eitaa logo
کانال سردار سپهبد شهید 🌷حاج قاسم سلیمانی شهرستان نجف اباد
70 دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
4.8هزار ویدیو
39 فایل
این کانال اطلاع رسانی وترویج گفتمان انقلاب اسلامی واسلام ناب است و زمینه سازان ظهور حضرت 💐❤️مهدی❤️ یاوران رهبر انقلاب این زمان هستند 🌷❤️خون که درتن ماست هدیه به رهبر ماست 🌷❤️ #لبیک یاحسین #لبیک یا صاحب الزمان #لبیک یا خامنه ای بهترین ره
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چرا امام صادق رئیس مذهب شیعه است آیا امام صادق (عليه السلام) مؤسس مذهب شیعه است؟ و لقب رئیس مذهب برای آن حضرت صحیح است؟ 🔹بی گمان مقصود از ، همان است که مؤسس آن (صلی الله علیه و آله) بوده، و امت را به متابعت از (عليه السلام) و (علیهم السلام) رهنمون کرده، تا بتوانند از این در، بر شهر علم محمدی راه یابند. در زمان (عليه السلام) شرایطی فراهم شد که امکان بیشتری برای فراهم بود، و فرصت بیشتری برای اظهار داشت. از طرفی می بینیم که هفتاد درصد از به نقل از آن حضرت بوده، همچنان که مذاهب فقهی اهل سنت نیز در همین دوره پایه گذاری شده است. 🔹پس این دوره، دوره شکل گیری مذاهب فقهی اسلام نیز بوده است. اصطلاح که اکثراً بر (عليه السلام) اطلاق می شود، بیشتر ناظر به در برابر مذاهب اهل سنت است، و گرنه و مکتب امامت از لحاظ معارف بنیادی، در عرض مذاهب فقهی نبوده و معارف اصلی اسلامی را شامل می شود که جز در (علیهم السلام) قابل وصول نیست. بنابراین، این گونه اصطلاحات، ناظر به شرایط تاریخی بوده و صرفاً جنبه توصیفی دارد و به عنوان مکتب اهل بیت (علیهم السلام) اسلام است و صرفاً مذهبی فقهی در عرض سایر مذاهب نیست. 🔹با این‌حال به عنوان یکی از افتخارات تشیع در زمان امامت (عليه السلام) در برابر سایر مذاهب فقهی اظهار شد، و از این روی تبیین نیز بیشتر به آن حضرت اختصاص داشته است. همان گونه که بیان شد به جهت وضعیت خاصی که در زمان (عليه السلام) پیش آمد، حضرتشان نیز به جهت آزادی نسبی که برایشان پدید آمده بود، به (عليه السلام) شهرت یافتند، و در گفتار امام صادق (ع) شیعیان به این لقب نامیده شده اند. [۱] 🔹اما در بیشتر موارد، دیگر امامان معصوم شیعیان را منتسب به نام خود نکردند (بدین معنا که گفته نشده شیعه باقر، شیعه کاظم و...) و نیز خود شیعیان نیز از انتساب خویش به آن امامان بزرگوار در خوف و هراس بوده اند. گفتنی است که در صدر اسلام، (علیه السلام) در روایات پیامبر (صلی الله علیه و آله) و خود ایشان به لقب منتسب شده اند. [۲] 💠علت شهرت امام صادق (علیه السلام) به موسس مذهب جعفری چيست؟ 🔹در شرايط دشواری كه مى‌رفت كه نابود شود، يعنى به رنگ خلفا درآيد، و به صورت اسلام بنى اميه‌اى يا بنى عباسى خودنمايى كند، (علیه السلام) دامن همت به كمر زد و به و بازسازى پرداخت و مكتب علمى عظيمى به وجود آورد كه محصول و بازده آن، چهار هزار (همانند هشام، محمد بن مسلم و…) در رشته‌هاى گوناگون علوم بودند، 🔹و اينان در سراسر كشور پهناور اسلامى آن روز پخش شدند. هر يك از اينان از طرفى خود، بازگوكننده منطق امام كه همان منطق اسلام است و پاسدار ميراث دينى و علمى و نگهدارنده بودند، و از طرف ديگر مدافع و مانع نفوذ افكار ضد اسلامى و ويرانگر در ميان مسلمانان نيز بودند. تأسيس چنين مكتب فكرى و اين سان نوسازى و احياگرى تعليمات اسلامى، سبب شد كه (علیه السلام) به عنوان (تشيع) مشهور گردد. پی‌نوشت‌ها؛ [۱] کلینی، کافی، ج ۲، ص ۲۳۳، ح ۹، دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۶۵ش [۲] شیخ صدوق، الأمالی، ص ۳۶۱ و ۴۹۷ انتشارات کتابخانه اسلامیه، تهران، ۱۳۶۲ش منابع: اسلام کوئست شیعه نیوز نویسنده: سجاد شمس الدینی منبع؛ وبسایت اندیشه برتر حوزه @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️اهمیّت «صله رحم» در اسلام تا چه حدّ است؟ 🔹 نسبت به ، کمک، حمایت و محبت نسبت به اهمیت فوق العاده اى قائل شده، و و بریدن رابطه از خویشان و بستگان را شدیداً نهى کرده است. اهمیت تا آنجا است که (صلی الله علیه و آله) مى فرماید: «صِلَةُ الرَّحِمِ تَعْمُرُ الدِّیارَ وَ تَزِیدُ فِی الأَعْمارِ وَ إِنْ کانَ أَهْلُها غَیْرَ أَخْیار» [۱] ( با شهرها را آباد مى سازد، و بر مى افزاید هر چند انجام دهندگان آن از نیکان هم نباشند). 🔹و در سخنان (عليه السلام) مى خوانیم: «صِلْ رَحِمَکَ وَ لَوْ بِشَرْبَة مِنْ ماء وَ أَفْضَلُ ما یُوصَلُ بِهِ الرَّحِمُ کَفُّ الأَذى عَنْه» [۲] ( خویش را حتى با جرعه اى از آب محکم کن و بهترین کار براى ، دست کشیدن از آزار و مزاحمت آنان است!). زشتى و ، به حدى است که (عليه السلام) به فرزند خود نصیحت مى کند که از مصاحبت با پنج طایفه بپرهیزد، یکى از آن پنج گروه کسانى هستند که کرده اند؛ فرموده است: « ... وَ إِیّاکَ وَ مُصاحَبَةَ الْقاطِعِ لِرَحِمِهِ فَإِنِّی وَجَدْتُهُ مَلْعُوناً فِی کِتابِ اللهِ» [۳] (بپرهیز از معاشرت با کسى که کرده که قرآن او را ملعون و دور از رحمت خدا شمرده است). 🔹در سوره محمّد (صلی الله علیه و آله) آیات ۲۲ و ۲۳ مى فرماید: «فَهَلْ عَسَیْتُمْ إِنْ تَوَلَّیْتُمْ أَنْ تُفْسِدُوا فِی الأَرْضِ وَ تُقَطِّعُوا أَرْحامَکُمْ - أُولئِکَ الَّذینَ لَعَنَهُمُ اللهُ فَأَصَمَّهُمْ وَ أَعْمَىٰ أَبْصَارَهُمْ»؛ (پس اگر [از خدا و پیامبر] روی گردان شوید آیا از شما جز این انتظار می رود که در زمین کنید و [بر سر مال و منال دنیا] نمایید؟ - آنان [که روی گردانند] کسانی هستند که خدا لعنتشان کرده و گوش [دل] شان را کر و چشم [بصیرت] شان را کور کرده است). کوتاه سخن این که: نسبت به و برهم زنندگان پیوند خویشاوندى تعبیرات شدیدى دارد، و نیز آنها را سخت مذمت کرده است. 🔹از (صلی الله علیه و آله) سوال شد: مبغوض ترین عمل در پیشگاه خداوند کدام است؟ در پاسخ فرمود: «شرک به خدا». پرسیدند بعد از آن؟ فرمود: . [۴] علت این که نسبت به نگهدارى و حفظ این همه پافشارى کرده، این است که: همیشه براى ، ، ، و عظمت بخشیدن به یک ، چه از نظر اقتصادى یا نظامى، و چه از نظر جنبه هاى معنوى و اخلاقى، باید از واحدهاى کوچک آن شروع کرد، با پیشرفت و تقویت تمام واحدهاى کوچک، اجتماع عظیم، خود به خود اصلاح خواهد شد. 🔹 براى عظمت مسلمانان از این روش به نحو کامل ترى بهره بردارى نموده است، دستور به اصلاح واحدهایی داده که معمولاً افراد از و و عظمت بخشیدن به آن روگردان نیستند، زیرا تقویت بنیه افرادى را توصیه مى کند که خونشان در رگ و پوست هم در گردش است، اعضاى یک اند، و پیداست هنگامى که اجتماعات کوچک نیرومند شد، عظیم آنها نیز عظمت مى یابد و از هر نظر قوى خواهد شد. شاید حدیثى که مى گوید: «، باعث آبادى شهرها مى گردد» [۵] به همین معنى اشاره باشد.  پی نوشت‌ها؛ [۱] بحارالانوار، ج ۴۷، ص ۱۶۳؛ [۲] همان، ج ۷۱، ص ۸۸؛ [۳] همان، ج ۷۱، ص ۱۹۶؛ [۴] همان، ج ۶۹، ص ۱۰۶، ح ۴ و ص ۱۹۶، ح ۲۰؛ [۵] همان، ج ۴۷، ص ۱۶۳ و ۲۱۱ 📕تفسیر نمونه، آيت الله العظمی مکارم شيرازى، دار الکتب الإسلامیه، چاپ پنجاه و پنجم، ج ۱، ص ۱۹۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️ماجرای مباهله پیامبر (صلی الله علیه و آله) با مسیحیان نجران چه بود؟ 🔹مفهوم متداول ، به معنى دو نفر به یکدیگر است، بدین ترتیب، افرادى که با هم گفتگو درباره یک مسأله مهم مذهبى دارند در یکجا جمع شوند و به درگاه خدا تضرع کنند و از او بخواهند که را و مجازات کند. خداى متعال در «آیه ۶۱ سوره آل عمران» مى فرماید: «فَمَنْ حَاجَّکَ فیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللهِ عَلَى الْکاذِبینَ» 🔹[ترجمه آيه:](هر گاه بعد از علم و دانش که [درباره مسیح] براى تو آمده [باز] کسانى با تو در آن به و برخاستند، به آنها بگو: بیایید ما خود را دعوت مى کنیم و شما هم فرزندان خود را، ما خویش را دعوت مى نماییم، شما هم زنان خود را، ما از خود [کسانى که به منزله جان ما هستند] دعوت مى کنیم، شما هم از نفوس خود دعوت کنید، سپس مى کنیم و را بر قرار مى دهیم). مفسرین گفته اند: این آیه و آیات قبل از آن درباره مرکب از «عاقب» و «سیّد» و گروهى که با آنها بودند نازل شده است؛ 🔹آنها خدمت (صلّی الله علیه و آله) رسیده، عرض کردند: آیا هرگز دیده اى فرزندى بدون پدر متولد شود؟ در این هنگام آیه «اِنَّ مَثَلَ عِیْسى عِنْدَ اللهِ...»، [آل عمران، ۵۹] نازل شد و هنگامى که (صلی الله علیه و آله) آنها را به دعوت کرد، آنها تا فرداى آن روز از حضرتش مهلت خواستند و پس از مراجعه به شخصیت هاى نجران، (روحانى بزرگشان) به آنها گفت: «شما فردا به (صلی الله علیه و آله) نگاه کنید، اگر با و براى آمد، از مباهله با او بترسید، و اگر با یارانش آمد با او مباهله کنید؛ زیرا چیزى در بساط ندارد». فردا که شد، (صلی الله علیه و آله) آمد در حالى که دست (عليه السلام) را گرفته بود و (علیه السلام) و (علیه السلام) در پیش روى او راه مى رفتند، و (سلام الله علیها) پشت سرش بود؛ 🔹 نیز بیرون آمدند در حالى که آنها پیشاپیششان بود، هنگامى که نگاه کرد، دید (صلی الله علیه و آله) با آن چند نفر آمدند، درباره آنها سؤال کرد، به او گفتند: «این پسرعمو و او و خدا نزد او است و این دو پسر، دختر او از (عليه السلام) هستند و آن بانوى جوان، دخترش (سلام الله علیها) است که نزد او، و نزدیکترین افراد به قلب او است...». «سیّد» به اسقف گفت: «براى قدم پیش گذار». گفت: نه، من مردى را مى بینم که نسبت به با کمال جرأت اقدام مى کند و من مى ترسم راستگو باشد، و اگر راستگو باشد، به خدا یک سال بر ما نمى گذرد که در تمام دنیا یک نصرانى که آب بنوشد وجود نخواهد داشت. 🔹 به (صلی الله علیه و آله) عرض کرد: «اى ابوالقاسم! ما با تو نمى کنیم، بلکه مى کنیم، با ما مصالحه کن. پیامبر (صلی الله علیه و آله) با آنها مصالحه کرد که دو هزار حُلَّه (یک قواره پارچه خوب لباس) که حداقل قیمت هر حُلّه اى چهل درهم باشد، و عاریت دادن سى دست زره، و سى عدد نیزه، و سى رأس اسب، در صورتى که در سرزمین یمن توطئه اى براى مسلمانان رخ دهد، و پیامبر (صلی الله علیه و آله) ضامن این عاریت ها خواهد بود، تا آن را بازگرداند، و عهدنامه‌اى در این زمینه نوشته شد. و در روایتى آمده است: به آنها گفت: «من را مى بینم که اگر از خداوند تقاضا کنند کوه ها را از جا برکند، چنین خواهد کرد، هرگز با آنها نکنید که خواهید شد، و یک نصرانى تا روز قیامت بر صفحه زمین نخواهد ماند». 📕تفسیر نمونه، آيت الله العظمی مکارم شيرازي، دار الکتب الإسلامیه، چ چهل و هفتم، ج ۲، ص ۱۷۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️ضامن بقای ملت ها!! 