بسماللهالرحمنالرحیم
سخنرانی سرکار خانم لطفیآذر در شهر مشهد
جلسۀ نهم، 23 رجب 1439
مالک یا مملوک؟ (قسمت اول)
دانستیم در نگاه توحیدی، هر اتفاقی که میافتد، یک سرنخش متصل به خداست و ازاینرو زیباست؛ چه ظاهراً خوب و خوشحالکننده باشد و چه بد و ناراحتکننده. حتی اگر آن اتفاق، نتیجۀ کوتاهی و خطای خودمان باشد، باز زیباست؛ از این جهت که خدا رهایمان نکرده و این اتفاق هم ما را به سختی میاندازد تا نواقصمان رو شود و بتوانیم آنها را برطرف کنیم.
به طور کلی اینکه نظام هستی همواره میخواهد زشتیها را اصلاح کند، عین زیبایی است. مهم این است که ما در هر شرایطی به وظیفهمان عمل کنیم؛ به #نتیجه هم کار نداشته باشیم. آنوقت به مرور میبینیم اسرار و #حکمت اتفاقها برایمان روشن میشود. ما خاکیم؛ اما اگر با گُل بنشینیم، همرنگ و همبوی آن میشویم؛ پس حتی اگر خارش به دستمان رفت، ناراحت نشویم.
اگر در همه چیز، حقیقت او را ببینیم، هم با اتفاقات راحتتر کنار میآییم و هم میتوانیم تکلیفمان را تشخیص دهیم. وقتی هم با #نیت خالص به تکلیف الهیمان عمل کردیم، دیگر مسئول این نیستیم که به کسی برنخورد یا فشار نیاید و... . نه ظلم میکنیم و نه توسریخور میشویم؛ بلکه متعادل و درست پیش میرویم.
گفتیم ما در #دنیا باید وجوه امتیازمان را کنار بگذاریم. به عنوان مثال، خدا مالک است و ما مملوکیم؛ و این یک وجه امتیاز ما و اوست. "أنتَ المَالِکُ و أنَا المَملوک وَ هَل یَرحَمُ المَملُوکَ إلاَ المَالِک" [1]؛ و این رحمت ایجاب میکند که ما هم مملوک نباشیم؛ وگرنه خیلی چیزها مالکمان میشوند و به ما دستور میدهند و شخصیتمان را تحت تأثیر خود قرار میدهند.
اما اینکه ما مالک شویم، دو وجه پیدا میکند. یکی #طلب فطری ماست که میخواهیم اسم مالک خدا را به ظهور برسانیم؛ یعنی مالک وجودمان شویم. در آن صورت ابتدا بر جسم و چشم و گوشمان مالکیت پیدا میکنیم، بر بینایی و شنواییمان و بعد بر #خیال و اندیشهمان. درنتیجه نه دل و نه جسممان اسیر تعلقات دنیا نمیشود و هیچ چیز و هیچ کس نه میتواند مالک ما شود و نه ما را مالک خود کند؛ نه #جسم و مال و #مقام، نه اطرافیان و نزدیکان.
وجه دیگر، آن است که ما میپنداریم باید مالک مال و خانه و همسر و فرزند و... شویم. اما با چنین نگاهی، آنها مالک ما میشوند و ما مملوک میمانیم و در آخر، همه را میگذاریم و میرویم. وقتی هم مملوک باشیم، هرگز خدای مالک را ملاقات نمیکنیم. به همین ترتیب اگر همۀ وجوه امتیازِ خود را برنداریم، نمیتوانیم خلیفۀ خدا در زمین شویم.
..........
[1] مناجات حضرت علی(علیهالسلام): تو مالکی و من مملوکم و جز مالک، چه کسی به مملوک رحم میکند؟
ادامه دارد...
#خلاصه
#رجب1439
#جلسه_نهم
@Lotfiiazar
بسماللهالرحمنالرحیم
خلاصۀ سخنرانی سرکار خانم لطفیآذر در شهر تهران
14 رمضان 1439
قدرت نفس (قسمت اول)
گفتیم حضرت #موسی #معجزه و نشانهای آشکار برای #فرعون آورد که ابهامها را رفع کند. معجزه، عصای او بود که وقتی آن را انداخت، به ماری بزرگ شبیه اژدها تبدیل شد. در این امر، اسراری است که به برخی از آنها میپردازیم.
