه داشته اند و به سان وهابی ها، برخی مناسک، شعائر و حتی معتقدات و معارف ناب و اصیل شیعی را منکر شده اند. جریان تجدیدنظرطلب دینی در ایران، در قالب نوعی روشنفکری دینی جلوه کرده و بعدها پرچم برافراشته و از هیمن رو، مرحوم جلال از اقدامات آنان به لوتربازی تعبیر می کند و امام خمینی در کشف اسرار، این طایفه را مقلدان محمد بن عبدالوهاب و «خارکش غول بیابان نجد» نام می دهد! از صدر مشروطه تا کنون با طیفی از اصلاح طلبان سیاسی روبرو بوده ایم که تجدیدنظرطلبی دینی را معبر وصولف به مدرنیسم دانسته و با ایجاد این همانی بین مذهب و خرافه، به نوعی خلوص گرایی روشنفکرانه دین گرایش داشته اند. دشمنی با روحانیت شیعه نیز ایضا ریشه در همین رویه دارد. شریعت سنگلجی که محمد توسلی نهضت آزادی از آخرین حلقه از مریدان اوست، یک نمونه است. اسدالله خرقانی پیش تر از او، توحیدگرایی روشنفکرانه را دنبال کرده، و همزمان با او، امثال آخوندوف و آقاخان کرمانی و ملکم خان، در پوشش توحیدگرایی و اصلاح دینی، تندترین هجمه ها را علیه دین روا داشته اند. کسروی و دوست دیرینه اش حکمی زاده، نسل بعدی اند که راه سلف خود را احیا کردند ولی در این دوره، برخلاف گذشته که آنان توانسته بودند با در بیت مراجع نجف و علمای تهران، نهایتا به نتایج شومی چون اختلاف افکنی و شهادت شیخ دست یابند، اینبار اما نسل جدید حوزه علمیه، با عبرت تاریخی از تحولات پیشین، در مقابل این جریان سینه سپر کردند. مهم ترین نمونه اش، پاسخ محکم امام خمینی به حکمی زاده بود که از ساحت معارف شیعی در مقابل یک آخوند تجدیدنظرطلب به نحوم احسن دفاع شد و نتیجه آنکه حکمی زاده تا آخر عمر هیچ نگفت و هیچ ننوشت و به مشاغلی چون گاوداری و کشاورزی روزگار گذراند! گرایشات فکری بازرگان به عنوان شاگرد فکری ابوالحسن خان فروغی موجب شد که فرزندان معنوی و فکری او در ، با عبور از فقه و معارف شیعه و با برداشت های شخصی از منابع دینی، دست به کشتارهای وسیع بزنند. امری که گرچه در بدو تاسیس از دید برخی روحانیان مبارز مخفی مانده بود اما امام خمینی از همان ابتدا با شناخت انحرافات آنان، دست رد به سینه شان زد. مرحوم علامه شهید سیدمصطفی خمینی و علامه مصباح یزدی نیز در زمره مخالفان این فرقه منحرف بودند و کینه تاریخی سمپات های آنان، با این بزرگان، ریشه در همین بصیرت تاریخی دارد. شهید مطهری نیز گرچه در اوائل امر، به اقتضای شرایط بنا بر رواداری گذاشته بود شاید به امید اصلاح این جماعت، اما نهایتا در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی، در نامه ای تاریخی به امام، به افشای ماهیت و و سایر گروه های مشابه پرداخت و نشان داد بعد از تشخیص انحراف و ناامیدی از اصلاح، در افشای ماهیت منحرفین فکری، با هیچ کس تعارف ندارد. سلوکی الهی که نهایتا منجر به شهادت آن بزرگ مرد شد. فرقانی ها و امثال حبیب عاشوری و قلمداران و این قبیل جریانات و افراد، همه داعیه دار بودند و تلویحا یا تصریحا، مخالفان شان را می کردند! آنان فهم خویش را میزان الشریعه و روحانیت شیعه را به انواع پیرایه ها، پس می زدند. پروژه عبور از روحانیت، گاه با احتجاج های بی ادبانه امثال عاشوری با شهید مطهری صورت می گرفت(رجوع کنید به علل گرایش به مادیگری) و گاه با حذف