eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
289 دنبال‌کننده
16.6هزار عکس
2.9هزار ویدیو
42 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
🔵 پست ۱۱ ⬇️ 🔐 در گذر یک‌ هفته از آغاز عملیات ۳ و شروع درگیری‌های شدید و تحمّل پاتک‌های سنگین دشمن در منطقه‌ی عملیاتی مهران، مهم‌ترین عارضه‌ی طبیعی سوق‌الجیشی موجود در آن منطقه - یعنی ارتفاع ۳۴۳ معروف به - کماکان در تصرّف تیپ ۴۱۷کوهستانی سپاه دوّم دشمن، به فرماندهی سرهنگ پیاده ستاد جاسم‌التکریتی قرار داشت و یورش‌های پیاپی یگان‌های ایرانی برای تصرّف این ارتفاع، راه به جایی نبرده بود. در نتیجه؛ فرماندهان عملیات به این نتیجه رسیدند که برای یک‌سره کردن کار عملیات و تصرّف این گره کور، لازم است یکی از توانمندترین یگان‌های مانوری ایران در آن منطقه وارد عمل شود. از این رو ؛ فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به همراه سیّد رحیم صفوی، سوار بر یک فروند هلی‌کوپتر ترابری سبک بل۲۱۴ به اردوگاه کوهستانی ۲۷_محمّدرسول‌اللهﷺ در منطقه قلّاجه، عزیمت کردند. فرمانده کل سپاه با استقبال گرم و کادرها و بسیجیان تیپ۱ عمّار و تیپ۴ مکانیزه ذوالفقار، در زمین صبح‌گاه تیپ۱ عمّار در قلّاجه، برای آنان سخنرانی پرشوری به مدّت چهل‌دقیقه ایراد کرد. رضایی؛ ضمن به تصویر کشیدن مهم‌ترین فرازهای نبرد ۳ برای رزمندگان یگان‌های حاضر در میدان، سرانجام به گره کور ایجاد شده در عملیات - عدم تصرّف ارتفاع ۳۴۳ - اشاره کرد و گفت: «...این ارتفاع؛ همچنان در اشغال یک تیپ کوهستانی سپاه دوّم دشمن قرار دارد و نیروهای این تیپ، توسط هلی‌کوپتر، روی همان ارتفاع تدارک می‌شوند. تا وقتی این وضعیت ادامه داشته باشد و ما نتوانیم ۳۴۳ را آزاد کنیم، دشمن در آنجا بر ما برتری دارد. اکنون برای یک‌سره کردن کار این عملیات، نیاز به نیروهای تازه‌نفس داریم و من با توجّه به شناختی که از لشکر شما دارم، یقین دارم که لشکر۲۷محمّد‌رسول‌اللهﷺ، از پس تصرّف ۳۴۳ به خوبی برمی‌آید...» 📸 شناسنامه‌ی عکس: صبح روز سیزدهم مرداد ۱۳۶۲، اردوگاه شهید بروجردی (قلّاجه) فرمانده کل سپاه در حال ایراد سخنرانی. @yousof_e_moghavemat
✅ پست ۱۳ 🔷 رزمندگان تیم‌های شناسایی واحد اطلاعات - عملیات ۲۷ از روز پنج‌شنبه پانزدهم اردیبهشت ۱۳۶۲ در یکی از مدارس متروکه‌ی شهر سرپل‌ذهاب مستقر شدند تا براساس تصمیم‌گیری فرماندهان، عملیات شناسایی بر روی محورهای کوهستانی جبهه‌ی میانی را آغاز کنند. آنان در گام نخست، شناسایی از ارتفاع سوق‌الجیشی در نوار مرزی قصرشیرین را در اولویت کاری خود قرار دادند. این مأموریت شناسایی زیر نظر ؛ مسئول واحد اطلاعات - عملیات لشکر انجام می‌گرفت و تیم‌های شناسایی به صورت شبانه‌روزی، یال‌های شمالی، میانی و جنوبی را مورد شناسایی قرار می‌دادند. با توجه به تلاش‌های بسیار خوب، مؤثر و بی‌وفقه‌ی تیم‌های شناسایی لشکر، متأسفانه خبر مأموریت به بیرون درز کرد و باعث شد که عملیات شناسایی در ارتفاع آق‌داغ کان‌لم‌یکن باقی بماند و ادامه‌ی کار در آن محور متوقف شد. به گفته‌ی ، اهمیّت آق‌داغ به این خاطر بود که کشیدگی آن از بالای قصرشیرین تا نفت‌شهر، حدود 15km وسعت داشت. طوری که به شهرهای خانقین و بعقوبه‌ی عراق از آن طرف و شهرهای قصرشیرین و گیلان‌غرب اشراف دید کامل وجود داشت. در ادامه می‌گوید: «... خیلی مشتاقانه پیگیر گزارشات میدانی شناسایی بود و دنبال این بود که غرب را کامل بشناسد و در جلسات قرارگاه دستش پر باشد. این بود که تیم‌های شناسایی ۲۷ در این مأموریت، زمینی کوهستانی، پیچیده و بسیار سخت‌گذر برای نفر‌ پیاده را به طول هفتاد کیلومتر در امتداد نوار مرزی ایران با عراق- یعنی شمال‌غرب استان کرمانشاه و جنوب‌غرب استان کردستان که مجاور و‌ محدوده‌ی شرقی استان‌های دیاله و سلیمانیه‌ی عراق می‌شدند - مورد شناسایی دقیق؛ هم در عرض و هم در عمق قرار داد. این مدت حدود پنج‌ماه طول کشید.» 📸 شناسنامه‌ی عکس: ۱۴ مرداد ۱۳۶۲ ، اردوگاه شهید بروجردی، عکس یادگاری کادرها و رزمندگان با پیش از عزیمت به منطقه‌ی ۳ @yousof_e_moghavemat
✅ پست ۱۷ ⚫️ اخبار واکنش منفی معدودی از فرماندهان گردان‌های پیاده، پس از بازدید میدانی محورهای عملیاتی، توسط مسئولین تیم‌های شناسایی واحد اطلاعات عملیات، به گوش فرمانده ۲۷ رسیده بود. سرانجام در آغازین روزهای ماه شهریور؛ تصمیم گرفت ضمن صدور دستور برگزاری یک جلسه‌ی توجیهی مفصّل با حضور تمامی مسئولین رده‌های عملیاتی ۲۷ علاوه بر تشریح سود و زیان‌های اقدام نظامی در محور بمو - دربندی‌خان، به شبهات احساسی معدود فرمانده گردان‌های یگان خود، پاسخی منطقی و مستدل و صد البته قاطع، ارائه نماید. فرمانده مقتدر لشکر ۲۷ خوب می دانست که اگر در همین برهه اقدام به شبهه‌زدایی از اذهان کادرهای عملیاتی یگان خود نکند، غده‌ی سرطانی تردید و ابهام، به سرعت تمامی ساختار رده‌های مدیریتی لشکر خط شکن ۲۷ را فلج خواهد کرد. مسلّم بود که فرصت را از دست نخواهد داد...و نداد. به ناچار به دلیل بالا گرفتن زمزمه‌های مبنی بر عدم امکان اجرای عملیات در محور یادشده، جلسه‌ای با حضور کلیه‌ی فرماندهان رده‌های ستادی و عملیاتی و صف این یگان، به تشریح جزئیات طرح عملیات ۵ پرداخت و در این جلسه اعلام کرد که این عملیات ۱۱ حُسن و ۹ عیب دارد و با بررسی رده‌های بالاتر به ما اعلام خواهد شد که اینجا عملیات قابل اجراست یا نه!!! @yousof_e_moghavemat