خاصیت #نفس انسان این است که اگر بتواند از کثرت به لطافت رو آورد، هرچه اراده کند، همان میشود. اگر امروز به اینجا برسد، همین جا قدرت تشخیص پیدا میکند و راه کمالش را میرود. اما اگر امروز نرسد، فردا به جبر، چشمش را باز میکنند و آنوقت از تصویری که از خودش رو میشود، میگریزد [1].
به طور کلی نفس، امّاره است، اما نه فقط به سوء؛ بلکه هرچه نفس بخواهد، چشم همان را میبیند، گوش همان را میشنود، #ذهن همان را خیال میکند و... . اگر نفس ضعیف باشد، ارادهاش را فقط در عمق درون خود و در ذهن و #خیال فرد انشا میکند. شکل حادّش مثل افراد دوشخصیتی یا کسانی که آلزایمر دارند و تصاویر و اتفاقات و اشخاصی را تصور میکنند و خودشان آنها را میبینند و متأثر میشوند. حالت رایجش نیز تصوراتی است که خیلی از ما داریم؛ مثلاً وقتی کسی به ما خوب نگاه کند، فکر میکنیم دوستمان دارد یا اگر بد نگاه کند، فکر میکنیم دوستمان ندارد.
اما اگر با اصالت ندادن به بدن و برگرداندن وجهۀ #قلب از آن، نفس خود را قویتر کنیم، نفس به عالم اصلی خودش گرایش پیدا میکند که با عقل اتحاد دارد و آنوقت میتواند در بیرون از خودش هم انشا کند؛ مثل حضرت مریم که فرشتهای در قالب انسان برایش ممثّل شد و حضرت عیسی را به او داد.
در قیامت هم فعل انسان نیست که برایش مجسّم میشود و او را عذاب یا پاداش میدهد؛ بلکه خود فاعل براساس نیت و انگیزه و نگاهش، به صورتهای گوناگون مجسّم میشود. نماز و روزه و عبادت همیشه نور است؛ اما اگر نفس کسی که نماز خوانده و روزه گرفته و عبادت کرده، اهل ریا و خودنمایی یا سایر نیتهای بد و ناخالص بوده باشد، فعلش هم دیگر صورت نورانی خود را ندارد، چون قائم به همان نفس است.
درواقع هرکس مطابق اندوختههای درونی که دارد، در بیرون به صورت خارجی ملکات درونیاش محکوم است. یعنی هر وصفی را که در نفس خود ملکه کرده باشد، اینجا هم نتواند، در برزخ و قیامت با همان روبهرو میشود. حال اگر این ملکه در فعلش باشد، با صورت آن ملکه در بیرون مواجه میشود و اگر ملکه در فکر و اندیشهاش باشد، خودش صورت خارجی آن ملکه را پیدا میکند. مثلاً صورت ملکۀ غضب، شیر و پلنگ و... است و صورت ملکۀ زخمزبان، عقرب.
البته همۀ اینها به اذن تکوینی خداست، نه مستقل. اما به هر حال، نفس چنین قدرتی دارد. همۀ موجودات در ذات خود، وصل به خدا و اسماء الهی و تسلیم انسان هستند. درنتیجه انسان میتواند با تربیت و تقویت نفس خود، آنها را به گونهای که خودش میخواهد، انشا کند.
..........
[1] سورۀ ق، آیۀ 22 و سورۀ عبس، آیات 34 تا 36.
ادامه دارد...
#خلاصه
#رمضان1439
#جلسه_دهم
@Lotfiiazar
خلاصۀ سخنرانی سرکار خانم لطفیآذر در شهر تهران
14 رمضان 1439
قدرت نفس (قسمت سوم)
این عصایی است که اگر به اذن و موافقت خدا به آن اعتماد و از آن استفاده کنیم، به ما کمک میرساند؛ اما اگر آن را مستقل ببینیم و به آن توجه کنیم، اژدهای خطرناکی میشود که خودمان را میبلعد! همۀ اسباب زندگی چنیناند، ازجمله مال و مقام یا حتی همسر و فرزند. برای همین است که خداوند در قرآن میفرماید:
"يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْواجِكُمْ وَ أَوْلادِكُمْ عَدُوّاً لَكُمْ فَاحْذَرُوهُمْ." [2]
ای مؤمنان، همانا برخی از همسران و فرزندان شما، دشمنتان هستند؛ از آنها بر حذر باشید.