فیزیکی روحانیان زمان آگاه و مجاهد شیعه. بازماندگان این نحله منحوس فکری، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به صورت زیرپوستی در بدنه نظام باقی ماند و مثل قارچ سمی رشد کرد و اکنون در برخی موسم های سیاسی حساس، رخ نمایی می کند. عصر اصلاحات یکی از بروندادهای آموزه های سلف گرایانه تجدیدنظرطلبان ایرانی بود که تجربه تلخ فعالیت های سیاه روشنفکران غرب اندیش در صدر مشروطه را تکرار کرد. با افول اصلاحات، جریان دگراندیش شیعی بار دیگر به صورت زیرپوستی و خزنده حرکت خود را ادامه داد تا دوران فعلی. @rozaneebefarda
هدایت شده از شجرطوبی
مدعیان ولایت، کینه های خیبری را ببینید..... ✳️نقدی بر هجمات جریان شیرازی به آرمان قدس شریف 🔻🔻🔻 🔹مخالفان در طول این چهار دهه، دفاع از را یک بازی سیاسی می خوانند که بر مبنای دشمنی از ، از ابتدای انقلاب شکل گرفته است؛ طرح این اتهام از سوی هر گروهی به نظام اسلامی تا حدودی قابل درک است ولی از سوی کسانی که ادعای را به سینه میزنند غیر قابل توجیه است. این طیف که امروزه گرد جمع شده اند از شاخص ترین این افراد می باشند، که فارغ از چشم پوشی از مبانی ناب شیعه در دفاع از مظلوم و دشمنی با ظالم، با نگاهی ساده انگارانه و با توجیهاتی همچون ناصبی بودن مردم و....، دفاع از فلسطین را یک گونه انحراف تلقی می کنند. 🔸البته پر واضح است که در این ادعا از جهات مختلف دچار اشتباه فاحش هستند، از جمله اینکه انقلاب اسلامی هرگز بنیانگذار اندیشه در جهان تشیع نبوده و نیست، بلکه صادر کننده این تفکر است، که از سالهای قبل از انقلاب در سیره و عمل بزرگان از علمای شیعه وجود داشته است و مهم ترین شاهد این مطلب این است که قبل از شروع در خرداد ۴۲ روحانیون و هیآت مذهبی توسط از پرداختن به سه چیز در عزاداری ها و منابر منع شدند که یکی از آنها مساله فلسطین و اسرائیل بوده است. 🔹حال فارغ از این مسائل این جریانات افراطی شیعی که همه چیز را بر اساس یک نوع ظاهر گرایی از سلام الله علیه می سنجند، و طبق این ملاک هر غیری را بشدت طرد و می کنند، چگونه است که دشمنیِ ها را با شیعه و اسلام نمی بینند؟؟؟ امروز رژیم اسرائیل به عنوان سردمدار ، بر طبق صریح آیه قرآن (اشد الناس عداوة) برای اسلام ناب یعنی شیعه اثناعشری است و این صهیونیست ها هنوز کینه ضرب شمشیر امیرالمومنین را در ، نسل به نسل به تا به امروز کشانده اند، کینه ای که در این جمله کوتاه در این پلاکارد فوق به چشم می آید که (خیبر آخرین شانس شما بود). 🔸درباره این جمله جای سخن بسیار است ولی کوتاه سخن اینکه هرچند این دشمنی از این طرف یک تقی شود ولی دشمن این مبارزه را فراتر از مسائل سیاسی در مسائل بنیادین مذهبی دنبال می کند، پس بنابراین برفرض اینکه مردم فلسطین هیچ قرابت دینی با ما نداشته باشند ولی دشمن اسرائیلی، آنان را بخاطر مورد هجمه قرار می دهد و در این منازعه تفاوتی بین شیعه و سنی نمی بینند. 🔹جای تعجب دارد که این شیعیان مدعی ولایت امیر المومنین، چرا این کینه را نمی بینند و اندکی در مقابل آن اقدام نمی کنند، تا هر ساله در علاوه بر سکوت سهمگین در این رابطه، شاهد لگدپرانی آنان به آرمان قدس نباشیم. همچنین تعجب بیشتر اینکه چرا مدعیان امروزی شیعه ولائی، همبستگی دیروز و امروز به عنوان یک فرقه خبیث ضد شیعه در تاریخ معاصر ایران، را با اسرائیل پلید نمی بیند و یا اینکه چرا این جریان که جمهوری اسلامی را به انحراف شیعه از به متهم می کنند، امروز و در این سالها همبستگی رژیم با _آل_یهود را مشاهده نمی کنند و در کنار برائت های علنی شان کمی اسرائیل را خطاب لعن خود قرار نمی دهند. ۹۹/۳/۲ @shajare_tooba 🌿