✅ پست ۱۸ ۵ به‌رغم رجزخوانی‌های مغرورانه‌ی صدّام، مبنی بر عدم‌ توان ایران برای انجام عملیات نظامی در عمق خاک عراق، فرماندهان ارشد نیروهای مسلّح ایران ضمن انجام بررسی‌های میدانی شبانه‌روزی و تشکیل جلسات کارشناسی متعدد، با نصب‌العین قرار‌دادن دستور صریح امام‌خمینی به عنوان فرمانده کل‌ قوا، مبنی بر ممنوعیت تهاجم زمینی به شهرهای پرجمعیت عراق در مجاورت مرز ایران، درصدد اجرای عملیاتی گسترده در مناطق عمدتاً غیرمسکونی کردستان عراق بودند. در همین راستا و در ادامه‌ی تلاش‌های قرارگاه خاتم‌الانبیاءﷺ به منظور طرح‌ریزی و اجرای سلسله عملیات‌های والفجر، روز یازدهم‌ شهریور ۱۳۶۲ جلسه‌ای در محل این قرارگاه در کرمانشاه، با حضور علی شمع‌خانی و شماری از فرماندهان ارشد قرارگاه مرکزی سپاه برگزار شد. طی این نشست، درباره‌ی اقدامات قرارگاه مقدّم حمزه‌سیدالشهداء(ع) و قرارگاه عملیاتی نجف در زمینه‌ آماده‌سازی مقدمات اجرای عملیات ۴ در منطقه دهانه‌‌ی شیلر و عملیات ۵ در محور بمو-دربندی‌خان گزارشی به حاضرین ارائه شد. در ادامه‌ی این نشست، سازمان رزم عملیات والفجر-۵ ، بر اساس به‌کارگیری ۸ گردان از نزاجا و ۳۰ گردان از سپاه اعلام شد. در پایان، قرارگاه مرکزی خاتم، طی ابلاغیه‌ای به فرماندهی قرارگاه‌های نجف، حمزه و کربلا، آخرین تغییرات سازمان رزمی یگان‌های عمل‌کننده‌ی سپاه را به این شرح اعلام نمود؛ الف) سازمان رزمی قرارگاه مقدّم حمزه‌سیدالشهداء(ع) در منطقه عملیاتی والفجر-۴ ۱. لشکر۱۴ امام‌حسین(ع) ۲. لشکر۸ نجف‌اشرف ۳. لشکر۱۷ علی‌بن‌ابی‌طالب(ع) ۴. لشکر۴۱ ثاراللّه(ع) ۵. تیپ۱ لشکر۱۹ فجر ۶. تیپ۲۴ قمربنی‌هاشم(ع) ب) سازمان‌رزمی قرارگاه‌ عملیاتی نجف در منطقه عملیاتی والفجر-۵ ۱. لشکر۲۷ محمّد‌رسول‌اللّهﷺ ۲. لشکر۲۵ کربلا ۳. لشکر۳۱ عاشورا ۴. لشکر۵ نصر ۵. تیپ۱۰ سیّدالشهداء(ع) @yousof_e_moghavemat
✅ پست ۱۹ با توجه به چندین نشست مشورتی در مورد تمامی زوایای پیدا و پنهان این طرح عملیاتی گسترده‌ی کوهستانی، آخرین وضعیت ماموریت‌های شناسایی در ارتفاعات بمو، شاخ‌خُشیک، زیمناکوه و محور عملیاتی بمو- دربندیخان مورد بحث و تبادل نظر قرار گرفت. در این نشست، ؛ فرمانده ۲۷ ضمن اشاره به وضعیت استقرار یگان‌های خودی، موقعیت گسترش یگان‌های دشمن در محور عملیاتی یادشده را برای حضار تشریح کرد و گفت: «... دشمن روی ارتفاعات زیمناکوه، شاخ خُشیک، سرتک، تنگه‌ی سرتک، بمو، تنگه‌ی شاخ شُوالدَری و شاخ‌کیله، به طور محسوسی حضور دارد. در وضعیت فعلی، عناصر دشمن به دلیل حساسیت نسبت به تنگه‌ی کَرگَمِل، روی ارتفاع یک رده خط ایجاد کرده‌اند و شبه‌نظامیان ضدانقلابی، با گشت‌زنی در پیرامون این تنگه، برای تیم‌های شناسایی ما، مزاحمت ایجاد می‌کنند. علاوه بر این، هشت نفر از اعضای کرد زبانِ سازمان مجاهدین خلق در این منطقه پایگاه دارند و در حال حاضر، خطر گشتی‌های ضدانقلاب نسبت به سنگرهای ارتش عراق برای ما بیشتر است؛ چون ارتش عراق جای ثابت دارد و ما می‌فهمیم، ولی ضدانقلاب هر ساعت در منطقه گشت می‌زند. آنها در اوایل ماموریت‌های شناسایی، به بچّه‌ها کمین زدند و دو نفر از آنها را شهید کردند. همین مزاحمت گشتی‌های ضدانقلابی سبب شده تا شناسایی‌های عمقی در برخی نواحی، به دلیل حضور مزاحم آنان در وسط منطقه کامل نشود.» و در ادامه اشاره کرد که کار شناسایی بر روی ارتفاع بمو را به علّت جنس صخره‌ای این کوه، بسیار مشکل است و راهکارهای محدودی وجود دارد و همچنین تصرّف و تامین سد دربندی‌خان را که بزرگترین سد کشور عراق است، امکان‌ناپذیر خواند. براساس گزارش فرمانده ۲۷ با توجّه به حضور عناصر دشمن و گشتی‌های شبه‌نظامی گروه‌های تروریستی دموکرات، کومه‌له‌ و مجاهدین خلق در منطقه و جنس صخره‌ای زمین و نبود عقبه‌ی مناسب، به نظر می‌رسد مشکلاتی جدّی بر سر راه اجرای عملیات ۵ در محور بمو - دربندی‌خان وجود داشته است. در این نشست توجیهی نیز همچون جلسات روزهای گذشته، مسائلی نظیر: محدودیت زمان، کمبود نیرو و اولویت‌بندی بر سر اجرای عملیات دهانه‌ی شیلر و عملیات بمو-دربندی‌خان بیش از دیگر موضوعات، روند دشوار اخذ تصمیم فرماندهان در مورد اجرای عملیات‌های ۴ و ۵ را تحت‌الشعاع قرار داد. @yousof_e_moghavemat