یعنی بدون اذن خدا که همان احکام و آداب شرعی و نیز اصول و قوانین هستی است، در محبت آنها تصرف نکنید.
همۀ معرفتها و همۀ عبادات، همین را میگویند. علل و اسباب تا وقتی مفیدند که مانع توجه به خدا نباشند و حجاب انسان نشوند. انسان به هر وسیلهای توجه میکند، باید بدون انگیزۀ مادی و به مقصد حق و لقاء پروردگار باشد. وگرنه حتی اگر وسیلۀ معنوی باشد، میشود همان #ایمان آمیخته به #شرک و نماز آلوده به ریا که #قرآن میفرماید [3]!
اگر این حقیقت را بفهمیم، میگذاریم صراط مستقیم [4]، ما را در خود ببلعد؛ که همه چیز را درست و نورانی میکند و برایمان نگه میدارد. اما اگر این را نفهمیم، اژدها میبلعد و همه چیز را خراب و ظلمانی میکند.
ما به عنوان انسان میتوانیم با قوّت #نفس ناطقۀ خود بر همۀ نیروهای درونی و بیرونی غالب شویم و با درک عقلی، مقتضیات بُعد دانی خود را کنار بزنیم. ما عصایی داریم که اگر به نور خدایی آن را به کار گیریم، هرچه را ساحران وهم و #خیال میبافند، از بین میبریم و قوّۀ وهم و خیال را تسلیم #عقل و #قلب میکنیم تا به خدا ایمان آورند [5]. همانگونه که #موسی بر عالم دانی تسلط پیدا کرد و به مشیت خدا، نیروهای غیبی از طریق او ظهور یافت.
..........
[2] سورۀ تغابن، آیۀ 14.
[3] سورۀ یوسف، آیۀ 106 و سورۀ ماعون، آیات 4 تا 6.
[4] خاصیت صراط هم بلعیدن است.
[5] در آیات 115 تا 121 سورۀ اعراف آمده است: ساحران، جادوی خود را انداختند و چشم مردم را با سحرشان بستند. همه از مارهای دروغین آنها ترسیدند. اما این نمایش باطل نمیتوانست همیشگی باشد و خدا به موسی فرمود همان جا از بین رفتن آنها را به همه نشان دهد. آنجا بود که ساحران، حقیقت را دیدند و ایمان آوردند.
ادامه دارد...
#خلاصه
#رمضان1439
#جلسه_دهم
@Lotfiiazar
خلاصۀ سخنرانی سرکار خانم لطفیآذر در شهر تهران
27 رمضان 1439
ید بیضا (قسمت دوم)
علاوه بر سورۀ شعرا، در آیات دیگر نیز از این معجزه سخن گفته شده؛ ازجمله:
"وَ اضْمُمْ يَدَكَ إِلى جَناحِكَ تَخْرُجْ بَيْضاءَ مِنْ غَيْرِ سُوءٍ آيَةً أُخْرى." [2]
جناح، بال پرواز ماست یعنی #روح و #عقل. ضمیمۀ دست به جناح یعنی #نفس را به جانب عقل و بدن را به جانب نفس بکشانیم تا بدن، #خیال و عقلمان لطیف و نورانی شود و به جای وهم و عقل جزئی، تحت تسلط روح باشد.
طبق آنچه در لغتنامهها آمده، بیضا، سفیدی، نور و روشنایی است؛ برترین رنگ و به معنای شادی و مسرّت در مقابل سیاهی که غم و اندوه است. #ید_بیضا هم یعنی نعمت، بخشندگی و نکویی؛ حجت بسیار روشن و آشکار؛ دستی که بدون منّت و خواهش، انواع حاجتها را برآورده میکند.
این مسئله در #سلوک انسانی بسیار مهم است. حتی انسانهایی که ظاهراً خیلی مؤمن نیستند، ولی دست باز و بیمنّت دارند، خداوند در مقطعی به آنها توفیق #توبه میدهد و برمیگردند. اما کسانی که ظاهراً متشرّعاند و برعکس، دست باز ندارند و حسابگرند (نه مقتصد)، یعنی مشکل میدهند و خرج میکنند حتی برای خودشان، در ظاهر دین و هستی میمانند و هیچگاه نمیتوانند به عمق #معرفت الهی برسند.