و نظریه پردازی بر اساس و داوود مهدوی زادگان [ص 4 از 5] –به‌معنای ادخال چیزی که در دین نیست یا اخراج و تعطیل کردن امری که در دین است- لزوما به‌معنای کفر نیست. بدعت طیفی از اعمال است که از خبط‌های کوچک معصیت‌آمیز شروع می‌شود تا به کفر می‌رسد. در اغلب دینداری‌ها باورهایی وجود دارد که از دین نیست ولی دینی تلقی می‌شود و یا آنکه دینی است ولی غیردینی تلقی می‌شود، مانند فریضه حجاب که در نظر برخی دینی نیست و یا باور به اختیاری بودن حجاب دارند، درحالی‌که این باور غیردینی است. ◽️اصولا نقد‌های دینی که انجام می‌شود برای معلوم ساختن امور دینی و غیردینی است. تنها برخی دینداران معصوم و مخلص هستند که تماما از کنش بدعت به دور می‌مانند و سایرین حظی از گفتار و اعمال بدعت‌آمیز را برده و می‌برند. این‌گونه بدعت‌ها را می‌توان «بدعت‌های عرفی» نامید ولی نمی‌توان به‌سادگی آنها را کفر دانست. در این صورت، باید اغلب مسلمانان را تکفیر کرد. چنانکه جریان‌های تکفیری، با رویکرد حداکثری، تمام مسلمانان را بر همین اساس که اهل بدعت هستند، تکفیر می‌کنند. و حال اینکه چنین رویکردی خود بدعت بزرگی است. قرآن کریم برخی مردم مدینه را که هنوز ایمان در دل‌هایشان جاری نشده بود ولی دعوی ایمان داشتند، تکفیر نکرده است بلکه می‌فرماید نگویید ایمان آوردم بلکه بگویید اسلام آوردم: «قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لکِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا یَدْخُلِ الْإیمانُ فی قُلُوبِکُمْ وَ إِنْ تُطیعُوا اللهَ وَ رَسُولَهُ لا یَلِتْکُمْ مِنْ أَعْمالِکُمْ شَیْئاً إِنَّ اللهَ غَفُورٌ رَحیمٌ»؛ اعراب بادیه‌نشین گفتند: «ایمان آورده‌ایم.» بگو: «شما ایمان نیاورده‌اید، ولى بگویید اسلام آورده‌ایم، هنوز ایمان وارد قلوب شما نشده است؛ و اگر از خدا و پیامبرش اطاعت‌کنید، چیزى از پاداش کارهاى شما را فروگذار نمى‌کند، خداوند، آمرزنده و مهربان است(حجرات: 14). تکفیرِ سخن بدعت‌آمیز، شرایطی دارد که ازجمله این شرایط علم به بدعت‌آمیز بودن سخن و اصرار بر آن است. بنابراین، وقتی گفته می‌شود فلان سخن بدعت‌آمیز است؛ نباید چنین برداشت شود که صاحب سخن را کرده‌ایم. ◽️درباره لزوم فرهنگ‌سازی برای اجرای احکام شرعی و عرفی زیاد سخن به میان می‌آید. لکن اغلب این سخن‌ها هنگام «اجرای حکم شرعی» است. همین که حکمرانی تصمیم جدی به اجرای حکم شرعی یا حتی برخی احکام عرفی می‌گیرد، بحث لزوم فرهنگ‌سازی از ناحیه جماعتی پیش کشیده می‌شود و درنتیجه حکمرانی بعضا از تصمیم جدی خود عقب‌نشینی می‌کند و به‌دنبال آن، بحث فرهنگ‌سازی از ناحیه همان منتقدان-که دستی در فرهنگ‌سازی هم دارند- به فراموشی سپرده می‌شود. همین امر، این ذهنیت را تقویت می‌کند که ایده فرهنگ‌سازی صرفا ابزاری برای منفعل ساختن حکمرانی دینی از اجرای احکام شرعی است. @rozaneebefarda