✅ پست ۲۰ سرانجام پس از اعتراض جدی و ؛ مسئولین و فرماندهان قرارگاه‌ خاتم ضمن اجرای دو عملیات تاکید ورزیده و همزمانی اجرای دو عملیات ۴ و ۵ را موجب کاهش فشار دشمن دانستند. به پیشنهاد مبنی بر جلوتر انداختن عملیات والفجر۴ در دشت شیلر و همچنین براساس نتایج بررسی‌های انجام شده، به دلایلی نظیر مناسب‌بودن زمین شیلر، کثرت جاده‌ها و معابر، جناح‌دهی کمتر نیروهای خودی به دشمن و...دارای تضمین موفقیت بیشتر و اجرای آسان‌تر است. در حالی‌که عملیات والفجر۵ با توجه به کمبود نیرو، نبود جاده و عقبه، پیوستگی ارتفاعات، صعب‌العبور بودن و جنس نامناسب زمین منطقه، اتکای عملیات به هلی‌برن، نیاز به نیروی کیفی و... از ضریب موفقیت کمتری برخوردار بوده و انجام آن نیز، دشوارتر است. 🔶 در پی بمباران هوایی شدید مناطق مسکونی شهر مریوان توسط جنگنده - بمب‌افکن‌های دشمن در شامگاه هفدهم و سحرگاه هجدهم شهریور ۱۳۶۲، فرماندهان قرارگاه مرکزی خاتم بر آن شدند که هرچه سریع در مورد انجام ۵ در محور بمو-دربندی‌خان، تصمیمات نهایی را اتّخاذ کنند. لذا روز دوشنبه ۲۱ شهریور جلسه‌ای بسیارمهم با حضور برخی از فرماندهان ارشد سپاهی قرارگاه خاتم، فرماندهان قرارگاه عملیاتی نجف و لشکرهای تحت امر آن در شهرستان گیلان‌غرب برگزار شد تا طرح مانور، سازمان رزم و گزارش آخرین شناسایی‌های به عمل آمده در منطقه‌ی یادشده مورد بحث و بررسی قرار گیرد. در پی قطعیت یافتن خط حَدِ یگان‌های قرارگاه‌های تاکتیکی نجف۱ و نجف۲ برای انجام عملیات ۵ روز شنبه ۲۶ شهریور ۱۳۶۲ دستور تشکیل جلسه‌ای را در اردوگاه شهید بروجردی(قلاجه) با حضور برخی از مسئولین رده‌های صف و ستادی ۲۷ صادر کرد و با آنان پیرامون جزئیاتی از اجرای این عملیات، به بحث و تبادل نظر نشست. @yousof_e_moghavemat
✅ پست ۲۱ 🔵 در ادامه برگزاری جلسات مشورتی برای بررسی نقاط ضعف و قوّت طرح عملیاتی محور بمو - دربندی‌خان، به استناد گزارش روز بیست‌ونهم شهریور ۱۳۶۲ فرماندهان لشکرهای ۳۱، ۱۷ و ۲۷ سپاه که به عنوان مهم‌ترین عناصر عملیاتی ۵ تحت امر قرارگاه عملیاتی نجف، مشغول آماده‌سازی مقدمات اجرای عملیات دربندی‌خان هستند، سه مسئله‌ی عمده یعنی: نبود جاده، صعب‌العبور بودن زمین منطقه برای تردّد نیروها و نحوه‌ی تامین آنها از مشکلات منطقه عملیاتی دربندی‌خان برشمرده شد. 🔶 پس از صحبت‌های ؛ فرمانده‌ی ۳۱_عاشورا و فرمانده قرارگاه تاکتیکی نجف۲، ؛ فرمانده‌ی ۱۷_حضرت_علی_ابن_ابی‌طالب و ؛ فرمانده ۲۷_محمد_رسول_اللهﷺ و قرارگاه تاکتیکی نجف۱ در تشریح مشکلات قرارگاه‌های خود، دستور قطعی برای اجرای عملیات والفجر۵ در محور بمو - دربندی‌خان صادر شد. @yousof_e_moghavemat
✅ پست ۲۲ 🔵 در جلسه‌ی روز چهارشنبه ۳۰ شهریور ۱۳۶۲، همچنین برای تامین پوشش هوایی منطقه عملیاتی، تصمیم‌گیری و مقرر شد تا سی فروند هلی‌کوپتر ترابری سبک بل - ۲۱۴ ، شش فروند هلیکوپتر ترابری سنگین ch-۴۷ شینوک و طرح اسلینگِ یک آتشبار توپ کوهستانی ۱۰۵ میلیمتری نیز در نظر گرفته شود. قرارگاه عملیاتی نجف، موظف شد همزمان با کسب آمادگی لازم، حداکثر تا روز دوشنبه چهارم مهر ۱۳۶۲ ، طرح مانور خود را تکمیل کند. علاوه بر این، مواردی نظیر تهیه‌ی مواد منفجره، قاطر، نفربر و ماشین‌آلات مهندسی، حضور عناصر مهندسی در کنار نیروهای شناسایی، بررسی تاثیر آخرین تغییرات دشمن بر راهکارهای عملیاتی و تربیت کیفی‌ترین نیروهای انسانی براساس آموزش قواعد جنگ در کوهستان، از دیگر تصمیمات این جلسه بودند که طی ده بند، به رده‌های تابعه ابلاغ شدند. درحالی‌که فرمانده نیروی زمینی ارتش، فرمان اجرای قاطعانه عملیات ۵ در محور بمو-دربندی‌خان را صادر کرده بود، فرماندهان سپاه همچنان از بابت فقدان جاده و مشکل پشتیبانی هوایی این عملیات، نگرانی‌های جدی داشتند. در نهایت، پس از جلسات متعدد فرماندهانِ ارشد سپاه، ؛ فرمانده قرارگاه عملیاتی نجف، محدوده خط فجر را برای مرحله اوّل عملیات والفجر۵ به این شرح اعلام کرد: «...در مرحله اوّل عملیات والفجر۵ در منطقه دربندی‌خان؛ خط فجر، ارتفاع بمو که در امتداد از وسط سرتک روی ارتفاع می‌گذرد و تامین شاخ‌خشیک (ارتفاعات ۱۴۰۰ ، ۱۵۹۵ ، ۱۵۷۴) تا تنگه کرگمل، زیمناکوه، برددکان، شاخ شمیران و شاخ سورمر را در برمی‌گیرد.» فی‌الواقع در سلسله مباحث اخیر فرماندهان قرارگاه عملیاتی نجف و لشکرهای تحت امر آن، مشکل تامین و پشتیبانی نیروها در خطوط درگیری، به عنوان معضلی اساسی، مطرح شده بود. فرمانده قرارگاه عملیاتی نجف نیز، ضمن اشاره به سختی‌های بسیار این عملیات، معتقد بود: «...در این عملیات؛ برخلاف نبردهای گذشته، ما به دلیل شرایط اجتناب‌ناپذیری که موقعیت جغرافیایی منطقه بر ما تحمیل کرده است، اتکاء اصلی خود را از توان نیروهای پیاده‌ی بسیجی برداشته و به هوانیروز داده‌ایم، بنابراین باید روی آموزش کیفی و عقیدتی نیروها، متمرکز بشویم.» 📸 ایستاده از چپ: سردار ، ، ، و ناشناس. 📸 نشسته از چپ: سرداران ، و @yousof_e_moghavemat