🔹 یک‌ «ضرورت‌ اجتماعی‌» است. از آن جهت که متشکل از افراد با منافع، و سلایق متعارض و مختلف است، ضرورتا نیازمند یک است، و گرنه اگر و بر مجموعه ای از انسان ها حکومت نکند، لاجرم باید قائل به حکومت جنگل و شد که در آن قوی‌تر ها برنده، و بقیه طعمه آنها هستند و این مطلب را هم هیچ عقل سلیمی نمی پذیرد. (عليه السلام) در خطبه ۴۰ «نهج البلاغه» می فرماید: «فَإِنَّهُ لاَبُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَمِیر بَرّ أَوْ فَاجِر، یَعْمَلُ فِی إِمْرَتِهِ الْمُۆْمِنُ، وَ یَسْتَمْتِعُ فِیهَا الْکَافِرُ»؛ 🔹در این بیان حضرت، بر ضرورت‌ وجود و تأکید شده، بطوری که وجود حاکمی و لو غاصب و فاجر، بهتر از نبود هیچ است؛ زیرا به هر حال همان حاکم غاصب هم بخشی از نیازهای اجتماعی مردمش را رفع می‌کند. از این رو، تشکیل‌ از «ضروریات‌ دین‌ و مذهب » است، چرا که بدون ، اجرای در امور سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، امنیتی، نظامی و حتی امور و مسلمانان معطل و مختل خواهد شد. 🔹تجربه تاریخی و عینی این حقیقت را به وضوح ثابت میکند، از این رو (صلی الله علیه و آله) پس از هجرت به مدینه، در اولین فرصت به تاسیس‌ نظام‌ و پرداخت. (عليه السلام) در این باره می‌ فرماید: «هیچ فرقه و ملتی را نمی یابیم پایدار مانده و زندگی کرده باشند، مگر با داشتن ، و این از آن‌رو است که مردم ناچارند برای امر و خود داشته باشند تا آنها را سرپرستی کند و زندگی مردم بدون ، قوام و سامان نمی‌ یابد». [۱] 🔹وجود در راس‌ نیز از مسلمات این دسته است و در متون اسلامی به آن تصریح و بر آن تاکید شده است.  (علیه السلام) می فرماید: « ...سه چیز است که مردم هر شهری به آن نیاز دارند، تا در امور دنیا و آخرت خود به آن پناه ببرند و اگر این سه را نداشته باشند به نابسامانی در زندگی گرفتار خواهند شد: فقیه دانای پرهیزگار، که مردم از وی پیروی کنند و پزشک آگاه مورد اعتماد». [۲] البته نظام هماهنگ با امور یاد شده در گرو داشتن ، با عقل نظری و عقل عملی است. 🔹 (عليه السلام) در روایت دیگری می فرماید: «اگر برای مردم، و ، امانت دار، نگهبان و پاکدست (عادل) قرار داده نمی شد، آیین نابود می گشت، از بین می رفت، سنت ها و تغییر می‌ یافت، بر آن می افزودند و از آن می کاستند و مسلمانان به شبهه دچار می شدند». 🔹 (ره) در «کتاب ولایت فقیه» چنین می فرماید: «هدف بعثت و کار انبیاء علیهم السلام تنها مساله‌ گویی و بیان احکام نیست؛ اینطور نیست که (صلی الله علیه و آله) و (علیهم السلام) مساله‌گو هایی باشند که خداوند آنان را تعیین فرموده تا مسائل و احکام را بدون خیانت برای مردم نقل کنند و آنان نیز این امانت را به فقها واگذار کرده باشند و معنای الفقها امنا الرسل این باشد که فقها در مساله گفتن امین باشند، 🔹در حقیقت مهم‌ ترین وظیفه انبیاء (علیهم السلام) برقرار کردن یک از طریق اجرای و است - لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَ أَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ؛ [حدید، ۲۵] - که البته با بیان احکام و نشر تعالیم و عقاید الهی ملازمه دارد، و این با تشکیل و اجرای‌ احکام امکان پذیر است؛ خواه نبی خود موفق به تشکیل حکومت شود، مانند رسول اکرم (صلی الله علیه و آله)، و خواه پیروانش پس از وی توفیق تشکیل حکومت و برقراری نظام عادلانه اجتماعی را پیدا کنند». پی نوشت‌ها: [۱] عیون اخبار الرضا، ج ۲، ص ۱۰۱ [۲] تحف العقول، ص ۳۱۹ منبع: تبیان به نقل از خبرگزاری شبستان @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️منظور از انگیزه «فطری» برای شناخت خداوند چیست؟ 🔹هنگامى كه از سخن مى‌ گویيم، منظور همان و دركى است كه هيچ گونه نيازى به ندارد. از این رو هنگامى كه يك منظره بسيار زيباى طبيعى، يا يك گل بسيار خوشرنگ و خوشبو را مى‌ بينيم، جاذبه نيرومندى از درون خود نسبت به آن احساس مى‌ كنيم كه نام آن را تمايل و عشق به زيبايى مى‌ نهيم؛ و هيچ گونه نيازى به استدلال در اينجا نمى‌ بينيم. در واقع حس زيبايى يكى از تمايلات عاليه روح انسانى است. 🔹همچنین كشش به سوى ، مخصوصا نيز يكى از اين و درونى است، بلكه از در اعماق سرشت و جان همه انسان‌ ها است. به همين دليل هيچ قوم و ملتى را نه در امروز و نه در گذشته تاريخ مشاهده نمى‌ كنيم كه نوعى از عقاید مذهبى بر فكر و روح آنها حكمفرما نباشد؛ و اين نشانه اصالت اين است. از این رو به هنگام ذكر داستان قيام در موارد زيادى روى اين نكته تكيه كرده كه رسالت اصلى انبياء زدودن آثار و بوده، نه اثبات وجود خدا؛ چرا كه اين موضوع در اعماق سرشت هركس نهفته شده است. 🔹به تعبير ديگر: آنها به دنبال اين نبودند كه نهال خداپرستى را در دل‌ هاى مردم غرس كنند، بلكه به دنبال اين بودند كه نهال موجود را آبيارى كرده، و خارها و علف هرزه‌ هاى مزاحم را كه گاهى اين نهال را به كلى پژمرده و خشك مى‌ كند از ريشه بركنند! جمله «ألّا تَعْبُدُوا اِلّا الله» يا «ألّا تَعْبُدوا اِلّا اِيّاهُ»؛ (جز خدا را نپرستيد) كه به صورت نفى بت‌ها، و نه اثبات وجود خدا، مطرح شده، در گفتار بسيارى از در آمده است. 🔹از جمله: در دعوت (صلی الله علیه و آله) [سوره هود، آیه ۲]؛ در دعوت (عليه السلام) [سوره هود، آيه ۲۶]؛ در دعوت (عليه السلام) [سوره يوسف، آيه ۴۰] و در دعوت (عليه السلام) [سوره احقاف، آيه ۲۱] مطرح شده است. از اين گذشته، ما در درون جان خود «احساسات اصيل فطرى» ديگرى نيز داريم، از جمله جذبه فوق‌ العاده‌اى است كه نسبت به علم و دانش و آگاهى هرچه بيشتر در خود مى‌ بينيم. آيا ممكن است ما اين را در اين جهان پهناور مشاهده كنيم و علاقه نداشته باشيم سرچشمه اين نظام را بشناسيم؟ 