Figh_162_99.10.30.mp3
11.21M
🔹جوابیه جناب آقای از اساتید درس خارج حوزه قم به کلیپ جناب آقای ⭕️حاشیه روزنه در این سخنان که حتما با انگیزه خالص و به قصد دفاع از ساحت مقدس حضرت صدیقه سلام الله علیها صورت گرفته نکات علمی قابل استفاده و مهمی وجود دارد اما؛ مع الاسف ادبیات ناقد محترم که از نحله محسوب می‌شوند، به هیچ وجه قابل دفاع نیست؛ ایشان یک استاد تاریخ اسلام که از قضا درس آموخته حوزه نجف و از فضلاست را با تعابیری مانند بی سواد، نفهم، بیشعور، لقمه حرام خور، خبیث و جاهل و... نامیده است!(اگرچه در سخنرانی اسمی نیامده اما با قرائن عامه معلوم است منظور کیست) این تعابیر نه با سیره و منطق فاطمی تناسب دارد و نه با مسلک بزرگان شیعه. ضمن اینکه ممکن است برخی از این نسبت ها در فقه و قانون مشمول مجازات حد یا تعزیر شود.(ماده ۶۰۷ و ۶۰۸ قانون مجازات اسلامی) اگرچه فضلای حوزه یک اصل ستودنی و ضامن صیانت از حریم تشیع است اما حرکت بر مدار منطق فاطمی و علوی نیز یک اصل ثابت است. حضرت زهرا سلام الله علیها که در آن شرایط اسفبار و بعد از آنهمه ظلم صادر گردیده، الگوی خوبی در این جهت است. آقای احمدی در بخشی از سخنان خود از ضرورت استفاده از توسط مراجع شیعه و برای دفاع از ارزشهای دینی سخن میگوید که در جای خود قابل بحث و بررسی جدی است. در گذشته نمونه های مشابهی از این مباحث در حوزه مطرح شده، از جمله؛ دیدگاه های چالشی آقای پیرامون در دهه ۵۰ که موجب شد برخی به وی نسبت بدهند. @rozaneebefarda
بازخوانی بخشی از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در مورد لزوم آزاد اندیشی و پرهیز از تکفیر و تفسیق نظرات مخالف در حوزه علمیه @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 «نکته‌ی دیگر اینکه آزاد اندیش است. خاصیت علمی بودن است. تحجر در میدان علم معنی ندارد. یعنی اگر عالم هستیم، حوزه علمیه هستیم، دنبال علم هستیم، باید فکر را آزاد گذاشت؛ البته برای اهل فکر. معلوم است که در یک مجموعه علمی کسی که صلاحیت فکری ندارد، جرأت اظهارنظر هم پیدا نمیکند؛ اگر اظهار نظر کرد، مچ او را می‌گیرند، غلط او آشکار می‌شود. آن کسی که صلاحیت اظهارنظر دارد، بایستی اظهارنظر کند؛ چه در فقه، چه در اصول، چه در فلسفه، چه در کلام، چه در بقیه مباحث و علوم حوزوی و رایج در حوزه؛ یعنی باید آزاداندیشی باشد…. یکی از خصوصیات حوزه های علمی - یعنی حوزه‌ای که بنیان آن بر علم و دانش است - این است که آراء مخالف سرکوب نمی‌شوند. البته من طرفدار این نیستم که آراء شاذه را مطرح کنند. بعضی اینجوری اند که دنبال آراء می‌گردند، اگر رأی شاذی هم در مسئله وجود نداشته باشد، کأنه یک رأی شاذی ایجاد می‌کنند؛ دنبال شذوذند. این را نمی‌خواهیم بگوییم؛ ولی آرائی هست که مشهور نیست، مورد قبول مشهور علما نیست؛ اما بالاخره رأیی است؛ نباید سرکوب کرد؛ باید باشد. بعضی از همین آراء غیر مشهور در گذشته، در دوره‌هایی به آراء مشهور تبدیل شد؛ که نمونه هایش را دیده‌اید در باب منزوحات بئر و غیرذلک رایج است، شایع است، بین همه معروف است. در حوزه‌ی علمیه، از روشهای غیرعلمی برای رد نظر مخالف نباید استفاده شود. روش علمی چیست؟ استدلال و پاسخگویی و جواب؛ اقناع عقلی یا لااقل استدلال. روش غیر علمی چیست؟ ؛ . این درست نیست. بعضی از آراء هست - چه در باب فقه، چه در باب بعضی از مسائل مربوط به معارف - ممکن است اختلافی باشد، ممکن است یک نفر نظر مخالف داشته باشد؛ نباید رد کرد به معنای تفسیق. بله، آن رأی را با چماق استدلال به شدت بکوبید - هیچ اشکالی ندارد - علیه‌اش استدلال کنید، بنویسید؛ عوض یکی، ده تا بنویسید؛ کما اینکه در حوزه‌ی علمیه معمول هم بود؛ گاهی دیده بودیم یک کتابی در می‌آمد، ده نفر، پنج نفر علیه آن می‌نوشتند؛ خیلی هم خوب بود، بنویسند، این نوشتن‌ها خیلی خوب است؛ اما تفسیق و اعلان خروج از دین و خروج از مذهب و اینها مصلحت نیست؛ این شیوه علمی نیست. این هم یک مسئله که ناشی از علمی بودن حوزه هست؛ یعنی التزام ما به علمی بودن حوزه این را اقتضا می کند. » (دیدار رهبر معظم انقلاب با جمعی از اساتید و فضلا و طلاب نخبه‌ حوزه علمیه قم. 2/8/1389) @rozaneebefarda
پس لرزه های حکم تاریخی آخوند خراسانی علیه تقی‌زاده متن تلگراف دوم مرحوم آخوند وقتی آخوند خراسانی را ناميدند! @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔹تلگراف آخوند خراساني به آية اللّه انگجی: پس از صدور حكم فساد رای سياسی تقی زاده، و مغايرت او با احكام مقدسه اسلام، معروف شد كه تقی زاده از سوی مرجعيت اسلام تكفير شده است عده ای ازدوستان و طرفداران او شروع به نامه پراكنی و ايجاد جو مصنوعی نمودند و آية اللّه خراسانی، محض جلوگيری از اتلاف وقت مسلمانان در اموری كه ضرورت ندارد،تلگرافی در پاسخ اين همه نامه ها به آية اللّه انگجی (مرحوم ميرزا ابوالحسن انگجی،جد بزرگوار حجة الاسلام والمسلمين سيد علی انگجی معروف كه در مسجد ملك تهران اقامه جماعت می فرمايند) كه يكی از وزنه های بزرگ روحانيت آذربايجان بود، صادر نمودند كه متن تلگراف چنين است: از قصرشيرين به تبريز، عدد كلمات 98، تاريخ اصل مطلب 5 شوال 1328. جناب مستطاب شريعتمدار كهف الانام ثقة الاسلام آقاي حاج ميرزاابوالحسن انگجي(دام تاييده): در خصوص حكمی كه از اين خادمان شرع انور درباره آقا سيد حسن تقی زاده صادر شده بود، مكاتيب و سؤالاتی از تبريز رسيده، لازم است جناب مستطاب عالی به عموم علما و قاطبه مسلمين اعلام فرمائيد حكم مزبور نبوده و نسبت تكفير بی اصل است، فقط در و ملي و بوده، لاغير البته زايد بر مدلول حكم اثري مترتب نشود. (اوراق تازه یاب مشروطیت، ص ۲۱۷) 🔶حاشیه روزنه این سند تاریخی نیز حاوی نکات مهمی است؛ اولا نشان از هیاهوی حامیان تقی‌زاده دارد که با تکفیری خواندن آخوند، به ترور شخصیتی و تخریب گسترده ایشان پرداختند. امری که تا کنون همچنان ادامه دارد و نمونه بارز آن در زمانه ما، توسط است. این وقایع نشان داد که جماعت غربزده که روزگاری پشت آخوند و مراجع نجف سنگر گرفتند و به حذف شیخ شهید پرداختند، در روز واقعه از ترور شخصیتی و حذف آخوند نیز ابایی ندارند! برای این جماعت، روحانیت و مرجعيت فقط یک ابزار است؛ نمونه چنین برخوردی را می‌توان در استفاده ابزاری غربگراها از مشاهده کرد. آنان پشت ایشان سنگر گرفته اند به قصد دوگانه سازی کاذب و تضعیف ولایت فقیه، اما توجه به تجارب تلخ مشروطه و فراست فوق العاده حضرت ایشان، این توطئه های پیچیده را تا کنون خنثی کرده است‌. چنين تلاشی در