✅ پست ۲۳ نهایتاً با برگزاری جلسات متعدد در قرارگاه مرکزی خاتم و هم‌چنین در قرارگاه‌های تابعه و بر اساس تفاهم بین فرماندهی کل سپاه و فرماندهی نزاجا در هفته‌ی ابتدایی مهر ۱۳۶۲، مقرر شد که عملیات ۵ یک روز قبل از آغاز عملیات ۴، به طور گسترده روی ارتفاعات بمو، شاخ‌خشیک، زیمناکوه، شاخ‌شمیران، شاخ‌سورمر و برددکان اجرا شود. هم‌چنین مقرر شد تا قرارگاه عملیاتی نجف با اعزام دیده‌بان نفوذی به غرب زیمناکوه و بمو، عملیات فریبی را در محدوده‌ی قصرشیرین تا نفت‌شهر، اجرا کند. واحد توپخانه نیز موظف گردید به اندازه‌ی کافی، گلوله‌ی منوّر تهیه نماید. با برگزاری جلسه‌پشت‌جلسه برای رده‌های ستادی لشکر، آخرین هماهنگی را جهت بهتر انجام شدن عملیات والفجر۵ در روزهای هشتم و‌ نهم مهر‌ ۱۳۶۲ اجرا کرد. @yousof_e_moghavemat
✅ پست ۲۴ 🌜 🔵 هر روز که می‌گذشت، تب و تاب ناشی از در پیش بودن موعد شروع عملیات هم، داغ‌تر می‌شد. یکی از مشکلات و معضلات لاینحل، هماهنگ‌کردن گردان‌ها برای استفاده از نور مهتاب در شب عملیات بود. به طوری که وجود نور مهتاب در یک راهکار، برای کمک به حرکت یک گردان لازم و در راهکاری دیگر، همین روشنایی ماه، حرکت گردان عمل‌کننده را لو می‌داد. برای یک راهکار، هلال نیمه‌ی اول مناسب بوده و برای راهکار دیگر، هلال نیمه‌ی دوم ماه مناسب بود. بدین ترتیب، شناسایی‌ها ریز به ریز در حال گزارش بود و عناصر شناسایی نگران اتفاقات آینده بودند. 🔶 همزمان با پیشبرد امور اکتشافی، نگرانی‌های روزافزونی که طی سه ماهه‌ی گذشته اذهان: سعید قاسمی، مجید زادبود، حمید میرزایی، احمد استادباقر، حجّت معارف‌وند، محمّد مرادی، اصغر جعفری و دیگر عناصر کلیدی ماموریت‌های شناسایی واحد اطلاعات-عملیات ۲۷ را به خود مشغول کرده بود، سرانجام به مرحله‌ای رسید که این افراد را مجاب نمود تا دل‌نگرانی‌های‌شان را به فرماندهی لشکر انتقال بدهند. آنها در پایان مأموریت‌های شناسایی به این نتیجه رسیده بودند که محور بمو-دربندی‌خان برای اجرای عملیات ۵ منطقه‌ی مناسبی نیست. پس درصدد برآمدند تا زمان مذاکره با فرمانده ۲۷ او را قانع کنند تا از اجرای این عملیات، صرف‌نظر نماید. 📸 اواخر شهریور ۱۳۶۲، روستای متروکه‌ی حسین‌آباد، نشست توجیهی سرداران و با مسئولین تیم‌های شناسایی واحد اطلاعات-عملیات لشکر۲۷ @yousof_e_moghavemat
✅ پست ۲۵ 😠 🔵 می‌گوید: «... مشکلاتی که در روند انجام شناسایی‌های داشتیم، سرانجام منجر به آن شدند که بچّه‌هایی مثل: ، حجت معارف‌وند، احمد استادباقر، و...با زاویه پیدا کنند و علناً در مقابل دیدگاه‌های او، موضع بگیرند. اگر اشتباه نکنم؛ صبح روز دهم مهر ۶۲ بود که دست‌جمعی برای زدن حرف‌هایمان به حاجی، به قلّاجه رفتیم. در آن جلسه؛ حرف ما بچّه‌های اطلاعات عملیات با این بود که آقاجان؛ خودمان در جریان ماموریت‌های شبانه‌ای که توسط تیم های دو سه نفره انجام می‌دهیم، با هزار مصیبت از این صخره‌ها و ارتفاعات بالا می کشیم، چطور می‌خواهیم شب عملیات آن همه نیروی بسیجی را از این معبرهای تنگ و صعب‌العبور، حرکت بدهیم؟ چابک‌ترین افراد ما از قبیل شیخ‌احمد؛ به زحمت خودشان را از تیغه‌های صخره‌ای و دیواره‌های سنگی اینجا و راهکارهایی مثل بُزمُرده عبور می‌دهند، با چه مبنایی فکر می‌کنید یک گردان بسیجی بتواند از چنان راهکارهایی بگذرد؟ این بچّه‌ها می‌گفتند: با توجّه به جنس نیروهای پیاده‌ی بسیجی گردان‌های لشکر که عموماً هیچ سابقه و تجربه‌ای از زندگی و جنگیدن در کوهستان را نداشتند، این محور؛ جای مناسبی برای انجام چنان عملیات کوهستانی پیچیده‌ای نیست. می‌ترسیم عمده‌ی نیروها در این راهکارها، بی‌خود و بی‌جهت بسوزند. با توجّه به تمام این ملاحظات منطقی، چرا اصرار دارید که در اینجا عملیات بکنیم؟ در جواب آنها؛ می‌گفت: ...این‌قدر هِی نگوید بزمرده، بزمرده! الان سه ماه آزگار است در قلّاجه، فرمانده گردان‌ها با اجرای مانورهای کوهستانی هفتاد و دو ساعته، نیروی بسیجی ما را جوری پرورش داده‌اند که هر کدام آن‌ها، شده‌اند یک شیر کوهی! ندیدید توی ۳ ، بسیجی‌های گردان کمیل و گردان مقداد ما، چطور کلّه‌قندی ۳۴۳ را گرفتند و آن سرهنگ جاسم بعثی را اسیر کردند و شاخ بعثی‌های پدرسوخته‌ی تیپ ۴۱۷ کوهستانی صدّام را شکستند؟ حالا شما لاشیه‌ی آن بُزِ مرده را به رخ من می‌کشید؟! نبینم دیگه کسی بگوید بزمرده، بزمرده! بچّه‌ها وقتی دیدند با حاجی نمی‌توانند کنار بیایند، دنبال راهکارهای دیگر رفتند. آنها از آن به بعد؛ دیگر فقط سر آن داشتند تا به هر نحوی که ممکن بود، جلوی اجرایی شدن طرح عملیات در بمو را بگیرند.» @yousof_e_moghavemat