سوء هم در لغتنامهها و #قرآن، به معنای بد و قبیح، زشتی، عیب، فساد عمل، ضرر و زیان، ناراحتی، هرچه انسان را غمگین کند، توجه به بُعد شخصی و بدن (مثل جریان حضرت آدم در جنّت اسماء)، گمراهی، استکبار و خودبینی، پیروی هوای نفس، گناه و تجاوز، شرک و کفر، هلاک و... آمده است.
راه نجات از سوء نیز تکفیر است: "...عَسى رَبُّكُمْ أَنْ يُكَفِّرَ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ..." [3]. درواقع سوء، ناپسندیهایی است که علاجش پوشاندن است و یا از طریق هجرت و اذیت کشیدن در راه خدا محقّق میشود، یا با صدقه، نماز، زکات، ایمان، عمل صالح، تقوا، پرهیز از کبائر و مهمتر از همه، دیدن برهان ربّ و به عقل فعال وصل شدن. همچنین با توبۀ سریع و بدون تأخیر؛ یعنی وقتی هریک از مصادیق سوء آمد، سریعاً یک خوبی و حسنه بیاوریم که بتواند آن را بردارد.
#موسی با نزع قدرت، از همۀ این سوءها بری شد؛ ما هم در رتبۀ خود میتوانیم بری شویم و از بیماری توهم و تخیل نجات یابیم. درواقع تمام قدرتها و تمام موجودیت ما نور است؛ اما چون در قالب مادی اشیاء ظهور پیدا کرده، ظلمانی شده و اگر از این ظلمت کنده شود، همان نور است. یعنی فکر و خیال و قدرتهای بدنی ما مثل دیدن و شنیدن، تا وقتی در قالب محدود مادهاند، نورشان پنهان است. باید از محدودیت این قالب کنده شوند تا نورشان روشن شود.
دست، مظهر قدرت و فعالیت موسی بود و خدا به او فرمود آن را نزع کند و بر گریبان نهد. یعنی: در مقابل تو دستبستهام؛ "مُقَدِّمُكُمْ أَمَامَ طَلِبَتِي وَ حَوَائِجِي وَ إِرَادَتِي فِي كُلِّ أَحْوَالِي وَ أُمُورِي" [4]. برای همین وقتی بیرون آمد، جز نور الهی از آن مشاهده نمیشد.
..........
[2] سورۀ طه، آیۀ 22: دستت را به پهلویت ضمیمه کن و آن را درخشنده و بی عیب بیرون آور؛ این هم نشانهای دیگر.
[3] سورۀ تحریم، آیۀ 8: باشد که پروردگارتان سیّئات شما را تکفیر کند و بپوشاند.
[4] زیارت جامعۀ کبیره: شما را بر طلب، نیازها، خواستهها و ارادهام در تمام امور و احوالم مقدم میدارم.
ادامه دارد...
#خلاصه
#رمضان1439
#جلسه_یازدهم
@Lotfiiazar
خلاصۀ سخنرانی سرکار خانم لطفیآذر در شهر تهران
28 رمضان 1439
رها و بیرنگ (قسمت دوم)
اینگونه است که ما خدا، پیامبر، امام و #دین را طبق آنچه دلمان میخواهد و میلمان میکشد، میسازیم و تصور میکنیم. نه از روی عمد که شرک باشد؛ اما آنچه در رتبۀ خود میخواهیم، همان را میفهمیم و بعد میگوییم خدا گفته یا روایت است! درواقع براساس آنچه ذهنمان از سود و زیان پذیرفته، حرف دین را میشنویم و عمل میکنیم. برای همین حتی خیرات و عباداتمان ظلمانی است و نتیجۀ نورانی ندارد.
در بُعد کلان هم نتیجهاش این است که دینداران، 72 فرقه میشوند و در دست همه، کتاب #قرآن است و همه میگویند به پیامبر(صلّیاللهعلیهوآله) اعتقاد دارند! درحالیکه انسانها اگرچه مراتب دارند، در نفخ روح و تعلیم اسماء، فرقهفرقه نشدهاند. اما اینجا همه با هم میجنگند؛ چون با خودشان در جنگاند و نه تنها با دیگران، که با خود نیز طبق ذهنیاتشان رفتار میکنند و نماز و عبادتشان هم در همین محدوده است. غافل از اینکه فهم ذهن، غلط یا لااقل ناقص است.