دوگانه سازی بین مرجعيت قم و ولایت فقیه نیز جریان داشته و دارد اما چندان نتیجه نداشته است. در تلگراف دوم، مرحوم آخوند بار دیگر بر خود در مورد تقی‌زاده تاکید می‌کند و او را فاقد صلاحیت برای دخالت در امور کشوری تشخیص می‌دهد. اقدامی که تجلی امروزین آن همین است. روشنفکرنماهای غربزده و تقی‌زاده های جدید، از سویی پشت آخوند سنگر می‌گیرند و خود را پیرو ایشان معرفی می‌کنند و از سوی دیگر نهادها و رویه هایی که در امتداد آخوند قابل تحلیل است را به شدت سرکوب و منکوب می‌کنند! این برخوردهای دوگانه بیش از هرچیز دلالت بر آن دارد که این جماعت نسبتی با امثال آخوند خراسانی نداشته و ندارند. @rozaneebefarda
هدایت شده از شجرطوبی
مدعیان ولایت، کینه های خیبری را ببینید..... ✳️نقدی بر هجمات جریان شیرازی به آرمان قدس شریف 🔻🔻🔻 🔹مخالفان در طول این چهار دهه، دفاع از را یک بازی سیاسی می خوانند که بر مبنای دشمنی از ، از ابتدای انقلاب شکل گرفته است؛ طرح این اتهام از سوی هر گروهی به نظام اسلامی تا حدودی قابل درک است ولی از سوی کسانی که ادعای را به سینه میزنند غیر قابل توجیه است. این طیف که امروزه گرد جمع شده اند از شاخص ترین این افراد می باشند، که فارغ از چشم پوشی از مبانی ناب شیعه در دفاع از مظلوم و دشمنی با ظالم، با نگاهی ساده انگارانه و با توجیهاتی همچون ناصبی بودن مردم و....، دفاع از فلسطین را یک گونه انحراف تلقی می کنند. 🔸البته پر واضح است که در این ادعا از جهات مختلف دچار اشتباه فاحش هستند، از جمله اینکه انقلاب اسلامی هرگز بنیانگذار اندیشه در جهان تشیع نبوده و نیست، بلکه صادر کننده این تفکر است، که از سالهای قبل از انقلاب در سیره و عمل بزرگان از علمای شیعه وجود داشته است و مهم ترین شاهد این مطلب این است که قبل از شروع در خرداد ۴۲ روحانیون و هیآت مذهبی توسط از پرداختن به سه چیز در عزاداری ها و منابر منع شدند که یکی از آنها مساله فلسطین و اسرائیل بوده است. 🔹حال فارغ از این مسائل این جریانات افراطی شیعی که همه چیز را بر اساس یک نوع ظاهر گرایی از سلام الله علیه می سنجند، و طبق این ملاک هر غیری را بشدت طرد و می کنند، چگونه است که دشمنیِ ها را با شیعه و اسلام نمی بینند؟؟؟ امروز رژیم اسرائیل به عنوان سردمدار ، بر طبق صریح آیه قرآن (اشد الناس عداوة) برای اسلام ناب یعنی شیعه اثناعشری است و این صهیونیست ها هنوز کینه ضرب شمشیر امیرالمومنین را در ، نسل به نسل به تا به امروز کشانده اند، کینه ای که در این جمله کوتاه در این پلاکارد فوق به چشم می آید که (خیبر آخرین شانس شما بود). 🔸درباره این جمله جای سخن بسیار است ولی کوتاه سخن اینکه هرچند این دشمنی از این طرف یک تقی شود ولی دشمن این مبارزه را فراتر از مسائل سیاسی در مسائل بنیادین مذهبی دنبال می کند، پس بنابراین برفرض اینکه مردم فلسطین هیچ قرابت دینی با ما نداشته باشند ولی دشمن اسرائیلی، آنان را بخاطر مورد هجمه قرار می دهد و در این منازعه تفاوتی بین شیعه و سنی نمی بینند. 🔹جای تعجب دارد که این شیعیان مدعی ولایت امیر المومنین، چرا این کینه را نمی بینند و اندکی در مقابل آن اقدام نمی کنند، تا هر ساله در علاوه بر سکوت سهمگین در این رابطه، شاهد لگدپرانی آنان به آرمان قدس نباشیم. همچنین تعجب بیشتر اینکه چرا مدعیان امروزی شیعه ولائی، همبستگی دیروز و امروز به عنوان یک فرقه خبیث ضد شیعه در تاریخ معاصر ایران، را با اسرائیل پلید نمی بیند و یا اینکه چرا این جریان که جمهوری اسلامی را به انحراف شیعه از به متهم می کنند، امروز و در این سالها همبستگی رژیم با _آل_یهود را مشاهده نمی کنند و در کنار برائت های علنی شان کمی اسرائیل را خطاب لعن خود قرار نمی دهند. ۹۹/۳/۲ @shajare_tooba 🌿