🔹آيا ممكن است دانشمندى بيست سال براى شناخت زندگى مورچگان زحمت كشد، و دانشمند ديگرى ده‌ها سال براى شناخت بعضى از پرندگان يا درختان يا ماهيان درياها تلاش كند، بى‌ آنكه انگيزه‌ اى جز عشق به علم، در درون جان او باشد؟ آيا ممكن است آنها نخواهند سرچشمه اصلى اين درياى بى‌ كرانى كه از ازل تا ابد را فرا گرفته بشناسند؟! آرى اينها انگيزه‌ هايى است كه ما را به سوى دعوت مى‌ كند؛ ما را به اين راه مى‌ خواند، ما را به اين سو جذب مى‌ كند، و ما را به اين سمت مى‌ راند. 📕پیام قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۸۶ش، چ نهم، ج ۲، ص ۴۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«مشورت» در اسلام از چه جايگاهی برخوردار است؟ 🔹مسأله به ويژه در امور اجتماعى و آنچه به سرنوشت جامعه مربوط است، از مهم ترين مسائلى است كه آن را با دقّت و اهميّت خاصّى مطرح كرده و در آيات و و تاريخ پيشوايان بزرگ اسلام جايگاه ويژه اى دارد. در چند آيه از «قرآن مجيد» دستور به داده شده است. در «آیه ۱۵۹ سوره آل عمران» خداوند به (صلى الله عليه و آله) دستور مى دهد كه با مسلمانان در امور مهم كند: «وَ شاوِرْهُمْ فى الاَمْرِ». 🔹و در «آیه ۳۸ سوره شورى»، هنگام بيان «اوصاف برجسته مؤمنان راستين» می‌فرمايد: «وَالَّذين اسْتَجابُوا لِرَبِّهِم وَ اَقامُوا الصَّلوةَ و اَمْرُهُمْ شُورى بَيْنَهُمْ» (و كسانى كه دعوت پروردگارشان را اجابت كرده و نماز را برپا مى‌ دارند و امورشان با در ميان آنها انجام می گیرد). همان گونه كه ملاحظه مى كنيد در اين آيه، مسأله در رديف ايمان‌ به‌ خدا و نماز قرار گرفته كه بيانگر آن است. 🔹گاه گفته مى شود مأمور شدن (صلى الله عليه و آله) براى با مردم تنها به خاطر احترام به شخصيّت مسلمانان و شركت دادن آنها در مسائل اجتماعى بوده است؛ زيرا تصميم گيرنده نهايى شخص (صلى الله عليه و آله) بوده است نه شورا؛ چنان كه در پايان آيه مشورت مى فرمايد: «فَاِذا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللهِ» [۱] (امّا هنگامى که گرفتى، [قاطع باش و] بر خدا توکّل کن). 🔹ولى مسلم است كه منظور از ذيل آيه اين نيست كه (صلى الله عليه و آله) با مردم مشورت كند و بعد نظرات آنها را ناديده گرفته، و راه ديگرى را پيش گيرد، چنين كارى نه با هدف آيه سازگار است - زيرا سبب بى احترامى به افكار عمومى و در نتيجه رنجش مسلمانان مى شود و نتيجه معكوس مى بخشد - و نه با تاريخ پيامبر (صلى الله عليه و آله) مى سازد؛ چرا كه در حوادث مهم هنگامى كه مى كرد، به نظريّه مردم مسلمان احترام مى گذاشت و حتّى گاه نظر مبارك خود را ناديده مى گرفت تا اصل در ميان آنها تقويت گردد. 🔹قابل توجّه اينكه «آيه مشورت» با توجّه به آيات قبل و بعد آن، ناظر به غزوه اُحُد است و مى دانيم در داستان احد، (صلى الله عليه و آله) موافق به خارج شدن لشگر از شهر نبود، ولى چون نظر اكثريّت مسلمانان بر اين امر قرار گرفت، موافقت فرمود. [۲] و به فرض كه اين آيه براى پيامبر (صلى الله عليه و آله) چنين ويژگى را قائل شود كه مشورتش با مردم جنبه تشريفاتى داشته باشد، ولى «آیه ۳۸ سوره شورى» كه دستور برای عموم مسلمين بيان مى كند، كاملا بيانگر اين مطلب است كه بايد كارهاى مهم در ميان مسلمين با نظر انجام پذيرد و شورا نقش تعيين كننده دارد. 🔹بديهى است در مسائلى است كه حكم خاصّى از سوى خداوند نازل نشده باشد، و اگر مى گوييم شورا در امر خلافت پيامبر (صلى الله عليه و آله) بى اعتبار است، به خاطر اين است كه در اين زمينه «دستور خاصّى» از سوى رسيده بود، و با تعيين و خليفه پيامبر (صلى الله عليه و آله) از طريق به وسيله (صلى الله عليه و آله) جايى براى شورا باقى نمى ماند؛ 🔹و به تعبير ديگر هميشه در موضوعات است نه در كه دستور آن از سوى صادر شده است. به هر حال در محدوده اى كه در بالا بيان شد يك اصل اساسى در است. تعبير به ، اشاره به كارهاى مهم، مخصوصاً مسائل مورد نياز است، و اين واژه چنان مفهوم گسترده اى دارد كه تمام امور مهم سياسى، نظامى، اقتصادى و فرهنگى را در بر مى گيرد. 🔹در حتّى در امور مهم مربوط به نظام (اجتماع كوچك) دستور به داده شده است؛ از جمله در باز گرفتن كودك از شير قبل از فرا رسيدن دو سال كامل اشاره به اصل مى كند و مى فرمايد: «فَاِنْ اَرادا فِصالا عَنْ تَراض مِنْهُما وَ تَشاوُر فَلا جُناحَ عَلَيْهما» [۳] (و اگر آن دو [پدر و مادر] با رضايت يكديگر و بخواهند [کودک را زودتر] از شير باز گيرند، گناهى بر آنها نيست) و اين، دليل بر اهميت فوق العاده «مشورت» در كارها است. پی نوشت‌ها؛ [۱] قرآن کریم، سوره آل عمران، آيه ۱۵۹ [۲] سيد المرسلين‏، الهادی، ‏جعفر، جامعه مدرسين‏، قم‏، ۱۴۲۷ق، چ سوم، ج ‏۲، ص ۱۴۰، منطقة «احد». [۳] قرآن کریم، سوره بقره، آيه ۲۳۳ 📕پيام قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ‏۱۳۸۶ش، چ نهم، ج ۱۰، ص ۸۷ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️بصیرت و آگاهی، توسعه و تعالی 🔹 و آگاهی چه در حوزه فردی و چه اجتماعی و سیاسی «عنصری کلیدی» برای توسعه و به کمال رسیدن هر جامعه ای می باشد و این واژه ای صرفا دینی نیست، و لازمه‌ حیات‌ انسان بما هو انسان است. [۱] در زندگی فردی و اجتماعی خود نیاز به هدف داشتن و شناخت مقصد و هدف هستند. 