آری؛ ما در لوای دین، اینهمه بیراهه میرویم! خودمان هم میدانیم؛ چون #آرامش و سکون نداریم و خدایی که با ذهنیاتمان ساختهایم، به ما اطمینان #قلب نمیدهد. نه خودمان آرامش داریم و نه به کسی میتوانیم آرامش دهیم.
#جسم و #روح در اصل، متعادلاند؛ اما جسم و روح ما تعادل ندارند و به هرکدام بخواهیم برسیم، دیگری آسیب میبیند و در درون و بیرون به هم میریزیم. میخواهیم اخلاقمان را درست کنیم، عبادتمان خراب میشود. سراغ عبادت میرویم، عُجب و ریا میگیریم. دنبال #دنیا میگردیم، آخرتمان بر باد میرود. به آخرت میچسبیم، دنیایمان فاسد میشود!
اینها همه یعنی عدم تعادل. درحالیکه مزرعۀ #آخرت، همین دنیاست و همه چیز، اینجا باید به تعادل برسد؛ نه اینکه منتظر باشیم یاد خدا، فردا آراممان کند! محال است با اینهمه اضطراب و تزلزل بمیریم و #برزخ و ابدیت خوبی داشته باشیم. واقعاً اینهمه ناآرامی، آنهم در قشری که به خدا معتقدند، از کجاست؟ مگر نه اینکه حقیقت وجود همۀ ما عین #اسماء خداست؟ پس کو؟ چرا اینقدر از دست خود و یکدیگر خستهایم؟
ما با خدا دشمنی نداریم؛ اما او را درست نشناختهایم و دین و #عبادت را عوضی گرفتهایم. این مشکل هم تنها با کسب علوم مقدماتی یا انجام صوری عبادات حل نمیشود. راه نجات، آزادی درون و رهایی ذهن از برداشتهای شخصی است تا عقلمان از اسارت توهم و #خیال درآید.
آیۀ بعد که ید بیضا را مطرح کرده، آیۀ 12 سورۀ نمل است:
"وَ أَدْخِلْ يَدَكَ في جَيْبِكَ تَخْرُجْ بَيْضاءَ مِنْ غَيْرِ سُوءٍ في تِسْعِ آياتٍ إِلى فِرْعَوْنَ وَ قَوْمِهِ إِنَّهُمْ كانُوا قَوْماً فاسِقينَ." [3]
یعنی: دست عقل و وجود علمیات را که از خدا تعلیم اسماء دیده و متصل به قلبت است، بر سینه بگذار که وجهۀ رو به دنیای قلب است؛ تا اسماء و آیات الهی در تو ظهور پیدا کند و درنتیجه عقلت فعالتر شود.
ما تا وقتی قدرت و عقل و علم خود را آزاد و یله نگه داریم، همهاش در سوء است؛ چون به توهم و تخیل و تعلق تبدیل میشود. اما در عوض، هر اندیشه، اخلاق، حرف، کار، حبّ و بغض و هرچیز دیگر وقتی بدون سوء یعنی بدون نشانه و رنگی از خود ما در آن باشد، قطعاً فرعونشکن میشود. وقتی هم توانستیم نیروهای خود را فرعونشکن کنیم، نشانهها و آیات خدا در قلبمان ظهور پیدا میکند و حیات، قدرت، اراده، علم، سمع، بصر و تکلّممان خدایی میشود. چنانکه موسی وقتی لشکر جهل و نفس امّاره را کنار زد، عصایش حتی از سنگ هم چشمه جوشاند و آب آورد.
به طور کلی همۀ اعمال و عبادات، نشانه دارند که اگر خود را کنار بزنیم، آشکار میشود. مثلاً #نماز: "...تَنْهٰى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ..." [4]؛ یعنی نفس امّاره را قلع و قمع میکند. اما کدام نماز ما چنین کرده است؟ ما، هم نماز میخواهیم و هم گناهمان را تحت لوای دین، توجیه میکنیم. فرزندانمان نیز نماز را بینشانه خواندهاند و از فحشا و منکر دور نشدهاند. برای همین با اینکه به خیال خود، آنها را دینی تربیت کردهایم، میبینیم وقتی پایشان به دانشگاه میرسد یا صاحب مال و مقامی میشوند، چه میکنند و چقدر از دین، فاصله میگیرند.
..........
[3] و دستت را در گریبانت داخل کن تا درخشنده و بدون سوء درآید، در نُه نشانه به سوی فرعون و قومش؛ همانا آنان گروه فاسقاناند.