واکنش احساسی و عجولانه برخی مدعیان عدالتخواهی به +نقل تحریف‌آمیز یادداشت! ملکه عدالت و صداقت، شرط لازم برای عدالتخواهی است!/ با و میانه ندارد! اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔹در پاسخ به واکنش این مدعیان عدالتخواهی: ۱) اگر واقعا عدالتخواه هستید چرا متن کامل یادداشت را در رسانه تان منتشر نکردید تا مخاطب با صدر و ذیل، و مدعا و دلیل آشنا شود و بتواند راحت قضاوت کند. ۲) در یادداشت روزنه هیچ اشاره‌ای به نام منحوس مسعود رجوی وجود ندارد؛ چه رسد که نویسنده‌اش بخواهد مدعیان عدالتخواهی را با آن جرثومه فساد و تباهی قیاس کند! این نحوه نقل که حاوی و و است، نشان می‌دهد که چرا از برخی آقایان با عنوان مدعیان دروغین عدالتخواهی یاد می‌شود! ۳) معنای چپ اسلامی در ادبیات سیاسی معاصر، روشن است؛ آنان که به قول ، به جای انقلاب اسلامی، در تکاپوی اسلام انقلابی بودند و به دلیل فقر معنا و مبنا، لاجرم به دام التقاط درافتادند و اغلب سر از ناکجا آباد درآوردند! ۴) مصداق چپ اسلامی را اگر بخواهید بشناسید، سرگذشت برخی تسخیر کنندگان لانه جاسوسی و مدعیان پیروی از خط امام را بخوانید! که روزگاری پرچمدار مبارزه با آمریکا بودند اما امروز زبان آمریکا در دهان دارند! روزگاری بزرگانی چون آیت‌الله را نماد و خود را نماد انحصاری معرفی می‌کردند اما کمتر از یک دهه بعد، به عمله آمریکا تبدیل شدند! آنان البته از ابتدای کار لزوما منحرف یا بدسگال یا ضدانقلاب نبودند، فاصله از و و دوری از و آنان را در مسیر کژراهه قرار داد و در روزگاری که برخی پیروان مکاتب انحرافی با توبه به دامن دین و انقلاب و مردم بازگشتند، اینان از مردم بریدند و به تبار انحراف پيوستند. ۵)بطور مشخص و مصداقی اگر بخواهید، برخی چریک‌های پشیمان مانند بهزاد و البته طیفی از اعضای مجمع روحانیون(خاصه برخی نمایندگان رادیکال مجلس سوم) را می‌توان مصداق چپ اسلامی دانست؛ همانان که ابتدای دهه شصت امثال و را نماد و و و افرادی می‌نامیدند و بعدا از آنطرف بام افتادند و از سربرآوردند و علیه ولایت فقیه و نظام و انتخاب مردم، شمشیر کشیدند. ۶)چپ‌های مسلمان دهه شصت، حالا در نقش شناخته می‌شوند! سقوط شان البته هیچ خوشحالی ندارد اما بسی عبرت‌آموز است. خب حق بدهید عده‌ای از همسنگران تان نگران شوند که برخی برادران پرشور انقلابی شان، به همان دلیل فقر مبنا و معنا و بعضا تقوا، نقش را بازی کنند و انقطاع نسلی چپ اسلامی را جبران نمایند! و صدالبته آنگونه که در یادداشت هم آمده بود، این هم یک خسارت بزرگ است. ۷)تهمت دیگر آنکه ادعا شده در یادداشت روزنه من و فلانی تکفیر شده‌ایم! برادر خوبم؛اولا آنجا اسم خاصی نیامده فقط تصویر چند پست اینستاگرامی بعنوان نمونه درج شده، وگرنه طیف شناسی مصداقی مدعیان