🔹اگر در جامعه ای آگاهی های لازم که از آن به یاد می کنیم وجود نداشته باشد، آن جامعه یا اسیر تقلید کورکورانه خواهد شد، و یا دچار بحران معنی و هویت می شود، و یا زمانی به خود می آید که دیگر دیر شده و همه چیز را تصاحب کرده است. گرچه در همه ادوار تاریخی اهمیت داشته است، اما جهان امروز بیش از هر زمان دیگری تشنه است. واژه ، از مادّه به معناى بینایی، بینش دل، علم به چیزی، درشتى و زُمختى، سختى، حجّت و عقیده قلبی است. [۲] 💠بصیرت فردی و اجتماعی 1⃣«بصیرت فردی در حوزه دین و اندیشه» 🔹 آن است که هر فردی بتواند به پاسخ متقن و دقیقی بدهد، یعنی بداند از کجا آمده و برای چه آمده و به کجا می رود؟ و در یک جمله در با «آگاهی لازم» و «حساسیت» برخورد کند، و اگر فردی بخواهد با «تقلید کورکورانه» پیش برود و یا وام‌دار سنت پدران خود باشد، امکان دارد جریان های مختلف فکری آنها را در دام خرافه های رنگارنگ خود اسیر کنند. 🔹 (صلی الله علیه و آله) هم راه و روش خود و پیروانش بر طریق است؛ می‌ فرماید: «قُلْ هَٰذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللهِ عَلَىٰ بَصِيرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِی وَ سُبْحَانَ اللهِ وَ مَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ» (بگو این راه من است، من و پیروانم، و با ، همه مردم را به سوی خدا دعوت می‌کنیم! منزّه است خدا! و من از مشرکان نیستم!). [یوسف، ۱۰۸] همچنین بین بندگان با بصیرت و بی بصیرت فرق می گذارد، «وَ ما یَسْتَوِی الْأَعْمى‏ وَ الْبَصِیرُ وَ لَا الظُّلُماتُ وَ لَا النُّورُ» ( و [کافر و مؤمن،] یکسان نیستند). [فاطر، ۱۹ و ۲۰] 2⃣«بصیرت سیاسی اجتماعی» 🔹 و آگاهی همان گونه که در «زندگی فردی» بسیار اهمیت دارد، در «زندگی اجتماعی و سیاسی» نیز از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در طول تاریخ هر کجا جامعه ای «بصیرت سیاسی» خود را از دست داد، ضربه شدیدی از آن طریق بر خود وارد ساخت. همچنین هر کجا شیعیان داشتند موفقیت های علمی، سیاسی و توسعه و پیشرفت فراوانی بدست آوردند؛ در مقابل هر کجا شیعیان و بزرگان از علما نداشتند، جامعه را از حرکت باز داشتند. به عنوان طلایه دار ، جملات کلیدی و کلید واژه های مهمی را در خلال مباحث خود مطرح کرده اند که به چند مورد اشاره خواهیم داشت: 🔹«از جمله‌ی چیزهایی که امروز لازم است، است؛ بصیرت سیاسی! ببینید؛ وقتی باشد، انسان می تواند محیط پیرامون خود و محیط‌های دور و نزدیک را بشناسد؛ یعنی این. وقتی بصیرت نباشد، انسان مجذوب یک چیزی می شود که واقعاً جاذبه‌ای ندارد». [۳] «یکى از مصادیق مهم همین است که انسان بداند امروز چه نیازى در وجود دارد». [۴] « یعنی بفهمیم که چه کسی دارد ما را به کجا می برد؛ آیا به سمت اهداف اسلامی داریم حرکت می کنیم؟ یا آنچنان‌ که مایل است، به سمت بی‌مبالاتی بیشتر حرکت می کنیم؟» [۵] 🔹اگر در زندگی شخصی خود و در زندگی اجتماعی و در بعد سیاسی خواهان پیروزی و سعادت و پیشرفت هستند، باید به و «بصیرت افزایی» توجه کنند؛ و نکته دیگری که باید در نظر داشت این است که تنها در موضوعات دینی و سیاسی مطرح نیست، که حالا کسی بگوید من دین را نمی پذیرم، پس بصیرت را هم کنار می گذارم، بلکه و آگاهی برای انسان از آن جهت که است، اهمیت دارد و حتی در مادی ترین تفکرات هم بصیرت و آگاهی مورد نیاز است. پی نوشت‌ها؛ [۱] الصحاح (تاج اللغة و صحاح العربیة)، ج ۲، ص ۵۹۱ [۲] انسان بماهو انسان است؛ یعنی انسان را از آن جهت كه انسان است باید دوست داشت، و به اصطلاح امروز انسان با ارزشهای انسانی. (آیت الله مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج ۲۲، ص ۹۱۴) [۳] بیانات مقام معظم رهبری ۹۵/۰۸/۲۶ [۴] همان، ۹۵/۰۶/۱۶  [۵] همان، ۹۵/۰۵/۳۱ نویسنده: علیرضا پیوگانی منبع؛ تبیان @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️در برخی از آیات قرآن، از استغفار و طلب آمرزش انبیاء خبر داده شده است؛ مثل استغفار حضرت نوح، حضرت داود و حضرت سلیمان (عليهم السلام). همچنین خداوند به پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) در سوره نصر دستور استغفار می دهد: «فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كَانَ تَوَّابًا». آیا این موارد با عصمت انبیاء سازگار است؟! (بخش اول) 💠عصمت انبیای الهی و منطقی نبودن انتساب «استغفار» به آنها 🔹در آیاتی را می بینیم که حکایت از این دارد که همچون حضرات ، و (علیهم السلام) از خداوند متعال طلب میکنند. علاوه بر آن در آیه ای از سوره نصر از (ص) خواسته میشود که: «پروردگارت را تسبيح و حمد كن و از او آمرزش بخواه». [۱] با توجه به اینکه انسانهای معمولی و غیرمعصوم فقط وقتی میکنند که مرتکب شده باشند، ممکن است این سؤال پدید آید که مگر نیز همچون انسانهای معمولی - نعوذبالله - مرتکب گناهی میشوند که بخاطر آن از درگاه الهی کنند؟ در پاسخ این سؤال باید تک تک آیاتی را که در این بحث مورد مناقشه قرار میگیرند، به صورت جداگانه بررسی کرد. 1⃣استغفار حضرت داوود (ع) و ماجراهای مربوط به آن 🔹در قرآن کریم در «آیات ۲۱ تا ۲۵ سوره ص» و در گزارش بخشی از داستان (علیه السلام) می خوانیم: «وَ هَلْ أَتاكَ نَبَأُ الْخَصْمِ إِذْ تَسَوَّرُوا الْمِحْرابَ - إِذْ دَخَلُوا عَلى‏ داوُدَ فَفَزِعَ مِنْهُمْ قالُوا لا تَخَفْ خَصْمانِ بَغى‏ بَعْضُنا عَلى‏ بَعْضٍ فَاحْكُمْ بَيْنَنا بِالْحَقِّ وَ لا تُشْطِطْ وَ اهْدِنا إِلى‏ سَواءِ الصِّراطِ - إِنَّ هذا أَخی لَهُ تِسْعٌ وَ تِسْعُونَ نَعْجَةً وَ لِيَ نَعْجَةٌ واحِدَةٌ فَقالَ أَكْفِلْنيها وَ عَزَّني‏ فِی الْخِطابِ - قالَ لَقَدْ ظَلَمَكَ بِسُؤالِ نَعْجَتِكَ إِلى‏ نِعاجِهِ وَ إِنَّ كَثيراً مِنَ الْخُلَطاءِ لَيَبْغي‏ بَعْضُهُمْ عَلى‏ بَعْضٍ إِلاَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ قَليلٌ ما هُمْ وَ ظَنَّ داوُدُ أَنَّما فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَ خَرَّ راكِعاً وَ أَنابَ - فَغَفَرْنا لَهُ ذلِكَ وَ إِنَّ لَهُ عِنْدَنا لَزُلْفى‏ وَ حُسْنَ مَآبٍ». 🔹ترجمه آیه: (آيا داستان هنگامى كه از محراب [داوود] بالا رفتند به تو رسيده است؟! - در آن هنگام كه [بى مقدمه] بر او وارد شدند و او از ديدن آنها وحشت كرد. گفتند: «نترس، دو نفر شاكى هستيم كه يكى از ما بر ديگرى كرده، اكنون در ميان ما به حق كن و ستم روا مدار و ما را به راه راست هدايت كن - اين برادر من است و او نود و نه ميش دارد و من يكى بيش ندارم، امّا او اصرار میكند كه: اين يكى را هم به من واگذار و در سخن بر من غلبه كرده است!» - [داوود] گفت: «مسلّماً او با درخواست يک ميش تو براى افزودن آن به ميش هايش، بر تو ستم نموده و بسيارى از شريكان [و دوستان] به يكديگر ستم ميكنند، مگر كسانى كه ايمان آورده و اعمال صالح انجام داده اند، امّا عدّه آنان كم است!». (ع) دانست كه مااو را [با اين ماجرا] ، از اين رو از پروردگارش طلب آمرزش نمود و به سجده افتاد و توبه كرد - ما اين عمل را بر او بخشيديم و او نزد ما داراى مقامی والا و سرانجامى نيكوست) 🔹با توجه به قرائن موجود در اين آيات و روايات اسلامى كه در تفسير اين آيات آمده، (علیه السلام) اطلاعات و مهارت فراوانى در امر داشت و خدا مى خواست او را كند، لذا چنين شرایط‌ غيرعادى‌ای (وارد شدن بر (ع) از طريق غيرمعمول از بالاى محراب) براى او پيش آورد. او گرفتار دستپاچگى و عجله شد و پيش از آنكه از طرف مقابل توضيحى بخواهد داورى كرد، هرچند بود. گرچه او به زودى متوجه لغزش خود شد و پيش از گذشتن وقت جبران نمود، ولى هرچه بود كارى از او سر زد كه شايسته مقام والاى نبوت نبود، لذا از اين استغفار كرد و خداوند هم او را مشمول عفو و بخشش قرار داد. 🔹یکی از شواهدصحت چنین تفسیری «آیه ۲۶ همین سوره ص» است که در آن می خوانیم: «يا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناكَ خَليفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَق» (اى ! ما تو را و (نماينده خود) در زمين قرار داديم پس درميان مردم بحق داورى كن). اين تعبير نشان میدهد كه لغزش (ع) در طرز قضاوت و داورى بوده است. به اين ترتيب در آيات فوق چيزى كه مخالف شأن و مقام اين پيامبر بزرگ باشد وجود ندارد. [۲] ... پی‌نوشت‌ها؛ [۱]سوره نصر،آیه۳: «فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَ اسْتَغْفِرْهُ». [۲]تفسیرنمونه،مکارم شیرازی، ناصر، دارالکتب الإسلامی، چ۱، ج ۱۹، ص۲۵۰ منبع:وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️در برخی از آیات قرآن، از استغفار و طلب آمرزش انبیاء خبر داده شده است؛ مثل استغفار حضرت نوح، حضرت داود و حضرت سلیمان (عليهم السلام). همچنین خداوند به پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) در سوره نصر دستور استغفار می دهد: «فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كَانَ تَوَّابًا». آیا این موارد با عصمت انبیاء سازگار است؟! (بخش چهارم و پایانی) 💠سوره نصر و انتساب «استغفار» به پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) 🔹آیه دیگری که در موضوع بحث ما محل مناقشه قرار گرفته، «آیه ۳ سوره نصر» است که در آن پس از فتح مکه (صلی الله علیه و آله) را مخاطب قرار داده می فرماید: «فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَ اسْتَغْفِرْهُ»؛ (پروردگارت را تسبيح و حمد كن و از او بخواه). در توضیح فلسفه این می گوییم چنین دستوری است براى‌ همه‌ ، زيرا: 🔹اولا در طول طولانى بین (صلی الله علیه و آله) و مسلمانان از یک طرف، و از طرف دیگر كه سال هاى زيادى به طول انجاميد (حدود بيست سال) و روزهاى بسيار سخت و دردناكى را طى كردند، گاهى آن چنان حوادث پيچيده مى شد كه جانها به لب می رسيد و در بعضى در مورد وعده هاى الهى پيدا مى شد. [۱] اما اكنون كه پيروزى فرا رسيده، مى فهمند كه همه آن و غلط بوده و بايد در مقام برآيند. 🔹ثانيا هر قدر حمد و كند، باز حق شكر او را ادا نخواهد كرد، و لذا در پايان اين حمد و ثنا بايد از تقصير خويش روى به درگاه خدا آورد و كند. 🔹ثالثا معمولا بعد از پيروزی ها، وسوسه‌ های‌ شيطان شروع مى شود و حالت غرور از يک سو، و تندروى و انتقام جويى از سوى ديگر نزد اشخاص به وجود مى آيد. در اينجا بايد به بود و پيوسته كرد تا هيچ يک از اين حالات پيدا نشود يا اگر پيدا شده بر طرف گردد. 