[4] سورۀ عنکبوت، آیۀ 45.
ادامه دارد...
#خلاصه
#رمضان1439
#جلسه_دوازدهم
@Lotfiiazar
یا لطیف
گاهی چشمها نمیبینند آنچه را #قلب میبیند و گوشها نمیشنوند آنچه را او میشنود. گاهی هم قلب آنچه را چشم و گوش حس میکنند، نمیبیند و نمیشنود؛ میگذرد و حتی لحظهای خود را مشغول این احساسات نمیکند.
آخر این قلب اگر در مسیر حقیقی خود افتاده باشد، تنها یک هدف دارد و جز آن، نگاهش به چیز دیگری نخواهد بود.
این همان قدرت عشقی است که تمام جهان بر پایهٔ آن آمدهاند تا آیینهٔ زیباییهایش شوند و لذت شبیه او شدن را بچشند. شباهتی که نشانت میدهد هرچه زیبایی هست، از #عشق اوست و شیشه و آیینه، تنها پاک و صیقلی شدهاند برای عبور نور و ظهور او.
برای یافتن او، تلاش بیهوده لازم نیست. تنها باید #صادق بود و نگاهی به عمق وجود خود انداخت. ندایش رساست؛ اما باید به آن، گوشِ جان سپرد و شنید چیزی را که گوش سر به تنهایی توان ادراکش را ندارد. هرچند اگر آن را یافتی و چشیدی، همان چشم و گوش میشوند وسیلهای برای لذت بردن از زیباییهای او.
هر چیزی که افسارش را به دست قلب عاشق بسپاری، رنگ همان عشق را میگیرد. دیگر تنها نگاه میشود نگاه عاشقی و این یعنی غرق شدن در آرامشی پایانناپذیر.
چه لذتی بالاتر از اینکه هر اتفاقی برایت رنگ و بویی از عشق داشته باشد و پلهای باشد برای نزدیک شدن به معشوق؟
چه لذتی بالاتر از اینکه بگذاری تنها او تصمیم گیرندهٔ زندگیات باشد؟
عظمت این عشق در #ذهن و #خیال ما نمیگنجد و شخص ما در برابر آن هیچ است. برای عاشق واقعی بودن باید از محدودیتهای خود بیرون آییم و نگذاریم قلبی که تنها خواهان اوست، رنگ چیزی جز این عشق را به خود بگیرد. بگذاریم این موج، ما را به هر سمتی که میخواهد، ببرد. تنها چیزی که اهمیت دارد، این است که غرق در این دریا باشیم.
#قلم_نوجوان 💕
@Lotfiiazar
هدایت شده از کانال عشق
سخنرانی سرکار خانم لطفیآذر در شهر مشهد
خلاصۀ 2 #رمضان_1441
#شیطان_شناسی 93
#رجیم
مرجوم شدن در قرن حاضر بهعینه در ميان انسانها ديده میشود! انسان امروزی با تمام پيشرفتی که در #علم و #تکنولوژی و قدرت دارد؛ برای تأمين سود جزئی و شخصی و دفع ضرر از خود (اصالت #حس و جزئینگری به سبب تصویربرداری جرئی #خیال از حس)، چه جنگهايی که راه نيانداخته و چه خونها که نریخته و چه استثمارهایی که نکرده! حتی ما مسلمانها نيز...
متن کامل در لینک زیر:
saehat.ir/خلاصه-دروس/شیطان-شناسی--محرم-1437-ه.ق/شیطان_شناسی_استعاذه2
@Lotfiiazar
📋 #خلاصه_بحث_روز
سخنرانی سرکار خانم لطفیآذر
خلاصۀ جلسۀ 20
22 #محرم_1444
لذّت، لازمۀ محبت و محبت، لازمۀ تقرّب
برای یافتن #محبت چارهای جز بررسی تجربیات و ادراکات شخصیمان در چهار عالم فطریمان نداریم. وقتی مصادیق محبت را در این عوالم بررسی میکنیم، مییابیم ریشۀ تمام محبتهایمان در #حس، #خیال و #عقل و #عشق، فقط و فقط لذتی است که در آن عالم از خصوصیات و پدیدههایش میبریم؛ حتی در ظهور ذات به ذات نیز حرکت حبیّ نقش دارد که از #ابتهاج ذات به ذات است. پس ریشۀ تمام محبتها...