دروغین عدالتخواهی، نیازمند مطالب تفصیلی تر است. از این گذشته، کجای یادداشت شماها تکفیر شده‌اید؟! دروغگویی در شأن شما نیست. مردم این روزها اهل تحقیق و تفحص اند؛ اگر مدعای شما را دروغ بیابند، برای خود شما بد می‌شود. ۸) اصلا جهت مزید اطلاع باید عرض شود که حتی آن سرکرده سازمان مخوف منافقین را هم بعد از انقلاب، امام تکفیر نکرد؛ چه رسد به شماها که برادران دردمندی هستید البته با نقدهای جدی که به کار و کردارتان هست. امام حکیم مان خطر طیف مجاهدین را گوشزد فرمود، آنان را فرزندان عزیز مهندس بازرگان و خواند و البته فرمودند منافقین از کفار بدترند! اما با اینهمه، خطر ، یعنی را از همین منافقین نیز بیشتر برشمردند! انذار و هشدار یادداشت آن است که خدای نکرده طیفی که روزگاری خود را نماد انقلابی‌گری می‌دانست و به همگان خرده می‌گرفت، نکند به سرنوشت (مجاهدین انقلاب و جامعه روحانیون) دچار شود و مع الاسف در حوادث واقعه، با چپ عریان(کمونیست‌ها) و چپ التقاطی(منافقین)، قرابت گفتمانی یابد و بشود مروج ! ۹)جانمایه یادداشت تفکیک مدعیان دروغین عدالتخواهی از عدالتخواهان پیرو خط امام بود؛ عدالتخواهی که امام و رهبری است، اهل دروغ و تهمت و دورویی نیست، اهل ناامید کردن مردم نیست، اهل قهر کردن با نیروهای انقلابی و غش کردن به دامن نیست! ۱۰)بهتر است به جای فرافکنی و مظلوم‌نمایی و اتهام‌زنی، قدری اندیشه بفرمایید.گفتگویی که خود را طرفدار آن نشان می‌دهید، اقتضای آن دارد که ان‌شاءالله طرفین بحث از اولوالالباب باشند. امید است هر دو یادداشت روزنه را جهت مراعات عدالت رسانه‌ای، در رسانه‌های خویش درج فرمایند. @rozaneebefarda
هوچی‌گری مجدد برجامیان پیرامون سخنان آیت‌الله علم‌الهدی+ تحریف آشکار 🔹اشاره: اخیرا بار دیگر رسانه‌های برجامی به بهانه سخنان امام جمعه محترم مشهد، هیاهوی تازه‌ای براه انداخته و به به وی نسبت می‌دهند که ایشان کسانی که در انتخابات شرکت نکنند را کرده است! واقعیت آن است که این سطح از که با هدف تخریب رقیب انتخاباتی صورت می‌گیرد، در نوع خود اعجاب‌آور و البته مایه است! و البته بازهم میدان‌دار است! حامیان حوزوی خرده جریان اعتدال که به جهانیان درس اخلاق می‌دهند و مدعی اعتدالگرایی در رفتار سیاسی هستند، باید پاسخ دهند که چرا رسانه‌های آنها اینچنین آشکارا دروغی را به یک عالم محترم نسبت می‌دهند! عجیب آنکه برخی حامیان حوزوی اعتدال، نه تنها اقدام اخیر را محکوم نکرده‌آن بلکه بر این موج سوار شده‌اند و به عقده‌گشایی مجدد پرداخته‌اند! 🔹متن سخنرانی آیت الله علم الهدی چنین است: ناامید کردن مردم شِرک است ایشان با انتقاد از برخی اظهارنظرها در ناامید کردن مردم از کشور، تأکید کرد: این که آدم قلم شکسته‌ای بنویسد، در فضای مجازی پخش کند یا در مقام تحلیل‌های شیطانی بگوید «مردم در انتخابات شرکت نکنید، اوضاع درست شدنی نیست»، این ناامیدی کفر است، شرک است، او که این‌ها را نوشته مشرک هست. 42 سال مردم ما پای ستون خیمه این نظام ایستادند، پای این انقلاب ایستادگی کردند، عزتشان، آقایی و اقتدارشان بر دنیا تثبیت شد و امروز این دنیای استکبار است که در برابر ما مستأصل شده، چرا ما ناامید شویم؟ 👇 https://alamolhoda.com/News.aspx?News=11187 @rozaneebefarda