✅ پست ۲۶ 😔 🔵 بعد از این که بحث و گفت‌وگو میان فرمانده‌ی لشکر و اعضای تیم‌های شناسایی و مسئول اطلاعات عملیات لشکر بالا گرفت و هم نتوانست آنها را قانع کند، مجبور شد ماجرا را به مسئولین قرارگاه عملیاتی نجف هم بگوید. همّت به ؛ جانشین عزیز جعفری؛ فرمانده قرارگاه نجف تلفن زد و موضوع را به برادر امین گفت. امّا در جواب، برادر شریعتی حسب گفته ، به او گفت: همه‌چیز برای شروع حمله آماده است و برادر محسن [رضایی] هم تکلیف کرده که این عملیات، باید در همان موعد مقرر انجام شود. در پایان این مکالمه‌ی تلفنی؛ به شریعتی گفت: من بچّه‌های شناساییِ اطلاعات‌عملیات لشکرمان را پیش شما می‌فرستم، تا مشکلات‌شان را حضوری به مسئولین قرارگاه نجف هم بگویند. پس از خاتمه‌ی این مکالمه، با هماهنگی ، برادران مسئول واحدهای طرح و شناسایی و اطلاعات‌عملیات و اعضای تیم‌های شناسایی ۲۷ ، برای گفتن واقعیت‌ها به قرارگاه نجف رفتند. بعد از این اتفاق؛ حاج‌همّت تصمیم گرفت گردان‌هایی را که قرار بود امروز از قلّاجه به سمت شیخ‌صله حرکت بکنند، فعلاً حرکت ندهد تا مشکلات برطرف شوند. در همین گیر و دار؛ برادر عبّاس [کریمی؛ فرمانده تیپ۲ سلمان] به حاج‌همّت گفت: ما که مثلاً از همه لشکرها روبه‌راه‌تریم، با این مشکلات مواجه هستیم. خدا رحم کند به دو لشکر عاشورا و علی‌بن‌ابی‌طالب علیه السلام که به مراتب از ما مشکلات فراوان‌تری دارند و و فعلاً نمی‌توانند خودشان را برای شرکت در این عملیات آماده کنند. 📷 سردار عزیزجعفری و سردار شریعتی؛ فرماندهان قرارگاه نجف در عملیات ۴ @yousof_e_moghavemat
✅ پست ۲۸ 🔵 قرارگاه مرکزی خاتم الانبیاء(ص) و قرارگاه عملیاتی نجف، پس از شنیدن گزارش‌های مفصّل عناصر مدیریتی و میدانی واحدهای اطلاعات-عملیات و طرح و شناسایی ۲۷ محمّدرسول‌الله(ص)، طی جلسه‌ای در شامگاه روز دهم مهر ۱۳۶۲ ضمن اشاره به لزوم تاخیر در اجرای عملیات ۵ در محور بمو-دربندی‌خان در باب رابطه‌ی جنگ با سیاست به بحث و گفت‌وگو پرداختند. حسین اردستانی؛ راوی قرارگاه عملیاتی نجف در دفترچه‌ی ثبت وقایع جنگ خود، پیرامون حواشی جلسه‌ی شامگاه دهم مهر ۱۳۶۲ و صحبت‌هایی که به صورت غیررسمی میان فرماندهان رد و بدل می‌شد، نوشته است: «...عزیزجعفری می‌گفت: اکبر زجاجی معتقد است روی ارتفاع بمو نمی‌توان ایستاد و تازه اگر هم روی بمو بمانیم و عملیات موفق نباشد، هیچ نیرویی را نمی‌توان از روی آن ارتفاع سر به فلک کشیده، به عقب منتقل کرد. او گفت: من به شخصه به این نتیجه رسیده‌ام که با توجه به تغییراتی که در زمان شروع عملیات داده شده و ورود فرماندهان ارشد به جزئیات طرح عملیات، بچّه‌ها به قدری دلسرد شده‌اند که به این زودی‌ها نمی‌توانند در این مقطع عملیات کنند. امّا به اعتقاد داشت بی‌میلی عناصر اطلاعات-عملیات لشکر۲۷ نسبت به شروع عملیات والفجر۵ به این خاطر نیست، بلکه به خاطر آن است که منطقه برای دشمن لو رفته. چون همین الان، اهالی شهرستان جوانرود دارند شهرشان را خالی می‌کنند. دشمن هم روی شیار قُلُپ را با گلوله‌ی فسفری ثبت تیر کرده، بروز همین مسائل بود که بچّه‌های شناسایی و اطلاعات-عملیات لشکر۲۷ را وحشت‌زده کرده است. البته حاج‌همّت دیشب به خود من گفت: ...ما خودمان در تاریکی روی ارتفاعات رفتیم و دیدیم که در تاریکی مطلق، نمی‌شود چیزی با خودمان به بالای ارتفاعات حمل کنیم. جعفری و شریعتی به حاج‌همّت می‌گفتند: شما طی سه ماه گذشته؛ ریزِ اشکالات موجود در شناسایی‌ها را به ما خوب انتقال ندادید، تا بتوانیم حساب‌شده در مورد اجرا یا لغو عملیات والفجر۵ تصمیم بگیریم. در جواب‌شان گفت: شما خودتان در جریان دریافت گزارش‌های شناسایی از من، حالش را نداشتید که وارد جزئیات بشوید. مثلاً برادر شمع‌خانی آمده؛ چندبار در منطقه گشته، امّا حتّی یک بار دوربین دستش نگرفت تا منطقه را ببیند، تازه الان آمده و به من با یک حالتی می‌گوید: حاج‌همّت؛ دیگر منطقه‌ای نبود برای عملیات، که رفتی و اینجا را انتخاب کردی؟! حاج‌همّت از عزیزجعفری پرسید: نظر شما چیست؟ جعفری گفت: با توجّه به صحبت‌هایی که دیشب بچه‌های واحدهای طرح و شناسایی و اطلاعات-عملیات لشکرِ تو در جلسه مطرح کردند، نظر من این است که اصلاً در اینجا عملیات نشود. (با خنده) و حاج‌همّت گفت: با این وضع دیگر نباید هم عملیات کرد. نیم ساعت بعد، مجدداً همّت تاکید کرد: به نظر من با وضع فعلی، دیگر در این منطقه نباید عملیات کرد.» @yousof_e_moghavemat