متن کامل در لینک زیر:
http://hamgaman-institute.ir/خلاصه-دروس/moharam/لذّت،-لازمۀ-محبت-و-محبت،-لازمۀ-تقرّب
@Lotfiiazar
هدایت شده از تنهامسیرآرامش 💞
#کنترل_ذهن برای #تقرب 8
🔶 گفتیم که انسان باید سعی کنه قدرتمند بشه و برای اینکه قدرتمند بشه اول از همه باید #ذهنش قوی بشه.
✅ حالا اگه انسان بخواد ذهنش رو قوی کنه باید در مرحله اول، #خیال خودش رو کمی به چنگ بیاره.
⭕️ قوه خیال انسان مثل یه پرنده تیزپرواز از این شاخه به اون شاخه میپره و به این راحتی هم به دست ما نمیاد!
#کنترل_ذهن 36
✅ حالا اگه انسان بخواد ذهنش رو قوی کنه باید در مرحله اول، #خیال خودش رو کمی به چنگ بیاره.
⭕️ قوه خیال انسان مثل یه پرنده تیزپرواز از این شاخه به اون شاخه میپره و به این راحتی هم به دست ما نمیاد!
امام خمینی (ره) میفرماید:
💢 «و خیال یکی از دستآویزهای شیطان است که انسان را به واسطهی آن بیچاره کرده به شقاوت دعوت میکند.»
«و ملتفت باش که خیالات فاسدهی قبیحه و تصورات باطله از القائات شیطان است»
⭕️ نه تنها این شاخه به اون شاخه رفتن و پراکندگی ذهنی آدم خیلی خطرناکه بلکه اگه به دست شیطان هم بیفته دیگه واویلاست...
😒
پراکندگی فکرای خوب هم ضرر داره دیگه چه برسه به پراکندگی فکرای بد!
🔸تنهامسیری شوید👇
http://eitaa.com/joinchat/63963136Ca672116ed5
#کنترل_ذهن 94
✅ اما آخرت چون نسیهست شیرینتره، چون از لحاظ روانشناسی #خیالِ یک شیرینی از خودِ اون شیرینی بالاتره،
✔️ انسان آفریده شده برای لذتی که در #آینده میآید و باید به سوی آن برود.
⭕️ به کی داری میگی دنیا چون نقده دلِ ما رو برد؟😒
💢 دنیا چون نقد است و شیرینیاش نقد است و چشیدنیست،دل ما را نبرده بلکه
❌ دنیا چون بیشتر، #ذکر اون در ذهنِ ما هست، چون بیشتر به یادش هستیم، دلِ ما را برده....
یه جورِ دیگه مرتب بگم:
⭕️ دنیا به خاطرِ نقد بودنش دل ما را نبرده، به خاطرِ اینکه زیاد به فکرش هستیم دلِ ما را برده.
آخرت به خاطر نسیه بودنش از ما فاصله نگرفته، چون به فکر آخرت و به ذکر آخرت نیستیم، دلِ ما را نبرده.
ماجرا سَرِ ذکره،
ماجرا سَرِ ذهنه،
ماجرا سَرِ نقد بودنش نیست.❌
┏━○○○○━ °•🌷•°━○○○○━┓
📋 #خلاصه_بحث_روز
سخنرانی سرکار خانم فاطمه میرزایی
خلاصهٔ جلسه
#محرم_1446
۱۸ محرم
* هبوط، سرآغاز صعود *
📌 بیشتر «دلم میخواهد»های ما، از امیال و غرایز نشئت میگیرد؛ یعنی مربوط به بُعد حیوانی ماست. پس اگر ملاک افراد برای انجام کارها این باشد که آن کار را #دوست دارند یا نه، در بُعد حیوانی ماندهاند؛ چراکه #نفس با بها دادن به میل و خواستهای جزئی، به سمت حیوانیت سیر میکند و به جای اینکه ارتقای عقلانی پیدا کند، در عالم خیال ارتقا مییابد. #خیال هم در حیوان، چیزی نیست جز وهم و جزئینگری. همین میشود که...
▪️〰▪️〰▪️〰▪️
متن کامل در لینک زیر:
جلسه ۱۱
http://hamgaman-institute.ir/خلاصه-دروس/moharam403/هبوط،-سرآغاز-صعود
@Hamgaman_manshur
┗━○○○○━ °•🌷•°━○○○○━┛
https://eitaa.com/eshgh14