🔹رابعا: اعلام بر مشرکین در جریان تقريبا به معناى اعلام پايان مأموريت (صلی الله علیه و آله) و اتمام عمر آن حضرت و شتافتن به لقاى محبوب بود، و اين حالت مناسب و و است، و لذا در روايات وارد شده است كه بعد از نزول اين سوره (صلی الله علیه و آله) اين جمله را بسيار تكرار مى فرمود: «سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَ بِحَمْدِكَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ فَاغْفِرْ لِي إِنَّكَ أَنْتَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ» [۲] (خداوندا! منزهى و تو را حمد و مى كنم. خداوندا! مرا ببخش كه تو بسيار توبه پذير و مهربانى). [۳] 🔹با این توضیحات دقیق و صحیح راجع به مشخص می شود که اخبار آیات قرآن مجید درباره به هیچ وجه تناقضی با ندارد. پی نوشت‌ها؛ [۱] همان گونه كه قرآن در مورد جنگ احزاب و در آیه ۱۰ سوره احزاب مى فرمايد: «وَ بَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَناجِرَ وَ تَظُنُّونَ بِاللهِ الظُّنُونَا»؛ (و دل ها به گلوگاه رسيده بود و گمان هاى [نامناسبى] در باره خدا داشتيد). [۲] تفسير القمی‏، قمى، على بن ابراهيم‏، دار الكتاب‏، قم، ۱۴۰۴ق، چ ۳، ج ۱، ص ۴۴ [۳] تفسير نمونه، همان، ج‏ ۲۷، ص ۴۰۱ منبع:وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️قرآن انگيزه مخالفت يهود با پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) را در چه مى داند؟ 🔹خداوند در «آيات ۴۱ و ۴۲ سوره بقره» را مخاطب ساخته و ضمن تأكيد بر لزوم ايمان به «كتاب آسمانى» (صلى الله عليه و آله) كه موافق با نشانه هاى نزد آنها است، مى فرمايد: «وَ آمِنُوا بِمَا أَنْزَلْتُ مُصَدِّقًا لِمَا مَعَكُمْ وَ لَا تَكُونُوا أَوَّلَ كَافِرٍ بِهِ». (و به آنچه نازل كرده ام بياوريد؛ كه نشانه هاى آن، با آنچه در كتاب شما است، مطابقت دارد؛ و نخستين به آن نباشيد). 🔹يعنى اگر بت پرستان عرب به آن كافر شوند، عجيب نيست، عجيب اين است كه شما آن را انكار كنيد، چرا كه از شما انتظار مى رفت نخستين مؤمنان به او باشيد؛ مگر به خاطر شوق ديدار او و درك حضورش از شهرها و ديار خود به مدينه نيامديد و در انتظار ظهورش روز شمارى نمى كرديد؟! پس چرا قضيه برعكس شود و شما باشيد؟ 🔹سپس به انگيزه اين تغيير روش، اشاره كرده مى فرمايد: به خاطر ، حقايق را پنهان نكنيد: «وَ لَا تَشْتَرُوا بِآيَاتِي ثَمَنًا قَلِيلًا وَ إِيَّايَ فَاتَّقُونِ». (و آيات مرا به نفروشيد؛ و تنها از [مخالفت] من بپرهيزيد). اشاره به اين كه هر بهايى در مقابل آن بگيريد ناچيز است، هر چند تمام جهان باشد؛ اما شما دون همتان به خاطر منافع‌ اندك‌ مادى (احياناً براى يك ميهمانى ساليانه) آياتى كه نشانه هاى (صلى الله عليه و آله) را در بر دارد پنهان نموديد. 🔹سپس براى تأكيد بيشتر مى فرمايد: «وَ لَا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَ تَكْتُمُوا الْحَقَّ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ». (و را با نياميزيد؛ و حقيقت را با اينكه [از آن] آگاهيد كتمان نكنيد). در حقيقت در اين زمينه مرتكب چندين تخلف شدند: 1⃣عهد كرده بودند كه اولين مؤمنان به پيامبر (صلى الله عليه و آله) باشند در حالى كه از شدند. 2⃣ را با آميختند تا چهره آن را مكتوم دارند و را به اشتباه بيفكنند. 3⃣ را آگاهانه كتمان كردند و را به بهاى كمى فروختند. آيات متعدد ديگرى: نيز در «قرآن مجيد» آمده كه از همين معنا، يعنى از سوى حكايت دارد و ظاهراً همه آنها اشاره به همين مسأله «كتمان آيات نبوت» است. 📕پيام قرآن‏، آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش ، ج ۸، ص ۳۸۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) چه اهدافی را برای بعثت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) بيان می کند؟ 🔹 (علیه السلام) در بخشی از خطبه ۱۸۵ به برنامه هاى مختلف و اهداف‌ (صلی الله علیه و آله) پرداخته، چنين مى فرمايد: «أَرْسَلَهُ بِوُجُوبِ الْحُجَجِ، وَ ظُهُورِ الْفَلَجِ، وَ إِيضَاحِ الْمَنْهَجِ». (او را براى بيان حجت هاى لازم و پيروزى آشكار [حق بر باطل] و روشن ساختن راه حقّ فرستاد). به اين ترتيب در جمله هاى سه گانه بالا، را كه اتمام حجت و پيروزى حق بر باطل، و روشن ساختن راه سعادت می‌باشد بيان فرموده است. 🔹آنگاه به برنامه هاى عملى (صلی الله علیه و آله) پرداخته، چنين مى فرمايد: «فَبَلَّغَ الرِّسَالَةَ صَادِعاً بِهَا، وَ حَمَلَ عَلَى الْمَحَجَّةِ دالّاً عَلَيْهَا، وَ أَقَامَ أَعْلَامَ الْاِهْتِدَاءِ وَ مَنَارَ الضِّيَاءِ، وَ جَعَلَ أَمْرَاسَ الْاِسْلَامِ مَتِينَةً، وَ عُرَا الْاِيمَانِ وَثِيقَةً».او خود را آشكارا كرد، و را بر مسير حقّ قرار داد؛ در حالى كه راه پيشرفت را به آنها نشان داده بود، را برافراشت و نشانه هاى روشن را برپا ساخت، ريسمان هاى [خيمه] را محكم نمود و دستگيره هاى ايمان را استوار ساخت». 🔹در آغاز، سخن از پرداختن به ابلاغ به طور كلى به ميان آمده است، همانگونه كه در قرآن مجيد مى فرمايد: «فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ». [۱] (آنچه را مأموريت دارى آشكار ساز و از مشركان روى گردان). سپس از جزئيات اين برنامه سخن مى گويد كه (صلی الله علیه و آله) را از بيراهه به جاده اصلى دعوت كرد و دلايل و نشانه ها را براى پيمودن اين راه به آنها گوشزد نمود و بر سر هر راه نهاد، تا به هنگام تاريكى نيز از ادامه مسير باز نايستند، و سرانجام با بيانات كافى و تدبيرهاى سازنده رشته‌ های‌ را محكم ساخت و دستگيره هاى را استحكام بخشيد. 