✅ پست ۳۰ ؟ 🔵 بدیهی بود که خروجی حاصل از نشست فرماندهان ارشد سپاه با مسئولین و عناصر شناسایی واحدهای طرح و شناسایی و اطلاعات-عملیات ۲۷ ، بخصوص نشست دوم با حضور فرمانده کل سپاه به مذاق خوش نیاید. خصوصاً از آن جهت که به نظر می‌رسید فرماندهان رده بالای سپاه، پس از استماع گزارش‌های عناصر شناسایی و اطلاعاتی لشکر۲۷ اکنون نسبت به لغو عملیات ۵ راغب‌ترند، تا اجرای آن. همین امر سبب شد تا فرمانده لشکر ۲۷ با آن عناصر به سختی برخورد کند. ؛ مسئول واحد اطلاعات-عملیات ۲۷ در بیان خاطرات خود، از آن روزهای تلخ این‌گونه یاد کرده است: «...به روزهای پایانی ماموریت‌های شناسایی در بمو رسیده بودیم، که طی دهم و دوازدهم مهرماه ۱۳۶۲ به درخواست ما، دو جلسه در قرارگاه عملیاتی نجف برگزار شد. در آن دو جلسه از طرفِ واحدهای اطلاعات عملیات و طرح و شناسایی ۲۷ من، مجید زادبود، حسین الله‌کرم، اصغر جعفری، محمد جوانبخت، حجت‌الله معارف‌وند، محمد مرادی، مهدی براتی و احمد استادباقر حضور داشتیم. مدیریت جلسه اول به عهده علی شمع‌خانی بود که سرهنگ علی صیاد شیرازی، غلامعلی رشید و عزیزجعفری هم او را همراهی می‌کردند. جلسه دوم در قرارگاه نجف را، خود محسن رضایی مدیریت کرد که آقایان شمع‌خانی، رشید، صفوی، رفیق‌دوست و جعفری هم در آن حضور داشتند. طی این جلسه دومی؛ بچه‌های ما به خصوص حسین الله‌کرم و خودِ من، حرف‌هایمان را کامل زدیم. ما مشکلات اجرای عملیات در منطقه کوهستانی بمو و پیچیدگی‌های آن را موبه‌مو و جزء به جزء تشریح کردیم. اینکه اگر به هر دلیلی عملیات ضربه ببیند، فاجعه بزرگی رخ خواهد داد. بچه‌های ما به صورت غیرمستقیم می‌خواستند آقای شمع‌خانی و صیاد شیرازی را متقاعد کنند که اجرای عملیات در این منطقه به صلاح نیست. گویا بعد از خاتمه‌ی همان جلسه، آقای شمع‌خانی خطاب به مجید زادبود و احمد استادباقر گفت: این حرف‌هایی که زدید درست، امّا این را هم بدانید؛ در نهایت این ما هستیم که تصمیم می‌گیریم در این محور عملیات بشود، یا نشود. پس بهتر است شما بروید و به کارهایتان ادامه بدهید، تا ما بگوییم چه‌کار باید بکنید. لحن صحبت‌ها و تعابیر به‌کارگرفته شده توسط آقای شمع‌خانی، تاثیر بدی روی روحیه زادبود و استادباقر گذاشت و آنها را خیلی برآشفته کرد. این را وقتی فهمیدم که این دو نفر آمدند و همین موضوع را به من هم گفتند. من هم بعد از شنیدن حرف‌هایشان به آنها گفتم: فعلاً آرام باشید تا ببینید در این مورد چه نظری دارد! بعد به اردوگاه لشکر در قلّاجه رفتم تا هم گزارش آن جلسه را به حاجی بدهم و هم از او کسب تکلیف کنم. وقتی همه‌ی حرف‌های بچه‌ها را به انتقال دادم، خیلی عصبانی شد و به من گفت: ببینم سعید؛ شما اصلاً با اجازه‌ی چه کسی این حرف‌ها را به محسن رضایی زدید؟ اصلاً این مسائل چه ربطی به شما داشت؟ گفتم: حاجی‌جان؛ ما که سر خود نرفته بودیم، بعد از جلسه‌ی اولی که خودت را هماهنگ کرده بودی، از طرف قرارگاه نجف ما را خواستند و گفتند بیایید حرف‌هایتان را به آقا محسن بگویید. ما هم رفتیم و بچه‌ها حرف‌هایشان را به او گفتند. با حالتی برآشفته‌تر گفت: غلط کرده هر کس این حرف‌ها را به محسن زاده! گفتم: حاجی‌جان؛ من که به شما گفتم؛ این بچه‌ها سرخود به آنجا نرفتند، قرارگاه احضارشان کرده بود. گفت: خیلی بیجا کرده‌اند؛ مگر شما بزرگتر ندارید؟ گفتم: معلوم است که داریم. گفت: خُب؛ پس اگر این‌طور است، چه لزومی داشت پیش محسن و شمع‌خانی بروید؟ می‌آمدید به من می‌گفتید که محسن و شمع‌خانی خواستار جلسه با ما شده‌اند، آن‌وقت خودم می‌رفتم و می‌دانستم جواب آن آقایان را چطوری بدهم...» @yousof_e_moghavemat
🚩 🍁 🍂 ۱۲ آبان ۱۳۶۲ عملیات ۴ سالروز شهادت سردار خستگی‌ناپذیر سپاه اسلام فرمانده جانباز نبردهای نامنظم سپاه غرب از نفرات نخبه اطلاعات-عملیات ۲۷ و کادر آزاد این واحد در ⚘ ☆ ♡ ولادت: ۱۳۳۷ - تهران تحصیلات: اول دبیرستان متاهل و صاحب دو پسر از مبارزان نامی دوران انقلاب در تهران از رزمندگان پیشکسوت حاضر در جبهه‌های جنگ از پاییز ۱۳۵۹ به بعد شهادت: سحرگاه ۱۲ آبان ۱۳۶۲ بر فراز قله ۱۹۰۴ ارتفاعات کانی‌مانگا. چهار برادر جواد هم به نام‌های: ابراهیم، اسماعیل، امیر و رضا طی دوران دفاع‌مقدس، به فیض شهادت نائل آمدند. مزار مطهر ایشان در قطعه ۲۴ گلزار شهدای تهران قرار دارد. ☆ ♡ @yousof_e_moghavemat
🚩 🍁 🍂 ۱۵ آبان ۱۳۶۲ سالروز شهادت سردار دلاور سپاه اسلام معاون اول از ⚘ ولادت: ۹ تیر ۱۳۴۱ - تهران - شهر ری تحصیلات: دیپلم اقتصاد عضویت در بسیج، سپس سپاه پاسداران و رسته‌ی حفاظت از شخصیت‌ها : ۱۵ آبان ۱۳۶۲ - عملیات ۴ - ارتفاعات کانی‌مانگا. پیکر پاک رضا، پس از ۱۰ سال توسط گروه تفحص لشکر پیدا و در قطعه ۲۶ گلزار شهدای بهشت‌زهرا سلام‌الله‌علیها به خاک سپرده شد. @yousof_e_moghavemat
🚩 ♡ ☆ بامداد ۲۹ آبان ۱۳۶۲ سالروز شهادت سردار دلاور سپاه اسلام از سرداران زبده‌ و ارشد ۳۲_انصارالحسین (ع) مامور به ۲۷_محمد_رسول_اللهﷺ ⚘ ☆ ♡ ولادت: ۱۳۳۷ ، همدان بیماری لاعلاج از بدو تولد و قطع امید پزشکان شفای معجزه‌آمیز وی با دعای پدر و مادر و عنایت ویژه ائمه اطهار علیهم‌السلام از دست دادن پدر در سه سالگی و پرورش در دامان پرمهر مادری مکتبی ورود به دبستان در سال ۱۳۴۴ شروع به کار در ده سالگی در کنار تحصیلات و همچنین آموختن زبان عربی اخذ دیپلم در رشته علوم انسانی پیوستن به مبارزان سیاسی همدان علیه رژیم فاسد پهلوی و تحمل چندین بار بازجویی، شکنجه و زندان پیوستن به مجموعه سپاه و حضور در جبهه‌های حق علیه باطل ازدواج در سال ۱۳۶۰ و یک دختر ثمره این ازدواج یکی از ورزیده ترین نیروهای عملیاتی و چریکی به دلیل توانمندی فیزیکی بالا و همچنین استعداد درخشان و قدرت یادگیری سریع و انتصاب به عنوان فرمانده آموزش نظامی سپاه منطقه ۷ کشور مجروحیت‌های بسیار در عملیات‌های مختلف روحیه‌ی معنوی بسیار بالا : نیمه‌شب ۲۹ آبان ۱۳۶۲، عملیات ۴ ، بر اثر اصابت ترکش خمپاره. 💔 پیکر این سردار کم‌نظیر سپاه اسلام، به علت حجم بالای درگیری، در منطقه جا ماند و هنوز کشف نشده است. ☆ ♡ @yousof_e_moghavemat
🚩 🍁 🍂 ۲۹ آبان ۱۳۶۲ سالروز شهادت سردار ارزشمند و گران‌قدر سپاه اسلام رئیس توانمند، مدیر و مدبّر ستاد ۲۷_محمد_رسول_اللهﷺ ⚘ ☆ ♡ ولادت: ۵ بهمن ۱۳۳۳ - پاچنار تهران رشد و پرورش در یک خانواده‌ی مذهبی وارد دبستان اسلامی جعفری در سال ۱۳۴۰ اخذ دیپلم رشته ریاضی و شاگرد ممتاز. کار در تعطیلات تابستانی از جمله: بستنی‌فروشی و پارچه فروشی در دوران دبیرستان اعزام به خدمت سربازی در پادگان ۰۱ ارتش پس از قبول‌نشدن در کنکور حضور فعال در مجالس روضه و هیئت‌های عزاداری و علم‌داری هیئات. (معروف به عباسِ علمدار.) فعالیت‌های سیاسی و ضد حکومتی علیه رژیم طاغوت از سال ۱۳۵۶ قبول شدن در کنکور سال ۱۳۵۶ در رشته مددکاری اجتماعی. شهادت پدربزرگش در روز ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ محافظت و مراقبت از جایگاه سخنرانی حضرت امام (ره) در روز ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ همکاری در تصرف مرکز رادیو در روز ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ و شهادت پسردایی‌اش. تسریع در عضویت کمیته انقلاب اسلامی پاچنار و آموزش اسلحه و تاکتیک‌های ساده نظامی در سال ۱۳۵۸ مدیریت داوطلبانه‌ی پرورشگاه بچه‌های بی‌سرپرست در میدان قزوین عزیمت داوطلبانه به محروم‌ترین منطقه کشور؛ شهر مرزی خاش در سیستان و بلوچستان در تابستان ۱۳۵۸ معاون عملیات، حفاظت فیزیکی و مسئول آموزش لانه‌ی جاسوسی در آبان ۱۳۵۸ به خاطر لیاقت، تدبیر، اخلاق و منش نظامی کمک فراوان و بسیار موثر در برنامه‌ریزی و تجهیز نظامی لانه‌ی جاسوسی. ازدواج در سال ۱۳۵۹ و قرائت خطبه عقد توسط امام خمینی رحمت‌الله‌علیه عزیمت به ستاد عملیات جنوب تنها ده روز پس از آغاز جنگ عضویت در مجموعه سپاه پاسداران در سال ۱۳۵۹ عزیمت مجدد به جبهه‌ی آبادان در اسفند سال ۱۳۵۹ به دنیا آمدن اولین فرزند؛ آقا میثم در اردیبهشت ۱۳۶۰ همکاری در شناسایی خانه‌های تیمی منافقین در زمستان ۱۳۶۰معاونت آموزش بسیج منطقه ۱۰ تهران پیوستن به تیپ۲۷محمدرسول‌الله‌(ص) در اسفند۱۳۶۰ فرماندهی گروهان یکم از ۲۷ در عملیات‌ فتح‌المبین معاون در عملیات الی‌ییت‌المقدس و مجروحیت از ناحیه دست، سر و صورت ریاست ستاد سپاه ۱۱ قدر در پاییز ۱۳۶۱ توسط ریاست ستاد لشکر۲۷محمدرسول‌الله(ص) در فروردین سال ۱۳۶۲ توسط : بامداد ۲۹ آبان ۱۳۶۲ - عملیات ۴ - ارتفاعات کانی‌مانگا روی سنگر دیده‌بانی توپخانه لشکر. ☆ ♡ @yousof_e_moghavemat
☘ ۲۲ بهمن ۱۳۶۴ سالروز شهادت بسیجی پاک‌باز و مخلص از مسئولین و کدنویسان مخابرات ☘ ⚫ نحوه‌ی شهادت شهید کریمی از زبان سردار حاج‌حسین بهشتی؛ فرمانده‌ی اسطوره‌‌ای مخابرات : «...برادر محمد كريمي پدرش كادر وزارت دفاع بود؛ لذا خودش هم فردي منضبط بود و روحيه فرهنگي داشت. در حاليكه خودش بسيجي بود چند برادر پاسدار زير نظرش بود. هر روز ويديو بغل مي كرد و مي‌آورد و درس اخلاق استاد مظاهري را پخش می‌كرد به معروف بود. آخرين باري كه از مرخصي برگشته بود، پكر بود. گفتم: چرا پكري؟ گفت: هر دفعه تهران ميرم، ديگران سرزنشم می‌كنند كه چرا می‌روی جبهه؟ شب عمليات بود كه ساعت ۱۰ شب، رمز عمليات اعلام شد. با حاج‌آقا كوثري به قرارگاه تاكتيكي لشكر ۱۷ رفتیم . ساعت ۱ نیمه شب بود. به كريمي گفتم برو از مقر خودمان چيزي را بياور. دراز كشيده بودم. يک‌ربع بود تا رفت‌وبرگشت. درهمين لحظه يك گلوله خمپاره ۱۲۰م‌م بين سنگر ما و سنگر بی‌سيم خورد و صداي وحشتناکی داد. صداي فرياد و واي‌واي آمد. با برادر رفيعي؛ پيك لشگر سریع بيرون رفتيم. ديديم كريمي پشت فرمان جيب نشسته است.آمبولانس را خبر كرديم . داخل جيب رفتم . هوا تاريك بود و چيزي ديده نمي‌شد. صداي شروشر آمد. فكر كرديم آب رادياتور يا اسيد باطري ماشين است. متوجه شدم كريمي پشت فرمان افتاده؛ سرش را به بغلم گرفتم. آرام آه مي‌كشيد . به او گفتم: محمد جان، بگو ، يا الله . سه بار گفت : يا حسين(ع) و هر بار صدايش ضعيف‌تر مي‌شد. به اورژانس رسيديم؛ ديدم بالاي نافش سوراخ شده است. ظاهراً تركش از پشت ماشين به داخل رينگ زاپاس خورده و از آنجا به صندلي راننده خورده بود كه ظرف چند ثانيه از بدنش خارج شد. براي آخرين بار روي او را بوسيدم و او را به معراج شهدا تحويل دادم و هنوز اذان صبح نشده بود که به مقر برگشتم . خداوند رحمتش كند...» @yousof_e_moghavemat
🍃 🍃 ✅ 🌸 ۲۷ بهمن ۱۳۶۴ عملیات سالروز سردار بزرگوار و دلاور سپاه اسلام جانشین طرح و عملیات (ص) (معروف به )👉 . . 👈 دربارۀ 👉 . ولادت: ۱۳۳۷ ، ، روز ۲۸ صفر ادامه تحصیل تا دیپلم شرکت فعال در تظاهرات و راهپیمایی ها علیه طاغوت جزو اولین نفرات اعزامی به غرب و توفیق همرزمی با و مسئولیت واحد تفنگ ۱۰۶ آنقدر با شدید برخورد می کرد که برای سرش جایزه گذاشته بودند. عزیمت از پاوه به جنوب برای تشکیل شرکت در با سمت مسئولیت واحد تفنگ ۱۰۶ مجروحیت در و حضور در خط مقدم با پای شکسته عزیمت به لبنان به همراه قوای (ص) شرکت در همۀ عملیات های تا پایان سال ۱۳۶۱ ازدواج در سال ۱۳۶۱ مجروحیت از ناحیۀ فک و دهان در عملیات سال ۱۳۶۳ تشرف به خانۀ خدا در سال ۱۳۶۴ ✅ . . سرانجام محمد حسن ترابیان در بیست و هفتم بهمن سال ۱۳۶۴ طی عملیات با سمت جانشین معاونت طرح و عملیات محمد رسول الله (ص) و در حالی که مشغول جنگ تن به تن با دو کماندوی بعثی بود، از پشت سر هدف رگبار یک سرباز بعثی که در زیر تانکی پنهان شده بود، قرار گرفت و به شهادت رسید.🍃 . . . (ص) @yousof_e_moghavemat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚩 ☆ ♡ ☆ ⚘السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَبا عَبْدِاللّٰهِ وَ عَلَى الْأَرْواحِ الَّتِي حَلَّتْ بِفِنائِكَ، عَلَيْكَ مِنِّي سَلامُ اللّٰهِ أَبَداً مَا بَقِيتُ وَ بَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ، وَلَا جَعَلَهُ اللّٰهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنِّي لِزِيارَتِكُمْ، السَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ، وَعَلَىٰ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ، وَعَلَىٰ أَوْلادِ الْحُسَيْنِ ، وَعَلَىٰ أَصْحابِ الْحُسَيْنِ...☘ ♡ ☆ 💾 مداحی و روضه‌خوانی سردار ؛ معاون دوم گردان عمّار از قبل از عملیات ، بهمن ۱۳۶۴ 🚩 @yousof_e_moghavemat
🍃 🌸 🔶 📄 نهم اسفند ۱۳۶۲ سالروز سردار نازنین و بی ادعای سپاه اسلام فرماندۀ با اخلاص و بی نشان گردان_حبیب_ابن_مظاهر شهید_عمران_پستی_هشتجین 🌹 ولادت ۱۳۳۸ ، هشتجین_خلخال شاگرد ممتاز در دوره ابتدایی و راهنمایی دیپلم رشتۀ ریاضی فیزیک سال ۱۳۵۷ دانشجوی رشتۀ جامعه شناسی حرکتهای انقلابی، پخش اعلامیه و ایجاد شور و انگیزه در بین جوانان برای مبارزات سیاسی علیه رژیم طاغوت بازگشت به تهران و ایفای نقشی حساس در تسخیر_لانه_جاسوسی عضویت در سال ۱۳۵۸ تشکیل جهاد سازندگی در عزیمت به با آغاز جنگ تحمیلی معاون گروهانی از گردان جعفر طیار بود و شرکت در عملیات والفجر مقدماتی ، والفجر 1 و والفجر 4 مسئول تشکیل به دستور حاج_ابراهیم_همت رشادت فراوان و بی نظیر در در عملیات مجروحیت در عملیات ازدواج با یک دختر مؤمن پاسدار در بهمن ۱۳۶۲ و خوانده شدن خطبه عقد توسط مقام معظم رهبری عزیمت بعد از یک هفته پس از ازدواج فرماندهی گردان از لشکر_۲۷_محمد_رسول_الله (ص) فرماندهی صمیمی و صادق ، حضوری خالصانه در بین نیروها با همۀ فراز و نشیب های عملیات شعار هر چه خدا خواست همان می شود را چنان در میان نیروهایش جا انداخته بود که در هر موقعیتی ،آن را با صدای بلند تکرار می کردند. در جمع نیروهایش و سایر رزمندگان به « فرمانده عبد الله» معروف بود .او محبوب همه ها بود به طوری که وقتی در بین آنها حاضر می شد همه یکصدا فریاد می زدند «صل علی محمد ، فرمانده گردان خوش آمد.» در عملیات خیبر در تاریخ ۹ اسفند ۱۳۶۲، گردان حبیب ابن مظاهر تحت فرماندهی «عمران» در منطقه عملیاتی به محاصره دشمن افتاد و بالگرد های دشمن روی ٬ رزمندگان را به رگبار بستند. مورد اصابت گلوله های دشمن قرار گرفت ولی با وجود جراحت ، گویان نیروهایش را به پیشروی فرا خواند و به معاونش دستور حرکت داد که گردان به پیشروی خود ادامه دهد ولی پس از چند ساعت که مجبور به عقب نشینی شد اثری از به دست نیامد و او از آن زمان است. ✅ 🚩 ✔ @yousof_e_moghavemat
🚩 ● تابستان ۱۳۶۲، قلّاجه، اردوگاه شهید بروجردی، پیش از عملیات سمت راست: سردار جاویدالاثر (فرمانده گردان مالک اشتر) سمت چپ: سردار نصرت‌الله اکبری (معاون گردان مالک) 📷 کارور، روز ۴ اسفند ۱۳۶۲ در به شهادت رسید و هنوز پیکر پاکش مفقود می‌باشد. @yousof_e_moghavemat
🍁 🔥 ♡ ♥︎ ● پنج‌شنبه ۱۲ آبان ۱۳۶۲ شرق پنجوین منطقه آزادشده طی مرحله سوم عملیات از راست: سردار ، حسین حاج‌قربان و سردار . ★ دوستان عزیز و بزرگوار این آخرین عکس هستش... علی‌اکبرِ فرداش (۱۳ آبان) پشت خاکریزهای دشت قزلچه پرپر شد...❤🚩 شادی روحِ پاکش صلواتی هدیه بفرمایید. °•°• •°•° @yousof_e_moghavemat
37.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 📢 ● سخنرانی ؛ فرمانده در حال سخنرانی برای و توجیه این گردان جهت فرستادن به دشت قزلچه برای شکار تانک‌های دشمن بعثی در عملیات - خیلی جالبه، بعد سخنرانی می‌ریزن سر ، بغلش میکنن و غرق بوسه...!!!❤😊☘😘😘😘 @yousof_e_moghavemat