🔹كمتر كلامى را مى توان پيدا كرد كه در عين كوتاهى و فشردگى، اين همه مطلب را درباره اهداف و برنامه هاى (صلی الله علیه و آله) بيان كند. جمله «جَعَلَ أَمْرَاسَ الْاِسْلَامِ مَتِينَةً»، گويا را به خيمه اى تشبيه مى كند كه ريسمان هاى محكمى از هر سو، آن را به زمين هاى اطراف متّصل كرده است، تا تندبادها نتواند آن را از جا بر كَند. اين ريسمان ها امورى مانند جمعه و جماعات و حجّ و زكات و جهاد و امر به معروف و نهى از منكر است كه هميشه حوزه را حفظ كرده و از آن دفاع مى نمايد؛ هر جا اين پياده شود، «اسلام» بيمه مى شود، و هرگاه ضعيف گردد دشمنان بر مسلمين چيره خواهند شد. 🔹جمله «وَ عُرَى الْاِيمَانِ وَثِيقَةً»، را تشبيه به طنابى كرده كه دستگيره هاى مختلفى در آن است و براى نجات از قعر چاه، يا نجات در پرتگاه ها بايد به اين دستگيره ها چسبيد. بديهى است اگر اين دستگيره ها سست و ضعيف باشند، نه تنها انسان نجات نمى يابد، بلكه گرفتار سقوط خطرناكى مى شود. اين دستگيره ها همان فروع و تعليمات اسلام در برنامه هاى مختلف عبادى و اجتماعى است كه در احاديث نيز به آن اشاره شده است. 🔹از جمله در روایات نقل شده كه (صلی الله علیه و آله) روزى از اصحابشان پرسیدند: «أَىُّ عُرَى الْإِيمَانِ أَوْثَقُ؟». (كدام يك از دستگيره هاى محكم‌تر است؟»؛ جمعى گفتند: خدا و پيامبرش آگاهترند؟ و بعضى از نماز يا زكات و... نام بردند. (صلی الله علیه و) فرمود: آنچه گفتيد داراى فضيلت است، ولى پاسخ اصلى نيست؛ «محكم ترين دستگيره هاى ايمان، دوست داشتن براى خدا و دشمن داشتن براى خداست، و محبّت اولياى الهى و بيزارى از دشمنان الهى است». [۲] البتّه مفاهيم اخلاقى همچون توكّل، تفويض، تسليم، رضا، صبر، يقين و... كه در روايات به آن اشاره شده نيز مى تواند به عنوان «دستگيره هاى ايمان» معرفى شود و هيچ كدام با يكديگر منافاتى ندارند. پی نوشت‌ها: [۱] سوره حجر، آیه ۹۴ [۲] الكافی، كلينى، دارالكتب الإسلامية، ‏۱۴۰۷ ق، چ چهارم، ج ‏۲، ص ۱۲۶ 📕پيام امام اميرالمؤمنين (ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دارالكتب الاسلامية‏، چ اول‏، ج ۷، ص ۱۵۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«امام علی» (علیه السلام) در «خطبه ۱۹۴ نهج البلاغه»، چه مشكلاتی را از دوران رسالت «پیامبر اكرم» (صلی الله علیه و آله) یاد نموده است؟ (بخش اول) 🔹 (علیه السلام) در بخشی از خطبه ۱۹۴ مى فرمايد: «وَ نَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، خَاضَ إِلَى رِضْوَانِ اللهِ كُلَّ غَمْرَةٍ، وَ تَجَرَّعَ فِيهِ كُلَّ غُصَّةٍ». (و گواهى مى دهيم كه بنده و فرستاده اوست، همان كسى كه در راه رضاى خدا در درياى مشكلات غوطه ور شد، و جام هر مصيبتى را جرعه جرعه نوشيد). اين دو وصفى كه امام (عليه السلام) درباره (صلی الله علیه و آله) بيان فرموده، جامع همه اوصاف خير است؛ ايستادن در برابر و تحمّل در برابر ؛ تا آن مقاومت و تحمّل نباشد، هيچ كار مهمى به سامان نمى رسد. 🔹جمله «تَجَرَّعَ فِيهِ كُلَّ غُصَّةٍ»، نشان مى دهد كه حوادث گلوگير در برابر (صلی الله علیه و آله) يكى دو تا نبود، بلكه او جرعه جرعه از جام مصائب مى نوشيد و تحمّل مى كرد؛ جمعى از بهترين يارانش را از او گرفتند صبر كرد، انواع مشكلات و موانع را بر سر راه او ايجاد كردند، ولى از همه آنها عبور نمود و اين در واقع درسى است براى همه كسانى كه مى خواهند با طاغوت ها مبارزه كنند و به اصلاح جامعه خويش بپردازند. 🔹سپس (عليه السلام) بخشى از مشكلات عظيم (صلی الله علیه و آله) در دوران رسالتش را در چند جمله كوتاه و پرمعنا بيان کرده و میفرمايد: «وَ قَدْ تَلَوَّنَ لَهُ الْأَدْنَوْنَ، وَ تَأَلَّبَ عَلَيْهِ الْأَقْصَوْنَ، وَ خَلَعَتْ إِلَيْهِ الْعَرَبُ أَعِنَّتَهَا، وَ ضَرَبَتْ إِلى مُحَارَبَتِهِ بُطُونَ رَوَاحِلِهَا، حَتَّى أَنْزَلَتْ بِسَاحَتِهِ عَدَاوَتَها، مِنْ أَبْعَدِ الدَّارِ، وَ أَسْحَقِ الْمَزَارِ». (تا آنجا كه نزديكان او رنگ دگرگون كردند، و دوران بر ضد او گرد آمدند. عرب‌ها تا بر او تازند مهارها از سرها برگرفتند و براى تاختن بر او بر شكم مركبها تازيانه زدند تا از دورترين اقامتگاه هاى خود كينه توزى خود را در محل و مأواى او فرود آوردند). 🔹جمله «تَلَوَّنَ لَهُ الْأَدْنَوْنَ» اشاره به اين است كه جمعى از بستگان نزديك (صلی الله علیه و آله) مانند عباس كه تمايل به حمايت از او داشتند، در كار خود ثابت قدم نبودند. جمله «تَأَلَّبَ عَلَيْهِ الْأَقْصَوْنَ» اشاره به شاخه هاى دورتر قبيله قريش است كه دست به دست هم دادند و قبايل ديگر را نيز تحريك كردند تا در برابر (صلی الله علیه و آله) بايستند، و در چنين شرايطى كه نه جرأت حمايت شجاعانه اى داشته باشند و نه (دشمنان)، در عداوت و دشمنى كوتاهى كنند، پيدا مى شود كه ايستادگى در برابر آن بسيار سخت است. 🔹جمله «خَلَعَتْ إِلَيْهِ الْعَرَبُ أَعِنَّتَهَا، وَ ضَرَبَتْ إِلى مُحَارَبَتِهِ بُطُونَ رَوَاحِلِهَا» اشاره به سرعت و شتاب شديد در عداوت و با آن حضرت است؛ زيرا هنگامى كه بخواهند مَركب به سرعت پيش برود، افسار آن را سست مى كنند و با شلّاق بر پهلوها و شكم آن مى زنند. ... 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، دار الكتب الاسلامية‏، چ اول‏، ج ۷، ص ۶۰۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel